سایر منابع:
سایر خبرها
آموزش انتخاب و تغییر تم در تلگرام
آن جا گزینه Default را انتخاب کنید. اما قابلیت دیگری که در بخش تم تلگرام وجود دارد، امکان ساخت تم شخصی خودتان است. شما می توانید از رنگ هایی که خودتان آن ها را انتخاب می کنید، برای بخش های مختلف ظاهری تلگرام استفاده کنید. برای این که تم شخصی خودتان را بسازید مراحل زیر را دنبال کنید. همچنین شما می توانید تم های ساختگی خودتان را برای چنل مخصوص تم ارسال کنید تا سایر کاربران هم از آن ها بهره ببرند. ...
فاصله 40 میلیونی دخترک 3ساله تا آغوش پدر +تصاویر
...؛ به محض اینکه صدا قطع می شود، می گوید: در خانه کار می کنم؛ روی نمونه پارچه های مبل، برچسب می زنم و تحویل صاحبانش می دهم. تقریبا در هر روز 10 تا 15 هزار تومان کار می کنم. البته قبل از اینکه همسرم به زندان بیفتد هم این کار را انجام می دادم چون درآمدمان کم بود اما از وقتی که همسرم به زندان رفته، بیشتر مجبورم کار کنم. ماهانه حدود 300 تا 350 هزار تومان درآمد دارم. البته الان که نزدیک عید است، کار ...
معرفی جهانی روستای قطرم
، صفه، بالاخانه، شامل 4 اتاق مجزا و پله(راچینه گلی) که به پشت بام زیبا راه دارد جهت نشستن در فضای باز و استفاده از منظره زیبا و دلربای روستای قطرم است و از آنجا به پشت بام دیگر با پله های چوبی تعبیه شده باز شما را به یک فضای دلنشین رمانتیک و شاعرانه دیگر با طراحی متفاوت می سپارد. وی با اشاره به اینکه سعی کردم انتخاب چیدمان وسایل به نحوی باشد که همان حس وحال خانه های روستایی از گذشته ...
برای حل مشکل خوزستان نسبت به میزان آبیاری حساس باشید
ببینید که حالت بهینه آبیاری به چه میزان است. در هلند برای پیشگیری از وقوع سیلاب چه کرده اند؟ وی همچنین در پاسخ به این پرسش که با توجه به اینکه مناطق روستایی در اثر سیل از بین می روند و یک نمونه آن در کشور هلند است کدام راهکار در کشور شما کافی بوده است و چه کاری باید انجام شود که بتوان در آینده از وقوع سیل ها جلوگیری کرد، گفت: همواره افزایش سطح آب دریا را داشته ایم و این موضوع ...
نکاتی که شما را به موفقیت می رساند
توانید انجام دهید، موارد زیر هستند: بدبینی را کنار بگذارید. بدبینی با ایجاد حس درماندگی باعث سکون می شود و بازدهی را کاهش می دهد. به جای اینکه از مسئولیت ها شکایت کنید، آنها را به عنوان فرصتی در نظر بگیرید تا تلاش و وجدان کاری تان را به رئیس خود نشان دهید. موفقیت هایتان را به خود یادآوری کنید. این کار جرات شما را برای انجام فعالیت های جدید در حیطه شغلتان بیشتر می کند. افکار غیرمنطقی خود را ...
اگر مشکل آنتن دهی موبایل دارید بخوانید
در تمامی مناطق تحت پوشش اپراتورهای تلفن همراه، نقاط کور آنتن دهی وجود دارد. نقاطی که بر اساس آنچه در نقشه های آنتن دهی اپراتورها می بینیم باید تحت پوشش شبکه باشند اما در واقعیت برقراری تماس یا ارسال پیامک در آن ها عملا غیرممکن است. متاسفانه، در اکثر موارد افزودن آنتن های بی تی اس (Base Transceiver Station) توسط اپراتور مخابراتی برای پوشش دهی نقاط کور، ممکن نیست. اگر شما هم جز آن دسته از افراد ...
چگونه همسرتان را با دیگران مقایسه نکنید؟
. وقتی همسرتان به خانه می آید و طبق توصیه شما میوه خریده اما در کیسه ها، میوه خراب هم وجود دارد، طبیعی است که شما از اینکه همسرتان نمی تواند اجناس خوب و نامرغوب را از هم تشخیص دهد، ناراحت شوید اما طبیعی نیست که به او بگویید برادرت همیشه بهترین میوه ها را می خرد. اینکه همسرتان دقت در خرید میوه ندارد، می تواند علت های مختلفی داشته باشد. شاید در طول زمان و با همراهی او در هنگام خرید، این ...
با این تست به سادگی آجیل تقلبی را بشناسید
...> این متخصص تغذیه تصریح کرد: از خریداری و مصرف انواع پسته و مغز گردو که توسط دوره گردها عرضه می شوند، به دلیل اینکه عمدتاً از محصولات آلوده تهیه یا مخلوط شده اند، خودداری کنید. وی تاکید کرد: از خرید و مصرف آجیل های رنگ شده خودداری کنید که در مورد میوه های خشک شده حتما باید دقت شود از میوهای خشک استفاده شود نه به صورت خیس و باید این نوع میوه ها فاقد مواد رنگی باشند. ایمانی یادآورشد: رنگ هایی که برای رنگ کردن تخمه، بادام و سایر انوع آجیل استفاده می شود، عمدتاً غیرمجاز بوده و گاهی حساسیت های شدیدی را در مصرف کننده ایجاد می کند. ...
شوالیه های مرگ
به گزارش شفاف، و خروجی روز، مرگ است و ارمغان شب، مرگ؛ که روز، هر لحظه مرده می آورند، با بدن های تکه تکه، دست و پای سوخته، گوشت های پخته، استخوان های سیاه، چشم های از حدقه درآمده و شب، برای آنها، برای شوالیه های قدرتمند مرگ با خیال مرگ و کابوس آن می گذرد ... با آوازی غمناک، غمناک خروجی آن ... به گزارش شفاف، و خروجی روز، مرگ است و ارمغان شب، مرگ؛ که روز، هر لحظه مرده می آورند، با بدن های تکه تکه، دست و پای سوخته، گوشت های پخته، استخوان های سیاه، چشم های از حدقه درآمده و شب، برای آنها، برای شوالیه های قدرتمند مرگ با خیال مرگ و کابوس آن می گذرد ... با آوازی غمناک، غمناک خروجی آن روزها هم برای شناسندگان مرگ که در همسایگی مردگان تهرانی خانه دارند، مرگ بود؛ وقتی تن های سوخته و استخوان های جداشده آتش نشان های شهید را آوردند و گفتند: شناسایی کنید. آنها گفتند شناسایی کنید و آن 9 نفر دست به کار شدند؛ 9 پزشکِ پزشکی قانونی استان تهران که دو هفته نخوابیده بودند و حالا کم کم داشت آماده باش شبانه روزی شان تمام می شد. و چه چیز سخت تر از باز کردن لباس های آتش نشان هایی که هیچ ازشان نمانده بود؟ وقتی زیپ لباس هایشان را باز می کردیم، اسکلت ها و گوشت های پخته شان می ریخت. جمجمه هایشان هم کاملا از بین رفته بود ولی پودر نشده بود. یک سری دیگر هم از همان اول که آوردند، استخوان بودند. و چه چیز سهمناک تر از دیدن تن های تکه تکه آتش نشان های ناجی پلاسکو، بعد از آن همه سروصدا، بعد از شنیدن شیون تازه عروسان مردان آتش زده، بعد از آن همه عکسی که شاید کمترین شان، صورت گریان و تکیده مردی بود که جفتش، قُل همیشه یاورش، زیر خروارها خاک و آتش، خُرد شده بود. همین سختی ها هم بود که بغض 15ساله عباس ساداتیِ 50ساله را شکست؛ بغض او را که معاون سالن تشریح پزشکی قانونی تهران است و حالا چسبیده به دیوارهای سرد ساختمان قدیمی کهریزک، زیر آن نور سفید، وسط ویزور چشم های زن جوان کنجکاو تازه از راه رسیده، از روزهایی می گوید که شبانه روز آماده باش بود و وقتی یکی، یکی اجساد آتش نشان ها را برای شناسایی آوردند، اشک، گلوله سهمناکی شد که ریز ریز و پنهانی از چشم های دنیادیده اش به بیرون پرتاب شد. درست است که ما به این کار عادت کرده ایم ولی باز هم خیلی وقت ها موقع کار، احساساتی می شویم و گریه می کنیم. مثلا این حادثه پلاسکو خیلی ما را ناراحت کرد؛ اصلا قبل این که جسدها را ببینیم، اشک ما را درآورده بود. نمی دانم چه مظلومیتی در این بچه ها بود که قبل از این که بدن هایشان پیدا شود، اشک همه را درآورد؛ شاید مظلوم بودنشان و این که از قشر ضعیفند و همیشه با مردمند. حادثه حله و قطار هم ما را بسیار ناراحت کرد. عباس ساداتی یکی از قدیمی ترین هاست؛ یکی از شناخته شده ترین پزشکان سالن تشریح، آن جا که به قول خودش، هر روز کالبد دست کم 30 مرده را می گشایند، در جست وجوی یافتن حقیقت، برای زبانِ دفاع شدنِ بی زبان های دست از دنیاکوتاه. آن روزهایی هم که آتش نشان های معروف تهرانی را می آوردند تا نامشان مشخص شود و هویتشان، دکتر ساداتی مثل همیشه خط مقدم بود، با بغضی سنگین در گلو و زبانی آرام بخش برای هشت دکتر سالن تشریح و تکنیسین های سالن که خودشان به آنها پروسکتور می گویند. چند روز اول منتظر بودیم که جسدی نیاوردند. بعد از آن من یک شب این جا کشیک بودم که یک نفر را آوردند و خود بازپرس کشیک هم آمده بود. موقعی که آمد، داشت تلوتلو می خورد. می گفت چند روز است که نخوابیده ام ولی می خواهم ببینم زمان مرگ این فرد کِی بوده است. اجساد اولیه ای که آوردند همان هایی بودند که می گفتند در موتورخانه گیر کرده بودند. درست است؟ درباره زمان مرگ آنها حرف و حدیث های زیادی بود. بله، اما زمان مرگ با همان زمان وقوع حادثه جور درمی آمد، چون فاسد شده بودند. آنها همان روز اول فوت کرده بودند. یک وقت سنگ به سر آدم می خورد و درجا می میرد، یک وقت زلزله می آید و زیر آوار، جایی هست که بتواند پناه بگیرد و برای یکی، دو ساعت زنده باشد ولی در مورد پلاسکو، بعضی از این افراد جا در جا مرده بودند و بعضی دیگر هم که جا در جا نمرده بودند، بعد از چند ساعت فوت کردند، در همان روز حادثه؛ یعنی این طور نبود که دو، سه روز کسی زنده مانده باشد. ما اجساد را دیدیم، آنها فساد نعشی داشتند و بررسی هایمان نشان داد که روز حادثه فوت کرده بودند. ساعت مرگشان دقیقا به همان روز می خورد. بقیه را هم که روزهای بعد آوردند، بدنشان متلاشی شده بود و از آنها دی ان ای گرفتیم. آمار فوت شده ها هم همانی بود که مراجع قضائی اعلام کردند. نفر آخری را هم که آوردند و گفتند کارگر بوده، من خودم دیدم، اعضای بدنش کاملا متلاشی شده بود. و غم یادآوری، لبخند گشاده و ملایم ساداتی را چنگ می زند و قورت می دهد: تمام فیلم های پلاسکو را در تلفن همراهم ذخیره کرده بودم؛ آن آتش نشانی که در پنجره بود، نتوانسته بود وارد سبد نجات شود و فوت کرد. جمجمه او شکسته بود و ما سرش را دوباره درست کردیم. فیلم او را در گوشی ام داشتم، می گفتند یکی، دو ماه مانده بود تا خدمتش تمام شود، خب، این برای ما خیلی ناراحت کننده بود. مرده ها نقش اول زندگی دکتر ساداتی اند؛ زندگی کسی که از نگهبان های ساختمان پزشکی قانونی در کهریزک که بامعنا به بهشت زهرا چسبیده است تا منشی ها و حراست و تکنیسین ها، او را زبان گویای تاریخ پزشکی قانونی می دانند. حالا هم او که در یک صبح سرد و بعد از یک شب تا صبح شیفت، نشسته در اتاقش و با صورتی خندان و بشاش، از روزهای پرتلاطم حادثه پلاسکو می گوید، اشاره اش مدام به نقش مرده ها در زندگی اش است، در کارش و روحیه اش: خب، لحظاتی هست که کم می آورم و حتی می زنم زیر گریه. مثلا در قضیه حادثه حله باز توانستم خودم را جمع و جور کنم با این که حدود 40–50 نفر را این جا آوردند که بدن هایشان متلاشی شده بود، ولی در حادثه پلاسکو گریه کردم، به نظرم این آتش نشان ها هیچ فرقی با شهدای غواص ندارند با این فرق که شهدای غواص می دانستند که دارند به سمت شهادت می روند ولی این بنده خداها نمی دانستند که قرار است بمیرند و آن روز با بقیه روزها فرق می کند. آنها بیرون آمده بودند و باز به داخل ساختمان رفتند تا مردم را نجات دهند. بعد از پلاسکو، من خودم را بارها جای خانواده های آتش نشانان قرار می دادم و گریه می کردم تا خودم را خالی کنم. من خانواده های آنها را می دیدم که برگه به دست در راهروهای این جا می رفتند و می آمدند و گریه می کردند. گریه خیلی خوب است، خیلی بد است که می گویند مردها نباید گریه کنند، آدم هایی که گریه نمی کنند، یک دفعه می ترکند. و اینجاست که زنگ قدیمی تلفن اتاق رنگ و رورفته معاون سالن تشریح، حس او را به هم می ریزد؛ صحبت از یک جسد یخ زده است، جسدی که آن را از خارج کشور آورده اند و گذاشته اند بدنش نرم و جواز برایش صادر شود و حالا این دکتر ساداتی است که باید مهر دفن شدن او را برای زیر خاک منتظر پذیرنده گورستان بزند پایین پرونده اش. جواز مرگ صادرکردن برای مرده ها سال هاست در سرنوشت اوست؛ مثل سرنوشت محمدجواد هدایت شده ، رئیس تالار تشریح پزشکی قانونی که وقتی پیراهن سفید دکتری اش را می پوشد و جا می گیرد پشت میز رنگ و رورفته اتاقش، دستی به چال چونه ته ریش دارش می کشد و حرف هایش را مثل معاونش از پلاسکو شروع می کند؛ از آن روزها که سخت ترین شدند در یادش برای سال های سال. اولین آتش نشانی که آمد از بیمارستان مطهری به این جا منتقل شد و قابل شناسایی بود؛ چون چهره اش سالم مانده بود. هر چه یافتن پیکرها با تأخیر اتفاق افتاد، شناسایی از طریق چهره ها سخت تر شد. شناختن کسانی که در روزهای اول از زیر آوار پیدا شدند، از چهره راحت تر بود ولی بعد از آن به دلیل حجم آوار و میزان حرارت، دیگر پیکرها از روی ظاهر قابل شناسایی نبودند. البته متعلقاتی اطرافشان بود ولی مشخص نبود که مال آن شخص باشد. با آن وضعیت، ما برای این که ضریب اطمینان را بالا ببریم، آزمایش دی ان ای انجام دادیم. نکته مهمی که وجود دارد این است که در این حوادث دسته جمعی، حضور پزشکی قانونی در صحنه الزامی است؛ در صورتی که در مدیریت بحران ما چندان نقش پزشکی قانونی را در آن مرحله پررنگ نمی بینند، یعنی فکر می کنند که خب ما پیکرها را پیدا می کنیم و بعد می فرستیم که شما بقیه کارها را انجام دهید. آمار جانباخته ها همانی بود که اعلام شد؟ بله، 16 آتش نشان بودند که شناسایی شدند؛ 5 تا هم جانباخته غیرآتش نشان؛ کلا 21 نفر. هنوز هم از بین نخاله ها قطعات و تکه های اجساد را برای شما می فرستند؟ بله، برای ما می فرستند و ما هم می فرستیم آزمایش ژنتیک، هنوز جواب قطعی به دست ما نرسیده است. آمار ما همان آمار قبلی است. یعنی در نخاله ها کسی پیدا نشده است؟ مثلا آن نگهبان؟ آن نگهبان، پنجمی بود که پیدا کردند. مابقی که برای ما فرستادند، قطعات استخوان کوچک و بزرگ بود که هنوز جواب قطعی آنها نیامده است. از نگهبان هم قطعاتی از بدنش به این جا آمد؟ یک پیکر نیمه کامل بود، با آزمایش ژنتیک تطبیق دادیم و احراز هویت قطعی انجام شد. آن روزها همه پزشکان و تکنیسین های پزشکی قانونی استان تهران در ساختمان کهریزک هر دقیقه منتظر بودند که کسی را بیاورند برای شناسایی، تا جوابی داشته باشند برای گفتن به خانواده های چشم انتظارشان؛ محبوبه عسگری 42ساله، زن تر و فرز و باتجربه کادر پزشکی هم یکی از آنها بود. او یکی از سه زنی است که در کادر پزشکان پزشکی قانونی کار می کند و حالا با ناخن های لاک زده و صورتی ریز و قشنگ و با پلک هایی که خستگی شیفت از شب تا صبح دیروز، آنها را با شیب ملایمی روی حدقه هایش چشمش انداخته، از نیمه دوم امسال می گوید که یکی از سخت ترین تجربه های کاری اش بود؛ نمونه اش همین حادثه پلاسکو. او یکی از شناسندگان آتش نشان های شهید و سوخته بود. مرگ آتش نشان ها خیلی ها را جریحه دار کرد، همه آماده باش بودند. در سالن تشریح بالای سر آنها بودم و با همکارانم، جواز دفن می دادیم، خیلی تأسف آور بود. لباس های آتش نشان ها نسوخته بود ولی وقتی آنها را باز می کردیم، فکر می کردیم که جسد سالم است، در حالی که کامل از بین رفته بود، برخی تبدیل به استخوان شده بود. و حال و روز او هم آن روزها مثل بیشتر همکارهایش بود. خب خیلی تأثیر منفی روی ما می گذاشت، خیلی متأثر می شدم اما با دقت هر چه تمام تر، برای تعیین دی ان ای، کارشان را انجام دادیم، فرستادیم برای بخش دی ان ای، پیگیری های لازم انجام شد، کالبدشکافی خوب انجام شد و حنجره ها را خوب نگاه کردیم آنهایی که عضله مانده بود و استخوان هایی که سالم بود به دی ان ای فرستادیم. به هر حال مردم منتظر بودند و چشمشان به نظر ما. این که آن روزها می گفتند بدن هایشان به پودر تبدیل شده بود، درست نبود؟ نه پودر نشده بودند ولی بعضی استخوان ها به طور شدیدی از بین رفته بود به طوری که فقط قسمت هایی از استخوان مانده بود. برای بعضی دیگر هم حرارت زیاد، باعث شده بود فساد اتفاق بیفتد. مهم ترین فاکتور فساد جسد، حرارت بالاست، چون حرارت محیط بالا بود، میکروب هایی که باعث فساد می شوند، در داخل ریه و روده بزرگ هستند و شروع به فعالیت می کنند. در روز تشییع جنازه، حستان چطور بود، وقتی دیدی که آن جمعیت زیاد به بدرقه آنها آمده بودند. آن روز این جا غم عجیبی داشت. اسامی شان را که اعلام می کردند، مدام با خودم می گفتم اینها را از زیر دست ما با آن وضعیت بردند، آنها را ما شناسایی کردیم، من همه شان را دیدم. و دنبال حرف های محبوبه عسگری را نیکو دهقانی زاده ، دیگر پزشک زنی که جزو اصلی ترین شناسندگان اجساد در پزشکی قانونی است، پی می گیرد؛ زنی با صورتی تپل، چشم هایی روشن و با تجربه و صدایی نازک که حس، اولین نکته بیرونی آن است. او تازه از سالن تشریح آمده با دستکشی سفید روی دست های گوشتالو و ماسکی سفیدتر که به اعتقاد همکارهایش عبور می دهد میکروب هایی را که باید سدشان شود؛ تا بیاید دستکش ها را دربیاورد و امضاهای لازم را برای اجساد تر و تازه امروز بنشاند پایین پرونده های سبز، فرصت، خودش را نشان می دهد برای حرف زدن درباره آن روزهای خون و آتش: من جزو کسانی بودم که آن روزها از این ماجرا خیلی تحت تأثیر قرار گرفتم؛ خیلی، خیلی، خیلی. واقعا خیلی. این ماجرا خیلی فرق می کرد. یادم است سقوط هواپیمای آنتونوف که اتفاق افتاد هم همین حال را داشتم. همه جسدهایی را که بررسی می کردم، با خودم می گفتم که خب هر کدام اینها عازم جایی بوده اند و حالا این جا خوابیده اند؛ مدام گریه می کردم. برای پلاسکو هم در خود سالن تشریح گریه می کردم. همکارها خودشان را کنترل می کردند ولی من همین طور کار می کردم و حین کار گریه می کردم. موقع در سالن تشریح کارکردن، وقتی بدانی که آن ماجرا یک اتفاق بولد است، خب برایت خیلی تأثیرگذار است. در آن چند روز عکس هایشان را دیده بودیم و وقتی آنها را برای شناسایی آوردند، خیلی سخت بود، واقعا سخت بود. وقتی جسد به سالن تشریح می آید، نباید وارد حواشی آن بشوی، این که بستگانش چه کسانی بوده و چه اتفاقی افتاده است، وگرنه خیلی اذیت می شوی. روز تشییع آتش نشان ها این حس را داشتم که اینهایی که با آن شکوه روی دست مردم تشییع می شدند، ما بالای سرشان بودیم و تشخیص شان دادیم. خیلی حس عجیبی بود. اما مرگ، چطور خودش را به آنها نشان می دهد، وقتی که هر روز. . . گرداگرد آنها را مردگانی زیبا فراگرفته اند آنها 9 نفرند؛ با حدود 20 نفر دستیار که مسئول اصلی شکافتن بدن مرده هایند؛ با گله ای همیشگی که چرا همه فکر می کنند ما بدن های اجساد را تکه و پاره می کنیم؟ آنها 9 نفرند با ماهی حدود سه تا چهار میلیون حقوق و یک دنیا سختی؛ 9 نفر و دستیارانی که در طول سال، 10 تا 11 هزار جسد، ماهانه بین 900 تا 1000 و روزانه بین 30 تا 35 جسد را در سالن تشریح پزشکی قانونی تهران بررسی می کنند. هیچ کدام از پزشکان پزشکی قانونی را سرنوشت به سالن تشریح نکشاند؛ همه شان انتخاب کردند. مثل دکتر ساداتی که هر چند عجیب ولی انتخابش درنهایت کارکردن با مرده ها شد: این را شنیده اید که می گویند هر کس از چیزی بدش بیاید، ناخودآگاه به سمتش می رود؟ من بچه که بودم و حتی بزرگتر که شدم، مدرسه ام را یک بار به این دلیل که کنار بیمارستان بود، عوض کردم؛ یک بار به این دلیل که کنار قبرستان بود و جالب است که اگر یک بار در خیابانی بودم که تابوت و جنازه ای را از آن می بردند، من دیگر از آن خیابان رد نمی شدم. اما زندگی هر روز، مرحله ای را جلوی پای آدم ها می گذارد که خودشان فکرش را هم نمی کنند. در زمان پزشکی عمومی، با وجود همه اینها باز هم وقتی یک جسد را در بیمارستان می دیدم، خیلی کمتر تحت تأثیر قرار می گرفتم تا مثلا وقتی در قبرستان می دیدم که تابوتی را می بردند، حسش کاملا متفاوت بود ولی وقتی وارد پزشکی قانونی شدم، همان ماه اول وارد تالار تشریح شدم. جسد هم انواع و اقسام داشت؛ یک وقت هایی جسد تر و تمیز است، ولی جسد فاسد، جسدی که زیر خاک بوده آن را درآورده اند و برخورد خانواده ها و مسائل احساسی هم مطرح بود؛ اینها مسائلی بود که اوایلش روبه رو شدن با آنها سخت بود و کم کم به آن خو گرفتم. او یادش می آید آن اول که در تالار تشریح پارک شهر کار می کرد، همکار آذری زبانش همیشه حرف شیرینی به او می زد: او به من می گفت دکتر ساداتی از مرده ها نترس، از زنده ها بترس؛ می گفت امروز داشتم می آمدم در اتوبوس مردم داشتند من را له می کردند، این مرده ها که کاری به کار ما ندارند. این جمله او برای من قشنگ بود، دیدم واقعا راست می گوید و مرده هایی که ما با آنها کار می کنیم، بی ضررترین و بی خطرترین آدم ها هستند ولی به هر حال این کار سخت است، آلودگی و بیماری دارد ولی باز هم بیماری هایی که از طرف آدم های زنده ما را تهدید می کند، خطرشان خیلی بیشتر از این مرده های بی آزار است. منظور از بیماری ها، اچ آی وی و هپاتیت و سل ریوی است، کافی است زمان خونگیری سوزن به دست ما فرو برود، این موضوع ما را خیلی تهدید می کند. همه اش اما این انواع و اقسام بیماری ها نیست؛ ساداتی از تجربه هایی می گوید که در این سال ها، زندگی او را پر و پرتر کرده است؛ تجربه هایی خاص از مرگ: فقط این حوادث جمعی نیستند که ما را ناراحت می کنند؛ مثلا من معمولا شب های سال تحویل این جا کشیک هستم. آن لحظه ای که عید می شود و مثلا پدری می آید که نیم ساعت پیش بچه هایش تصادف کرده اند و دو سه تایی با هم مرده اند، نمی توانید تصورش را کنید که چقدر برای ما سخت است. همین الان هم که دارم درباره اش صحبت می کنم، بغض کرده ام یا مثلا نیم ساعت مانده به سال تحویل، جسد یک پیک موتوری را می آورند که چیزی را جایی می برده تا خرج زن و بچه اش را دربیاورد و حالا با مغز ترکیده در تصادف، او را برای شناسایی می آورند؛ خب اینها ما را خیلی اذیت می کند. و راست می گوید، بغض مانعی می شود برای ادامه دادن. یا مثلا صبح های زود می آییم و می بینیم که یک کارگر شهرداری یا سوپوری را که در خیابان ها کار می کنند با همان لباس کارشان آورده اند، چون در خیابان ماشین به آنها زده و کشته شده اند. کلا سوپورها به دلیل این که لباس شبرنگ تنشان است، کمتر دقت می کنند و فکر می کنند راننده ها آنها را می بینند ولی راننده ها خیلی راحت آنها را می زنند. خیلی وقت ها صبح ها در راه سازمان، ما آنها را می بینیم که خیابان ها را تمیز می کنند و بعد دو ساعت می بینیم که جسدشان را با همان لباس کارشان آورده اند. خب اینها ما را ناراحت می کند. کاش به آنها آموزشی داده شود، چون خیلی بی محابا در خیابان کار می کنند. این حرف همه کسانی است که در سالن تشریح پزشکی قانونی کار می کنند؛ نگاه مردم به آنها، ترسشان، کلیشه های معمولی که سال هاست با آنها دست به گریبانند و احتیاط های افراطی که سبک زندگی شان شده؛ محبوبه عسگری ، یکی از سه پزشک زن سالن تشریح هم سال هاست درگیر این حرف هاست. مردم از ما می پرسند از مرده ها نمی ترسید؟ نام پزشکی قانونی که می آید، همه فکر می کنند یک جسد روی دست ماست. اما واقعیت این نیست، من کمیسیون پزشکی برای قصور پزشکی می روم، فوت هایی که در بیمارستان ها رخ می دهد یا درصد ارش و دیه که انجام می شود، آن جا دیگر مرده ای وجود ندارد. به عنوان پزشک جنایی و قتل اگر باشد، سر صحنه فوت می رویم، این جا موارد خاصی می آورند، گلوله خوردگی و چاقوخوردگی یا در مراکز نگهداری می شوند یا از سالمندان و... علت فوت آنها را هم تعیین می کنیم. 5 درصد کار پزشکی قانونی تشریح است. اگر بروید در معاینات، آنها اصلا تشریح نمی بینند، ارش و دیه می بینند، کسی که در کمیسیون کار می کنند، اصلا جسد نمی بیند. شما این جا فقط روی زنان کار می کنید؟ نه؛ در سالن تشریح من فقط روی زن ها کار نمی کنم. مردها هم خانم ها را می بینند ولی اگر خانم جوان باشد، ممکن است خانم ها ببینند، باید نمونه برداری از واژن انجام شود. تعداد زنانی که این جا می آورند نسبت به مردان کمتر است؟ مردان بیشتر هستند چون حادثه کار بیشتر برای مردان است. اوردوز بیشتر مربوط به آقایان است یا سکته های قلبی. خودکشی های اگرسیو، بیشتر برای مردهاست و.... خیلی ها ممکن است تا متوجه شوند شغل تان این است، فکر کنند که تأثیر این کار روی زندگی شما چه می تواند باشد؟ من بابت هر یک موردی که می بینم ناراحت می شوم مثلا جوانها را که می بینم، قتل و گلوله ای. نگرانی در من ایجاد می شود، اما این که هیچ حقی ضایع نشود، قتلی صورت گرفته، وضعیتی ایجاد شده، این که این قتل بوده یا خودکشی و... برای من مهم است که حقش ضایع نشود. وقتی استراحت می کنم یا در خواب، می فهمم که این کار رویم تأثیر می گذارد، در خانه که به این مسأله فکر می کنم، احساس می کنم چه تصادف سختی بود یا مثلا در برنامه های تلگرام می بینم، کسی که خودکشی کرده، همه ابراز تأسف می کنند، من آن روز آن جسد را دیده ام اما نمی توانم حرف بزنم، چون اینها اسرار پزشکی به شمار می رود. در خانه هم کسی از من سوالی نمی پرسد، عادتشان دادم. امروز چند تا جسد دیده اید؟ من دیشب کشیک بودم، امروز از ساعت 6:30 تا 8، 10 تا جسد دیدم. دیروز هم سر یک صحنه احتمال قتل رفتم، هم بیمارستان رفتم و هم خانه رفتم صحنه دیدم، نمونه های بیمارستان را هم دیدم، یک سری موارد در خیابان آمده بودند، مجهول الهویه آورده بودند، آن را هم دیدم. بررسی هر جسد حدودا چقدر طول می کشد تا کار تمام شود؟ بستگی به کیس دارد، اگر مورد جراحی باشد، ممکن است یک ساعت هم طول بکشد، اگر گلوله خورده باشد باید سر تا پایش را عکس بگیرم که ببینم آثار گلوله وجود دارد یا ندارد. و در میان همه این تجربه های معمول، دیدن کدام مرده برای آنها خاص تر از همیشه بوده است؟ چرا که... مرگ، مسخی است دردناک در کوچه های شایعه برای من دیدن جسد یک بچه بسیار سخت است. بارها شده که حتی گریه کرده ام و هیچ وقت برایم عادی نمی شود. مرگ هیچ وقت برای ما عادی نمی شود، درست است که کارمان است ولی نه، آن ترومایی که باید در روح و روان و جسم ما بگذارد، می گذارد. آن حالت محتاط بودن و... را در ما ایجاد می کند؛ مثلا من همیشه نگرانم که برای اطرافیانم و فرزندانم نگرانم. اینها حرف های نیکو دهقانی زاده است؛ دیگر پزشکی که می نشیند به گفتن خاطره های جور و واجورش در این سال های گشایندگی کالبد. مثلا یک پرونده داشتم، موقعی که یزد کار می کردم. از طبس پزشکمان زنگ زد گفت جسدی در خیابان افتاده بوده، تصادفی و له و لورده، گفت خانم دکتر جوازش را بدهم؟ من همیشه در ذهنم این بود که باید به این نوع جسدها خیلی حواست جمع باشد چون ممکن است او را به قتل رسانده و برای اختفای موضوع، او را به حالت تصادف در خیابان رها کرده باشند. خلاصه به دکتر گفتم ببین اگر علایم زمان حیات دارد و واقعا تصادفی است، جوازش را بده، اگرنه به هیچ وجه. گفت دادستان خیلی اصرار دارد که جوازش را صادر کنیم، خلاصه فردایش جسد را فرستادند مرکز و رفتم بررسی کردم، هیچی از جسد نمانده بود یعنی نمی شد فهمید سرش کجاست و تنش کجا، به همکارها هم گفتم و آنها گفتند تصادفی است. بعدش به پروسکتورمان که جسد را باز می کند، گفتم پشتش سه تا سوراخ کوچک است، گفتم پشتش را باز کن، سوآپ زدیم دیدیم رفت تا قفسه سینه، گفتم وای خاک عالم، یک وقت این گلوله نباشد؟ بعدش فرستادیمش رادیولوژی، دیدیم گلوله است. بعدش همکارم گفت واقعا که تو شوالیه ای، چطوری فهمیدی؟ اینها ولی همه خاطره های خاص نیستند؛ جالب ترین خاطره ها را شاید دکتر ساداتی، معاون سالن تشریح می گوید با آن شوقی که برای گفتن و گفتن دارد: اجساد هنرمندان و ورزشکاران بارها شده که به این جا منتقل شده؛ مثلا اولادی و خدابیامرز هادی نوروزی را که بازیکنان پرسپولس بودند، برای کالبدشکافی این جا آوردند. من پرسپولیس دوآتشه ام، خودم بالای سر اولادی بودم موقع کالبدشکافی. روزی هم که هادی نوروزی فوت کرد، من شیفت بودم، زنگ زدم به بچه ها گفتم برای هادی خیلی مواظب باشند. مثلا همین اولادی را خودم کالبدگشایی کردم. بچه مازندران بود و من هم بچه مازندرانم و وقتی دیدم پدرش در برنامه 90 صحبت و گریه می کرد، یک ساعت گریه کردم. ما خیلی از این هنرمندان را می شناسیم و اجسادشان را می آورند و ما بررسی شان می کنیم. و حالا نوبت گفتن از تلخ ترین خاطره است: ما این جا همکاری داشتیم که پنجشنبه ها می آمد و به ما کمک می کرد. یک روز صبح که آمدم سر کار، دیدم یک پرونده ای آمده و اسم همین آقا که همکارمان بود روی آن است، به خودم گفتم حتما اشتباه است یا اسمش شبیه همکارمان است ولی بعد یکی از همکارها گفت که همان است و دستور قضائی بر کالبدگشایی بود. هیچ کس حاضر نبود که کار را انجام دهد، خلاصه همه کنار کشیدند و رئیس تالار گفت دکتر ساداتی شما سابقه ات از همه بیشتر است، شما زحمت را بکش. دلیل مرگش عارضه قلبی بود و خب آن روز خیلی به من سخت گذشت. این روز و شب های سخت اما کم نیستند: شب هایی که این جا کشیک هستیم، صبح ساعت 6 که از خواب بیدار می شویم، وارد سالنی می شویم که حدود 30 جسد را کنار هم خوابانده اند؛ شما حساب کن بیشتر صبح های ما این طوری شروع می شود. این اجساد هم انواع و اقسام دارند؛ مثلا یکی را می بینی با کت و شلوار و کراوات روی تخت است، بعد می بینیم که مثلا با کیف سامسونت در فرودگاه بوده و داشته می رفته خارج کشور اما سکته کرده و مرده است. این جا به ما آموخته است که زندگی واقعا همین است؛ طرف با کت و شلوار و آمال و آرزو دارد می رود مثلا سواحل بارسلونا، یک دفعه سر از پزشکی قانونی درمی آورد یا مثلا یک بار استاد دانشگاه خودمان را که 70سالش بود در سالن تشریح دیدیم و یکی، دو نفر از پزشکانمان تا ظهر در شوک بودند. و آخرین حرف ها از زبان محمدجواد هدایت شده ، رئیس تالار تشریح است. او از اجساد مجهول الهویه می گوید و مومیایی کردن بعضی از آنها. تعداد اجساد مجهول الهویه زیاد است؟ تعدادشان خیلی زیاد نیست. شاید در روز، متوسط دو تا سه نفر باشند که ممکن است فردی در اماکن عمومی فوت کرده باشد و کارت هویت همراهش نباشد. این جا کاری که انجام می شود عکس و فیلم گرفته می شود. با هماهنگی با پلیس آگاهی داریم این عکس ها را در اختیار آنها قرار می دهیم. کسی که گمشده ای دارد، اول به پلیس مراجعه می کند. پزشکی قانونی روالش این است که اگر بخواهد عکس های ما را ببیند باید از مراجع انتظامی و قضائی نامه ای داشته باشند. به همین دلیل افراد ابتدا به کلانتری و آگاهی مراجعه کنند و آن جا عکس ها را به خانواده نشان می دهند و بعد ما در جریان قرار می گیریم. با این روند، 90 درصد افراد مجهول الهویه هویت دار می شوند. آنهایی که نمی شوند، با هماهنگی قوه قضائیه دفن می شوند، البته اینها طی یکی، دو ماه شناسایی می شوند. در ماه مشخص است که چه تعداد اصلا شناسایی نمی شوند؟ شاید زیر 10 نفر باشند. جای خاصی این اجساد را دفن می کنند؟ احتمالا؛ ما در تهران این اجساد را به بهشت زهرا منتقل می کنیم. چون به هرحال هم سردخانه ما محدودیت دارد و هم این که جسد بعد از مدتی فاسد می شود. سردخانه نقش کُند کردن فساد جسد را دارد نه متوقف کردن آن. جسدی که سه روزه فاسد می شود، در سردخانه دو هفته ای فاسد می شود. ما نمونه برداری و مستندسازی می کنیم. بعد از دستور قضائی جسد دفن می شود، مثلا بعد از 6 ماه اگر خانواده آمدند، ما با نمونه برداری که کردیم، مطابقت می دهیم و به این ترتیب جسد هویت دار می شود. درخواست مومیایی کردن جسد هم می شود؟ معمولا از طرف چه کسانی و چقدر هزینه اش می شود؟ مومیایی کردن اجساد، برای اجسادی است که از کشور خارج می شوند، چون اینها باید در هواپیما قرار گیرند. دلیل این کار هم جلوگیری از فاسد شدن جسد و انتقال بیماری است. این کار را ما با درخواست اولیای دم با مواد تثبیت کننده ای انجام می دهیم که مانع از فساد جسد می شود. چون به هرحال این جسد قرار است در بار مسافر و داخل هواپیما قرار گیرد، هزینه آن هم براساس تعرفه های دولتی که مصوب قوه قضائیه است، تعیین می شود. هزینه آن چقدر است؟ الان فکر می کنم حدود دو میلیون تومان است. درِ بزرگ و سفید پزشکی قانونی نزدیک ظهر بسته می شود؛ با سروصدایی که به صدای خودرو بزرگ حمل اجساد درمی آمیزد، خودرو بزرگی که بدن های امروز را آورده برای پزشک های منتظر تا شناسایی شوند، دلیل مرگشان مشخص شود و... و آنها زبانی بشوند برای بی زبان ها، در برزخ مرده ها. مهمترین نکات حرف های پزشکان تالار تشریح به گفته این پزشکان بیشتر پیکرهای آتش نشانان حادثه پلاسکو به کلی از بین رفته و از آنها تنها قطعاتی باقی مانده بود پزشکان سالن تشریح پزشکی قانونی می گویند همه زیرآوارماندگان حادثه پلاسکو همان روز اول جانشان را از دست داده بودند در طول سال، 10 هزار تا 11 هزار جسد، ماهانه بین 900 تا 1000 و روزانه بین 30 تا 35 جسد برای بررسی به سالن تشریح پزشکی قانونی تهران می آیند در حال حاضر در پزشکی قانونی استان تهران 9 پزشک، مسئول شناسایی و تشخیص علت مرگ اجسادند از این 9 پزشک، 6 نفر مرد و 3 نفر زن هستند پزشکان پزشکی قانونی هرماه بین سه تا چهار میلیون تومان حقوق می گیرند بر اساس عرف پزشکی قانونی، حوادثی که بالای 12 کشته داشته باشند، حوادث بحرانی اند هرماه حدود 10 جسد مجهول الهویه وارد سالن تشریح پزشکی قانونی تهران می شوند معمولا هویت 90 درصد اجساد مجهول الهویه تهرانی مشخص می شود هزینه مومیایی کردن اجساد برای خروج از کشور دو میلیون تومان است منبع:روزنامه ی شهروند ...
درمان آبریزش بینی در بچه ها، ویروس گرفته؟
... چگونه می توانم بفهمم که آیا فرزند نوپای من به RSVمبتلا می باشد یا خیر؟ احتمالاً، فرزند شما در ابتدا علائم سرماخوردگی مانند آبریزش و یا گرفتگی بینی، سرفه های جزئی و تب، خواهد داشت و ممکن است پس از چند روز دچار سرفه های بارزتری بشود. در این مقطع سنی، ویروس سین سیشیال تنفسیمعمولاً مشکلات جدی تری ایجاد نمی کنند. با این حال، به دقت مراقب علائم مربوط به ناراحتی های تنفسی در ...
در مورد بقایی اظهار نظر نمی کنم
...> دبیرکل جبهه پیروان خط امام و رهبری درباره حضور خود در برنامه تلویزیونی و انتقادش نسبت به حضور پر رنگ اصولگرایان در رسانه ملی افزود: من باید از مدیران قبلی و فعلی صدا و سیما دفاع کنم، زیرا مدیریت رسانه ملی یکی از سخت ترین مدیریت هاست. من دیشب با مجری درباره این موضوع که حضور اصولگرایان در صدا و سیما پر رنگ است، شوخی کردم که البته قصدم این بود که صدا و سیما دقت بیشتری کند تا این شائبه به وجود نیاید که ...
آموزش اسکن کردن اسناد توسط تبلت و موبایل با Google Drive
مثبت را مشاهده خواهید کرد که در سمت راست و پایین قرار دارد. آن را لمس کنید تا وارد مرحله بعدی شوید: وقتی که این علامت را لمس کردید یک منو برایتان نمایش داده خواهد شد که از میان آن باید گزینه Scan را انتخاب کنید. زمانی که آماده شدید تا اسکن مورد نظر را انجام دهید، روی دکمه آبی رنگ که در وسط قرار دارد ضربه بزنید تا شرایط برای اسکن را مهیا کند و کمی شفاف تر و روشن تر از صفحه تصویر ...
من صابون می پزم
موارد مهمی همچون میزان و نوع روغنی را که در صابون استفاده می کنید بدانید. توجه کنید که صرف اینکه این صابون ها دست ساز هستند به این معنی نیست که هر روغنی را می توان برای ساخت آنها به کار بگیرید. ممکن است اگر از یک روغن بیش از حد استفاده شود پوست را خشک کند یا اگر از یک روغن که پوست را نرم می کند بیش از حد استفاده کنید صابون حالت سفت و جامد نگیرد یا کف نکند. در این زمینه منابع فارسی چندانی موجود نیست ...
درمان گال در کودکان، راه و روش
میکروسکوپ مورد مشاهده قرار دهد (البته پزشک می تواند برای انجام این آزمایش و تائید قطعی تشخیص اش شما را به یک متخصص پوست ارجاع دهد). انگل و تخم های گال در صورت بزرگنمایی با میکروسکوپ قابل مشاهده هستند. این انگلها به راحتی قابل درمانند، زیرا معمولاً فقط ده تا و یا حتی تعداد کمتری از آنها در بدن افراد مبتلا وجود دارد. بیماری گال چگونه درمان می شود؟ معمولاً پزشکان داروهای موضعی را تجویز ...
علم حضوری و علم حصولی
مقدمه مهم ترین تقسیمات و شاید اولیه ترین تقسیم بندی علم از نظر حکما و فلاسفه، تقسیم علم به حصولی و حضوری است در کتاب ترجمه و شرح اشارات و تنبیهات ابن سینا جلد دوم آمده است: علم و ادراک به دو معنی آمده است یکی علم و ادراک حضوری یا اشراقی و دیگر علم حصولی یا صوری. علم حضوری، حضور عین معلوم پیش عالم است. برخلاف علم حصولی که اشیاء بوسیله صور به ذهن ما می آیند. علم یا ادراک حضوری مانند دانش ما به خویشتن و علم مجردات به ذات خود است. در علم منطق از ادراک به این معنی گفتگو نمی شود. علم حصولی یا ...
9000 تن گوشت قرمز تحت نظارت دامپزشکی استان سمنان تولید شد
حاصل تمامی کشتارگاه های استان تحت نظارت کامل بهداشتی کارشناسان دامپزشکی این اداره کل قرار دارد و هیچ گونه نگرانی از بابت مصرف فرآورده های خام دامی حاصل از اینگونه کشتارگاه ها وجود ندارد. سعیدی یادآور شد: شهروندان در زمان خرید گوشت قرمز به مهردامپزشکی و نشانه گذاری لاشه که به صورت بر چسب های سفید رنگ روی دو دست و دو ران دام با ذبح بهداشتی و شرعی نصب شده دقت کنند. وی افزود: در صورت مشاهده موارد تخلف در مراکز تهیه، تولید و عرضه فرآورده های خام دامی، مراتب را با سامانه اطلاع رسانی و پاسخگویی دامپزشکی استان 1512 و در شهرستان ها با شبکه دامپزشکی شهرستان در تماس باشند. ...
سه تا فلافل با نوشابه کوکاکولا لطفا!
اتاق حرفه آموزی و کار درمانی مرکز هدایت می کند، اتاقی که مربی با روپوش سفید پشت میز چوبی قهوه ای رنگ قرار گرفته و در حال آموزش به چند نفر از ساکنان این مرکز است. پروین طاهری که مدت چند سال است در این مرکز کار می کند، می گوید: ابتدا برای بیماران کلاس طراحی و بعد با آنها کار نقطه را انجام می دهم تا دست شان قوی و تمرکز حواس شان بیشتر شود و سپس کار با آبرنگ، برش چوب، رنگ روغن و سیاه قلم را با ...
دور نریزید به ما بدهید
این درحالی است که بعضی از وسایل امکان تعمیر دارند و می توان با ترمیم یا رنگ آمیزی، از آنها دوباره استفاده کرد. به شما پیشنهاد می کنیم اگر چنین وسایلی در خانه دارید، آنها را دور نریزید و به خیریه کلید بهشت اهدا کنید. شناسایی آسیب دیدگان 4سال پیش سعید عباس زاده با مؤسسه ای آشنا شد که در زمینه آسیب های اجتماعی کار می کرد. او در این رفت وآمدها کارتن خواب ها و خانواده هایی را دید ...
فلسفه، هندسه و معماری/ تعریف و دسته بندی یونانیان از فلسفه و حکمت
. سعی او در تعریف معماری با کلماتی چنین ساده و روشن این اعتقاد را نشان می دهد: شما سنگ، چوب و بتن را به کار می گیرید و با این مصالح خانه ها و محل ها را می سازید، این یعنی ساختمان سازی، که کاردانی و مهارت در کار است. ولی ناگهان شما در قلب من تاثیر می گذارید. به من خوبی می کنید. من خوشحال می شوم و می گویم این زیباست . این یعنی معماری، هنر در آن وارد می شود. خانه من قابل استفاده است. از شما ...
واقعیت های پنهان شده آب معدنی
بندی و شکل های بسیار متنوع در دسترس قرار دارد. اما همان گونه که در تحقیقات معلوم شده، این تصور اشتباهی است؛ لذا لازم است حقایقی را در مورد آب معدنی ذکر کرد تا تصویر واقعی این محصول آشکار شود. گفته می شود نوشیدن آب معدنی، تمیزترین آب را برای بدن شما تأمین می کند. اما واقعیت چیز دیگری است؛ مطالعات جدید نشان داده که بطری های پلاستیکی در طول زمان، مواد شیمیایی به درون آب، آزاد می ...
اختلال خورد و خوراک و نشانه های پنهان آن!
غذایی اختصاص می دهید، نگران هستید، ثبت این که اغلب چه زمانی این افکار در ذهن شما شکل می گیرند را مد نظر قرار دهید. شما می توانید این اطلاعات را در اختیار پزشک خود قرار دهد تا به درک چگونگی کنترل و کاهش این موارد کمک کند. نشانه 2: موفقیت در رژیم غذایی حس اعتماد به نفس را در شما ایجاد می کند درصد بالایی از بیمارانی که در مراکز بازیابی از اختلال خورد و خوراک بستری می شوند به این ...
پیشنهاد غرویان به جمنا؛ از روحانی حمایت کنید!
فعالیت می کند تخلف یا فساد ایجاد خواهد کرد. در واقع نمی توان گفت همه زنان پاک هستند و همه مردان ناپاک. این موضوع را باید به طور نسبی مورد توجه قرار داد. در واقع زنان تحت مقیاس نسبی از ساختار ذهنی- فکری و ظرافت هایی برخوردارند که مردان از این ویژگی ها بی بهره اند. همچنین زنان به طور نسبی از حیا، حرمت و عفت بیشتری برخوردارند. این زمینه های روحی و دقت ها و لطافت هایی که همراه با زنان است موجب می شود ...
تمایل به سینمای سیاسی در عصر دموکراسی
) است. فیلم به شدت سیاسی مرد مرمرین نمونة بارزی از یک کارگر فروپاشیده که می گریزد و فراموش می شود، یادآور این است که چگونه نظام سوسیالیستی توانایی و تمایل مردم را به خاطر مقاصد تبلیغاتی خود استثمار می کند. به همین ترتیب، در آخرین فیلم وایدا، پس تصویر [1] ( Afterimage )، یک بنر بزرگ از تصویر استالین روی یک ساختمان آویزان است که استودیوی یک هنرمند پیشرو، ولادیسلاو سترزمینسکی در آن قرار دارد. این بنر ...
نامزد در سایه برای روز مبادا
سناریوی جریان رقیب برای مقابله با روحانی ، نوشت: بیش از هر چیز باید دریابیم که جریان رقیب با چه هدف و رویکردی وارد انتخابات می شود. متناسب با راهبردهایی که رقیب طراحی می کند، بویژه در زمینه تبلیغات، باید سناریو های مختلفی برای مواجهه با آنها را مورد توجه قرار داد یا درباره آن راهبردها فکر کرد. می توانیم چند سناریو را تصور کنیم؛ نخست، فشار پنهان یا روندهای مبتنی بر افشاگری علیه بخشی از بدنه دولت یا ...
پاسخگویی به سوالات
شبکه اطلاع رسانی روابط عمومی ایران (شارا) ، بسیاری از شرکت ها خود را در برابر خیل عظیمی از نامه ها می بینند و این باعث می شود نتوانند به همه آنها پاسخ دهند. برای مثال یک شرکتی که ممکن است در طول روز هزاران پیام دریافت کند بدون شک نمی تواند به سرعت به همگی آنها پاسخ مناسب دهد. البته در این مورد تنها سرعت پاسخگویی مدنظر نیست و با نگاهی عمیق تر درخواهید یافت که اگر شرکت بخواهد به تمامی آنها پاسخ ...
امروز در شورای شهر تهران
...: بی نظمی و بی انضباطی مالی بر شهرداری حاکم است / عدم پرداخت مطالبات پیمانکاران سوءسابقه ای بر پیشانی شهرداری است به گزارش تیتر شهر: رئیس کمیسیون سلامت، محیط زیست و خدمات شهری شورای شهر تهران با بیان اینکه گزارش نظارتی 9 ماهه از پروژه های شهرداری بیانگر این حقیقت است که بی نظمی و بی انضباطی مالی بر شهرداری حاکم است، گفت: عدم پرداخت مطالبات به موقع پیمانکاران سوء سابقه ای بر پیشانی شهرداری است. رحمت اله حافظی در جلسه علنی امروز شورای شهر تهران پس از ارائه گزارش نظارتی 9 ماهه پروژه های تملک دارایی سرمایه ای سال 95 شهرداری تهران، اظهار کرد: گ ...
کانون حاشیه ها در سینما
....دبیر همان دبیر است، ایوبی عوض نشده است، پس دخالتی صورت نمی گیرد. چطور سال گذشته این دخالت نبوده است؟ رویدادی که برای همه مردم ایران و اهالی سینماست و جشنواره است، نباید از سوی دیگران مورد تخریب قرار گیرد. من اگر به برنامه هفت نقدی دارم و نقد بر همین مساله است.او همچنین در اظهار نظر قابل توجهی خطاب به بهروز افخمی گفت: من به آقای پورمحمدی می خواستم بگویم حقوق شما را ندهد چون هیچ یک ...
مسابقه پیامکی اعتیاد
برای شرکت در این مسابقه جذاب که هرهفته سه شنبه ها برگزار می شود، شما می توانید با توجه به متن زیر، عدد گزینه پاسخ صحیح را ارسال کنید تا به قید قرعه هدایایی ارزنده تقدیم شود. درمان سرپایی اعتیاد دکتر محمدحسین مانیان، پزشک عمومی و کارشناس اعتیاد: در ادامه موضوع درمان اعتیاد در مراکز درمان سرپایی و بیان آن جزئیات دارو درمانی با داروی متادون هفته قبل، به علائم ناشی از مسمومیت با ...
زندگی فرزندم با آتش بازی دیگران نابود شد/ ترقه بازی که خودمستند شد
، دقیقا یک سال می دوم اما دیروز که دادگاه بودم، گفته شد که این پول به شما تعلق نمی گیرد. اکنون نمی توانم سمعک بخرم و در شرایط خوبی قرار ندارم... **مستندهای صدا و سیما برایم اتفاق افتاد مهدی روشنی یکی از مصدومان حادثه چهارشنبه سوری سال گذشته بود، کسی که به هیچ عنوان در مورد آتش بازیهای چهارشنبه آخر سال، متنبه نمی شد، عشق به آتش بازی ، عقل و هوش را از او گرفته بود، فیلم و سریال ...
حمله مادر شوهر مهناز افشار به اصغر فرهادی!
شد و سیره اهل بیت مطهرش است،می باشد. اما از کارگردان به نام و با سابقه ای چون شما انتظار می رود ،به موازات “اصلاح” ،داشته ها را نیز پر رنگ کنید و در معرض جهانی که از آن بی خبر است قرار دهید.این جهان هم به جهان تفکرات داخل و هم به جهان تفکرات خارج بر می گردد. شما قطعا اذعان دارید که اگر یک جامعه “داشته هایش” مورد غفلت قرار گیرد،از درون دچار سردرگمی می شود و از بیرون عزت اش خدشه دار می شود ...