سایر منابع:
سایر خبرها
پرخاشگری می کنم پس هستم
همیشه دوست داشتم کنشگر باشم و اگر هم نبودم از ترسم باز هم کنشگرها را دوست داشتم. از بچگی هم در وجودم نهفته بود. با همه چیز مخالف بودم. بعد هم که شبهِ منتقد شدم. کار دشواری بود. باید دلیل و مدرکی هرچند ضعیف برای مخالفتم ارائه می کردم. هر چقدر هم که سندیاتم ضعیف تر بود باید بیشتر دادوقال می کردم البته دیدم منتقدان برنامه سینمایی هفت هم هنوز از همین روش استفاده می کردند و گویا هنوز روی بورس است. ...
خاطرات توریست هایی که به ایران سفر می کنند
دهد تا در آمادهسازی غذا به او کمک کنیم. این تجربه را تا آخر عمر فراموش نمیکنیم. برای آماده کردن خورشت، 6 گوسفند را سر بریدند و گوشتش را تکه تکه کردند. بعد خورشت را در دیگهای بزرگ پختند و آماده کردند. مسئولان آمادهسازی درباره هدف این کار و فلسفه واقعی عاشورا به ما گفتند. روز بعد، ما هم در پخش کردن غذای نذری بین مردم کمک کردیم. واقعاً از آنها ممنونیم که به ما اجازه دادند تا در این مراسم شرکت ...
وصیت یک شهید نوجوان درباره بدگویان به ولی فقیه
. از سوی دیگر می خواهم ادامه دهنده راه آن ها باشم. علی شاه در سال 63 به همراه سه اتوبوس از مردان روستا با گردان 156 لشکر 32 انصار الحسین (علیه السلام) به جبهه اعزام شد. پدرم با وجود اینکه اجازه داد، برادرم به جبهه برود اما همچنان می گفت که یقین دارم اگر یک بار به جبهه برود، آن جا ماندگار می شود. اعزام علی شاه به یک مرتبه ختم نشد و در دوره های بعد به 45 روز تا شش ماه کشیده شد ...
10 فیلم برتر تاریخ سینما درباره روزنامه نگاری
...، صحنه های قابل اعتراضی در فیلم منشی همه کاره او پیدا خواهندکرد اما لذت ارزش درد را هم دارد. همشهری کین (1941) کریس ماتیوز، مجری برنامه هاردبال از شبکه MSNBC بعد از دو سال حضور داوطلبانه در یکی از گروه های صلح در آفریقا، با یکی از آن جامبوجت های قدیمی به سمت خانه پرواز کردم. آن پرواز به طور وهم آوری خالی بود. یک فیلم کلاسیک روی پرده بزرگ جلوی بخش اقتصادی ...
از رانندگی لیفتراک و کارگری تا مردی به نام اُوه
خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، تهیه و ترجمه: مرسده حیدری - فردریک بکمن، نویسنده و وبلاگ نویس سوئدی ، متولد دوم ژانویه 1981 میلادی است. پیش ترها، شهرت بکمن در سوئد به خاطر وبلاگ نویسی و مقاله هایی بود که برای روزنامه های متعدد می نوشت. اما پس از انتشار چند کتاب موفق امروزه دیگر آوازه او در همه جای جهان به گوش می رسد. او در سال 2012 میلادی با انتشار رمان مردی به نام اُوِه که همان سال بیش از 600 هزار ...
اقتصاد دوناتی
گوید که بیش از همه برای بازاندیشی در علم اقتصاد اهمیت دارند. کسپر هندرسون: چرا نیازمند بازاندیشی در علم اقتصاد هستیم؟ مگر نه اینکه اوضاع به خوبی پیش می رود؟ برای مثال در نامۀ سالیانۀ بیل و ملیندا گیتس خواندم که اگر نرخ مرگ ومیر در همان حد سال 1990 باقی می ماند، در این 25 سال، 120 میلیون کودک زیر 5 سال جان خود را از دست می دادند، اما این 120 میلیون کودک در این مدت جان سالم به در بردند و ...
متهم: مقتول در تلگرام به همسرم پیام می داد/ تقاضای قصاص خانواده مقتول برای متهم
پایین چاه بود صدا زدم تا گوشی خود را جواب دهد اما ح گفت تماس را قطع کن و من نیز تماس را قطع کردم. وی ادامه داد: در همین حال وقتی خواستم آهنگ بگذارم دیدم تلگرام گوشی ح باز است و متوجه پیام هایی شدم که وی در سه روز قبل از حادثه به همسرم داده است و تصویر گوشی را از بالای چاه به ح نشان دادم و به وی گفتم چرا این پیام ها را به همسرم دادی، حدود 20 دقیقه درباره این موضوع با هم بحث کردیم. ...
وقتی دختر همسایه مان باردار شده باز هم به زندان افتادم و ..! / عاشق خنده های شیرین رها هستم!
. به همسرم قول دادم دیگر زندگی آبرومندانه ای برای او مهیا کنم، اما یک سال از این ماجرا نگذشته بود که دوباره دوستان ناباب محاصره ام کردند و این بار تنها به خاطر رفاقت یک سال و نیم دیگر زندانی شدم. تصمیم گرفتم دیگر مهر پایان بر خلافکاری هایم بزنم و زندگی تازه ای را شروع کنم به همین خاطر از تهران به مشهد آمدم و با کمک یکی از دوستانم خانه ای اجاره کردم و با موتور سیکلت مسافرکشی می کنم اما از روزی که موتورسیکلتم خراب شده، کار دیگری پیدا نمی کنم چرا که سربازی نرفته ام و سابقه دار هستم با وجود این دوست ندارم دنبال خلاف بروم و از خنده های شیرین دخترم محروم بمانم . . رکنا ...
زندگی عاشقانه شهید ولی الله مالمیر در گفت وگو با همسر شهید
به گزارش پایگاه خبری گرو ، شاید برای ما ایرانی ها که کشورمان زادگاه دهها هزار شهید است، عادی باشد از انسان هایی بگوییم که زن و فرزند و زندگی را رها کردند و برای همیشه رفتند، اما اگر خوب نگاه کنیم، قطره قطره خون این شهدا با قطرات اشک مادران و همسرانشان آمیخته است. هر شهید داستانی دارد مملو از انتظارها، دل بریدن ها و مردانگی ها که از خود شهید و خانواده اش شروع شد و حماسه ای به نام دفاع مقدس را رقم ...
دختر 23 ساله ای که ساقی شد!
آمده بود مادرم را طلاق داد. آن زمان من وارد پانزدهمین بهار زندگی ام شده بودم و ترجیح دادم کنار مادرم بمانم. یک سال بعد پدرم با زن دیگری ازدواج کرد و زندگی جدیدی را تشکیل داد. این در حالی بود که وضعیت مادرم روز به روز وخیم تر می شد و در مدت کوتاهی همه پول هایی را که به عنوان مهریه از پدرم گرفته بود صرف اعتیادش کرد. من که تحمل دیدن روزگار سخت مادرم را نداشتم و نمی توانستم لحظات خماری او را ...
با مردان غریبه قرار گذاشتم که بین آنها شوهرم را دیدم و....
اولین خواستگارم پاسخ مثبت دادم و تصمیم گرفتم دیگر به دانشگاه فکر نکنم. معین در یکی از شرکت های اطراف مشهد کار می کرد و سمت مهمی داشت به همین خاطر تصمیم گرفتیم زندگی مشترکمان را در مشهد آغاز کنیم. پا به خانه بخت گذاشتم جایی که همه امکانات رفاهی برایم مهیا بود و همسرم به من عشق می ورزید. چند ماه بعد، از تنهایی و یکنواختی در زندگی خسته شدم و برای سپری کردن اوقات تنهایی ام به آموختن حرفه ...
متهم دوم قتل بنیتا: به کلانتری خاتون آباد ماجرا را خبردادم، توجه نکردند
بد من مغازه در آن مدت تعطیل بود. آخرین بار چه زمانی آزاد شدی؟ دی ماه پارسال بود. 17 ماه به اتهام 130 سرقت لوازم داخل خودرو بازداشت بودم و پدرم سند خانه اش را گذاشت و من از زندان آزاد شدم. بعد از آن دوباره سراغ دزدی رفتی؟ بله، در این مدت که آزاد بودم حدود 40 سرقت دیگر انجام دادم. از زمانی که ماشین پدر بنیتا رابردی، چند سرقت انجام دادی؟ هیچی ...
شعر به جای شاعر حرف می زند
. نازنین به یادآوری خاطراتش می پردازد، کمی مکث می کند و می گوید: کلاس هفتم به جای انشایی با موضوع پدر یک نقاشی کشیدم و زیر آن شعری با مضمون پدر نوشتم ، بدون اینکه وزن، قافیه و هیچ سبکی را بشناسم . فردای آن روز شعر و نقاشی ام را به دبیر انشاء دادم و با ترس و شرم، منتظر عکس العمل او شدم. معلم مان با تعجب و شادی پرسید: کار خودته؟ همین اتفاق موجب شد روز بعد سر صف مدرسه تشویق شوم و تا سال ...
قرار نیست همه آثار یک فیلم ساز خوب باشد
شدم فیلم نامه خوبی نیست، اما با این حال قرارداد کارگردانی بسته شد. اما یک سال صرف بازنویسی فیلم نامه شد و در این راه چندین بار هم دچار یأس شدیم، اما دست به کار شدیم، تا جایی که شخصیت ها و مناسبات جدید در آن خلق شد. به همین خاطر است که معتقدم فیلم نامه را باید به فیلم نامه ای برای خودم تبدیل کنم، یعنی باید خودم تجربه کرده باشم تا بتوانم آن را بسازم. این کارگردان سینما ادامه داد: در "راه ...
گفتم کتابم را برای ممیزی به خودم می دادید/ استاد امیری فیروزکوهی را با حضرت آقا شناختم
.... سلمنا! چرا بعضی وقت ها یک هیاهوهایی در جامعه رسانه ای و فرهنگی مان می بینیم که آن نشانه های بعدی را به دنبال دارد. ماجرا چیست که شعر مرا به اسم وحدت شیعه و سنی ممیزی کرده اند؟ آخرِ استنادشان هم همین امثال مصرع ای صاحب قبر بی نشانه است! من که شعرم را به اسم وحدت شیعه و سنی مُثله و ممیّزی کردند همان کسی هستم که بارها مواجه شدم با بی ادبی های طرفداران تفکر شیعه لندنی و تا ...
خانه ای به وسعت زندگی من
. این صندلی ها هنوز بعدازاین همه سال جای خود را در دکوراسیون منزل من حفظ کرده اند؛ باوجودی که شاید تصور کنید به بقیه فضای خانه ام نمی خورند. با توجه به این صحبت ها، فکر می کنی چه چیزی می تواند به یک مکان، معنای خانه بدهد؟ - راحتی. همین که در یک فضا احساس راحتی کنی، فرقی نمی کند از نشستن روی مبل باشد یا زمین. زمانی که به جایی آن چنان احساس تعلق داشته باشی که از قرار گرفتن در آن حس ...
شیموس هینی شاهدی افشاگر
مذهبی به وجدان سرزمینی است. در نتیجه گیری از این بحث، به شعر قربانی که بعد از مجموعه شمال منتشر شده است، می پردازیم. این شعر مربوط به واقعه ای از سال 1972 است. در روز یکشنبه سی ام ژانویه آن سال چتربازان انگلیسی در تیراندازی به تظاهرکنندگان یک راهپیمایی حقوق مدنی در باگساید، در شهر دری، سیزده نفر را کشتند. IRA به عنوان عزاداری برای کشته شدگان اعلام حکومت نظامی کرد و یکی از آشنایان هینی که بدون ...
همسرانی که سکوی رشد یا چوب لای چرخ می شوند
همسرش به طور توأمان بود. 2- چند وقت پیش می شنیدم مردی که به تازگی از همسر ورزشکارش جدا شده بود در درددل هایش اینطور می گفت: که واقعا راحت شدم. با حضور او اصلا زندگی نداشتم. مدام یا در تمرین بود یا در مسابقه. اصلا به زندگی اش نمی رسید. مردی که از ابتدا می دانست با یک ورزشکار حرفه ای ازدواج کرده است و نمی تواند انتظار داشته باشد همسرش همچون سایر زن ها که فراغت بیشتری برای رسیدن به خانه ...
ماجرای چای های 2 میلیون تومانی یک قهوه خانه +عکس
بازار تهران ساخته شده است، اما کمتر کسی می داند که در این قهوه خانه، صندوقی به نام صندوق "مولا" وجود دارد. صندوقی که مخصوص مشتریان دائم قهوه خانه است. حاج کاظم مبهوتیان، در این رابطه می گوید: سال 1340، پدرم قهوه خانه را از صاحب اولیه آن می گیرد. در سال های دور، مساحت قهوه خانه بزرگ تر از مساحت فعلی آن بود، اما اکنون قهوه خانه ما یک و نیم متری است. وی می افزاید: دوستان پدر من ...
زن جوان برای خودش هوو آورد!
از رفتارهای ما گیج شده بودند و وقتی دیدم راهی ندارم به ناچار تسلیم شدم. این بار ریحانه ادامه می دهد: وقتی جواب مثبت را از هر دویشان گرفتم به تدارک مراسم عقدشان پرداختم. روز ها و شب ها ی سختی بود ولی هر روز که می گذشت حس می کردم به روزهای آخر عمرم نزدیک می شوم، سکوت می کردم و نمی گذاشتم کینه در دلم ریشه کند سرانجام با برگزاری مراسم ازدواج همسرم با مهتاب همه مان در کنار هم زندگی جدیدی را شروع کردیم ...
مهاجر افغانستانی رتبه یک کنکور که پژوهشگر برتر در ایران شد
به گزارش دولت بهار به نقل از تسنیم، حتما مجتبی نیکزاد را یادتان هست، نخبه افغانستانی مهاجر در ایران که در سال های اخیر موفقیت های دانشگاهی بسیاری کسب کرده، از کسب رتبه یک کنکور کارشناسی ارشد در سال 91 تا کسب رتبه تک رقمی در کنکور مقطع دکترا در سال 93 و امروز هم پس از افتخارآفرینی های فراوان، موفق به عنوان پژوهشگر برتر از طرف وزارت کشور شد. البته جامعه مهاجر افغانستانی به رغم وجود ...
اولین دعای پسرم پیروزی جمهوری اسلامی بود/ زائران گلزار شهدا از کرامات سید ابوالفضل می گویند
نمایید؟ فریده مجیدی 39 ساله هستم و حدود 5 سال است که مشغول ترشی فروختن در این مغازه هستم، متأهل و دارای 2 پسر هستم. چطور شد که تصمیم گرفتید که مغازه ی ترشی فروشی را راه بیاندازید؟ از بچگی علاقه ی زیادی به غذا درست کردن داشتم و از همان دوران کودکی پدرم به خاطر تعریفی که از دست پخت من در غذا درست کردن می کرد روز به روز علاقه ام به پختن غذاهای خانگی بیش تر می شد تا اینکه بعد از ...
زن مطلقه خانه های عاشقان را ویران می کرد
خلافکارانی ارتباط دارد. در این لحظه دختر 17ساله که از شدت شرم چشمانش را به کف اتاق دوخته بود درباره چگونگی ماجرا به کارشناس اجتماعی کلانتری گفت: خانواده خوبی دارم و از نظر مالی نیز در رفاه و آسایش هستم.اما بدبختی های من از 6 ماه قبل هنگامی شروع شد که در پارک ملت با زن جوانی آشنا شدم. راحله مطلقه بود و در یک منزل مجردی زندگی می کرد. آن روز او مرا به خانه اش دعوت کرد و در آن جا با چند تن از ...
زن همسایه شوهرم را دزدید
می کرد نگران فرزندانم هستم و اکنون نیز زندگی ام در معرض سایه شوم طلاق است به کارشناس اجتماعی کلانتری گفت: زمانی که 18 سال داشتم به طور سنتی و با راهنمایی بزرگ ترها با رحیم ازدواج کردم. او از هر نظر مرد خوبی بود و هر روز عشق و علاقه ما به یکدیگر بیشتر می شد. همسرم کارمند یک اداره دولتی است به همین خاطر هم از نظر مالی زندگی متوسطی داشتیم این درحالی بود که صفا و صمیمیت و مهر و محبت در فضای آرام زندگی ...
وقتی با شیما در اتاق بودم همسرم سر رسید و...
من نداشت. من و سمانه هیچ مشکل خاصی در زندگی نداشتیم به طوری که عشق و علاقه و آرامش زندگی ما زبانزد اطرافیان بود به همین دلیل سعی کردم با صبر و حوصله دلیل تغییر رفتار همسرم را پیدا کنم. رابطه عاطفی ام را با سمانه بیشتر کردم تا این که دریافتم او مدتی است با زن مطلقه ای به نام مهسا آشنا شده و با او نزد زن دیگری به نام شیما می رود. مدتی بعد فهمیدم شیما زنی رمال است و همسرم برای کمک به آن زن ...
نزاع خونین باجناق ها/ رهایی قاتل عاشق پیشه از قصاص/ شاکیان جدید شیطان پایتخت از راه رسیدند
کرد و گفت: من با همسرم رابطه ای نداشتم. من به این دخت علاقه مند شدم و واقعا می خواستم با او ازدواج کنم و روز حادثه هم دختر نوجوان خودش من را به خانه دعوت کرد و من هم به میل خودش با او رابطه برقرار کردم . او در پاسخ به اینکه اگر با همسرش اختلاف داشته چرا از او جدا نشده است، گفت: من بچه داشتم و به خاطر اینکه فرزندم دچار گرفتاری های طلاق نشود، از همسرم جدا نمی شدم. بعد از اینکه با این دختر ...
رهبر انقلاب ساده زیست ترین فرد کشور هستند/ دولت می خواهد اقتصاد مقاومتی را در قلمرو خودش عملیاتی کند/ ...
شریعتمداری رفتیم و در آنجا نیز با ناراحتی شعار سر دادیم، ایشان نیز به صورت آرام اقدام ما را تأیید کردند، اما گفتند که شما باید توجه داشته باشید اعتراض هایتان به گونهای نباشد که خرابی به بار بیاورد و به بانک ها و اموال عمومی آسیب بزند. بعد از آن به منزل مرحوم آیت الله مرعشی نجفی رفتیم و روز بعد هم به خانه عده ای دیگر از علما همچون حضرات آیات وحید خراسانی، نوری همدانی و مدرسه آیت الله مکارم شیرازی رفتیم ...
گزارشی از آخرین وضعیت زلزله زدگان / این شماره ها منتظر تماس تان هستند!
پدرم و برادرم هم کامل تخریب شد، یک مغازه اجاره کرده بودم آن هم خراب شد. وسایل خانه پدر و برادرم و وسایل مغازه را که از زیر آوار بیرون آوردیم همه را در خانه خراب شده من گذاشتیم خانه ای که خسارت دیده و آنقدر کوچک است که با همان چند تکه وسایل پر شد و حالا همگی در چادر هستیم. از تحویل کانکس می پرسم، می گوید: یک خیری فقط به پدر و مادرم یک کانکس کوچک داد که جای خودشان فقط می شود و آن هم ...
ابراهیم فیاض: روحانی استعفا دهد
اجتماعی داشت. یکی کمپین پشیمانم بود که یک سری سلبریتی ها راه انداختند، بعد از مدتی موج اجتماعی و نارضایتی پیش آمد که در ابتدا انتقادات به سمت دولت بود و بعد یک عده فرصت طلب آمدند و اعتراض ها را به انحراف کشیدند. به نظر شما اگر امروز روز انتخابات سال 96 ریاست جمهوری بود، آقای روحانی از لحاظ بدنه اجتماعی چه وضعیتی پیدا می کرد؟ آیا دوباره همان 5/23 میلیون رای را می آورد؟ این را من اینطوری نمی ...
عشق، همان شانه زدن موی دیگری است
ذهن من که جانم در می رفت برای کاویدن در باب اموری که دور و مهجور و ممنوع باشند. شاهنامه پر از عشق بود، گلستان و بوستان هم، اشعار سهراب و البته فروغ. فیلم ها پر از عشق بودند، موسیقی و ترانه ها و کتاب ها و من از همه این ها در خلوت و پنهانی می چشیدم. اولین داستان عاشقانه ای که خواندم پنجره فهیمه رحیمی بود. در گرمای مرداد توی دولاب خانه مادربزرگ پنهان شدم و کتاب عمه جوانم را پنهانی خواندم ...