سایر منابع:
سایر خبرها
خفاش شب جدید: می خواستم اعدام شوم!
بودم تصمیم گرفتم زنان ودختران را بدزدم و... اما می دانی تجاوز تنها جرمی نیست که مجازات اعدام دارد؟ شهامت قتل را نداشتم. می دانستم که با کشتن یک نفر هم محکوم به اعدام می شدم. اما در خودم نمی دیدم که یک انسان را به قتل برسانم. من گلوی یکی از قربانیانم را بشدت فشار دادم ولی او را هم نمی خواستم بکشم. فقط چون مقاومت کرد چنین حرکتی کردم. ولی به محض اینکه دیدم حالش دارد بد می شود سریع دستم ...
من دندان پرسپولیسی ها را با آن گل مسواک زدم!
آی اسپورت- پیراهن شماره 8 پرسپولیس انگار طلسم شده است. هرکس تن اش کند می شود یاغی! یکی می شود حسین کلانی که با این پیراهن شش بار به استقلال گل می زند و یکی می شود علی کریمی که حتی وقتی با پیراهن تراکتور گل می زد قرمزهای پایتخت خوشحال می شدند، انگار گل او را در ستون گل های زده پرسپولیس به شمار می آوردند! قرمزها آمار ردیف کرده اند که تا حالا بازیکنان شماره 8 پرسپولیس خوب به استقلال گل زده اند. حسین ...
علت آسیب دیدگی های مکرر کیمیا علیزاده چیست؟/ دو خواهش کیمیای تکواندوی ایران از مردم ایران
بعدی تلاش خواهم کرد. کیمیا اشاره ای کرد به بعد از مسابقات جهانی و کسب مدال ارزشمند نقره و گفت: بعد از مسابقات جهانی اتفاقاتی افتاد که واقعا دلم شکست و ناراحت شدم. همیشه بعد از مسابقات فیلم مبارزه خودم را می بینم اما این بار اصلا نتوانستم ببینم. صحبت ها و قضاوت های زیادی را در مورد خودم شنیدم که واقعا درست نبود. هیچ گاه بازیکنی نبودم که با کلمات سرد شوم و انگیزه ام را از دست بدهم وقتی ...
فضای مجازی؛ بلای زندگی 30 ساله
بسته های اینترنتی می دهد... قاضی که همچنان لبخند بر لب داشت، گفت: فقط برای همین موضوع می خواهید همسرتان را طلاق دهید؟ محمود کیسه نایلونی مدارکش را روی زمین گذاشت و گفت: 30 سال پیش با هم ازدواج کرده ایم. دوره جنگ بود و شرایط اقتصادی مردم خوب نبود، اما من برایش سنگ تمام گذاشتم و جشن مفصلی گرفتم. آن وقت ها جدا از کارمندی، یک مغازه کوچک زرگری داشتم که عصرها به آنجا می رفتم و مشغول کار می ...
واشقانی: نقش تکراری مهم نیست، بازی مهم است
کمدی از جدی هم جدی تر است، داشتم، مجموعه هوش سیاه بود. من هم در این میان ترجیح دادم تا با فضایی که معرفی شدم، کارم را ادامه ندهم، چون ما انصافا مگر چند گروه کمدی موفق داریم؟ اگر آن ها را بشماریم شاید 3، 4 تا بشوند؛ گروه هایی مثل رضا عطاران، مهران مدیری و محسن تنابنده. در این بین متاسفانه بازیگران طنزمان از جایی به بعد محکوم به تکرار می شوند و مجبوراند تا نقشی که یک بار بازی کردند را آن ...
نوار زرد سفارشی نیست
سفارشی نرود. گرچه این کار بالاخره سفارش نیروی انتظامی است. اما من الان نمی توانم درباره نقاط ضعف و قوت سریال صحبت کنم. باید پخش به پایان برسد و از کار فاصله بگیرم و دو سه بار کار را ببینم و بعد در این باره نظر بدهم. الان این سریال بهترین چیزی است که با توجه به شرایط می توانستیم انجام بدهیم. فکر می کنم یکی از ویژگی های مثبت سریال شما شخصیت پردازی سرگرد کاوه کیهان است و معامله ای که با یک متهم ...
آدم ها در موقعیت هایی با خواب هایشان زندگی می کنند
کتاب تان داشتید؟ جنگ مجموعه ای از حوادث، اشک ها، لبخندها، شیرینی ها و تلخی ها بوده است. درست مثل زندگی روزمره که الان است. وقتی تک بعدی به قصه جنگ نگاه کنیم، مخاطب، داستان و خاطره ما را پس خواهد زد و فکر می کند که داریم گزینشی به موضوع نگاه می کنیم. من سعی کردم در کنار لحظات شیرین خاطراتم، لحظات تلخ را هم بیاورم تا مخاطب را با خودم همراه کنم. طوری وارد جزئیات بشوم که مخاطب خودش را در کنار ...
تجاوز سریالی در تهران | علت تجاوز وحشیانه راننده مزدا 3 به زنان و دختران چه بود؟
خواستم بکشم. فقط چون مقاومت کرد چنین حرکتی کردم. ولی به محض اینکه دیدم حالش دارد بد می شود سریع دستم را رها کردم. حالا چرا اعدام شوی؟ چرا نمی خواستی زندگی کنی؟ از زندگی خسته شده بودم و دوست نداشتم به زندگی ام ادامه بدهم. نقشه هایت را در چه محدوده هایی اجرا می کردی؟ بیشتردر شمال و شمال شرق تهران. چه ساعت هایی؟ اغلب شب ها بود. اما گاهی اوقات ظهرها هم دختران و زنان ...
التماس کردند که شوهر دارند ولی من کار خودم را کردم!
تهدید چاقو و کتک کاری آنها را در خیابان های خلوت و در حاشیه های اتوبان مورد آزار و اذیت قرار می دادم. واکنش زنان چه بود؟ "به من التماس می کردند و می گفتند شوهر دارم خواهش می کنم این کار را نکن". چطور شد دستگیر شدی؟ در حال پارک کردن خودرو بودم که پلیس بهم شلیک کردم و من هم از ترسم فرار کردم که در ادامه بعد از برخورد به چند خودرو دستگیر شدم. اگر ...
لجبازی نکن!
بین دندان هایش فرو کنم. او دندان هایش را چفت کرده بود و سخت دست و پا می زد! دیگر داشتم حسابی از دستش کلافه می شدم، می خواستم خودم را دولا نگه دارم اما نمی شد. می دانستم گلو را چه طوری برای معاینه باز کنم. کارم را به بهترین وجه انجام دادم. بالأخره، کاردک چوبی را پشت آخرین دندانش گذاشتم و ته گلویش را نشانه رفتم، برای لحظه ای دهانش را باز کرد اما تا آمدم چیزی ببینم دوباره دهانش را ...
گفت و گوی ورزشی-اجتماعی با مرد چشم آبی سینما و کیمیایی ها
رسد؟ سعید راد: من همیشه دوست دارم پرسپولیس در شهرآورد هفت گل به استقلال بزند! دیگر شش تایی ها قدیمی شده و ما نتیجه تازه ای می خواهیم. البته همه می گویند این بازی ویژگی های خود را دارد، اما به نظر من این دیدار هم یک بازی معمولی است؛ مثل بازی هفته پیش پرسپولیس، فقط یک بازی است، اما چون خیلی روی این دیدار مانور داده می شود این حساسیت درست شده، اما خدا را شکر که بازیکنان پرسپولیس تحت تأثیر این ...
پورحسن: احزاب ما با بحران اخلاقی روبرو هستند
همگرایی لیست امید اقدام کنند. چون در سوال شما به مصداق آوردن نیز اشاره شده بنده چند نمونه عرض می کنم. البته قصد تعریض به احدی را ندارم. فقط از باب اصول اصلاح طلبی و تعهدات حقوقی و اخلاقی به این مصادیق اشاره می کنم. چون خودم در لیست حضور داشتم به قطعییت اشاره می کنم، ما میثاق نامه ای را امضا کرده بودیم که حداقل از بار اخلاقی برخوردار بود این میثاق نامه اصلا به ما مجوز تبلیغ شخصی نمی داد! این ...
از فرمانداری بپرسید چرا پوشاک قهرود تعطیل شد/ بدنه دولت تولیدکننده را بی انگیزه می کند
...، بیاید چهارتا کارگر را سرکار بگذارد و حقوقش را بدهد تا ببیند می تواند اداره کند یا نه؟ اینکه از بودجه دولت استفاده کنی و مرتبا هزینه کنی و دولت را بزرگ کنی که هنر نیست. احمدی در پایان گفت: من 160 نفر کارگر را بازنشسته کرده ام؛ 380 نفر پرسنل داشتم که از بس اذیت کردند، به 100 نفر کاهش دادم و از آبرو و زندگی خودم گذاشتم برای اینکه مشکلات را حل کنم و تولید را حفظ کنم. انتهای پیام/ کاشان اول / م. ...
تحقق تخصیص اعتبار طرح انتقال آب شرب چهار شهرستان غرب استان
.... وی در مورد مشکلات آب شرب این شهرستان ها اظهار کرد: در بحث آب آشامیدنی چهار شهرستان فریدن، فریدون شهر، چادگان و بویین میاندشت، با توجه به خشکسالی ها و مشکلاتی که در زمینه کمیت و کیفیت آب آشامیدنی وجود دارد باید گفت تقریباً تمام شهرهای چهار شهرستان به جز فریدون شهر که آب آن از چشمه لنگان تامین می شود بقیه شهرها، هم در بُعد کمی و هم کیفی آب دچار مشکل هستند. وی ادامه داد ...
ارتباط پنهانی تازه داماد با یک زن مشکل ساز شد!
از پا خطا نکنم؛ اما دوباره اسیر شیطان Evil شدم. طلاق گرفت و دنبال سرنوشت خودش رفت. این شکست عاطفی و نگاه تحقیر آمیز دیگران سبب شد اعتماد به نفسم را از دست بدهم. در فساد غوطه ور شده بودم. روزی که خبر آوردند همسرم ازدواج کرده ، دنیا روی سرم خراب شد و نزدیک بود با آن تصمیم احمقانه کار دست خودم بدهم. هیچ چیز مثل پاکی و نجابت برای یک مرد با ارزش نیست. من به راه خطا رفتم و هستی و آبرویم را از کف دادم. زنم را خیلی دوست داشتم؛ ولی... ...
یادداشت های یک کارمند وظیفه شناس (قسمت هفتم)
شخصیت کارتونی، روی لباس پسرک نمایان شد. راستش من با شناختی که از دوستم داشتم، گفتم؛ بنده خدا چه زجری کشیده وقتی همسایه این کادو را آورده. اما پسرک نگذاشت حرف پدرش تمام شود. گفت: خودت خریدیش که. هرکس جای من بود، البته حرف پسرک را باور می کرد، اما من همکارمان را می شناختم. چند دقیقه گذشت. اتاق ساکت بود. یک شکلات دادم دست پسر همکارم، دستی روی سرش کشیدم و گفتم: بزرگ که شدی، دوست ...
تصمیم مجلس درباره حمل و واردات سلاح سرد
... 4- اقلام وارده به منطقه طی سا ل های فعالیت منطقه از بعد تعداد وزن و ارزش به چه میزان است؟ 5- علت صدور پروانه های مضاعف و اخذ عوارض و اتلاف منابع مالیاتی کشور چیست؟ 6- انطباق فرآیند واگذاری املاک با ضوابط قانونی. 7- انطباق نحوه اجرای قوانین در جهت حفظ اراضی ملی و متعلق به سازمان. 8- انطباق تشریفات مناقصات انجام شده در 3 سال اخیر با ضوابط قانونی. ...
گفت وگو با مبینا نصیری: صبح به خیر ایران با تغییرات جدید در راه است
، بروم و تست گویندگی بدهم. می گفتند صدایت خیلی خوب است. ابتدا حرفشان را خیلی باور نمی کردم، تا این که تست دادم و قبول شدم. سپس همین طور که علاقه ام بیشتر می شد، آموزش دیدم و برنامه های مختلفی را در رادیو، شبکه دو و بعد شبکه جام جم اجرا کردم. البته اجراهایم چه در رادیو و چه تلویزیون جسته گریخته بود؛ تا این که از طریق فراخوان باشگاه رادیو جوان به صورت رسمی تر پذیرفته شدم و بعد از مدتی به شبکه یک سیما ...
فریدون اعلا: دل بسته تاریخم اما عاشق طب خون
.... رابطه تان با سیاستمداران، قبل و بعد از انقلاب چطور بوده و هست؟ طبیعتا در زمان قبل از انقلاب با توجه به مسئولیتم به عنوان مدیرعامل سازمان ملی انتقال خون ایران من با مقامات مختلفی تماس داشتم: مقامات علمی و دانشگاهی، اعضای وزارت بهداری و سازمان برنامه و بودجه... البته بعد از انقلاب کوچکترین تماس و ارتباطی با سیاستمداران معاصر ندارم. یعنی در سال های بعد از انقلاب که شما ...
برنامه های مسجد، جوانان آن روزگار را جذب کرد
.... بنده در سال 1325 در منطقه تجریش تهران به دنیا آمدم. در کودکی پدرم را از دست دادم و لذا برای اداره خانواده و تأمین معاش، ناچار شدم تحصیل را رها کنم و در مؤسسه کیهان آن زمان مشغول کار شدم. عصرها هم در کلاس زبانی در چهارراه جمهوری زبان می خواندم. چگونه با مسجد جلیلی و مرحوم آیت الله مهدوی کنی آشنا شدید؟ دوستی داشتم به نام آقای محمد گوهری که خانه شان نزدیک مسجد جلیلی بود و از ...
گل بود به سکه آراسته شد/ حساب کار در دست سمج ترین حسابدار علی آباد کتول + تصاویر
روز بعد از کار پرورش گل ها، سر و کله اولین مشتری پیدا شد و به این ترتیب از اولین مرحله فروش گل ها، 21 هزار تومن عایدم شد. خیلی خوشحال بودم و با شوق و ذوق بیشتری کارم را ادامه دادم. یک ماه بعد که امکان قلمه زدن گل ها فراهم شد، بوته های مادر را به فروش گذاشتم. هفته ای دو- سه مشتری می آمد تا اینکه پایان مهلت مقرر فرا رسید و من توانستم 350 هزار تومان را که از همسرم قرض گرفته بودم، فراهم کنم ...
کودک بالاسر جسد مادرش ماند
خسته شدم به خانه یکی از دوستانم رفتم. تقریبا یک شبانه روز از جنایت گذشته بود که به مادر منیر زنگ زدم و ماجرا را گفتم. بعد هم از ترس دستگیر شدن به تهران رفتم، اما از آنجا که خون مقتول همیشه دامن قاتل را می گیرد، پلیس مرا دستگیر کرد. من مطمئن بودم اگر به آن طرف دنیا هم فرار کنم باز هم دستگیر می شوم. همسرم زن خوبی بود و هر چند گاهی اوقات به او حق می دادم، اما پولی نداشتم که بخواهم به او بدهم. من قاتل شدم چون پول کافی نداشتم تا خواسته های زنم را برآورده کنم. ...
همسر شهید: وقتی اصرار کردم به سوریه نرود گفت نروم آبرویم پیش حضرت زهرا می رود/ در دوران چهارساله عقد، ...
مادر شهید: برای علی شرط گذاشتم اگر نماز صبح هایش را اول وقت بخواند اجازه رفتن به سوریه می دهم/ فرزندم را برای دفاع از اسلام و رهبر دادم/ اگر شش پسرم هم مانند علی بروند راضی هستم همسر شهید: به او گفتم من را هم با خودت ببر گفت می رویم تا راه باز شود تا با هم برای زیارت برویم / زهرا وقتی دلش تنگ می شود می گوید زندگی بدون بابا فایده ندارد همسر شهید: چند لحظه قبل از ...
قصه قبل از خواب کودکان، تیتو کوچولو
همه با هم صبحانه خوردیم. بعد بابا رفت دنبال غذا. دوقلوها شروع کردند به بازی. من هم رفتم توی آشپزخانه تا به مامان کمک کنم. یک دفعه چند بار پشت سر هم صدای زنگِ در آمد. من و مامان دویدیم دم در. کلاغ بود و آمده بود به مامان بگوید خاله را برده اند بیمارستان، چون بچه اش دارد به دنیا میآید. مامان باید میرفت بیمارستان که به خاله کمک کند. مامان به من گفت: تیتو جان، من باید سریع برم ...
مریم حیدرزاده: 8 سال ناعادلانه من را حذف کردند
برنامه صبحگاهی همین شبکه را با نام با طراوت برعهده گرفتم. قسمت ادبی یک جنگ اجتماعی فرهنگی بود که من سه روز در هفته آن را اجرا می کردم و اشعاری از خودم، حافظ و دیگر شعرا را می خواندم و به نامه های مربوط به بخش ادبی پاسخ می دادم. پس از آن شاهد دعوت های متعدد و گسترده برای حضور در برنامه های مختلف بود؟ تقریبا، یک سال و نیم من این برنامه را داشتم و به واسطه آن اولین و ...
رمان هایم انعکاس زندگی من است
ترک کردیم. در یک گروه بودیم. به روستایی رسیدیم که پر از پناهنده بود. بلافاصله همه به ما چشم دوختند. اکثر اعضای گروه ما، بچه ها بودند. روستاییانی که به آنها پول داده شده بود تا به ما غذا و پناه بدهند در خانه هایشان از ما پذیرایی کردند. نمی دانم چند روز آنجا بودیم. بعد از آن، شهردار آنجا برای ما بلیت اتوبوس به مقصد وین خرید. ما بعدا پول را به او برگرداندیم. در وین ما در یک پادگان ماندیم. ...
وزیر ورزش استقلالی است یا پرسپولیسی؟!
نبوده و مشمول مالیات نمی شود ولی چون حسابرسی نشده، تراز گرفته نشده و اظهارنامه مالیاتی ارائه نشده، مسئولان سازمان امورمالیاتی تأکید دارند چون حساب و کتابی نبوده به همین خاطر مالیات این دوباشگاه علی الرأس شده و امروز هرکدام از این دو باشگاه با مالیات سنگینی مواجه هستند. در این شرایط طبیعتاً ما باید با یک برنامه ریزی دقیق بتوانیم در وهله اول خلأ های گذشته را پر کنیم که خوشبختانه در طول یکی، دوسال گذشته ...
آلبرت کوچویی: آخر، عمرم پشت میکروفن رادیو تمام می شود
. احساس غرور می کردم. من پسربچه ای 14-13 ساله بودم که با ماشین رأس ساعتی به دنبالم می آمدند تا من را به رادیو برسانند. خب همین چیزها باعث می شد بین بچه های محل پز بدهم و خودم را بالا بکشم. روزهای اول هم به پیشنهاد مدیر رادیو نفت آبادان شعرخوانی و دکلمه می کردم. برای نخستین بار شعر نو را به رادیو بردم. دبیر دبیرستان ما م. آزاد بود و او من را با شعر نو آشنا کرد؛ به همین دلیل من شروع به خواندن شعر های ...
روضه امام حسن مجتبی (ع) به همراه متن و فایل صوتی
من کربلا بمونم... صدا زد رباب ما همه داریم برمیگردیم، چرا نمیخوای با ما به مدینه برگردی؟ گفت من که دیگه مدینه کسی رو ندارم، همه هستیم زیر خاکه...، امام سجاد به نقل معروف سپرد این بانو رو به طایفه بنی اسد...، میخوام یه لحظه مقایسه کنی که این امام کجا و اون امام کجا، طایفه بنی اسد فرمود این عروس ماست مواظبش باشید نزارید اذیت بشه، می اومد کنار قبر ابی عبدالله چون امام سجاد بهش گفته بود که این قبر هم ...
رویانیان کاری کرد که از پرسپولیس جدا شوم
من در کدام پست بازی می کنم؟. پست من دفاع راست است. بعد آقای رویانیان گفتند که ما فردا با شما قرارداد می بندیم. به هر حال من مصدوم بودم و بالاخره مصدومیت من برطرف می شد با انجام فیزیوتراپی و کارهای درمانی. بعد از آن متوجه شدم آقای دنیزلی دیگر به ایران نمی آید. با توجه به مشکلات خانوادگی که برایش به وجود آمد. بلافاصله با باشگاه زنگ زدم تا تکلیف خودم را مشخص کنم. بالاخره ترس داشتم با توجه به اینکه ...