سایر منابع:
سایر خبرها
حال وهوای رشیدی ها، 40 روز بعد از رفتن داوود
. چند روز اول را خوب به یاد ندارم. برایم مانند یک کابوس است و جوری گذشت که حالا احساس می کنم بیست سال پیش بوده! یعنی این اندازه از من دور است. ضمنا حس می کنم باید با خودم مبارزه کنم تا هیچ چیز را فراموش نکنم و همه چیز را زنده نگه دارم. بسیاری از دوستان و نزدیکان می گویند مراقب خودت باش و دیگر غم و غصه نخور! اما من فکر می کنم باید این اندوه را زنده نگه دارم تا بدون اینکه دیگران را اذیت کند، همیشه با ...
پنج داستان کوتاه طنز/ اینجا یکی تابلو شده است!
؛ حمیدرضا نظری : * اینجا یکی تابلو شده است! درگوشه ای از پیاده رو یک خیابان بزرگ، در دل شهری بزرگ تر از بزرگ، تابلوی تبلیغاتی بسیار بزرگی با خودنمایی تمام، همه نگاه ها را خیره خود ساخته است! این تابلوی چشم نواز، قیافه مردی خندان را نشان می دهد که با چشم های امیدوار، به جمعیت فشرده آدم ها و دریایی از اتومبیل های آهنین و گوشخراش و آسمانخراش های سر به فلک کشیده شهر ...
طلاق عاطفی را جدی بگیریم
لوازم نیستند که زیر خاک فراموشی رفته اند. احساس می کند قلبش نیز غبارآلود شده است. یاد روزهایی می افتد که همیشه خانه برق می زد. بوی غذایش در راهرو می پیچید. وقتی به ساعت برگشت همسرش به خانه نزدیک می شد، با اشتیاق چند بار جلوی آینه می رفت و خودش را برانداز می کرد. چقدر برایش مهم بود که در نگاه همسرش رضایت و تحسین را ببیند. به دنبال ذره ای از اشتیاق آن روزها می گردد اما انگار بی فایده است. نمی داند از ...
طلاق عاطفی را جدی بگیریم
می کرد. چقدر برایش مهم بود که در نگاه همسرش رضایت و تحسین را ببیند. به دنبال ذره ای از اشتیاق آن روزها می گردد اما انگار بی فایده است. نمی داند از چه زمانی جای صدای خنده شان را روزنامه هایی پر کرد که در دستان همسرش بود و کنترل تلویزیون که در دستان او. نمی داند چه زمانی زندگی شان را خاک فراموشی گرفت. رابطه دو نفره زناشویی نمی تواند خود به خود در طول زمان به همان اشتیاق و گرمای روزهای ...
دیگر تکلیفی برای ساخت فیلم جنگی ندارم
تواند صرفا براساس موافقت یا مخالفت خود تصمیم بگیرد. او تحت تاثیر گروه هایی که در جامعه مرجع هستند و نسبت به جنگ نظر و حرف دارند قرار می گیرد. . حالا ما می توانیم در نگاه و تصمیمات این مدیر، مشکلی را که داریم جست وجو کنیم. می توانیم عمیق تر نگاه کنیم و آن دیدگاهی که مدیر را وادار می کنید چنین تصمیمی بگیرد وگرنه دچار مشکلات جدی خواهد شد آن دیدگاه را نقد کنیم. گاهی اصرار داریم نشان دهیم که رزمندگان ...
بررسی علت حادثه آتش سوزی پاساژ قائم+تصاویر
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا ؛ به نقل از سفیرافلاک؛ در مورد حادثه آتش سوزی 8 مهرماه 1395 پاساژ قائم خرم آباد گفتنی ها زیاد است. در این گفتار بدون آنکه بخواهیم مقصرین این حادثه تلخ و زیان بار را که ده ها میلیارد تومان اموال و حاصل یک عمر زندگی بیش از 120 خانوار را در چشم به هم زدنی خاکستر کرد شناسایی و بازخواست کنیم، قصد داریم از دیدگاهی عبرت آموز حادثه را مورد تجزیه و تحلیل و موشکافی قرار ...
قبل از شهادت 4 سال از او بی خبر بودیم!
...، مجید هم با اینکه کوچک بود در کنارشان می نشست، به خاطر هوش و استعداد زیادی که داشت، همه را یاد می گرفت! موقعی که قرار بود مجید را به دبستان بگذارند، پدر مدیر و ناظم مدرسه را به منزل دعوت می کنند و کاغذی را جلوی مجید می گذارند و می گویند: بنویس حضور محترم مدیر مدرسه. . . و مجید با خط بسیار زیبایی می نویسد و اسباب حیرت مسئولان مدرسه می شود. بعد قرآنی را به شکل وارونه جلوی مجید می گذارند و او می ...
این دل شده هیئت اباعبدالله/ کوفه لبریز بلا گشته میا کوفه حسین
ذکر روز و شب (ژولیده) بُود بهر تو این کاش از آمدن کوفه حذر می کردی ژولیده نیشابوری روضه خوان بر روی منبر سخت لب وا می کند روضه را با اشک چشمان خود انشا می کند روضه ها را یک به یک رده کرده مسلم را غریب در میان کوچه های کوفه پیدا می کند چون پدر را می کشند از کودکش باید گذشت کربلا انگار جور دیگری تا می کند ...
نوشتن قرآن در زمان نزول
زمان مردی بیست و شش ساله بود. نیرومند و توانا و میان مردم سرآمد همگنان. از تربیت شدگان عصر خود بود و در آن زمان خواندن و نوشتن هم می دانست. (49) در آن روزها، پس از پنج شش سال تبلیغ، هنوز گروه مسلمانان اندک بود. هشتاد و سه تن از همان گروه اندک هم بر اثر شکنجه و خشونت مردم مکه، شهر و دیار را رها کرده و به حبشه مهاجرت نموده و در پناه نجاشی قرار گرفته بودند. بقیه که سی و نه تن مرد و یک تن زن بودند ...
عاشورای قدیم گچساران چگونه بود؟!
یادش هست؟ عباس رحیمی و سید قمصور کشاورز و نصرالله میهن پرست و منوچهر کاظمی و بچه های خلیفه کرمی و خودش و رمضان باشی مرد بزرگ هیئت ها و کل نصرالله باشی و مرحوم خرمی و حاج علی حسین ساجدی کجایند امروزه؟ کسی حتی یادش هست که منزل مرحوم سی سرو(سید صدرالدین پدر حاج محمد تقی توفیقی و بزرگ سادات گچساران) که آخر خیابان مدرس شرقی فعلی و اول محله سادات بود، آنقدر شلوغ می شد؟ حالا حاج محمدرضا با پسرانش ...
رابطه بهینه حکومت و کارآفرینان چگونه تنظیم می شود؟
و اساسی فضای کسب وکار، از جمله فرآیندهای شروع کسب وکار، دریافت مجوزهای ساخت وساز، دسترسی به برق، ثبت مالکیت، حمایت از سرمایه گذاران خرد، پرداخت مالیات و ... را اندازه گیری و نهایتاً بر اساسی وزنی که به هر مولفه داده می شود کشورها را رتبه بندی می کند. گزارش اخیر این موسسه 189 کشور را مورد بررسی قرار داده است که ایران در رتبه 118، وضعیت نه چندان مناسبی در حوزه کسب وکار دارد. همان طور که ...
بجای عزل متخلفان منتظریم ملک الموت مشکلات را حل کند
قرار باشد کشور بر اساس نظام مردم سالاری و انتخابات اداره شود چاره ای نیست جز اینکه احزاب قوی و فراگیر تشکیل شود و اصولگرایان و اصلاح طلبان هم به این موضوع رسیده اند. حال من نمی دانم مانع کجاست که این اتفاق نمی افتد ولی باید احزابی که اکنون وجود دارند و کسانی که در شرایط سخت حزب ها را شکل دادند و مرامنامه را نوشته و عضوگیری کردند را حمایت کنیم و جمع خانه احزاب که با همدیگر مرتبط هستند به یک وحدت نظر ...
شیرینی شهادت و عطش عشق به وطن در زندگی شهید دهقانی موج می زد
ماموریت ارومیه در مبارزه به عناصر ضد انقلاب پژاک به شهادت رسیده بود می رفت همیشه از اینکه چرا پستش را با شهید حسین آخربین عوض کرد و همان زمان ایشان هدف گلوله دشمن قرار گرفتند ناراحت بود می گفت: " شهادت به همین آسانی نیست و نصیب هر کسی نمی شود وگرنه آن روز پست کاری من بود". من و هاشم و دو پسر دوقلو اصلا فکرشم نمی کردیم اصلا به بچه فکر نمی کردیم گاهی حالم خراب می شد ولی اهمیت نمی ...
ترم اول همه درس هایم را صفر شدم/ با دست های خالی به پیشرفت های علمی رسیدیم
...، پک چند میلیاردی را به عنوان هدیه برای ایشان ارسال می کند که ایشان با برخورد و ناراحتی دکتر شهریاری مواجهه می شوند و می گوید که من برای این پول ها این کار را نکرده ام. این یعنی یک درس بزرگ، یعنی همان نگاه بسیجی و جهادی که در دوران جنگ وجود داشت و البته امروز هم دانشمندان و مهندسان بسیاری داریم که همین نگاه را دارند، چرا که با همه تحریم های موجود شاهد رشد علمی کشور در همه عرصه ها هستیم. ...
سرخط ...
ایران توسط همان دشمنی که قول داده بودید در دوره پسافلان، با ما دیگر مثل فراعنه برخورد نمی کند؟! گیرم بخواهیم شکر کنیم! کو نعمت تان؟! نکند نعمت فیش های نجومی را می گویید؟! نکند این نعمت را می گویید که بعد از گذشت بیش از 4 ماه، هنوز یک نفر را ناظر بر بلیه دریافتی های نجومی، به قوه قضائیه معرفی نکرده اید؟! نکند منظورتان از نعمت، همان توافقی است که در تنها هدفش یعنی لغو همه تحریم ها در همان روز اجرا ...
یادداشت جمعی از هنرمندان در سوگ چهلم داوود رشیدی
جاودان نام دکتر غلامحسین ساعدی که گوهر مراد به کارگردانی داوود رشیدی را می خواستند در این دبیرستان به صحنه ببرند. البته به همت و کارگردانی جوان پرانرژی و فعال به نام شهبازی . نقش من در آن نمایشنامه قرار بود همان دانش آموز لالی باشد که مطیع و فرمانبردار ناظم، مدیر و پدر و مادر نباشد و طبیعتاً حرف و دیالوگی هم برای گفتن نمی بایست می داشت. این تمرینات و اجرا همزمان و مصادف بود با اجرای داوود رشیدی در ...
بار امانت مردم سنگین است
می آیند و می گویند آیا فلان جا فلان کار شد؟ من می گویم کار، کار، کار. وی افزود: مبارزه با بیکاری، مبارزه با حاشیه نشینیریال مبارزه با فقرزو ناهنجاری های اجتماعی در دستور کار بنده است و برای همه حل مشکلات مشاوران با تجربه دارم. نماینده کهگیلویه بزرگ در مجلس شورای اسلامی با اشاره به اینکه ساختارها را مشخص کردم، افزود: اگر چیزی دارم از همرزمی با شهداست ، توفیق شهادت نداشتم ، خداوند خواست ...
شکرگذار کدام نعمت باشیم؟/ نمونه ای از واقعیت های جاری کشور
ها را باید به مردم گفت و کدام را نباید گفت، اینکه کدام را باید به مسئولان گفت و اینکه چرا و چه مقدار باید به رسانه ها و نویسندگان فشار آورد که واقعیت ها را برای مردم بگویند و... همه و همه چیزهایی است که با شنیدن سخنان رئیس جمهور به ذهن متبادر می شود و این نوشتار به برخی از آنها می پردازد. 1- واقعیت های جامعه، دقیقا همان چیزهایی است که مردم با آن زندگی می کنند نه آن چیزهایی که گفته و ...
روزی برای پدربزرگ ها و مادربزرگ ها
...: هر آن گه که سال اندر آمد به شصت بباید کشیدن ز بیشیش دست روزگار ضعف و قوّت در آیه54 سوره روم، سیر عمر آدمی و سال های سالمندی او این گونه ترسیم شده است: خدا همان کسی است که شما را آفرید، در حالی که ضعیف بودید. سپس بعد از ناتوانی، قوّت بخشید و باز بعد از قوت، ضعف و پیری قرار داد. او هر چه بخواهد، می آفریند و دانا و تواناست . کتاب کهن قابوس نامه نیز ...
بازنشستگی پایان زندگی نیست
اینها بخشی از صحبت های آتش تقی پور بازیگر پیشکسوت تئاتر، تلویزیون و سینماست. بازیگری که چند نسل از او خاطره دارند. صبور و با لهجه شیرین آذری جواب سوال هایم را می دهد، درددل های زیادی از روزگار دارد، با همه اینها زندگی و حرفه بازیگری را دوست دارد و همچنان به راهش ادامه می دهد. با تقی پور درباره زندگی در دوره سالمندی هم صحبت شدیم. کم پیدا هستید! چه می کنید این روزها؟ خیلی ها کم پیدا هستند! تولیدات کم شده و برای بازیگرانی در سن و سال من کمتر نقش نوشته می شود. در زندگی امروزی چنین به نظر می رسد که دایی، عمو، پدربزرگ و... اهمیت چندانی ندارند، زندگی شان را کرده اند و باید صحنه زندگی را ترک کنند. به همین دلیل در آثار نمایشی هم کم رنگ شده اند. البته سالمندانی که درآمد دارند و از طریق کسب و کارهای دیگری جز بازیگری جیبشان پر از پول است، قرب و ارزش خودشان را دارند. اما قضیه برای ما که جیبمان خالی است، فرق می کند. اما به نظر می رسد وقتی ارزش سالمندان در جامعه کم می شود، رسانه ها بیشتر باید به این گروه توجه کنند تا آنها جایگاه خود را در جامعه و خانواده پیدا کنند. این که شما می گویید به برنامه ریزی فرهنگی، هنری، رفاهی و اقتصادی نیاز دارد. در جامعه ما توجه به تجربیات نسل های گذشته کمرنگ شده و به این گروه سنی توجه نشده و به آنها اهمیت داده نمی شود. در کشور ما وقتی ابلاغ بازنشستگی را به دست کسی می دهند یعنی این که تو دیگر به کار ما نمی آیی! و این خیلی روی روحیه آدم ها تاثیر منفی می گذارد. من بعد از این که از وزارت ارشاد بازنشسته شدم به فعالیت بازیگریم ادامه دادم و سعی کردم نقش های بهتری را بازی کنم تا ثابت کنم که زنده ام! تولیدات تلویزیون کم شده، اما من بیکار ننشسته ام. در تئاتری به کارگردانی آقای خلج به نام گلدونه خانوم بازی کردم و در یک نمایش که به زبان آذری در موزه آزادی به روی صحنه بردیم. الان هم در سریال یاسی بازی می کنم که در شهر اراک ساخته می شود و برای بچه هاست. شما 71 ساله هستید، در این سن بازیگر برای رفتن روی صحنه تئاتر باید آمادگی بدنی و فن بیان قدرتمندی داشته باشد، شما چطور این مهارت ها را حفظ کرده اید؟ در درون هر آدمی نیروهایی به صورت ذخیره وجود دارد که اگر پای عشق و علاقه وسط باشد آن نیروها آزاد می شود و به او انگیزه می دهد که کارش را انجام دهد.یادم هست چند سال قبل نمایش دایی وانیا را اجرا می کردیم که حال خانم مهری مهرنیا بد شد و اورژانس آمد و به او آمپول زد اما آنقدر حالش بد بود که حتی متوجه آمپول زدن نشد، همه ما نگران بودیم که چه کنیم اما چند دقیقه مانده به آغاز اجرا به او گفتیم: بلند شو باید برویم روی صحنه، می توانی بیایی؟ فوری بلند شد، مثل آدم هایی که از خواب می پرند و روی صحنه آمد و نقش اش را اجرا کرد. به این می گویند عشق و اعتقاد به حرفه ای که داری. من حتی زمانی که کاری ندارم متن هایی را حفظ می کنم، تمرین می کنم تا اصول بازیگری را فراموش نکنم. همیشه خودم را آماده نگه می دارم. هرچند پا به سن گذاشته ام و باید قبول کرد که بدن ضعیف می شود اما تا جایی که امکان دارد باید خودت را قوی نگه داری و به این فکر نکنی که به پایان راه رسیده ای. در خارج از کشور به بازیگران سالمند نقش های بسیار برجسته می دهند. من بارها آنها را دیده ام و از خودم پرسیده ام چگونه کارگردان جرات کرده و به آنها نقش های اصلی را داده است؟ اما بعد به این نتیجه رسیده ام که بازیگری به سالمندان انرژی و روحیه زیادی می دهد و آنها نقش هایشان را درخشان بازی می کنند. برخی بر این باورند که از طریق بازیگری می توان به شهرت و پول رسید، با تجربه ای که دارید با این نگرش موافق هستید؟ به شهرت می توان رسید اما به پول نه! تعداد افرادی که از طریق بازیگری به پول زیاد رسیده اند بسیار اندک است. دستمزد بازیگران کم و کار هم کم است مگر به یک بازیگر در سال چند تا نقش می دهند که او بتواند پولدار شود؟ بجز بازیگری، حرفه دیگری هم دارید؟ نه! هیچ کار دیگری ندارم و جالب این جاست که حتی نمی توانیم وام هم بگیریم. چند سال است که از صندوق هنرمندان درخواست وام کرده ام اما هنوز نداده اند. اصلا به هنرمندان و اهل فرهنگ توجه نمی کنند. مشکلاتمان را خودمان باید حل کنیم، هیچ کس کمکی به ما نمی کند. شما سال هاست نقش های مختلف را بازی می کنید و معمولا در آنها از لهجه شیرین آذری هم استفاده می کنید، این پیشنهاد خود شما بود یا این که برای چنین نقش هایی انتخاب شدید؟ متاسفانه بازیگران را بعد از مدتی داخل کلیشه قرار می دهند و مدام نقش های مشابه به او پیشنهاد می دهند. بازیگران وجوه مختلفی دارند که می توان از آنها در نقش های مختلف استفاده کرد ...
به آن امید دهم جان که خاک کوی تو باشم
...، سرما بسیار شدید بود و منابع گرمایشی هم بسیار کم بودند. از برق در آن منطقه خبری نبود. آنطور که مهدی روایت می کند: در مناطق جنگی نه خبری از سوخت هست و نه می توان به آسانی به دارو دسترسی پیدا کرد؛حتی فراهم کردن ملزومات عادی زندگی هم امری دشوار بود. قیمت ها هم سر به فلک کشیده بودند و برای مادرم که باید دائم دارو مصرف می کرد زندگی بسیار سخت شده بود. گاهی مجبور بودیم داروهایش را از ...
سکونت در کنار مرقدهای مقدّس شیعه در زمان فتنه ها
، 1362، ص176) کتاب مدوّنی از او باقی نمانده و رسایل پراکنده او توسط شاگردانش در کتاب مصابیح جمع آوری شده است. شیخ جعفر نجفی کاشف العظاء و سیدجواد عاملی از مهم ترین شاگردان او بودند. (همان) هنگامی که محمّدباقر بهبهانی زوال ملکه اجتهاد را در خود دید بنای تقلید را بر سید بحرالعلوم گذارد و او در نجف بر مسند تدریس استاد قرار گرفت. (صادقی اصفهانی، 1379ق، ص142) بحرالعلوم در زمان وفاتش، مجتهد ...
دخترها نوحه بابا می خوانند/ این شهید پیکر ندارد!
که از خودش در می آورد آن ها را حسابی می ترساند. اما حالا 9 ماه است کسی در خانه را نمی زند و صدایش را عوض نمی کند. بچه ها 9 ماه است در را به روی بابا باز نکرده اند. این پاییز بابا مرتضی نیست که از ذوق دفترمشق های جدیدشان را نشانش بدهند. کسی نیست که صبح ها ترک موتورش بنشینند و تا مدرسه او را سفت بغل کنند و وقتی خانه می آید روی پایش بنشینند و همه باهم نوحه های پدر را همخوانی کنند. در آخرین ...
داستان کوتاه/ یگانه
.... پرسید چرا ؟ گفتم : به خاطر میوه های باغ آقای عبدی و دوم اینکه چرا پول می گیری؟ ایشون هم گفت: من که معصوم نیستم یکبار از درخت مردم میوه چیدم، پدرم کتکم زد و مجازاتم کرد، هرچند کتک پدر ربطی به حق الناس ندارد و باید حق مردم را بپردازی، نگران میوه ها نباش، جریان میوه ها را پارسال که می خواستم برم کربلا، به بنده خدا گفتم و حلالیت طلبیدم . دوم اینکه من کاری جز در مسجد بودن و انجام مراسمات مذهبی ...
جمشید آموزگار که بود؟
...، دوره فترت آموزگار از تصدی مقام های وزارت به پایان رسید و دوره طولانی و مستمر حضور وی در دولت تا پایان عمر حکومت پهلوی آغاز شد. حسنعلی منصور که از سال های 1338 و 1339، گروهی از نخبگان جوان تحصیلکرده در غرب را پیرامون خود جمع کرده بود و نام گروه مترقی بر خود نهاده بودند، توانست این نیروها را در آغاز دهه 40 شمسی همگام با سیاست های دربار، تحت عنوان حزب ایران نوین سازماندهی و به عنوان یکی از جناح ...
سادگی از یاد رفت و شادی مصنوعی شد!
چند سالی یکبار به زیارت امام رضا بروی باید سوار اتوبوس می شدی و ساعتها می رفتی تا برسی ولی چنان ذوقی داشتی که انگار بر قالیچه سلیمان سواری و می تازی تا حرم عشق...آن روزها انگار همه چیز رنگ زندگی داشت. انگار همه چیز سرجای خودش بود... آن روزها خنده ها از ته دل بود و شادیها ماندگار... آن روزها قصه زندگی ها پر از غصه نبود و فکرها پر از محاسبه خرج و دخل و وام و قسط و مشکلات نبود. آن وقتها جوانها نگران ...
نظام دارویی، نشتی دارد/خاطره "ترامادول" تکرار نشود
مبادی خرجی این دارو را کنترل کردند و بستند که داستان ترامادول تکرار نشود، مشکلی ندارد. اما اگر به همان روال سابق باشد، باید چه کنیم؟ کسی نگران نیست اکسی کدون جای ترامادول را بگیرد و تبدیل به معضل شود و در بازار ناصر خسرو فروخته شود؟ نارنجی ها با تاکید بر اینکه ایران سابقه خوبی در ارائه این داروها در بازار وجود ندارد، اضافه می کند: این مساله جای نگرانی دارد. زمینه اعتیادی ما در بازار آزاد دارو ...
تمام افزایش حقوق ها در دولت یازدهم خلاف نص صریح قانون بوده است/ دستگاه های نظارتی به درجاتی از فساد ...
. یک نسبتی باید بین این 2 باشد. این نسبت را در همه جا رعایت می کنند. کسانی که عقلشان را خوب بکار گیرند، رعایت می کنند. قانون اعمال می شود و نمی توانند هرکس هرکاری که دلش خواست بکند. و این یک فرصت استثنایی در ایران بود. یک تهدید بزرگ رخ داد. ولی می توانست این فرصت استثنایی شود. هنوز هم تتمه اش مانده است. چرا فرصت می توانست باشد؟ برای اینکه همه ی مردم را پشت مبارزه با فساد آورد. هیچوقت در ایران مبارزه ...
کم کم صدای قافله دارد می آید(2)
.... نگفتی! و در پی سومین بار، چشمهای معصومت را به پدر دوختی و گفتی: بابا! زبانی که به یک گشوده شد، چگونه می تواند با دو دمسازی کند؟ و حالا بناست تو بمانی و همان یک! همان یک جاودانه و ماندگار. بایست بر سر حرفت زینب! که این هنوز اول عشق است. بخشهایی از کتاب – آفتاب در حجاب/ سیدمهدی شجاعی ...
قلب پیرمرد آبی است
جمعه 9 مهر 1395 0 روزنامه خبرورزشی| پیرمرد پدر آبی هاست، چشم استقلال و حالا در نبردی سخت و جانفرسا، حریف نابرابر و سنگدلی را روبه رویش دارد. هیچ کس در نگاه پیرمرد حتی برای لحظه ای نومیدی و شکست را ندیده است؛ او مرد روزهای دشوار است و این حقیقت را بارها و بارها به اثبات رسانده و نشان داده است. ما و همه آن هایی که منصورخان دوست داشتنی را می شناسند، دست به دعا برداشته ایم و می دانیم ...