سایر منابع:
سایر خبرها
بهترین راه تملق بنده برای خداوند/ محرومان از رحمت پروردگار چه کسانی هستند؟
، مادرها و جوان ها. یک فردی بی علت عقلی و شرعی و حکیمانه، فقط در خیال خودش می بافد که این دختری که من دیدم و و عاشق او شدم، گنج همین است و اسیر آن خیال هم هست. پدر می گوید نه، می گوید اشتباه می کنی؛ مادر می گوید نه، می گوید اشتباه می کنی؛ دایی و عمو می گویند نه، می گوید اشتباه می کنید؛ بعد هم می گوید یا این ازدواج برای من بشود که مراد من حاصل شده است و یا نشود، یا زنده می مانم و ازدواج نمی کنم، یا خودم ...
درخواست دختر نوجوان برای دستگیری مردی که او را باردار کرد
قیافه اش توجهی نمی کردم. یک سال گذشت؛ یک روز جهنمی مرا در برزخ تنهایی گذاشت و رفت تا هشت ماه بعد... یکی از عموهایم با مشکل مالی مواجه شده بود، پدربزرگم چند ده میلیون از حسابم برداشت کرد و به او داد، از آنها متنفر شده بودم چطور می توانستند به تنها پشتوانه یک دختر محروم از پدر و مادر اینگونه دست اندازی کنند. در همان موقع سروکله امیر پیدا شد، تا آن موقع نمی دانست که ...
اگر معلم باشم!
هایش را تحمل کرد. باید مراقب سوءتفاهم ها بود. مثلاً یک بار یکی از بچه ها داشت حرف می زد و معلم داشت او را دعوا می کرد. من هم به پیروی از معلم و از جایی که با آن دوستم شوخی داشتم رو به آن دانش آموز دستم را به نشانه ی سکوت نشان دادم. یک دفعه معلم مجبورم کرد که بلند شوم و پشت به بچه ها و رو به تخته بایستم. اول چون می دانستم اشتباهی نداشتم با خنده پشتم را به بچه ها کردم. اما بعد خیلی غرورم ...
سلبریتی های 50سال قبل ایران چه کسانی بودند؟
، کلی بازتاب دارد. کسی که از تشک کشتی و عرصه ورزش شروع کرد و بعد خواننده شد. سال 1352 آهنگی با نام پول سیاه خواند و استعداد خود را در این زمینه نشان داد با این حال، بعد از انقلاب دیگر فرصتی برای حضور او در عرصه موسیقی پیدا نشد. همین چندی پیش خبری آمده که قرار بود در یک فیلم سینمایی بخواند اما خیلی زود، این خبر تکذیب شد. یساری بعد از انقلاب در امارات کنسرت هایی برگزار کرد و چند کنسرت هم در اروپا داشت ...
شکایت بردن از روحانی جوان به آیت الله حائری
...؛ برای این که می بیند خودش هیچ نیست و هرچه هست نقص است و هرچه هست از اوست؛ هرچه کمال است از اوست؛ خودش چیزی ندارد؛ هیچ یک چیزی ندارند؛ انبیاء هم هیچی نداشتند. همه هیچ اند؛ و اوست فقط. همه هم دنبال او هستند. آنها که می فهمند، آنها که وارسته می شوند و می روند سراغ همان معنا ... کمال انقطاع همین است. در جایی دیگر گفت: کمال انقطاع، خروج از منزل خود و خودی و هرچه و هرکس ، و پیوستن به او است، و گسستن ...
شهید جهان آرا کیست؟
است چادر نمازهای خوش قیمت هم کنار دستش است و برایشان تبلیغ می کند. توی زیرزمین خانه پارچه فروشی داریم. اینها هم چادر مشکی اعلا است، دست بزنید جنسش خیلی عالی است. با همان خونگرم مردمان جنوب، بی خیال اینکه قرار است در مورد خانه ای که محمد و خودش در تهران داشته اند، حرف بزنیم. سیدهدایت الله حالا چادرهای نماز دوخته شده را از نایلونی بزرگ بیرون می آورد و تند و تند با لهجه گرم ...
اصغر نوری کارگردان نمایش دو روایت از شکسپیر در گفت وگو با ابتکار : کم مانده است روی صحنه های تئاتر بالن ...
به گونه ای بود که مردم لحظه ای تماشاگر و لحظه ای بعد کنشگر بودند. تحت تاثیر همین ایده در اجرای خودتان تماشاگرها را وارد نمایش کردید؟ بله. دقیقا. وقتی آنتونن آرتو را خواندم متوجه شدم که او از تئاتر ایران چیزی نگفته است. ولی هر چیزی که می گوید دقیقا شبیه به پرده خوانی و تعزیه ایرانی است. همین موضوع را در برابر متون ویلیام شکسپیر در نظر گرفتم. با خودم گفتم که چطور می شود نمایشنامه های ...
خواننده یا رب العالمینِ : غصه می خورم که چرا نگذاشتم صدایم شنیده شود
.... پدربزرگ ما، حضرت آدم هم گنه کرد، این قدر به مردم گیر ندهید ... خدا تقوای درون ما را می خواهد، گناه کرده ایم ولی درِِ خانه خدا را که نبسته اند ... گریستن با سحری خوانی سیدجواد ذبیحی او در مورد به یادماندنی ترین خاطره اش از شنیدن سحری خوانی هم گفت: شب نوزدهم ماه مبارک رمضان بود و من در حرم امام رضا (ع) بودم، وقت سحر بود، اذانی پخش شد که بسیار به دلم نشست و دیدم چقدر باحال است. فردا شب ...
متن نوحه ممد نبودی را اولین بار در اتوبوس سرودم و یک سال بعد کویتی پور آن را خواند
خرمشهر هنوز جنگ تمام نشده است، هنوز هم مردم خرمشهر نمی توانند در اروند ماهیگیری کنند یا در شلمچه به کشاورزی و زراعت بپردازند هنوز هم خرمشهر زخم های جنگ را تحمل می کند. هر جای این شهر پای می گذارم به یاد همرزمانم می افتم. پرویز عرب، بهروز مرادی، پرویز موسوی، جها آرا، امیر سلیمانی، جمشید برون و... خاطرات لحظه ها و ساعات دوران دفاع مقدس برایم زنده می شود. پیشکسوتان و یادگاران دفاع ...
آیا راهی برای مقابله با چرندگویی وجود دارد؟
.... فرانکفورت در پاورقی کوتاهی در کتاب در باب چرندیات2 گفت وگوی لودویگ ویتگنشتاین با فانیا پاسکال را، دوست و معلم زبان روسی ویتگنشتاین، نقل می کند. پاسکال نوشت: لوزۀ خودم را درآورده بودم و در بیمارستان ایولین دلم به حال خودم می سوخت. ویتگنشتاین تماس گرفت و منم نالیدم: ’حس سگی را دارم که زیرش گرفته اند‘ . ظاهراً ویتگنشتاین دل آزرده شد و گفت: هرگز حس سگی که زیرش گرفته اند را درک نمی کنی ...
دانشجوی مغرور با یک نگاه و یک پک ساده اسیر کیانا شد
که رقص با شیطان را تجربه کرده و بابت کسب این تجربه بهای گزافی هم پرداختم. زحمات پدر و مادرم را برای بازگشتم به زندگی را هرگز فراموش نخواهد کرد. با بازگشت به تهران و خانه مان، مصمم شدم که زندگی ام را همان طور که نابود کرده بودم، بار دیگر از نو بسازم. با تمام توانم به مطالعه دروسی که درآنها مردود شده بودم پرداختم. صدای آثار بتهوون دوباره فضای خانه را پر کرد. هر چند که توانایی حافظه ام ...
دور از آپارتمان های تهران، نقد آپارتاید در بوشهر
یکی از دور نگاه کند ممکن است تصور کند که بوشهری ها سیاه هستند. این همه سال گذشته و بعد از این همه جنبش های ضدآپارتاید که باعث سرنگونی رژیم های این چنینی شده اند، در عمل هنوز می بینیم این ریشه نخشکیده است و چیزهایی از آن باقی مانده و عده ای دل شان نمی خواهد که آنها را به سیاه ها منتسب کنیم، در حالی که سیاه پوست ها برای من زیبایی شناسی خیلی خاصی به لحاظ اندام و ادا و اطوار و فرم و رفتار و سکنات و ...
روایت دردهای یک جانباز شیمیایی از سیرجان تا اتریش
سال 65 بسیجی بودم و از سال 65 بصورت رسمی به استخدام سپاه پاسداران درآمدم. دو بار مجروح شدم در سال 62 از ناحیه دست در عملیات والفجر4 در منطقه مریوان مجروح شدم و در عملیات والفجر 8 در منطقه فاو شیمیایی شدم که برای مداوا به اتریش اعزام شدم از ناحیه دو چشم بشدت آسیب دیده ام که البته الان یکی از آنها را ازدست داده ام. از لحظه ای که مجروح شدید بیشتر برایمان بگویید. بچه های اطلاعات ...
خون دل نخبگان هسته ای و دیپلمات های خوش خیال / ترامپ هم به توهم صدام دچار است
شهید علم . بعد از آن هم، کم و بیش درگیر ماجرای آن چهار شهید بزرگوار هسته ای بودم. چرخ روزگار چرخید و چرخید تا اینکه آقایان تصمیم گرفتند، بر سر حاصل زحمات و خون دل آن مردان مرد معامله کنند. طی این سالیان هر بار که در تلویزیون خوش و بش آقایان را با دشمنان این میهن دیدم، از عمق وجود سوختم. وقتی که آقای صالحی با آمانو دست می داد به یاد ماجرای افشای اطلاعات دانشمندان هسته ای ایران ...
خراسان جنوبی|ناگفته هایی از فتح خرمشهر به روایت جانباز 70 درصد بیرجندی
روز موفق نشدند به اهدافشان که پس گرفتن منطقه از دست دشمن بود دست یابند اما 3 روز بعد با حمله مجدد آن منطقه را از عراقی ها گرفتند و این عملیات تا آزادی خرمشهر ادامه داشت که 12 نفر از همرزمان بیرجندی در این عملیات شهید شدند. تسنیم: چه روزی مجروح شدید؟ نصرآبادی: اردیبهشت ماه سال 1361 مجروح شدم و پس از 6 ماه متوجه شدم که قطع نخاع و جانباز شده ام. تسنیم: از مشاهدات آزادی ...
از بی خوابی دانشمند گمنام تا خواب خوش دیپلمات ها!
این جمله را گفت، ناخودآگاه منقلب می شوم. به هر حال خدا توان و توفیقی داده بود که در کمتر از دو ماه، قریب به 80 مصاحبه از همکاران، دوستان و خانواده شهید بگیرم و حاصلش بشود کتاب شهید علم . بعد از آن هم، کم و بیش درگیر ماجرای آن چهار شهید بزرگوار هسته ای بودم. چرخ روزگار چرخید و چرخید تا اینکه آقایان تصمیم گرفتند، بر سر حاصل زحمات و خون دل آن مردان مرد معامله کنند. طی ...
جولان گدایان سمج در قبرستان
و تصمیم می گیرم سر مزارش بروم. بهشت زهرا(س) خلوت است. آب را روی سنگ و گل های اطراف مزار پدرم می ریزم و می نشینم تا در خلوت با پدر درد دل کنم. هنوز حرف هایمان شروع نشده که خانم جوانی با چادر خاکی کنار مزار پدرم می نشیند و فاتحه می خواند و بعد دستش را به نشانه درخواست پول به سویم دراز می کند. حس خبرنگاری ام گل می کند و کنجکاو می شوم تا در مورد کسب و کارش بیشتر بدانم . با صحبت کردن ...
مصاحبه | حال و هوای عاشورایی مدافعان حرم به روایت یک فعال فرهنگی
بسیار سرد، از صدایش شناختم واجد علی است. جلو رفتم و کنارش ایستادم. دیدم از فرط سرما با بینی اش نفس می کشد. گفتم: دل تنگ پدر و مادرت شده ای؟ گفت: نه پدر و مادر من از دنیا رفته اند. گفتم: پس دلت برای همسرت تنگ شده است؟ گفت: نه، من مجردم و ازدواج نکرده ام. دستم را آرام بردم روی صورتش کشیدم متوجه شدم گریه می کند. - سبحان الله! آدم چه چیزهایی که در این معرکه های جنگ نمی بیند. – گفتم: رفیق گریه می کنی ...
خرمشهر های دیروز و امروز/ سوم خرداد و واقعیت های ناگفته نبرد ما/ تضمین اروپا به کاخ سفید
، دشمن در پشت خاک ریز ها چشم به راه رسیدن تجهیزات و مهمات بود، نگاهش به غرب و مرتجعین منطقه بود تا امکانات جنگی برایش فراهم کنند و اگر کوچک ترین خبری از اتمام آذوقه و ادوات نظامی به آن ها می رسید، معرکه را ترک می کردند و فرار را برقرار ترجیح می دادند. در این سوی میدان اما، مردانی با اراده های پولادین در کمین خصم نشسته بودند که با گره زدن قلب و روح و جان خود به معبودشان، لحظه ای در رویارویی و مقاومت ...
شهرکرد| خاطرات تلخ و شیرین رزمنده چهارمحال و بختیاری از عملیات فتح خرمشهر
بود که 6 ماه آنجا بودم و بعد در عملیات شرکت کردم که در این عملیات از ناحیه دست راست مجروح شدم.که ما را اعزام کردند به تهران و 3 هفته آنجا بودیم اما بیمارستان خوبی نبود چرا که در آن بیمارستان مجروحان عراقی بودند و ما شبانه از بیمارستان فرار کردیم و بدون اینکه به پدر و مادرم بگویم دوباره به جهبه برگشتم و با همان دست مجروح مأموریتم را تمام کردم و به عقب برگشتیم و بعد از ان به بروجن آمدم تا دستم بهبود ...
یزد | داستان سرباز ایرانی که توسط اسرای عراقی برای نگهبانی بیدار شد
تفصیلی خبرنگار خبرگزاری تسنیم از یزد را با این رزمنده هشت سال جنگ تحمیلی بخوانید. تسنیم: از چه تاریخی وارد جبهه شدید؟ فضلی: از سال 1359 به عنوان داوطلب وارد جبهه شدم در آن زمان عراق با تمام قدرت در حال پیشروی بود و ما در جاده آبادان به ماهشهر مستقر شده بودیم که این استقرار ما در این مکان بیش از 60 روز به طول انجامید و آتش دشمن هم بسیار سنگین و خرمشهر نیز اشغال شده بود. ...
شهر را از کنار اروند با توپ می زدند/ خرمشهر که فتح شد، کِیف کردیم!
شد خوابید. صدای گلوله می آمد. خیلی هم پشه داشت. یکی از روزها که خواب و بیدار دراز کشیده بودم و هوا هم خیلی گرم بود، اعلام کردند زود بروید که خرمشهر آزاد شد. ما ایستگاه حسینیه بودیم. خط عراقی ها سقوط کرد. به ما گفتند کمپرسی می خواهند تا اسیرها را بیاورند. گفتند راه از طریق شلمچه باز شد. به ذهنم آمد که مثل همان طرح هایی که از پاسگاه حسینیه داخل شویم، احتمالاً از کنار شلمچه داخل رفته اند ...
اعترافات متهم به آزار شیطانی 6 زن
قیطریه می رفتم. در 5 سالی که با فرانک دوست بودم او مرا عاشق خودش کرد البته نخستین بار او مرا با شیشه و پایپ آشنا کرد و باعث شد تا به مواد مخدر معتاد شوم. می خواستم با او ازدواج کنم اما به من خیانت کرد و با پسر دیگری دوست شد. کینه بدی از او به دل گرفتم.اما نمی خواستم از او انتقام بگیرم. از همه دخترها متنفر شدم و تصمیم گرفتم تلافی کنم. بعد از آن ماجرا به سراغ فرانک نرفتی؟ هرگز. ...
عناوینی با روح تاریک...| 10 بازی برتر که تمامی طرفداران Dark Souls باید تجربه کنند
: PlayStation 4, Microsoft Windows, Linux, Mac سال انتشار: 2018 امتیاز متا: —- این بازی لیست ما با 9 بازی دیگر فرق خیلی بزرگی دارد و آن هم این است که Eitr هنوز منتشر نشده است و تازه امسال قرار است عرضه شود!! ولی خب با شناختی که از آن دارم برایش استثنا قائل شدم و آن راغ در لیست قرار دادم تا علاوه بر 9 بازی که می توانید تجربه کنید یک بازی هم باشد که شاید در لیست ...
دام شیخ نشین میلیاردر برای تصاحب دختر ایرانی در حجله !
همان موقع بود که تصمیم گرفتم کاری که افسانه گفته بود را انجام دهم؛ خروج غیرقانونی از کشور! افسانه وقتی فهمید که عزمم را برای رفتن جزم کرده ام، شماره تلفن یکی از آشنایانش در تهران را برایم فرستاد. او می توانست مرا غیرقانونی از مرز خارج و به دبی برساند. حالا که پدر عقلش را به دست بتول داده و می خواست مانع پیشرفت من شود خودم باید دست به کار می شدم و به این ترتیب بود که دل به دریا زده و با ...
ملأ حسنی امام جمعه ارومیه چهره معتدلی که از نو باید شناخت
موقعیت حساس منطقه و استان، مسلح بودن را بر ایشان تحمیل کرد واین سبب شد که وی در ظاهر خشن جلوه کند و روحیه اعتدالگرایی وافراط ستیزی اش در هاله ای از ابهام به ورطه فراموشی سپرده شود. علاوه در هشت سال حاکمیت دوم خردادی ها، روزنامه های زنجیره ای و افراطی با فضاسازی ها وتحریفاتی که مرتکب شدند، شخصیت او را غیر منطقی وخشن معرفی کردند واین مزید بر علت شد تا شخصیت اعتدالی ایشان کاملاً تحریف شود. در این فرصت، شخصیت واقعی این روحانی مبارز و معتدل را از زبا ...
روز ملاصدرا، روز فلاسفه
بیند چگونه چنین فراغتی ممکن است... ، ناچار ازهمراهی با مردم دل کندم و از انس با آنان مأیوس گشتم تا آنجا که دشمنی روزگار و فرزندان زمانه بر من سهل شد و نسبت به انکار و اقرارشان ، و عزت و اهانتشان بی اعتنا شدم. آن گاه روی فطرت به سوی سبب ساز حقیقی نموده ، با تمام وجودم در بارگاه قدسش به تضرع و زاری برخاستم و مدتی طولانی بر این حال گذراندم ؛ سرانجام در اثر طول مجاهدت و کثرت ریاضت ، نورالهی ...
رمز موفقیت او هم قدمی با رهبری بود
بین علما اختلاف بود. مردم و آقای یثربی به ما می گفتند. جلسه ای تشکیل دادیم که همه علما باشند. خودم هم هر دو هفته یک بار بودم که مسائل شهر مطرح شود. یک بار در منزل آقای یثربی، یک بار در منزل آقای مدنی و... خیلی دلم می خواست اختلاف را برطرف کنم. تا چه حد موفق شدید؟ نمی دانم. آیا به رهبران آنها در تهران حرفی می زدید؟ وقتی پیش من می آمدند، تذکراتی می دادم. شما در کاشان ...
علت رفتن قلعه نویی به سپاهان؛ با خدا معامله کردم!
امیر قلعه نویی درباره حضورش در تیم سپاهان بعد از یکسال کار در ذوب آهن به رادیو تهران گفت: این حرفهایی که می زنم عین واقعیت است. سال خوبی در ذوب آهن داشتم. از تک تک اعضای این تیم تشکر می کنم که در شرایط بد از من حمایت کردم. یکی از روزهای بد من روزی بود که 4 گل خوردیم و شرایط جدول خوب نبود ولی مجموعه ذوب آهن از من حمایت کردند و از آنها تشکر می کنم. به خاطر دل مردم برگشتم وی ادامه ...
دستگیری مدیر شرکت در مقابل عشوه گری منشی
دامان اعتیاد پناه آورده بود و با آن درد و دل می کرد و هرروز در منجلاب اعتیاد فروتر می رفت. بیستمین بهار عمر راسپری می کردم که آن ازدواج لعنتی شکل گرفت.ازدواج خودت؟ نه بابا. فرشته خواهر کوچکترم ازدواج کرد و رفت سر خانه بخت. با ازدواج فرشته نابود تر شدم! چرا؟مگه ازدواج بده؟! نه. ولی همیشه میگن آسیاب به نوبت. من دختر بزرگتر خانواده بودم مگه احترام به بزرگتر واجب نیست؟ نه خانم ...