سایر خبرها
فروشنده طلا، سارق مسلح بود
مرد جوانی که به بهانه فروش مقداری طلا وارد یک طلافروشی در تهران شده بود، نقشه سرقت مسلحانه ای را در سر داشت. به گزارش همشهری، چند روز پیش مأموران پلیس پایتخت باخبر شدند سارقی مسلح به یک طلافروشی در خیابان هاشمی دستبرد زده و متواری شده است. تیمی از مأموران به سرعت راهی محل سرقت شدند اما اثری از سارق نبود. صاحب طلافروشی با دیدن مأموران به آنها گفت: دقایقی قبل وقتی در مغازه تنها بودم، جوانی وارد ...
شوهرم بعد از 15سال زندگی مرا از خانه بیرون انداخت!
به یاد نصیحت های مادرم افتادم و کمرم را راست کردم تا همسرم را از این وضعیت نجات دهم. بدون آن که کسی در جریان اعتیاد همسرم قرار بگیرد پنهانی و به تنهایی او را در یک مرکز ترک اعتیاد بستری کردم و خودم با چرخ خیاطی همراه شدم تا مخارج زندگی را در نبود همسرم تامین کنم. این در حالی بود که فرزندم نیز قدم در این دنیا گذاشت و باید هزینه های او را هم می پرداختم. اگرچه روزهای سختی را گذراندم، اما ...
گردشگر چینی به دام یک سارق افتاد
عصر شنبه گذشته مردی چینی نگران و سراسیمه خود را به مأموران پلیس کاشان رساند و مدعی شد که فرد ناشناسی پول هایش را دزدیده است. او گفت: دقایقی قبل وقتی به هتل محل اقامتم رفتم که استراحت کنم، کیفم را باز کردم و متوجه شدم اثری از یوروهایم نیست. 11هزار یورو داخل کیفم بود که همه آنها سرقت شده بود و من نمی دانم چه کسی پول هایم را دزدیده است. با شکایت این مرد، پرونده در اختیار پلیس آگاهی کاشان ...
قتل در 18 سالگی محاکمه در 50 سالگی
32 سال بعد در دوم تیر سال 96 در آژانسی در شرق تهران بازداشت شد. پسر نوجوان که حالا مردی 50 ساله و صاحب همسر و دو فرزند بود به پلیس آگاهی منتقل شد و در بازجویی ها به قتل پیرزن اعتراف کرد و گفت: زمان حادثه 18 سال سن داشتم و در یاغچی آباد زندگی می کردم. پدرم وضع مالی خوبی نداشت. روزی با او درگیر شدم و او مرا از خانه بیرون کرد. به خانه خواهرم در عبدل آباد رفتم تا چند روزی آنجا بمانم. در این مدت متوجه ...
پیشنهاد عجیب یک دزد برای آزادی از زندان تهران
تلفن همراه را سرقت کرد. آن زمان وی به رد مال پنج میلیون تومانی محکوم شد اما حالا قیمت طلا و لپ تاپ افزایش یافته و من می خواهم اموال سرقت شده به قیمت روز به من برگردانده شود. سپس جعفر در جایگاه ویژه ایستاد و گفت: باور کنید پولی برای پرداخت به مال باخته ها ندارم. چند سال قبل همه اعضای خانواده ام را در یک تصادف از دست دادم و به افسردگی مبتلا شدم. هیچ سابقه کیفری نداشتم و رفت و آمد با ...
قصاص برای پدر عروس تهرانی / آن پسر با دخترم در خانه تنها بودند
جایگاه قرار گرفتند ودرخواست قصاص کردند. متهم در اظهاراتش گفت: روز حادثه از محل کارم مرخصی گرفته بودم تا کمی زودتر به خانه بیایم. وقتی نزدیک خانه شدم، پسرجوانی را دیدم که وارد خانه ما شد. همسرم خیاط است، به همین دلیل وقتی فرید را دیدم فکر کردم پسر یکی از مشتری های همسرم است که برای تحویل لباس آمده است. دقایقی در خیابان ایستادم، اما خبری از پسر جوان نشد. تصمیم گرفتم وارد خانه ...
نخستین اعترافات شرور معروف جنوب شهر تهران ملقب به بارتز پس از دستگیری
کردن و سرقت موتورها می کرد روبه رو شدند. تصویر این سارق حرفه ای کافی بود تا ماموران خیلی زود در بررسی متهمان سابقه دار به شرور معروفی که پنج ماه قبل از زندان آزاد شده بود، برسند. این شرور که معروف به بارتز است تحت تعقیب ماموران قرار گرفت و در عملیاتی غافلگیرانه دستگیر شد. بارتز ابتدا خود را بی گناه می دانست اما وقتی در برابر تصاویر دوربین های مداربسته قرار گرفت به ...
اخبار کوتاه
....این مقام انتظامی با اشاره به اینکه در تحقیقات صورت گرفته یکی از قربانیان این جاعل شناسایی خاطر نشان کرد: مالباخته در خصوص فعالیت های متهم عنوان داشته در سال 97 یک برگ احضاریه جعلی صادره از دادگاه انقلاب توسط پیک موتوری به درب منزل بنده ارسال شده که اینجانب در قهوه خانه محل با این فرد جاعل آشنا شدم و ایشان با شرط پرداخت 50 میلیون تومان در قالب دلار قول مساعدت داده که پس از پرداخت مبلغ مورد نظر را با ...
هند تو ایران
سلیقه ایرانی ها همخونی دارن و به همین خاطر هم چندتا رستوران هندی تهران همش از آدم پر و خالی می شن. وقتی رسیدم رستوران متوجه شدم که اینجا در گذشته رستوران بوده و الان تهیه غذاست، هیچ جایی هم واسه نشستن نداشت در نتیجه چاره ای نداشتم که سفارش بدم و ببرم، اما ازشون خواهش کردم قبل از پیچیدن غذا اجازه بدن همون جا چند قاشق ازش بخورم و امتحان کنم.نکته ناراحت کننده دیگه هم این بود که همش سه تا ...
4 ساعت اسارت در خانه باغ جهنمی
تلفنی که در آگهی بود تماس گرفتم. اخبار اجتماعی- با صاحب آگهی که مردی بنگاه دار بود قرار گذاشتم و ساعت 5 عصر روز حادثه به آدرس ملک رفتم. بنگاه دار پسر جوانی بود و من متوجه نشدم که افغانستانی است. او خانه را به من نشان داد و خوشم آمد. مرد بنگاه دار که بعد ها متوجه شدم جمعه نام دارد به من گفت که خانه باغی را در منطقه غرب تهران سراغ دارد. او گفت که این خانه باغ یک ملک موروثی است و صاحبان آن ...
پایان فرار 32 ساله قاتل زن همسایه +عکس
که زندگی مخفیانه را در پیش گرفته و در این سال ها صاحب همسر و دو فرزند شده است، سرانجام دوم تیرماه سال 96 مقابل آژانسی که در آن با ماشین کار می کرد، در شرق تهران ردیابی و بازداشت شد و به قتل اعتراف کرد. جزئیات اعتراف وی در تشریح جزئیات ماجرا گفت: زمانی که 18 ساله بودم، خانه مان در یاخچی آباد بود و پدرم وضع مالی خوبی نداشت. یک روز پدرم با من بحث کرد و مرا از خانه بیرون انداخت. من ...
دختری دردایره غفلت!
آموزشی نیاز به محبت و توجه عاطفی هم دارد. البته همسرم با تمام وجودی که برای تامین خواسته های فرزندان مان می گذاشت می گفت نباید اجازه بدهیم آن ها سرخود بار بیایند و بدون اجازه از خانه بیرون بروند، او در این رابطه تعصب به خرج می داد و سختگیری هم می کرد. اما من دور از چشم همسرم به دخترم اجازه می دادم هرطور دلش می خواهد زندگی کند نه به رفتار و نوع گفتارش گیر می دادم و نه ...
درد و دل زینب کوچولو با عکس پدر
لب مرز بود نه داخل شهر. سعی کردم او را آرام کنم، ولی مشخص بود که خبری که به ایشان دادند مهم بوده چون آرام و قرار نداشت . هرچه با همسرم تماس می گرفتم جواب نمی دادند تا اینکه کنترل از دستم در رفت و شروع به گریه کردم. از صحبت های همسایه ای دیگر که برای آرام کردن من آمده بود متوجه شدم اتفاقی افتاده ولی به من نمی گفتند که چه شده است تا اینکه بعد از چندین بار که با تلفن همسرم تماس گرفتم شخصی ...
ای بسوزد پدر اعتیاد
حضور نداشت. مادر فرزندان گمان می کرد که ما از کارکنان بهزیستی هستیم و نمی گذاشت که به فرزندانشان نزدیک شویم. وقتی همسایه ها و ما برای او توضیح دادیم که خبرنگار روزنامه ایم و قصد کمک به آن ها را داریم، داغ دلشان تازه شد و شروع کردن به درد و دل و ناله و نفرین! مادر خانواده که خود را صاحبی معرفی کرد در گفتگو با خبرنگار شهرآرامحله درباره زندگی خود گفت: ما هم خانه ای داشتیم، مانند تمام ...
دانشنامه ای که بعد از شهادت اعطا شد/ تقدیم پایان نامه به همسرش
نامه اینگونه آغاز شد تقدیم به همسرم، به پاس قدردانی از قلبی آکنده از عشق و معرفت که محیطی سرشار از سلامت، امنیت، آرامش و آسایش برای من فراهم آورده است . همسرم در تمام مراحل زندگی برایم فرد خاصی بود، هست و خواهد بود و همیشه هر کاری که می کنم در سرلوحه زندگی من قرار داشته و خواهد داشت و به فرزندانم نیز گفتم دوست دارم شما هم همانند پدرتان یک فرد خاصی باشید. درحالی با حضور سردار ...
ویدیوی لو رفته از رقص جنجالی و منشوری مجید مظفری و دخترش + بیوگرافی و فیلم
زبان آلمانی می خواندم 12 نفر از جوانان فنی شرکت برای اعزام به آلمان و یک دوره آموزشی انتخاب شده بودند و من هم بین آنها بودم. همان زمان بود که پیشنهاد تئاتر پیش آمد و من هم کارم را رها کردم. به همین سادگی از کارم بیرون آمدم و وارد تئاتر شدم اولین بار که جلوی دوربین قرار گرفتم، فیلم پایان تاریکی به کارگردانی حسن شیروانی بود که سال 1349 ساخته شد. البته در آن فیلم فقط دو پلان حضور ...
راز جسدی در کانال آب که سینه اش شکافته شده بود!
به گزارش، ساعت 11 شب بود که مردی هراسان با مرکز پلیس 110 تماس گرفت و گفت یک جسد را در کانال آب روبه روی خانه شان نزدیک پارک تسهیلات در شرق تهران رها کرده اند. وقتی بازپرس پژوهش به آن جا رسید با جسد جوانی 25 ساله رو به رو شد که صورتی تراشیده، مو های ژل زده و سشوار خورده، پیراهنی سفید و خون آلود، شلواری مشکی با اتوی مرتب و کفش های مشکی براق داشت و روبه رویش بی حرکت بین زباله ها افتاده ...
حال نه چندان خوش بازار مسکن!
قبل است و الان هیچ کار جدیدی در آن انجام نمی شود.کاری که وزارت راه و شهرسازی در این شهر انجام می دهد در حال حاضر مربوط به تعهداتی است که به مردم داده شده و باقی مانده است. قراردادهایی که مردم دارند و تمام تلاش مان را گذاشته ایم که به انضمام سرانه های آنها پایان یابد . وی تصریح کرد: قطعاً ما نمی توانیم به مردم خانه ای بدهیم که مدرسه و مرکز درمانی و فرهنگی نداشته باشد. در محلی که قرار است مردم ...
بنای زندگی روی ویرانه های جنگ
خانه های نیمه ویران هنوز خانواده های زیادی را در خود جای داده بودند؛ خانواده هایی که خیلی از آنها، آنسوی پرده تا همین چند ماه قبل از آن زندگی عادی داشتند اما حالا مجبور بودند در همان محله خود از کوچه ای به کوچه دیگر مهاجرت کنند و شاید این کوتاه ترین مهاجرت انسان ها بود. دو سال قبل بود که بعد از چند بار سفر به سوریه به منطقه صلاح الدین در حلب رفتم که آن روزها یکی از خطرناکترین نقاط جهان ...
وسط هفته در گلزار شهدا چه می گذرد؟/ یک روز در میان از بندرانزلی به دیدار شهدا می آیم!
ماشینم پیدا کردم. امروز آمده ام ببینم صاحبش کیست. اصلاً نمی دانم آن روز این عکس از کجا آمده بود داخل ماشین من! روی عکس نوشته بود: شهید احمد پلارک . به خانه که رفتم، همسرم گفت قبلاً اسم این شهید را شنیده. در اینترنت جست وجو کرد و آنجا با داستان این شهید آشنا شدیم؛ اینکه مزارش همیشه بوی عطر می دهد و... امروز آمده بودیم بهشت زهرا (س) که سر مزار عمویم و مادربزرگم برویم و از آنجا هم برویم ...
قاضی تلگرام، فیلتر شد
خبرنگار همشهری درباره سرقت از منزل یک نماینده مجلس و اینکه آیا نگهداری ارز توسط این نماینده، مصداق پولشویی، قاچاق یا احتکار ارز است یا خیر؟ گفت: مالباخته در ارتباط با اینکه سارق از محل سرقت چه اموالی را به سرقت برده است، اعلام می کند و بعد که دزد دستگیر شد، اسناد و مدارک بررسی می شود تا ببینیم چقدر کشف می شود. اسماعیلی ادامه داد: اینکه واقعیت امر چه بوده، نمی دانیم اما این نماینده خودش اعلام کرده که ...
رشید مظاهری: پرسپولیسی نبودم و نیستم
واقعاً نفهمیدم که چه شد؛ نه تماسی با من گرفتند و نه چیزی. من در همه این سال ها در مراسم بهترین ها بودم، اما وقتی این شرایط را دیدم، ناراحت شدم. باز هم تأکید می کنم که اگر دستکش طلا را در خانه من هم بیاورند، باز هم نمی گیرم. همین که دستکش تراکتور را دارم، برایم کافی است. * علی دایی آخر مردانگی است بهترین دوستت چه کسی است؟ رفیق فوتبالی که خیلی با هم رفیق باشیم، من هیچ وقت ...
مداحی، شغل من نیست/ پدرم در حال کشاورزی بود که 6 تومان داد و رفت کربلا
پلک هایش روی هم گذاشت که حاج علی مشکینی آرام باش. نیمه های شب وقتی مجلس تمام شد. به سمت خانه رفتم هنوز چند قدمی از حسینیه دور نشده بودم که مرد میان سال با رفتاری موقرانه صدایم کرد حاج آقا؟ برگشتم. بدون مقدمه گفت صدایش را در گلو انداخت انگار که نمی خواست آنها که از کنارمان می گذرند کلماتش را بشنوند. تابه حال او را ندیده بودم. گفت من امروز مهمان این حسینیه بودم و دیگر هیچ وقت من را اینجا ...
برای رفتن به مسابقات خانه ام را فروختم
آسیایی باید با تاکسی رفت وآمد کنم اما رئیس فدراسیون ماشین یک میلیاردی داشته باشد؟ هادی چوپان که بعد از کسب مقام سوم مسترالمپیا 2019با صدایی رساتر لب به انتقاد از مسئولان ورزشی کشور باز کرده و انگار بغض چندین و چند ساله اش ترکیده است می گوید: مسئولان ورزشی ما اگر یک روز اندازه ما تمرین کنند یا یک بار درد آسیب دیدگی را تجربه کنند یک هفته در خانه بستری خواهند شد. من تمام زندگی ام را وقف ورزش کرده ام و ...
زندگی دردناک کولبری که انگشتان یخ زده اش او را مشهور کرد
کردم و در چندین مکان مشغول کار شدم. پس از مدتی ازدواج کردم و خدا دو دختر به من عطا کرد که در حال حاضر 12 و 3 سال دارند. عطاالله در خصوص اولین باری که کولبری کرد گفت: در یکی از واحدهای صنعتی خارج از استان کار می کردم و درآمد نسبتا خوبی داشتم. از دوران مجردی در این کارگاه مشغول به کار بودم و با پس اندازی که از حقوقم داشتم بالاخره توانستم ازدواج کنم و زندگی مشترک با همسرم را شروع کرد. کم کم ...
این در باید باز باشد...
این صورت بود که ما کار را شروع کردیم. همسرتان چطور؟ با سه شنبه های شما همراه است؟ زن خانه اگر یک ذره از مرد خودش ناراحتی ببیند غیرممکن است بگذارد شوهرش چنین کاری بکند و زن من دنباله رو من است. همسر من هم یار و همراه من بوده است. من نمی دانم سه شنبه ها چند نفر می آیند. او غذایی درست می کند که هیچ وقت کم نمی آید، درست مثل مادرم. وقتی مادرم فوت شد، همسرم خیلی به من در نگهداری ...
روضه خوانی در دو قدمی کاخ کرملین!
.... روی جلد مجله شهادت امام جعفر صادق (ع) پیشوای مذهب تشیع را تسلیت گفته بود. با دیدن این جمله در حاشیه جلد مجله، قلبم به تلاطم افتاد. شهادت پیشوای دینی ما باشد و من در شهر غریب، این روز را فراموش کرده باشم؟ یکی یکی خیابان های محله پامنار جلوی چشمم مجسم می شد. لباس مشکی بر تن پیرمردهای بازاری. خانه مان جلوی چشمم آمد که مجلس روضه در آن برپاشده بود و من فراموش کرده بودم . دلم هوای روضه ...
ناگفته های یک بانوی افغانستانی همسر مدافع حرم
...: پدرم برای گذراندن زندگی مشغول کار سخت چاه کنی شد. در آن دوران، خانواده ام با مشکلات زیادی روبرو بوده اند، چون به هر حال کار چاه کنی با وجود دشواری زیاد، حقوق خیلی کمی داشته است. این شرایط ادامه دارد تا اینکه وقتی زینب کلاس چهارم دبستان است، پدرش هنگام کار، دست ها و پاهایش می شکند و به دلیل آسیب دیدگی کمر، خانه نشین می شود: بعد از این اتفاق، برادرم مجبور شد به طور پاره وقت در کنار ...
به او نگویید معلول بگویید هنرمند. روایت توان یابی که نقاش شد
مسأله برایشان دشوارتر است... طبیعتاً کسی که سال ها روی پای خودش راه رفته، تلاش کرده و موفقیت های زیادی را در دوران ایستادن روی پای خودش داشته است، کنار آمدن با شرایطی که با زندگی قبلش تفاوت دارد، می تواند سخت باشد. اما آنچه که برای من پیش آمد این بود که وقتی که این اتفاق افتاد و من به خاطر شرایطم مجبور شدم سال هایی را در خانه زندگی کنم، در منزل که بودم همیشه به این فکر میکردم که چطور ...
این خانه را سه شهید ساختند
(10 تا یک تومانی) معروف بود. ماجرا از این قرار بود که بعد از پیروزی انقلاب، دولت تصمیم گرفته بود به خانواده های عیالوار مستضعف، زمین بدهد و به خانه دار شدن آن ها کمک کند. مرحوم پدر ما هم یکی از آن فرم ها را پر کرد. یک شب دیدیم یک نفر با شدت دارد در خانه مان را می زند. دختر عمه ام پشت در بود و تا داخل آمد، با هیجان گفت: دایی! دایی! اسمت در روزنامه درآمده... خلاصه، قرعه یکی از آن زمین ها به نام ما ...