سایر منابع:
سایر خبرها
از ساعت 9 صبح پشت میزم هستم حتی در روز کریسمس
به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از گاردین، نویسنده محبوب انگلیسی می گوید هر روز زندگی اش مشغول نوشتن است، هفت روز در هفته؛ در طول تقریبا 50 سال. وی می گوید: اما هنوز از این کار لذت می برم. 30 سال است که در یک خانه زندگی کرده ام و در یک اتاق، از یک ساعت مشخص مشغول نوشتن بوده ام. وقتی اولین بار به لندن آمدم، از کنار کانال قایق ها رد می شدم و به خیابانی که اکنون در آنجا ساکن هستم نگاه کردم و ...
پدیده جدید گور خوابی به جای کارتن خوابی!
روز خواب بودم، انگار مرده بودم. برای آرام شدن، مجبور شدم دوباره بکشم و کم کم کارمم از دست دادم. دانه های درشت اشک روی گونه های فرو رفته اش می چکد، نفس عمیقی می کشد و انگار به پنج سال گذشته برگشته است. حالا تمایل بیشتری دارد که درباره خودش حرف بزند. چند وقته کارتن خوابی؟ الان سه ساله که کارتن خواب شدیم. پسرات کجا هستند؟ پسرام رفتن خونه عموشان، درس می خوانن ...
بهبودیافتگان الکل از خاطرات روزهای اعتیاد می گویند/ زندگی روی مدار 96 درجه
...، بعد شد الکل، مورفین، شیشه. هر سه تا با هم. شدم کارتن خوابِ خونه و محل کار... . آخرین روزا قبل از ترک، هفته ای 3 لیتر الکل می خوردم، روزی نیم گرم شیشه و 9 گرم مورفین می کشیدم. شب هم 10 تا قرص خواب می خوردم که بتونم بخوابم. بدترین، بدترین خاطره از سال های مصرف، اون وقتایی بود که آنقدر عاجز می شدم که باید بعد از الکل، شیشه یا مورفین هم می کشیدم. الان 6 ماه و 22 روز و 7 ساعته که پاکم... مرد مسن تر ...
مادر اولین شهید فتنه88: بعد از شهادت حسین، بچه های محل بسیجی شدند/ 9 دی با قاب عکس حسین نفر اول ...
9 دی ، تجلی حماسه کبیر به بیان خاطراتی از آخرین روز زندگی فرزندش پرداخت. آخرین نگاهی که هرگز فراموش نمی کنم! از خانم زینعلی مادر نخستین شهید فتنه 88 می خواهیم که واقعه 25 خرداد و از شهادت دُردانه اش برایمان تعریف کند، او می گوید: آن روز حسین کتاب و دفترهایش را جمع کرد و گفت که دیگر امتحاناتم تمام شده و راحت شدم! قصد بیرون رفتن از خانه را داشت که اوضاع شلوغ شهر را برایش گفتم ...
لزوم بررسی شکست های شریعتی و امام موسی صدر/ نوستالژی مشروعیت نمی بخشد
گروه فرهنگ و هنر : سی و هفتمین درس گفتار مؤسسه فرهنگی تحقیقاتی امام موسی صدر با عنوان اندیشه و عمل به سخنرانی سوسن شریعتی با عنوان امام موسی صدر و میدان نبردهای چندجانبه اختصاص داشت که عصر روز گذشته(دوشنبه 6 دی) در محل مؤسسه برگزار شد. به گزارش بولتن نیوز، گزیده ای از این سخنرانی را در ادامه می خوانیم: * درباره شریعتی و موسی صدر اجماع نیست دومین مرتبه است که امام ...
چرا به جای کرسنت، کنسرت ها مسئله عمومی شده؟
زنگ زد بگویید صحبت از زیر یک میلیارد نکنید! اگر بالای یک میلیارد است اسناد را به اینجا بیاورید تا بررسی کنیم. در وزارت نیرو همین اتفاق افتاد و همین پروسه طی شد. البته آنجا وقتی به آقای وزیر زنگ زدم استقبال کرد و گفت بیایید و صحبت کنید. رفتم و اسناد و مدارک و مطالب را تک تک برای ایشان توضیح دادم و همه را به من جواب داد. وقت مان تمام شد و به ایشان گفتم اجازه بدهید من جواب های شما را با اسناد و مدارک ...
تجویز رهبری به حاج قاسم در مورد سوریه
کمک کنی! سردار قاسم سلیمانی هم گفته که شما برای این کار مناسب هستید. از آنجایی که خودم هم انگیزه بالایی برای حضور در سوریه و دفاع از حرم های عمه سادات و حضرت رقیه(س) داشتم، بلافاصله جواب مثبت دادم. اصلاً نگفتم فکر می کنم بعداً جواب می دهم همان جا جواب مثبت دادم. ایشان هم با سردار سلیمانی تماس گرفتند و گفتند که فلانی موافق است. *حاج قاسم به من گفت: فردا صبح فرودگاه امام خمینی(ره ...
دختر 8 ساله یکی از زندانی ها: من پول نمی خواهم، بگویید پدرم از سر کار بیاید / وزارت خارجه می گوید مگر ما ...
به گزارش "ناصرون " طی روزهای گذشته، خانواده های زندانیان ایرانی در ترکمنستان، مقابل برخی ساختمان های دولتی مانند وزارت کشور و وزارت امور خارجه تجمع کرده و خواسته خود مبنی بر انتقال زندانیان شان به ایران را مطرح کردند. طی این دو روز، حاشیه هایی هم به وجود آمد که مشرق طی این دو روز به طور مختصر به آن ها پرداخته است. سال گذشته نیز جمعی از خانواده های زندانیان ایرانی در ترکمنستان گوشه هایی ...
تمام مدت تحصیل، بعداز ظهرها کار کردم
نیز در کارنامه خود دارد، گپ وگفتی خواندنی را رقم زد. *در چه سالی و در چه خانواده ای به دنیا آمدید و پرورش یافتید؟ در 13 مرداد سال 1322 متولد شدم که آن زمان این روز مطابق با سوم شعبان بود و همه می پرسند که چرا روز میلاد امام حسین(ع) به دنیا آمدی و نامت حسن است؟ علت این است که برادر بزرگ من در روز عاشورا به دنیا آمده بود و نامش حسین شد، نام مرا هم حسن گذاشتند. البته در منزل مرا محسن صدا ...
12 خاطره ناب از شهید پلارک که تا کنون نخوانده اید!!
شهید خودسازی می گفت: از این که تمام وقت خود را صرف رسیدگی به کارهای دسته و نیروها کرده ام و وقتی برای خودسازی و خودشناسی خودم ندارم، خیلی ناراحتم. تصمیم گرفتم به گردان دیگری بروم که کسی مرا نشناسد و در آنجا بتوانم کمی به خودم برسم. رفت و تدارکات پی یکی از دسته ها در گردان دیگری شد. ربنا افرغ علینا صبرا ربنا افرغ علینا صبرا و ثبت اقدامنا و ...
تاکسی تلفنی ها زیر سایه تاکسی های آنلاین
مزایای تاکسی ها آنلاین این است که در هر مکان و زمانی که احتیاج داشته باشید، کمتر از 5 دقیقه ماشین جلوی در منتظرتان ایستاده و نیازی نیست که دقیقه های طولانی در انتظار خودرویی بایستید که معلوم نیست چه زمانی به شما ملحق می شود. تنها لمس یک صفحه کافی است تا خودرو مورد نظرتان بدون هیچ حرف و حدیثی، جلوی پایتان توقف کند. این حال و روز امروز تاکسی های آنلاین است که کارو بارشان این روزها بدجور ...
گزارشی از حضور هموطنان ارمنی در جنگ
که هنوز ازدواج نکرده بودند برای خرید بیرون رفتیم. همین طور که در کوچه به سمت خیابان اصلی می رفتیم دیدم دو سرباز همسن و سال پسرم داخل کوچه شدند، تا آنها را دیدم یاد زوریک افتادم و شروع کردم به قربان صدقه رفتنشان. آنها رفتند سراغ مرد همسایه ای که دم در یکی از خانه ها نشسته بود. از کنار دو سرباز و آن مرد که رد می شدیم شنیدم که می گویند: خانه مرادی کجاست؟ آن مرد جواب داد: ما تازه به این محل آمده ایم و ...
می ترسیدم دختر مورد علاقه ام ماجرا را به پلیس لو دهد او را سوزاندم!
. سابقه نداشته آنها بی اطلاع جایی بروند و به خانه بازنگردند. چند روزی است که آنها ناپدید شده اند. تلفن همراهشان هم خاموش است. دلنگران است و گمان می کند بلایی بر سر آنها آمده باشد. پرونده ای در رابطه با گم شدن این مادر و پسر تشکیل دادم و از ماموران جنایی خواستم ابتدا خانواده این دو فرد گمشده را پیدا کرده و تحقیقات از آنها را شروع کنند. ماموران توانستند خواهرِ زن ناپدید شده را پیدا کنند. او برای تحقیقات ...
شعری که برای حکیم نزاری مقبره شد
نان و دوغ محلی از او پذیرایی می کند سعدی وقتی دوغ محلی را می خورد یاد سخن نزاری می افتد که پذیرایی شاهانه را قبول نداشت و مدام می گفت تو آداب مهمان داری را بلد نیستی ! تا اینکه چند روز به همین روال می گذرد و بالاخره سعدی علت آن حرف نزاری را جویا می شود و او نیز پاسخ می دهد آنطور که تو از من پذیرایی می کردی من خود را باری بر دوش تو می دیدم. که موجب زحمت تو شدم لذا در اندیشه ای بودم که ...
اینجا یکی هست که منظوری دارد!
عروسش روی دستم بگذارند، کیف خبرنگاری ام را برداشتم و خیلی حرفه ای و یواشکی ازخانه جیم شدم و با خوشحالی و سرافرازی، خودم را به خیابان اصلی رساندم!... هنوز لذت فرار را نچشیده بودم که درگوشه ای ازخیابان، پیرزنی تنها، توجه مرا به خود جلب کرد. این خانم مسن درحالی که یک کیسه پر از اسکناس در دست داشت، با احتیاط و هراس، به دور و برش نگاه می کرد. فکرکردم که او از شب و تاریکی و سارق می ترسد و حتما نیاز ...
اینجا چراغی روشن است
آقا از پسرم (سید صاحب) خبری نشده! امام مرا در بغل گرفت و گفت: پسرتان زنده است! روز بعد خبر شهادت سید صاحب را برایم آوردند. آنجا بود که فهمیدم شهدا زنده هستند یعنی چه. وقتی خبر شهادت او را آوردند خانم از هوش رفت. من هم نمی دانستم چه کنم! از سید صاحب تنها دو پا برایمان آوردند. همشهری هایمان در آمل برای سید صاحب مراسم گرفته بودند. دیگر آماده رفتن بودیم که خبر شهادت سید مهدی را هم برایمان ...
سرنوشت عجیب دزدی که از سگ می ترسید
شامگاه 28آذرماه زن جوانی به کلانتری 103گاندی رفت و خبر از سرقت خودروی شاسی بلندش داد. وی گفت: پشت فرمان ماشینم بودم و قصد رفتن به خانه ام را داشتم که در اتوبان حقانی یک خودروی پراید با 2سرنشین با خودروی من تصادف کرد. وقتی پیاده شدم تا ببینم ماجرا از چه قرار است، به جای راننده پسرجوانی که روی صندلی جلو نشسته بود پیاده شد. او گفت گارد ماشینم شکسته است و در یک لحظه خودش را پشت فرمان ماشین من رساند ...
بی خانمان هایی که در گور می خوابند +تصاویر
نسکافه خریدم که خوابم بپره، شوهرم دید گفت خاک بر سرت، این چیه خریدی؟ بیا، دوای تو پیش منه، یه چیزی می دم که کلا خواب از کله ات بپره، بشم شیشه داد کشیدم. بعدش من تا یک هفته نمی تانستم بخوابم. وسواس کار کردن گرفته بودم. گفتم مرد خدا ذلیلت کنه، منو ببر دکتر، نمی تونم بخوابم. یه چیز دیگه بشم داد گفت اینو بکشی می خوابی، هرویین بود، اونو که زدم تا دو روز خواب بودم، انگار مرده بودم. برای آرام شدن، مجبور شدم ...
صداوسیما بزرگترین سارق آثار موسیقیایی است/خس و خاشاک نیستیم
فلان مبلغ را گرفت و دیگری یک هفتادم آن را؟ چرا هنرمند را اینگونه مجبور می کنند که جواب بدهد؟ این هنرمند ادامه داد: وظیفه معاونت هنری و وزارت ارشاد در حیطه جشنواره اصلا پرداختن به این موضوعات نیست بلکه پرداختن به یک موضوع هنری است. چقدر خوب که ما راهکاری را داشتیم که این گروه ها داوطلبانه برای عرضه خودشان می آمدند و بدون اینکه پولی بگیرند وارد جشنواره می شدند. من معتقد هستم با بودجه ای که ...
اعترافات دیر هنگام اصلاح طلبان به نبود تقلب در انتخابات
نظام است. ایشان در 6 آبان 88 در مورد اولین واکنش خود نسبت به ع وام ل اصلی فتنه می فرمایند: در همان ساعات اول به آنها پیغام خصوصی دادم که شما در حال آغاز برخی مسائل هستید، اما دیگران از آنها سوء استفاده می کنند و شما نمی توانید ماجرا را کنترل کنید و همان گونه هم شد، در حالی که کسانی که وارد عرصه سیاست می شوند، باید مثل شطرنج بازِ ماهر، حرکات و تغییرات بعدی عرصه را نیز محاسبه و پیش بینی کنند. مسئله ...
هویت چهل تکه ایرانی در گفت وگو با داریوش شایگان
گفتن ندارم. به یاد جوانی و سال های پنجاه میلادی که در مرکز ادبی ژنو در محضر بزرگ ترین منتقدان ادبی فرانسه حضور می یافتم و در هر کلاس با یکی از نویسندگان بزرگ فرانسوی آشنا می شدم، تصمیم گرفتم برای فارسی زبانان باب آشنایی با بزرگان ادبیات فرانسه را بگشایم. به قول معروف فیلم یاد هندوستان کرد. گفتم حالا که به ایران آمده ام و کاری هم ندارم، سراغ عشق جوانی ام بروم، شاید این یادگار جوانی به درد فارسی ...
طنز؛ قارچ ورزیدن
در غبغب انداختم و گفتم بله. خیلی کارها کرده ام؛ مثلا سر راه شیشه هم خریدم. خانم با غیظ فریاد زد: جانم؟ چه پررو پررو! بهت گفتم برو تک پا نوشیدنی بخر و جلدی برگرد. بلند شدی عنرعنر دو ساعته رفتی گل زدی و شیشه خریدی. هان؟ جواب دادم عزیزم نگران نباش سر راه برای تو هم کوکا گرفتم که بری تو ابرها. پرید وسط حرفم که دیگه چه دستاوردی داشتی استاد؟ دیگه چی چی خریدی که من نمی ...
بنیامین چگونه ستاره شد؟
. من در دوره ای برای ساخت موسیقی گل های رنگین کمان دعوت شدم. در آن دوره، عروسک چرا بین بچه ها یک ستاره بود و کسانی که در آن دوره مسئولیت حقوق موسیقی ها و کل حقوق مادی و معنوی آن را داشتند، به من پیشنهاد دادند که بیا و یک آلبوم برای این صدا بساز. آلبوم اولش تولید شده بود، در تلویزیون تبلیغ می شد و فروش خوبی هم داشت. رنگین کمان دوم 9 یا 10 قطعه داشت. هشت تراک با کلام و یکی، دو ترک ...
شوهرم رفت مشکل زن همسایه را حل کند اما صیغه اش کرد!
گرفتم به بیرون از منزل بروم تا ببینم چه اتفاقی افتاده است، اما همسرم مانع شد و گفت: در اختلافات خانوادگی نمی توان دخالت کرد! روز بعد در فروشگاه با خانم همسایه روبه رو شدم. او گفت: همسایه هم همسایه های قدیم سپس با سر و صورت زخمی از من پرسید شما دیشب صدای ناله و گریه مرا نشنیدید؟ من هم که غرق در خجالت بودم طوری وانمود کردم که متوجه سر و صدای آن ها نشده ام و کمی با او ابراز همدردی کردم. خانم میانسال که ...
کثیف ترین خواستگار یک دختر!
... تا اینکه یک روز به سراغم آمد و گفت بیا با هم بیرون برویم و من نیز قبول کردم بعد مرا به محل دور افتاده ای برد وبه سراغ دوستش که خارج از شهر در ساختمان نیمه کاره ای بود، رفتیم اول خودش مرا مورد سوء استفاده قرار داد و بعد به دوستش گفت که مرا جلوی چشمانش مورد سوء استفاده قرار دهد و از من فیلم گرفت ، من هرچه فریاد زدم کسی به دادم نرسید ومی گفت اگر به خانواده ات بگویی فیلم هایت را پخش می کنم. ...
واکنش منطقی مهدی رحمتی در برنامه 90
خود در قبال استقلال تمام و کمال پایبند خواهد بود . رحمتی گفت : با وجودی که از نیمکت نشینی ام دلخور شدم ، اما قبل از بازی نیز به همراه حسینی درون زمین رفتم و حسابی او را گرم کردم و در عین حال مواردی که به ذهنم می رسید را نیز به وی گوشزد کردم . وی گفت : همچنان در استقلال خواهم ماند و تلاش می کنم با تلاش بیشتر دوباره جایگاهم را بدست آورم ، اما اگر کادر فنی مرا نخواهد این دیگر موضوع جداگانه ای است که باید ببینیم چه پیش می آید . ...
عکس العمل مسافران مترو به اولین بانوی راهبر قطار شهری+عکس
مهارت لازم برای هدایت قطار زیرزمینی را دارم. طی چندین مرحله آزمون های مختلف؛ کار با صفحه کلید هدایت و کنترل قطار، آزمون بینایی سنجی، سطح هوشیاری و تمرکز حواس، تسلط به اعصاب و استرس را با موفقیت گذراندم و پس از 40 روز آموزش به عنوان تنها زن راننده مترو در میان 40 مرد دیگر استخدام شدم. این پیروزی بزرگی برای من و دیگر زنان الجزایری به شمار می آید. به همه نشان دادم یک زن می تواند ...
سرنوشت تلخ دختری به نام مریم که زیر پله های اضطراری می خوابید و .....
همین تصمیم گرفتم فرار کنم، از آن به بعد کار من شده بود فرار و دستگیری توسط ماموران بهزیستی. برای آن که مرا بیرون کنند هر کاری می کردم، می خواستم بروم دنبال مادرم، فکر می کردم اگر از آنجا بروم او را پیدا می کنم، اما هرگز نتوانستم این کار را انجام دهم و حتی زندگی ام را با کاری که انجام دادم از دست دادم. آغاز زندگی خیابانی در نهایت یک روز همراه یکی از بچه های بهزیستی به نام مریم ...
زندگی نامه فرمانده مقاومت خرمشهر/رویای تصاحب ایران بامقاومت محمد و یارانش کابوس شد
، مجبور شدند بخش زیادی از توان نظامی خود را(بیش از دو لشکر) در این نقطه، زمین گیر کرده و 45 روز معطل شوند و در نهایت پس از عبور از دو پل کارون و بهمنشیر، آبادان را به محاصره در آورند. شهید جهان آرا در مورد یکی از صحنه های این حماسه عاشورایی می گوید: امیدی به زنده ماندن نداشتیم. مرگ را می دیدیم. بچه ها توسط بی سیم شهادتنامه خود را می گفتند و یک نفر پش بی سیم یادداشت می کرد. صحنه خیلی دردناکی بود ...
سه پرده جدال سنگین بر سر قاتل اهلی ؛ کیمیایی ها برنده بازی می شوند؟
...، آقای کیمیایی به من گفتند بیا و نقش خواننده را بازی کن. من ترجیح می دادم که در فیلم قاتل اهلی بازی نکنم، زیرا اصلا الزامی وجود ندارد که بنده در تمامی فیلم های پدرم حضور داشته باشم. اما وقتی که آقای قوچانی اصرار کرد که من این نقش را قبول کنم، با این که مشغله های بسیاری داشتم، بالاخره پیشنهاد بازی در این فیلم را پذیرفتم. حتی پس از پذیرفتن شفاهی این پیشنهاد، دو دل بودم که در قاتل اهلی بازی کنم ...