سایر منابع:
سایر خبرها
دیدار رییس بنیاد با خانواده معظم شهدا و ایثارگران همدان
: شما جانبازان سعی کنید همیشه قدر خود را بدانید و در ادامه فداکاری و مجاهدتی که در جبهه ها داشتید پایدار و ادامه دهنده همان راه خدا باشید. رییس بنیاد شهید و امور ایثارگران همچنین با حضور در منزل آزاده سرافراز سید محمد موسوی پاکنهاد ، از تلاش ها و تحمل رنج ایشان در دوران دفاع مقدس و دوره اسارت تقدیر کرد. نماینده ولی فقیه در بنیاد شهید و امور ایثارگران با ابلاغ سلام و تشکر مقام معظم ...
مأمون گرایشات شیعی داشت، اما شیعه نبود
نوعی عهده دار این مسئولیت سنگین شدند و آن هم به سبب اسارتِ پدر عالیقدر و عظیم الشأن شان، حضرت امام موسی کاظم(ع)، بود. می دانیم که امام موسی کاظم(ع) در چند سال آخر عمر شریفشان در زندان بصره و بعد از آن در بغداد به اسیر بودند ؛لذا امام رضا(ع) به نیابت از پدر، مأموریت و مسئولیت امامت را بر عهده داشتند و در آن دوران اختناق هارونی، به رتق و فتق امور مربوط به شیعه مشغول بودند. البته طوری عمل کردند ...
پاسخی به نامه علی مطهری برای فرمانده سپاه
امام عزیزمان بودند برگزارش شد. 3-جنابعالی در انتقاد از پاسخ فرماندهی محترم کل سپاه در حمایت از ارکان انقلاب و تایید نطق جناب آقای رئیس جمهور که فرموده اند: . ...شورای نگهبان چشم است و چشم نمی تواند کار دست را بکند...)).نامه نگاری کرده اید. لهذا اینجانب به ناچار جهت استحضار جنابعالی مروری اجمالی بر چند اصل از قانون اساسی کشورمان خواهم داشت و در ادامه به بیان منویات و فرمایشات امام(ره) و رهبری ...
آقا گفت اگر اندرزگو زنده می ماند،وزیر اطلاعات می شد
بی اهمیت) در مورد شهید اندرزگو بیان گردیده که از عدالت خارج است. شما نمی توانید در سال 94 با این همه امکانات و پیشرفت دنیای دیجیتال و دسترسی های خبری در مورد سال 1332 صحبت کنید. به نظر می رسد هر شخصیت تاریخی مثل شهید اندرزگو که در تاریخ مبارزات ایران نقشی بر عهده دارند را باید در زمان و مکان همان روزگار خود مورد بررسی و تحلیل قرار داد. شهید اندرزگو در دوران کودکی خانواده آقای ...
مادرانی که پسرانی آسمانی آوردند/ ویژگیهای مادران ائمه(ع)
سکونتگاه قوم ثمود بوده است در همان شبه جزیره)، نجمه ، صقر ، اروی و ام البنین آمده است و گفته اند که چون حضرت رضا علیه السلام را به دنیا آورد، او را طاهره نامیدند. (همان منبع، جلد 6، صفحه 3458). خبر این کنیز، از برخی جهات، شبیه خبر پیوستن معجزه آسای حضرت نرگس مادر آقا امام زمان (عجل الله تعالی فرجه) به اهلبیت و سفر او در قالب یک اسارت خودخواسته از روم به بغداد است. کار خدا هرچه باشد شبیه ...
آخوند شیعه لندنی در آغوش رجوی +تصاویر
(آیت الله) خامنه ای برای جایگاه خودش است او می خواهد این امکان را به مجلس خبرگان بدهد که در صورت عدم تعیین شخص واحد برای ولایت فقیه این منصب را به شورای رهبری بسپارد. او در مصاحبه با روزنامه جمهوری گفته است کسی را سراغ ندارد که شایسته مقام ولی فقیه باشد و باید رهبری در دست چند نفر باشد به اسم هیئت فقها. بعد از مرگ (امام) خمینی نیز قرار بود سه نفر (آیات عظام) خامنه ای، اردبیلی و مشکینی شورای رهبری ...
تقویت علمایی چون شیخ زکزاکی از واجبات است/مدافع مظلوم خواهیم ماند
، برای انذار قوم خود، به کشور خویش بازگشته و هزاران تن را به اسلام و تشیع دعوت کرده و در این کار موفق هم بوده است و هم مصداق آیات جهاد است که بهترین وعده ها را به مجاهدان در راه خدا که از جان و مال خود می گذرند داده است. ایشان که علاوه بر این، سه فرزند برومند خویش را نیز در راه اسلام و دفاع از مظلومین، تقدیم خداوند منان کرده اند. رئیس و دبیر کل جمعیت دفاع از ملت فلسطین ادامه داد: مردم و ...
ناگفته هایی شنیدنی از مدرسه قلعه از زبان مرحوم "سید حسن میرحسنی"
به گزارش خبرگزار دفاع پرس از سمنان، مرحوم "سید حسن میرحسنی" متولد 1337 و کارمند سابق راه آهن بود. افتخار می کرد که دو شهید بزرگوار به نام های سید کاظم و سید حبیب ا... در راه خدا تقدیم نموده است و دائم می گفت: خدایا شاهد باش که من بچه هایم را در راه تو دادم. صلابت کلامش و استواری عقیده اش مثال زدنی است. گزیده خاطرات ایشان از زبان خودش از سالهای شورو حماسه، هدیه ما به شما. 1- این مسجد در ...
ثبت نام زیر 18 سال
علی موحدی/سرویس منتظران: بعد 7 الی 8 ماه که از اسارتمان می گذشت مسولین عراقی اردوگاه یک روز آمدند و بر اساس اطلاعاتی که از قبل از بجه ها گرفته بودند اسامی بچه های که زیر 18 سال بودند نوشتند و نگفتند که این اسامی را هم برای چه می خواهند. حدس گمان های بود که [...] علی موحدی/سرویس منتظران: بعد 7 الی 8 ماه که از اسارتمان می گذشت مسولین عراقی اردوگاه یک روز آمدند و بر اساس اطلاعاتی که از قبل از بجه ها گرفته بودند اسامی بچه های که زیر 18 سال بودند نوشتند و نگفتند که این اسامی را هم برای چه می خواهند. حدس گمان های بود که می گفتند که این ها را می خواهند آزاد کنند بنده هم جز افرادی بودم که عراقی ها اسمم را نوشته بودند. منتظر تصمیم عراقی ها بودیم که تقریبا بهار 1365 بود و آمدند اسامی را اعلام کردند و گفتند وسایل انفرادی را جمع کنید می خواهیم شما را از این اردوگاه ببریم برای ما خیلی سخت بود به بچه ها عادت کرده بودیم نسبت فامیلی هم با یک دو نفر از بچه ها داشتم از جمله محمد منتعلیوند که هم روستایی بودیم هم فامیل، اما کاری از دست ما بر نمی آمد ناچار به فراق و جدایی بودیم. وقتی ما را جدا کردند به اردوگاه 7 (رومادی 2) بردند ساختار اردوگاهها رومادی مثل هم بود چهار قاطع داشت قاطع ها 2 طبقه و متشکل از 8 اسایشگاه بود . این اردوگاه معروف بود به اردوگاه اطفال یعنی عراقی ها همه ی اسرای را که زیر 18 سال داشتند جمع کرده بودند داخل این اردوگاه قاطع 1 بیشتر اسرایی بودند که در عملیاتهای قبل از خیبر اسیر شده بودند مثل عملیات والفجر و ...... قاطع 2 اسرایی بودند که در عملیات خیبر اسیر شده بودند و قاطع 3 مجموعه ای بود از بچه های که مایل نبودند در قاطع 1 و 2 در بین بچه های حزب الهی باشند یا به عبارت اسارت بگوییم شوتی بودند شوتی بودند یعنی همه طور آدم داشتن. لات و جاسوس و... طرد شده بچه های حزب الهی بودند، اهل بزن برقص بودند با عراقی ها همکاری می کردند تعدادی هم بی تفاوت بودند و زندگی در بین حزب الهی برایشان سخت بود به اصطلاح بریده بودند از شانس بد ما را هم مستقیم بردندداخل این قاطع. بچه ها توجیه شده بودند واز قبل این پیش بینی را کرده بودیم که درچنین فضایی قراربگیریم. ما را تقسیم کردند و هر چند نفری را داخل یک آسایشگاه بردند. فضایی جدید را تجربه میکردیم خیلی زود متوجه شدیم که آدم های این جا متفاوت از محیطی است که ما قبلا بودیم نمی دانستیم به کی اعتماد کنیم، این بچه ها را که می بینیم انگار فرق دارند . بی خیال هستند،آن معنویتی که در بین اسرا ایرانی بود در اینها نبود، از رفتارشان خیلی زود متوجه شدیم که باید مواظب رفتار خودمان باشیم خیلی هاشان هم واجبات را ترک کرده بودند بعضی با این که کم سن سال بودند سیگاری بودند تازه متوجه شدیم که برای چه ما را اینجا آورده بودند در واقع آورده بودند برای استحاله این ها فکر کرده بودند که این بچه ها کم سن سال هستند پس میشود آنها را هم تغییر داد و اعتقاداتشان را از آنها گرفت افرادی هم داشتند که توجیه شده بودند که چگونه با ما ارتباط برقرار کنند (نمی خواهم اسم ببرم چون الآن در ایران هستند و می خواهند زندگی کنند ) جاسوسانشان فعال شده بودند و هر کسی مامور کسی بود البته تعدادی هم بودند که کار به کسی نداشتند و گاها حرفهای از سر دلسوزی میزدند ! اما جو غالب این قاطع برای کسانی بود که با عراقی ها همکاری می کردند. علی ا یحال ما خیلی زود فهمیدیم که کجا آمده ایم و باید چگونه برخورد کنیم با این که اکثرا کم سن سال بودیم اما 8 ، 9 ماهی را تجربه کرده بودیم افرادی هم که آنجا بودند همان طور که گتفم تیپ های مختلفی داشتنند. آنهایی که هم با عراقی ها همکاری می کردند هم تیب های مختلفی داشتند برخی که تابلو بودند و آشکارابرای عراقی ها جاسوسی می کردند مثل احمد تاکی (اسم می آورم چون همه اسرای ایرانی تقریبا او را می شناسند وبعد از آزادی هم به خارج از کشور رفت ) برخی مامور عقیدتی بودند و کار عقیدتی می کردند گرگ بودند درلباس میش مثل (ت ل) خیلی سعی کردند که ما را مثل خودشان خراب کنند اما لطف خدا و مقاومت آگاهانه بچه ها مانع شد. خود سربازانی هم که در این قاطع بودند ازلحاظ رفتاری فرق داشتند ابو جاسم سربازی بود گنده(هیکلی) بی منطق، مسءول برخورد فیزیکی (کتک و شکنجه). کریم که خیلی موزی بود و سعی می کرد با بچه ها ارتباط برقرار کند، این کریم بارها با من هم صحبت شد و قصدش هم تخلیه اطلاعاتی من بود که من هم سعی می کردم به گونه ای با او رفتار کنم که از طرفی نتواند من را تخلیه اطلاعاتی کند واز طرف دیگرنتواند بهانه ای برای شکنجه داشته باشد. بارها به طعنه می گفت که شما اخلاق ظاهریت خیلی خوب است اما باطنت سیاه است به من میگفت مسءول تحریکات (البته این ذهنیتی بود که او داشت الحمدالله بچه ها همه آگاه بودند) وبعدا زهرش را ریخت که در ادمه یادآوری خواهم کرد! اوحتی شناسایی کرده بود که چند نفرباهم همشهری هستند . او بچه ها را از لحاظ رفتاری شناسایی می کرد کرد و بر اساس شناختی که بدست می آورد برای شکنجه به ابو جاسم معرفی می کرد. یک مسئله را یاد آری می کنم و آن این که قاطع 2 جلو قاطع 3 قرار داشت و زمانی که ازاد باش بودیم بچه های قاطع 2که اکثرا در عملیات خیبر اسیر شده بودند از داخل آسایشگاه وازفضای بالای پنجره(روزنه) با اشاره و ایما ما را متوجه می کردند که وضعیت قاطع 3 چگونه است پنچرها به گونه ای نبود که ما افراد را به طور کامل ببینیم چون آنها را با بلوک بسته بودند و به اندازه یک کف دست باز گذاشته بودند .افرادی که با ما ارتباط برقرارمی کردند فقط چشمهایشان پیدا بود و با اشاره انگشت چیزهایی را به ما می فهماندند ویا اگر فرصت پیش می آمد ودور از چشم جاسوسها وسربازان، می شد صدایشان را متوجه شویم وبعضی وقتها نوشتهایی را از آنها دریافت می کردیم ،راه رفتن در پشت پنجرهای قاطع دو هم بهانه خوبی بود که ما با بچه های قاطع تبادل اطلاعات کنیم اما همه اینها باید با زیرکی ودقت کافی صورت می گرفت چون چشمهای زیادی مراقب ما بودند واگر متوجه می شدند باید تاوان پس می دادیم! شرایط سختی برای ما به وجود آمده بود باید با کسانی زندگی می کردیم که چهار چشمی مواظب رفتار ما بودند و کوچکترین رفتاری که از ما می دیدند به عراقی ها گزارش می دادند یک نکته هم عرض کنم و ان این که اینهای که با عراقی ها بودند هیچ حرمتی بیش عراقی ها نداشتن به قول آن سرباز (کریم) مثل میوه ای بودند که آبش را گرفته باشند و تفاله ا ش مانده است راه برگشت برای آنها از دید عراقیها وجود نداشت بزدلانی بودند که وطن فروشی می کردند . بچه های ما دنبال راه چاره بودند که از این جهنم بیرون بیایند جهنم از این جهت که زندگی با افراد لا قید خود فروخته ای بود که مرعوب شده بودند وبه راحتی وطن فروشی می کردند خیلی برای ما درد آور بود عده ای که تا دیروز هم رزم ما بودند اما حالا چشمها یشان را بسته بودند و خواسته یا ناخواسته گوش وچشم دشمن شده اند وبچه های عزیز ما را برای شکنجه به دشمن بی رحم معرفی می کردند. شکنجه ، آزار و اذیت عراقی ها ما را ناراحت نمی کرد چون توقع ای از دشمن بعثی نداشتیم، انتظار مهربانی از شقی ترین آدمهای روی زمین شاید خوش خیالی بود! بچه ها می گفتند این مثل معروف را” من از بیگانگان هرگز ننالم که هرآنچه با من کرد آن آشنا کرد! ما برای برون رفت از این وضعیت مجبور به مخالفت بودیم.در این شرایط مخالفت ما چه می توانست باشد؟ خوب هر آنچه که وراقی ها توقع داشتند ما خلاف آن آنجام می دادیم بدترین حالت برای آنها این بود که ما افراد آنها که مأمور کرده بودند با ما رابطه داشته باشند تحویل نمی گرفتیم، در آن فضای آلوده بچه های ما با جدیت تمام پایبندیشان را نسبت به ارزشهایمان نشان می دادند.آنچه که که حساسیت آنها را بر می انگیخت و برای آنها نا خوش بود، ما پایبند بودیم. مهمترین موضوعی که آنها(عراقیها)را آزار میداد اعتقادات دینی وسیاسی ما بود. حتی نوع پوشش ما هم مورد توجه آنها بود . این قدر به قول عراقی ها مخالفت کردیم که خود عراقی ها هم خسته شده بودند می ترسیدند که ما روی افراد آنها تأثیر بگذاریم.خلاصه اینکه از تغیر دادن ما مایوس شدند آنها ترسیده بودند که ما روی جو قاطع تاثیر بگذاریم بازار کار ابو جاسم هم گرم شده بود هر روز چند نفر را برای باز جویی و شکنجه به غرفه می برد البته همکاری جاسوسها هم که چه کسی را برای شکنجه ببرند بی تاثیر نبود. اولین افرادی که ازبچه های ما به غرفه ابوجاسم بردند و شکنجه شددن برادران: رجبعلی کیانی از خمین شهر مهدی ولایتی از نجف آباد ، مصطفی امامی از سمنان و چند نفر دیگری بودند که اسامی آنها یادم نیست. ازجمله دوستانی که با ما بودند و مقاومت می کردند و سربازان و جاسوسان را خسته کرده بودند (علاوه بر افرادی که اسم بردم ) نریمان امرایی اسد علی امرایی عباس شمس اله زاده فرود آزادبخت از کوهدشت، جمعه عبادی از اهواز و دوستان دیگری که حضور ذهن ندارم . درج شده توسط : بهزاد باقری / دبیر سرویس شهدا و منتظران " میرملاس نیوز "bagheri1348@yahoo. ...
روایت احمدی مقدم از اتفاقات 88
رابطه ام با تهران خوب بود، کامیون می آوردیم و از حاج محسن رفیق دوست در پادگان خلیج که در اختیار تدارکات سپاه بود، مایحتاج را بار می کردیم و می بردیم. بعد مسئول اطلاعات جوانرود شدم. اوایل رضا افروز فرمانده سپاه آنجا بود. بعد سال 60 حاج غلام جلالی فرمانده آنجا شد و من جانشینش بودم. جوانرود را پاکسازی کردیم و باینگان، روانسر، گهواره و دالاهو را تحویل جوانرود دادند، چون نیروهایمان عمدتاً بومی بودند و خوب ...
مصیبت عظمی یا خوشحالی عظیم؟!/ شهردار نمونه ای که آسمانی شد
بصیرت چیه؟ شما درباره اون کلام امام هیچ جوابی نداری اما درباره جمله آخر وصیت نامه امام چه می گویید که گفت: "من در طول مدت نهضت و انقلاب به واسطه سالوسی و اسلام نمایی بعضی افراد ذکری از آنان کرده و تمجیدی نموده ام، که بعد فهمیدم از دغل بازی آنان اغفال شده ام. آن تمجیدها در حالی بود که خود را به جمهوری اسلامی متعهد و وفادار می نمایاندند، و نباید از آن مسائل سوء استفاده شود. و میزان در هرکس حال فعلی ...
خاطره سردار فضلی از شهید لاجوردی
به ثبت رساندند و هر روز فرارشان از کشور هم در یک روز 74 نفر را ترور کردند. اما با این وجود بازاریان از جمله گروه هایی بودند که در گرماگرم انقلاب و از سال 1341 به نهضت امام خمینی (ره) پاسخ دادند و به میدان آمدند. این مسائل باید بیان شود تا غیرمتدین در بازار بدانند که بازاریان چه سبقه ای دارند. این شهدا همگی با خدا معامله کرده بودند. سردار فضلی تأکید کرد: خانواده بزرگی از مردم از انقلاب ...
حضور مشاوران نظامی ایرانی در سوریه + عکس و فیلم
هایشان که ما با آنها رفیق هستیم به ما می گویند شما فرماندهی می کنید و ما هم فرماندهی ، فرماندهی ما با تحکم است، اما فرماندهی شما روی قلب بچه های ماست. در قسمت پایانی این فیلم شهید می گوید: اگر خدا توفیق بدهد عاقبتمان ختم به شهادت بشود نه اینکه خدای نکرده در بستر بمیریم و بعد بگویند حاج اسماعیل که این همه سال جنگیده و زخمی شده و ... این برای ما سخت می شود ، ما روا انشا الله اینطور ملحق ...
برگزاری یادوراه شهدا در قلب بازار تهران نوعی مجاهدت است
اصناف به ویژه شهدای عزیز ترور در این محفل نورانی در دهه کرامت حضور داشته باشم. جانشین سازمان بسیج مستضعفین ادامه داد: شهدای عزیز اصناف که تا کنون بیش از ده هزار شهید از آنها شناسایی شده اند و در اصناف جایگاهی دارند شهدای شاخصی هستند که چهره های نورانی آنها آذین یادواره 500 شهید ترور است. وی در تشریح خاطره ای از امام خمینی(ره) گفت: در سال 1364 و در سالروز ولادت امام رضا (ع) به ...
شاه راه سازش با "کدخدا" را بهتر بلد بود؛ چرا اصلا انقلاب کردیم؟
پشتوانه اقتصادی ایجاد کرد. یعنی چون سیاست های کارگزاران به بازسازی سرمایه داری و نوعی اقتصاد شبه مدرن سرمایه داری در ایران انجامید، خب زیرساخت های اجتماعی- اقتصادی هم برای این رویکرد ها ایجاد کرد. جریان استحاله طلب آرمان گرایی انقلابی و آنچه که وجوه ممیز مکتب امام خمینی(ره) است را "افراطی گرایی" معرفی می کند بنابراین از سال 68 به بعد شاهد این هستیم که یک حرکت نهادینه در جهت ...
لاله صبوری در یک نگاه
کسی ماهواره هم خیلی تماشا نمی کند. ضمن اینکه تلویزیون خودمان هم دیگر جذابیت ندارد و کارها ضعیف شده است. صبوری در ادامه صحبت هایش به رها شدن پروژه سیگنال موجود است اشاره کرد و گفت: آخرین کاری که برای تلویزیون داشتم سریال سیگنال موجود است آقای مهدی مظلومی بود که بعد از چهار ماه کار در پروژه، معلوم نیست چه شد و چرا رها شد. در حال حاضر هشت ماه است که از تعطیلی این سریال گذشته و هنوز هم هیچ ...
پیامبر(ص) و امام رضا(ع) از نگاه شعرای اهل سنت
) ادامه می پردازد: اول به نام آن که مبرّاست از مکان خلّاق وحش وطیر و خداوند انس و جان آن صانعی که شاهد اویند هر وجود آن قادری که درصفت اوست هر زبان پیر فلک همیشه بود در سراغ او برکف گرفته است عصایی زکهکشان خورشید همچو ذرّه ز هر روزن اوفتد تا از کدام خانه بیابد از او نشان (رهبری، 39) سپس به ستایش پیامبر می پردازد: بعد از ثنا و ...
لیست انتخاباتی مداحان
آقای هاشمی دارم. یکی اینکه: در کربلای چهار فرمانده چه کسی بود؟ خودت بودی! سال 65 شما فرمانده بودی. اگر واقعا دلت برای این مردم می سوزد سه چهار تا سوال من را جواب بده! این مداح مشهور در ادامه حرف های سیاسی خود به سخنان اخیر حسن روحانی در مورد وضع معیشتی مردم اظهار داشت: آن آقا می گوید بعضی ها از جیب مردم خبر ندارند! تو دلت واقعا برای مردم سوخته؟ شما کجا می نشینی؟ زندگی ات چطور است؟ استخر را نفر ...
نقش سردارسلیمانی در عراق چیست؟
و ارائه آموزش نظامی به آنها و هدایت آنها به شیوه صحیح برای مقابله با داعش نبود، بسیار محتمل بود که بغداد نیز به دست داعش بیفتد. عراق امروز با مشکلات بسیار زیادی مواجه است که یکی از مهمترین این مشکلات مسئله نیروهای امنیتی این کشور است. یکی از نقاط قوت عرصه امنیت عراق، وجود حشد شعبی و حضور قهرمانانه آنها در راه جهاد در راه خدا است . * وضعیت میدانی عراق هم اکنون چگونه است؟ ارتش ...
بنیاد در آینه مطبوعات
مبارزه ادامه یافت و در سال های 57-1356، دامنه وسیع تری پیدا کرد. بعد از پیروزی انقلاب، برای سامان دادن بیشتر به امور شهدا و خانواده های آنان، با فرمان رهبر کبیر انقلاب، بنیاد شهید آغاز به کارکرد که با آغاز جنگ تحمیلی و بیشترشدن تعداد شهیدان، وظیفه و تکلیف بنیاد شهید سنگین تر شد. درنهایت این بنیاد در 22 اسفند 1358، به فرمان امام خمینی(ره) تأسیس شد. بنیاد دارای شخصیت حقوقی، استقلال مالی و اداری است ...
وضو در جزیره مینو سیدصادق را به معبودش رساند
بسیاری از روشنفکرنمایان شاهد هجوم دشمن به سرزمینش باشد. به همین دلیل با رها کردن درس و دانشگاه و حضور در جبهه تا آخرین نفس برای دفاع از وطنش مبارزه کرد. شهید شفیعی که در سال 1360 به عضویت سپاه در آمد همراه دیگر رزمندگان در عملیات های مختلفی شرکت کرد و جراحت های بسیاری از هر عملیات برداشت. سیدصادق که خاطرات زمان جنگش را به رشته تحریر در می آورد، درباره یکی از مجروحیت هایش می نویسد: در ...
این شهید معروف سمنان را می شناسید؟
. به او گفتم حسن آقا، این همه سال جنگیده ای، بیابان ها و کوه ها رفته ای و آمده ای حالا استراحت کن. جواب داد: رسول، خیلی دلم می خواهد استراحت کنم ولی نمی شود بدون اینکه بخواهم در زندگی برای عده ای تکیه گاه شده ام. می ترسم من بیفتم، آنها هم بیفتند. بعد هم رسول جان، خدا یک برگ ماموریت به ما داده است که تا نفس داریم باید به دنبال ماموریتمان باشیم. وقتی هم برگ مرخصی را داد .خب می رویم... ...
آخرین گزارش از فضای حاکم بین حشدالشعبی عراق
.... سرهنگ عارف یکی از مجاهدین عراقی است که از گریه های فرزند شش ساله خود برای همراهی با وی در جبهه ها صحبت می کرد و معتقد بود که همین شور و اشتیاق به حضور در جبهه ها منجر به تأسیس بسیج دانش آموزی در عراق شده است. شباهت بسیج مردمی در عراق به نیروهای بسیجی در ایران جو موجود در بین مجاهدین عراقی و شور و اشتیاق آنها برای مجاهده در راه خدا، همه به تأسی از سرور شهیدان حضرت ...
صحنه های غیرقابل پیش بینی که در رمضان رقم خورد
مشکلی را حل نمی کند و ساجدی هم در محاصره تانک های دشمن قرار گرفت و دیگر نمی توانستیم به او کمکی بکنم. از همان جا برگشتم. گلوله ها را زمین گذاشتم، اسلحه را برداشتم و آمدم. ساجدی اسیر شد و بعد از ده-دوازده سالی متوجه شدم که از اسارت بازگشته است. یک روز تصمیم گرفتم به ملاقات او بروم. وقتی در نوش آباد کاشان به دیدن او رفتم. به قدری چهره او تغییر کرده بود که همدیگر را نمی شناختیم. موهای سر او ...
قصه ی هویت آزادگان غصه دار است
از اسارت نیز محیطی در جامعه برای ما مهیا می شد تا به حیات مان ادامه بدهیم و بمیریم اما برای ما این گونه نبود. دین ما، ما را نگه داشت و از همه مهم تر اینکه ما پرورش یافته مکتب امام خمینی(ره) بودیم. در دوران اسارت من بسیاری از احکام خدا را با دقت و جزئیات آموختم. در آنجا افراد معتقد و مقید به رعایت شئونات اسلامی بودند. در 8 سال اسارت من یک بار ندیدم که کسی با زیر پیرهنی آستین دار در قاطع ...
برگزاری مخفیانه نمازجمعه در اردوگاه عراق
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی قم فردا ، 19 تیر سال 59 تعدادی از نظامیانی که اغلب نیروهای کلاه سبز بودند و با پیروزی انقلاب از ایران گریخته و بعد با کمک دولت عراق به صورت غیر قانونی وارد کشور شدند، قرار بود با هماهنگی عناصری که هنوز در ارتش ایران حضور داشتند، تحت حمایت دولت های آمریکا و عراق، با حمله هوایی به بیت امام، دفتر ریاست جمهوری و مجلس و چند نقطه مهم دیگر در کشور، مانند مدرسه فیضیه قم و ...
تئاتر در اردوگاه اسارت توانست هنر انقلاب را زنده کند
به گزارش گروه سایر رسانه های دفاع پرس ، محسن جهانبانی را شاید بشناسید. او در چند فیلم و سریال طی چند سال اخیر به عنوان بازیگر حضور داشته است. یکی از آنها در سریال یوسف پیامبر است که او به عنوان یکی از برادران حضرت یوسف ایفای نقش می کند. او در سال 61 هنگامی که یک تازه جوان بود به اسارت درآمد. ردباره تئاتر اردوگاهی با وی صحبت کرده ایم. آزادگان دیگری بودند که در اردوگاه های بعثی فعالیت تئاتری ...
ناگفته های شهید زنده عملیات خیبر پس از 25 سال+تصاویر
اسارت ، سخت ترین مرحله یک جنگ که گاهی حتی پس از پایان آن نیز ادامه می باید و آنجاست که نجواهای عاشقانه با خدا تنها امید رهایی از این روزها طاقت فرساست. تلخ است جوانی شیرین ات را درمیان سیاهچال های اسارت سپری کنی و پس از سالها در خاک خود نیز همچنان گمنام باشی و دم برنیاوری. اما جوانان دیروز عهد دیگری با امام و مردم خود بسته بودند که این اسارت را شیرین ترین سالهای زندگانی شان کرد که گاها دلتنگ آن ...
بردباری آزادگان موجب ترویج فرهنگ ایثار و شهادت است
به گزارش ایثار ، حجت الاسلام تشکری در همایش بزرگ تجلیل و تکریم از آزادگان استان بوشهر که در جوار گلزار مطهر شهدای بوشهر برگزار شد ضمن خیر مقدم به آزادگان سرافراز، خانواده های معظم شهدا و ایثارگران، استاندار و مسئولان دستگاه های اجرایی، آزادگان را از زمره صابرین در راه وصال محبوب خواند و گفت: روحیه آزادگی و شجاعت رزمندگان ما در اردوگاه های دشمن بعثی و کارهای فرهنگی و سیاسی این عزیزان بی نظیر بود ...
فرهنگ در رسانه
ضمیر ما حک شده است. این آهنگساز با سابقه ادامه داد: همه کشورهای جهان نگاه شان به بزرگان شان است اما ما در سال های اخیر نتوانستیم از حضور این بزرگان استفاده کنیم. برخی را نادیده گرفتیم و از توان برخی که می توانستند انگیزه ای برای نسل های بعد باشند چشم پوشی کردیم. استاد انتظامی امروز با همه کسالتی که دارد به خانه هنرمندان آمد تا در مراسم رونمایی از سردیسش حضور داشته باشد اما ...