سایر منابع:
سایر خبرها
قلعه نویی: دستور حذف من و دایی را دادند
که به نظر می رسد پر از نیش و کنایه بود. آنجایی که هم به شفر کنایه زدید و هم به کی روش و خواهان قرارداد هشت ساله با سرمربی استقلال مثل سرمربی تیم ملی شدید. این جمله را بیشتر برای ما توضیح می دهید. -این حرف من حکایت همان ماجرای میخ فروش و داروخانه است که نمی خواهم بازش کنم. در مورد خودم بگویم یک زمانی کیومرث هاشمی به من زنگ زد و گفت کجا هستید؟ فکر می کنم ساعت هفت یا هشت شب بود. گفتم خانه ...
قتل مردی که اتاق غیرمجاز کرایه می داد/ قاتل: دست و پایش را شل بسته بودیم تا فرار کند
گرفتم که ناچار شدم به برادر کوچک ترم کمک کنم ولی قصد کشتن مرد متصدی سوئیت ها را نداشتیم. کمال متهم 38 ساله این پرونده نیز گفت: وقتی به مشهد سفر کردیم محل مناسبی برای اقامت نیافتیم تا این که برادرزاده ام شماره تلفن مرد سوئیت دار را به ما داد و ما با او به صورت تلفنی هماهنگ کردیم و هیچ مدرکی هم نداریم چرا که او به صورت غیرمجاز مسافران را اسکان می داد. آن روز وقتی خودروهای گران قیمت را در آن جا ...
زن جوان: شوهرم چشمش را به روی رابطه من با رئیسم بست و پول گرفت
خواست تا خودم را بیشتر به مدیرشرکت نزدیک کنم و او را راضی نگه دارم در حالی که دخترم به دنیا آمده بود مدیر شرکت و همسرم بساط مشروبات الکلی و مواد مخدر را در منزل ما پهن می کردند و رفت و آمدهایشان بیشتر شده بود طوری که همسرم چشم هایش را روی ارتباط نزدیک من و مدیر شرکت می بست. البته این موضوع همه ذهنیت شهروز بود چرا که از همان ابتدای زندگی وقتی که با هم مشاجره می کردیم می گفت: من به تو به چشم ...
شوهرم پول گرفت و من را به برقراری رابطه نامشروع مجبور کرد
مشروبات الکلی و مواد مخدر را در منزل ما پهن می کردند و رفت و آمدهایشان بیشتر شده بود طوری که همسرم چشم هایش را روی رابطه نامشروع من و مدیر شرکت می بست . البته این موضوع همه ذهنیت شهروز بود چرا که از همان ابتدای زندگی وقتی که با هم مشاجره می کردیم می گفت من به تو به چشم یک زن هرزه نگاه می کنم و از ازدواج با تو پشیمانم . خلاصه آرام آرام آلوده گناه های وحشتناکی شدم و همسرم مرا ...
شهوت جنایت!
داخل و حاشیه شهر مشهد کشف شده که با بررسی های صحنه های کشف جسد، نظریات پزشکی قانونی، معاینات اجساد و بررسی پرونده ها، با توجه به وجوه اشتراک این جنایات، تصور می شود که از سوی یک مرد یا افرادی واحد، به قتل رسیده اند، ازنکات مشابه باید به موارد زیر اشاره کرد: تمامی قربانیان در امر اعتیاد، توزیع مواد مخدر، ولگردی و منکراتی دارای یک تا 6 فقره سابقه هستند.تمامی قربانیان در ساعات اولیه شب گرفتار شخص ...
پناهگاه ارزان قیمت جوانان شهرستان
تی شرت مارک دار به تن دارد و هرچند دقیقه یک بار کتانی سفیدش را با پشت شلوار پارچه ای اش تمیز می کند. با ولع زیاد مشغول خوردن املت است و هرچند لحظه یک بار هم گوشی تلفنش را نگاه می کند و گاهی هم بیرون را دید می زند. به قیافه ات نمی خوره اهل شهرستان باشی... به بچه های تهران اتاق نمی دهند. باید از اماکن نامه بیاری. با این جمله ها سعی می کند برای صحبت با من خودش را بی علاقه نشان دهد، اما وقتی می فهمد به چه دلیل آنجا هستم، کمی جا خورد. ...
به سوی جانان
خوبی بود اما 20روز خانه اش بیشتر کار نداشت. مزد خوبی هم به من داد. 10روز گذشت و من اصلا خیال رفتن و ادا کردن نذرم را در سر نداشتم تا اینکه یک شب خواب دیدم زائر کربلا ام. قبلا گفتم من آبادانی ام. آبادانی ها از مرز شلمچه و چزابه می رن کربلا. این مرزها نزدیک تر است. اما من در آن خواب، از مرز مهران عازم بودم. فردایش آدم دیگری شدم. مثل نوزاد تازه متولد شده. نمی دانم آن همه امید و امیدواری از کجا آمده بود ...
آمار تامل برانگیز پرونده های درگیری منجر به جرح در دادگستری ها
خانه آمدم شام نداشتیم، رفتم سر کوچه که فلافل بخورم. ساندویچی شروع کرد به شوخی و مدام از مادرم می گفت. گفتم شوخی نکند و او ول کن ماجرا نبود و به مادرم نسبت های بد می داد. عصبانی شدم و شیشه نوشابه ای شکستم و تهدیدش کردم. فکر کردم جا می خورد و عذرخواهی می کند ولی او عصبانی شد و به سمتم حمله کرد. او مرا به زمین انداخت و کتکم زد. از ترس شیشه را به گردنش زدم. یک لحظه دیدم کل بدنش خونی است. آن هایی که ...
کوروش کبیر مایه فخر هر ایرانی است
...، شاه بابل، شاه سومر و اکد، شاه چهار گوشه جهان. پسر کمبوجیه، شاه بزرگ... نوه کورش، شاه بزرگ... نبیره چیش پیش، شاه بزرگ... آنگاه که بدون جنگ و پیکار وارد بابل شدم، همه مردم گام های مرا با شادمانی پذیرفتند. در بارگاه پادشاهان بابل بر تخت شهریاری نشستم. مردوک خدای بزرگ دل های پاک مردم بابل را متوجه من کرد... زیرا من او را ارجمند و گرامی داشتم. ارتش بزرگ من به صلح و ...
قصه زنانی که در کارواش کار می کنند
به آنها کمک می کنند. من زمانی فکر می کردم دخترها کار می کنند تا برای خودشان جهیزیه تهیه کنند اما بعداً متوجه شدم که آنها خرج خانواده شان را می دهند. خلاصه اینکه به نظر من خانم ها از پس هر کاری بر می آیند . عقربه های ساعت دقایق میانی روز را نشان می دهد، یکی از مشتری ها بالای سر شهره ایستاده و از او می خواهد که ماشینش را به خوبی خشک کند چون فردا شب می خواهد به خواستگاری برود و نباید جای ...
چرا عباس بهروان افسرده و غمگین شد؟
ها می شود که از همه آن دوران پرجنب و جوش شهرت و معروفیت فاصله گرفته. ورود عباس بهروان به برنامه های ورزشی صداوسیما یک اتفاق بود و حذف شدنش هم یک اتفاق. حذفی که از سر آن تصادف کذایی در سال 81 رقم خورد و به قول خودش این بار درحالی که برای اجرای برنامه از اصفهان به تهران رسید راننده آژانس او را رساند زیر تریلی! حادثه ای که باعث شد این گزارشگر ورزشی 59 روز در کما باشد و بعداز بهبودی هم دیگر مورد قبول ...
ناکارآمدی بیمه ها و بلاتکلیفی جانبازان برای درمان!
داروخانه ای را معرفی کرد تا داروهایم را تحویل بگیرم. پس از پرداخت 200 هزار تومان برای هزینه کرایه ماشین، داروها را تحویل گرفتم و به خانه رفتم. در خانه متوجه شدم که آن داروخانه هم همان 30 عدد قرص را تحویل داده است. پس از تماس با داروخانه، آن ها گفتند که اشتباه شده و عذرخواهی کردند. جانباز اعلام کرد: به من می گویند که هر ماه به دکتر برو و نسخه جدید بگیر تا دارو هر ماه به تو تعلق گیرد. من ...
قصه پرغصه مطالبه مهریه در ثبت اسناد / روند خاص رسیدگی به شکایت های مهریه در خراسان رضوی گلایه های زنان ...
...: برای گرفتن مهریه ام خیلی اذیت شدم و اصلا کارکنان اداره ثبت درست راهنمایی نمی کنند، مدام بی خود و بی جهت مرا به ناحیه ثبت اسناد در خیام می فرستند، تاکنون کلی هزینه فقط برای رفت وآمد به اداره ثبت اسناد پرداخت کرده ام. زن مسنی که برای گرفتن مهریه دخترش آمده بود؛ می گوید: مهریه دخترم 214 سکه بوده و دو سال است که پیگیر هستیم، اما هنوز نتوانستیم حق دخترم را بگیریم. زهرا دیگر ...
شرایط نامساعد اقتصادی؛ انگیزه اصلی سرقت
به گزارش خبرگزاری برنا از اصفهان، 20 ساله بودم که با پسری در مسیر دانشگاه دوست شدم، کم کم دوستی ما صمیمی شد و او یک روز از من خواستگاری کرد اما وقتی من موضوع را با خانواده ام در میان گذاشتم آنها با این ازدواج مخالفت کردند و مدام می گفتند که این پسر به درد تو نمی خورد. خلاصه وقتی با اصرارها و تهدیدهای من مبنی بر فرار از خانه روبرو شدند با ازدواج من با کوروش موافقت کردند ولی با یک شرط ...
ماجرای مسدود کردن جاده زائران ایرانی توسط 20 جوان عراقی
کربلا بروند. از یکی از سربازها پرسیدم: جریان چیست؟ هیچ کس به سمت کربلا نمی ره؟ گفت: نمی دانم حاج آقا! ولی فکر کنم خود مردم سفرشان را مدیریت کردند و فقط هر کس که ویزا داشته می تونسته به مرز نزدیک بشه و اصلا قبل از مهران جلوی افراد بدون ویزا را می گرفتند! مهران امروز با مهران ده روز قبل هیچ فرقی نکرده بود. همان تصویر زیبای شلوغی نیمه شب هنگام رفت، در هنگام برگشت هم چشمانم را پر کرده بود ...
گفتگو با نخستین راننده زن تاکسی شهر رشت | انگیزه ام روز به روز بیشتر می شود
پاسخ به این پرسش که “دیدگاه مردم نسبت به راننده زن تاکسی چگونه است؟” بیان کرد: از همان نخستین روزهای کارم تاکنون نگاه مردم به ویژه خانم ها مثبت است و مرا تشویق می کنند تا به کارم با قدرت ادامه دهم. نخستین راننده زن تاکسی شهر رشت با بیان اینکه همه رانندگان تاکسی مرد نیز مرا تشویق می کنند گفت: من کارم را دوست دارم و حتی با وجود اینکه ممکن بود مشکلاتی داشته باشم اما با تشویق های مردم انگیزه ...
روایت این روزهای چذابه و کربلایی دیگر
...: دیروز نزدیک به صد تا دوخت داشتیم. این چرخ خیاطی ها را از خانه آورده ایم؛ سه سال است که چذابه می آییم. همه فقط به عشق امام حسین(ع) به اینجا آمده ایم. 10 روز است که اینجا هستیم. اولین چیزی که از خدا می خواهیم ظهور امام زمان(ع) و عاقبت بخیری است. امسال برای پایداری اربعین آمدیم کمی جلوتر مرد جوانی با بچه های کوچکش که یکی از آن ها را در کالسکه جای داده با عجله از جلوی مواکب ...
فرهنگی به وسعت نقشه های فرش
برای خودم کار می کردم؛ ضمن اینکه هنوز هم با آقای بهادری همکاری داشتم و شب ها به خانه شان می رفتم و برای ایشان همه چیز را گفته بودم و ایشان به من می گفتند "هنرمند جایگاه بالاتری نسبت به مهندس و پزشک دارد و تو اسلیمی را درست بکش. " پس تحصیل را در دانشگاه ادامه ندادید و در هنرستان به عنوان معلم استخدام شدید؟ بله. بعد از اینگه بورسیه دانشکده هنرهای تزیینی را قبول نکردم به من ...
رمزگشایی از مراودات برجامی اروپا و کاخ سفید/ اربعین؛ قرارگاه تشکیل لشکر 25 میلیونی
که یکی از روزهای عاشورا در خانه مشغول نقاشی بودم. بوم بود و من و قلم ها. هنگام کار مادرم وارد شد و از اینکه دید مشغول کارم عصبانی شد و گفت که روز عاشورا همه دنبال عزاداری امام حسین(ع) هستند و تو این جا نقاشی می کشی. بلند شو برو حسینیه. مادرم این را گفت و با رنجش بیرون رفت تا در مراسم عزاداری و روضه خوانیش شرکت کند. همسرم او را همراهی کرد و به اتفاق به حسینیه ارشاد رفتند تا پای سخنان خانم کاتوزیان ...
شتاب زلزله زدگان گیلانغربی برای شروعی دوباره
.... وی ادامه داد: من فرزندی ندارم که برایم کار کند و همسرم نیز فوت شده است ، اکنون که منزلم سرپا شده و می توانم زمستان را با آسودگی در آن بگذرانم ، خدا هم روزی رسان است و کمک می کند تا بتوانم اقساط تسهیلات را پرداخت کنم. زلزله زدگان دیگر نیز هر یک در مرحله ای از ساختن منازلشان هستند و همه و همه حکایت از تکاپویی دارد و آن هم همتی بلند برای ایستادنی دوباره است. ** ساخت 15 هزار ...
ازدواج کودک یا معامله ی کودک: پاسخی به کیهان
دارد بازدارنده نیست، و اسم فروش کودک با ازدواج کودک ادغام شده است. این فعال حقوق کودک ادامه داد: در بعضی روستاها ازدواج کودک ده، دوازده ساله را رسم می دانند و وقتی از قانونمندی صحبت می شود می گوییم اگر حتی قانون هم تصویب شود کاری نمی توان کرد. یا در مورد مواد مخدر هم همینطور است. در حالی که باید قوانین را آنقدر بازدارنده کرد و آنقدر روی آن کار کرد که جلو تر از فرهنگ پیش برود تا فرهنگ سازی ...
ثروت زندگی ام را نابود کرد
می کرد چون چندر غاز پول دستش آمده نیاز به منت کشی از کسی ندارد تصمیم گرفت روی پای خودش بایستد. او وارد بازار کار شد و تمام سرمایه اش را در کاری هزینه کرد که ما را به روز سیاه نشاند. همان موقع هم برادرانم می گفتند در کاری که سر رشته نداری سرمایه گذاری نکن. اما او دل خوش به دوستانی بود که وعده سر خرمن داده بودند. متاسفانه شوهرم دار و ندارش را از دست داد و بعد هم خانه نشین شد. ...
گذری بر زندگی سیدالاسرای ایران/6هزار و 410روز دلتنگی و شیدایی
...، من در اسارت، زندگی را دوباره شناختم، خدا را دوباره شناختم، خودم را دوباره شناختم. اسارت در روز 27 شهریور سال 1359 هم در سن بیست و هشت سالگی ام رخ داد و به عنوان اولین خلبان ایرانی گرفتار زندان رژیم بعث عراق شدم .در مدت اسارتم در زندان های مخابرات ابوغریب و الرشید زندانی بودم و در نهایت ده سال پایانی را که بعد از زمان پذیرش قطعنامه بود مجددا به زندان مخابرات بازگشتم تا مدت طولانی ...
قطعه قطعه کردن همسر به خاطر مهریه!
به گزارش پایگاه خبری ربیع ، به نقل از خراسان / بررسی های اولیه تیم جنایی نشان داد قربانی بر اثر اصابت 14 ضربه تبر و چند ضربه چاقو از پا در آمده است؛ حتی مقتول با قاتل درگیر شده تا فرار کند، اما موفق نشده است. ماموران به تحقیق از دختر 16 ساله وی که تنها شاهد جنایت بود، پرداختند. شب گذشته من و مادرم در خانه بودیم و پدرم برای دیدار یکی از اعضای خانواده اش رفته بود. ساعت هفت صبح روز بعد به ...
همه چیز درباره قوانین فرزند خواندگی
شفا آنلاین اجتماعی ابتدای هر ازدواجی فرزند آوری مسأله ای فرعی است بر عشق و علاقه و بالا و پایین های خانواده جدید، اما خیلی وقت ها زمان که می خورد، وقتی سکوت خانه ناگهان به چشم می آید و همه فکر و ذکر و آدم ها می شود سرو صدای بچه ها، آن وقت است که فرزند می شود مهم ترین دغدغه زوجین. آن وقت است که انواع و اقسام راه ها را برای بچه دار شدن childbearing امتحان می کنند و اگر نتیجه دربرنداشت ...
ناگفته های همسر علی اشرف درویشیان
دانستم بازهم دستگیر می شود برای همین عجله داشتم زودتر ازدواج کنیم تا بتوانم به ملاقاتش بروم. قوانین زندان ها تغییر کرده بود و تنها پدر، مادر و همسر فرد زندانی امکان ملاقات با او را داشتند. سومین مرتبه زندانی شدن استاد سال 53 رخ داد؟ بله، همان طور که گفتم تازه ازدواج کرده بودیم، دیر یا زود دستگیر می شد و ما این را می دانستیم. یکی از شب ها، وقتی به خانه نیامد متوجه شدم که دستگیر شده ...
اگر مفقود شدم بگذارید بی نام و نشان باقی بمانم
.... همسرم ای که با نامت فاطمه، فاطمه وار بازندگی محقرمان ساختی و تمام هم و غم تو در طول زندگی پربارمان ساده زیستن بود جای خالی مرا برای فرزندانمان پرنما. همسرم ؛ می دانید من با ایمانی که به خدای و روز قیامت دارم وظیفه شرعی خود دانستم که پا به عرصه جهاد بگذارم و شاید در راه خدا کشته شوم ولی آیا کشته شدن را می توان شهادت نامید ولی ای خدا نا امید نیستم و در خود هیچ لیاقت شهادت نمی بینم ولی ...
بهاء الدین خرمشاهی
محلی عراق، آب و چای و غذا پخش می کردند. جایی در مسیر بودیم که وقت نماز شد. دیدیم که مردی روی خاک های کنار جاده موکتی پهن کرده است. ما هم همان جا وضو گرفتیم و روی آن موکت، مشغول نماز شدیم. وقتی نماز تمام شد و بلند شدیم که برویم، تازه دیدیم مرد عرب، دارد روی همان موکت سفره ی غذا پهن می کند. برای خود من تازگی داشت. کسی که حتی قدرت خرید یا اجاره ای داربست و چادر و راه اندازی یک موکب [= محل ...
مرگ غم انگیز هلیا کوچولو
به گزارش همشهری، ساعت 16:30جمعه به قاضی ولی مرادی، بازپرس جنایی پایتخت خبر رسید که دختری 5/1ساله از بالکن طبقه چهارم به پایین سقوط کرده و جانش را از دست داده است. با دستور قاضی جنایی تحقیقات در این باره آغاز و مشخص شد که دخترکوچولو هلیا نام داشته و محل حادثه خانه خاله اش بوده است. بررسی ها نشان می داد که پدر هلیا راهی سفر کربلا شده و مادر او به همراه هلیا به خانه خواهرش حوالی سی متری ...
مرد زرنگ،حرفهای همسرش را ضبط کرد و تبرئه شد
...: مرد 42 ساله ای که در پی شکایت همسرش به اتهام سرقت، توهین و ترک انفاق به کلانتری احضار شده بود در حالی که با پخش یک مکالمه تلفنی ضبط شده بی گناهی اش را به اثبات رساند و همه این ماجراها را تهمت خواند درباره سرگذشت خود به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری مشهد توضیح داد. به گزارش خراسان وی گفت: درست هشت سال قبل بود که شریک زندگی ام به تنهایی سفر کرد و مرا در این دنیای فانی ...