سایر منابع:
سایر خبرها
آخرین وضعیت قربانی اسیدپاشی توسط همسرش
یک روز تصمیم جدی گرفتم تا طلاق بگیرم، از آنجایی که حق طلاق هم با خودم بود به خانه پدرم رفتم چند مدتی گذشت و مدام تماس و تهدید و گاهی هم التماس ولی من هیچ وقت باورم نمی شد که بتواند تهدیدهایش را عملی کند و یا اینکه مرد زندگی باشد و بتوان با او زیر یک سقف زندگی کرد. خلاصه یک روز با من قرار گذاشت تا با هم صحبت کنیم، به یک کافه در تبریز رفتیم همه چیز خوب بود، مدام تکرار می کرد که نمی خواهد ...
به رویاهایت نه نگو
محیط و اشیای زندگی ام تعلق خاطر داشتم. در دوران بچگی بزغاله ای داشتم که به طرز عجیبی به آن وابسته بودم و یک روز پدر و مادرم به این نتیجه رسیدند که این وابستگی برایم مضر است و من را به بهانه نان خریدن بیرون فرستادند و در این فاصله بزغاله را سربه نیست کردند. من یک سال تمام برای پیدا کردنش به بازاری می رفتم که زمانی در آن حیوانات اهلی می فرختند. می رفتم تا چیزی را که از دست داده بودم دوباره به دست ...
گنج پررنج پدر تالاب ها
حیوان تمام راه را با پاهای اریب، همراه او گز می کرد. سگ یک چشم داشت، برای همین وقتی اسکندر درباره خاطرات باغ اونکل و تانتی در آلمان حرف می زند، بیچاره را پشت اسم حیوان می گذارد. سگ هیچ نمی دانست کسی که گاه در آن باغ بزرگ پرنده و سنجاب و خرگوش ها را با آن تفنگ بادی و تازه ترین هدیه کریسمس خود نشانه می رفت، بعدها حامی هزاران فلامینگو، قرقاول و آهوی سرگردان است و پریشانی تالاب های رو به خشکی: خجالت می کشیدم سگ بیچاره خرگوشی را بلند می کرد و من نمی توانستم شکار کنم. بعد از مدتی دیگر خبری از آن سگِ گرگی آلمانی نشد و خاطره اش رفت پشت علامت سوال های اسکندر فیروز. ...
گفت وگوی خواندنی با امام جمعه اهل سنت؛ آخوند غیرمردمی نماینده رهبری نیست/درٍ خانهِ ائمه جمعه همیشه باید ...
وارد شود. چه آن دختر و پسری که خطبه عقد فوری به دفترشان می آیند تا ضمن قرائت خطبه عقد، رضایت پدر و مادر و دیگر تبعات چنین ازدواجی را بپذیرید و چه آن جوان یا پیرمردی که برای مشکل کار، معیشت یا مسائل شرعی می خواهد امام جمعه را ملاقات کند. "آخوند رهبر" می گوید، به مردم آق قلا گفته هر وقت که نیاز به دیدار با امام جمعه داشتند، بعد از پایان درس حوزه تا آخر شب می توانند به منزل ایشان بیایند و ...
برای نجات دوبلورهای جوان از دست GEM، انجمن گویندگان مرا اخراج کرد
طرف مدیر کل ادارۀ استودیوها گفتند شما باید انجمن گویندگان و سرپرستان گفتار فیلم را راضی کنید، من رفتم با خانۀ سینما صحبت کردم، خانه سینما گفت صحبت می کنیم و به آن شکل اتفاقی نیفتاد. تا اینکه دیدم در مجمع عمومی که 19 دی ماه 95 بود، گفتم بروم آنجا و یک متنی هم آماده کرده بودم که اصلاً توضیح بدهم که چرا این اتفاقات افتاد. وقتی واردِ سالن شدم با رفتارهای خیلی بد از طرف همکارانی که سالها با هم کار ...
روایتی از بی خوابی چند ساله جانباز دزفولی
اکسیژن ساز و کپسول استفاده می کنم. شب زیاد اذیت می شوم. شرمنده همسرم و فرزندانم هستم که دامن گیرمن شده اند. باخود می گویم: فرزند من چه گناهی کرده است باید بامداد شب بیاید دست و پاهای مرا ماساژ بدهد تا دوباره حرکت کنند. این موضوع مرا اذیت می کند آنها به خاطر من باید این همه مشکلات را تحمل کنند. وقتی وخامت حالم را می بینند اعضای خانواده هم اذیت می شوند. در ادامه مصاحبه مهرانگیز بهفرد همسر ...
حرف های شیرین و جذاب خانم گل فوتسال آسیا
سخت تر است. البته ما در خانواده مان ورزشکار حرفه ای نداریم و به صورت معمولی ورزش می کنند. من از بچگی عاشق ورزش کردن بودم و هر رشته ای که می رفتم بهترین می شدم، چون مدام در حال دویدن و تلاش کردن بودم. خب خانواده من هم قدیم می گفتند نمی شود و دختر که به باشگاه نمی رود و هنوز جا نیافتاده بود. اما بعدا خانواده ام دیدند چقدر علاقه و استعداد دارم و دیگر جلوی من را نگرفتند و از بچگی حمایت کردند ...
چهره های مشهوری که کودکانی را به فرزند خواندگی پذیرفته اند
جزئی از خانواده اش بداند: شاید حدود یک سال بعد من شیفته ی آن دختر کوچک شده بودم و از آن زمان دیگر پدر او شدم. ریچی دو فرزند بیلوژیک هم به نام های سوفیا ریچی و مایلز بروکمن ریچی دارد. چارلیز ترون چارلیز ترون دو فرزند خوانده دارد، پسری به نام جکسون و دختری به نام آگوست. ترون اولین فرزند خوانده اش جکسون را در سال 2012 از زادگاه خود یعنی افریقای جنوبی پذیرفت. سه سال بعد از آن ...
نان به نرخ زباله
وارد این عرصه شدم و امروز چنان آلودگی همه اعضای بدن مرا فراگرفته که از خودم فراری هستم اما چه کنم مجبورم، از بیکاری بهتر است. این جوان پرتلاش خودش 24 ساله معرفی می کند و می گوید: روزانه حدود 12 ساعت پیاده روی می کنم. تنها کار من کسب روزی حلال با سرکشی به سطل های زباله و پیدا کردن کارتن، پلاستیک، فلزاتی مثل آلومینیوم و غیره است آن هم با آن همه سختی ههایی که نگویم بهتر است. شیرعلی با وجود ...
24ساله ای که 36سال پیش پرکشید +عکس
فاش نیوز- صبح عاشورای سال 1337 حسینعلی در زرین شهر اصفهان در دستان خسته پدر کشاورزش جای گرفت و در سایه تربیت عالمانه پدر رشد نمود. در سن 7 سالگی به مدرسه رفت و تا اخذ مدرک دیپلم تحصیل نمود. از کودکی علاقه زیادی به ورزش کشتی داشت و به عنوان قهرمان اول شهرستان و استان اصفهان برای چند سال متوالی معرفی گشت و به مسابقات انتخابی تیم ملی راه یافت. سال 1353 وارد فعالیت های سیاسی شد. سال 1356 ...
دعای ابوحمزه ثمالی در سحرگاهان ماه رمضان + دانلود فایل صوتی
پیامبرت – که درود تو عَلَیْهِ وَالِهِ اَللّهُمَّ اغْفِرْ لی وَلِوالِدَیَّ وَارْحَمْهُما کَما رَبَّیانی صَغیراً بر او و آلش باد – ما را بمیران خدایا بیامرز مرا و پدر و مادرم را و برایشان رحم کن چنانچه مرا در کودکی پروریدند اِجْزِهما بِالاِْحسانِ اِحْساناً وَبِالسَّیِّئاتِ غُفْراناً اَللّهُمَّ اغْفِرْ و پاداششان بده در برابر نیکی به نیکی و در مقابل بدیها به آمرزش خدایا بیامرز ...
ترامپ واشنگتن یا شیکاگو را پایتخت اسرائیل قرار دهد
...: ما در شرایط بسیار سختی قرار داریم اما به نتیجه و پایان کار مطمئنیم زمانی که من کودک بودم به همراه پدر و مادرم از فلسطین خارج شدم و در پی پناهگاه بودیم نخست وزیر وقت رژیم صهیونیستی می گفت بزرگان فلسطینی می میرند و کوچکترهایشان فراموش می کنند اما تاریخ ثابت کرد که این دروغی بیش نیست. الزواوی گفت: کوچک ها بزرگ شدند و هرگز فلسطین را فراموش نکردند و برای آزادی هر وجب از خاک فلسطین می جنگند ...
32 سالمه و 4 ساله در تهران کارتن خواب هستم و...
، ولی در عمق وجودش غوغایی به پا بود. دقایقی بعد دختری قد بلند و لاغر اندام در اتاق را باز کرد. صورتش را با دستانش پوشانده بود. پدر روزت مبارک: سمیرا جلو آمد. انگشتر نقره ای را از انگشت در آورد و به دستان مادر داد. آرام گفت: می خواستم روز مادر بیایم و هدیه ات را بدهم. دختر جوان در برابر پدر زانو زد. یک انگشتر مردانه هم از دست دیگرش در آورد. می گفت: این را ...
شهیدی که هیچ تصویری از خود برجا نگذاشت/ اینجا همه آدرس این خانه را می دانند
، خانه ای در محله امامزاده شاهزید، اولین مقصد مسؤولان یزد در این عزیمت بود، پدر و برادر شهید به استقبال شهردار و تیم همراه آمدند، در بدو ورود چهره یکی از اعضای خانواده شهید برای جمالی نژاد آشنا بود، مشخص گردید خانم جعفرزاده دختر شهید بوده که مدت ها در شهرداری اصفهان با جمالی نژاد همکار بودند. شهردار یزد که پیش از این در اصفهان کمتر نام شهید جعفرزاده را شنیده بود، اظهار کرد: به آن اندازه ...
اعترافات تکان دهنده مرد دلارفروش قاتل/ آدمکش نبودم پولم را می خواستم
ولی بازهم صبر کردم. چه شد که تصمیمت را عملی کردی؟ چند شب قبل از جنایت به همراه همسرم و دختر 11 ساله و پسر 14 ساله ام به خانه پدری پژمان رفتم اما آنها جلوی زن و بچه ام مرا تحقیر کردند. شب حادثه هم به سراغ پدر زن پژمان رفتم و به او گفتم 2 یا 3 میلیون تومان به من بده تا شب عیدی برای زن و بچه ام وسیله بخرم اما او گفت اگر تو این پول را داری به من بده و رفت. خسته شده بودم و دیگر نمی ...
همسایگی تون مستدام خاتون!
نعیمه جاویدی| خبرنگار: منطقه 10 از پیرزن 70 ساله تا دختر بچه 8 ساله، بزرگ و کوچک دور هم جمع هستند. سن و سالشان یکی نیست اما دلخوشی هایشان چرا! اینکه عصر هر روز به خانه همسایه شان سر بزنند و دیدار تازه کنند. اینجا خانه خاتون زارعی مادر شهیدان محسن و مسعود تقی زاده در محله سی متری جی است. اهالی این خانه را به نام و عنوان دیگری می شناسند، پایگاه همسایگی محله . یکی از ...
رویکرد دولت فقط حمایت از موسیقی پاپ است/ امیدوارم موسیقی لرستان به جایگاه واقعی خود برسد
.... سال 88 وارد دانشگاه هنر شدم و رشته موسیقی و ادامه دادم. چطور شد که از بین سازهای موسیقی محلی سرنا رو انتخاب کردین؟ در دوران بچگی ام کمانچه می زدم اما همیشه یه علاقه خاصی به سرنا داشتم و چون امکانات خیلی زیادی نبود با فلوت تمرین می کردم، یادمه اولین بار اردیبهشت سال 1374 بود که سرنا دست گرفتم و شروع کردم به نوازندگی. نظر خانواده تون چی بود؟ دوست داشتن ...
تسویه حساب خونین دلالان دلار
عمد عباس 51 ساله اقرار کرد و درباره علت و انگیزه اش از این تیرانداری مرگبار گفت. آنچه در ادامه می خوانید گفت وگوی شهروند با متهم اصلی این پرونده است. چطور دستگیر شدی؟ یک هفته قبل از شهرستان به تهران آمدم و پولی نداشتم؛ برای همین در این ساختمان مشغول شدم. من خیلی سال ها قبل گچکار بودم. دوشنبه بود که برای نهار تعطیل کردم. با بچه ها دورهم نشسته بودیم که مردی وارد اتاق شد و گفت که ...
گفت و گو با بهروز فروتن، بنیانگذار برند بهروز
گرفته است؟ -من وقتی شش، هفت ساله بودم پدرم من را وادار می کرد که بروم نجاری و ریخته گری و سیم پیچی و کار برق را یاد بگیرم. دستمزدی هم می دادند. مهم این بود که من جوهر کار را پیدا کنم و از کار نترسم. بعد از این که پدرم را در سن 10 سالگی از دست دادم، فهمیدم که می باید برای بودن در جامعه کار کنم و کار را عار ندانم. اصلا کار، عار نیست. کار، یک عشق است. کار، یک هویت است. وقتی که بعدا درسم ...
جنایت به خاطر دلار کثیف +عکس
مرد بدهکار که در دادسرا حاضر بود به بازپرس پرونده گفت: من شرایط کاری ام خوب بود و با افراد زیادی معامله کردم. حتی به عامل جنایت روزی 500 هزارتومان تا یک میلیون تومان بابت سرمایه گذاری هایش سود می دادم تا این که وضع مالی ام خراب شد و مجبور به فرار شدم. فقط با همسرم و از طریق واتس آپ در ارتباط بودم. متهم دایی بی گناه مرا کشت. می خواستم خودکشی کنم علی، دختری خردسال و پسری نوجوان ...
زندگی نامه شهید محرم قربانزاده
به گزارش خبرنگارحوزه قرآن و عترت گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛حماسه دفاع مقدس روز به روز بالنده تر شد و جوانان ما چونان کوهی استوار در برابر تهاجم دشمن ایستادند. مقدس ترین و با ارزش ترین استقامت، دفاع از عقیده است و بدون شک دوران هشت ساله جنگ تحمیلی عراق علیه ایران از افتخارات بزرگ و بی نظیر ایران اسلامی است. شهادت زندگانی جاودانه یافتن است؛ اوج و عروج تعالی است. شهادت تکامل ایمان و ...
حکایت چوپانی که دلارفروش شد
خودکشی داشتم، اما همسرم مرا پشیمان کرد. تمام زندگی ام را از دست داده بودم و حتی برای شب عید خرجی نداشتم. فکر می کردی به قتل برسد؟ نه، اما یک روز بعد از طریق تلگرام خبرش را خواندم و متوجه شدم قاضی مدیر روستا دستور تعقیب مرا صادر کرده است. عذاب وجدان نداشتی؟ خیلی عذاب وجدان داشتم. چرا خودت را معرفی نکردی؟ من حتی بعد از فرار با افسر اداره آگاهی تماس گرفتم و به او ...
فروش گوسفند و طلب 100 هزار دلاری منجر به قتل شد
زمانیکه مجدد سراغ مهران رفتم، اثری از او نبود، به همین دلیل سراغ پدرزن و پدر مهران رفتم اما آنها می گفتند پولم را باید از خود مهران پس بگیرم، بارها سراغ خانواده مهران رفتم اما نتوانستم پولم را پس بگیرم و در مراجع قضایی اقدام به شکایت کردم، یک بار نیز که برای گرفتن پول نزد خانواده مهران رفتم مرا به داخل پارکینگ خانه برده و مجبور به امضای نامه ای با مضمون دریافت طلبم، کردند و بعد از آن حدود 90 میلیون ...
وقتی از جمشید باردار شدم زندگی پنهانی ام رو شد!
زن 47 ساله ای که به همراه دختر نوجوانش وارد کلانتری شده بود تا راهی قانونی برای رهایی از شر پسر 21 ساله اش بیابد، در حالی که رازهای هولناکی را از گذشته های نه چندان دور فاش می کرد به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری سپاد مشهد گفت: 22 سال قبل زمانی که 25 ساله بودم با جوانی به نام جمشید آشنا شدم. من تا کلاس پنجم ابتدایی درس خوانده بودم بنابراین نمی توانستم با افراد تحصیل کرده یا کسانی که موقعیت ...
شوخی های جالب شبکه های اجتماعی (510)
هر روز صبح میری بیرون تا شب؟ گفتم پدر من استخدام شدم، سر کار میرم گفت مگه تو امتحانای مدرست شروع نشده؟ کلا اطلاعاتش از من در همین حده که میدونه زنده م.! 7. زنگ زدم پشتیبانی اینترنتم میگم چرا اینقدر سرعت داغونه گفت مشکل سراسریه سرعت خودمونم اومده پایین نه دانلود میشه کرد نه چیزی میشه دید هیچی دیگه یکم دلداریش دادم گفتم ایشالا درست میشه و قطع کردم! 8. کنفسیوس ...
قهرم با شوهرم باعث رابط ه ام با محسن شد و...
شرایط را بدتر کرد به طوری که او دیگر سرکار نمی رفت و چشمش به دست من بود. عیسی گاهی لوازم خانه و طلاهایم را می فروخت و دیگر اجاره منزل را هم پرداخت نمی کرد. در این شرایط بود که با حالت قهر به منزل پدرم بازگشتم و چند ماه کنار پدرومادرم زندگی کردم. در همین روزهای تنهایی و در یکی از شبکه های اجتماعی تلفن همراه با جوانی آشنا شدم که وانمود می کرد عواطف و احساسات مرا درک می کند بارها همدیگر را دیدیم و با هم رابطه شوم داشتیم درحالی که هر روز ارتباط من با آن جوان نزدیک تر می شد ناگهان همسرم با یک جعبه شیرینی برای عذرخواهی از من آمد او به اشتباهاتش پی برده و قصد دارد گذشته را جبران کند اما اکنون ... ...
پدرم هرگز ما را به کاری مجبور نکرد / دوست دارم امیرحسین و فاطمه ادامه دهنده راه پدربزرگشان باشند
تاکید می کرد. زمانی که کوچک بودم بهترین هدایا و بهترین چیزها را برای من در نظر می گرفت و به چادرم افتخار می کرد. جوری با من رفتار می کردند که خودم به سمت چادر و حجاب ترغیب بشوم. پدرم هرگز ما را به کاری مجبور نکرد. چند فرزند دارید؟ یک پسر به نام امیرحسین (5 ساله) و یک دختر به نام فاطمه (سه ساله). دوست دارید ادامه دهنده راه پدربزرگشان باشند؟ قطعا آرزو دارم ...
انتشار کتابی درباره گربه در هنر، مذهب و علم
شمایل به چاپ رسد. ترجیح می دادم کتابی که برایش آن همه وقت گذاشته ام در کشویم خاک بخورد و به دست نااهل نیفتد. طی ِ مطالعه در احوال ِ ناشران به مقاله ای برخوردم از محمدرضا جعفری در رثای پدر بزرگوارش مؤسس انتشارات امیرکبیر که شک نکردم او همان ناشری است که پی اش می گردم. در اولین نگاه عاشق قلندران چهارپا شد و کاری کرد کارستان: کتابی با جلدی زیبا و ظاهر و باطنی بسیار آبرومند، که نشان از ...
راز خوابیدن هرشب زن باردار در پراید سفید چه بود؟ | با قاسم در ارتباط بودم تا اینکه ....
گره خورده بر دستانش افکند و گذشته تلخ خود را مروری دوباره کرد. او به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری گفت: مادرم اعتیاد شدیدی به مواد مخدر داشت به طوری که من هم با بیماری اعتیاد به دنیا آمدم و به عنوان موجودی وابسته به مواد افیونی زندگی فلاکت بارم را از همان روزهای آغازین تولد شروع کردم. مادرم با خوراندن تریاک و شیره مرا بزرگ کرد تا این که وقتی به سن نوجوانی رسیدم عاشق هیولای سفید شدم و مصرف شیشه و ...
چهلمین روز درگذشت پدر شهید "اصغرزاده" در بهارستان برگزار شد
سربلندی شماست، امیدوارم که به آرزویم برسم. اگر عمری باقی ماند چند روز دیگر به خدمت شما می آیم. دیر بیشتر از این مزاحم نمی شوم. بیا مادر تماشا کن که فرزندت چه می جوشد، برای خاطر اسلام سپر کردم سر و سینه. برای من مکن گریه که من شاد و سرافرازم، برای خاطر اکبر شیر دل شکستم گردن کافر سرافرازم. انتهای پیام/ ...