سایر منابع:
سایر خبرها
سرگذشت نشر؛ از فروش قسطی تا کتاب تستی/ اولین ها و آخرین های قبل از انقلاب ایران
مثلا این از دانشگاه شیراز رسیده، این از دانشگاه تبریز رسیده، این از دانشگاه مشهد رسیده. وقتی می گفتیم پول نداریم، پدرتان ناراحت می شد و می گفت مگه من گفتم پول؟ من گفتم کتاب جدید آمد، تمام می شود دستتان نمی رسد، ببرید. بعد می گفتیم پول نداریم، دفتر می گذاشت جلوی ما و خودمان می نوشتیم که فلان کتاب 20 تومان، 30 تومان و 50 تومان و جمع می بستیم، بعد ماهی 10 تومان یا 15 تومان می ریختیم صندوق و می گفتیم ...
فصلنامه استارباد و بازگشایی پرونده بازی "انقلاب57" در گرگان + تصاویر
این نهضت و پیروزی آن تحت رهبری امام (ره) برآیند منطقی و طبیعی همسویی عوامل و زمینه های یاد شده بوده است، نه ناشی ائتلاف احزاب و گروه های سیاسی براساس یک سهام تعیینی که چنین فرضیه ای اساسا با توجه به خاستگاه و مختصات معرفتی و گفتمانی التقاطی این احزاب (چپ کمونیستی - حزب توده ایران، راست ملی گرای لیبرال - جبهه ملی ایران، روشنفکران دینی - نهضت آزادی ایران) وابسته به شرق و غرب ، به شهادت تاریخ و ...
ماجرای وداع مادر شهید احمد قراقی با پیکر فرزندش
حل مشکلات بعد از عملیات والفجر مقدماتی به هر یک از فرمانده گردان ها یک هدیه می دادند. یک روز که شهید احمد قراقی پیش من آمد، به او گفتم: آقای قراقی شما یک قواره چادر به عنوان هدیه پیش من دارید، صبر کنید تا آن را به شما بدهم . هدیه را که به شهید قراقی دادم به او گفتم: در ضمن، هر وقت خواستید به مشهد بروید، اگر مشکل اقتصادی یا مورد دیگری بود به من بگویید تا مسئولان تیپ را در جریان بگذارم تا ...
رفیقم شهید شد، کتابش را نوشتم + عکس
جعفری چطور شد که از لیسانس شیمی به نویسندگی رسیدید؟ من در دوران تحصیل در دانشگاه در مجموعه فرهنگی دانشگاه فعالیت داشتم. اما گاهی برنامه ها و مراسمات دانشگاه باعث می شد که چیزی بنویسم. از این رو از خیلی از رفقایی که قلم خوبی داشتند کمک می گرفتم. اما یک بار یکی از همین دوستان به من گفت که بهتر است خودم شروع به نوشتن کنم. گفتم بلد نیستم اما ایشان مرا تشویق کرد و گفت:شروع کن! بعد از گذراندن کلاس های ...
از خون شهدا خجالت بکشید!
از حضور بانوان در دوران پرشکوه دفاع مقدس به منزلش رفتم. خانه ای ساده و باصفا. با مهربانی خاصی به سوالات من پاسخ داد و با هر بار مرور خاطرات آن روزها، اشک در چشمانش حلقه می زد. به نظرش سخت ترین کارها در زمان دفاع مقدس، شست و شوی لباس های خونی رزمندگان بود. در حالی که هر کدام از آن ها، عزیزی در جبهه داشتند. لطف و صفای خاصی در کلامِ این بانوی رزمنده موج می زد که شک ندارم با ...
تاوان یک خوش بینی مفرط
.... جوانی تان چطور گذشت؟ در یک خانواده متوسط در پایین شهر تهران بزرگ شدم. سوادم اگر از معلم بیشتر نبود کمتر هم نبود. دکتر قندی که از مفاخر کشور بود و در فاجعه 7 تیر به شهادت رسید معلم ما بود. گاهی اوقات می گفت تو بیا درس بده. همیشه شاگرد اول بودم. بعد از اخذ لیسانس از دانشگاه تهران و یک فوق لیسانس از ژاپن و بعد فوق لیسانس رشته مهندسی زلزله شناسی از دانشگاه تهران رفتم در ...
دویست اسیر و یک اسلحه
گزارش در ادامه می آید: کار سختی است که یک فوج نیروی آموزش دیده و حرفه ای نظامی را که حالا اسیر شده اند به سه جوان نوزده بیست ساله با یکی و نصفی اسلحه بسپارند تا کیلومترها آنها را پیاده به پشت خط ببرند. باید خودت را به خدا واگذار کرده باشی که نه در انجام مأموریت تردید کنی و نه در عزم و اراده ات خللی وارد شود. آنچه می خوانید خاطره ای خواندنی از رزمنده دوران آتش و خون محمد پارساپور است. ...
جای خالی متوسلیانِ خمینی در ایستاده در غبار
می کرد و برای من تعریف می کرد. وارد دارخوین شده بودیم. 3 روز بعد نامه ای به امضای حاج احمد به دستم رسید که در اسرع وقت جمع کنید و به تهران بیایید که عازم لبنانیم . نامه توسط محسن مهاجر از بچه های مشهد که در والفجر 4 به شهادت رسید و جنازه اش هم همانجا ماند، به دستم رسید، اول فکر می کردم شوخی است بعد که پیش آقای رحیم صفوی رفتم، گفت: درست است، سریعاً بروید، به پادگان امام حسین(ع) . حاج احمد متوسلیان ...
قرارداد با عزرائیل!!!
گلهای قالی خانه عمه را گاز می گرفتم گفتم: چه مشاور باحالی بوده شمارشو به منم بدید!!! عمه در حالی که چشم غره ای به من می رفت آهی کشید و سرش را تکان داد و ادامه داد: حیفِ حاجی رضا شوهر زینت خانم! اون پیرمرد منطقی و دوست داشتنی می میره و میره زیر هزار من خاک، بعد من و این شوهرم زنده می مونیم و جوک سر هم میمالیم!!! بعد نگاهی به من کرد و گفت: عمه هیشکی نونِ بازنشستگی رو نخورده! بنده ...
ماجرای پنهان شدن بنی صدر از زبان تکمیل همایون
. آقای فروهر ماجرا را به من گفت. من گفتم اطلاعات را به من بدهد تا من به بنی صدر منتقل کنم، مکری قبول نکرد. به این ترتیب من به بنی صدر زنگ زدم که او گفت سوار یکی از طیاره های جنگی که به دزفول می آید شوید. با مکری قرار گذاشتم اما مکری نیامد. بعد ها فهمیدم مکری اطلاعاتش را به آقای رجایی گفته. این دو مورد، پاسپورت برای یک جنازه و سفر به جبهه برای دیدن آقای بنی صدر تنها استفاده من از ریاست جمهوری ایشان بود ...
احمد توکلی: مخالف نخست وزیر شدن ولایتی بودم/اصولگرایان به آزادی و نقش مردم کم اهمیت می دهند
قدرت بمانید و این دو جهت با هم فرق دارند. من ان شاء الله دومی نیستم ولی به جهت اول بعضی وقت ها محافظه کاری می کنم. وقتی به مجلس هفتم رفتم، بچه هایم در خانه به من گفتند که بابا ! تو محافظه کار شده ای. گفتم من عن بینه محافظه کار شدم؛ یعنی از روی بصیرت و دانایی این کار را می کنم و از روی اراده محافظه کاری می کنم، نه به خاطر اینکه از چیزی بترسم. ترس، نعمت خداست. مهم این است که برای چه می ...
سردارِ تخریب چی، با 2502 روز سابقه جبهه
اصابت ترکش از ناحیه کمر قطع نخاع شد و به دنبال آن با اصابت ترکش به قسمتی از قلب به شدت مجروح گردید، بلافاصله در بیمارستانی در اهواز بستتری شد. پس از مدتی از اهواز به بیمارستانی در شیراز انتقال یافت. پس از آن هم به بیمارستان بوعلی ساری منقل گردید. اما سرانجام در حالی که هنوز فرزند دومش پا به دنیا نگذاشته بود در تاریخ 19 تیر67 بر اثر شدت جراحات به درجه شهادت نائل گردید. شهید ...
بسته خبری یکشنبه 18 تیرماه 1396
] پایگاه خبری هیل گزارش کرد: ترامپ در ادامه سنت شکنی های خود، این بار بدون برگزاری کنفرانس مطبوعاتی، نشست گروه 20 در هامبورگ آلمان را ترک کرد ✅ @safir_channel شبکه خبری سفیر, [07.07.17 08:53] yon.ir/hk8Y3 مسعود درخشان اقتصاددان منتقد قرارداد با توتال در برنامه جهان آرا : کاری که خودمان می توانستیم انجام دهیم به شرکت توتال واگذار کردند کسانی که فکر ...
نامه های شهید غیوران در این بار رفتنی ام
بخش دوم دسنوشته های شهید که شامل خاطرات کودکی تا شهادت و وصیت نامه اوست. در بخشی از کتاب می خوانیم: اول فروردین 1366 چند روزی از جبهه به مرخصی آمد. وقتی چشمم به او افتاد، یکه خوردم، آنقدر زیبا و نورانی شده بود که نه می توانستم نگاهش کنم، نه می توانستم نگاه از او برگیرم. دلم دائما می لرزید و در دل به خود می گفتم: این حسن رفتنی است! دهم فروردین هنگام بدرقه او به جبهه، وقتی چهره ...
با مریلا زارعی از سینمای اجتماعی تا سیاست
. قطعا نظرات مختلفی هم با پیوستن دیگر عوامل به کار واردشد. در این مرحله گاهی اوقات بنا به مقتضیات صحنه یا مواجهه بازیگران با نقش، عناصری کم یا اضافه می شد که در ادامه این روند ماحصل همه این تلاش ها به اتاق مونتاژ می رسد. جایی که کارگردان در کنار مونیتور به همان اثری می رسند که روی پرده قرار است با مخاطب زلفی گره بزند. اینکه بگویم درحال حاضر آنچه روی پرده نمایش داده می شود همان چیزی است که ...
مردی که با چشمان بسته نور حسین(ع) می بیند + صوت
شناور است . زنجانی ادامه داد: این ها برای تعارف و وقت گذرانی نیست با این مطالب سال ها عشق کرده اند. پیامبر(ص) قبل از شهادت امام حسین(ع)، وقتی ایشان را می دید از منبر پایین می آمد، به دنبال او می دوید، او را بغل می کرد، می بوسید، می بویید و می فرمود: بیا بیا ای زینت آسمان ها، آسمان ها از زمینیان حسین(ع) را بهتر می شناسند. بیان این جملات چنان لذت و شعفی در این مداح به وجود آورد که بی ...
ادبیات کودک به بنیادی تخصصی نیاز دارد
. بیشتر مجموعه شعرهای کودک و نوجوان علاء در جشنواره های کتاب کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، جایزه کتاب سال سروش نوجوان، جایزه اشعار عاشورایی و ... صاحب رتبه شده اند. وی در اولین جشنواره شعر فجر نیز شاعر برگزیده در حوزه شعر نوجوان شناخته شد. به متاسبت روز ادبیات کودک و نوجوان، مصاحبه ای با افشین علا انجام شده است که در ادامه می خوانید. تحلیل شما از وضعیت و جایگاه ...
مشکلات جسمانی آزادگان امروز کاملا نمایان است / آزادگان به نوعی گم شدند /مدیر بنیاد شهید باید درد ...
اکتفا کرد. آیا برای نوشتن کتاب "خداحافظ آقای رئیس" با مشکلاتی هم مواجه بوده اید؟ بنده ابتدا چندین بار از سوی گروه های مختلف مصاحبه شدم که متاسفانه چاپ نشد و تنها لطفی که کردند خاطرات ما را در نوار نگهداری کردند. در سال 1374 از سوی ستاد آزادگان شخصی به قم آمد که با ما مصاحبه نماید. من هم به ایشان گفتم من یکبار این کار را انجام داده ام و فعلا بی نتیجه رها شده است ولی نوارهای آن ...
خاطرات هاشم صباغیان/ چرا او و شهیدمطهری 12بهمن57سوار ماشین امام نشدند؟/ ماجرای آسانسور هاشمی رفسنجانی
بود و... در این کمیته انتخاباتی انجام شد و رئیس مشخص شد که آقای مطهری بود و من هم نایب رئیس شدم. سخنگو و... هم تعیین شد. بیشتر کارها روی دوش من بود. اساسا کارهای اجرایی در دست من بود. از این رو مرحوم مطهری که عضو شورای انقلاب بود به من گفت کارش درشورای انقلاب زیاد است و خودت کار را ادامه بده. از این رو در یکی ازجلسات آمده و مسأله را اعلام کرد و از آن لحظه به بعد من که نایب رئیس بودم به عنوان رئیس ...
بسته خبری شنبه 17 تیرماه 1396
خواه پرداخته است و یکی از دلایل این وضع را عدم واکنش متقابل و متناسب با اقدامات دشمن دانسته است. در این بخش تأکید شده است که انجام ندادن "ضربه ی متقابل" و متناسب و بلکه محکم تر و صریح تر در مقابل ضربه دشمن، این سیگنال را به دشمن مخابره کرد که "حریف، راهکار و چاره ی خاصی ندارد، بنابراین راهبرد درستی اتخاذ شده و می بایست ادامه پیدا کند." yon.ir/yUnDU ✅ @safir_channel ...
گنجینه ای ارزشمند و دایرة المعارف دوران پایانی دفاع مقدس/ گزارش واحدهای لشگر عاشورا، آرشیو نشریاتِ خاص و ...
تبریز وقف کردند. قادری افزود: بنده نیز به تاسی از پدر مرحومم، اسناد و نشریات گردآوری شده از دوران دفاع مقدس را برای طرح های پژوهشی و همچنین انتقال به نسل های آتی، در اختیار موسسه حفظ آثار قرار دادم. جانشین فرمانده سپاه عاشورا، سه مجموعه مجزا از هم را به موسسه حفظ آثار و نشر ارزش های دفاع مقدس تقدیم کرد. اطلاعات جبهه پیام انقلاب گزارشات واحدهای لشگر عاشورا مجموعه هایی است که به ...
از تبار مظلومان
، اولین بار در کاشان دستگیر شدم، ماه محرم و اولین سالگرد 15 خرداد بود و امام از زندان آزاد شده بودند و شخصاً مبارزات را رهبری می کردند و بنا داشتند آن سال 15 خرداد را زنده کنند؛ به همین منظور افرادی برای انجام مسئولیتهای مبارزاتی به جاهای مختلف گسیل و اعزام شدند. از جمله امام به بنده دستور فرمودند که در کاشان باشم، بنده در کاشان بودم و روز سالگرد 15 خرداد، 12 محرم ماه سخنرانی حاد و تندی ...
لابی به نفع احمدی نژاد در مجلس قبل - کارچاق کن های 44 میلیارد تومانی - ترامپ در تله پوتین - صدا و سی
، با طرف های منطقه ای از جمله اردن و اسراییل مشورت کردیم. این مشورت ها باید ادامه یابد، چراکه هریک از بازیگران منطقه پیش فرض ها و منافع مشروع خود را دارند که باید آن ها را در نظر گرفت. درباره همین دیدار که یکی از نتایج آن را توافق بر سر آتش بس در سوریه می دانند نیز روزنامه بهار تیتر یک خود را آتش بس در سوریه انتخاب کرد، اما روزنامه خراسان در سرمقاله خود در صفحه اول با نگاهی تردید آمیز با ...
شهیدی که حقوقش را در صندوق کمک به جبهه می انداخت
...: در آن سال وقتی با چند تن از دوستانم به اهواز رسیدیم، فکر کردیم با چه وسیله ای با عراق بجنگیم که با اندک پولی که داشتیم هر کدام یک کارد غواصی خریدیم و به پایمان بستیم و راهی جبهه شدیم . شهید با پایمردی و استقامت و شجاعت کم نظیر، در کنار سردار پر افتخار اسلام شهید مصطفی چمران در جنگ های نامنظم و چریکی مظلومانه جنگید و بعد به عنوان تخریب چی در جبهه های جنوب و غرب خدمت کرد. شهادت برای ...
چهاردمین مراسم بزرگداشت شهدای کرد فەیلی در تهران برگزار شد
...، شهید دادەایم و باز هم خواهیم داد. وی ادامە داد: بە یاد دارم، در دولت قبلی نوری المالکی، نخست وزیر وقت عراق، گفتند کە نیمی از وزرای کابینه ام اصالتا از کردهای فەیلی هستند که به دلیل تعریب، هویتشان از یادشان رفتە، و یا احتیاط می کنند و آن را بیان نمی کنند، اگر چە این حرف باور کردنی نبود و آشکار نشد کە چنین ادعایی صحیح است یا نە؟ اما بندە در جواب ایشان گفتم: اگر واقعا اینگونە است ...
امام (ره) درباره طیب چه گفت؟/ گفته های امیرحاج رضایی درباره عمو/ + تصاویر
...! در ادامه دو روایت درباره او را می خوانیم تا بیشتر با جزئیات این رویداد و حواشی زندگی وی آشنا شویم. * روایت اول از خاطرات سید ابوالفضل کاظمی: محمد آقا [محمد باقری معروف به محمد عروس] درباره آن روز [قیام خرداد 1342 در تهران] گفت: بعد از اینکه شهربانی و ساواک ریختن و ما رو کت بسته بردن به شهربانی، حاج اسماعیل رضایی، حاج حسین شمشاد، حسین کاردی، عباس ...
متن کامل سخنان اسماعیل هنیه درباره سیاست های حماس
قدس بسته ام. این عهد و پیمان جهادی است که از آغاز انقلاب های فلسطین تا به امروز بسته شده است و همان پیمانی است که شهدای انتفاضه قدس و الاقصی که جانشان را فدای دفاع از سرزمین فلسطین و قدس و مقدسات اسلامی و مسیحی کردند، بسته بودند و برخی از آنها به فیض شهادت نائل گشتند و برخی دیگر همچنان چشم به راه لحظه شهادت هستند و راه مقاومت و انتفاضه را ادامه می دهند. درود بر شهدا و مجروحان ملت فلسطین و خانواده ...
شهیدی که بدون سر روبه شش گوشه بر مولایمان حسین(ع) سلام داد
به گزارش گروه پایداری خبرگزاری ایمنا ، پس از مدتی مرخصی دوباره عازم جبهه شده بودم. سوار ماشین که شدم برای یک لحظه مسافران را برانداز کردم که ناگاه چشمم به او افتاد که روی صندلی های ردیف آخر نشسته بود. آشنایی مختصری با او داشتم. طلبه بسیجی، که بسیار مؤدب و مقید به آداب اجتماعی بود. او در یکی از مساجد جنوب تهران مشغول تحصیل بود. با اشتیاق رفتم و کنارش نشستم. با احترام زیاد به من جا داد و پس از سلام ...