سایر منابع:
سایر خبرها
یوسف گم گشته باز آید به کنعان غم مخور
خمسه رسیدیم او نیز مانند شهید آقاجانی تنها مادری چشم انتظار داشت و پدرانشان آسمانی شده بودند.خواهرش با روی باز به همراه مادرش از ما استقبال کرد و حجت الاسلام صالحی امام جمعه آبگرم به زبان ترکی با آنان صحبت کرد و به معرفی حاضرین پرداخت. خواهرش گفت: یا برادر ما را به ما برگرداتنید و یا خبری از وی به ما بدهید این حرف ها را من بارها به مسوولین گفتم. مادر گفت: من هم نابینا شدم آخر یوسف من نیامد ...
دفاع از ناموس و یک دیه تا آزادی
هایش بلندتر می شود، در حالی که اشک تمام صورتش را پوشانده ادامه می دهد: فردای روز عروسی هم جمعه بود و اجازه تلفن نداشتم. شنبه به پسرم زنگ زدم و عروسی اش را تبریک گفتم. وقتی عروس هایم به همراه پسران و خانواده ام به دیدنم می آمدند از روی آن ها خجالت می کشیدم. در این مدت عروس کوچکم به خاطر ناراحتی و غصه من دچار افسردگی شدید شد و هشت ماه در بیمارستان بستری بود. وقتی بعد از شش سال برای اولین ...
حرامی ها پیکر پسرم را کشان کشان بردند
صحبت کند. انگار لکنت زبان گرفته بود، گفت: مادر مادر الو الو ... درست نمی توانست حرف بزند. گفتم: یا ابالفضل چه شده آقا رضا؟... که گوشی را کسی دیگر گرفت و گفت: مادر آقا سید سالم است و فقط لکنت زبان دارد نمی تواند حرف بزند. موج او را گرفته است. نگران نباشید. الان در بیمارستان تهران هستیم. ما هم بلافاصله خودمان را به آدرسی که دادند رساندیم. ترکشی کنار گوشش خورده بود که با عمل خارجش کرده بودند. پسرم ...
اسرای ما عزت ملت ایران را حفظ کردند
افسر پلیس هم کنارمان بود، به من گفت تو کردی، گفتم عراقی هستم ولی کردی می دانم. گفت من دخیل شما هستیم. هر کسی در آن روز راهی را برای فرار اعلام می کرد، صبح که اذان شد با تیمم نمازمان را خواندیم. نظرمان این بود که از سمت شرق عراق حرکت کنیم، تا آمدیم سرمان را بلند کنیم، تیراندازها تیراندازی کردند. این اسیر عراقی در ادامه ضمن اشاره به اسارت خود به دست نیروهای بسیجی گفت: صبحانه نخورده بودیم و گرسنه ...
و وفود الی الله
مقداری از آن جایی بود که آب شست وشوی ظرف و وضو در آن می ریختند و من چون از همه افرادی که در آن اتاق بودند کوچکتر و تازه کارتر بودم، در پایین اتاق می خوابیدم و همیشه لحاف و تشکم داخل آب می رفت و خیس می شد. با همه این ها با رنج و مشقت تمام درس ها را ادامه می دادم و از خواب و غذای خود می زدم تا بتوانم بیشتر درس بخوانم. بسیاری از شب ها آنقدر مطالعه می کردم که دیگر توان آماده کردن غذا را نداشتم و همان ...
خون روی شکوفه های گیلاس
این آقا مرتضی نزدیکی های باغ، کمی آن طرف تر ایستاد و گفت: اگر اجازه بدهید من همین جا بایستم. حاج آقا، برادرم و دوستانم از من بزرگ تر هستند شاید خوب نباشد که من را ببینند. جوانی توی اتاق یک لیوان شربت آبلیمو آورد و روی میز گذاشت. پیرمرد تشکر کرد و ادامه داد: خلاصه از کار این بچه خوشم آمد. اول که آمد حلالیت طلبید برای کار اشتباه برادر و رفقایش، بعد هم به خاطر اینکه آنها شرمنده نشوند نیامد ...
اعترافات و ادعاهای مدیرعامل کنتورسازی از زندان اوین
کار کند. اگر صورت های مالی مزورانه نوشته بودم باید روی 7 هزار تومان سهم خود را می فروختم و با 500 میلیارد تومان می رفتم کانادا و زندگی می کردم. حرف من این است که صحبت هایی که می شود صحبت های درستی نیست و وکلای بنده اتهام کلاهبرداری را دراین پرونده غیر قابل طرح می دانند. تمام زندگی حسابرس پروانه آن است که دو سال است آن زل معلق کرده اند. فروشی که ثبت شده درست بوده ولی 11 ماه بعد فهمیدیم ...
شوخی های جالب شبکه های اجتماعی (438)
فراموش کنه... کلاه ایمنی مخصوص محرم 13. فک کن بین ایتالیا و اسپانیا یه تیم باید بره پلی آف، بعد سوریه و عربستان و امارات شانس صعود مستقیم دارن. دردامونو به کی بگیم ؟؟ 14. رفتم از تو فریزر یه بستنی 1 لیتری آوردم بزنم تو رگ؛ بازش کردم دیدم پیاز داغِ یخ زده س |: *رفیقِ بی کلک مادر 15. یه سری فاز اروپایی برداشتم رفتم میوه فروشی گفتم ببخشید 3 تا سیب ...
دخترم را کشتم تا قتل همسرم را پنهان کنم! + عکس مادر و دختر
؟ خواب آلود بود که او را داخل خودرو گذاشتم . اجساد را چگونه منتقل کردید؟ صبح روز بعد وقتی به منزل رفتم تنها بودم، خودرو را کنار در منزل پارک کردم اول جسد همسرم را آوردم بین صندلی عقب و جلو (زیرپایی) قرار دادم و جسد دخترم را روی صندلی عقب گذاشتم و به سمت سرکارده رفتم. چرا سمت سد کارده رفتید؟ چون قبلا دربستی مسافر برده بودم کنار زمین های کشاورزی شیار را دیدم، اجساد را ...
داشته های فرهنگی ما قابل ارائه در کل دنیا است/ قرآن، اولویت اول وزارت ارشاد
کشور هستیم. محمودآبادی یادآور شد: برخی از مشکلاتی که در شهرهای دیگر است در این شهرستان وجود ندارد، به عنوان مثال مردم این شهرستان متمایل به برگزاری و اجرای موسیقی نیستند و بنا بر این در این زمینه نیاز به امر به معروف و نهی از منکر ندارند. امام جمعه دولت آباد در پایان سخنان خود تاکید کرد: ما نباید به گونه ای در این شهرستان با مردمی مذهبی رفتار کنیم که شرمنده خون شهدا شویم. ...
ناگفته هایی از مأموریت بخش التقاط اطلاعات سپاه/ "آرمین" و "عرب سرخی" می گفتند باید مثل ساواک بازجویی کنیم
کرمانشاه رتبه اول را از نظر زمان، طول شناسایی و اشراف اطلاعاتی به دست آورده بود. اقدامات تأمینی که در کرمانشاه انجام دادید چه بود؟ ما عین یک نخ تسبیح در عرض سه روز همه منافقین را در کرمانشاه جمع کردیم. یعنی ما یک منافق مسلح فعال در آنجا نداشتیم. بعد از سه روز وقتی من آمدم تهران و گزارش دادم، برادری که آن موقع مسئول التقاط بود، اعلام کرد که واحد اطلاعات سپاه در غرب در سه روز و در ...
دیگر عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران نیستم
. روز چهارشنبه ای بود- چهارشنبه همیشه برای من خاطره خوبی است- اولین بار که معاون وزیر شدم چهارشنبه بود، اینجا هم دوباره چهارشنبه بود. آن زمان درست نزدیک ایام میلاد حضرت فاطمه زهرا (س) بود که حکم من را هم با این تیتر زدند . بعد از ظهر گفتند آقای دکتر رحمانی با شما کار دارند و من خدمت ایشان رفتم. با ایشان نشستی داشتیم. ایشان آذربایجان شرقی را بیان کرد و گفتند جزو نوادر افرادی هستید که در ...
شرح احوال شهید پکوک شب کاشان را روشن کرد
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا ؛ به نقل از کاشان اول ؛ همرزم شهید محمدتقی پکوک و مدیر سابق بازرسی ستاد کل نیروهای مسلح شامگاه یکشنبه در یادواره این سردار شهید کاشانی در میدانگاه آقا؛ با بیان اینکه تنها آرزویی که داریم آن است که در مقابل همرزمان شهیدمان شرمنده نشویم، اظهار کرد: در یک عملیات ما شهید زیادی دادیم و سردار رحیم صفوی پس از فتح بُستان نتوانست آن فرماندهان را متقاعد کند تا به مسئولیت ...
عاملی: از لغو قرارداد اتاق اصناف با مجری صندوق ها خبر نداشتم
گفت آیا می دانید ماموریت باران لغو شده است؟ در مقابل همه اعضای هیات مدیره گفتم نه. گفت طی نامه شماره 7/058129 مورخ 27 بهمن ماه 94 یعنی حدود 40 روز پس از قراردادی که باران و کنتور سازی قرارداد بست، اتاق اصناف بدون اطلاع کنتور سازی و سازمان بورس ماموریت باران را لغو می کند. به عبارتی بعد از 11 ماه از این اقدام شرکت کنتور سازی از لغو این ماموریت باخبر می شود. پس چرا در سازمان بورس پیش از این ...
پیکر مطهر شهید حسن جنگجو از فهمیده های آذربایجان شرقی شناسایی شد
را پنهان کنی؟ گفتم بله. یک روز حسن را در پشت ناحیه 6 دستگیر کرده و در ناحیه 6 نگه داشته بودند. آنجا که کارگران ساختمانی کار می کردند اعلامیه ها را مخفی کرده بودند مانده بود آنهایی که در خانه بود. ساواکی ها آمده بودند در خانه که بپرسند حسن کجا کار می کند و از این حرف ها. من با خودم گفتم که این اعلامیه ها را کجا پنهان کنم که خوب باشد؛ از زیر پیراهنم گذاشتم به بدنم و محکم کردم. همه جا را گشتند و ...
نمایندگان مجلس در کنار و همراه وزیر بهداشت خواهند بود
...، هزینه کنند و یک در صد ارزش افزوده و 10 درصد هدفمندسازی یارانه ها در این حوزه هزینه شود. وی ادامه داد: قبل از طرح تحول کسانی به ما مراجعه می کردند که پول عمل جراحی نداشتند و بعد از طرح تحول که مجلس دولت را مکلف کرد برای روستاییان 97 درصد هزینه تخفیف و برای شهری ها 94 درصد تخفیف ارائه دهد ، خوشحالیم که شرمنده مردم بویژه مردم مستضعف نیستیم و درباره تهیه داروهای تخصصی هم شرمنده نشدیم. با ...
همایش اصناف و بازار به مناسبت هفته بسیج اصناف برگزار شد
به گزارش کسب و کار نیوز به نقل از روابط عمومی اتاق اصناف خرم آباد در این مراسم حجت الاسلام ولمسلمین میر عمادی نماینده محترم ولی فقیه استان لرستان در سخنان خود ضمن گرامیداشت یاد و خاطره شهدا بخصوص شهید مهدی عراقی که سالروز شهادت ایشان بنام روز بسیج اصناف نامگذاری شده به حقوق مردم نزد حکومت اشاره کرد و افزود: مردم به گردن حکومت سه حق دارند که اولین آنها ایجاد عدالت و پرهیز از ظلم و تبعیض است، ...
از راه اندازی سامانه جدید در کهگیلویه و بویراحمد تا سوزنی که آقای مدیرکل به دیگران زد و هنرهای منسوخ شده
همه مسوولان، ادارات، دستگاه ها و ظرفیت هایی مانند ائمه جمعه و جماعات، اساتید دانشگاه، آموزش و پرورش، حوزه های علمیه، روحانیون، مبلغین، صدا و سیما و اصحاب رسانه بتوانیم گامی موثر در راستای احیا و اجرای مطلوب فریضه امر به معروف و نهی از منکر در استان برداریم. برگزاری افتتاحیه دوره خط امام (ره) در شهر مقدس قم با ظرفیت 180 دانشجوی بسیجی و نخبه کهگیلویه و بویراحمد معاون تعلیم و ...
رسوایی رسانه هایی که برای حرف مفت پول می گیرند!/ داشبورد مدیریتی رئیس جمهور تکمیل نشد/ تبرئه مدیران ...
سال 2003 برمی گردد. در آن سال ایران از حزب الله خواست که کمک کند تشکلی متشکل از شبه نظامیان شیعه مذهب عراقی ساخته شود. همین تشکیلات چند سال بعد صدها تن از سربازان آمریکایی را کشت. جنگ های سالهای اخیر این فرصت را فراهم کرد تا این شبکه گسترش یابد. امروز شمار بسیاری از تمام گروه هایی که زیر نظر حزب الله در عراق آموزش دیده اند؛ دارند میوه های این تلاش مستمر را می رویانند. اما ...
نگاهی به زندگی شهید جهان آرا
مقاومت دلیرانه مردم به هم ریخت، اما آتش توپخانه دشمن لحظه به لحظه وسیع تر می شد. محمد نورانی درباره آن روزها می گوید: "وارد حیاط مدرسه شدم. بوی باروت شدید می آمد. در داخل ساختمان دیدم قتلگاه روز عاشوراست. همین طور بچه ها در خون خودشان می غلطند. اسلحه ام را برداشتم آمدم بیرون، سید محمدعلی تازه رسیده بود. گفتم: دیدی همه بچه ها را از دست دادیم! در حالی که به شدت متأثر شده بود ...
کلید دار خزانه فرهنگ و ادبیات ایران
که طی قرون و اعصار از سر گذرانده، آزاد و آباد خواهد ماند و در جهان پرآشوب کنونی، قدرتمند و شکوهمند و نیرومند و سرفراز جای والای خود را در همه دنیا به همه عالم نشان خواهد داد و ان شاءالله همواره دست دشمنان از ساحت مقدس ایران زمین کوتاه باد و مملکت عزیز ایران هرروز بیشتر از روز پیش به تعالی و ترقی نائل خواهد شد ان شاءالله و خدا می داند که هر صبح و شام از دعاگویی برای عظمت و استقلال و رفاه و سعادت ...
هیچ گاه نتوانستم به مطب داری فکر کنم
.... چهار سال اول همه چیز خوب بود خانه پدر و مادر، قلعه مدرسه، دوستان، آب وهوای خوب و ... شاید یکی از دلایل علاقه من به حافظ مادرم بود که سواد قرآنی داشت و حافظ هم می خواند. مستقل شدن برای یک بچه کلاس چهارمی سخت نبود؟ چرا هم سخت بود و هم خیلی دلم برای خانواده تنگ می شد. بعدازآن چهار سال من به دهی به اسم فرا دنبه رفتم که بین ده ما و بروجن بود. من بعد از چهار سال ابتدایی به خانه ...
باری بر دوش تاریخ
.... حالا خواست خدا بود یک اتفاقی که افتاد این بود که آن موقع خیلی حواسشان به رهبری فعلی نظام نبود. فرقان آمد قبلش یک ترور انجام داد. آن موقع که ترور اتفاق افتاد آیت الله خامنه ای در بیمارستان بود. یعنی بالاخره حفظ شد آینده نظام به این شکل وگرنه از نظر مسعود رجوی آینده نظام را نابود کرد. حال هم می گذرد و دیگر تمام می شود. همه حساب کتاب هایشان در همه زمینه ها درست بوده، همه هم همکاری می کردند و خوب ...
تاکید بر تداوم حصر در جلسه اخیر شورا / باید چیزی تصویب شود که هم مواد مخدر و هم اعدام کم شود
شد و طبق شنیده های بنده جزء دستور جلسه شورا نبوده؛ اما موضوع مطرح می شود و قرار می شود که حصر همچنان باقی بماند. معاون اول دستگاه قضا خاطر نشان کرد: از اسفند سال 1389 به بعد برخی از اعضای خانواده و خود ایشان در رابطه با مسائل خانوادگی، رفت و آمد ها و مسائل پزشکی درخواست هایی داشتند که در تمام مدت به این نکات توجه شده است. در امر پزشکی نه تنها کوتاهی نشده است، بلکه بنا به نظر پزشکان و ...
شاهنامه شهادت
نیست الان، سال 65 باشد یا 96 یا هر سال دیگری! مادام که سایه ولی فقیه بر سر این ملت بلند باشد و مادام که این ملت شهادت داشته باشد، هرگز اسارت نخواهد داشت! دشمن متوهم 31 سال پیش در چنین روزهایی فکر می کرد محمود کاوه تمام شد و رفت پی کارش اما خداوند اراده کرده است که شهید نه فقط خودش نمیرد، بلکه قلب تپنده خویش را در سینه غیورمردان نسل بعد به امانت بگذارد! پس شاهنامه شهادت ادامه دارد! دیروز با محمود و ...
حمید منوچهری: گوینده شدن به ماندگاری و حوصله احتیاج دارد
ارتش به شوخی ادای آقای محتشم را درمی آوردم و یکی از دیالوگ های ایشان را می گفتم که دیدم استاد محتشم در را باز کرد و آمد داخل. ایشان به من گفت آقای منوچهری، اگر 40 سال دیگر هم همین طور صحبت کنی، به هیچ کجا نمی رسی! خودت باش و مثل دیگران صحبت نکن. چندی بعد مرا دید و گفت فردا به رادیو بیا. گفتم استاد من همین حالا هم در رادیو مشغول به کارم. ایشان گفت منظورم رادیو ایران است! وقتی این حرف را از دهان ...
سخن روز مطبوعات کشور
آمد اینجا، دوباره می رفت جبهه. یک بار با طعنه به او گفتم: نه که خیلی مرخصی می آیی، باید آرزو کنیم یک جای بدنت تیر بخورد، بلکه 2 روز پسرمان را ببینیم! این روزها، بسیاری از مردم، دنبال این هستند که بدانند محسن حججی با آن همه روحیه رزم، از چه سبب، همیشه شاد و خندان بود؟! فاش می گویم چون محمود کاوه همیشه شاد و خندان بود! از قول پدر و مادر شهید بخوانید: یک بار رفتیم بیمارستان عیادتش. تیر ...
خواننده رپی که قصد عملیات انتحاری داشت/ روایتی از شوخی های یک داعشی
ساعت بعد، دو نفر از عناصر داعش با یک خودرو به سراغ ما آمدند. سوار خودرو شدیم و راه شمال سوریه را پیش گرفتیم، در راه به آن دو جوان نگاه می کردم، سرتا مسلح بودند. یکی از آنها موهایش بلند بود. با دیدن موهایش و سلاح هایی که به خود آویزان کرده بود، به یاد فیلم های داعش افتادم که پیش از سفرم به شام می دیدم. از خوشحالی نفس عمیقی کشیدم و بخود گفتم: بلاخره به چیزی که می خواستم، رسیدم . ...
سلام آقا! ببخشید من خوابیدم
آن خداحافظی روی دلم مانده است. کاش برگشته بودم. حدود دو ماه گذشته بود. یک روز رفتم توی اتاقش و برای اولین بار کنجکاوی کردم. پاکتی که در بسته بود و جوری در کتابخانه اش گذاشته بود تا دیده شود، بازش کردم. داخلش یک عکس با لباس سپاه بود؛ در سایز بزرگ. همه چیز دستم آمد ولی نمی خواستم همه چیز را باور کنم. حق ندارید گریه کنید؛ لیاقت پسرم شهادت بود یک شب خواب مهدی را دیدم ...
شب سیاه چریک های سیاهکل
از مأمور شده بود و درحالی که برف همه جا را پوشانده بود، با اطلاعاتی که از هادی بنده خدالنگرودی گرفته بودند، به دنبال افرادی که در کوه بودند، رفتند. ازآن سو، صفایی فراهانی و یارانش بدون آگاهی از گستردگی عملیات تعقیب از حوالی ظهر سه شنبه تا ساعت چهار بامداد روز بعد به سمت مناطق مرتفع حرکت کرده و در منطقه ای چادر می زنند؛ دو شب می مانند و ظهر روز جمعه، 23 بهمن از آنجا حرکت می کنند. آنها در ارزیابی ...