سایر منابع:
سایر خبرها
مدیران نجومی جز خسارت چه گلی به سر ملت زده اند؟
: پرونده حقوق های نجومی و غیرمتعارف بسته شده است، همه متخلفان دریافت های غیرمتعارف را پس دادند، تنها دو نفری که مبالغ دریافتی خود را پس ندادند، بازداشت هستند. با توجه به سابقه موضوع حقوق های نجومی و برخورد دولت با این مسئله کاملا مشخص می شود که از ابتدا دو سیاست واحد در قبال حقوق های نجومی از سوی دولت پیگیری شده است، نخست آنکه میزان مدیران حرام خوار را تقلیل و در عین حال مبهم نشان داده ...
تاج: با صعود به جام جهانی تاریخ ساز می شویم
به گزارش گروه ورزشی خبرگزاری دانشجو، به نقل از سایت رسمی فدراسیون فوتبال، مهدی تاج درباره وضعیت تیم ملی فوتبال اظهار داشت: تا کنون 4 رده از فوتبال ایران به جام جهانی صعود کردند و با صعود تیم ملی به جام جهانی روسیه، ایران هم در زمره کشورهای تاریخ ساز فوتبال قرار می گیرد. وی اظهار داشت: تیم های نوجوان، جوانان، فوتبال ساحلی و فوتسال در جام جهانی حضور داشتند که با صعود تیم فوتبال به جام ...
روحانی وام دار جریان اصلاحات است/ مواظب باشیم جریان انتخابات به افشاگری های بی ربط آلوده نشود
مهندسین یادآور شد: با اینکه شورای نگهبان انتخابات مجلس و ریاست جمهوری را نظارت می کرد مجلس تصویب کرد شورای نگهبان در استان ها دفاتری ایجاد کند. این کار را مجلس انجام نمی دهد مجلس با یک ساختار شناور است و از طرفی کمیت بالای نامزدها به صورت جدی اصولا وارد موضوع نمی شوند و این باعث می شود نظارت خوب انجام نشود پس باید راه حلی اندیشید. او ادامه داد: من دو یا سه دفعه تلاش کردم نظارت از گردن مجلس ...
جنجال درآمدهای هنگفت سازمان زیباسازی/ سودهای کلان به جیب چه کسی می رود؟
استفاده نمی کند رییس کمیته فرهنگی شورای شهر تهران با بیان اینکه ابزار قانونی برای اعمال قدرت بر شهرداری تهران در اختیار اعضای شورا قرار دارد، گفت: با این حال برخی اعضا در وقت مناسب و با هدف بازدارندگی از تخلف، از ابزارهای قانونی استفاده نمی کنند. مجتبی شاکری در جریان سیصد و سی و ششمین جلسه علنی شورای شهر تهران،در پاسخ به تذکر تندگویان درخصوص 26 مکاتبه درباره تخلفات سازمان زیباسازی ...
انتقادهای آخوندی از قالیباف/وقتی شهرداری قانون بفروشد ، رئیس جمهور چه بگوید؟/مدیریت شهری پاسخ گو نیست
آفتاب نیوز : محمدرضا عارف، رئیس مجمع نمایندگان تهران که رئیس دومین هم اندیشی لایحه مدیریت شهری هم بود در سخنانی تأکید کرد که این لایحه با تغییراتی به خصوص در حجم باید در دولت به نتیجه برسد و تقدیم مجلس شورای اسلامی شود. به گزارش آفتاب نیوز به نقل از شرق، او تأکید کرد برای اجرای این قانون و تحقق موارد درخواست شده در آن موانع قانونی وجود ندارد. او افزود: در دوره ای که معاون اول بودم در تفسیر اصول قانون اساسی با مشکلی روبه رو بودیم و در ارتباط ...
نوذرپور: وسوسه های شیرین تر از زلیخا در کمین شورای شهر واگذاری ها در لایحه مدیریت شهری، ضعف شوراها در ...
عالی اداری کشور این وظیفه منتزع شود و در اختیار شهرداری ها قرار بگیرد. حال فرض کنید در مورد همین سازمان میراث فرهنگی صنایع دستی و گردشگری و دادن اختیار به شهرداری تبریز؛ امروز یک رئیسی می آید می گوید شهرداری، شما انجام بدهید، آن شهرداری هم ساختار درست می کند و نیرو جذب می کند و اعتبار می گذارد، بعد رئیس دیگر می آید می گوید ببخشید کی به شما گفته است در حوزه گردشگری ورود پیدا کنید و نمی توانید ...
باشگاه دارانی که از اوین سردرآوردند/از بابک زنجانی تا حسین هدایتی و امیرمنصور آریا
زنجانی - راه آهن او یکی از معروف ترین میلیاردرهایی است که وارد فوتبال شده است. در تابستان 1391 بود که باشگاه راه آهن تهران بدون هیاهو دوباره واگذار شد. در آن موقع کسی بابک زنجانی را نمی شناخت و گفته شد یک شرکت هواپیمایی راه آهن را خریده است. مدتی بعد همه با بابک زنجانی آشنا شدند؛ به ویژه زمانی که عکس او در کنار علی دایی (سرمربی وقت راه آهن) در فضای مجازی منتشر شد. دیگر بابک زنجانی برای ...
دنبال فردی قوی تر از روحانی هستیم/ روحانی نمی تواند خود را از اصلاح طلبان جدا بداند
پیدا کرد. وی ادامه داد: بعد از سال 60 خط امام یک حاکمیت باثبات پیدا کرد و مخالفین خط امام یا جنگیدند یا فرار کردند یا محاکمه شدند و انقلاب و نظام به دست خط امامی ها افتاد. نماینده ادوار مختلف مجلس شورای اسلامی درباره جناح بندی های اقتصادی دهه 60 گفت: یک عده طرفدار اقتصاد باز بودند و معتقد بودند که همه اقتصاد باید دست مردم باشد و یک عده هم اعتقاد به این داشتند که تمام اقتصاد ...
مبادلات دلاری ربطی به برجام ندارد/ مظهر برجام ورود هواپیمای جدید است
کارگروه تخصصی برای این موضوع تشکیل شد و یکی از حوزه های انتخاب شده برای معرفی دستاوردهای برجام حوزه ICT است. محتشمی تصریح کرد: البته این جلسه قرار بود در دفتر مطالعات سیاسی وزارت امور خارجه در حوزه های مختلف برگزار شود که تصمیم بر این شد که به مهمانان زحمت بیشتر ندهیم. قائم مقام وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات با تشریح آثار برجام بر اقتصاد ملی، دستاوردهای برجام را در سه حوزه عنوان ...
اسدی: برای فدراسیون فوتبال منافع مالی مهم تر از منافع باشگاهی است
: مشکلات به راحتی حل نمی شود و برخی از دست های پنهان و آشکار وجود دارد که باعث می شود وحدت ملی اتفاق نیفتد. وحدت و همدلی باشگاه ها باعث می شود تا تیم ملی قوی داشته باشیم. دبیرکل فدراسیون فوتبال درباره وضعیت تیم ملی فوتبال بزرگسالان بانوان نیز که بعد از دو سال وقفه تشکیل شد و برنامه های پیش رو بیان کرد: دیدارهای تدارکاتی در سطوح مختلف برای تیم ملی در نظر گرفته شده است تا ان شاء الله از ...
پیگیر هستیم تا با کسر 8 امتیاز تراکتور، به رده دوم برویم - قرارداد 100 میلیونی بازیکن استقلال را ب
. البته به ما هم چنین صحبتی انتقال داده شده ولی هنوز این حرف تایید نشده است و افتخاری در حال بررسی موضوع است. جالب است بدانید در صحبتی که با مدیران باشگاه پرسپولیس داشتیم آنها خودشان هم از مسائل مالی نگران بودند. او درباره اینکه باشگاه استقلال کسر هشت امتیاز از تراکتورسازی را پیگیری کرده یا نه، بیان کرد: ما اعلام کردیم با توجه به استفاده بازیکنان غیرمجاز در ترکیب تراکتورسازی این تیم باید با ...
شمسایی: گیگز خاکی تر از مالدینی بود
اینجا ما باید برخورد خوب داشته باشیم و باید آدم های درست و درمانی باشیم. اینها جوان و خام هستند و باید کمک شان کرد. ضمن اینکه بعضی از اتفاقات برای آدم ها برنامه ریزی شده است و من معتقدم باید همه ما به این جوانان کمک کنیم و بردن آبروی مؤمن درست نیست. پیشنهاد من به جوانان این است که هر روز بهتر از دیروز باشیم و انگیزه خودمان را اول برای خود، دوم باشگاه و سوم هدف نهایی که همان تیم ملی می ...
جشنی که دلهره آور است/خرید ویلچر، ایده ای نو و خیرخواهانه به جای مواد محترقه
به گزارش خبرنگار گروه اجتماعی باشگاه خبرنگاران جوان، مراسمی که در حال حاضر در آخرین چهارشنبه سال و با عنوان جشن چهارشنبه سوری برگزار می شود، تفاوت قابل توجهی با مراسم سنتی و اصیل خود دارد. آیین آتش افروزی در ایران باستان برخی از مراسم هایی که در حال حاضر در قالب و طرحی جدید برگزار می شوند، در گذشته به صورتی متفاوت برگزار شده است. اسماعیل آذر پژوهشگر ادبیات گفت ...
رحمانی: منصوریان همه کاسه کوزه ها را سر من شکست
...: بختیار رحمانی در نیم فصل اول روزهای سختی را در استقلال پشت سر گذاشت، روزهایی که باعث شد او تیم ملی را هم از دست بدهد و در نهایت تصمیم به جدایی از تیم آبی پوش پایتخت گرفت. او حالا در فولاد در آرامش و بدون حاشیه کارش را انجام می دهد تا دوباره پیراهن تیم ملی را به دست بیاورد چرا که معتقد است کی روش از نظر فنی و اخلاقی از او شناخت دارد و حالا همه چیز بستگی به خودش دارد تا دوباره به جمع ملی ...
نشست مسئولان استقلال برای حل مشکلات آبی پوشان
به گزارش افکارنیوز ، با توجه به برنامه از پیش تعیین شده قرار است اعضای هیئت مدیره باشگاه استقلال عصر امروز برای رسیدگی به مسائل روز باشگاه تشکیل جلسه دهند . نشست هیئت مدیره استقلال امروز عصر در محل این باشگاه برگزار می شود و این طور که به نظر می رسد اعضا بررسی مسائل مالی و دیگر موضوعات را در دستور کار قرار خواهند داد. برنامه تمرینی امروز آبی ها با توجه ...
اسدی:وحدت باعث حل مشکل تیم ملی و پرسپولیس شد/در اجرای احکام فیفا تعلل نمی کنیم
فوتبال زنان شرکت کنند و دو بازی تدارکاتی نیز به همین منظور با تیم فوتبال جوانان اوکراین برگزار کردیم. وی در مورد در پیش بودن دیدار تیم ملی با قطر و چین و اینکه بین پرسپولیس و تیم ملی همدلی به وجود آمده است، عنوان کرد: این مشکلات به راحتی حل نمی شود بلکه بسیاری از دست های پنهان و آشکار برای حل این مسائل وارد می شود. از همه کسانی که در این موضوع دست داشتند تشکر می کنم. وحدت ملی خوبی ایجاد ...
شبکه گفتمان انقلاب اسلامی چقدر موفق بوده است؟
مهرماه سال 1360 با طرح ساده تطبیق آتش و خمپاره آغاز شده بود و روز به روز پیشرفت کرد مورد توجه قرار گرفت و با وجود همه سختی ها و بر حسب نیازها و مقتضیات جنگ، پیشرفت موشکی ایران هم شتاب بیشتری به خود گرفت و فرماندهی توپخانه سپاه، به یگان موشکی ارتقا یافت و بعد از دفاع مقدس هم با محوریت شعار بازدارندگی، توسعه آن ادامه پیدا کرد. در سال 1372 ، ایران به خط تولید موشکی دست یافت که نام آن را "شهاب یک" گذاشت ...
اسدی: روابط باشگاه ها و تیم ملی محکم است/ در اجرای احکام فیفا تعلل نمی کنیم
تدارکاتی در رده های مختلف سنی نیز از جمله دیگر برنامه های فدراسیون فوتبال در حمایت از ورزش بانوان است. وی اشاره ای هم به مسائل حاشیه ای باشگاه های فوتبال اشاره کرد و گفت: سه چهار جلسه ای را با باشگاه ها برگزار کردیم و در جریان همه برنامه ها بوده ایم. این در حالی است که برخی رسانه ها اعلام شده که نامه نگاری های ما با تاخیر صورت گرفته که این موضوع صحت ندارد. همه تلاشمان را به کار گرفتیم و ...
نکاتی که شما را به موفقیت می رساند
تری داشته باشید. مراحل کار را تجسم کنید: وقتی چیزی را در ذهن خود مجسم می کنید درک بهتری از آن خواهید داشت. درباره مراحل رسیدن به اهداف تان فکر کنید. خود را در حال انجام کار تصور کنید و سربلندی، افتخار و آرامش را بیابید. پیشرفتتان را مرور کنید: موفقیت های گذشته را یادداشت کنید و هر از چند گاهی آنها را مرور کنید. این کار شما را آگاه می کند که چقدر در شغل تان رشد داشته اید و تصویر ...
مهلت 10 روزه به قالیباف برای پاسخ درباره پلاسکو
مقررات ساختمان به طور کامل رعایت شود. عضو شورای شهرتهران با بیان اینکه شورای شهر در فرایند تدوین برنامه شهرداری مجموعه قوانین را درنظرگرفته است، گفت: از سال 84 به بعد بیش از 1000 درصد در احداث بزرگراهها افزایش اعتبار داشته ایم ، امان در حوزه ایمنی شهر اعتبار بسیارکمی صرف شده است. وی با بیان اینکه در حادثه پلاسکو بی نظمی در مدیریت بحران وجود داشت افزود: در مدت حادثه من متوجه ...
مردم برای سهام عدالت با کد ملی به سامانه سازمان خصوصی سازی وارد شوند
برای هر سال منظور کرد. پور ابراهیمی در ادامه برنامه با اشاره به اینکه، در سالهای 86 تا 88 پرداخت هایی به صورت نقدی انجام شده است گفت: بنده می خواهم بگویم از این پرداخت ها جامعه محروم شده است. وی با اشاره به اینکه، اشکالاتی بر عملکرد وجود دارد اظهار داشت: آخرین وضعیت تغییرات پرتفو سهام عدالت را نمی دانیم و الان تعداد زیادی از شرکت های بورسی و غیر بورسی داخل پرتفو هستند که برخی ...
مراسم روز جهانی" فوتبال زنان" برگزار شد+عکس
به گزارش ایسنا، در این مراسم که مهدی تاج رئیس فدراسیون فوتبال حضور نداشت، جمعی از مسئولان، پیشکسوتان و ملی پوشان فوتبال بزرگسالان و جوانان به همراه تیم ملی اوکراین شرکت کردند. گروه "دستان هم آوا" نیز به اجرای مراسم پرداخت. مراسم رسمی فستیوال فوتبال زنان جهان با شوتزنی "علیرضا اسدی" دبیر کل فدراسیون ، لیلا صوفی زاده نایب رییس فوتبال بانوان، تاتیانا ، کاپیتان تیم فوتبال اوکراین و کوهستان ...
بخشش 18 قاتل با پا در میانی ریش سفیدان
: با توجه به نزدیک بودن 20 جمادی الثانی مصادف با 29 اسفند سال جاری سالروز ولادت حضرت فاطمه زهرا (س) و روز زن و مادر، اظهار داشت: باید برنامه های باشکوه و در خور شأن مقام و منزلت این بانوی بزرگوار در نقاط مختلف کهگیلویه و بویراحمد برگزار شود. 15 پرونده قتل نیز در سال های 1393 و 1394 با بخشش اولیای دم در کهگیلویه و بویراحمد به صلح و سازش منجر شده است. تعداد طلاق ثبت شده در ...
حضوری ماندگار در لیگ خواهیم داشت
...> مسطوره افزود: کسب این نتیجه برای تیم ما بسیار خوب و خارق العاده بود. تیم رعد اولین تیم نظامی است که موفق به کسب عنوان نایب قهرمانی در رده بزرگسالان شد. این افتخار بسیار بزرگی است که در کارنامه تیم ما بعد از راهیابی وزنه برداران به اردوی تیم ملی به ثبت رسید و همه فعالان مجموعه را از کسب این موفقیت خوشحال کرد. در ابتدای فصل هیچ تیمی حاضر به خریداری نفرات مورد نظر ما نبود وی گفت ...
گردش مالی مواد مخدر در دنیا چقدر است؟
یا چند دسته وجود داشته باشد اما در نقطه دیگری تعداد دیگری اما در مجموع می توانیم بگوییم که این مواد در حال تسری به دیگر نقاط دنیا است. هیچ نوعی از مواد محرک جدید وارد کشورمان نشده است وی تصریح کرد: براساس گزارشات رسمی که از تیم های درمانگر اعتیاد، تحلیل بازار مصرف، رصد میدانی، گزارش پلیس و پزشکی قانونی درباره گزارش مرگ و میرهای ناشی از مصرف مواد مخدر و نمونه برداری انجام شده ...
تکلیف 200 میلیون دلار را مشخص کنید
، جلسه ای را برگزار کردند و کسری اعتبار در قالب فروش یک محموله نفتی به ناجا واگذار شد و محموله نیز به فروش رفت و در قالب 11 درصد کسری اعتبار، تأمین شد . تاریخچه یک تصمیم دردسرساز فارس هم به نقل از احمدی مقدم نوشته بود: روش اجرائی و واریز پول این محموله مشخص شده بود، اما دکتر حسینی (وزیر وقت اقتصاد) به جای برگزاری جلسه در مورد نهایی شدن فروش این محموله در اسفندماه، این جلسه را در اردیبهشت ...
شوالیه های مرگ
به گزارش شفاف، و خروجی روز، مرگ است و ارمغان شب، مرگ؛ که روز، هر لحظه مرده می آورند، با بدن های تکه تکه، دست و پای سوخته، گوشت های پخته، استخوان های سیاه، چشم های از حدقه درآمده و شب، برای آنها، برای شوالیه های قدرتمند مرگ با خیال مرگ و کابوس آن می گذرد ... با آوازی غمناک، غمناک خروجی آن ... به گزارش شفاف، و خروجی روز، مرگ است و ارمغان شب، مرگ؛ که روز، هر لحظه مرده می آورند، با بدن های تکه تکه، دست و پای سوخته، گوشت های پخته، استخوان های سیاه، چشم های از حدقه درآمده و شب، برای آنها، برای شوالیه های قدرتمند مرگ با خیال مرگ و کابوس آن می گذرد ... با آوازی غمناک، غمناک خروجی آن روزها هم برای شناسندگان مرگ که در همسایگی مردگان تهرانی خانه دارند، مرگ بود؛ وقتی تن های سوخته و استخوان های جداشده آتش نشان های شهید را آوردند و گفتند: شناسایی کنید. آنها گفتند شناسایی کنید و آن 9 نفر دست به کار شدند؛ 9 پزشکِ پزشکی قانونی استان تهران که دو هفته نخوابیده بودند و حالا کم کم داشت آماده باش شبانه روزی شان تمام می شد. و چه چیز سخت تر از باز کردن لباس های آتش نشان هایی که هیچ ازشان نمانده بود؟ وقتی زیپ لباس هایشان را باز می کردیم، اسکلت ها و گوشت های پخته شان می ریخت. جمجمه هایشان هم کاملا از بین رفته بود ولی پودر نشده بود. یک سری دیگر هم از همان اول که آوردند، استخوان بودند. و چه چیز سهمناک تر از دیدن تن های تکه تکه آتش نشان های ناجی پلاسکو، بعد از آن همه سروصدا، بعد از شنیدن شیون تازه عروسان مردان آتش زده، بعد از آن همه عکسی که شاید کمترین شان، صورت گریان و تکیده مردی بود که جفتش، قُل همیشه یاورش، زیر خروارها خاک و آتش، خُرد شده بود. همین سختی ها هم بود که بغض 15ساله عباس ساداتیِ 50ساله را شکست؛ بغض او را که معاون سالن تشریح پزشکی قانونی تهران است و حالا چسبیده به دیوارهای سرد ساختمان قدیمی کهریزک، زیر آن نور سفید، وسط ویزور چشم های زن جوان کنجکاو تازه از راه رسیده، از روزهایی می گوید که شبانه روز آماده باش بود و وقتی یکی، یکی اجساد آتش نشان ها را برای شناسایی آوردند، اشک، گلوله سهمناکی شد که ریز ریز و پنهانی از چشم های دنیادیده اش به بیرون پرتاب شد. درست است که ما به این کار عادت کرده ایم ولی باز هم خیلی وقت ها موقع کار، احساساتی می شویم و گریه می کنیم. مثلا این حادثه پلاسکو خیلی ما را ناراحت کرد؛ اصلا قبل این که جسدها را ببینیم، اشک ما را درآورده بود. نمی دانم چه مظلومیتی در این بچه ها بود که قبل از این که بدن هایشان پیدا شود، اشک همه را درآورد؛ شاید مظلوم بودنشان و این که از قشر ضعیفند و همیشه با مردمند. حادثه حله و قطار هم ما را بسیار ناراحت کرد. عباس ساداتی یکی از قدیمی ترین هاست؛ یکی از شناخته شده ترین پزشکان سالن تشریح، آن جا که به قول خودش، هر روز کالبد دست کم 30 مرده را می گشایند، در جست وجوی یافتن حقیقت، برای زبانِ دفاع شدنِ بی زبان های دست از دنیاکوتاه. آن روزهایی هم که آتش نشان های معروف تهرانی را می آوردند تا نامشان مشخص شود و هویتشان، دکتر ساداتی مثل همیشه خط مقدم بود، با بغضی سنگین در گلو و زبانی آرام بخش برای هشت دکتر سالن تشریح و تکنیسین های سالن که خودشان به آنها پروسکتور می گویند. چند روز اول منتظر بودیم که جسدی نیاوردند. بعد از آن من یک شب این جا کشیک بودم که یک نفر را آوردند و خود بازپرس کشیک هم آمده بود. موقعی که آمد، داشت تلوتلو می خورد. می گفت چند روز است که نخوابیده ام ولی می خواهم ببینم زمان مرگ این فرد کِی بوده است. اجساد اولیه ای که آوردند همان هایی بودند که می گفتند در موتورخانه گیر کرده بودند. درست است؟ درباره زمان مرگ آنها حرف و حدیث های زیادی بود. بله، اما زمان مرگ با همان زمان وقوع حادثه جور درمی آمد، چون فاسد شده بودند. آنها همان روز اول فوت کرده بودند. یک وقت سنگ به سر آدم می خورد و درجا می میرد، یک وقت زلزله می آید و زیر آوار، جایی هست که بتواند پناه بگیرد و برای یکی، دو ساعت زنده باشد ولی در مورد پلاسکو، بعضی از این افراد جا در جا مرده بودند و بعضی دیگر هم که جا در جا نمرده بودند، بعد از چند ساعت فوت کردند، در همان روز حادثه؛ یعنی این طور نبود که دو، سه روز کسی زنده مانده باشد. ما اجساد را دیدیم، آنها فساد نعشی داشتند و بررسی هایمان نشان داد که روز حادثه فوت کرده بودند. ساعت مرگشان دقیقا به همان روز می خورد. بقیه را هم که روزهای بعد آوردند، بدنشان متلاشی شده بود و از آنها دی ان ای گرفتیم. آمار فوت شده ها هم همانی بود که مراجع قضائی اعلام کردند. نفر آخری را هم که آوردند و گفتند کارگر بوده، من خودم دیدم، اعضای بدنش کاملا متلاشی شده بود. و غم یادآوری، لبخند گشاده و ملایم ساداتی را چنگ می زند و قورت می دهد: تمام فیلم های پلاسکو را در تلفن همراهم ذخیره کرده بودم؛ آن آتش نشانی که در پنجره بود، نتوانسته بود وارد سبد نجات شود و فوت کرد. جمجمه او شکسته بود و ما سرش را دوباره درست کردیم. فیلم او را در گوشی ام داشتم، می گفتند یکی، دو ماه مانده بود تا خدمتش تمام شود، خب، این برای ما خیلی ناراحت کننده بود. مرده ها نقش اول زندگی دکتر ساداتی اند؛ زندگی کسی که از نگهبان های ساختمان پزشکی قانونی در کهریزک که بامعنا به بهشت زهرا چسبیده است تا منشی ها و حراست و تکنیسین ها، او را زبان گویای تاریخ پزشکی قانونی می دانند. حالا هم او که در یک صبح سرد و بعد از یک شب تا صبح شیفت، نشسته در اتاقش و با صورتی خندان و بشاش، از روزهای پرتلاطم حادثه پلاسکو می گوید، اشاره اش مدام به نقش مرده ها در زندگی اش است، در کارش و روحیه اش: خب، لحظاتی هست که کم می آورم و حتی می زنم زیر گریه. مثلا در قضیه حادثه حله باز توانستم خودم را جمع و جور کنم با این که حدود 40–50 نفر را این جا آوردند که بدن هایشان متلاشی شده بود، ولی در حادثه پلاسکو گریه کردم، به نظرم این آتش نشان ها هیچ فرقی با شهدای غواص ندارند با این فرق که شهدای غواص می دانستند که دارند به سمت شهادت می روند ولی این بنده خداها نمی دانستند که قرار است بمیرند و آن روز با بقیه روزها فرق می کند. آنها بیرون آمده بودند و باز به داخل ساختمان رفتند تا مردم را نجات دهند. بعد از پلاسکو، من خودم را بارها جای خانواده های آتش نشانان قرار می دادم و گریه می کردم تا خودم را خالی کنم. من خانواده های آنها را می دیدم که برگه به دست در راهروهای این جا می رفتند و می آمدند و گریه می کردند. گریه خیلی خوب است، خیلی بد است که می گویند مردها نباید گریه کنند، آدم هایی که گریه نمی کنند، یک دفعه می ترکند. و اینجاست که زنگ قدیمی تلفن اتاق رنگ و رورفته معاون سالن تشریح، حس او را به هم می ریزد؛ صحبت از یک جسد یخ زده است، جسدی که آن را از خارج کشور آورده اند و گذاشته اند بدنش نرم و جواز برایش صادر شود و حالا این دکتر ساداتی است که باید مهر دفن شدن او را برای زیر خاک منتظر پذیرنده گورستان بزند پایین پرونده اش. جواز مرگ صادرکردن برای مرده ها سال هاست در سرنوشت اوست؛ مثل سرنوشت محمدجواد هدایت شده ، رئیس تالار تشریح پزشکی قانونی که وقتی پیراهن سفید دکتری اش را می پوشد و جا می گیرد پشت میز رنگ و رورفته اتاقش، دستی به چال چونه ته ریش دارش می کشد و حرف هایش را مثل معاونش از پلاسکو شروع می کند؛ از آن روزها که سخت ترین شدند در یادش برای سال های سال. اولین آتش نشانی که آمد از بیمارستان مطهری به این جا منتقل شد و قابل شناسایی بود؛ چون چهره اش سالم مانده بود. هر چه یافتن پیکرها با تأخیر اتفاق افتاد، شناسایی از طریق چهره ها سخت تر شد. شناختن کسانی که در روزهای اول از زیر آوار پیدا شدند، از چهره راحت تر بود ولی بعد از آن به دلیل حجم آوار و میزان حرارت، دیگر پیکرها از روی ظاهر قابل شناسایی نبودند. البته متعلقاتی اطرافشان بود ولی مشخص نبود که مال آن شخص باشد. با آن وضعیت، ما برای این که ضریب اطمینان را بالا ببریم، آزمایش دی ان ای انجام دادیم. نکته مهمی که وجود دارد این است که در این حوادث دسته جمعی، حضور پزشکی قانونی در صحنه الزامی است؛ در صورتی که در مدیریت بحران ما چندان نقش پزشکی قانونی را در آن مرحله پررنگ نمی بینند، یعنی فکر می کنند که خب ما پیکرها را پیدا می کنیم و بعد می فرستیم که شما بقیه کارها را انجام دهید. آمار جانباخته ها همانی بود که اعلام شد؟ بله، 16 آتش نشان بودند که شناسایی شدند؛ 5 تا هم جانباخته غیرآتش نشان؛ کلا 21 نفر. هنوز هم از بین نخاله ها قطعات و تکه های اجساد را برای شما می فرستند؟ بله، برای ما می فرستند و ما هم می فرستیم آزمایش ژنتیک، هنوز جواب قطعی به دست ما نرسیده است. آمار ما همان آمار قبلی است. یعنی در نخاله ها کسی پیدا نشده است؟ مثلا آن نگهبان؟ آن نگهبان، پنجمی بود که پیدا کردند. مابقی که برای ما فرستادند، قطعات استخوان کوچک و بزرگ بود که هنوز جواب قطعی آنها نیامده است. از نگهبان هم قطعاتی از بدنش به این جا آمد؟ یک پیکر نیمه کامل بود، با آزمایش ژنتیک تطبیق دادیم و احراز هویت قطعی انجام شد. آن روزها همه پزشکان و تکنیسین های پزشکی قانونی استان تهران در ساختمان کهریزک هر دقیقه منتظر بودند که کسی را بیاورند برای شناسایی، تا جوابی داشته باشند برای گفتن به خانواده های چشم انتظارشان؛ محبوبه عسگری 42ساله، زن تر و فرز و باتجربه کادر پزشکی هم یکی از آنها بود. او یکی از سه زنی است که در کادر پزشکان پزشکی قانونی کار می کند و حالا با ناخن های لاک زده و صورتی ریز و قشنگ و با پلک هایی که خستگی شیفت از شب تا صبح دیروز، آنها را با شیب ملایمی روی حدقه هایش چشمش انداخته، از نیمه دوم امسال می گوید که یکی از سخت ترین تجربه های کاری اش بود؛ نمونه اش همین حادثه پلاسکو. او یکی از شناسندگان آتش نشان های شهید و سوخته بود. مرگ آتش نشان ها خیلی ها را جریحه دار کرد، همه آماده باش بودند. در سالن تشریح بالای سر آنها بودم و با همکارانم، جواز دفن می دادیم، خیلی تأسف آور بود. لباس های آتش نشان ها نسوخته بود ولی وقتی آنها را باز می کردیم، فکر می کردیم که جسد سالم است، در حالی که کامل از بین رفته بود، برخی تبدیل به استخوان شده بود. و حال و روز او هم آن روزها مثل بیشتر همکارهایش بود. خب خیلی تأثیر منفی روی ما می گذاشت، خیلی متأثر می شدم اما با دقت هر چه تمام تر، برای تعیین دی ان ای، کارشان را انجام دادیم، فرستادیم برای بخش دی ان ای، پیگیری های لازم انجام شد، کالبدشکافی خوب انجام شد و حنجره ها را خوب نگاه کردیم آنهایی که عضله مانده بود و استخوان هایی که سالم بود به دی ان ای فرستادیم. به هر حال مردم منتظر بودند و چشمشان به نظر ما. این که آن روزها می گفتند بدن هایشان به پودر تبدیل شده بود، درست نبود؟ نه پودر نشده بودند ولی بعضی استخوان ها به طور شدیدی از بین رفته بود به طوری که فقط قسمت هایی از استخوان مانده بود. برای بعضی دیگر هم حرارت زیاد، باعث شده بود فساد اتفاق بیفتد. مهم ترین فاکتور فساد جسد، حرارت بالاست، چون حرارت محیط بالا بود، میکروب هایی که باعث فساد می شوند، در داخل ریه و روده بزرگ هستند و شروع به فعالیت می کنند. در روز تشییع جنازه، حستان چطور بود، وقتی دیدی که آن جمعیت زیاد به بدرقه آنها آمده بودند. آن روز این جا غم عجیبی داشت. اسامی شان را که اعلام می کردند، مدام با خودم می گفتم اینها را از زیر دست ما با آن وضعیت بردند، آنها را ما شناسایی کردیم، من همه شان را دیدم. و دنبال حرف های محبوبه عسگری را نیکو دهقانی زاده ، دیگر پزشک زنی که جزو اصلی ترین شناسندگان اجساد در پزشکی قانونی است، پی می گیرد؛ زنی با صورتی تپل، چشم هایی روشن و با تجربه و صدایی نازک که حس، اولین نکته بیرونی آن است. او تازه از سالن تشریح آمده با دستکشی سفید روی دست های گوشتالو و ماسکی سفیدتر که به اعتقاد همکارهایش عبور می دهد میکروب هایی را که باید سدشان شود؛ تا بیاید دستکش ها را دربیاورد و امضاهای لازم را برای اجساد تر و تازه امروز بنشاند پایین پرونده های سبز، فرصت، خودش را نشان می دهد برای حرف زدن درباره آن روزهای خون و آتش: من جزو کسانی بودم که آن روزها از این ماجرا خیلی تحت تأثیر قرار گرفتم؛ خیلی، خیلی، خیلی. واقعا خیلی. این ماجرا خیلی فرق می کرد. یادم است سقوط هواپیمای آنتونوف که اتفاق افتاد هم همین حال را داشتم. همه جسدهایی را که بررسی می کردم، با خودم می گفتم که خب هر کدام اینها عازم جایی بوده اند و حالا این جا خوابیده اند؛ مدام گریه می کردم. برای پلاسکو هم در خود سالن تشریح گریه می کردم. همکارها خودشان را کنترل می کردند ولی من همین طور کار می کردم و حین کار گریه می کردم. موقع در سالن تشریح کارکردن، وقتی بدانی که آن ماجرا یک اتفاق بولد است، خب برایت خیلی تأثیرگذار است. در آن چند روز عکس هایشان را دیده بودیم و وقتی آنها را برای شناسایی آوردند، خیلی سخت بود، واقعا سخت بود. وقتی جسد به سالن تشریح می آید، نباید وارد حواشی آن بشوی، این که بستگانش چه کسانی بوده و چه اتفاقی افتاده است، وگرنه خیلی اذیت می شوی. روز تشییع آتش نشان ها این حس را داشتم که اینهایی که با آن شکوه روی دست مردم تشییع می شدند، ما بالای سرشان بودیم و تشخیص شان دادیم. خیلی حس عجیبی بود. اما مرگ، چطور خودش را به آنها نشان می دهد، وقتی که هر روز. . . گرداگرد آنها را مردگانی زیبا فراگرفته اند آنها 9 نفرند؛ با حدود 20 نفر دستیار که مسئول اصلی شکافتن بدن مرده هایند؛ با گله ای همیشگی که چرا همه فکر می کنند ما بدن های اجساد را تکه و پاره می کنیم؟ آنها 9 نفرند با ماهی حدود سه تا چهار میلیون حقوق و یک دنیا سختی؛ 9 نفر و دستیارانی که در طول سال، 10 تا 11 هزار جسد، ماهانه بین 900 تا 1000 و روزانه بین 30 تا 35 جسد را در سالن تشریح پزشکی قانونی تهران بررسی می کنند. هیچ کدام از پزشکان پزشکی قانونی را سرنوشت به سالن تشریح نکشاند؛ همه شان انتخاب کردند. مثل دکتر ساداتی که هر چند عجیب ولی انتخابش درنهایت کارکردن با مرده ها شد: این را شنیده اید که می گویند هر کس از چیزی بدش بیاید، ناخودآگاه به سمتش می رود؟ من بچه که بودم و حتی بزرگتر که شدم، مدرسه ام را یک بار به این دلیل که کنار بیمارستان بود، عوض کردم؛ یک بار به این دلیل که کنار قبرستان بود و جالب است که اگر یک بار در خیابانی بودم که تابوت و جنازه ای را از آن می بردند، من دیگر از آن خیابان رد نمی شدم. اما زندگی هر روز، مرحله ای را جلوی پای آدم ها می گذارد که خودشان فکرش را هم نمی کنند. در زمان پزشکی عمومی، با وجود همه اینها باز هم وقتی یک جسد را در بیمارستان می دیدم، خیلی کمتر تحت تأثیر قرار می گرفتم تا مثلا وقتی در قبرستان می دیدم که تابوتی را می بردند، حسش کاملا متفاوت بود ولی وقتی وارد پزشکی قانونی شدم، همان ماه اول وارد تالار تشریح شدم. جسد هم انواع و اقسام داشت؛ یک وقت هایی جسد تر و تمیز است، ولی جسد فاسد، جسدی که زیر خاک بوده آن را درآورده اند و برخورد خانواده ها و مسائل احساسی هم مطرح بود؛ اینها مسائلی بود که اوایلش روبه رو شدن با آنها سخت بود و کم کم به آن خو گرفتم. او یادش می آید آن اول که در تالار تشریح پارک شهر کار می کرد، همکار آذری زبانش همیشه حرف شیرینی به او می زد: او به من می گفت دکتر ساداتی از مرده ها نترس، از زنده ها بترس؛ می گفت امروز داشتم می آمدم در اتوبوس مردم داشتند من را له می کردند، این مرده ها که کاری به کار ما ندارند. این جمله او برای من قشنگ بود، دیدم واقعا راست می گوید و مرده هایی که ما با آنها کار می کنیم، بی ضررترین و بی خطرترین آدم ها هستند ولی به هر حال این کار سخت است، آلودگی و بیماری دارد ولی باز هم بیماری هایی که از طرف آدم های زنده ما را تهدید می کند، خطرشان خیلی بیشتر از این مرده های بی آزار است. منظور از بیماری ها، اچ آی وی و هپاتیت و سل ریوی است، کافی است زمان خونگیری سوزن به دست ما فرو برود، این موضوع ما را خیلی تهدید می کند. همه اش اما این انواع و اقسام بیماری ها نیست؛ ساداتی از تجربه هایی می گوید که در این سال ها، زندگی او را پر و پرتر کرده است؛ تجربه هایی خاص از مرگ: فقط این حوادث جمعی نیستند که ما را ناراحت می کنند؛ مثلا من معمولا شب های سال تحویل این جا کشیک هستم. آن لحظه ای که عید می شود و مثلا پدری می آید که نیم ساعت پیش بچه هایش تصادف کرده اند و دو سه تایی با هم مرده اند، نمی توانید تصورش را کنید که چقدر برای ما سخت است. همین الان هم که دارم درباره اش صحبت می کنم، بغض کرده ام یا مثلا نیم ساعت مانده به سال تحویل، جسد یک پیک موتوری را می آورند که چیزی را جایی می برده تا خرج زن و بچه اش را دربیاورد و حالا با مغز ترکیده در تصادف، او را برای شناسایی می آورند؛ خب اینها ما را خیلی اذیت می کند. و راست می گوید، بغض مانعی می شود برای ادامه دادن. یا مثلا صبح های زود می آییم و می بینیم که یک کارگر شهرداری یا سوپوری را که در خیابان ها کار می کنند با همان لباس کارشان آورده اند، چون در خیابان ماشین به آنها زده و کشته شده اند. کلا سوپورها به دلیل این که لباس شبرنگ تنشان است، کمتر دقت می کنند و فکر می کنند راننده ها آنها را می بینند ولی راننده ها خیلی راحت آنها را می زنند. خیلی وقت ها صبح ها در راه سازمان، ما آنها را می بینیم که خیابان ها را تمیز می کنند و بعد دو ساعت می بینیم که جسدشان را با همان لباس کارشان آورده اند. خب اینها ما را ناراحت می کند. کاش به آنها آموزشی داده شود، چون خیلی بی محابا در خیابان کار می کنند. این حرف همه کسانی است که در سالن تشریح پزشکی قانونی کار می کنند؛ نگاه مردم به آنها، ترسشان، کلیشه های معمولی که سال هاست با آنها دست به گریبانند و احتیاط های افراطی که سبک زندگی شان شده؛ محبوبه عسگری ، یکی از سه پزشک زن سالن تشریح هم سال هاست درگیر این حرف هاست. مردم از ما می پرسند از مرده ها نمی ترسید؟ نام پزشکی قانونی که می آید، همه فکر می کنند یک جسد روی دست ماست. اما واقعیت این نیست، من کمیسیون پزشکی برای قصور پزشکی می روم، فوت هایی که در بیمارستان ها رخ می دهد یا درصد ارش و دیه که انجام می شود، آن جا دیگر مرده ای وجود ندارد. به عنوان پزشک جنایی و قتل اگر باشد، سر صحنه فوت می رویم، این جا موارد خاصی می آورند، گلوله خوردگی و چاقوخوردگی یا در مراکز نگهداری می شوند یا از سالمندان و... علت فوت آنها را هم تعیین می کنیم. 5 درصد کار پزشکی قانونی تشریح است. اگر بروید در معاینات، آنها اصلا تشریح نمی بینند، ارش و دیه می بینند، کسی که در کمیسیون کار می کنند، اصلا جسد نمی بیند. شما این جا فقط روی زنان کار می کنید؟ نه؛ در سالن تشریح من فقط روی زن ها کار نمی کنم. مردها هم خانم ها را می بینند ولی اگر خانم جوان باشد، ممکن است خانم ها ببینند، باید نمونه برداری از واژن انجام شود. تعداد زنانی که این جا می آورند نسبت به مردان کمتر است؟ مردان بیشتر هستند چون حادثه کار بیشتر برای مردان است. اوردوز بیشتر مربوط به آقایان است یا سکته های قلبی. خودکشی های اگرسیو، بیشتر برای مردهاست و.... خیلی ها ممکن است تا متوجه شوند شغل تان این است، فکر کنند که تأثیر این کار روی زندگی شما چه می تواند باشد؟ من بابت هر یک موردی که می بینم ناراحت می شوم مثلا جوانها را که می بینم، قتل و گلوله ای. نگرانی در من ایجاد می شود، اما این که هیچ حقی ضایع نشود، قتلی صورت گرفته، وضعیتی ایجاد شده، این که این قتل بوده یا خودکشی و... برای من مهم است که حقش ضایع نشود. وقتی استراحت می کنم یا در خواب، می فهمم که این کار رویم تأثیر می گذارد، در خانه که به این مسأله فکر می کنم، احساس می کنم چه تصادف سختی بود یا مثلا در برنامه های تلگرام می بینم، کسی که خودکشی کرده، همه ابراز تأسف می کنند، من آن روز آن جسد را دیده ام اما نمی توانم حرف بزنم، چون اینها اسرار پزشکی به شمار می رود. در خانه هم کسی از من سوالی نمی پرسد، عادتشان دادم. امروز چند تا جسد دیده اید؟ من دیشب کشیک بودم، امروز از ساعت 6:30 تا 8، 10 تا جسد دیدم. دیروز هم سر یک صحنه احتمال قتل رفتم، هم بیمارستان رفتم و هم خانه رفتم صحنه دیدم، نمونه های بیمارستان را هم دیدم، یک سری موارد در خیابان آمده بودند، مجهول الهویه آورده بودند، آن را هم دیدم. بررسی هر جسد حدودا چقدر طول می کشد تا کار تمام شود؟ بستگی به کیس دارد، اگر مورد جراحی باشد، ممکن است یک ساعت هم طول بکشد، اگر گلوله خورده باشد باید سر تا پایش را عکس بگیرم که ببینم آثار گلوله وجود دارد یا ندارد. و در میان همه این تجربه های معمول، دیدن کدام مرده برای آنها خاص تر از همیشه بوده است؟ چرا که... مرگ، مسخی است دردناک در کوچه های شایعه برای من دیدن جسد یک بچه بسیار سخت است. بارها شده که حتی گریه کرده ام و هیچ وقت برایم عادی نمی شود. مرگ هیچ وقت برای ما عادی نمی شود، درست است که کارمان است ولی نه، آن ترومایی که باید در روح و روان و جسم ما بگذارد، می گذارد. آن حالت محتاط بودن و... را در ما ایجاد می کند؛ مثلا من همیشه نگرانم که برای اطرافیانم و فرزندانم نگرانم. اینها حرف های نیکو دهقانی زاده است؛ دیگر پزشکی که می نشیند به گفتن خاطره های جور و واجورش در این سال های گشایندگی کالبد. مثلا یک پرونده داشتم، موقعی که یزد کار می کردم. از طبس پزشکمان زنگ زد گفت جسدی در خیابان افتاده بوده، تصادفی و له و لورده، گفت خانم دکتر جوازش را بدهم؟ من همیشه در ذهنم این بود که باید به این نوع جسدها خیلی حواست جمع باشد چون ممکن است او را به قتل رسانده و برای اختفای موضوع، او را به حالت تصادف در خیابان رها کرده باشند. خلاصه به دکتر گفتم ببین اگر علایم زمان حیات دارد و واقعا تصادفی است، جوازش را بده، اگرنه به هیچ وجه. گفت دادستان خیلی اصرار دارد که جوازش را صادر کنیم، خلاصه فردایش جسد را فرستادند مرکز و رفتم بررسی کردم، هیچی از جسد نمانده بود یعنی نمی شد فهمید سرش کجاست و تنش کجا، به همکارها هم گفتم و آنها گفتند تصادفی است. بعدش به پروسکتورمان که جسد را باز می کند، گفتم پشتش سه تا سوراخ کوچک است، گفتم پشتش را باز کن، سوآپ زدیم دیدیم رفت تا قفسه سینه، گفتم وای خاک عالم، یک وقت این گلوله نباشد؟ بعدش فرستادیمش رادیولوژی، دیدیم گلوله است. بعدش همکارم گفت واقعا که تو شوالیه ای، چطوری فهمیدی؟ اینها ولی همه خاطره های خاص نیستند؛ جالب ترین خاطره ها را شاید دکتر ساداتی، معاون سالن تشریح می گوید با آن شوقی که برای گفتن و گفتن دارد: اجساد هنرمندان و ورزشکاران بارها شده که به این جا منتقل شده؛ مثلا اولادی و خدابیامرز هادی نوروزی را که بازیکنان پرسپولس بودند، برای کالبدشکافی این جا آوردند. من پرسپولیس دوآتشه ام، خودم بالای سر اولادی بودم موقع کالبدشکافی. روزی هم که هادی نوروزی فوت کرد، من شیفت بودم، زنگ زدم به بچه ها گفتم برای هادی خیلی مواظب باشند. مثلا همین اولادی را خودم کالبدگشایی کردم. بچه مازندران بود و من هم بچه مازندرانم و وقتی دیدم پدرش در برنامه 90 صحبت و گریه می کرد، یک ساعت گریه کردم. ما خیلی از این هنرمندان را می شناسیم و اجسادشان را می آورند و ما بررسی شان می کنیم. و حالا نوبت گفتن از تلخ ترین خاطره است: ما این جا همکاری داشتیم که پنجشنبه ها می آمد و به ما کمک می کرد. یک روز صبح که آمدم سر کار، دیدم یک پرونده ای آمده و اسم همین آقا که همکارمان بود روی آن است، به خودم گفتم حتما اشتباه است یا اسمش شبیه همکارمان است ولی بعد یکی از همکارها گفت که همان است و دستور قضائی بر کالبدگشایی بود. هیچ کس حاضر نبود که کار را انجام دهد، خلاصه همه کنار کشیدند و رئیس تالار گفت دکتر ساداتی شما سابقه ات از همه بیشتر است، شما زحمت را بکش. دلیل مرگش عارضه قلبی بود و خب آن روز خیلی به من سخت گذشت. این روز و شب های سخت اما کم نیستند: شب هایی که این جا کشیک هستیم، صبح ساعت 6 که از خواب بیدار می شویم، وارد سالنی می شویم که حدود 30 جسد را کنار هم خوابانده اند؛ شما حساب کن بیشتر صبح های ما این طوری شروع می شود. این اجساد هم انواع و اقسام دارند؛ مثلا یکی را می بینی با کت و شلوار و کراوات روی تخت است، بعد می بینیم که مثلا با کیف سامسونت در فرودگاه بوده و داشته می رفته خارج کشور اما سکته کرده و مرده است. این جا به ما آموخته است که زندگی واقعا همین است؛ طرف با کت و شلوار و آمال و آرزو دارد می رود مثلا سواحل بارسلونا، یک دفعه سر از پزشکی قانونی درمی آورد یا مثلا یک بار استاد دانشگاه خودمان را که 70سالش بود در سالن تشریح دیدیم و یکی، دو نفر از پزشکانمان تا ظهر در شوک بودند. و آخرین حرف ها از زبان محمدجواد هدایت شده ، رئیس تالار تشریح است. او از اجساد مجهول الهویه می گوید و مومیایی کردن بعضی از آنها. تعداد اجساد مجهول الهویه زیاد است؟ تعدادشان خیلی زیاد نیست. شاید در روز، متوسط دو تا سه نفر باشند که ممکن است فردی در اماکن عمومی فوت کرده باشد و کارت هویت همراهش نباشد. این جا کاری که انجام می شود عکس و فیلم گرفته می شود. با هماهنگی با پلیس آگاهی داریم این عکس ها را در اختیار آنها قرار می دهیم. کسی که گمشده ای دارد، اول به پلیس مراجعه می کند. پزشکی قانونی روالش این است که اگر بخواهد عکس های ما را ببیند باید از مراجع انتظامی و قضائی نامه ای داشته باشند. به همین دلیل افراد ابتدا به کلانتری و آگاهی مراجعه کنند و آن جا عکس ها را به خانواده نشان می دهند و بعد ما در جریان قرار می گیریم. با این روند، 90 درصد افراد مجهول الهویه هویت دار می شوند. آنهایی که نمی شوند، با هماهنگی قوه قضائیه دفن می شوند، البته اینها طی یکی، دو ماه شناسایی می شوند. در ماه مشخص است که چه تعداد اصلا شناسایی نمی شوند؟ شاید زیر 10 نفر باشند. جای خاصی این اجساد را دفن می کنند؟ احتمالا؛ ما در تهران این اجساد را به بهشت زهرا منتقل می کنیم. چون به هرحال هم سردخانه ما محدودیت دارد و هم این که جسد بعد از مدتی فاسد می شود. سردخانه نقش کُند کردن فساد جسد را دارد نه متوقف کردن آن. جسدی که سه روزه فاسد می شود، در سردخانه دو هفته ای فاسد می شود. ما نمونه برداری و مستندسازی می کنیم. بعد از دستور قضائی جسد دفن می شود، مثلا بعد از 6 ماه اگر خانواده آمدند، ما با نمونه برداری که کردیم، مطابقت می دهیم و به این ترتیب جسد هویت دار می شود. درخواست مومیایی کردن جسد هم می شود؟ معمولا از طرف چه کسانی و چقدر هزینه اش می شود؟ مومیایی کردن اجساد، برای اجسادی است که از کشور خارج می شوند، چون اینها باید در هواپیما قرار گیرند. دلیل این کار هم جلوگیری از فاسد شدن جسد و انتقال بیماری است. این کار را ما با درخواست اولیای دم با مواد تثبیت کننده ای انجام می دهیم که مانع از فساد جسد می شود. چون به هرحال این جسد قرار است در بار مسافر و داخل هواپیما قرار گیرد، هزینه آن هم براساس تعرفه های دولتی که مصوب قوه قضائیه است، تعیین می شود. هزینه آن چقدر است؟ الان فکر می کنم حدود دو میلیون تومان است. درِ بزرگ و سفید پزشکی قانونی نزدیک ظهر بسته می شود؛ با سروصدایی که به صدای خودرو بزرگ حمل اجساد درمی آمیزد، خودرو بزرگی که بدن های امروز را آورده برای پزشک های منتظر تا شناسایی شوند، دلیل مرگشان مشخص شود و... و آنها زبانی بشوند برای بی زبان ها، در برزخ مرده ها. مهمترین نکات حرف های پزشکان تالار تشریح به گفته این پزشکان بیشتر پیکرهای آتش نشانان حادثه پلاسکو به کلی از بین رفته و از آنها تنها قطعاتی باقی مانده بود پزشکان سالن تشریح پزشکی قانونی می گویند همه زیرآوارماندگان حادثه پلاسکو همان روز اول جانشان را از دست داده بودند در طول سال، 10 هزار تا 11 هزار جسد، ماهانه بین 900 تا 1000 و روزانه بین 30 تا 35 جسد برای بررسی به سالن تشریح پزشکی قانونی تهران می آیند در حال حاضر در پزشکی قانونی استان تهران 9 پزشک، مسئول شناسایی و تشخیص علت مرگ اجسادند از این 9 پزشک، 6 نفر مرد و 3 نفر زن هستند پزشکان پزشکی قانونی هرماه بین سه تا چهار میلیون تومان حقوق می گیرند بر اساس عرف پزشکی قانونی، حوادثی که بالای 12 کشته داشته باشند، حوادث بحرانی اند هرماه حدود 10 جسد مجهول الهویه وارد سالن تشریح پزشکی قانونی تهران می شوند معمولا هویت 90 درصد اجساد مجهول الهویه تهرانی مشخص می شود هزینه مومیایی کردن اجساد برای خروج از کشور دو میلیون تومان است منبع:روزنامه ی شهروند ...
درد پشت اتاق های خالی از تجهیزات پزشکی بیمارستان ها
سازمان و همراهی نمایندگان مجلس محقق شد. تاج الدین با اشاره به پیشنهادات متعدد کمیسیون های مختلف مجلس شورای اسلامی درباره احکام برنامه سال آینده با موضوع تأمین اجتماعی گفت: در این پیشنهادات، موارد نگران کننده ای نیز وجود داشت که با تعامل نمایندگان خانه ملت، حوزه های حقوقی و امور مجلس و سایر حوزه های سازمان، هیچ کدام از آنها تصویب نشدند. معاون حقوقی و امور مجلس سازمان تأمین اجتماعی با بیان اینکه در بودجه سال آینده مثل بودجه سال های اخیر، هیچ مورد آسیب زایی به منافع بیمه شدگان وجود ندارد، گفت: این شرایط، فرصت هایی را برای ارتقای خدمات و کسب رضایتمندی ذی نفعان این سازمان خلق می کند. ...
نفت در چراغ جادو
برخی از پژوهشگران تاریخ و جامعه شناسی، نخستین بارقه های ورود مدرنیته به ایران را در اولین فوران های نفت در چاه شماره یک مسجدسلیمان، جست وجو می کنند؛ گل شکفته ای که تمام معادلات اجتماعی، سیاسی و حتی فرهنگی ایران و خاورمیانه را دگرگون کرد؛ گل سیاهی که آن قدر هم خوشبو نبود ولی صد سال خاطرات سیاسی- اجتماعی کشور را در لوله های پیچیده در طبیعت جنوب گذر داد و حالا 108 سال بعد، نفت به موزه می ...
رحیمی رئیس فدراسیون هندبال شد
ریزی خوب در هندبال اهمیت زیادی دارد . مدیریت مهم است و این که چه شخصی انتخاب می شود اهمیت دارد باید دانست که انتخاب مهم است زیرا یک رئیس بد می تواند باعث شکست شود و وجود یک رئیس خوب می تواند باعث ساخت و ساز شود برای همین به نفع رحیمی کنار می کشم. پاکدل نیز درباره کناره گیری اش گفت : از مهدوی و اکبری تشکر می کنم که رحمات زیادی کشید اما هندبال برنامه و مدیریت می خواهد برای همین به نفع ...