سایر منابع:
سایر خبرها
علل، عوامل و چرایی انقلاب اسلامی ایران
برجسته انقلاب پرداخته شده است. 1- علل وعوامل فرهنگی گروهی از اندیشمندان و نویسندگان در تحلیل انقلاب اسلامی تمرکز خود را بر روی یک عامل قرار دادند و بر یکی از عوامل فرهنگی، ارزشی، رهبری و روحانیون انقلاب، تأکید می کنند. از این چشم انداز، علت انقلاب را نباید در مسائل اقتصادی یا علت دیگری جستجو کرد، بلکه باید آن را در عوامل فرهنگی یافت. در بسیاری از آثاری که بعد از انقلاب اسلامی در ...
حیدریان: اشتباه کردم که به پول فکر نکردم
تان در سال های اخیر تعمدی بوده و کسی رضا حیدریان را حذف نکرده است؟ بله این طور نبوده که قدرتی بخواهد مرا حذف کند. شاید خودم باعث و بانی این اتفاق بودم ضمن اینکه کارهایی هم داشتم که باید تمام می کردم. به هر حال ازدواج کردم و مشغله ام بیشتر شد. من علاقه خاصی به مادرم داشتم و به همین خاطر دیر ازدواج کردم. البته منافاتی با هم نداشت اما سیستم من این طور بود. بعد از فوت مادرم کمرم ...
زوزه مرگ پس از دوئل عشقی به صدا درآمد
، وقتی در برابر اسناد و مدارک انکارناپذیر قرار گرفت، به ناچار لب به اعتراف گشود و راز مرگ دختر19ساله را فاش کرد.او گفت: خدمت سربازی ام به پایان رسیده بود که از حدود پنج ماه قبل در شبکه اجتماعی تلگرام با دختر مذکور آشنا شدم. طولی نکشید که آشنایی در شبکه مجازی به ملاقات های حضوری کشید و دوستی ما با یکدیگر آغاز شد.متهم این پرونده در ادامه اعترافاتش مدعی شد: روز حادثه آن دختر با من تماس گرفت و گفت که ...
دردسر دوستان مطلقه برای زن رفیق باز / پاتوق این زنان کجا بود؟
درس و مدرسه توجهی نداشتم. و هر سال با چند تجدیدی به زحمت نمره قبولی می گرفتم تا این که در کلاس سوم راهنمایی مردود شدم و دیگر نتوانستم ادامه تحصیل بدهم. در همین سال با یکی از بستگان دور مادرم ازدواج کردم. او هم تا کلاس سوم راهنمایی تحصیل کرده بود و در یکی از شرکت های قطعه سازی خودرو کار می کرد. بعد از ازدواج متوجه شدم که همسرم به اعتیاد دارد ولی کاری از دستم ساخته نبود. او پس از مدتی به خاطر لوازم ...
آرین به من گفت: گمشو دختر خیابانی! / دیگر روی بازگشت به خانه را هم نداشتم!
من به خاطر او از همه چیز گذشتم و مقابل پدرم ایستادم . طوری عاشق او شده بودم که فکر می کردم هیچ کس دیگری جز او نمی تواند مرا به قله خوشبختی برساند. اما ... .دختر 16ساله ای که به اتهام فرار از منزل، توسط مأموران انتظامی دستگیر شده بود، درحالی که عنوان می کرد دوست داشتم ازدواج کنم، اما آرین به من خیانت کرد، به کارشناس اجتماعی کلانتری سجاد مشهد گفت: حدود دو ماه قبل هنگامی که از مدرسه به ...
گفت وگوی خواجو در کمال نامه با عناصر اربعه
فاطمه کهن گفت: خواجو در آثارش می گوید متولد 689 هجری قمری است و سه سال بعد از این تاریخ سعدی از دنیا می رود. وقتی خواجو به دنیا می آید در آن زمان جامعه ی ایرانی خاطره ی سعدی را به یاد دارد. خواجو در سال 720 دو مثنوی مهم همای و همایون و گل و نوروز را در کرمان می سراید. بر اساس اطلاعاتی که خواجو می دهد وی تا سال 720 در کرمان است و هنوز سفر جدی به شهرهای مختلف نکرده است. زمانی که خواجو دست به شاعری ...
پلیس پایتخت از سارقان تازه کار رونمایی کرد
را به اجرا گذاشته بودی، تصمیم به قتل شما گرفته بود؟ نه دروغ می گوید. او با اصرار موفق شد خانواده مرا برای ازدواج با من راضی کند، اما من همان شب اول عروسی متوجه شدم که انتخاب درستی برای زندگی ام نکرده ام. یادم است شب اول عروسی نیشخندی زدم که شوهرم مرا به اتاق برد و با من برخورد بدی کرد. او روز بعد مرا کتک زد و گفت برای چه من نیشخند زده ام. همان لحظه فهمیدم که او دست بزن دارد، اما فکر ...
پسر معتاد مادرش را به آتش کشید/ طلاق پس از افشای راز بخیه ها/ دادگاه 6 متجاوز ظالم دختر 17 ساله/ بازداشت ...
کارآموزی را می گذراند.چراکه کم کم باید فارغ التحصیل می شد.ازطرف دیگر به خاطراینکه تک پسر بود، برای ازدواج تحت فشار خانواده قرار داشت. البته خودش هم بدش نمی آمد زودتر سر و سامانی به زندگی اش بدهد.همان روزها یکی از دوستانش دختریکی از بستگانش را به میلاد معرفی کرد و یک هفته بعد دو خانواده با هم ملاقات کردند. همه مراحل آشنایی تا خواستگاری و نامزدی بر اساس رسوم سنتی دو خانواده طی شد و میلاد و سارا پس ...
رحمت و رأفت با مخالفان در سیره پیامبر (ص)
، پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) عبای خود را برای او پهن کرد و او را روی آن نشاند. در آخر نیز هنگامی که آن زن می خواست به سوی قومش باز گردد یک غلام و یک کنیز به او بخشید و این دو با هم ازدواج کردند و به عنوان خدمتکار در خانه شیماء زندگی کردند. (123) مقداد بن عمر می گوید در سریه نخله، حکم بن کیسان را اسیر کردم و نزد پیامبر آوردم. پیامبر او را به اسلام دعوت کرد و با او صحبت طولانی کرد. عمر گفت ...
حتی حمایت های ساده معنوی را از یک شاعر دریغ می کنند
راه اندازی کرد و من به واسطه این انتقال به تهران آمدم، اما آن کار را هم بعد از دو سال رها کردم تا به صورت حرفه ای تر وارد حوزه شعر شوم. قطعا این روزها تا به شکل حرفه ای و جدی به مقوله ای نپردازید، خیلی نمی توانید انتظار موفقیت داشته باشد؛ همه چیز نیاز به تمرکز دارد. حوزه شعر هم یک رسانه بزرگ است و می تواند پایه رسانه های دیگری مثل سرود، ترانه و موسیقی قرار گیرد و با نماهنگ، کلیپ و تصویر همراه ...
مرد بود، مرد ماند
دولت بهار/ ازدواج با مصطفی آن هم در 12 سالگی او را شریک و همسفر زندگی مردی می کند که مبارزه و حماسه در قاموسش حرف اول را می زند؛ مردی که در ابتدا او را همراه و سپس همقدم با خود در میدان نبرد می کند. فاطمه سادات سجادی اگرچه هنوز در قامت یک بانوی مبارز مانده و در این مسیر خم به ابرو نیاورده است، اما آنچه این روزها به او حس افتخار می دهد و به آن عجیب می بالد، تنها نگذاشتن انقلاب در روزهای سخت و پرتلاطم آن است. تاسیس کمیته ارزاق، سازماندهی ...
بنیاد در آینه مطبوعات
اگر میخواهیم از ماجراهای درون زندان بدانیم، با آنها تماس بگیر یم . جواد، تنها شهید زندان بود یکی از هم بندیهای شهید نباتی مقدم در ادامه تعریف می کند:بعد از این ماجرا با شورشی که ملاقات کننده ها در بیرون زندان راه انداخته بودند، موفق به فرار شدم. پدر مرحوم نباتی، فردی بسیار ساکت و مظلوم بود و وقتی خبر آزادی مرا شنید، به دیدنم آمد. همانجا بود که فهمیدم آن کسی که در زندان شهید شده بود و میگفتند بچه محله چهنو بوده، جواد نباتی مقدم بوده است. ...
اخاذی های مجازی بلای جان کاربران غافل
ترسیدم اما پولی هم برای باج دادن به او نداشتم به همین دلیل همه چیز را به پدرم گفتم و تصمیم گرفتم از پلیس کمک بگیرم. در پی اظهارات دختر جوان، افسران پلیس فتا تجسس های خود را برای شناسایی جوان باجگیر آغاز کردند. رابطه دختر جوان با متهم فقط از طریق اینترنت بود و او حتی شماره تماس پسر را نیز در اختیار نداشت. با این حالی تحقیقات فنی - پلیسی در این باره ادامه یافت تا با کمک متخصصان فتا پسر ...
ناگفته های انصار حزب الله
همین دلیل هم من ملبس در جبهه حاضر شدم. این برش از زندگی شما هم زمان است با مسئولیت شهید همت در لشکر. بله. من بعد از عملیات والفجر یک وارد لشکر شدم و با شهید همت آشنا شدم. این آشنایی باعث رفاقت بین ما شد و این رفاقت خیلی سریع رشد کرد و خود را نشان داد. به این دلیل که هم من او را خوب درک کردم و هم او مرا خوب درک کرد. چه نقاط مشترکی داشتید؟ روحیاتی که من ...
طنز؛ من عذرخواهی نمی کنم
آشنا شدم. این را هم مدیون معلمم هستم که وقتی مساله ریاضی را نمی فهمیدم مکررا می زد پس کله ام و می گفت: بگو ببخشید. بعد من را پیش مدیر مدرسه برد و گفت: این بچه نمی فهمه! چیکار کنیم؟ مدیر گفت: تازه شهریه اش رو هم پرداخت نمی کنه! معلم یک بار دیگر زد پس سرم و گفت: بگو ببخشید! بعد با پدرم تماس گرفتند که بیاید و تکلیف مرا روشن کنند. پدر آمد. گفتند شهریه نداده اید. پدر که نمی توانست بگوید ندارم ...
قَلندری به روایت محقق، شایگان، دینانی، دامغانی و پورجوادی/ شب زنده یاد سیدجلال الدین آشتیانی
مشهد می شدم. و بدین نحو، همدیگر را مرتب می دیدیم. دوستی ما چندین جنبه داشت. ابتدا رابطه صرفاً انسانی. * سید جلال، مرد بسیار مهربان و گشاده رو است و اگر به کسی مهر بورزد، دوستی اش را بی دریغ ایثار می کند و در مقابل، چشمداشتی نیز ندارد. جنبه دیگر این دوستی تلمذ بود. یعنی آموختن رموز عرفان و تصوف. رساله دکترای من کار تطبیقی بود، رابطه تفکر هندو و تصوف اسلامی، پس ناگزیر می بایستی به متون اصلی ...
کلاس زندگی آقای ناظم
. سر به زیر انداخته و باحوصله به سؤالاتمان گوش می کند؛ سپس با صداقت از کودکی اش تعریف می کند تا دلیل ماندگاری او در مدارس این منطقه را بهتر درک کنیم. روزهای سخت متولد 1352در روستای جیم آباد حوالی شهرستان فریمان است؛ فرزند یکی از 4همسر ارباب روستا؛ یک ساله بودم که پدرم فوت کرد و مادرم با مرد متاهل دیگری ازدواج کرد. همسر مادرم 4فرزند داشت و پس از ازدواج با مادرم صاحب 5فرزند دیگر ...
19 بهمن گفت و گوی اختصاصی با دکتر غلامعلی عکاشه
بد بسیاری دارم. یک خاطره ای از پدرم دارم که از شیرین ترین خاطره های زندگی ام به حساب می آید. حدود 6 سال داشتم که پدر و دایی ام برای سرو سامان دادن یک جنگ داخلی به عنوان سرباز و مدیر به محل جنگ عازم شده بودند. آن زمان ابوالقاسم بختیار بر علیه حکومت شاهنشاهی قیام کرده بود. 3 روز به عید نوروز باقی مانده بود که زن عمویم مرا صدا کرد و به من گفت که فتح اله خان (دایی ام) در جنگ کشته شده و امیر ...
شوهرم مرد خوبی بود اما خواسته عجیبی داشت تا اینکه...
پدرم به موادمخدر اعتیاد داشت. برادرم نیز به این بلای خانمان سوز گرفتار شد. خدا بیامرز مادرم همیشه سر همین مسئله با آن ها درگیر بود. یک روز مشاجره آن ها بالا گرفت. پدرم کنترل خودش را از دست داده بود. او با چاقو مادرم را مجروح کرد. من شاهد پرپر زدن مادرم و مرگ غم انگیزی بودم که هیچ وقت از ذهنم پاک نمی شود. پدرم به افتاد. بعد از مدتی برادرم نیز که شیشه مصرف می کرد، دستگیر شد و به زندان ...
ناگفته های انصار حزب الله/مخالفت امام بابرگزاری راهپیمایی توسط الله کرم/ماجرای پناهنده شدن یک روحانی
تماس گرفت و این بار گوشی تلفن را به دست خودم داد و شهید محلاتی با خودم صحبت کرد و گفت من نظرم این است که شما ملبس بروید. به همین دلیل هم من ملبس در جبهه حاضر شدم. این برش از زندگی شما هم زمان است با مسئولیت شهید همت در لشکر. بله. من بعد از عملیات والفجر یک وارد لشکر شدم و با شهید همت آشنا شدم. این آشنایی باعث رفاقت بین ما شد و این رفاقت خیلی سریع رشد کرد و خود را نشان داد. به ...
بلای وحشتناکی که سر نوعروس در پارک آمد
روز نو : حکم قصاص چشم زن جوان که 2 سال قبل به صورت دختر جوانی در پارک اسید پاشیده و باعث نابینایی او شده بود از طرف دیوان عالی کشور تأیید شد. به گزارش پرونده، ماجرا از مزاحمت های تلفنی یک زن آغاز شد، دختر جوان هر بار شماره تلفنش را تغییر می داد تا این زن نتواند با او تماس بگیرد، اما تماس های مشکوک ادامه داشت. سیما نمی دانست چه کسی پشت خط است که فقط سکوت می کند، حتی نمی توانست حدس ...
نویسنده ای که وطنش را با خودش حمل می کند
را زیاد نمی دیدم و با دو برادرخوانده ام، در میانه دهه سوم زندگی ام آشنا شدم. باید با واقعیت "فرزند دیگر" بودن کنار می آمدم. پدرم پدر خیلی خوبی برای دو پسرش بود، اما برای من پدر بدی بود. خیلی طول کشید تا بپذیرم که فردی در حوزه های مختلف موفق است و در یکی شکست می خورد. وقتی مادرم به کالج برگشت، مادربزرگم مرا بزرگ کرد. من او را آنا (به ترکیه ای یعنی مادر) صدا می زدم و مادر خودم را آبلا، یعنی خواهر ...
ناطق نوری: قانون اساسی نیاز به بازنگری دارد
که آن گونه حرکت می کند یا مرحوم نائینی که آن نگاه را به حکومت دینی و حاکمیت دارد. اصلاً مرحوم نائینی جزو طرفداران و بنیانگذاران این ایده است که باید در زمان غیبت حضرت مهدی (عج) حکومت تشکیل داد . این مسیر تا دوران مدرس، بعد از آن شیخ فضل الله نوری و تا این اواخر مرحوم کاشانی و ... ادامه می یابد که امام(ره) هم مکمل همه آنها می شود و همه آنها را به بهترین شکل عینیت می بخشد. این خواسته روحانیت و ...
گفتگو با مادری که جنینش 14 سال فریز بود
برای آتریسا (دختر زیبا روی آذر گون) لالایی بخواند. حالا دیگر جنینی که برای بیش از 14 سال به طور منجمد در فریزر نگاهداری شده بود، دخترک سبزه شیطانی است در آغوش آذر. 25 سال قبل ازدواج کردیم و سه سال بعد از ازدواج باردار شدم. یک ماه از بارداری ام نمی گذشت که جنین سقط شد. حدود دو سال بعد، بارداری دوم را تجربه کردم که باز هم پس از یک ماه منجر به سقط جنین شد. در سومین حاملگی دوقلو باردار شدم ...
به آینده ترجمه در ایران امیدوارم
این مسیر داشتند؟ درباره والدینم نمی توانم نکته چندانی بگویم چراکه خیلی زود آنان را از دست دادم. تنها پنج سالم بود که پدرم را از دست دادم البته تا جایی که شنیده ام او هم اهل مطالعه بوده است. متولد مشهد هستم و تحصیلات دوران مدرسه ام نیز در همان شهر سپری شد. بعد از آن برای ادامه تحصیل به تهران آمدم و زبان و ادبیات فرانسه را در دانشگاه تهران خواندم. البته با زبان انگلیسی هم بواسطه کارم در ...
گفت وگو با "کارل یوران اکروالد"؛ ایران شناس نامدار سوئدی
. در این میهمانی ما از یک نوازنده تار ایرانی دعوت کردیم تا با نوای ساز ایرانی به میهمانی ما رونقی ببخشد. نوازنده تار گفت صدای ساز من بلند نیست و باید شما در یک محل گردهم آیید تا صدای ساز مرا بشنوید ما همه داخل خانه شدیم. وقتی آن نوازنده تار می نواخت سه بانوی شاعر در میان بودند که بسیار گریستند، بگونه ای که هر دو گونه هایشان خیس بود. قرار ما با نوازنده آن بود که در قبال نوازندگی او مبلغ 3000 کرون برای ...
نانوایی پدر کلاس روضه بود/ ورود به گود زورخانه در کنار روضه خوانی
انگار از میان جمع، کسی برای این کار داوطلب نشد. حاج مصطفی که عقیده خاصی به این موضوع داشت از حاضران خواست کسی مدح خوانی کند. حاج حسن قنبر مرا به حاج مصطفی طوسی معرفی کرد و از سابقه مداحی ام گفت. من هم آن روز برای بزرگ ترین پهلوان های کشور مدح خوانی کردم و بعد از تمرین حاج مصطفی هم که از صدایم خوشش آمده بود از من خواست هر هفته همراه او و دیگر پهلوانان برای مدح خوانی به زورخانه بیایم. ...
دنیا فقط مال ما نیست
دنبال می کند. اگر می خواهید با فعالیت های عام المنفعه و رویکرد جدیدی که این زوج برای زندگی خود انتخاب کرده اند آشنا شوید، پیشنهاد می کنیم خواندن این گفت وگو را از دست ندهید. ممنون که در این گفت وگو شرکت می کنید. ابتدا درباره فعالیت هایی که انجام می دهید بگویید. ماجرا از چه قرار است؟ احسان: برنامه هایی که من و همسرم دنبال می کنیم در 2 بخش قابل تعریف است؛ اول مربوط به سبک زندگی ...
گفت و گو با یک جانباز کربلایی
در پایگاه بسیج خدمت می کردم. همان زمان تصمیم گرفتم که عضو سپاه شوم. بعد از پذیرش برای طی دوره آموزشی به پادگان شهید غیوری اصل رفتم چون در حین آموزش بودم؛ مرا در عملیات خیبر شرکت ندادند و بعد از اتمام دوره در سپاه اهواز مشغول به کار شدم؛ اما دلم می خواست در خط مقدم جبهه باشم. با تلاش زیاد به گردان خاتم انتقالی گرفتم و باز هم شرایط به سمتی رفت که تحت فرماندهی حاج اسماعیل فرجوانی درآمدم. از طرفی بعد ...
زنان ایستاده در برابر مشکلات
هایمان را بار زد و رفت پروین در شهر ما غریب است. زن جوانی است اهل تویسرکان. بعد از ازدواج، شوهرش دست او را گرفته و آورده پایتخت. پروین 18 سال است اینجا زندگی می کند، اما هنوز با تهران غریبه است. یک کادر کوچک مستطیل شکل در قسمت نیازمندی های یکی از روزنامه ها، پروین را رسانده به این مرکز خیریه: نمی دانستم اینجا مرکز خیریه است. یک آگهی دیدم که یک کارگاه خیاطی، نیروی کار می خواهد. بعد که ...