سایر منابع:
سایر خبرها
ماجرای ماه عسل جهادی در چهارمحال و بختیاری
اردوهای جهادی را با ایشان مطرح کردم و گفته بودم که راه زندگی من این است. این که در راه خدمت رسانی به مردم باشد شاید که بتوانم گرهی از مشکلات شان باز کنم. اتفاقا همان موقع بحث یک اردوی جهادی پیش آمد و شروع زندگی ما از همین اردو بود. یعنی ماه عسل را ما به یکی از روستاهای محروم چهارمحال و بختیاری رفتیم. الان هم که یک دختر هشت ساله و یک دختر یک سال و هفت ماهه دارم باز هم اگر فرصتی پیش بیاید و ایام ...
پسرم پرخاشگر بود، او را کشتم
کند و به او قول دادم او را به خارج از کشور بفرستم. بعد از پایان دوران خدمت وقتی به خانه برگشت اوضاع بدتر شد. حالا دیگر با خودش قمه حمل می کرد و شب ها قمه را زیر بالشش می گذاشت. همسر و دخترم از دست او آرامش نداشتند مدام آنها را کتک می زد. یک روز به خانه رفتم و دیدم دختر و همسرم خود را در توالت زندانی کرده اند که پسرم آنها را نزند. همان زمان زن و دخترم را به خانه پدرزنم فرستادم و به آنها گفتم مدتی ...
شلتر ، خانه فراموش شدگان
لیوان آب هم روش؛ می گوید خانواده ام رهایم کردند و زن دیگری گرفتم اما حالا از او هم دورم چراکه توان پرداخت هزینه های زندگی را ندارم و 3 سال است که اینجا زندگی می کنم. از جیبش کیفی درمی آورد و مدارکش را به سویم می گیرد، نگاه کن این عکس دختر و پسرم است آهی می کشد و سینه اش را جلو می دهد با لحن خاصی می گوید: این طور نگاهم نکن من هم دارای خانواده وزندگی خوبی بودم، اما الان یک کلیه دارم و اینجا ...
علی رهبری:به تاریخ موسیقی خیانت نکنیم
من در آن زمان در آکادمی وین هم به عنوان دستیار و هم کار آهنگسازی می کردم و تدریس هارمونی و کنترپوان هم داشتم. همان موقع بود که از ایران وزیر وقت با من تماس گرفتند و از من خواستند که به ایران بیایم. وقتی به وزارت فرهنگ آن موقع آمدم ایشان به من گفتند که آقایان حسین دهلوی و مصطفی کمال پورتراب و چند استاد دیگر علاقه دارند شما رئیس هنرستان ملی موسیقی بشوید. خب من خیلی از این دعوت خوشم آمد البته همان زمان هم به من گفتند اگر دوست داشته باشم می توانم یک ارکستر هم درست کنم. ...
زنان مبتلا به ایدز چگونه زندگی می کنند؟
من هم اصراری ندارم خیلی آنها را بترسانم. اما جامعه پزشکی و برخوردشان برایم دردآور است. پزشکانی که راه های انتقال بیماری را می دانند اما باز از پذیرفتن ما امتناع می کنند. سارا بعد از مرگ همسرش دوباره ازدواج کرد: دختر 18 ساله همسرم مرا ایدزی خطاب می کند. یک بار در ترمینال به من گفت: بدبخت ایدزی! من تمام مسیر رسیدن از اراک تا تهران را اشک ریختم و نگاه های سنگین مسافران را تحمل کردم. حالا ...
رویای 18 ساله که فرزند شیطان است / او در کمین پسران پولدار بود و ..!
آرام کشیدن پنهانی سیگار را آغاز کردم و بعد از آن هم به هروئین معتاد Addicted شدم به طوری که دیگر نه تنها از هروئین های پدرم نمی دزدیدم بلکه در کنار او و با یکدیگر مصرف می کردیم تا جایی که گاهی از پدرم نیز بیشتر مصرف می کردم. در این وضعیت بود که درس و مدرسه را در آخرین روزهای امتحانات پایانی سال سوم راهنمایی رها کردم و با چند دختر خلافکار که به ظاهر مهربان و دلسوز بودند آشنا شدم. از آن ...
تصویر امید بر تابلوی زندگی
ایران آنلاین /وقتی خودش را شناخت از دو دست و یک پا معلول بود. زبانش هم به سقف چسبیده بود و نمی توانست کلامی حرف بزند. همه اینها در کنار هم می تواند زندگی را برای یک انسان کاملاً بی هدف و بی معنا کند اما برای مسلم جهانبخش این امر سکویی بود که او را به قله های موفقیت پرتاب کرد. پسری که پایان سفر در تونل دنیا برایش نه تاریکی بلکه روشنایی مطلق بود. جوان 23 ساله دهدشتی که با مهارت زیاد نقاشی می کشد، رانندگی می کند، دوچرخه سوار می شود، آشپزی می کند، ...
آرامش، مهمترین تاثیر تلاوت قرآن کریم در زندگی ام بوده و هست
که مسافت طولانی بود، مشتاقانه می برد و می آورد. شغل پدر و مادرتون چیست؟ پدرم نانوا و مادرم خانه دار است. اساتید شما چه کسانی بودند؟ در کجا آموزش های قرآنی را گذراندید؟ خانم شادور استاد قرائت در کانون امیرالمومنین(ع)، خانم دلپسند استاد حفظ تا جزء بیست در کانون بقیه الله(عج) و خانم حسینی، استاد جزء 21 به بعد من بودند و نقش بسزایی در یادگیری ام داشتند. یک سال هم در تهران ...
فراهم بودن بستر جراحی اپی لیس وجراحی فوق تخصص آندوسکوپ در ایران
دارم که از زمان اول ابتدایی تا پایان متوسطه شاگرد ممتاز بودم ،هنگامیکه درسال اول دبیرستان مشغول به تحصیل بودم ، اولیا مدرسه به بنده فرمودند که شما مردود شده اید.و چرا شهریور ماه امتحان تجدیدی را ندادی. من متحیر ومتعجب شدم !! و بعد از پیگیری های من انان متوجه شدند که اشتباه کرده اند. تا کلاس نهم در دبیرستان قناد بودم. در سه رشته طبیعی، ادبیات و ریاضی می توانستم درس بخوانم اما من از آن زمان به رشته ...
رمان مترجم روسی مایکل فرین منتشر شد
...، برویم. تا آنجا که می دانم آن زمان ما اولین دانشجویانی بودیم که به صورت مستقل، برنامه تبادل دانشجو میان دانشگاه های شوروی و انگلستان را برقرار کرده بودیم. یا حداقل به صورت یک طرفه برقرار کردیم. ظاهراً شورش ما شانس گروه دانشجویان روسی را که قرار بود به انگلستان بیایند، از بین برد. سال بعد، هنگامی که من از دانشگاه کمبریج فارغ التحصیل شدم، آن ها هنوز به انگلیستان نیامده بودند. ...
خانواده ام تحت تاثیر تکفیری ها مخالف دین اسلام هستند/ بالاترین سطح امنیت جهان در ایران وجود دارد
که دین اسلام را انتخاب کردم در دبیرستان مشغول به تحصیل بودم و پس از آن به مدت 5 سال به دانشگاه رفتم و در رشته تاریخ عمومی درس خود را ادامه دادم و سپس دو سال کار کردم. خانواده ام به دلیل مسلمان شدنم مرا به شدت تحت فشار قرار دادند در این مدتی که من مسلمان شدم و در کانادا با خانواده ام زندگی می کردم دوران خیلی سختی را پشت سر گذاشتم چون آن ها مخالف اسلام آوردن من بودند و از این ...
وجود ولایت فقیه زندگی در ایران را برایم خوشایند کرده است/ توضیحات قرآن درباره هدف خلفت انسان برایم جذاب ...
و به حرم حضرت معصومه(س)، جمکران و کوه خضر رفتیم. وقتی وارد حرم حضرت معصومه(س) شدم احساس عجیبی به من دست داد. وی بیان داشت: سال 89به ایران آمدم و اولین جایی که با همسرم در ایران به آنجا رفتیم حرم حضرت معصومه(س) بود، وقتی به حرم داخل شدم احساس عجیبی داشتم. این بانوی تازه مسلمان شده افزود: نام قبلی من اتکو بود، چون پدر و مادر نداشتم بعد از مسلمان شدن تصمیم گرفتم اسم دختر پیامبر ...
ایستاده ایم و سربلند همچون سرو
پدرم آمد، به هنگام شهادتش دو ساله بودم و با آنکه هیچ تصویری از پدر در ذهن ندارم اما از گفته های مادر، او را برای خود ساخته ام. مادر همیشه می گوید مردمدار و مهربان بود، احترام به پدر و مادر را بر خود واجب می دانست و در کل خیرخواه مردم بود. با شنیدن خبر بازگشت پدر، فرزندان حس و حالی دوگانه دارند و محمدرضا از حسی می گوید که برای اولین بار تجربه می کند. بسیار خوشحالم از اینکه بعد از سال ها پدر به آغوش ...
برخورد لاجوردی با منافقین مثل فرزندانش بود
تواند تاریخ و موضوعات مرتبط با شهید لاجوردی را بیان کند. در طول مصاحبه دو بار بغض کرد. یکی وقتی راجع به شهید محمد کچویی صحبت کرد و دیگری وقتی از مظلومیت شهید لاجوردی گفت. محمد کچویی (اولین رئیس زندان اوین بعد از انقلاب) از دوستان مشترک هر دو آنها بود که بواسطه برخورد پدرانه اش با تواب های گروهک ها (علی رغم سن کمش) به پدر توابین معروف بود. آنچه در زیر می خوانید ...
عذاب وجدان از قتل پسر بیمار
کشور بفرستم. او در همان دوران خدمت سربازی به خاطر اذیت و آزارهایش به درخواست فرمانده اش در بیمارستان روانی بستری شد، اما آنقدر مرا تحت فشار قرار داد تا به رضایت خودم او را مرخص کنم. بالاخره به هر سختی بود دو سال خدمتش تمام شد. متهم در ادامه گفت: بعد از سربازی من و همسرم به خاطر قولی که به او داده بودیم همه تلاشمان را کردیم تا او را به خارج بفرستیم. من پیک موتوری بودم و درآمد ...
ناگفته هایی از رازِ سربه مهرحزب الله + عکس
توانستم بشناسمش. بسیار آدم گرمی بود. *با شنیدن خبر شهادتش منگ شدم آخرین بار او را چند روز قبل از شهادتش در کفرسوسه دیده بودم. وقتی خبر شهادتش را شنیدم، در ابتدا بسیار تعجب کردم. ضربه خیلی سختی بود. منگ شده بودم، انتظار نداشتم چنین اتفاقی برایش بیفتد. *عکس یادگاری از خرابی های جنگ 33 روزه بعد از جنگ 33 روزه من رفتم خرابی های لبنان را دیدم. خرابه های خانه ...
واکنش همسران شهدای مدافع حرم درباره "به وقت شام"/ ماجرای اهدای چفیه شهید مدافع حرم به ابراهیم حاتمی کیا
فیلم شده بودند و در تمام مدت پخش فیلم, به صحنه ها, حتی صحنه های دلخراش توجه میکردند. محمد یاسین با اینکه سنش کم است و هنوز باور ندارد که پدرش شهید شده و همیشه می گوید پدرم بر می گردد, در صحنه های فیلم, پدرش را جستجو می کرد. محمد متین و نهال هم بعد از تماشای فیلم گفتند که پدر ما چقدر شجاع بوده که به سوریه رفته و شهید شده است. محمد متین هم چفیه پدرش را که به یادگار از او باقی مانده بود به آقای حاتمی ...
مقامات دنیایی حضرت فاطمه (س) از زبان پیامبراسلام(ص)
...! محبتت به او زیاد می شد. شب معراج که مرا به آسمان چهارم بردند، جبرئیل اذان و میکائیل اقامه گفت، سپس به من گفته شد: یا محمد نزدیک شو. گفتم: من جلو بیفتم در حالی که تو در حضور من هستی، ای جبرئیل؟ گفت: بلی، خداوند عزوجل پیامبران مرسلش را بر ملائکه ی مقربینش فضیلت داده است. من جلو افتادم، و برای اهل آسمان چهارم نماز خواندم بعد به طرف راستم توجه کردم، و ابراهیم را در باغی از باغهای بهشت ...
قلب جوانان کشور با قلب مدافعان حرم همراه است
خانه شان رفته بودیم که به ما خبر دادند و گفتند محمد مجروح شده است. برای اطمینان از صحت این موضوع به دیدار دوستانش رفتم. تا چشمم به دوست محمد که مانند دو برادر بودند افتاد و حال و روزش را دیدم متوجه شدم که محمدم شهید شده است. محمد در 30 دی ماه 96 در شهر البوکمال واقع در استان دیرالزور سوریه در دفاع از حریم اهل بیت عصمت و طهارت(ع) به دوستان شهیدش پیوست. آقای معافی چندی پیش در بازی تیم پرسپولیس ...
طرح/ شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)
محفوظ نماید. حضرت فاطمه زهرا (س): بهترین چیز برای حفظ شخصیت زن آن است که مردی را نبیند و نیز مورد مشاهده مردان قرار نگیرد. حضرت فاطمه زهرا (س) پس از ماجرای هجوم به خانه حضرت ، خطاب به ابوبکر کرد و فرمود: به خدا سوگند، دیگر با تو سخن نخواهم گفت ، سوگند به خدا، در هر نمازی تو را نفرین خواهم کرد. حضرت فاطمه زهرا (س): ای ابا الحسن! همسرم ، همانا رسول خدا با من عهد بست واظهار نمود: من اوّل کسی هستم از ...
سخنرانی رهبر انقلاب در مرداد 1359- امروز روزی است که باید سیاست توأم با اخلاق و عبادت باشد
من و سخنرانی های دیرین و چندین ساله من آشنا هستند می دانند، من خود جزء اولین کسانی بودم که فریاد انتقاد به شیوه های نادرست بعضی از روحانیون و روحانی نمایان را بلند کردم. در مشهد، در قلب حوزه علمیه در درس تفسیری که صدها نفر طلبه فاضل و مدرس کوچک و بزرگ می نشستند انتقاد کردم. من نمی خواهم به طور مطلق از نفس عمامه و عمامه به سر تأیید و ترویج کنم. نه، اما خطری احساس می کنم، یک خطر بزرگ و آن خطر همان ...
قیمت ؛ قبل و بعد از مدیری
شروع کردیم. همسرم هم کارمند هست و با هم کار کردیم و زندگی را ساختیم. با پسرم رفیقم باید بگویم که هیچ وقت حس پدر بودن نداشتم و همیشه دوست داشتم که با پسرم رفیق باشم و الان هم خیلی با هم رفیقیم. به خاطر همین حس بوده که تا حالا خودم را به لحاظ سنی خیلی بزرگ تر ندیدم. وقت هایی که سیاوش سر به سرم می گذارد و ادای احترام نظامی را در می آورد و می گوید بله قربان! به او می گویم که عزیزم من قربان نیستم و ما با هم رفیقیم. و در آخر امیدوارم بتوانم کاری کنم که با حالی خوش زندگی کند و هیچ وقت به کاری که دوست ندارد مجبورش نخواهم کرد. ...
استقلال مرا می خواست و مذاکره هم کرد اما قلبم پرسپولیسی است
زیاد چشم می خوری هم زمزمه هایی بود که تیم نتیجه نمی گیره چون اطراف تیم جادوگر هست. این ها شنیده های تیم بود. ما با اون همه بازیکن نمی تونستیم حتی نزدیک بشیم به دروازه حریف. من مصدومیتم خوب می شد، می اومدم خوب کار می کردم و گل می زدم ولی دوباره هفته بعد مصدوم می شدم. من تا حالا تو دوران فوتبالیم خداروشکر مصدومیت سنگین نداشتم ولی اون سال چیزهای عجیب و غریبی می اومد سراغ من. ...
مربی که با نقاشی سعی داشت امید و نشاط را به کودکان بازگرداند
ساختن کاردستی جدیدی با کاغذ باطله(روزنامه)بودم و همسر و دختر 4ساله ام مشغول دیدن تلویزیون بودند با اینکه شدت زلزله مرا به دیوار راهرو می کوبید در کمترین زمان ممکن بیرون رفتیم و به سرعت منزلمان به طور کامل تخریب شد به زحمت توانستیم چادری مسافرتی از زیر آوار پیدا کنیم و با همسایه ها زیرهمان چادر ماندیم شهر پراز غبار بود, کوه ریزش کرده و برق قطع شد و بی خبری از وضعیت سایر محله های شهر نگرانی را به ...
رییسم با من دوستی کثیف داشت و ..! / "سهیلا" و 2 زن دیگر چه راز شومی داشتند؟!
اگر کوچک ترین مشکلی در زندگی به وجود بیاید آن احساس های عاشقانه هم از بین می رود این بود که پدر و مادرم نسیم را برای ازدواج من پیشنهاد کردند. او از بستگان دور ما و دختری با اخلاق بود. 18ساله بودم که مراسم ازدواجمان برگزار شد و تلاش های من نیز برای کسب روزی حلال و درآمد بیشتر شدت گرفت. همزمان با تولد دخترم از شریک کاری ام جدا شدم و یک شرکت نصب دوربین های مدار بسته تاسیس کردم. با حمایت و ...
فوتبالیست جوان چگونه دست به کثافتکاری زد؟ / راز جام شیطان چه بود؟
زندان آزاد شدم و فردی را در حال سرقت از صندوق صدقات دیدم. او را ترساندم و پول های مسروقه را برداشتم. هنوز غروب نشده بود که دوباره راهی زندان شدم. جوان 27 ساله گفت، پس از آزادی Freedom پدرم با فروش لوازم منزل برایم موتورسیکلتی خرید تا با آن به عنوان پیک موتوری کار کنم، اما چند بار به خاطر تخلف موتورسیکلتم را توقیف کردند. دیگر روی بازگشت به خانه را نداشتم که باز هم به خاطر سرقت از صندوق صدقات دستگیر شدم و.. رکنا ...
فاطمه فاطمه است : گویاترین عبارت در توصیف یک فرا قهرمان زن
... و اکنون دیگر پدرم سخن نمی گوید، در خانه عایشه، دیوار به دیوار خانه من افتاده است، سرش بر دامن علی است، لب هایش دارد بسته می شود، بیشتر با چشم هایش دارد با من حرف می زند: من دیگر تاب این همه بیچارگی را ندارم. او پدر من است. من مادر او بودم. اگر او مرا در این شهر با اینها تنها بگذارد؟ نگاهش را از من بر نمی گیرد بیشتر از همه نگران من است، در چهره من خواند که چه می کشم. دلش بر من سوخت ...
سبک زندگی فاطمی در نگاهی کوتاه
فرازی از زیارت عاشورا می خوانیم:(اللهُمَّ اجْعَلْ مَحْیای مَحْیا مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد، وَمَماتی مَماتَ مُحَمَّد وَآل مُحَمَّد) که همان اشاره به خواست خداوند و دعای شیعه برای قرار گرفتن در مسیر سبک زندگی اهل بیت(ع) است. از میان معصومین(ع) آن که زندگی پر برکتش به خصوص برای زنان مسلمان همچون خورشیدی نورافشانی می کند، وجود نازنین حضرت فاطمه زهرا(س) است که آشنایی با سبک زندگی آن حضرت بسیار ...
داماد سرخانه ای که شهردار شد
مورچه هم نرسیده! به این ترتیب دو خانواده به دفترخانه رفتند، اما مشکل این بود که دختران زیر 18 سال اجازه عقد دائم ندارند. بنابراین پدر میثم پیشنهاد داد میان دخترش و نامزدش صیغه محرمیت خوانده شود و تا دو سال صبر کنند. اما خانواده مرضیه که روی موضوع عقد دائم اصرار داشتند، با دریافت گواهی رشد دخترشان از دادگاه، مراسم عقد را به راه انداختند. دو سال بعد مرضیه دیپلمش را گرفت و میثم مدرک مهندسی اش را و حالا ...
گفتم دیگر ملیحه بی ملیحه...
علیزاده مرا معرفی می کند و پیشنهاد گزارش را به مرد می دهد، به مِن و من می افتد و با اکراه قبول می کند. پس از چند دقیقه، روی یکی از صندلی های مطب می نشیند و از زندگی اش می گوید. ***** 37 ساله ام. در خانواده متوسطی به دنیا آمدم. پدرم کارگری بود که در گرمای تابستان و چله زمستان با خون دل کار می کرد تا شکم خانواده 9 نفره مان را سیر کند. از همان کودکی بچه آرامی بودم ...