سایر منابع:
سایر خبرها
خانواده سوئیسی با دوچرخه به ایران رسیدند
اگر در این بین مکان دیدنی هم در مسیرمان باشد دقایقی چند را در آن توقف کرده و ضمن بازدید از بنا و کسب اطلاعات از مردم محلی درباره تاریخچه آن بنا، پدرم چند عکس می گیرد . موریس دراکس درباره اینکه آیا دوست دارد بار دیگر به ایران سفر کند، نیز گفت: مردم ایران بسیار مهمان نواز هستند و این باعث می شود تا آرزو داشته باشم در آینده سفری دیگر به این کشور داشته باشم البته نه با دوچرخه چون بسیار طاقت فرسا و سخت است . رومن دراکس، پدر این خانواده گردشگر سوئیسی عنوان کرد که به دلیل حس مهمان نوازی ایرانیان در نظر دارد در صورت امکان فیلمی مستند درباره ایران بسازد . ...
دعای مشلول برای حاجت گرفتن
منبع دعای مشلول این دعا را کفعمی در بلد الامین، سید بن طاووس در مهج الدعوات، علامه مجلسی در بحارالانوار و شیخ عباس قمی در مفاتیح الجنان ذکر کرده اند. ماجرای دعای مشلول امام حسین (ع) نقل می کند که: شبی به همراه پدرم مشغول طواف خانه خدا بودم که صدای ناله جوانی را شنیدیم. پدرم مرا به دنبال صاحب صدا فرستاد. جوان خوش سیمایی را مشغول دعا و ناله یافته و او را نزد پدرم ...
فرهنگ شهادت طلبی را از سالار شهیدان به ارث برده ایم/ موهای مادرم یکباره با شنیدن خبر شهادت محمدکاظم ...
...> چطور شد شهید محمد کاظم، تصمیم گرفت به جبهه برود؟ آیا خانواده تان موافق رفتن ایشان بود؟ پدرم راضی به جبهه رفتن برادرم نبود. اما هرچه مخالفت های والدین ما بیشتر می شد، شور حضور در جبهه را در خانه ما بیشتر می کرد. ما هفت برادر هستیم که علیرغم مخالفت های مادر و پدر، یکی پس از دیگری با مدت زمان های متفاوت در جبهه های جنگ حضور یافتیم. البته مخالفت های پدر و مادر به خاطر این نبود که ...
کشف جسد خون آلود زن کنار جسد بی جان گربه
مهناز موافقت کنم و امروز نیز مجدداً این پیشنهاد را تکرار کرد که مخالفت کردم و او ناراحت شد و با چوب تمام شیشه ها را شکست. در تحقیقاتی که از پسر بیست و و دو ساله این زن و شوهر به عمل آمد او گفته های مادرش را تأیید کرد و گفت: پدرم عاشق خدمتکار سابقشان شده است، احمد در تحقیقات منکر اتهامات بود و گفت: همسرم را یک بار به خاطر همین تهمت ها طلاق دادم، بعد به ناچار بار دیگر با او ازدواج کردم ...
لطفا همسرتان را به اشتراک نگذارید!
خانه برسانم. وقتی از او سراغ پریسا را گرفتم، تازه فهمیدم چه کلاه بزرگی سرم رفته است. مادر شوهرم گفت: این چند ماه هر روز صبح مهدی ، دخترت را به خانه ما می آورد و عصر او را می برد. پریسا را من خیلی وقت است ندیدم. وقتی این حرف ها از دهان مادرشوهرم بیرون می آمد انگار یک سطل آب سرد روی سرم خالی کرده بودند. لحظه ای تعلل نکردم و بسرعت به خانه رفتم که پریسا را در خودروی همسرم دیدم ...
شیعه بود اما در جمع رزمندگان اهل سنت به شهادت رسید
از آنجا عازم سفر به سوریه شد. با شهید سالاری چگونه آشنا شدید؟ پسرخاله ام بود. هر دو هم اهل و ساکن بندر هستیم. من متولد 1356 هستم و همسرم عبدالحمید سالاری متولد 1355 بود. سال 1379 با مهریه 14سکه با هم ازدواج و زندگی مشترکمان را آغازکردیم. ایشان نظامی بود،اما چند سالی قبل از شهادت از کارش استعفا کرده بود و شغل آزاد داشت. از آنجایی که پدرم نظامی بود، من با مسائل زندگی نظامی آشنا بودم ...
جدال دو بیوه به خاطر مستمری یک مُرده
حمیرا کرد و گفت: انگار مادرتان که همسر اول پدرتان بوده فوت شده و شما فعلاً نها کسی هستید که باید درباره ادعای این خانم توضیح دهید. حمیرا جواب داد: وقتی این زن- اشاره به هووی مادرش- با پدرم ازدواج کرد، مادرم هنوز زنده بود. با این حال وضع مالی مرحوم پدرم آنقدر خوب بود که بتواند از پس مخارج زندگی دو همسرش برآید. مادرم هم پس ازاطلاع ازازدواج دوم پدرم آبروداری کرد و اعتراضی نکرد. گرچه مهریه ...
وقتی سن دختران معتاد به 8 سالگی می رسد
برخی پژوهشها، 9/6 درصد از معتادان کشور را زنان تشکیل می دهند. ساناز 40 ساله ، صاحب 4 فرزند است، او که 18 سال است از اعتیاد رنج می برد به صورت داوطلبانه به مرکز ترک اعتیاد آمده تا بتواند سلامتیش را به دست بیاورد. ساناز می گوید: من بعد از جدا شدن از همسر اولم به سمنان رفتم و با پسر جوانی ازدواج کردم و بعد از ان به خاطر اعتیاد او من هم معتاد شدم که مصرف ما بیشتر شیشه و کراک و مواد ...
تنها جایی که شیطان هرچه سفارش کند حلال است اتاق زن و شوهر است/ چه کسانی می توانند ازدواج موقت کنند؟
موقت نظر شما در خصوص رابطه جنسی قبل از ازدواج چیست؟ به ویژه بحث صیغه موقت. دین ما بسیار واقع بین هست. قرآن می فرماید هر وقت احساس کردید به گناه می افتید برای فرار از گناه به سراغ ازدواج بروید. بعد در ادامه آیه می گوید اگر ازدواج برایتان محقق نشد عفت پیشه کنید. ما به سرعت آدرس ازدواج موقت به هیچ کسی نمی دهیم. عفت نفس یعنی چه؟ در مرحله اول باید به پدر و مادر اعلام کنید ...
گریه می کردم بازیگر شوم!
لیلی که خطرهاست در آن / شرط اول آن است که مجنون باشی همسرم و بچه هایم خیلی با من همکاری کردند تا به آرزویم برسم. ازدواج کرده بودم و بچه داشتم که به دانشگاه رفتم و رشته ادبیات خواندم تا به دیالوگ گویی مسلط شوم. آنقدر بازیگری را دوست داشتم که شب ها رادیو را بالای سرم می گذاشتم و گریه می کردم و از خدا می خواستم کمکم کند تا بازیگر شوم.بازیگری را دیر شروع کردم و خیلی سختی کشیدم، اما آنقدر بازیگری را ...
بردیا کیارس: حسین علیزاده را به خاطر قلب بزرگش دوست دارم
کاش انجامش نداده بودم. همان زمان فکر می کردم دوست دارم کاری کنم که 20 سال بعد وقتی به آن نگاه می کنم، حالم خوب باشد. حالا 20 سال گذشته است. این روزها گاهی در اینترنت کاهایم را سرچ می کنم و خاطراتِ خوشی به ذهنم می رسد. شب هایی که تا صبح با فردین و خشایار کار می کردیم. من آن وقت سرباز بودم. صبح کله پاچه را می خوردیم و من می رفتم پادگان. خب فرمانده مان هم دوستمان بود و کاری به کارمان نداشت. نه ...
رئیس جمهور گفت از محیط زیست برو
دعوت کردند تا درباره تحویل سازمان محیط زیست صحبت کنید، چه گفتند؟ آقای روحانی گفتند شما قرار است در محیط زیست نباشید، من هم گفتم خدا را شکر (خنده) چون آنجا خیلی تحت فشار بودم، خیلی. به هرحال ما آنجا سیاست هایی را برای قانونمندکردن مسائل محیط زیست کشور که بعد از دوره ای کلا همه چیز رها شده و آسیب ها خیلی شدید بود، دنبال می کردیم. بخشی از آن سیاست ها ترویجی بود، بخشی از آنها فرهنگی؛ ولی در ...
به اسم تحقق اهداف سند توسعه پایدار، تهاجمی علیه هویت شیعی در جریان است/ وابستگی به خانواده را علامت فقر ...
برادر بزرگوار حاج آقا رسول فرمودند، موضوع جلسه یکی از موضوعات کلانی است که امروز به آن مبتلا هستیم؛ عنوان جلسه را بررسی اجمالی محتوای مطرح در اسناد بین المللی اعلام کردند. این قید اجمالی به این خاطر است که شاید برای بازخوانی محتوای مطرح در اسناد بین المللی به شکل دقیق 200 جلسه وقت بخواهد؛ ما در شورای الگوی پیشرفت اسلامی تصمیم گرفتیم به تدریج در طول چند سال، این بازخوانی تفصیلی را در محضر نخبگان انجام ...
پله پله تا اکران
سوم با انتقاداتی مواجه شد. برخی از سکانس های این فیلم موجب شد تا خانه دختر هم راهی لیست توقیفی ها شود و منتظر بررسی های مجدد بماند. درهمین راستا بعد از گذشت سه سال از تولید این فیلم و صحبت های مختلفی که از نظرات شورای بازبینی فیلم های توقیفی به گوش می رسیدند، سرانجام همان راهکار ضبط مجدد برخی قسمت های فیلم باعث شد تا این فیلم سرانجام برای نمایش آماده شود. ابهام در تغییرات حال ...
می خواهم مزه موفقیت در عرصه محاسبات ذهنی، تکواندو و درس را بچشم
بود برای حضور در این ماراتن روزی 3 هزار سوال تمرین می کردم و در نهایت مقام خوبی کسب کردم و آقای باقری مدیر موسسه کودکان هوشمند، خانم محمدی و گازرانی و مادر و پدرم مشوق من بودند و معلمان مدرسه به من انگیزه دادند تا بتوانم موفق شوم. بهار با اشاره به اینکه 17 کشور در رقابت های جهانی محاسبات ذهنی با یکدیگر به رقابت می پردازند گفت: با توجه به اینکه این ماراتن 28 دسامبر 2017 معادل 7 دی ماه 96 ...
عروسک هایی که می سوزند اما نمی سازند!/ افزایش سن قانونی ازدواج دختران
گفت بیا گاهی با هم بیرون برویم برایت خرید کنم. مادرم اصرار می کرد شوهرت است یک کم مهربان باش اما من قبول نمی کردم. تا اینکه عقد دائم شدیم و به خانه اش رفتم. آدم خوبی بود. هیچ وقت من را اذیت نکرد، هیچ وقت دنبال زنی نبود. 8 تا بچه به دنیا آوردم و با حاجی هم زندگی خوبی داشتم. سال 79 که حاجی به رحمت خدا رفت خیلی سوختم. اما یک وقت هایی با خودم که حرف می زنم می گویم ای کاش یک کم بزرگ تر بودم و ازدواج ...
سکوت سلبریتی ها به احترام اندوه اهورا
روی هوس ازدواج نکردم، من هفت سال با این زن زندگی کرده بودم، سال پنجم زندگیمان بچه دار شدیم، کسی چه می داند داخل زندگی من چه می گذشت.در آن زمان این زن برای من فرشته بود، او هم مانند من تنها فرزند خانواده خود بود، البته خانواده هایمان مخالفت هایی داشتند؛ اما اصرار خودمان بود و بالاخره ازدواج کردیم، اما با تولد اهورا رفتار همسرم رفته رفته تغییر کرد، چیزهایی از او می دیدم که برایم غیر قابل باور بود ...
قحطی مسافر اتوبوسرانی ایران را به زوال می برد
با یک راننده اتوبوس ازدواج کردم و با تشویق همسرم، گواهینامه پایه یک گرفتم. دو سال اول کارم را با همسرم کار می کردم ولی همسرم بیشتر سرویس دربستی دارد که رفت و برگشتش چند روز طول می کشد و چون دو دختر دارم، برایم سخت بود که همراه شوهرم بروم و فرزندانم تنها بمانند. به همین خاطر کارمان را از هم جدا کردیم و از آن به بعد من فعالیت خود را در تعاونی 15 شروع کردم. او که شش سال است راننده جاده هاست، دو ...
معلمی که تا مرز المپیک رفت
پرسر و صداترین مورد ابتدا به نیلوفر اردلان مربوط می شد و سپس زهرا نعمتی. دیدگاه شما در اینباره چیست؟ نمی دانم، من باید در موقعیتش قرار بگیرم. باید آن را تجربه کنم تا در اینباره دیدگاهی داشته باشم. اما در مورد خودم باید بگویم همسرم به شدت همراه من است و البته صبور و مهربان. 10 سال گذشته و هنوز همسرم من را حمایت می کند. در بدمینتون چنین موردی نداشته ایم که یک خانم به دلیل ...
تئاتر تور عروسی مامان ؛ جدال سنت و مدرنیته
آنها را به خوشبختی می رساند. اما این که در این ازدواج چقدر با این زن ها برخورد متمدنانه و حقوق شان رعایت می شود، چیزی است که در کار ما اتفاق نمی افتد، یعنی اطهر که ترس های مادرش را با خود به ارث برده، زیر چادر و روبنده فقط به مدرسه دخترانه رفته و آمده و آن قدر ترس های مادر در جانش پر رنگ بوده که هرگز نتوانسته با هیچ مردی وارد دیالوگ شود. راحیل هم که درواقع نماینده نسل جوان است. او که از خانه بیرون و ...
نوه شهید در لباسی که از جامه پدربزرگ شهیدش دوختند زائر کربلا شد
خیابان می رفتم طرف خانه پدرم، تو هم بغلم بودی با خودم غرغر می کردم، می گفتم همه شوهر دارند من هم شوهر دارم! همه پسر دار می شوند شوهرانشان دورشان می گردند شوهر من نیست! همه می خواهند بعد از چند وقت با بچه، دیدن پدر و مادرشان بروند شوهرشان به کمک می آید تا مسیر سخت را تنها نروند، یک دفعه دست کسی را روی شانه هایم حس کردم! گفت از بنده خدا ناراحتی چرا با خدا دعوا داری؟بچه ام را بده ببینم! مادرم می گفت من ...
عاشقانه های دخترانه در پرستاری از پدر؛ وقتی جراحت های پدر زخمی بر آرزوهای "رفعت" می گذارد
گوسفندان و مرغ ها را فروختیم. "رفعت" بیست سال است پدر را بر روی تخت می بیند ارد خانه که می شوی، تختی را می بینی که پدر خانه بر روی آن دراز کشیده، "رفعت" نگاهی بر پدر می اندازد و می گوید: من از روزی که متولد شدم پدرم را در این حال دیدم و هیچگاه راه رفتن پدر را ندیده ام. "رفعت" اکنون بیست سال دارد اما مانند زنی با تجربه از سختی های روزگار که پشت سر گذاشته برایم می گوید ...
اعلام نظر پزشکی قانونی درباره قتل اهورا
اهورا نیزکه به گفته خودش از دو ماه قبل از این واقعه دردناک، پسرش را ندیده بود، گفت: مدتی قبل همسایه های خانه ای که همسر سابقم و قاتل فرزندم درآن زندگی می کردند از فریادهای دلخراش پسرم به من گفته بودند. خیلی نگرانش بودم و چون همسرم دو ماه بود او را به من نشان نداده بود شکایت کردم تا حضانت پسرم را با اثبات بی صلاحیت بودن همسر سابقم بگیرم که متأسفانه موفق نشدم و این فاجعه اتفاق افتاد. مادر ...
ساکنان خانه سالمندان معمولا رابطه عاطفی محکمی با فرزندان خود نداشته اند/وجود یک خلاء جدی در حوزه آموزش ...
به گزارش خبرنگار ایسکانیوز؛ نیم خیز می شود و با دستان لرزان پرده را کنار می زند و از قاب پنجره کوچک به حیاط خیره می شود. چشمانش را ریز می کند شاید بتواند ببیند ساعت سیاه و سفید ته راهرو چه عددی را نشان می دهد اما گویا پیری سوی چشمانش را دزدیده، منتظر تک پسر و نوه هایش است،می گوید: قول داده اند این جمعه به دیدنم بیایند، حتما در راه هستند... "شکر خانم" 72 ساله دقیقا شبیه همان مادر بزرگ قصه هایی است که در گوشه ذهن همه ما جا خوش کرده،تارهای سپید موهایش به راحتی از زیر روسری گُل گلی قابل تشخیص است، دستانش را حنا بسته و با وجود چین و چروک هایی که روزگار به ...
مادر اهورا را تیرماه طلاق دادم، نمی توانست صیغه شود
بازخبر / دل پری از قضاوت های مردم داشت، می گفت: برای چه خواننده مملکت بی آنکه چیزی بداند تهمت می زند، من از روی هوس ازدواج نکردم، من هفت سال با این زن زندگی کرده بودم، سال پنجم زندگی مان بچه دار شدیم، کسی چه می داند داخل زندگی من چه می گذشت. در آن زمان این زن برای من فرشته بود، او هم مانند من تنها فرزند خانواده خود بود، البته خانواده های مان مخالفت هایی داشتند اما اصرار خودمان بود و بالاخره ...
آزاده را تکه تکه کردم! / او را خیلی دوست داشتم ولی ارتباط پنهانی ما طولانی شده بود!/عکس
قربانی برای محمد حکم قصاص خواستند. سپس محمد که حالا 46سال دارد به تشریح ماجرا پرداخت . وی درباره نحوه آشنایی اش با آزاده گفت: 18 سال قبل از این ماجرا در میدان ولیعصر آزاده را به عنوان مسافر سوار ماشینم کردم. شماره تلفنم را به او دادم و این آغاز دوستی ما بود.ما به هم علاقمند بودیم و قصد داشتیم ازدواج کنیم اما پس از مدتی متوجه شدیم با هم تفاهم نداریم. به همین خاطر از ازدواج منصرف شدیم. ...
درامتداد روشنایی؛ عشق در چشمان گریان
به گزارش جام نیوز، مرد 30ساله که برای اولین بار عشق زیبایی را در چشمان گریان همسرش می دید و بعد از 13 سال زندگی مشترک سخنان عاشقانه او را می شنید سرش را به نشانه تاسف تکان داد و به کارشناس اجتماعی کلانتری پنجتن مشهد گفت: با وجود داشتن دو فرزند و همسری مهربان و قانع هیچ گاه نتوانستم معنای واقعی خوشبختی را درک کنم چرا که همواره وجودم پر از تنفر و انتقام بود و در کویر زندگی خسته و سرگردان بودم و ...
من و این عشق دیرین
های سیاسی، روزی که دانشجوها از دیوار سفارت آمریکا بالا رفتند. یک روز در دی ماه بود که بعد از دو ماه بمباران شدید به باغبان مان که سید صدایش می کردیم گفتم بیا شب در بیمارستان بخوابیم این جا دیگر امن نیست. آن زمان ما در خانه های مان سنگر می ساختیم و او گفت من همین جا پشت این سنگرها می خوابم. من روز بعد به خانه برگشتم و از خانه ما فقط یک سیم ظرفشویی باقی مانده بود که سرخ شده بود و سید شهید شد و از ...
نزاع با قدم شاد
در برخی از آنها می توان حضور زنان را به تماشا نشست. مجموعه سندهایی از سال های 1332 تا 1336 قمری برجای مانده است که از یک دعوای دامنه دار درباره تصرف املاک چند طفل صغیر از سوی یک زن آگاهی می دهند. براساس این سندها، میرزا ابوالحسن تبعه اسلامبول که در کردستان فرزندانی دارد در مکه فوت کرده است و پس از فوت او، همسرش، لقاء خانم، با شیخ ابراهیم ازدواج کرده و به همین دلیل حق حضانت او بر بچه هایش ساقط شده ...