سایر منابع:
سایر خبرها
خون همسرم گرفتارم کرد
کند که همین باعث شد پشت کمرم جای خراش ناخن هایش بیفتد و انگشت شستم براثر ضربه چاقو زخمی شود. اما همسرم براثر اصابت این ضربات دچار خونریزی شد و فوت کرد. ازصحنه قتل فرار کردی؟ خیلی شوکه شده بودم و باورم نمی شد همسرم را به قتل رسانده ام. ترسیدم و به خانه پسرم در همان حوالی رفتم و وانمود کردم دو مرد نقابدار به خانه مان حمله کرده اند، طلاهای مادرشان را سرقت کرده و او را کشته اند و ...
حبس و شکنجه شریک به خاطر سوءظن
مالی داشتیم اما از چندی پیش دچار اختلاف شدیم و شراکتمان به هم خورد. اختلاف و درگیری مان ادامه داشت تا این که روز حادثه غافل از این که او چه نقشه ای در سر دارد، با وی تماس گرفتم و خواستم هر طور شده به این اختلاف و مشکلات مالی پایان دهیم. با گرفتن نشانی خانه اش به یکی از محله های تهران رفتم. با حضورم در آنجا شریک سابقم در خانه نبود. با تعارف همسرش وارد خانه شان شدم. منتظر ماندم تا دقایقی بعد شوهر او ...
شعر درباره برف و آدم برفی
... اصغر معاذی ❆❆❆❆❆❆❆ هوایم بی تو چون گنجشک تنهایی ست که در سرما، میان برف ها مانده شبیه آن مهاجر مرغ دل خسته که بی تقصیر از پرواز جا مانده مجتبی قندالی ❆❆❆❆❆❆❆ نه مثل تگرگ، ناگهان، رگباری نه چون باران، ریز و درشت و جاری قربان تو ای برف! که در خلوت شب با آن همه حرف، بی صدا می باری ...
وقتی همسر هویدا او را در حال لواط با یک پسربچه می بیند!
کل اطلاعات و مطبوعات دربار شاهنشاهی در خصوص قتل گیلدا توسط ساواک به امر شاه آمده است: آیا شاه پس از ترک معشوقه خود چون وجود او را خطرناک تشخیص داد اقدام به نابودی او نمود؟ آیا این یک هنر جدید ساواک بود؟ ویلای مزبور در محاصره پلیس بود ولی افراد کنجکاو علیرغم هر چیز اطراف خانه را بررسی می کردند. کسانی که جنازه را دیده اند می گویند با لباس شب نبوده بلکه لباس تابستانی به تن داشته است. گیلدا ...
باشه برای بعد
ارتش پوتوماک در سال های آغازین جنگ داخلی، و یکی از اهمال کاران کبیر روزگار. وقتی ژنرال مک للان رهبری قوای ایالت های شمالی را به عهده گرفت، یک نابغۀ نظامی حساب می شد، اما اندکی بعد به خاطر دودلی های مزمنش مشهور شد. در سال 1862 که با حملۀ گازانبری یکی دیگر از یگان های شمالی فرصتی عالی داشت تا ریچموند را از چنگ مردان رابرت لی درآورد، این پا و آن پا کرد چون اعتقاد داشت که دسته های سربازان کنفدراسیون ...
دوباره انتظار حادثه
قبر ندارند. اعظم می گوید که همسرش، نزدیک به 15 تا 20 میلیون تومان از معدن طلب داشته اما چون سند و مدرکی ندارند، مسئولان معدن نزدیک به سه، چهار میلیون تومان به عنوان بدهی پرداخت کرده اند: به ما گفتند همه طلب همین قدر بوده. ما هم چون سندی نداریم، اعتراضی نکردیم. محمود که جان داد، اعظم دست دو فرزندش را گرفت و به آزادشهر رفت: نمی توانستیم در روستا زندگی کنیم، الان هنوز خیلی از اهالی روستا در معدن کار می کنند، برادر همسرم هم یکی از آنهاست. *منبع: روزنامه شهروند؛ 1396،11، ...
محمدحسین میثاقی: تیم ما خیلی قویه!
را یک گزارشگر صرف دانست. محمدحسین میثاقی با انرژی فوق العاده، اطلاعات بالا و فن بیانی کم نظیر و خاص، طرفداران زیادی پیدا کرد و در برنامه سه ستاره در سال 95، عنوان بهترین گزارشگر را با اختلاف نسبت به سایر رقبا مال خود کرد. او حالا به غیر از برنامه 90 و اجرای برنامه فوتبال 120، برنامه رکورد را هم جمعه شب ها روی آنتن شبکه سه می برد؛ برنامه ای که به رشته های ورزشیبه غیر از فوتبال می پردازد ...
بعد از جدایی زنان و مردان ایرانی چه اتفاقی می افتد؟
پنج ساله به او خیانت کرده است و پس از یک سال تلاش زیاد و رفتن به دادگاه و درخواست طلاق موفق شده تا از همسرش جدا شود. ساناز حالا دو سال می شود که جدا شده و می گوید: یک سال بود که به رفت وآمد شوهرم و مکالمات تلفنی اش مشکوک شده بودم. ابتدا چندان حساسیت به خرج نمی دادم تا این که چند بار دوستانم او را با یک زن غریبه دیدند. وقتی متوجه این موضوع شدم دیگر نتوانستم تحمل کنم و گفتم طلاق می خواهم. او می گوید ...
شفر: ایران امن است و من در تهران خوشحالم
وینفرد شفر پس از پیروزی 4 گله تیمش گفت: از این برد خیلی خوشحال شدم. قبلاً گفته بودم دلیل تغییرات تاکتیکی و جابه جایی بازیکنان تیم چیست. من تک تک بازیکنانم را دوست دارم و حالا به همه ثابت شده که چرا گاهی جای آنها را عوض می کنم. او که از تماس یک ایجنت ایرانی با مهاجم خارجی مد نظرش ناراحت بود در این باره گفت: باعث تأسف است که یک ایجنت ایرانی به مهاجم مد نظر ما بگوید ایران امن نیست ...
"اولیور توییست"؛ پرتماشاگرترین نمایش این روز های تئاتر
. چون قصه برای تماشاگر آشناست؛ بنابراین از همان ابتدا سعی کردم از فیلم دور شوم. جز پارتیتور موسیقی که در تمام دنیا همین نسخه اجرا می شود، چیز دیگری را نگه نداشتم. به خاطر همین از محمدرضا کوهستانی خواستم که در شخصیت پردازی ها تغییراتی ایجاد کند به عنوان مثال خواستم بیل ساکس را به عنوان قربانی جامعه برجسته کند و الیور به ضرورت طرح شود. چون سرگذشت الیور برای ما روشن است. نمایش با الیور شروع ...
برشی از خاطرات سید ابوفاضل رضوی اردکانی
خوشبختانه مسئله ی حادی پیش نیامد و جوانان زیادی به نهضت روحانیت علاقه مند شدند؛ تا این که در مردادماه (مصادف با ماه رمضان) سال 1357، به دلیل سابقه ی قبلی از طرف علمای شهر از جمله آقای مجتهدی، موسوی و دعاوی- که از علمای طراز اول شهر بودند - برای تبیین صریح مسائل انقلاب دعوت شدم. ماه رمضان بود و هوا گرم. هر شب در مسجد بزرگی در مرکز شهر به نام مسجد مصلی منبر می رفتم و روز به روز بر تعداد ...
پورموسوی: رسیدن به پرسپولیس سخت است
قرارداد من را کسر که آن را اداره مالیات پرداخت کند، اما تازه فهمیدم که آن را هم پرداخت نکردند؛ یعنی از من پول کسر کردند که مالیات بدهند، اما ندادند و حالا من بابت آن جریمه شدم. امسال فکر می کردم چهار میلیون بدهکارم، اما گفتند هفت هشت میلیون تومان هم باید بابت جریمه بدهی. ... و صحبت پایانی؟ بعد از بازی با سپاهان هم گفتم که این برد را از طرف باشگاه به مردم خوزستان تقدیم می کنم که نمی توانند نفس بکشند، امیدوارم یک فکری به حال این مردم بشود، چون واقعاً گناه دارند. ...
زیر سایه پدر
دیر شروع کردم. چون اول در تهران مهندسی خواندم و بعد به کانادا رفتم. کانادارفتن ما به دنبال قتل های زنجیره ای انجام شد. البته اول پدر، مادر و برادرم از ایران رفتند و من تنها در ایران ماندم. در سه سالی که در ایران از خانواده دور بودم، هسته رادیکالیسم در من کلید خورد. هم زمان شد با جریانات دوم خرداد 76 و همین طور وقایع مختلف اجتماعی – سیاسی که تأثیر زیادی روی تفکرات من گذاشت. در آن دوران ...
درخواست مرد سه زنه از دادگاه خانواده
از جایش بلند شد و گفت: 16 سال پیش در یکی از شهرهای شرق کشور مشغول کار و زندگی با دو همسرم بودم که خبر دار شدم این زن، شوهرش را از دست داده و با دو پسر خردسالش روزگار سختی را می گذراند. اولش قصدم کمک و خیر خواهی بود، اما کم کم به او علاقه مند شدم و با مشورت بزرگترها از او خواستگاری کردم. خدا را شکر تا امروز مشکلی با هم نداشتیم و همه چیز به خیر و خوشی گذشته جز اینکه پسرهای زنم بزرگ شده اند و شناسنامه ...
دور زدن قانون و چندهمسری
اما چون همین محبوبیت بود که برای مادرم کارساز بود و برای ما نان آور و برای خودش فراهم کردن بساط عیش تا نصف شب و خواب تا لنگ ظهر، در این قضیه زیاد به پر و پایش نمی پیچید. مادرم کار می کرد اما پدرم با آن پهنای سبیل جز قهوه خانه و عشرتکده راه دیگری را نمی رفت و کار دیگری هم بلد نبود. همیشه خدا یک متر زبانش دراز بود اما مشتری که در خانه را می زد ساکت می شد و به میهمانخانه که در واقع پذیرایی مان هم ...
بازخوانی/ زندگی خصوصی محافظ خوش تیپ رئیس جمهور از زبان همسرش
.... محدثه گه گاه بغض می کند و می گوید: دلم برای زینب می سوزه. اقلا من چند سال بیشتر از او کنار پدرم بودم و خاطرات زیاد تری دارم. در و دیوار خانه آنها پر بود از عکس های مرد خانه. انگار بعضی ها عکس شان هم قوت قلب است و آرامش دل، عبدالله هم از این جنس آدم ها بود. فاطمه خانم در این گفت وگو زندگی ای را روایت می کند که در عین ساده گی خوشبختی از سر و رویش می بارد و مرور خاطرات همین ...
آفاتی بنام عدم انگیزه و عدم خودباوری در لرستان / افراد علمی ما زبانزد اخلاقی نیز باشند
تا حدی که حتی بعضی مواقع پدرم از مطالعه من خسته می شدند/ پدرم کارمند مخابرات بودند/ من از همان موقع ها عاشق شعر و ادبیات بودم و همیشه آرزو داشتم در این حوزه تحصیل کنم/ از آنجایی که در مدرسه ی تیزهوشان پذیرفته شدم و اجباری که خانواده نسبت به من داشتند، علیرغم میل باطنی در رشته ی علوم تجربی به تحصیل ادامه دادم/ همین اجبارها باعث شد در سال منتهی به کنکور توجه چندانی به آزمون نداشته باشم/ بیشتر وقتم ...
دوستم وقتی آمد من و زنش تنها بودیم، او زنش را بیرون فرستاد و مرا وحشیانه شکنجه داد!
کارآگاهان پلیس آگاهی قرار گرفت. مأموران در نخستین گام کریم را شناسایی و بازداشت کردند. متهم صبح دیروز برای بازجویی به دادسرای امور جنایی تهران منتقل شد. وی در بازجویی ها گفت: من و شاکی با هم دوست و شریک کاری هستیم. مدتی بود به او بدگمان شده بودم و احتمال می دادم با همسرم ارتباط تلفنی و پیامکی دارد. آنقدر این موضوع مرا آزار داد تا اینکه تصمیم گرفتم از او اعتراف بگیرم. روز حادثه Incident به بهانه ...
سه ذکری که شهید مدافع حرم در عالم رویا به خواهرش آموخت
بود؟ یک هفته قبل از اعزام احمد به سوریه در خانه مادربزرگمان بودیم. هر چه از او پرسیدیم نگفت که قرار است به کجا برود. به شوخی به احمد گفتم که این دفعه می روی و شهید می شوی و او هم تایید می کرد و می خندید. *خواب شهادت برادرم را دیده بودم چهار روز بعد از اعزامش متوجه شدیم که به سوریه رفته است. ساعت 12 شب متوجه شدم که احمد به سوریه رفته و 4 صبح خواب برادرم را دیدم. در ...
بخشی از سخنرانی شیموس هینی درباره شعر و تجربه های شاعرانه
شعار سال : ضرورت ترجمه این نوشته، با آن که چند دهه از عمرش می گذرد و در این مدت مسائل مختلفی در شعر مطرح شده است، قابل توجیه است؛ زیرا به مسائل و تجربه هایی می پردازد که همیشه برای شاعر جدی ( به خصوص برای شاعران جوان و نیز خوانندگان شعر) مطرح است. در این نوشته، هینی به چندین نکته اساسی می پردازد، از جمله: یک شاعر چگونه صدای خاص خود را می یابد؟ چگونه یک شعر چون ورمی در گلو... آغاز می شود. اندیشه ...
شهیدی که زمزمه سوره بقره آسمانی اش کرد
بهروز خورده بود. درگیری سختی شروع شد و آنجا سه راهی شهادت بود. دو برادر جنازه بهروز را در پتو گذاشتند و به عقب برگشتند تا جنازه اش نماند. تا به سنگر رسیدند یکی از آن دو برادر شهید شد. تا سال 75 جنازه آن برادر هنوز به دست خانواده نرسیده بود و مفقود شده بود که در سال 75 پیکرش به وطن بازگشت. برادر شهید لایقی اظهار داشت: محمد طاهری دوست شهید لایقی درباره لحظه شهادت محمدبهروز می گفت: محمدبهروز به هنگام شهادت در لحظات آخر چیزی زمزمه می کرد و وقتی گوشم را به دهانش نزدیک کردم، متوجه شدم که سوره بقره را زمزمه می کند. انتهای پیام/ ...
کنسرت که نان و آب نمی شود/ چه اشکالی دارد به کودک کش ها و نابودکنندگان جهان بگوییم مرگ
ناصر عبداللهی و خواننده های دیگر هم دعوت بودند، خب اونها با اسکورت می آمدند، من اون موقع وضعم اصلا خوب نبود و با موتور رفتم که دم در به ما گفتند کجا می روید گفتم دعوت شدم به برنامه ” شب بخیر تهران “، که البته اون شب خود همان خواننده ها می گفتند تو از همه بهتر خواندی امشب. حقیقتش دوست ندارم سیاسی بخوانم، اما کارهای اجتماعی را خیلی دوست دارم بخوانم، مثلا کارهایی راجع به طلاق و تنهایی و ...
قلم های شکسته
قصد سنگسار کنی کبریت و سنگ در کف تو / خاموش و بی گزند شود 25 خرداد 1388 سایت ادبی سپنج هم چنین بعد از ادعاهای واهی مهدی کروبی در خصوص تجاوز به زندانیان، شعری دیگر سرود: سجاده فرش عنف و تجاوز، ای داعیان شرع خدا را! بر قتل عام دین و مروت، دست که بسته چشم شما را؟ الله اکبر است که هرشب، همراه جانِ آمده بر لب آتشفشان به بال شیاطین، کرده ست پاره پاره فضا را ...
اقامت و پروانه کار یعنی مفاصاحساب
قرار است بمانید و هر چیز دیگری در این رابطه. من در تابستان سال 98 میلادی برای یادگیری زبان فارسی در یک دوره فشرده در دانشگاه آزاد اسلامی شرکت کردم. یک بار دیگر هم در دانشگاه امام خمینی (قزوین) دوره زبان فارسی را گذراندم که البته در تهران برگزار می شد. علاقه داشتم زبان فارسی یاد بگیرم چون دوستان ایرانی در کشور خود داشتم و می دانستم که فرهنگ ایران خیلی غنی است. من در کشورم مسلمان و شیعه شدم ...
همسر شهید بودم ولی بازجویی شدم!
همه می رویم پیش بابا. جالب بود که این حرف آرمیتا را آرام کرد. ما خیلی تنها بودیم خانم پیرانی در روزگاری همسرش شهید می شود که زنان هم سن و سال او همسر شهید نمی شدند و دختربچه های هم سن آرمیتا تصوری از شهادت پدر نداشتند و همین تک وتنها بودن، غربت او را زیاد می کند: ما خیلی تنها بودیم. همکاران داریوش دچار محدودیت بودند. برای همین قدغن بودند که به تشییع جنازه یا خانه ما بیایند و به شدت ...
سینمایی ترین داستان موسیقی معاصر
و گفت تابستان 1330 بود و من در خانه نشسته بودم که یکی از همدوره ای های ما زنگ زد و گفت عبدالرسولی اگر آب دستت است بگذار زمین و به منزل استاد صبا در خیابان ظهیرالاسلام بیا. من سر ظهر رفتم و وقتی وارد خانه شدم دیدم یک جوان روستایی لب حوض یک وسیله ای بدشکل با خرک های پس و پیشی را جلویش گذاشته. من بسیار از این صحنه عصبانی شدم و گفتم این دیگر چه کاری ست که به خاطرش سرظهر من را از آن طرف شهر به این طرف ...
زن شوهر دار ی که تسلیم جوان 19 ساله برای رابطه شیطانی نشد و موجب شد کشته شود+عکس
خواست که دیگر مزاحم او نشوم. من هم از همان موقع کینه او را به دل گرفتم و تصمیم گرفتم او را به قتل برسانم. شب حادثه وقتی متوجه شدم مهربانو برای دیدن پدرش به خانه آنها آمده است، منتظر نشستم و هنگام خارج شدن او از خانه پدرش به او حمله کردم. در ادامه تحقیقات پلیس مشخص شد که کامران سابقه بیماری روانی داشته و چندی قبل از این حادثه در یک بیمارستان اعصاب و روان بستری بوده است. در همین رابطه ...
زنم را بخاطر نخریدن سبزی خوردن کشتم+عکس
نداشت و به خانه برگشتم که دیدم دو مرد نقابدار ناشناس از خانه ام بیرون آمدند. وقتی وارد خانه شدم با جسد بی جان و خونین همسرم روبه رو شدم و به پسرم اطلاع دادم. مأموران در تحقیقات از شوهر مقتول متوجه تناقض گویی های او شدند و همچنین در تن پیمایی از وی با زخم های تازه ای و آثار خراشیدگی ناخن روی بدن و دست وی روبه رو شدند که حکایت از این داشت وی در درگیری زخمی شده است. همچنین مأموران در بررسی ها بعدی ...
قتل همسر به خاطر یک کیلو سبزی!
به قتل همسرش اعتراف کرد. این متهم در اظهاراتش به بازپرس گفت: صبح همسرم از من خواست که سبزی بخرم که من به میدان تره وبار رفتم اما سبزی خوبی پیدا نکردم و بدون خرید سبزی به خانه بازگشتم، زمانیکه به خانه بازگشتم به همسرم گفتم نتوانسته ام سبزی بخرم که به خاطر همین موضوع با وی جروبحثم شد و درگیر شدم، در نهایت یک چاقو از آشپزخانه برداشته و به سمت زنم حمله ور شده و با هفت ضربه چاقو او را به ...
همسرکشی بخاطر سبزی خریدن/ راز قتل زن 63 ساله در لباسشویی کشف شد/ قتل و قطع دست پایان دوستی 2 بچه محل
به ناچار معترف شد که صبح روز جاری با ضربات چاقو همسرش را به قتل رسانده است. متهم در بازجویی های اولیه علت این کارش را اختلاف بر سر خرید سبزی اعلام کرد و مدعی شد: صبح همسرم از من خواست تا برایش سبزی بخرم. وقتی به خانه آمدم و او فهمید که نتوانستم سبزی بخرم، با من جر و بحث کرد. در حین این کار درگیر شدیم و همسرم را به قتل رساندیم. سارق مسلح: قصد داشتم اگر دستگیر شوم با قرص برنج ...