سایر منابع:
سایر خبرها
سوسوی چراغ امید در کارگاه روشندلان
پذیرفتم که خواست خدا بوده و من باید با این تقدیر کنار بیایم. دوران تحصیل را تا سوم راهنمایی در مدرسه استثنایی سپری کردم ولی بعد از آن گوشه نشین بودم و کمتر دوست داشتم بیرون از خانه بروم. غرورم اجازه نمی داد از کسی چیزی بخواهم و دوست داشتم روی پای خودم باشم. وقتی از طریق بهزیستی با کارگاه فرچه بافی آشنا شدم احساس کردم مسیر زندگی ام تغییر کرده است. هر روز صبح با سرویس به این کارگاه می آیم و مشغول ساخت ...
به ایرانی ها بگویید: ما اتباع بیگانه نیستیم!
می کنیم که بچه های من حق ندارند در این منطقه به مدرسه بروند؛ چون مهاجرممنوع است. مثلا در سال های زیاد ما نمی توانستیم خانه خرید و فروش کنیم یا یک سیمکارت تلفن به نام خودمان داشته باشیم یا فرد باید برای سفر از یک شهر به شهر دیگر مجوز می گرفت، می گرفت چیست؟ الان هم همین طور است. خلاصه باید بگویم مهاجر برای همه امور زندگی اش دچار محدودیت است. البته همه این محدودیت هایی که می گویم برای مهاجران با ...
اعتماد بیش ازاندازه کار دستم داد
خیریه و کار خیر و ... برای همسرم تا می توانستم حرف زدم و از او خواستم گاهی اوقات در انجام برخی امور مالی به ما کمک کند. همسرم بعد از کلی حرف زدن پذیرفت و از فردای آن روز گاهی به خیریه سر می زد و علاوه بر کمک مالی گاهی به خانه های افراد نیازمند هم مراجعه می کرد و من خوشحال از اینکه چقدر خوشبختم که چنین همسری دارم به کارم بیشتر از پیش مشغول بودم. چند ماه پیش یکی از همکارانم به من ...
ازمدرسه که برگشتم مادرم مرا به محضر برد و به عقد پسر گل فروش درآورد!
ادامه دادیم. وقتی فرزندم به دنیا آمد بیماری قلبی مادرزادی داشت و در دو سالگی و به دلیل همین بیماری جان باخت. مدتی بعد از این همسرم مرا در حالی که شش ماهه باردار بودم به خانه پدرم فرستاد ولی چند روز بعد فهمیدم که او دچار فساد اخلاقی شده و همه درآمدش را صرف زنان خیابانی می کند این بود که به محل کار همسرم رفتم و تلاش کردم تا او را از این کارهای زشت باز دارم ولی اکنون متوجه شدم او نه تنها دست از کارهای ...
روزهای درکنار هم بودن
هم او فراهم کرده بود. وقتی اصل حالش را پرسیدم، منظورم را گرفت و با لبخند گفت: قبلاً در مرکز پارچین مشغول به کار بودم. به خاطر بُعد مسافت، مدتی این جا مشغول شدم تا محل خدمتم را تعیین کنند. اما این بچه ها و توانایی هایشان، هوش از سرم برد و مرا ماندگار کرد. الآن بیش از یک سال است که در این مرکز، در کنار بچه ها هستم و هر روز کلی انرژی مثبت می گیرم. برای دوچرخه ای ها جالب است ...
عشق مجازی زوج جوان را به دادگاه کشاند
در رفت و آمد بود. او از آژانس هواپیمایی که من کار می کردم، بلیت هایش را تهیه می کرد و همین باعث آشنایی مان شد و عشقی میان ما شکل گرفت و به ازدواج انجامید. گمان می کردم او مرد رویاهای من است. اوایل زندگی مان خیلی خوب بود، حتی مرا به آمریکا برد و در آنجا فرزندم به دنیا آمد و چند ماه آنجا بودیم، اما از یک سال و نیم پیش دروغگویی او آغاز شد. مدام بهانه می آورد که دیرتر به خانه می آید و این همه تاخیر ...
کوتی: موقع فوتبال نگاه کردن صدای تلویزیون را می بندم
دیگر نیست. همه چیز مصنوعی شده، الان آدم تلویزیون را روشن می کند که گرفتاری زندگی را فراموش کند، یک فوتبال ببیند دو ساعت به بدبختی ها فکر نکند. نمی شود! تا روشن می کنیم طرف داد می زند به بیست بیست و سی سی و چهل چهل پیامک بزنید از تیم ملی حمایت کنید و یک خانه ببرید! همین الان بیان چهار را بزن و شش را بزن، اصلا حالم بد می شود. کانال را عوض می کنم * یعنی حتی صدایش را هم نمی بندید؟ نه، عوض می کنم. سعی می کنم به خاطر بسپارم که دفعه دیگر چند دقیقه دیرتر بازی را ببینم که این بازی ها تمام شده باشد! ببخشید من رسیدم منزل، باید فرزندم را ببرد داخل. منبع: ...
دلنوشته ایی از یک فارغ التحصیل حقوق/مسئولان به داد ما برسند
اری با هزار امید و آرزو هنگام ثبت نام در دانشگاه رشته حقوق را انتخاب کردم .. و به خود هزار امید دادم که تا وکیل نشوم دست بردار نخواهم بود ... ثبت نام کردم 4 سال رو با هر سختی و نا ملایمات و بی پولی و انجام امر کارگری و دستفروشی و ..... برای پرداخت شهریه گذراندم ولی خوب گذشت ... روزی رسید که فارغ التحصیل شدم آنهم با مدل حدود 16 تو پوست خود نمی گنجیدم که بله من در رشته مقدس حقوق فارغ ...
کشته شدن زن جوان پس از طلاق
وقوع حادثه با جسد نرگس – 29 ساله – در آشپزخانه روبه رو شد. پیکر نیمه جان شوهر این زن که بر اثر استنشاق گاز دچار خفگی و بیهوشی شده بود، در گوشه دیگر خانه افتاده بود. بنابراین بهزاد بلافاصله به بیمارستان انتقال یافت و پس از به هوش آمدن، در بازجویی ها راز جنایت را فاش کرد. در حالی که به دلیل خوردن مشروب حال خوبی نداشتم، با همسر سابقم بر سر حضانت پسرمان جر و بحث کردم. هنگام ...
انتقام وحشتناک زن از شوهرش که می خواست ازدواج مجدد کند / 2 مرد اجیر شدن و ...
. اما من و بهرام یک اختلاف بزرگ داشتیم؛ من دختری 18ساله و پرشروشور و بهرام مردی 29 ساله بود. همین تفاوت سنی باعث می شد از نظر فکری هم با هم به تفاهم نرسیم. من به دنبال ظاهری شاد و مد روز بودم، در حالی که همسرم مردی جاافتاده و بسیار صرفه جو بود که حتی بزرگ تر از سن خودش به نظر می رسید. چرا سعی نمی کردی با شوهرت همراه باشی؟ بهرام اجازه نمی داد کاری را به تنهایی انجام دهم. دوست ...
همسر هاشمی آبروی ساواک را می برد
پشتیبانی هوایی برای زدن کشتی ها و سکوهای نفتی و هواپیماهای غیرنظامی و بمباران شهرها و هر عمل ایضایی ممکن دیگر و تبعات رسانه ای فراوان در جهت روحیه دادن به صدامیان و تحت فشار قرار دادن ایران عمل می شد. عراق با دریافت 24 جنگنده میراژ F1 از فرانسه که می توانستند در آسمان سوخت گیری کند قادر شد دورترین تاسیسات و تجهیزات نفتی ایران را در خلیج فارس مورد حمله قرار دهد همچنین نیروی هوایی عراق با ...
گزارش کامل برنامه نود با اعتراض دایی
؛ بازیکنان ما آنقدر دویدند تا توانستند کاری که می خواستند را انجام دهند تا به برتری برسیم. * استقلال خوزستان صفر تراکتورسازی 1 - نکته بازی چهارمین برد پیاپی تراکتور در بیرون از خانه کنفرانس مربیان قلعه نویی: روز خوب آقای اخباری بود؛ نیمه دوم نسبت به نیمه اول بهتر بودیم ولی تراکتورگونه بازی نکردیم. نعمتی نژاد: تمام تلاش ما این بود از عمق دفاع ...
آیت الله سید کرامت الله ملک حسینی
...> وی درباره بازجویی هایش پس از دستگیری می گوید: بازجو فردی شمالی بود که بازجویی اش تا غروب ادامه داشت. در همان ایام اطلاعیه ای داده بودم با این عنوان که من عصا و نور بگرفته به دست، شاخ گستاخی تو خواهم شکست که خطاب به طاغوت بود و اسم آن را شاخ گستاخی ملک حسینی گذاشته بودند. آن اطلاعیه را زمانی نوشته بودم که عمال رژیم در اردکان فارس و چند شهر دیگر به خانه های مردم هجوم برده بودند. در آن اطلاعیه ...
می گفت جای سرباز ولایت در وسط معرکه نبرد است
به همراه همرزمانش به دفاع از این مرز و بوم پرداخت تا جایی که در سخت ترین شرایط جنگی با درایت و ذکاوتی که از خود نشان می داد موفق و پیروز به منزل بازمی گشت. در سال 1392 برای گذراندن دوره دافوس به دانشگاه امام حسین (ع) تهران رفت. ما هم همراهش رفتیم. در همین حال همسرم مشغول مبارزه با منافقین و گروه های ضدانقلاب در کردستان به ویژه گروهک پژاک شد. وقتی فهمید گروهک پژاک به دلیل بغض و نفرت از انقلاب ...
مسجدی کوچک در قلب کلان شهرِ مسکو
خانه ها در کوچه ای پنهان شده بود، از دوستی شنیدم قبل تر ها سیاست حکومت بوده اطراف مساجد را پُر از خانه می کرده که نمای مسجد به چشم نیاید، وارد حیاط مسجد شدم، تاجیک ها و اوزبک ها هم بودند، مغازه ای گوشه ای از حیاط را اشغال کرده بود، لباس های هیئتی هم سر درش آویزان بود، از همان ها که پاساژ قدسِ قم می فروشد. وارد مغازه شدم، سوسیس های دست ساز اسب را آویزان کرده بود به سقف، سیاه بود، حالت مشمئز کننده ...
زندگی زیر سقف کوتاه تنهایی
. می گوید از روزی که شوهرم به زندان افتاد من سرپرست سه بچه قد و نیمقدم شدم و از همان روز برای یک لقمه نان حلال شروع کردم به کارگری از هتل ها و شرکت ها گرفته تا خانه های مردم. آسیه از کار شرافتمندانه ای می گوید که در این ده سال آرزویش است. کار و مسکن، دغدغه اصلی زنان سرپرست خانوار دکتر تنهایی برون رفت از این مشکل را با کمک دولت میسر دانسته و می گوید دولت برای حمایت از زنان سرپرست ...
شهیدی که ثلث میراثش را وقف تحصیل دانش آموزان مستمند کرد
خود شهید زاهد، تصاویر شهدای دیگری به چشم می خورد که احساس خاصی را به بیننده القا می کند. خانه انقلابی وجیهه کاووسی، مادر 71 ساله شهید، پیرزن مهربانی است که روحیه بسیار بالایی دارد. ته تغاری خانه اش را همین دو ماه قبل از دست داده، اما با روی گشاده همکلام مان می شود و از خانواده اش می گوید: من هفت بچه داشتم. پنج پسر و دو دختر. هادی آخرین فرزندم بود که اول از همه او را از دست ...
من عفت مرعشی، همسرسیاستمدار نامی ایران زمین؛ مردم مرا با دو روایت سالهای 58 و 88 می شناسند
.... متوجه شدم که ممکن است ماموران ساواک باشند که برای دستگیری او آمده اند. احساسی که در این مدت داشتم به حقیقت پیوسته بود. چند روزی رهایش کردند و در مرز او را دستگیر ننمودند. می خواستند دوستان اینجا را شناسایی کنند. از ساختمان که بیرون آمد، آنها جلوی در هال بودند. از پله ها بالا آمده بودند. رو به آنها کردم و گفتم با چه اجازه یی وارد خانه مردم می شوید؟ آن که نزدیک تر بود، کارت و حکم خود ...
کرامات فاطمی
شکسته و اشک جاری بگو: یا فاطمه زهرا، مرا شفا ده . دخترم با دل شکسته شروع کرد به صدا زدن و از آن بانوی معظمه یاری خواستن . بی بی هم در گوشه خانه با گریه می گفت : ((یا فاطمه زهرا، این بیمار آلمانی را با خود آورده ام و شفای او را از شما می خواهم . مادر جان ! کمک کن و آبروی مرا نگه دار.)) آن مرد اضافه کرد: من هم از دیدن این واقعه در گوشه حیاط منقلب شدم و گفتم : ای فاطمه پهلو شکسته ...
یا من را ببخشید یا قصاصم کنید
...> بعد از انتقال جسد زن جوان به پزشکی قانونی، شوهر سابق وی روی تخت بیمارستان مورد تحقیق قرار گرفت. مرد 42 ساله در شرح ماجرا گفت: چهار سال قبل به خاطر مشکلاتی که با همسرم داشتم، طلاق گرفته بودیم. دادگاه مطابق قانون سرپرستی پسر سه ساله مان را به همسرم داد. در این مدت به خاطر علاقه ای که به همسر سابق و فرزندم داشتم، ازدواج نکردم و از مینا خواستم دوباره زندگی برگردد، اما او قبول نمی کرد. وقتی طاها هفت ...
انتقام آتشین داماد پس از قهر عروس
درحالی که یک ظرف بنزین همراه داشت به خانه پدرزنش رفته و از آنجا که آنها را عامل قهر همسرش می دانست، اقدام به آتش زدن خانه کرده بود. ماموران در ادامه تحقیقات و در بررسی داخل خانه سوئیچ خودرو و گوشی موبایل داماد جوان خانواده را پیدا کردند که در گوشه ای افتاده بود. در بیرون از خانه و داخل کوچه نیز کاپشن سوخته او به همراه کفش هایش و همچنین خودرواش پیدا شد که نشان می داد او نیز هنگام آتش گرفتن ...
انتقام خونین از پدربزرگ/جزییاتی از پرونده مادر شور ساطور کش/داماد مادر زن کش/اعتراف تکان دهنده مادر از ...
ردیابی های ویژه پلیسی مرد جوان که دچار سوختگی شده بود، به دام افتاد. فرهاد بلافاصله به بیمارستان منتقل شد و بازپرس برای تحقیق از او راهی بیمارستان شد.مرد 38 ساله گفت: زمانی که همسر اولم متوجه شد من ازدواج مجدد کرده ام رهایم کرد و از من جدا شد. من هم با این باور که با ازدواج دیگری زندگی جدیدی برای خود دست و پا می کنم،زندگی دومم را آغاز کردم اما همسرم مدام بهانه می گرفت تا اینکه شب حادثه خانه را ...