سایر منابع:
سایر خبرها
مادر شیطان صفت داماد، پسر همسایه را برای دوستی شوم سراغ عروس فرستاد !
به گزارش نامه نیوز، وقتی رضا دو ساله بود، خواهرم، مریم را به دنیا آورد و از همان زمان من با خواهرم قرار گذاشتم که وقتی بچه های ما بزرگ شدند، با هم ازدواج کنند. کم کم این موضوع در همه فامیل پیچید و همه منتظر بودند تا این دختر و پسر زودتر بزرگ شوند و عروسی آن ها را ببینند اما قضیه آن طور که من می خواستم پیش نرفت چون رضا در دانشگاه به یکی از همکلاسی هایش علاقه مند شد و یک روز آمد و گفت: من همسر ...
مراسمی به دور از چشم و هم چشمی
زمان و محل عقد با نظر نهایی عروسُ داماد مشخص شود. می گفتند مراسم، مراسمِ شماست و خودتان محل عقد و روزش را انتخاب کنید. پیشنهاد من این بود که مراسم عقد در روز فرخنده ای مثل سالروز به امامت رسیدن حضرت صاحب الامر والزمان (عجل الله) باشد. الحمدلله نهم ربیع الاول روز فرخنده ای بودُ همه موافق این بودند که مراسم در آن روز برگزار شود. قرار شد بعد از پایانِ ماه صفر برای رزرو سالن عقد و خریدهای ...
روایت جدال دردناک محمود با آمپول های میلیونی ام .اس +تصاویر
...، بیان می کند: ما در آن زمان دچار بحران روحی شده بودیم. در تنهایی گریه می کردم. یک روز در حالی که خیلی ناراحت بودم مادرم که زمانی دیالیزی بود و به خاطر همان بیماری درگذشته بود را به یاد آوردم و با خودم گفتم "اگر او روحیه داشت زنده می ماند و این تلنگری برایم بود و با خودم گفتم باید روحیه ام را حفظ کنم." فارس: از چه زمان وارد روزهای خوشی و راحتی شدید؟ _ صدای چرخ ...
ازدواج حضرت علی (ع) و حضرت فاطمه (س) چگونه رقم خورد؟
ازدواج حضرت زهرا (س) و حضرت امیرالمونین (ع) روز مبارکی است که بیشترین زوج های جوان پیوند خودشان را در این روز رقم می زنند. مراسم خواستگاری امام علی (ع) از حضرت زهرا (س) هنگامی که حضرت علی علیه السلام برای خواستگاری فاطمه علیهاالسلام رفت، حضرت حدود 9 سال داشتند و پیامبر (ص) در خانه ام سلمه بود. امام علی (ع) وقتی درب خانه را زد پیش از آنکه خودشان را از پشت پرده معرفی کنند ...
اکبر معززی: مدیران هاشمی، "تقوایی" را از کوچک جنگلی اخراج کردند/ "طیب" بین لوطی ها خیلی آقا بود+فیلم
...؛ کجا متولد شدید و دوران کودکی و زیست شما چگونه بود؟ من بچۀ تهران هستم، محله ای میان مولوی و میدان اعدام که به آن می گویند بازارچۀ سعادت؛ من آنجا به دنیا آمدم، درست روبه روی خانۀ ما دبستان هم بود، 6 کلاس ابتدایی را در آن دبستان به نام سعادت گذراندم. من یک مقدار شیطان بودم، دیر می خوابیدم، درس کمتر می خواندم و همیشه صبح ها دیر بیدار می شدم، ولی چون مدرسه روبه روی خانه مان بود، مادرم می ...
ناگفته های زندگی شخصی بیانسه از زبان خودش
بود چون که من به فرزندانم شیر می دادم. در واقع همه چیز خیلی متفاوت و سخت بر من گذشت. من در روز زایمانم 99 کیلو بودم. شرایط بدنی خوبی نداشتم، به طوری که یک ماه آخر بارداری ام را در استراحت مطلق بودم. نه تنها سلامت من بلکه سلامت فرزندانم نیز در خطر بود. با این اوصاف، مجبور به زایمان سزارین شدم. حتی مجبور شدم که مدتی را در NICU بگذرانم. در طول تمام این مدت، همسرم کنارم بود و از ...
الگویی عارفانه و عاشقانه برای همه بشریت
...> عروس بی همتا اشراف عرب دختران خود را به کسانی می دادند که در قبیله و قدرت و زر و زور مثل آنها باشند. روی این عادت دیرینه، اشراف و بزرگانی اصرار داشتند که با دختر گرامی پیامبر، فاطمه (س) ازدواج کنند؛ غافل از آنکه این دختر با همه دختران دیگر فرق داشته و به موجب آیه مباهله مقام بلندی دارد. فاطمه(س) به تصریح آیه تطهیر معصوم بود و شوهری جز معصوم نمی توانست داشته باشد؛ از این رو، پیامبر از ...
به مناسبت زادروز آلفرد هیچکاک: معرفی کتاب هیچکاک به روایت هیچکاک
اسپانیایی در نظر گرفت، البته تا به امروز هیچ سندی در ارتباط بین این دو پروژه در دست نیست. به هر حال، این متن از نوشته های اولیه هیچکاک شاید مبین توانایی ها یا علاقه هیچکاک به کمدی رمانتیک نباشد. تمام سعی و تلاش او در این مقطع زمانی متمرکز بر فراگیری بود تا خود را به فردی بدل سازد که روزی اجازه ساخت فیلم خواهد داشت. هیچکاک تا مدت ها بعد از آن که به عنوان فیلمساز جا می افتد به نوشتن داستان ادامه ...
محاکمه تازه عروس به خاطر پرت کردن شوهر از طبقه نهم ساختمان در زیباشهر
: شوهرم از بیماری فیبرومیالژیا که یک سندروم دردناک اسکلتی است رنج می برد. او یک هفته در بیمارستان بستری بود و من و خواهرشوهرم که پزشک Doctor است کارهای مربوط به او را انجام می دادیم. یک هفته تمام بالای سر همسرم در بیمارستان بودم و حتی یک ساعت هم نخوابیدم. همان روز همسرم از بیمارستان مرخص شده و قرار بود پدر و مادرش از ارومیه به خانه مان بیایند. به همین خاطر خواهر شوهرم و همسرش دنبال آنها ...
دختری سرطانی که تنها از زندگی یک شناسنامه و بیمه تأمین اجتماعی می خواهد
دانستم که شناسنامه و نامم هم مال من نیست. بعد از فوت مادرم؛ در یک دعوای خانوادگی همسر برادرم داد زد که من دختر این خانواده نیستم. درست وقتی مادرم رفت، فهمیدم که من از این خانواده نبودم. از طرفی دیگر کسی که قرار بود با او ازدواج کنم، وقتی متوجه شدند چه شرایطی دارم، خانواده اش همه چیز را کنسل کردند. خانواده اش گفتند من بی خانواده ام. بله من خانواده نداشتم اما از 13سالگی روی پای خودم بودم. خانه از خودم ...
با اجازه بزرگترها، بله! به چاپ دوم رسید
... دایی خبر را شنیده بود، همان جا به همه گفته بود: قرارمون هفته بعد مشهد، عقد قدسی و محمد دعوتید. بعد هم یک اتوبوس کرایه کرده بودند و همه با هم آمده بودند مشهد؛ از آن عقد به این عقد! [چند روز بعد از اینکه به مشهد برگشتند]، یک روز با خواهرهایم داشتیم برای شام مرغ پاک می کردیم. گفتند: عروس خانم بیاد طبقه بالا، می خواهیم مهریه تعیین کنیم. دایی بود. خنده ام گرفته بود، گفتم: عروس ...
حسین عابدینی بازیگر، درمورد کودکی اش می گوید
.... - اگر به دوران کودکی برگردید کدام غذای مادرتان را هوس می کنید؟ کوفته تبریزی که غذای مخصوص آذری ها است. خوب عیدی می گرفتید یا نه؟ نه چه کسی از همه بیشتر به شما عیدی می داد؟ پدر و مادرم - عیدها، منتظر بودید اول خانه چه کسی بروید و چرا؟ عمو ودایی چون می توانستم با بچه هایشان حسابی بازی کنم. - دوست ...
شیوا طاهری بازیگر، انتقاد او از رواج تک فرزندی
چیست؟ خیلی گناه دارند و خیلی از آرزوهایشان بر باد خواهد رفت. شهرت برایتان چه طعمی داشت؟ طعم خاصی ندارد چون خیلی پایبند این مسائل نیستم. مهمترین شباهت شما و دنیا در سریال گذر از رنج ها؟ من هم مثل دنیا آدم صبوری هستم. فکر می کنید بالاخره می شود یک روز از رنج ها گذر کرد؟ بله اگر این کار را نکنیم دیگر نمی توانیم از زندگی مان لذت ببریم. ...
رفتارهای زننده عروس چشم عسلی
دوات آنلاین - مردی که به خاطر رفتارهای نامناسب همسرش از او جدا شده است با مراجعه به مرکز مشاوره پلیس استان رخاسان رضوی از کارشناسان درخواست راهنمایی کرد و داستان زندگی اش را این طور توضیح داد: ریش و قیچی را دست خانواده ام سپرده بودم تا برایم یک زن خوب و با وقار پیدا کنند. نمی خواستم تصمیم عجولانه و نسنجیده ای بگیرم و با اطمینان خاطر منتظر معرفی یک دختر خوب و برگزاری جلسه خواستگاری بودم ...
چرا پزشکیان طرح سوال از احمدی نژاد را امضا کرد؟
را ندارند. وی افزود: بیکاری در کشور وجود دارد، آیا با رفتن وزیر کار، وزیر بعدی مشکل بیکاری را می تواند حل کند؟ مشکل بیکاری، تقصیر وزیر کار نیست. پزشکیان ادامه داد: در زمانی که وزیر بودم، نمایندگان اعتراض می کردند که چرا وضعیت بیمارستان ها اینگونه است؟ علتش این بود که بودجه کافی در اخیتار وزیر بهداشت نبود ولی با این وضعیت نیز من را استیضاح می کردند در حالی که پولی را اختصاص ...
محاکمه کر و لال به اتهام آدم ربایی
در دادگاه به ریاست قاضی زالی حاضر شد. وی بعد از قرائت کیفرخواست با انکار اتهاماتش با زبان اشاره و کمک مترجمش در دفاع از خود گفت: چند سال پیش ازدواج کردم و صاحب دو فرزند شدم، اما همسرم طلاق گرفت و همراه فرزندانم مرا ترک کرد. بعد از آن به شهرستانمان در سنندج رفتم، اما به خاطر مشکلات مالی مجبور شدم برای کار راهی تهران شوم. در تهران مشغول کارگری بودم و برای خوردن غذا به یک اغذیه فروشی در شرق تهران می ...
آقایی: جاکارتا میدان نبرد قدرت هاست / اولین زن ایرانی رنکینگ جهانی جودو هستم
...> بله. در شاهرود در برخی از باشگاه های ورزشی کلاس های آموزشی جودو برگزار می شد. البته آن زمان امکانات بسیار کم بود و زمانی که من این رشته را شروع کردم باشگاه های کمی وجود داشت که جودو داشته باشد. اما من با تلاش خود و با همه سختی ها این رشته را فرا گرفتم و به اردوهای تیم ملی راه پیدا کردم. از زمانی که به اردوی تیم ملی راه پیدا کردم، آنچه در اردوها یاد می گرفتم در شاهرود به بچه های کوچک تر و آن هایی ...
انتهای رنج ها
.... از سوادآموزی تا فارغ التحصیلی از انتها قبادی درباره انتخاب نامش که می پرسیم لبخندی می زند و می گوید که باوجوداینکه اولین فرزند خانواده پرجمعیتشان بوده نامش را انتها می گذارند و می گوید: پدر و مادرم در سن کم ازدواج کردند و تعداد فرزندانشان زیاد بود به همین دلیل امکان اینکه من به موقع به مدرسه بروم مهیا نشد، مجبور بودم به مادرم در کارهای منزل کمک کنم و از موعد مدرسه ...
سرو های پریشان و زریوار همچنان ایستاده اند
ما نشان می دهیم. مثلاً همین بی توجهی به نگاه ها و تلاش برای برقراری یک ارتباط مثبت، تأثیر خوبی بر آگاهی شهروندان گذاشته است . فامیل ها به خواستگاری دختر معلول نمی روند یکی از معضلات اجتماعی که زهره به آن اشاره می کند، ازدواج معلولان است. می گوید فامیل های یک دختر معلول هیچ وقت به خواستگاری آن دختر نمی روند: در منطقه ما ازدواج فامیلی همچنان رایج است. اگر در یک خانواده دختر ...
سرنوشت یک جوان که عاشق دختر همسایه بود و شاهد قتل در باغ
.... من هم که فرزند آخر بودم به تحصیلاتم ادامه دادم و از دوران راهنمایی با چند نفر دوست صمیمی شدم ولی از آن روز به بعد بازیگوشی هایم شدت گرفت به طوری که نمی توانستم در رشته های خوب تحصیلی وارد شوم. این گونه بود که از سرناچاری در رشته سخت افزار کامپیوتر ادامه تحصیل دادم ولی بیشتر اوقاتم را با دوستانم می گذراندم که دو تن از آن ها قاتل و مقتول این ماجرا هستند. زمانی که سال آخر دبیرستان را ...
امام جواد (ع)؛غریب بغداد
خلیفه در مجلس حضور دارند و مردم عوامی که در پشت درها هستند، مطالب را می شنوند، آن گاه امیر از گفته فقهاء دربار روی بر می تابد و به گفته مردی عمل می کند که بیشتر این امت به امامتش معتقدند و او را سزاوارتر از خلیفه می دانند، با همه اینها، امیرمؤمنان چگونه می تواند از عدم اطاعت مردم و شکست حکومت عباسیان آسوده خاطر باشد؟ رنگ از چهره معتصم پرید و گفت: جزاک الله عن نصیحتک خیرا.. معتصم روز چهارم به یکی از ...
کارمند سابق کاخ سفید در کتاب جدید خود رفتارهای رئیس جمهور آمریکا را نژاد پرستانه توصیف کرد.
.... اوماروسا مانیگالت نیومن افزود:" من نمی خواستم چنین مطلبی را باور کنم . هرچیزی را که دیگران درباره او می گفتند من رد می کردم چون آنها او (ترامپ) را به اندازه من دوست نداشتند. من شاهد این درد و رنج بودم و شخصا مشاهده کردم که وی فردی نژاد پرست است. من باگوش های خود حرف های نژاد پرستانه اش را شنیدم و دیگر نمی توانستم چیزی را انکار کنم". این نویسنده در خاطرات خود بدون ارائه هیچ گونه ...
روایتی از شجاعت یک شهید کرد/از حضور در گروهک ضدانقلاب تا شهادت در لباس پاسداری
محرومین مهم ترین ویژگی ناصر بود و در تمام ماموریت هایی که داشتیم این اگر کسی طلب کمکی از او می کرد بدون اینکه از نام و نشانش بپرسد سخاوتمندانه کمکش می کرد. همیشه به ناصر می گفتم، همین دست و دلبازی و محبت به دیگران است که تو را در برابر مخاطرات بیمه کرده و برایت اتفاقی نمی افتد. روزی که ناصر به شهادت رسید من مثل هر روز در مدرسه مشغول کار بودم، که تلفنی بهم خبر دادند فورا از مدیر ...
خاص ترین خانه عروس و داماد در ایران + عکس ها
ازدواج پیش قدم نمی شوند. به همین دلیل، کار حاج آقا بختیاری که با ساخت این خانه هرسال شرایط را برای ازدواج چند زوج جوان آسان می کند، خیلی ارزشمند است. من هم اگر به لحاظ مالی در شرایط مناسبی بودم، دوست داشتم به ازدواج همه جوانان کمک کنم. امروز هم دلم می خواست اسم همه در قرعه کشی دربیاید. باور کنید اگر انتخاب شویم و ببینم در این جمع کسی شرایطش از ما سخت تر است، حاضرم به نفع او کنار بروم. ...
هانیه نوعروس دور از چشم داماد در قرار شوم با حمید دستگیر شد
...: هانیه با دنیایی عشق یک مرد با او ازدواج کرد اما خیلی زود با حمید به خلوتی شوم رفت. خانواده اش از ترس آبروی شان به خواستگاری رفتند. سور و ساط عروسی جور شد. لیلی و مجنون ازدواج کردند. اما پس از مدت کوتاهی ،عروس و داماد عاشق به ناکجاآباد زندگی خود رسیدند. عروس خانم به اتهام رابطه نامشروع با پسری جوان دستگیر شد. آتش خیانت، کانون زندگی آنها را سوزاند و خاکستر کرد ...
امروز همه او را نه مُشتی خاک بلکه مَشتی شهدا می دانند
همچون ده ها شهید دیگر گمنام باقی بمانم...اگر خواستید فقط این جمله را بنویسید: مشتی خاک به پیشگاه خداوند متعال ، تنها همین جمله کوتاه اما پرمعنا نوشته شده است ...مشتی خاک به پیشگاه خداوند متعال... . امروز همه شهید قاریانپور را به دیده یک ازخودگذشته و ایثارگر کامل و گوهری همیشه تابان می بینند، شهیدی که می خواست گمنام و بی نام ونشان بماند اما خداوند نام او را برای همیشه جاویدان کرد. عده ...
چرا قطع رابطه برای برخی افراد سخت تر از دیگران است؟
آن ها را تعریف کرده بود: آن ها فکر می کردند که شریک سابقشان چیز واقعاً نامطلوبی درباره شان کشف کرده است. مثلاً یکی از این افراد نوشته بود: همه چیز خوب پیش می رفت تا اینکه ناگهان او دیگر با من حرف نزد. نمی دانم چرا؛ اما فکر می کنم که او فهمید که من خیلی لجوج هستم و این مسئله او را ترساند و فراری داد. یکی دیگر نوشته بود: فهمیدم که خیلی حساس هستم و افراد را از خود دور می کنم تا مبادا آن ها مرا از خود ...
هادی غفاری: در دادگاه هویدا تماشاچی بودم
رسیدم درهای دانشگاه پشت من بسته شد و آخرین نفری بودم که ثبت نام کردم. بعد رفتم در خانه همین دایی و از اتاق 3 ماه بیرون نیامدم و درس خواندم. بعد برگشتم خانه تا اینکه اسم من را به عنوان شاگرد اول کنکور دانشگاه در روزنامه منتشر کردند و مجاز به انتخاب همه رشته ها شدم. این جوری درس خواندم. تابستان های سال های تحصیلم در دبیرستان و دانشگاه کار می کردم و با درآمدش درسم را ادامه می دادم. در داروخانه کار کردم ...
زنم را به خاطر ازدواج با دختر پولدار آواره کردم !
...> بالاخره با سماجت و اصرار، به خواسته دلم رسیدم و با دختر مورد علاقه ام ازدواج کردم. ما بعد از چند ماه سرخانه و زندگی خودمان رفتیم. روزهای اول زندگی مشترکمان شیرین و رؤیایی بود. اما کم کم دخالت های مادرم شروع شد. او چشم دیدن همسرم را نداشت و هر روز با نیش و کنایه های عذاب آ ور اشک همسرم را در می آ ورد. او راه می رفت و زن مرا با همسر برادرم و عروس عمویم که کارمند بودند مقایسه می کرد. در آ ...
درخواست جدایی سحر به خاطر مادرشوهر خرافاتی
...: زندگی سهیل و پروانه به خاطر سحر و جادوهای مادر سهیل به ایستگاه آخر رسید. زن میانسال که مرتب عروس و پسرش را نزد دعانویس می فرستاد تا برایش سحر و جادو بگیرند، نمی دانست در نهایت زندگی مشترک پسرش را به دادگاه خانواده می کشاند. به گزارش رکنا، زن جوان که از کارهای مادرشوهرش خسته شده بود، درباره ماجرای زندگی شان به قاضی Judge گفت: دو سال است که ازدواج کرده ام. در این مدت هر روزم جهنم ...