سایر منابع:
سایر خبرها
تنها 20 درصد از اطلاعات کودتای نقاب منتشر شده است/ کدام خلبان کودتا را لو داد؟
و رد شدیم. جلوتر که رفتیم دیدم تعدادی از آنها جلوی درب پادگان هم بودند. از این موضوع ناراحت شدم و از دژبان نیروی هوایی پرسیدم که چه خبر است، اما مشاهده کردم که پایگاه در دست همان برادران است. معاون وقت عملیات پایگاه نوژه تصریح کرد: بعد از ورود به پایگاه به منزل جناب گلچین فرمانده پایگاه رفتم و پرسیدم چه خبر است و او گفت دیشب تا صبح در پایگاه تیراندازی و درگیری داشتیم و می خواست کودتا ...
جواد یساری: مگر ما دزد بودیم که بگویند ممنوع الفعالیت است؟ / شجریان استاد همه خواننده هاست
...> مجبورم همه چیز را روراست بهتان بگویم، بعد از اینکه پای من در کشتی مشکل پیدا کرد به سراغ کار رفتم و تلویزیون، یخچال و لوازم خانگی به مردم قسطی می دادم. اوایلش هم کار خوب بود. البته همان زمان در باشگاه می خواندم و گاهی هم زیر دوش خوانندگی می کردم دوستانم خیلی من را مورد تشویق قرار می دادند. خودم هم موسیقی را خیلی دوست داشتم و جزئی از زندگی ام بود. اما فکرش را نمی کردید بعدها به صورت جدی ...
آثار دیوانه کننده هنرمندی که حتی الفبا را نیز بلد نیست + تصاویر
...> چشمانش لبریز از غرور شد و گفت: بله، بله که خودم کشیده ام، تمامش کار خودمه، برای هر کدومش هم یه قصه دارم. تابلوی نقاشی حسن مرادی 1 داستان ورودش به هنر را این گونه شرح داد: 78 ساله بودم که همسرم را از دست دادم، پس از آن بسیار احساس تنهایی می کردم، مدتی از فوت همسرم نگذشته بود که در فصل پاییز بر اثر یک حادثه چند قسمت از بدنم شکست و خانه نشین و زمین گیر شدم. دیگر نمی ...
آن مرد بی حیا با وعده ازدواج نقشه کثیفش را اجرا کرد و بعد من را دور انداخت
کمی آرام شده بودم و به این امید که مشکل بدنی ام نیز حل بشه وکمی لاغر بشم، با شور و احساس ویژه ای شیشه مصرف می کردم. مشکلت حل شد؟ هرگز! هم خودم سوختم و هم زندگی اطرافیانم را سوزاندم. روز به روز مصرفم بیشترمی شد تا این که همه اعضای خانواده دیگر متوجه تغییر رفتارمن شده بودند. من که زنی خانه دار وهمسری مهربان برای همسرم و همچنین مادری فداکار برای فرزندم بودم اکنون به موجودی پلید ...
پرسپولیس نه، به یک تیم اروپایی می روم/ مهدی طارمی به کمک ما نیاز دارد
نظر می رسد بسیاری از هواداران و بازیکنان به خاطر این حذف، حسرت خوردند. تیم ملی ایران لایق صعود از گروه بود ولی بدشانسی در بازی مقابل اسپانیا باعث این اتفاق شد و ما کنار رفتیم. یادم می آید روز قبل از بازی مقابل پرتغال با صداو سیما مصاحبه کردم و گفتم کاری می کنیم که مردم کشورمان سرشان را بالا بگیرند و فکر می کنم چنین کاری کردیم. حال همه فوتبالدوستان دنیا با احترام درباره فوتبال ایران ...
عشقی که چهارخانواده را به خاک سیاه نشاند + جزئیات
صورتش احساس می کند می فهمد که اوضاع بدتر از این حرف هاست. می پرسد: چم شده؟ می شنود: هیچی عزیزم، فقط ضربه ای به چشمت خورده و کمی ناراحتش کرده، باید یه کم صبر کنی تا خوب بشه، می خوام دستت رو باز کنم، به پانسمان چشمت دست نزنی ها. یک هفته بعد خوب می دانست که چشم راستش دیگر بینایی ندارد، در سن بیست و چندسالگی بازنشستگی زودتر از موعد گرفت و خانه نشین شد. نامزدش رهایش کرد ...
عکس اعلامیه شهادتش را انتخاب کرده بود + عکس
حسن و دوستانش، پذیرفتم. حسن را صدا زدم. گفتم: اجازه می دهم؛ اما باید قول مردانه بدهی که مراقب خودت باشی و سالم برگردی. دو سه روز، به ماه مبارک رمضان مانده بود. با 2 نفر دیگر از بچه ها اعزام شدند؛ اما دلم شور می زد. یک روز به دمشق زنگ زدم تا سفارش کنم از حسن برای آموزش نیرو استفاده کنند؛ اما دیر شده بود. حسن غفاری، محمد حیدری و علی امرایی همان روز شهید شده بودند. محمود مردانی ...
ماجرای خواندنی حضور تازه وارد ها/ جوان گیتار زن هم...
.... حس راننده های حرفه ای را داشت. من آن روزها رانندگی بلد نبودم. اما دوست داشتم بعدها که راننده می شدم شبیه به او باشم. فرمان را با نوک انگشتانم بچرخانم. دنده را با کف دستم عوض کنم و به راهنما تقه بزنم. او همه ی این ها را داشت. در یک سر و ته کردن توی کوچه ی بالایی حوزه همه ی این ها را انجام داد و بعد پرسید کجا بروم حاج آقا؟ گفتم برویم شهرک . آنجا کمی کار داریم. مؤدب و نجیب بود. چیز دیگری ...
دارو گران نشده، شرایط بیمه تغییر کرده است
دیروز چند نفر از هم تختی های پدرم در بیمارستان می گفتند داروهای شیمی درمانی شان را پیدا نکرده اند . با خروج این مرد از داروخانه زن جوانی با چهره ای آشفته همراه پسر دوساله اش وارد می شود پسر بزرگم نزدیک به 11 سال است به دلیل بیماری ژنتیکی دارو مصرف می کند. همه داروهایش تحت پوشش بیمه نیست به همین خاطر در ماه حدود یک میلیون و 400 هزار تومان پول دارو پرداخت می کنم. اگر دارو نخورد، زنده نمی ماند. همیشه ...
تیغ های جراحی که خطا رفت/نارضایتی اکثر مردم از حکم پرونده کیارستمی
شده سزارین به بیمارستان تخصصی دولتی حوالی تهرانپارس رفتیم ولی پزشکی که قرار بود عمل سزارین را انجام دهد، بدون اطلاع قبلی به ما رفته بود سفر. زایمان توسط انترن ها صورت گرفت. بچه را یکی، دو ساعت بعد آوردند نشانمان دادند. از خوشحالی در پوست خودم نمی گنجیدم. می خواستم هر چه زودتر زنم را از ریکاوری بیرون بیاورند و پیشش باشم، ولی این انتظار ساعت ها طول کشید. به ما نمی گفتند چه شده است. 8-7ساعت که گذشت ...
جنایت شیشه بُر در پاتوق دود و دم
آغاز بازسازی صحنه قتل را صادر و از متهم خواست تا مراقب آنچه می گوید باشد. مرد کراکی پس از اندکی مکث گفت: شب قبل از درگیری، من به پاتوق رفتم و مقداری مواد به احمد(مقتول) دادم. آن شب شوکت هم آنجا بود، او از دادن آن مقدار مواد به مقتول ناراحت شد چون که او با احمد ارتباط داشت و موادش را از او می گرفت. عصر فردا دوباره به خانه مقتول رفتم تا موادی را که به او داده بودم پس بگیرم، باز هم شوکت آنجا بود ...
شعر، خط مقدم هنر انقلاب است
جشنواره ای برگزار شود و شعر داشته باشم، شرکت می کنم. در جشنواره شعر حوزوی اشراق سال گذشته، جزو برگزیدگان بودم. در جشنواره سوختگان وصل نهاد نمایندگی رهبری در دانشگاه تهران هم دو دوره برگزیده شدم. ■ به عنوان کسی که این مسیر را تجربه کرده و اکنون همراه استعدادهای نوپا در این حوزه است، چه عواملی را در بالندگی شعر در افراد مؤثر می دانید؟ به نظر من آنچه بیشتر از همه به رشد شعری کمک می کند ...
زن جوان با پای خود به وعده گاه مرگ رفت
...: من حدود دو سال پیش از حادثه توسط زن مطلقه ای به نام سارا با المیرا آشنا شدم ابتدا رابطه ما به صورت تلفنی بود تا اینکه خیلی به هم وابسته شدیم و همین وابستگی باعث شد بیشتر به هم نزدیک شویم. یک روز المیرا به من زنگ زد وآدرس محل کارم را گرفت ودرحالی که تازه پدرش فوت شده بود به دیدنم آمد وگفت دلش برایم تنگ شده است من هم در جریان یک درگیری او را هل دادم و بعد آنجا را ترک کردم اما نمی دانستم المیرا ...
داستان پیرمرد بامزه در بازار!
آرمان - هشت سال پیش، به دنبال یک سری اتفاقات ناخوشایند، تصمیم گرفتم مدتی از تهران دور باشم. به اصرار خاله نازنینم به تبریز رفتم و یک ماه و نیم آنجا ماندم. طولانی ترین مدتی بود که در زادگاه پدر و مادرم سپری کردم و با وجود روحیه بسیار بدی که داشتم، زمان پرتفاهم و آرامی را با حمایت خانواده مادری می گذراندم. بعد از مدتی تصمیم گرفتم خاله عزیزم را سورپرایز کنم. فکر کردم وسایل آشپزخانه را مطابق مد روز ...
حاج منصور جا نمانی...
بسیار من را برآشفت. در خواب یک راه سبز دیدم که انتهایش به حرم حضرت زینب (س) ختم می شد. در این مسیر دوستان شهیدم را دیدم که در صف جای گرفته بودند و یکی از این افراد حاضر در صف که چهره اش را به خاطر ندارم، گفت که ما داریم برای دفاع از حرم می رویم، حاج منصور بجنب که از غافله جا نمانی؟ همسر شهید عباسی ادامه داد: همین خواب زمینه ای شد تا همسرم ظرف یک هفته مقدمات سفر به سوریه را فراهم کند و بلافاصله ...
عاطفه 16 ساله به حجله مرد 31 ساله رفت / پری از من مدل خیابانی ساخت!
. ولی شادی های دوران نوجوانی هم 3 سال بیشتر طول نکشید چرا که مادر، من و 3 خواهرم را به مادربزرگم سپرد و خودش با مرد دیگری در یکی از شهرها ازدواج کرد. آن روز ما با چشمانی اشکبار به خانه مادربزرگم نقل مکان کردیم و زندگی جدید ما آغاز شد. 16 ساله بودم که مرا به اولین خواستگارم شوهر دادند. صادق اگر چه 15 سال از من بزرگ تر بود، اما چهره مهربان و مودبی داشت. به همین خاطر به زندگی با او ادامه دادم چرا که ...
پیشکش ملکه تا 200 سال دیگر کوک است
بلندترین نقطه کاخ یعنی بالای عمارت شمس العماره نصب کردند و صدای ناقوسش به گوش همه تهران کوچک آن زمان می رسید. صدای ساعت بعد از مدتی باعث گلایه درباری ها شد که به دستور شاه صدای آن را کمتر کردند. اما این دستکاری باعث خاموش شدن ساعت شمس العماره شد؛ خاموشی 100 ساله! تا اینکه اوایل دهه 90 سازمان میراث فرهنگی و متولیان کاخ گلستان تصمیم به پایان این سکوت گرفتند. بنابراین یکی از قدیمی ترین و کاربلدترین ...
هدیه دادن تصویر تو به ما ، مثل هدیه دادن آینه بود به یوسف
سرو سرخ در سال 1396 منتشر شد را تقدیم خوانندگان می کنیم. 30 سال از عمر این چشم ها می گذرد. دقیقاً 25 تیر 65 بود که تابلو را، از طرف شورای عالی انقلاب فرهنگی به ما هدیه دادند. هدیه دادن تصویر تو به ما، مثل هدیه دادن آینه بود به یوسف. اصلاً چه هدیه ای بهتر از تو. خودم رفتم و قابی برای آن سفارش دادم. الان 30 سال است که به جای تو، تابلوی بزرگی از تو، در خانه دارم. 30 سال، یک عمر است رحیم ...
عاشقانه ترین رابطه های ستاره های هالیوودی
اسمیت در یک برنامه تلویزیونی با هم آشنا شدند. جیدا قرار بود در این برنامه در کنار ویل حضور داشته باشد اما به دلیل کوتاه بودن قد نتوانست نقش مذکور را بدست آورد. اما این آشنایی کوتاه باعث شد که این دو با هم دوست شده و چند سال بعد با هم ازدواج کنند. جیدا در مورد رابطه خود با ویل اسمیت و چگونگی شروع رابطه عاشقانه شان چنین گفته است:" بعد از این که چندین سال از آشنایی ما می گذشت، یک شب برای شام با هم ...
تاثیرات "لاکچری بودن" در جرایم رانندگی
معتادم طلاق گرفتم و دو سال بعد با مرد 62 ساله ای ازدواج کردم، اما به دلیل مخالفت فرزندان آن مرد و در حالی که فرزند 4 ساله ای هم از او داشتم، دوباره مجبور به طلاق شدم. هیچ کدام از مراکز خیریه و امدادی کمکی به من نکردند. چرخ خیاطی کهنه ام را به راه انداختم، اما سرمایه ای برای دوخت و دوز نداشتم. گرسنگی فرزندانم را می دیدم و زجر می کشیدم، هر کجا برای کار می رفتم یا کاری برایم نداشتند یا با ...
2 روز از عروسی من گذشته بود ؛ خواستار اجرای مجازات قطع ید هستم !
وی در دادگاه گفت: من وقتی به خاطر تعدیل نیرو از محل کارم بیکار شدم از سر ناچاری دست به سرقت زدم. رسیدگی به این پرونده از سال 94 به دنبال دستگیری دزدان خانه ای در غرب تهران شروع شد. مدتی بعد دزدان که سه مرد جوان بودند دستگیر شدند ودر بازجویی ها به هفت فقره سرقت خانه همراه با تخریب در اعتراف کردند. این متهمان پس از محاکمه در سه شعبه دادگاه کیفری به سه حکم مختلف محکوم شدند اما هر سه حکم از سوی قضات ...
هیچگاه برای پسرانم پارتی بازی نکردم
. منوچهر می نشیند با شما نیم ساعت صحبت می کند. بعد از آن هم 20 دقیقه با خودش کار می کند و پس از آن اگر به منزل شما زنگ بزند، اهالی منزلتان نمی توانند تشخیص بدهند که شما پشت خط نیستید! با همه این خلاقیت ها منوچهر نتوانست رادیویی بشود. * در بازیگری چطور؟ -در بازیگری هم تلاش کرد، ولی نشد. * بله. آقای اسماعیلی در فیلم های کوچک جنگلی (که به جای خودش هم گویندگی کرد) یا شب ...
گزارشی از تبعات تحریم و نوسانات ارزی در بازار داروی کشور
نکرده اند . با خروج این مرد از داروخانه زن جوانی با چهره ای آشفته همراه پسر دوساله اش وارد می شود پسر بزرگم نزدیک به 11 سال است به دلیل بیماری ژنتیکی دارو مصرف می کند. همه داروهایش تحت پوشش بیمه نیست به همین خاطر در ماه حدود یک میلیون و 400 هزار تومان پول دارو پرداخت می کنم. اگر دارو نخورد، زنده نمی ماند. همیشه داروهایش پیدا نمی شود، گاهی پیش آمده تا چند ماه بعضی از داروهایش را مصرف نکرده و حالش ...
متهم: فرزانه بعد از اینکه فهمید دوستش ندارم سرش را به دیوار کوبید و ...
جنازه او روبه رو شدم. من همان موقع به خانه مادرم رفتم و ماجرا را به برادرم گفتم. برادرم به کارگاه برگشت و جنازه را با ماشین به بیابان های اطراف تهران برد. این متهم درباره رابطه خودش با همسرش نیز به قضات دادگاه گفت: من متاهل هستم و رابطه خوبی با همسرم دارم. ولی فرزانه زن تحصیلکرده و فهیمی بود. حتما اگر قبل از همسرم با او آشنا شده بودم با او ازدواج می کردم. من قصد کشتن او را نداشتم. من دو سال با فرزانه در ارتباط بودم و در این مدت به او علاقه مند شده بودم. ولی او خودش سرش را به دیوار زد و جان سپرد. در پایان این جلسه هیات قضایی وارد شور شد تا رای صادر کند. ...
برای گرفتن نقش دنبال کسی نمی روم!
دلیل است که هنوز هم حس خوبی دارم و در کنار خانواده ام آرامش خاطر دارم. با این حساب می توان گفت که دوستان سینمایی و تلویزیونی نسبت به شما کم لطفند! – بله. البته من گله ای از کسی ندارم و مشکلی هم با هیچ کسی ندارم. همه را دوست دارم و اگر پیشنهادی هم شود، با کمال میل بازی می کنم. شما هم در زمینه بازیگری فعالیت کرده اید و هم در زمینه چهره پردازی. اصلا چطور شد که در کنار بازیگری به ...
نوزاد چند روزه ام را 5 میلیون تومان فروختم
دیدم اوضاع خودم درست نیست و نمی تونم هزینه فرزندم رو بدم از اینکه به سراغش برم پشیمون می شدم. دوست نداشتم که بچه م موقع هروئین کشیدن من رو ببینه، اگر شرایط مالی خوبی داشتم بچه م رو نمی فروختم. بعد از مدتی به خانه خورشید رفتم و به خانم ارشد گفتم که جریان به این صورت بوده. شماره تماس واسطه رو به خانه خورشید دادم تابا اون خانواده تماس بگیرن تا بچه رو برای آزمایش ببرن که مشخص بشه HIV گرفته ...
نگاهی به شلیک ناجوانمردانه به ایرباس ایرانی
نفرند ؟ خانم بنائیان با نگریستن در لیست مانیفست مسافران بعد از این که کمی لیست را بالا و پائین می کنه می گوید ... والله طبق این ورقه ای که من دارم سیزده نفر اماراتی ، ده نفر هندی ، شش نفر پاکستانی ، شش نفر یوگسلاوی و یک نفر هم ایتالیایی آن برد داریم امروز .... پرواز به سوی بندر عباس .... طراوت و شادابی بامدادی از درون کابین به خوبی احساس می شد ... همه چیز مرتب پیش می رفت ...
کیانوش عیاری: سراغ فیلم های خیابانی می روم تا دیگر تجربه کاناپه را نداشته باشم
ول بودم و فکر می کردم چرا پیاده روها در اهواز کج و کوله است، چرا تیرهای چراغ برق میان پیاده روست، چرا آنقدر همه چیز شیر تو شیر است؛ نابسامانی ها اذیتم می کرد، بلوار حاشیه رودخانه کارون اهواز اذیتم می کرد، فقر مردم اذیتم می کرد... اگر فیلم هایی که می سازم حاوی مسائل اجتماعی است به دلیل علاقه شخصی ام از کودکی است. در نوجوانی دوست داشتم شهردار باشم؛ چرا؟ چون از صبح تا شب در خیابان ها ول ...
گفتند که نباید مقابل پرسپولیس بازی کنی
مسابقات بازنده بودیم و در آن فصل حتی یک ریال هم از تیم استقلال اهواز دریافت نکردم و حتی پول اجاره مسکن و غذا هم از جیب دادم. دروازه بان سابق تیم استقلال اهواز با اشاره به این که پس ازاین اتفاقات در نیم فصل از تیم استقلال اهواز جدا شدم و راهی تیم آلومینیوم اراک شدم، خاطرنشان کرد: در نیم فصلی که در اراک بودم شرایط مناسب بود و توانستم نمایش خوبی داشته باشم تا برای فصل بعد راهی تیم گل گهر ...
پایان تلخ اعتماد زن جوان به یک فیلمبردار سینما
زن جوان گمان نمی کرد با زندانی کردن فیلمبردار آزارگر در خانه اش به اتهام آدم ربایی بازداشت شود. جام جم نوشت: هفته گذشته یکی از فیلمبرداران سینما با حضور در دادسرای جنایی تهران از زن جوانی به اتهام آدم ربایی شکایت کرد. او به بازپرس جنایی گفت: مدتی پیش با زن جوانی آشنا شدم و قرار بود با هم ازدواج کنیم اما به خاطر مشکلاتی از هم جدا شدیم. او مرا به طور اتفاقی در خیابان دید و ...