سایر منابع:
سایر خبرها
قاتل فراری را شناسایی کنید+عکس
برسونمت مدرسه. مادرم در پذیرایی نشسته بود و داشت گوشی تلفن همراهش را چک می کرد؛ در مسیر مدرسه پدرم مرتبا می گفت : 'مواظب خودت باش' و چندین بار این جمله را تکرار کرد ! کاری که پیش از این هیچگاه از پدرم ندیده بودم؛ پدر و مادرم روز جمعه با هم دعوا کرده بودند و من صدای مشاجره آنها را از داخل اتاق می شنیدم... . *تحقیقات از همسایگان براساس این گزارش با تحقیقات از همسایگان و اهالی مجتمع مسکونی مشخص ...
روایتی جالب از پنج سال زندگی متاهلی شهید حججی
که متوجه شدم محسن هم ارادت خاص و ویژه ای به خانم حضرت زهرا(س) دارد و از همان ابتدا وساطت حضرت زهرا(س) را در ازدواج مان احساس کردم. جای دیگری هم متوجه ارادت ایشان به حضرت زهرا (س) شده بودید؟ آقامحسن عجیب حضرت زهرایی و عاشق ایشان بود و همیشه شهادتی مانند حضرت زهرا(س) را طلب می کرد. یادم است یک بار از او پرسیدم شما که شهادت مثل حضرت زهرا(س) را طلب می کنید، یعنی دلتان می خواهد تیر در ...
در زندان کودتاچیان
.... وقتی کودتا شد، من کلاس ششم دبیرستان بودم و بعد از گذشت سه سال از فعالیت در حزب در سمت دبیر شاخه دانش آموزی حزب فعالیت داشتم. با توجه به اینکه تا قبل از کودتا فعالیت های ما رسمی و آشکار بود، برای مأموران امنیتی فردی ناشناخته به حساب نمی آمدم. بنابراین یکی، دو هفته بعد از توزیع تراکت و بیانیه در کلاس های درس اواسط مهرماه بود که یک روز صبح مأموران به دبیرستان آمدند و من را بازداشت کردند. آن ...
سخنان هانا کامکار از بازی در یک نمایش
، درس کارگردانی سینما خوانده بودم و به واسطه دایی ام قطب الدین صادقی و نیز بهروز غریب پور که دوست خانوادگی ما هستند و همچنین مرضیه برومند که همکار پدرم و دوست مادرم بود از کودکی در فضای تئاتر بودم. اجرا نشدن آن نمایش ها، به قدری رنجیده خاطرم کرد که ترجیح دادم در تئاتر به جای بازیگری به سمت دستیارکارگردانی بروم و با توجه به آگاهی ام از موسیقی، طراحی موسیقی تئاترها را انجام دهم. پس از آن در ...
دو روز جسد پسر و عروسم را اره می کردم!
نمانده بود. پسرخوانده ام هر شب ساعت یک نیمه شب می آمد و از من پول می گرفت. می گفتم شهرام من که گنج قارون ندارم؛ این همه پول را از کجا بیاورم. اما او توجه نمی کرد و هر بار هم دعوا وجنجال راه می انداخت. با این حال دلم نمی آمد و به او پول می دادم. خب شهرام معتاد بود همسرش را چراکشتی؟ او بدتر از شهرام بود. نیمی از رفتارهای نامربوط شهرام به خاطر همسرش بود. همسرش معتاد بود، او این سه سال ...
تصاویر:قهرمان موتور ریس زنان ایران
فدراسیون راه پیدا کردم و متوجه شدم موتورسواری زنان در ایران رشته چندان رسمی ای نیست. سال های 92 و 93 پیگیری های زیادی داشتم و بعد هم که متوجه شدم موتورسواری برای زنان در پیست آزادی کلا ممنوع است. البته آن اتفاقات باعث نشد تسلیم شوم؛ کاملا جدی بودم و به خودم قول داده بودم راه ورود زنان ایران را به دنیای موتورسواری باز کنم. به صورت کلی، بهناز شفیعی، چه زمانی بهناز شفیعی شد؟ ...
بر سر مزار برادر شهیدش حاجت گرفت
شهیدان مجتبی و محمدرضا غلامی دو برادری بودند که به فاصله چند سال از هم به دنیا آمدند و نهایتا هم به شهادت رسیدند. مجتبی متولد اردیبهشت 1345 و محمدرضا متولد بهمن ماه 1347 بود. مجتبی سال 1361 در جریان عملیات بیت المقدس و در جنگ تن به تن با نیروهای عراقی به شهادت رسید و چهار سال بعد محمدرضا در سال 65 در عملیات کربلای پنج در شلمچه به شهادت رسید. خواهر این دو شهید می گویند: مجتبی انسان ...
سنگ حرم اباعبدالله(ع) برای مزار شهید مدافع حرم
مقدس و راویان اردوهای راهیان نور است داشته ایم که می خوانید: *در ابتدا درخصوص ویژگی ها و معیارهای شخصیتی و رفتاری شهید بفرمایید؟ شهید خلیلی در سن 26 سالگی به شهادت رسید ، وی علاوه بر خدمت در سپاه دانشجوی کارشناسی ارشد در رشته ادبیات بودند و 4 مرتبه به سوریه عازم شد و هر بار حدود دوماه در منطقه عملیاتی بود و در آخرین مرتبه نیز در 27 آبان ماه سال 92 به شهادت رسید و خبر شهادتش ...
فکر شهادت ایشان را نمی کردم/از اینکه همسر شهید هستم افتخار میکنم
، طبیعتا شناخت کافی نسبت به یکدیگر داشتیم؛ و همین امر باعث فراهم شدن زمینه ازدواجمان نیز شد. آقای اربابی را چگونه مردی دیدید؟ ایشان فردی خوش اخلاق و خوش سلیقه و مقتدر و به معنای واقعی یک مرد بود. چند فرزند دارید ؟ دو فرزند پسر، حامد متولد 86 و علی متولد 93 اسم فرزندان را شما انتخاب کردید یا همسرتان؟ سال 86 همسرم دوره ای آموزشی در اصفهان داشتند که ما ...
ارائه آموزش های تکمیلی و تمرکز بر روش تدبر و تدریس قرآن؛ وجه متمایز اردوی دانشجومعلم
ارائه می شود و آن منش قرآنی کم کم در متعلمان شکل می گیرد. توصیه می کنم به همه کسانی که به معارف قرآن علاقه دارند در این کلاس ها شرکت کنند، چرا که فرصت بسیار عالی است. جهاد دانشگاهی زحمت زیادی کشیده و اساتید سطح بالایی در این دوره ها حضور دارند. خود بنده از طریق دانشکده و یکی از دانشجویان با این دوره ها آشنا شدم و نخستین بار است در این دوره ها شرکت می کنم. سهم کوچک ما در نشر معارف قرآن ...
ثروت میلیاردی قاتل آتنا از کجا آمده است؟
گرفت و می گفت که برو خونه و مواد را از پارکینگ بردار. منتهی همانطور که گفتم من میانه خوبی با وی نداشتم و در تمام تماس ها جواب سربالا می دادم و می گفتم: به من ربطی ندارد. مشکل خودت است و تو آبروی ما را برده ای. من فکر می کنم بخاطر این حرفهای من، برادرم فکر کرده است که در پارکینگ جنازه دیده شده است. به همین دلیل دو روز قبل از اینکه همه چیز برملا شود، به خانمش می گوید که برو وسایل را بنداز بیرون ...
گشتی با گلخانه و کتابخانه سیار اسنپ
ریخت و ناچار شدم گل ها را بردارم. بعد تصمیم گرفتم داخل ماشین کتاب بگذارم تا مسافرها به کتابخوانی تشویق شوند. * سوال من از شما این است که در همان قالب شغل پاره وقت، بیشتر خودتان را گلفروش می دانید یا راننده اسنپ؟ – من بیشتر خودم را راننده اسنپ می دانم، چون بیشتر وقتم را به کار در اسنپ اختصاص می دهم و بخش عمده ای از درآمدم هم از اسنپ است. من یک دانشجو هستم و درس خواندن اجازه ...
طعمه قاتل بعد از آتنا، چه کسی بود؟ / دلتنگی های خواهر آتنا
بود و من می ترسیدم که پدرم هم فوت کند و این ازدواج به سرانجام نرسد. به همین دلیل ما بدون عروسی به خانه پدری من رفتیم. آنموقع من خودم بیکار بودم و هر سه ما ؛ یعنی من، پدرم و همسرم با حقوق بازنشستگی پدرم که 200 هزار تومان بود ، روزگار می گذراندیم. این ماجرا چه سالی بود؟ سال 1384یا 1385 بود. دقیقا یادم نیست. در هر صورت یکی دو سال بعد از اینکه با پدرم بودیم ، او هم فوت کرد و بعد ...
چهل روز بعد از آتنا ناگفته های خانواده های قاتل و مقتول
پرونده کودک آزاری و حتی قتل است. به هر حال ضعف عملکرد ماموران انتظامی شهرستان و حتی شاید استان اردبیل چیزی نیست که بتوان به راحتی از کنار آن گذشت. به قول یکی از برادران قاتل، چه بسا اگر آگاهی همان چهار سال پیش در ماجرای مفقود شدن یک زن می توانست اسماعیل را به دام بیندازد، شاید آتنا اینچنین مظلومانه به قتل نمی رسید. گفت وگوهایی با هر دو طرف ماجرا برای یافتن پرسش مناسب به سوالاتی که ...
اخبار حوادث
اعتراف پسر نوجوان به قتل پدر برای نجات خواهر و مادر پرونده قتل مردی که قربانی توطئه خانوادگی شده بود، برای دومین بار در دادگاه کیفری استان تهران رسیدگی شد.پسر نوجوان خانواده که یکی از متهمان پرونده است این بار اقرار کرد که به تنهایی پدرش را کشته و مادر و خواهرش بی گناه هستند. به گزارش همشهری، تحقیقات در این پرونده از روز 31مرداد92همزمان با پیدا شدن جسد مردی 46ساله در بیابان های ...
روایتی جالب از مهریه های زیست محیطی زوج های جوان
.... زهرا تصمیمش را گرفت و دودل نشد، او عزم کرد تا مهریه اش را به پای زاگرس و پوشش گیاهی از دست رفته اش بریزد و این نیت را در گفت و گو با رسانه ها در چند جمله بیان کرد: فرزند اندیمشک هستم و از آنجا که پدر و مادرم کشاورز بودند با طبیعت خو گرفتم. بزرگ تر هم که شدم با برادرانم به کوه می رفتم و بیشترین چیزی که در ارتفاعات زاگرس مرا مسحور می کرد، درختان کهنسال بلوط بودند که آرزو می کردم همیشه استوار ...
واکنش دختر اسماعیل قاتل آتنا به جنایت وحشتناک پدرش | محدثه گفت پدرم را تحویل دهید!
هم بوده ، بعد از اینکه او را در حین یک مورد کودک آزاری می بیند، جدا می شود. این موضوع را شما تائید می کنید؟ راستش را بخواهید من آن زمان خیلی بچه بودم و اطلاع دقیقی در مورد جزئیات ماجرا ندارم،این حرف برای 17 سال پیش است، برویم منزل و از مادرم بپرس، حتما می گوید که چه شده است.( پاسخ این پرسش را یکی دیگر از برادران اسماعیل بطور دقیق برایم تشریح کرد که در ادامه خواهید خواند) اسماعیل چند سال ...
برای آرزوها باید جنگید!
.... سال76 به شکل اتفاقی یک کمان خریدم و گاهی از روی اسب تیر می زدم. تمرینات من در باشگاه باعث شد تا یکی از کارگرهای باشگاه مرا به یکی از دوستانش که در رشته کمانگیری روی اسب فعالیت می کرد معرفی کند و گفته بود این جوان قبل از شماها این ورزش را انجام می داد و من بارها شاهد آن بودم. به این ترتیب من وارد ورزش کمانگیری روی اسب شدم و با تشکیل یک تیم، این رشته را به صورت آکادمیک جلو بردیم. لوکاس نووتنی ...
مصدق چگونه مخفی و تسلیم شد؟
روز تاخیر کرد. در باغ هم رادیو نداشتیم تا از اتفاقات رخ داده باخبر شویم، کسی هم نبود که به ما خبر بدهد. چند ساعت گذشت اما سیف الله خان نیامد، نگران شدم و به خیابان نیاوران رفتم، خیلی شلوغ بود. شعار مرگ بر مصدق شنیده می شد. همان جا بود که چشمم به شمس قنات آبادی افتاد. لباس شخصی پوشیده بود و در ایوان طبقه دوم یک عمارت با چند نفر دیگر به سلامتی همدیگر مشروب می خوردند و خیلی خوشحال بودند. ...
عاشقم بر خط زیبا
کشورهای عربی، ترکی و... استفاده می شوند اما خط ما خط نستعلیق است و وظیفه ماست که آن را نگهداری کنیم و اشاعه اش دهیم. خوشنویسی یکی از اصیل ترین هنرهای ایرانی است. حتی از نقاشی اصیل تر است. درست است در زمان بعد از اسلام رونق پیدا کرد اما چون با ذوق و علاقه ایرانی ایجادشده تکامل پیدا کرده است. هنرمند این رشته، اول از هر چیزی رضایت درونی و معنوی خودش برایش مهم است. بعدا اگر استقبال شد در درجه دوم بهره مالی ...
صدای خسته سیدحسن از پشت بیسیم
خواستند برای آنها نیروی کمکی بفرستند، از پشت بیسیم به نیروهای خودی می گوید: به همه سلام برسانید. دیگر از دست کسی کاری برنمی آید، خدا حافظ . بیسیم قطع می شود و خبری از برادرم و همراهانش نمی شود. گویی همگی شهید می شوند. بصرالحریر دیگر برگشتی نداشت. داداش به خاطر آن دوست و همرزم سوری ماند و خودش هم به شهادت رسید. ایشان در 31 فروردین ماه سال 1394 آسمانی شد. از پیکرشان چیزی به دستتان نرسید؟ ...
با ورزش به جنگ سرطان رفتم!
جلسه اول شیوه اصولی فورهند و بک هند را یاد گرفتم. از جلسه دوم به بعد توانستم پشت میز تنیس تمرین کنم. به سرعت این ورزش را یاد گرفتم؛ کارم از علاقه گذشته بود، به پینگ پنگ معتاد شده بودم و الان پنج سال است که این ورزش را ادامه می دهم و در تمام این مدت شاید تنها یک ماه ورزش نکرده باشم. او تعریف می کند: باشگاه قبلی که پینگ پنگ کار می کردم جزو سه نفر برتر بودم، اما زمانی که باشگاهم را تغییر ...
وضعیت مردم سیستان در طوفان های 120 روزه
من هدیه بدهد، دو دختر دارد که مودب به سمتم می آیند. از آینده دخترانش می پرسم، می گوید: از سال 88 به بعد 42 نفر از هم سن وسال های خودم رفته اند درجه داری چون شغل دیگری این جا نبود. من خودم دیپلم گرفتم و دیگر ادامه ندادم و مطمئنم اگر کنکور می دادم حتما قبول می شدم. حالا خودم را حساب می کنم، چون کارمند دولتم وضعم از خیلی از اهالی روستا بهتر است، چند سال دیگر حتی شاید ارتقا پیدا کنم و از این جا بروم ...
ایسلند چگونه جوانانش را از الکل و مواد مخدر نجات داد؟
عهده دار مشارکت در برنامۀ جوانان در اروپا هستند. در سال اول، هشت شهرداری به این برنامه پیوستند. تا امروز 35 شهرداری در 17 کشور به آن پیوسته اند: از مناطقی که فقط چند مدرسه در آن شرکت دارند، تا تاراگونا در اسپانیا که 4200 کودک 15 ساله را در این برنامه دارد. روش همه جا یکسان است: یان و تیمش با مسئولان محلی صحبت می کنند و پرسش نامه ای تدوین می کنند که پرسش های کلیدی اش ترکیبی از پرسش های استفاده شده در ...
نگاهی حقوقی به وضع مصدومان شیمیایی زرده دالاهو / خوشبخت ها شهید شدند
شیمیایی نداشتیم و تنها چیزی که از جنگ می دانستیم پرتاب راکت بود. دقیقا بعد از قطعنامه 598 روز عید قربان بود که روستای ما بمباران شیمیایی شد. من 18 سال داشتم و صبح زود گوسفندان را برای چرا برده بودم. علاقه بسیار زیادی به پرنده ها داشتم. در مسیر برگشت پرنده ای را دیدم که به زمین افتاد. خوشحال شدم. فکر کردم کسی او را زده و من حالا می توانم به خانه ببرمش و از او نگهداری کنم. وقتی پرنده را از زمین ...
حسین عرفانی ؛ راز جاذبه ی بوگارت و براندو
. نقش هایی که ایشان گفتند درخشان بوده مثلا در سریال هزاردستان جای زنده یاد آقای داوود رشیدی بسیار خوب حرف زدند. دردوران جوانی می رفتید، دوبله های روز را دنبال می کردید؟ بله! هر گوینده ای باید فیلم های روز دنیا را دنبال کند و درمورد دوبله چیزهای فراوانی بداند. من هم به شدت اهل سینما رفتن بودم و همه این تحولات را دنبال می کردم؛ می دانستم چه نقش هایی بازی شده و چه بازیگرانی، چه ...
در سالگرد شهادتش، نامه اسارتش آمد!
نشده و منجر به عفونتی شدن زخم هایش شده بود. در طی این سال هفت عمل جراحی بر روی پاهایش صورت گرفت و در حال حاضر به سختی پاهایش را روی زمین می گذارد. در زمانی که برادرم آزاد شد من در خط مقدم بودم. این آزاده دوران دفاع مقدس در خصوص نحوه اسارت خود گفت: پس از چهار سال حضور در جبهه، در عملیات والفجر 10 هنگام شناسایی و دیدبانی به اسارت نیروهای بعثی درآمدم و در 24 شهریور 69 آزاد شدم. به مدت سه سال ...
من اول به عقد سپاه درآمدم
که باهم صحبت کردیم، پنج شنبه بود. قرار شد فردایش تماس بگیرد که دیگر خبری نشد. خیلی منتظر شدم. همان شب تا تحویل سال منتظرش بودم و بیدار ماندم. بعدها متوجه شدم که جمعه صبح در پایگاه محل استقرار همسرم درگیری اتفاق افتاده می افتد و او و جمعی از دوستانش به شهادت می رسند. آنچه همرزمانش برایم روایت کردند این بود که درگیری بعد از اذان صبح اتفاق افتاده و علیرضا از ساعت 5 تا نزدیک 9 صبح در حال نبرد و دفاع ...
گفتم شهید شو اما اسیر نشو/ به او می گفتیم در جبهه زیر دست و پا می مانی/ برای مظلومیت رهبر گریه می کرد
.... آقا این قدر کار دارد نباید جورِ کم کاری ما را بکشد. این رهبر گناه دارد ما قدرش را نمی دانیم. یک جمله ای هم داشت همیشه می گفت: آخه الآن حضرت آقا باید بنشیند در خانه اش با خیالِ راحت چایی بخورند. تبیین شبهه ها وظیفه ماست. چقدر ما کم کاریم. محمدامین 22 سال بیشتر سن نداشت، اما پایه 10 درس حوزوی و سطح 3 و ترم 6 رشته فلسفه بود. به زبان انگلیسی و عربی تسلط داشت. برخی فکر می کنند کسانی که ...