سایر منابع:
سایر خبرها
عصر شعر غدیر در فرهنگ سرای رسانه برگزار شد
های خدا به چشم نبی زوج بر شانه علی بودند/ از جهنم خبر نبود اگر همه دیوانه علی بودند خون شاعر حلال شد اما عمر این بیت ها حرام نشد/ به ته خط رسیدیم ولی کار ما با علی تمام نشد گر مرکب شوند دریاها، گر درختان قلم شوند همه/ گر امینی شوند شاعرها، عالمان محتشم شوند همه تا قیامت اگر به جای نفس، منت غربتش آه شوند/ گه به اثبات حق هزاران بار حق خود را به قتلگاه کشند ...
وقتی سفره ی بابا بوی نان نمی دهد
نان داد ! " او این درس را هیچ گاه نخوانده و اصلاً به گوشش هم نخورده است؛ چون نه محبت و حضورِ پدر را لمس کرده و نه هرگز شرایط تحصیل برایش فراهم بوده است؛ اما او خود در نبود پدر، این نقش را بر عهده گرفته و بار سنگین زندگی را بر شانه های کودکانه اش گذاشته و تا به امروز هم بیشتر از دو سال است که آن را حمل می کند . او می خواست به سفره ی خالی و اجاق سوت و کور آشپزخانه اشان بوی نان ...
سوء استفاده مرد هوسران از دختر شیرازی با تهدید به افشای یک فیلم
رسید او در را ببندد. همین کار را هم انجام دادیم و شب وقتی به خانه رفتم دیدم لوله تعمیر شده است البته در طول روز چند باری به موبایل مرد همسایه زنگ زدم و می دیدم در حال کار است. الهه گفت: یک ماه نگذشته بود که از از سوی فردی ناشناس فیلمی برایم ارسال شد که با دیدن آن شوکه شدم. لحظه استحمام من و حتی استراحتم در اتاق خواب فیلم برداری شده بود همان لحظه شک کردم کار مرد همسایه باشد و ...
کافه مَن، جای عروس چای می آورد
زندگی آدم را نمی بینند و کمتر وقت می کنند با دیدن زندگی پدر دختر و پسر برایش کیسه بدوزند یا اینکه آبروی طرف را باسنجیدن محیط خانه اش پایین و بالا کنند. طیف گسترده ای از طبقه متوسط خصوصیات رفتاریِ محافظه کارانه ای دارند و به صورت مستقیم هدفشان از آمدن را مطرح می کنند. آنها بنابه پاخور کافه و توافق با مدیر آن دو میز را رزرو می کنند. برخی نیز در همان لحظه و با رصد محیط کافه تصمیم گرفته و پشت میز ...
نگاهی دیگر به وقایع 28 مرداد / کودتا یا ضد کودتا؟
تایمز چنین روایت می کند : در واپسین ساعات 27 مرداد نخستین نشانه های رشد طرفداری از سلطنت طلبان در خیابان های آشوب زده تهران پیدا شد. در تمام طول آن روز خیابان های تهران تهران صحنه برخوردهای اغلب خشونت آمیز میان طرفداران حزب توده و حزب پان ایرانیست های ایران بود. حزب توده که هر لحظه احساس قدرت بیشتری می کرد به دفتر حزب پان ایرانیست ها حمله کرد و آنجا را غارت کردند. در آن دوارن تنها حزب پان ...
11 اشتباه رایج زبان بدن که نمی دانستید
میگنا : حتما تابحال دقت کرده اید که یک شخص در هنگام صحبت و ارتباط با شما بصورت غیرارادی و ناخودآگاه یکسری حالات و رفتارهای بدنی خاصی از خود بروز می دهد. رفتار و حالاتی مانند حالت قرارگیری دست ها و پاها، ارتباط چشمی و ... یکسری اطلاعات با خود دارند که با دانستن آنها می توان احساسات لحظه ای شخص مقابل را بدست آورد. در مواردی که شخص یک تغییر و چالش احساسی را در درون خود تجربه می کند معمولا این تکاپو ...
شوهرم کنارمن به شهادت رسید/جوانان امروز دست کمی از رزمندگان آنروزها ندارند، نمونه آنهم مدافعان حرم است
. من به روی اسلحه خم شده بودم تا از تیرهای دیگری که به سمتم می آمد خودم را حفظ کنم. قدس آنلاین : و شما مجروح شدید. چه اتفاقی برای همسرتان افتاد؟ میر شکار:من زخم عمیقی برداشتم به حدی که دستم به راحتی وارد بدنم می شد ، هر دو به اطراف پرت شدیم و آنجا بود که برای تفتیش کردنم جلو آمدند و مرتب هم فریاد می زند این خانم نظامی است. قدس آنلاین : دقیقا چه تاریخی بود؟ ...
متن روضه شب هشتم محرم - حضرت علی اکبر (ع)
...> برای خوشه ی انگور، حجت داور فتاد باز دلم یادِ روزِ عاشورا ز لحظه ای که علی آب خواست ز آن سرور ندانم آنکه به فرزند فاطمه چه گذشت فتاد چون نگهش بر لبان خشک پسر دو دیده تا رود و لب خشک و تن همه مجروح صدای العطشش زد به قلب باب شرر نبود قطره ی آبی که تر کند لب او کشید خجلت و آهش به آسمان زد سر عرضه داشت بابا! "العطش قَد ...
غریبه ، آشنا؛ گفتگو با آقای دانیال محزون
محسن که خیلی آدم باحالی بود و یه مینی بوس داشت و یه کارای جالبی می کرد مثلن همه رو جمع می کرد می برد گردش. آقا محسن با باشگاه نوروزآباد ارتباط داشت و برای این که حال و هوای ما رو عوض کنه ما رو برد نوروزآباد. روز آخر کورس بود و قهرمانی روز پنجشنبه برگزار می شد. اون روز با آقا محسن خدابیامرز اسب ها رو دیدم. من ده سالم بود. یه آقایی به اسم آقای یونس حسنلو با پدر من دوست شد و یکی از اسب های ...
علت های انزال زودرس، همراه با علائم و درمان
درمان است و راهکارهای مفید و موثری برای کمک به شما وجود دارد. مهمترین نکته این است که همه ما باید بتوانیم خیلی راحت درباره این اختلال صحبت کنیم تا کسانی که دچار این مشکل هستند و نیاز به حمایت دارند نیز از بیان آن خجالت زده نشوند. ما در این مقااله همه نکات لازم از علائم و علل انزال زودرس تا گزینه درمانی آن، همه و همه را در اختیارتان گذاشتیم. حالا که همه چیز را درباره این اختلال شایع می دانید بهتر است دست به کار شوید و برای بهبود کیفیت زندگی جنسی تان اقدام کنید. ...
روایت های شیرین از شیوه جذب جوانان توسط آیت الله شاه آبادی(ره)
اینجا دور هم باشیم؛ این محفل تا زمانی که ایشان زنده بودند با حضور گسترده جوانان دیگری که به جمع آنها پیوستند ادامه داشت؛ این جوانان همان افرادی بودند که با چهره های خاص به پهنای صورت اشک می ریختند؛ در زمانی که این اتفاق افتاد، ایشان 72 ساله بودند. از سجایای خاص اخلاقی ایشان تواضع خاص این عالم ربانی بود؛ کمی در این خصوص بگویید. ایشان واقعا خودش را هیچ می دید نه اینکه بخواهد نقش بازی ...
نماینده سینمای ایران در اسکار 2020 را بیشتر بشناسید +تصاویر
، فیلمبرداری محمد حدادی و تدوین را حمید نجفی راد انجام داده اند؛ مدت زمان آن 88 دقیقه و در سال 97 تولید شده است. در جستجوی فریده درباره زنی به نام فریده است که چهل سال پیش در حرم امام رضا رها شده و بعد از انتقال به شیرخوارگاه توسط زوجی هلندی به فرزندی گرفته شده و به هلند برده می شود. فریده که در طول این سال ها به دلیل ترس از سفر به ایران و تمایل نداشتن خانواده اش برای پذیرش او به وطن ...
شهید فرانسوی عملیات مرصاد که بود؟+عکس
گلزار شهدای قم مادر کمال در همان سال های ابتدایی حضورش در ایران در اثر یک تصادف از دنیا رفت اما از پدرش هیچ اطلاعی در دست نبود. تا اینکه دو سال قبل و در آستانه سی امین سالگرد شهادت کمال، خبری در رسانه ها منتشر شد درباره سفر پدر کمال به ایران و حضورش بر سر مزار او. نویسنده کتاب شهید کمال کورسل در این باره می گوید: وقتی کتاب شهید کمال کورسل چاپ و منتشر شد، خبرگزاری های متعددی این خبر را ...
منتظر اعدام بودیم
ما هستند. من به همراه چند نفر دیگر در خط مقدم و سنگرهای کمین بودیم. گروه 22 نفری ما که شامل دسته 3 از گروهان 3 گردان کمیل بود، در منطقه ای به نام شاخ شلمچه یا انگشتی مستقر بودیم. هوا به شدت گرم بود؛ بالاتر از50 درجه سانتیگراد. درگیری سخت و طاقت فرسایی شروع شده بود. کمبود نیرو و نبود مهمات عواملی بود که سبب شد در آن روز به اسارت درآییم. تبلیغات در شهر بصره ادامه می دهد: با دستان ...
متن نوحه شب هشتم محرم - حضرت علی اکبر (ع)
بکند محشر را آمده باز هم از جا بکند خیبر را آمد ، آمد به تماشا بکشد دیدن را معنی جمله در پوست نگنجیدن را بی امان دور خدا مرد جوان می چرخید زیرپایش همه کون و مکان می چرخید بارها از دل شب یک تنه بیرون آمد رفت از میسره از میمنه بیرون آمد آن طرف محو تماشای علی حضرت ماه گفت:لاحول ولاقوه الابالله مست از کام پدر، زاده ...
در فضائل امام هادی علیه السلام
البته در اصطلاح راویان شیعه، ایشان به ابوالحسن ثالث شهرت دارند؛ زیرا پیش از ایشان، کینه امام هفتم و امام هشتم (علیهما السلام) نیز ابوالحسن بود. پدر آن بزرگمرد، پیشوای نهم شیعیان، حضرت امام جواد (علیه السلام) و مادرش زنی با فضیلت و باتقوا، به نام سمانه بود. حضرت هادی (علیه السلام) در سال 220 ه.ق، پس از شهادت پدر گرامیش، خلعت امامت پوشید. خلفای عباسی زمان امام: آن حضرت در طول حیات خویش، حکومت ...
برخی از اشعار قاسم صرافان در مدح حضرت علی(ع) و به مناسبت عید سعید غدیر خُم
مُهر نجف می زند امشب بر گِردِ غدیر آمده تا کعبه بگردد دور تو حرا آمده با کعبه بگردد دست هایت را که در دستش گرفت آرام شد تازه انگاری دلش راضی به این اسلام شد دست هایت را گرفت و رو به مردم کرد و گفت: مومنین! یک لحظه اینجا یک تبسم کرد و گفت: خوب می دانید در دستانم اینک دست کیست؟ نام او عشق است، آری می شناسیدش : علی ...
زندگینامه امام هادی (ع)
لباس پشمینه و کلاه پشمی روی حصیری که زیر آن شن بود مانند جد بزرگوارش علی (ع ) زندگی می کرد و آنچه داشت در راه خدا انفاق می فرمود . با این همه ، متوکل همیشه از اینکه مبادا حضرت هادی (ع ) بر وی خروج کند و خلافت و ریاست ظاهری بر وی به سر آید بیمناک بود . بدخواهان و سخن چینان نیز در این امر نقشی داشتند . روزی به متوکل خبر دادند که : " حضرت علی بن محمد در خانه خود اسلحه و اموال بسیار جمع کرده ...
کتابگردی با سه علی در دهه ولایت + عکس
اندرزگو منتشر کرده است. و حالا نوبت میزی می شود که دوباره به آن رسیده ایم... میز مطالعه 34 صفحه در روز... علی محبی می گوید: روزی یکی از مخاطبان برایم تعریف کرد که این تعداد کتاب را در ماه مبارک رمضان خواندم. به چشم من زیاد آمد. صفحات همه این کتاب ها را جمع زدم که شد 1000 صفحه. چیز زیادی نبود. آن ها را تقسیم بر 30 روز کردم و روزی حدود 34 صفحه به دست آمد. از آن به بعد این هشتک را راه اندازی کردم و ...
روند کاهشی مصرف شیشه و افزایشی گل
است که در کمپ نگهداری می شود از او می پرسم: چی شد که تو این سن کم کارت به مرکز ترک اعتیاد افتاد؟ ساکن محله قلعه حسن خان هستم. پدرم معتاد به الکل بود. فقط 6 سال داشتم که پدرم برای اولین بار بهم الکل داد. می گفت که پسرم باید زود مرد بشه. مرد هم باید الکلی باشه! 10 سالگی با دوستام دور هم الکل مصرف می کردیم. تا اینکه بزرگتر شدم. به پیشنهاد یکی از دوستان شروع کردیم به خرید قرص ترامادول ...
6 قصه شیرین کودکانه با مضامین مختلف
که خود صاحب تعداد زیادی دانه است. ...قصه شیرین کودکانه... 3. خرگوش مهربان یکی بود یکی نبود، زیر گنبد کبود، خرگوش مهربانی بود که در روستای سرسبز و خوش آب و هوایی زندگی می کرد. یک روز صبح آقای خرگوش تصمیم گرفت که به مزرعه برود و برای ناهارش چند هویج بچیند و با آن یک سوپ خوشمزه بپزد. خرگوش مهربان چهار هویج را از زمین کند و به طرف خانه به راه افتاد. او در مسیر ...
سقوط آزاد
...> =رو هوا می برنت بس که نمک داری ولی من عاشقتم خب مگه شک داری - علیرضا طلیسچی =آره تورو پیدا می کنم این شهروُ شیدا می کنم آره غوغا می کنم تو، فقط باش - اشوان =هر بار این درو محکم نبند نرو این چشمای ترو نکن تو بدترو - ماکان بند =منو کشون کشون ببر می خوام بیام تو دام تو فقط دلم مونده اونم سند زدم به نام تو - محسن یگانه =دعواهامون اداهامون اطوارامون من تو هر دو تامون رو ...
زن 25ساله را در برابر دیدگان فرزندان خردسالش کشتند
دیوار نشسته بودیم که عمو (متهم) با چاقو مادرم را زد و پس از آن هم کلید صندوقچه را از گردن مادرم بیرون کشید و پول ها را برداشت! متهم این پرونده جنایی که به شیشه و تریاک اعتیاد داشت و مدعی بود از 30 سال قبل در ایران زندگی می کند در ادامه بازسازی صحنه جنایت خود گفت: پول ها را من سرقت نکردم! و پول هایی که هنگام دستگیری ام کشف شد متعلق به خودم بود که پس انداز کرده بودم! در این لحظه مقام ...
چرا اطلاعات ما درباره امام هادی(ع) کم است؟
گاهی او را آزمایش می کردند. همچنین بزرگان از علویان و اقوام امام که در سن کمال بودند به خانه امام رفت و آمد و با آن حضرت معاشرت داشتند؛ غیرممکن است جز به خواست و تایید خدا و جز در ارتباط با عصمت و علم و قدرت الهی ، کودکی بتواند این مقام و مسند را در دست بگیرد و به همه سوالات پاسخ صحیح دهد و در مشکلات رهبری کامل نماید. امام هادی علیه السلام پس از شهادت پدر گرامیش ، در سن هشت ...
پای صحبت عکاس ماندگارترین قاب بازگشت آزادگان به ایران
شده بود و پاهایم خواب رفته بود. یک ساعتی می گذشت که درآن وضعیت بودم ساعت نه نیم شده بود و هنوز هیچ خبری نبود. طاقتم طاق شده بود. از بالای ستون به پایین پریدم؛ فکر کنم هنوز پاهای من به زمین نرسیده بود که صدای همهمه مردم خبر داد که آزاده ها رسیدند. سیل جمعیت چنان به سمت ضلع جنوب حرم بود که من با دست و پای خواب رفته دیگر نمی توانستم از ستون بالا بروم. با حسرت مانده بودم که حالا با این جمعیت که به ...
ماجرای قتل فجیع زن باردار مقابل چشمان فرزندانش
مادرم بیرون کشید و پول ها را برداشت! متهم این پرونده جنایی که به شیشه و تریاک اعتیاد داشت و مدعی بود از 30 سال قبل در ایران زندگی می کند در ادامه بازسازی صحنه جنایت خود گفت: پول ها را من سرقت نکردم! و پول هایی که هنگام دستگیری ام کشف شد متعلق به خودم بود که پس انداز کرده بودم! در این لحظه مقام قضایی پرسید چگونه هر روز که سر کار می رفتی این همه پول را هم با خودت می بردی؟ متهم ...
در این مدت حتی قبر هم برایمان درست کرده بودند/ سختی های اسارت قابل بیان نیست/ ابوترابی که در اسارت بود، ...
برنامه های عراق را می دیدیم. زمان قطعنامه، زمان پذیرش قطعنامه، در آسایشگاه ما بود. یک لحظه برنامه هایش را قطع کرد، صحبت امام را در صفحه سیاهی نشان داد که: "من جام زهر را نوشیدم و ..." همه مان ساکت و بی صدا مانده بودیم که جریان چیست؟ باورمان نمی شد که این خبر راست باشد و فکر می کردیم برای خراب کردن روحیه بچه ها این کار را می کنند. اخبار که این خبر را تأئید کرد، و با هلهله و شادی عراقی ها از بیرون ...
بهترین مدرسه خصوصی دنیا
دیده اند، خبر آزادی نداده اند! جلوتر می روی، دوستی دست بر شانه ات می گذارد. می ایستی. می گویی: علی! ما آزاد شدیم. اشک می دود روی گونه هایش. شانه اش را می فشاری و دوباره می گویی: علی! تمام شد! سه روز دیگر باید اینجا را ترک کنیم. علی به گریه می افتد. شانه ات را محکم تر می فشارد و می گوید: بله برادر، آزاد شدیم. همه چیز تمام شد، ولی من دارم از غصه می ترکم. من چطور به خانه برگردم ...
برق طلا های زن جوان دلیل له شدن سرش توسط راننده
شمشاد ها به دنبال کارت ملی زن جوان می گشتیم که در یک لحظه وسوسه شدم تا طلا ها را به سرقت ببرم و همان جا بود که یک سنگ روی زمین پیدا کردم و زمانی که زن جوان به دنبال کارت ملی اش بود از پشت چند ضربه محکم به سرش زدم. زن جوان روی زمین افتاد و وقتی دیدم نفس نمی کشد و او را کشتم، کیف طلا ها و گوشی موبایلش را به سرقت بردم و کیف را در صندوق عقب خودرویم گذاشتم و چند ساعتی در خیابان مسافرکشی ...
لحظه های پرتلاطم بازگشت به روایت همسران آزاده
آن ها را حرم امام(ره) ببرند. برادرم ماشین داشت؛ سریع آمد سراغمان و تا جایی که ظرفیت داشت سوار شدیم و رفتیم سمت حرم. حال واحوال آن شب را نمی شود توصیف کرد. تکلیف خودم را نمی دانستم. یک لحظه می خندیدم؛ دقیقه ای دیگه گریه می کردم. همه هیجان زده بودند. هشت سال زمان کمی برای دوری و تنهایی نبود! جمعیت زیادی داخل حرم جمع بودند. همه اسرا یک شکل بودند؛ لاغر و سیاه. چشمم ناخواسته افتاد به یک جمع از ...