سایر منابع:
سایر خبرها
ناز بی بی شناسنامه دارد ولی .....
شناسنامه نداشتم دیگر اجازه ندادند به مدرسه بروم. سر کوره بودم و گریه می کردم چرا نمی توانم به مدرسه بروم. مادرم گفت کارنامه هم نمی خواهیم پول هم می دهیم اجازه بدهید دخترم درس بخواند اما اجازه ندادند و گفتند برایشان دردسر می شود. خیلی برای مدرسه رفتن ذوق داشتم اما طوری توی ذوقم خورد که دیگر دوست ندارم به آن موقع ها فکر کنم . زهرا دختر اول خانواده است که علاوه بر به دوش کشیدن مشکلات خانواده ...
وصیت نامه اندوهناک شهید محسن حججی
خداوند مرا نخرید. بازگشتم و چهل هفته به جمکران رفتم و از خداوند طلب باز شدن مسیر پروازم را کردم. تا اینکه یک روز فهمیدم مشکل رضایت مادر است. تصمیم گرفتم و آمدم به دست و پای تو افتادم و التماست کردم و گفتم مگر خودت مرا وقف و نذر خانم فاطمه زهرا(س) نکردی و نامم را محسن نگذاشتی، مادرجان، حرم خانم زینب(س) در خطر است اجازه بده بروم. مادرم.... نکند لحظه ای شک کنی به رضایتت که من شفاعت کننده ات ...
چرا نخبه های ایرانی تمایل به بازگشت ندارند؟
.... به تصمیم مان انتقاد داشتند ولی من نظراتشان را شنیدم و برایشان توضیح دادم در بحرانی ترین شرایط زندگیم که دوره ای بارداری من بود، مادرم کنارم نبود. نتوانست ویزا بگیرد و من تنها بودم. گفتم این چه زندگی ای است که در بحرانی ترین لحظات زندگی ام مادرم را کنارم ندارم. آن جامعه برای شهروندان همان جامعه خوب است. در نهایت ما برای آنها یک خارجی به حساب می آییم. همه این مسائل وقتی کنار هم جمع ...
نوش نیستی، نیش هم نباش
.... کمی آن سوتر، آگهی دیگری چسبانده اند که در آن زنی جویای کار برای نگهداری از سالمند بیمار شما اعلام آمادگی کرده. رها که در اصفهان زندگی می کند و زندگی اش 17 سال پیش در یک تصادف زیر و رو شده می گوید: 40 سالم بود که تصادف کردم الان 57 ساله ام. 10 سال اول دوست و آشنا و خانواده به فکرم بودند، می گفتند بالاخره خوب می شوم اما نشد که نشد. پسرم رفت، دخترم ازدواج کرد، رفت تهران. می شد ...
فشن های ارزشی و اصلاح عاشورایی!
صدایش را از پشت تلفن شنیده بودم، جوان شوخ و گشاده رویی است. نیم ساعت بیشتر وقت ندارد. چیزی نمانده که سر و کله مشتری ها پیدا شود. از او درباره مدل های ماه محرم و بازار اصلاح موی سر در این ایام می پرسم. می گوید: راستش رو بگم که مشتری تو ی این 10 روز بیشتر از 10 روز آخر ساله. اون قدر که مشتری زنگ میزنه، عاصی میشم به خدا. والا 10 – 20 سال پیش کسی توی این چند روز به احترام عزای امام حسین اصلاح ...
خاطرات دوران کودکی شهید اسماعیل عبدالصمدی به روایت خانواده و همرزم شهید
ما را از آنجا بیرون کنند. راوی: محمد عبدالله پور، دوست و همرزم شهید اسماعیل عبدالصمدی چغولی ممنوع بچه که بودیم خیلی سربه سر هم می گذاشتیم ، سر هر چیز کوچکی دعوایمان اوج می گرفت ، اسماعیل که زورش به من نمی رسید می گفت: صبر کن بابا بیاد بهش میگم منو زدی بیشتر دعواهایمان سر این بود که می گفت کاری را برایش انجام بدهم، منم لج می کردم و انجام نمی دادم وقتی که بابا می ...
ساخت ناو هسته ای در مرحله تحقیقات است
بتواند یک روزه خرمشهر را بگیرد . باور کنید راهی که دشمن می توانست با خودروهای مکانیزه اش ظرف 45 دقیقه تا یک ساعت بیاید، ببینید چند روز طول کشید تا برسد و چقدر طول کشید که شد 34 روز حماسه تا به لب پل برسد. تاریک که می شد دیگر تشخیص دوست از دشمن مشخص نبود، چون خطی معلوم نبوده است. همه چیزمخلوط بود. شما این طرف می جنگیدید و می دیدید که پشت سرتان عراقی است، تو این خانه بودیم و می دیدم حیاط بغلی ...
بازیگر نقش شوکت: احتمال ساخت گسل 2 وجود دارد/ فکر نمی کردیم آن دیالوگ چای ات را بخور ... اینقدر جنجال به ...
باشی و چون نقش خیلی از خودم دور بود یک مقدار قابل شناسایی نبود. چند روز قبل به دوستم گفتم که همه بعداز کار خودشان را شبیه کاراکتر می کنند ولی من ریش گذاشتم! وضعیت کامنت هایتان چطور است؟ در هزار کامنت مثلا شاید 4 و 5 تا از آن بد باشد ولی واقعا پیش نیامده که چیزی را پاک کنم و بی ادبی و بی احترامی نشده است. پایان بندی گسل را دوست داشتید؟ پایان بندی خوب بود ...
طارمی تنها بازیکنی که هم نبودنش فاجعه است هم بودنش/ جای پرسپولیسی ها بودم یه گل دیگه به خودمون میزدم
عقب بود، حریف 10 نفره بود و محمدرضا احمدی میگفت: خدا رو شکر بازی داره تموم میشه -باختیم ولی یادآوری کنم 6 4 6 4 6 4 6 4 6 4 6 4 6 4 6 4 6 4 6 4 -پرسپولیسی ها دفعه دیگه که خواستین از فینال آسیا صحبت کنین یاد عمرخربین بیفتین و به اون چیزی که بودید و هستید قانع باشید :) -امشب شب چهارشنبه است چهارم مهر طارمی چهار ماه محروم شد و پرسپولیس هم چهار تا خورد ...
اولین گفتگو با قاتل ستایش در زندان / ادعای عجیب قاتل به داشتن همدست
من نمی رفتم. قرص هایی را که برایم می گرفتند هم نمی خوردم. حوصله اش را نداشتم. اما الان در کانون مشت مشت قرص می خورم. اگر قرص ها را نخورم با همه دعوایم می شود. رابطه ات با خواهرانت چطور بود؟ با آنها هم زیاد خوب نبودم. فقط با دختر مورد علاقه ام خوب بودم. او هم یکدفعه خط تلفنش را خاموش کرد و جوابم را نداد. این شد که تنها ماندم. با دختر مورد علاقه ات چطور آشنا شدی ...
تفاوت اعتقادبه امام حسین(ع)باکسب ثواب درمسیرش
کشید را مدیون چه کسی هستید؟ سازور: اول، خواست خداوند متعال بود. ما تدبیر می کنیم و خداوند تقدیر. و چه نیکو تقدیر کرد خداوند تا ما در این مسیر قدم برداریم. پس از خداوند، مدیون پدر و مادرم هستم؛ اگر بخواهم یکی از گریه کنان زمان خودم را نام ببرم، به مادرم اشاره می کنم. هر وقت اسم امام حسین(ع) می آمد، گریه می کرد؛ پدرم نیز همینطور بود. آنها خودشان اهل روضه و گریه بودند و همیشه ...
ازدواج سفید خواهرم با جوان 20 ساله را تحمل نداشتم / قتل عام وحشتناک عروس و داماد! + عکس
خواهرم به ستوه آمده بودم ولی نمی خواستم در همان روزهای آغازین آشنایی اش با بهرام کاری انجام بدهم به همین دلیل منتظر ماندم تا زمان بگذرد که کسی به من مشکوک نشود. آن ها از حدود 20 روز قبل مهمان ما بودند و قرار بود روز دوشنبه به شهرستان بروند. من هم فرصت را مغتنم شمردم و پس از آن که مادرم به محل کارش رفت چماقی را که داخل منزل بود برداشتم و ضرباتی به سر آن ها زدم اما دیدم بهرام هنوز تکان می خورد که در ...
شهدای بی سر کردستان
در تهران انتقال دادند. یک روز در حیاط مشغول لباس شستن بودم که در خانه را زدند چند نفر غریبه بودند و به من گفتند که همراه ما بیا تا برادرانت را تحویل دهیم ترسیدم، مادرم در آن موقع در مراسم ترحیم پدر بزرگم بود نخواستم نگرانش کنم به سمت مسجد رفتم و از چند نفر از ریش سفیدان محله خواستم من را همراهی کنند نخواستم ریسک کنم. خلاصه با چند نفر از همسایه ها به آدرسی که گروهک ها دم در ...
انتخاب نوع زایمان، چرا سزارین بیشتر شده؟
افراد در آن قرار دارند در انتخاب نوع زایمانشان بی تأثیر نبوده است. در مجموع همه مشارکت کنندگان (15 نفر) از فضای بیمارستان، آرامشی که در آن حکم فرما بود و توجه و رسیدگی پرسنل آن رضایت داشتند؛ برای مثال یکی از پاسخ گویان می گفت: داشتن محیط آرام برای سزارین دلیل مهمی برای انتخاب آن شد. مثلاً یه روز رفتم بیمارستان (دولتی) صدای جیغ زن ها را شنیدم، خیلی ترسیدم این صحنه ها رو دیدم گفتم حتماً سزارین می کنم ...
بررسی تخصصی گوشی سامسونگ گلکسی نوت8؛ شوالیه تاریکی
....7 طراحی 9.3 باتری 8.9 ارزش خرید اقا یه جای کارت میلنگه چون امکان نداره صفحه نمایش سری نوت و اس سامسونگ زیر نور خورشید اذیتت کنن مخصوصا مارک سامسونگ که زیر نور افتاب عالیه من خودم همه نوع گوشی lcd داشتم اما نور هیچکدوم به amoled سامسونگ نمیرسید الانم که note 5 دارم زیر نور افتاب عالیه مخصوصا ک به صورت اتومات تو هوای افتابی نور نمایشگر زیاد تر از حد معمول میشه حالا Note 8 که هیچی دیگه ...
گُلی که رفته ای اما گلاب برگشتی...
ببینم چه خبره بعد هم با اشاره به دو همراهش ، آن ها را نزدیک رییس جمهور مستقر کرد و خودش رفت طرف شلوغی. کمتر از یک دقیقه طول کشید تا برگشت و گفت: حاج آقا ! یه بچه اس. می گه از اردبیل کوبیده اومده این جا و با شما کار واجب داره . بچه ها می گن با عز و التماس خودشو رسونده تا این جا. گفته فقط می خوام قیافه آقای خامنه ای رو ببینم ، حالا می گه می خوام باهاش حرف هم بزنم . رییس جمهور گفت: بذار بیاد ...
تکنیک فرزند پروری، چگونه است؟
تمرین تکنیک های فرزندپروری بچه: دفتر نقاشیم پاره شد. پدر: وای چه بد بچه: اون رو دوس داشتم پدر: آدم وقتی می بینه دفتری رو که دوس داره پاره شده خیلی ناراحت میشه. بچه: من خیلی مواظبش بودم. پدر: تو واقعاً از دفترت مواظبت می کردی. اتفاق غم انگیزیه. من خیلی متاسف شدم. پدر اینجا از چه تکنیکی استفاده کرد؟ حتماً می گین از تکنیک ...
من جاسوس نیستم
برسانند و خود را محدود به مقابله با تهدیدات واقعی ای کنند که جامعه با آنها روبه رو است، نقش مهمی را در جامعه ایفا می کنند. ما قرار نیست که بر روی مگسی که روی میز شام می نشیند، بمب اتم بیندازیم. همه، به غیر از سازمان های اطلاعاتی، این را می فهمند. چرا تصمیم به افشاگری اطلاعات محرمانه گرفتی؟ و چرا این اطلاعات را از طریق رسانه ها منتشر کردی؟ وقتی من در هاوایی اقامت داشتم و سال ...
افزایش دزدی خاطرات دفاع مقدس/ اخراجی ها را در تاریخ جنگ پنهان کردیم/ ماجرای نامه ای جعلی که باعث شهادت ...
هم من را دوست دارد؟ همیشه منتظر این بود که خدا نشان دهد، دوستش دارد. ارتباط نزدیکی با جعفر داشتم. آنقدر به وی علاقه داشتم که وقتی به من می گفت یک قند به من بده، با سرعت این کار را انجام می دادم. به خاطر دارم در همان سال یک روز که بی حوصله بودم، گفت: حمید میایی به اندیشمک برویم؟ من هم با کمال میل پیشنهادش را پذیرفتم. در اندیشمک به عکاسی رفت و یک حلقه فیلم دوربین خرید. سپس گفت: برگردیم ...
امیر جمال فرد: اجرای زنده محسن چاوشی تأثیرگذار و فوق العاده است
گوش می کردی؟ آهنگ های خارجی و خصوصاً قطعاتی که گرایش به الکترونیک داشت را خیلی دوست داشتم. رابرت مایلز آن زمان آلبومش را منتشر کرده بود و با اینکه کلام نداشت، نت به نت کارهایش را حفظ بودم. در همان سال ها متالیکا هم گوش می دادم. * کارهای پاپ داخلی را گوش نمی کردم و برایم جذاب نبودند * *زمان نوجوانی تو با دوران طلایی موسیقی پاپ همراه بود. کارهای خواننده های پاپ را هم گوش می ...
وابستگی زیاد کودک به مادر، چه دلیلی دارد؟
به یک نحوی منو بکشاند پیش خودش. برای غذا خوردن و بقیه کارها هم همینطوره .در ضمن من به هر کسی محبت میکنم میپرسه من رو بیشتر دوست داری یا اون ، حتی در مورد عکس و فیلم بچگی هایش خودش هم حسادت میکنه، ولی خیلی هم اصرار داره خواهر یا برادر واسش بیاریم . لطفا بهم بگید چطور باهاش برخورد کنم. پاسخ دکتر اکبر کوشانفر، متخصص اطفال: سن اضطراب جدایی از 6 ماهگی شروع و تا 5 سالگی ممکن است ...
پیام همسر شهید جهانی به همسر شهید حججی
جواد من تنها مجروح شده باشد؛ برایم مثل روز روشن بود که جواد شهید شده است تمام بدنم بی حس بود، نمی دانستم چه طور به پدرش که خیلی به جواد وابسته است باید خبر دهم، رفتم لباس مشکی بپوشم که دیدم پدر جواد لباس سیاه بر تن دارد . پدرش خیلی جواد را دوست داشت، جواد همیشه می گفت من می روم؛ اما برادرانم هستند؛ اما پدرش پاسخ می داد: هر گل یک بویی دارد، من خیلی برای تو زحمت کشیده ام دوست ندارم بروی ...
آنقدر چنگ زدند تا شیمیایی شدند
سؤالاتم در مورد جبهه بود و او هیچ چیز از من نپرسید. به خوابگاهم رفتم و فردایش جواب رد دادم. بعد از 6 ماه از عملیات خیبر، کسی به در خوابگاه آمده بود و من چون مسئول بودم پاسخ دادم؛ مردی که آمده بود صدایش برایم خیلی آشنا بود و با خودم گفتم آیا این همان آقاست؟ ما مردان را نگاه نمی کردیم، برای همین به چهره نمی شناختمش. شب که به اورژانس رفتم، متوجه شدم ایشان همان خواستگار است. دوستم دوباره بحث ازدواج را ...
جانبازی که ترجمان زخم های همسنگرانش شده است
بعضی از معاندین داخلی صورت می گیرد ملت ما هیچگاه جنگ طلب نبوده و نیست. ما فقط از خودمان دفاع کردیم. اگر جوانان ما در برابر متجاوز سینه سپر نمی کردند همه چیز ایران اسلامی بر باد می رفت. * شما چه سالی به جبهه اعزام شدید؟ خانواده تان چطور راضی شدند؟ - من شهریور سال 1361 در حالی که دانشجوی تربیت معلم بودم به عنوان یک رزمنده ی بسیجی داوطلب، به جبهه رفتم. واقعیت این است که پدر و ...
انعکاس حرکت امام حسین(ع) در فقه سیاسی شیعه
روی در انفاق برای دور ماندن از سختی و هلاکت فقر و بی چیزی شمرده اند. مرحوم طبرسی، منافاتی میان این احتمالات و گفته ها نمی بیند و از این رو در نگاه ایشان، مناسب تر می نماید که آیه بر همه وجوه یاد شده حمل شود. سپس به استنتاج فقهی از فراز و لا تلقوا بایدیکم الی التهلکه می پردازد و مفاد آن را در سه زمینه مطرح می کند: و فی هذه الآیه دلاله علی تحریم الاقدام علی ما یخاف منه علی النفس ...
چیزی به نام هنر در شهرستان ها وجود ندارد/ گورستان محل تمرینمان شده بود
دراماتیک می خواندم. وقتی برمی گشتم چون وسیله نقلیه نداشتم با اتوبوس و مینی بوس می رفتم، گاهی دلهره داشتم که ماشین است یا نیست که سوار شوم و بروم. آموزش در تئاتر یکسری امکانات نیاز دارد، شما اینجا با امکانات صفری احتمالاً روبه رو شدید. با این قضیه چگونه کنار آمدید؟ در گورستان تمرین می کردیم؛ در ورامین برای تمرین جا نبود من وقتی شرایط را دیدم گفتم در این شرایط من باید کار ...
ساخت زیردریایی های هسته ای در مرحله تحقیقات است/پاسخ ناو نیروی دریایی ایران به دلسوزی ناو آمریکایی/ ...
تا به لب پل برسد. تاریک که می شد دیگر تشخیص دوست از دشمن مشخص نبود، چون خطی معلوم نبوده است. همه چیزمخلوط بود. شما این طرف می جنگیدید و می دیدید که پشت سرتان عراقی است، تو این خانه بودیم و می دیدم حیاط بغلی عراقی است و اینجوری بود. یک شب تاریک شد و ما در یک جایی اسکان پیدا کردیم، نمی شد بخوابید و می بایست کاملا مواظبت می کردیم تا هوا روشن شود و ببینیم که به کجا باید برویم و چگونه ...
حرکت در مِه / مسعود مرتضوی از مسیری که آمده می گوید
.... خودم هم می خواستم به رشته ریاضی بروم چون ریاضی را واقعاً دوست داشتم. آن موقع سه حق انتخاب داشتیم: ریاضی، طبیعی و ادبی! رشته ادبی آن موقع جایگاه خوبی نداشت و می گفتند شاگردهایی که توانایی ندارند به رشته های ادبی می روند درحالی که الآن معتقدم باید خلافش اتفاق بیفتد. رشته طبیعی مطرح بود و هر کس وارد آن رشته می شد می خواست دکتر شود. سوم دبیرستان که بایستی انتخاب رشته می کردم به پدرم گفتم من می ...
ملا غلامرضا عباسیان، پیرغلام گاوبندی؛ عمری پی جانان دویدن...
که این خودش نوشته تو چرا خراب می کنی؟ گفت: جایی که می روم می خوانم در حسینیه همه ی مردم می آیند. اهل سنت هم هستند.اهل سنت می روند با کوزه، آب می آورند برای حسینیه.من هم که بچه بودم شیعه سنی نمی فهمیدم چیست.گفتم خوب بیایند. کتاب چرا خراب می کنی؟ گفت: این شعری که نوشته.کتابه.توی کتاب همه چیز هست.من اگر این شعر بخوانم ، امکان دارد ناراحت شوند.آن وقت اختلاف پیش می آید.ممکن است دیگر به حسینیه نیایند. ...
وضعیت دختران ترک تحصیل کرده در روستاهای خراسان شمالی
شعار سال: توی روستا جا افتاده هر کی دختر توی این سن نده میگن حتماً دخترش مشکل داشته. برامون حرف درمیارن دوست داشتم درس بخونم معدلم 71/19 بود خیلی دلم می خواست معلم بشم اما بابا اجازه نداد بابام فکر نکنم راضی بشه. الانم که حرفش هست شوهر کنم؛ اما تا الان مخالف بودم. اینجا که ما تصمیم نمی گیریم وقتی توی خونه باشیم مجبوریم کارهای خانه رو بکنیم و دامداری. الان می ترسم هر لحظه ممکنه ...