سایر خبرها
سردار رزمجو:فضا برای حرکات سیاسی در یادواره شهدای استان مسدود شده است
تواند قرار گیرد. فرمانده سپاه امام صادق (ع) استان بوشهر یاداور شد: اصولی ترین عنصر ذاتی شهید، معنویت اوست که جامعه را در مسیر و هدایت جهاد فی سبیل الله قرار می دهد. وی عنوان کرد: وجود 2121 شهید در استان بوشهر به تناسب جمعیت این استان در دوران دفاع مقدس، آمار قابل توجهی است که با وصیت نامه ها و پیام هایشان می توانند ما را به سمت قله های فضلیت و شرافت هدایت کنند. ...
زن جوان اسیر وسوسه های شیطانی
شیطانی رهایم نمی کرد تا این که آن دختر را با ترفندی از پدر و مادرش جدا کردم و در حال بیرون آوردن گوشواره هایش بودم که دستگیر شدم و ... شایان ذکر است به دستور سرهنگ عباس زمینی (رئیس کلانتری سپاد) متهم این پرونده در اختیار ماموران دایره تجسس قرار گرفت تا درباره جرایم احتمالی دیگر او تحقیقات بیشتری صورت گیرد. ...
ماجرای جالب ازدواج دخترِ زیباکلام با پسرِ توکلی
ماها همه دست مان در یک کاسه است و اشاره می کنند به ازدواج دختر من و پسر توکلی در حالی که همان طور که گفتم روح ما هم خبر نداشت که فرزندان مان در محل کارشان خاطر خواه همدیگر شده اند. من آقای دکتر احمد توکلی را از سال 1353 یعنی 45 سال است که می شناسم. سال 53 با ایشان در زندان قصر آشنا شدم. هر دومان زندانی سیاسی بودیم و هم بند. سال 1367 که ایشان مسؤولیت روزنامه رسالت را داشتند. آن موقع من در ...
شهرزاد قصه گو در خیابان حجاب
ساعت هشت شب داشته باشم. ما با داستان هایی که ساعت 10 شب پخش می شد، فضاسازی می کردیم. بعد کتاب آمد و ما با آن انس گرفتیم و من هنوز در گذر سال ها بارها شده وقتی حتی نیمه شب به خانه می رسم، مشغول کتاب خواندن می شوم. این همان میل به قصه گویی و قصه شنیدن است که رویدادهایی مثل جشنواره قصه گویی می توانند آنها را در نسل نوجوان و جوان امروز تقویت کنند. به نظر من بچه های امروز از دریچه دوربین قصه ها را می ...
حک شدن معجزه وار قرآن بر قلب حافظ کم سواد
به گزارش گروه سایر رسانه های دفاع پرس ، قرآن سراسر معجزه است و خداوند هر که را بخواهد با معجزات دل نشین این کتاب آسمانی آشنا خواهد کرد، وقتی با حافظان و قاریان قرآن هم صحبت می شوی و از آن ها در مورد چگونگی زندگی قرآنی شان می پرسی آنچه را که بیان می کنند، آن قدر زیبا و دل نشین است که در لابه لای سخنانشان به معجزات بی شمار این کتاب الهی و آثار و برکات آن پی می بری. از جمله این حافظان ...
بیوگرافی کامل "گلبدین حکمتیار" + تصاویر
او در حمله قلبی حدود 15 سال پیش جان داد. اما اختر محمد، شوهرش، در جنگ های افغانستان کشته شد. زبیده پس از مرگ اختر محمد و با شعله ور شدن جنگ مجاهدین علیه دولت به حمایت شوروی در افغانستان در میان کاروان میلیونی مهاجران افغانستانی، راهی پاکستان شد، سال ها گذشت تا او با گلبدین حکمتیار، برادر جوانتر اختر محمد دوباره ازدواج کرد. حاصل این ازدواج سه دختر و یک پسر است. تمام فرزندان ...
پدر شهید محمدرضا پورابتهاج به فرزند شهید خود پیوست
به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاع پرس ، حاج محمدعلی پورابتهاج پدر شهید والامقام محمدرضا پورابتهاج دارفانی را وداع گفت و به فرزند شهید خود پیوست. پیکر این رزمنده و جانباز دوران دفاع مقدس، ساعت 10 صبح روز سه شنبه 26 آذر در دارآباد، خیابان شهید پورابتهاج، ابتدای خیابان شهید محبی (پاتوق محله) تشییع خواهد شد. بر این اساس، مراسم بزرگداشت سومین روز درگذشت این مرحوم مغفور، روز پنج ...
آیا امام هادی( علیه السلام ) فرزندی به نام سید محمد داشته اند؟ آیا امروزه ساداتی هستند که نسبشان به سید ...
در میان فرزندان امام هادی( علیه السلام ) از چنان جایگاهی برخوردار بود که گمان می رفت، امام یازدهم باشد. مشهور آن است که نسل امام هادی( علیه السلام ) از دو فرزند ایشان؛ یعنی امام حسن عسکری( علیه السلام ) و پسر دیگرشان، جعفر؛ معروف به جعفر کذّاب است و برای جناب سید محمد فرزندی ذکر نشده است. مرقد جناب سید محمد در منطقه بلد در نزدیکی سامراء واقع شده و به عنوان یکی از امامزادگان جلیل القدر ...
پاسدار تاریخ شیعه
...، خیانتی به این مجاهدت نکرد؛ جهادی که طی 75 سال، چه در بیروت و نجف و چه در قم و مشهد ادامه داشت و حتی در روزهای سخت تسلط سرطان نیز ترک نشد. این نوشتار تلاش کوچکی است به رسم تقدیر از یک عمر دین داری. علامه در ایران سیدجعفر مرتضی عاملی معروف به علامه سیدجعفر مرتضی بیستم بهمن ماه 1323 خورشیدی در شهر بیروت زاده شد. سیدجعفر مرتضی یکی از برجسته ترین علمای عصر حاضر و البته متخصص ...
شکایت محرمانه دختر 14 ساله مشهدی/دوست تلگرامی پسر بود
به گزارش رکنا، با پایان یافتن سخنان کارشناس اجتماعی کلانتری، دختر نوجوانی که در همین مخمصه گرفتار شده بود مشاور پلیس را پناهگاه مورد اعتماد خود یافت و رازی را فاش کرد که مدت ها آزارش می داد. این دختر 14 ساله درحالی که شرم و حیا از چهره اش می بارید، گفت: هفت سال قبل زمانی که برای رفتن به مدرسه آماده می شدم پدر و مادرم از یکدیگر جدا شدند و من با چشمانی گریان راهی مدرسه شدم. آن ها من و ...
وضعیت ناراحت کننده عموفردوس + فیلم
... او در سال 1364 در جنگ ایران و عراق با گاز خردل شیمیایی شد و سالهاست که جانباز شیمیایی می باشد و مدت هاست تحت درمان است و از آخرین وضعبت سلامتی ایشان خبری است که سارا حاجیان درباره پدرش داد که دچار فلج صورت شده و از همه برای سلامتی پدرش درخواست دعا کرد. نطفه اولیه شهرک الفبا در خانه مادری من در روستای افراکتی قائمشهر در مازندران شکل گرفت. سال 1363 و سال های دفاع مقدس ...
مهران زند؛ قهرمان معلولی که می خواهد کلیه اش را بفروشد
روزنامه شهروند – محمد باقرزاده: هنوز 6 سالش تمام نشده بود که روزگار از او تصمیم گیری دشواری می خواست؛ مهران زند لشنی سال 76 باید تصمیم می گرفت که برای ادامه زندگی خانواده پدر یا مادرش را انتخاب کند و او پیش از این با مادربزرگش یعنی مادرِ پدرش انس گرفته بود. مهران پس از جدایی پدر [...] روزنامه شهروند – محمد باقرزاده: هنوز 6 سالش تمام نشده بود که روزگار از او تصمیم گیری دشواری می خواست؛ مهران زند لشنی سال 76 باید تصمیم می گرفت که برای ادامه زندگی خانواده پدر یا مادرش را انتخاب کند و او پیش از این با مادربزرگش یعنی مادرِ پدرش انس گرفته بود. مهران پس از جدایی پدر و مادر دیگر آن کودک شاد نبود و بازی هایش از کوچه های دورود در استان لرستان به کنج خانه و همزبانی با مادربزرگی قصه گو و دلسوز کشیده شد. دوری از پدر و مادر، اما پایان تراژدی زندگی کودکی با آرزو های بزرگ نبود و روزگار برای مهران بازی های دیگری هم در چنته داشت. هر چه زمان می گذشت نرمی استخوان مهران هم بیشتر خودنمایی می کرد، اما او مصمم به زندگی و پر از امید و آرزو بود تا نوبت به آن صبح حادثه ساز رسید؛ در آن روز مهران پانزده ساله شال و کلاه کرده بود که به دیدن مادرش برود، اما خودرویی از پشت او را چنان نقش زمین کرد که پس از 13 سال هنوز برخاستن برای او دشوار است. بازی روزگار و خطای پزشکان هر دو پای مهران را به یغما برد و حالا چند سالی است که از آن کودک شاد و پرامید، جسمی ناقص و روحی پر از درد و دل نگرانی به جای گذاشته است. مهران زند لشنی در همه این سال ها در سر سودای ایستادگی و مبارزه داشت و پس از خداحافظی از نیم تنه پایین بدنش، بر فشار های روحی و جسمی مسلط شد. او این بار پرامیدتر از گذشته روی دو دست خود بلند شد و به والیبال نشسته روی آورد. چند بار روی سکوی قهرمانی ایستاد و درست در روز هایی که گمان می کرد امید و روشنی به زندگی اش رسیده است، مشکلات تازه سربرآوردند. مهران در 28 سال گذشته هر چه در توان داشت برای زندگی گذاشت، اما روزگار چندان روی خوشی به او نشان نداد؛ بدعهدی مسئولان و بی توجهی دوستان حالا مهران را به جایی رسانده است که می خواهد کلیه اش را بفروشد و همین چند روز پیش هم برگه اهدای کلیه را پر کرده است. با کِرمی که گوشت بدنم را می خورد، درد دل کردم 27 سال از نام گذاری سوم دسامبر، 12 آذر، به نام معلولان در سازمان ملل متحد و با هدف توجه به مشکلات این گروه از جامعه و آماده سازی زمینه رشد آن ها می گذرد، اما همچنان میلیون ها معلول در ایران و در بسیاری از کشور های دنیا برای ابتدایی ترین نیاز های خود تلاش می کنند. مهران یکی از همین افراد است که سال هاست در آرزوی یک خبر خوش شب و روز را به سختی پشت سرمی گذراند. او تک فرزند خانواده ای است که خیلی زود از هم پاشید و پدر و مادر هر کدام زندگی تازه ای را برای خود برگزیدند. دلتنگی مهران، اما هیچ وقت رهایش نکرد و پس از جدایی پدر و مادر، همواره دلش برای هر دو آن ها تنگ می شد هر چند حالا می داند که زندگی کاری با دلش ندارد: پدرم گاهی اوقات به من سر می زد، اما خودش ازدواج کرده بود و همسرش راضی نبود که من پیش آن ها زندگی کنم و مادرم هم همین شرایط را داشت. دلتنگی من یک چیز بود و واقعیت زندگی چیز دیگر. او، اما همه این روز ها را گذراند تا به پانزده سالگی رسید: 15 سالم بودم که تصادف کردم. صبح زود بیدار شدم که بروم مادرم را ببینم؛ ماشین از پشت به من زد، زمین خوردم و جفت پاهایم شکست، اعزامم کردند به تهران و بیمارستان شفا یحیائیان میدان بهارستان. همان روز سریع من را اعزام کردند. پس از آن روز و با آغاز دشواری های تازه، سختی های گذشته و دلتنگی های کودکی برای مهران تبدیل به روز های خوب زندگی شد: بیمه نبودم، وضع مالی خوبی نداشتم، پدر و مادرم سختی های خودشان را داشتند. سختی زندگی تازه شروع شده بود، ولی همه کمک کردند و به تهران اعزام شدم. گفتند باید پلاتین بگذاریم. برگه رضایت را امضا کرد و پلاتین ها هم به بدن نحیفش اضافه شد، اما درد و دل شوره مهران کم نشد: پلاتین خوب در بدنم جا نگرفته بود. باعث شد که پاهایم بی حرکت بماند و زخم بستر بگیرم. بعد از سه چهار سال فهمیدیم که این درد ها و مشکلات به پلاتین برمی گردد. او پس از عمل، سال های زیادی را روی تخت گذراند، پاهایش سیاه شده بود و نمی توانست قدمی بردارد و همین باعث شد زخم بستر بگیرد: شنیدن این دوران دل می خواهد، آن قدر تلخ و آن قدر سیاه است که هر کسی نمی تواند گوش کند. در همین حد که یک روز به پشت پایم دست زدم و دیدم کرم ها مشغولند. یکی را به دست گرفتم و با هم حرف زدیم. درد دل کردم، بعد هم سرجایش گذاشتم و گفتم بخور این روزی تو است. روز وداع با نیمی از بدن مهران هفت سال را روی تخت گذراند و در همه این سال ها هم مادربزرگش همراه و همدرد او بود: هفت سال آرزو داشتم برف را لمس کنم، باران را لمس کنم و بوی خوش بهار را بچشم، اما همه این تغییرات را فقط از شیشه پنجره می دیدم. سال 92، نوبت به روز دشوار و تصمیمی سرنوشت ساز رسید. مهران انتخاب کرده بود که با پا ها و نیمی از بدنش وداع کند: پاهایم سیاه شده بود و خودم رضایت دادم که قطع شوند. هفت سال روی تخت بودم؛ هفت سال که لحظه لحظه اش سخت و تلخ بود. خانواده می گفتند مهران را بگذارید کهریزک. من همه این ها را می شنیدم و ذره ذره آب می شدم و خجالت می کشیدم که چرا سرنوشت مهران باید این باشد؟ چرا یک اشتباه باید من را به اینجا برساند. اما مادربزرگم لحظه ای تنهایم نگذاشت. مهران تصمیمش را گرفته بود، اما پزشکان نظر دیگری داشتند: می گفتند اگر پاهایت قطع شود خونریزی شدید باعث مرگت می شود، چون زخم بستر هم داری و این خون اگر به بالا و قلب برسد حتما می میری، پزشکان متخصص زیادی به من می گفتند و به همین دلیل این پروسه هفت سال طول کشید و خانواده ام هم راضی نمی شدند. می گفتند همین جوری نفس بکشی هم خوب است، چون معلوم نیست بعد عمل زنده بمانی. جوان بیست ودو ساله آن روز، از هفت سال نفس کشیدن سخت روی یک تخت و زل زدن به سقف خسته شده بود: در نهایت خودم رضایت دادم که پاهایم قطع شود. زمانی که می خواستم بی هوش شوم برای قطع پا، آیت الکرسی را با خود برده بودم اتاق عمل. هیچ کس نبود و فقط من بودم و خدای خودم. فکر می کردم شاید دیگر دنیای من تمام شده باشد، اما زندگی راه و رسم خودش را دارد. باید بدون پا برمی خاستم مهران از آن عمل سخت هم جان سالم به در برد، اما دیگر دو پایش را از دست داده بود. جسم تازه با خود سختی های دشوار هم می آورد و روح انسان را آزار می دهد. افسردگی پس از عمل، مهران را رها نمی کرد، اما او تصمیم گرفته بود بدون پا برخیزد: گفتم این حق من است و باید زندگی کنم، با پا یا بدون پا. باید زندگی کرد. پیش خودم گفتم وقتی خداوند به من فرصت زندگی داده چرا من کوتاه بیایم؟ دوره سخت نقاهت، مبارزه با افسردگی و آشنایی با بدن جدید برای مهران چند ماه طول کشید و او این روز ها را هم پشت سرگذاشت و بار دیگر برای زندگی بلند شد. این بار می خواست با ورزش و والیبال به روز های آینده اش رنگ زندگی بپاشد: تصمیم گرفتم بروم در عرصه ورزش. عمه ام خیلی کمکم کرد. می دانستم باید تلاش کنم. رفتم سراغ والیبال. شرایط من از همه هم بازی هایم بدتر بود، اما می خواستم و انرژی زیادی داشتم. او دوستان تازه ای پیدا کرده بود و با هم شوخی و خنده های خود را داشتند. به نواقص بدن هم گیر می دادند و با هم می خندیدند و روزگار هم به آن ها چراغ سبز نشان داده بود. تمرین دوستانه برای مهران نتیجه داد: تیم خوبی شده بودیم و تمرین مان هم زیاد بود. توانستیم در والیبال نشسته چندین مقام بیاوریم. دو مدال طلا، یک نایب قهرمانی و یک سومی. در مسابقات شهرداری تهران قهرمان شدیم و خیلی خوب پیش می رفتم. تا همین سه ماه پیش و روی دیوار های خانه ای که حالا از بین رفته، مدال ها، لوح تقدیر و تصویری از مهران در کنار محمدباقر قالیباف شهردار پیشین تهران، خودنمایی می کرد. حالا انگار سرنوشت آن مدال های افتخار هم شبیه آوارگی مهران است: خانه متعلق به یک خیّر بود. دو سه ماه به من داده بود که تا قبل از تخریب، آنجا زندگی کنم. خیلی لطف داشت، اما او هم زندگی خودش را داشت و برای خانه اش برنامه دیگری ریخته بود. خودم که آواره ام و وسایلم هم شبیه زندگی خودم. سختی های تازه از راه می رسد حضور در جامعه و گذران زندگی با ورزش برای هر معلولی در ایران با مشکلات فراوانی همراه است و پس از سال ها شعار و برنامه هنوز پایتخت ایران برای حدود 10 درصد از ساکنان مناسب نیست. اما برای مهران تهران شهر بهتری بود. او دوستان تازه ای پیدا کرد، چند قهرمانی هم کسب کرد و درست در روز هایی که به تیم ملی فکر می کرد، جسمش بازی تازه ای درآورد: بعد از چند سال عوارض بیماری باعث شد زمین بخورم و دیگر نتوانم ادامه دهم. جایی نداشتم بخوابم و شرایط مالی هم بد بود. دیگر نمی توانستم بروم خانه عمه ام. چند روزی پیش پدرم رفتم، ولی همسر پدرم راحت نبود و مشکلات روحی برگشت. هیچ کس را نداشتم. جوانی تنها حالا مزه زندگی و پیروزی بر مشکلات را چشیده بود. او نمی خواست تسلیم شود. مشکلات تازه او را به نهاد های دولتی و مستقل فراوانی کشاند، اما هیچ کس دست او را نگرفت: به هر نهادی برای کمک رفتم که حقوقی به من بدهند یا مسکن بدهند، ولی هیچ کس کمک نمی کرد. مجلس که رفتم من را راه ندادند. بنری همراه داشتم و روی آن نوشته شده بود: آقای لاریجانی من می خواهم با شما درد دل کنم. به هر جایی که فکر می کردم ممکن است موثر باشد رفتم. ناامیدتر از همیشه برگشتم. بعد ها دوباره به مراکز بهزیستی و همه جا رفتم، ولی هیچ کس کمکی به من نکرد. او حالا باید با دریافتی ماهی 160 هزار تومان از بهزیستی و ماهی 45 هزار و 500 تومان یارانه چرخ زندگی را بچرخاند، اما نمی شود: هزینه داروها، اسپری و کپسول تنگی نفس و چندین مورد دیگر را که برای تنگی تنفس باید استفاده کنم، ندارم. این دارو ها یک طرف، لباسم هم یک طرف. من غرور دارم، می خواهم در این مملکت نان بازوی خودم را بخورم. الان باید منتظر بمانم که آیا همسایه لباس جدید می خرد یا نه که لباس کهنه اش را به من بدهد. آوارگی: امید دادند و ناامیدم کردند مهران زند لشنی حالا تنهاست؛ نه خانه ای، نه حقوقی، نه همراهی. او که چندماهی در خانه یک خیّر زندگی می کرد، جایی برای زندگی ندارد: قبلا در تهران خانه عمه، دختر عمه و ... بودم؛ 10-15 روز یک بار خانه هر کدام از دوستان و آشنایان می روم و حتی هزینه ایاب و ذهاب هم ندارم. بعضی وقت ها هم می روم دورود، خانه عمویم. در همین سال ها مهران یک بار با رسانه ای حرف زد و یک بار هم به برنامه ای تلویزیونی رفت و وعده های فراوانی گرفت: از شبکه سه به من قول دادند، ولی الان حتی جوابم را هم نمی دهند. وقتی به من وعده دادند خیلی خوشحال شدم و یک لحظه دردم فراموش شد. گفتم مشکل خانه ام حل می شود و ورزشم را ادامه می دهم، ولی الان سردرگم هستم که چرا بعضی افراد به راحتی قول می دهند و فراموش می کنند همه این وعده ها و بدقولی ها روی روح و روان جوانی که تنها یک زندگی ساده می خواست، تاثیر گذاشته است و حالا مهران 28ساله ناامید است: وقتی می بینم اطرافیانم آینده خود را رقم می زنند خوشحال می شوم، اما وقتی به خودم نگاه می کنم، غبطه می خورم که مهران دلش پاک بود، برای کسی بدی نمی خواست، چرا به این روز افتاد. روزگار سخت مهران و بدقولی مسئولان، در چند ماه گذشته با مجموعه ای از خبر های بد تکمیل شد: پدرم چند ماه پیش فوت کرد؛ همان پدری که به من پیام می داد مهران، پسرم! فکر می کنی دوست ندارم پیش من باشی؟ پدرم می خواست، ولی شرایط مالی و شرعی اجازه نمی داد که من پیش او باشم. کاش پدرم بود و فقط به من می گفت پسرم، همین. همان پدر را هم از دست دادم. از هیچ چیزی بهره نبردم، نه از راه رفتن، نه از نفس کشیدن و نه از زندگی و ازدواج، اما شاکرم. سرماخوردگی، عفونت، آسم، مشکل ریه، بی پولی و در به دری از جوانی ورزشکار، مهرانی ناامید و خسته ساخته است. او هرچه فکر می کند هیچ راه و روزنه امیدی نمی بیند تا جایی که چند روز پیش تصمیم دشواری گرفت: آن همه قول و وعده ای که به من دادند و هیچ کدام اجرایی نشد، شرایط من را از قبل بدتر کرد. دیگر واقعا به بن بست رسیده ام و هیچ کاری نمی توانم انجام دهم. نه کاری می توانم بکنم، نه درآمدی از خودم دارم. تصمیم گرفتم کلیه ام را بفروشم، هرچند دکتر ها من را از این کار منع کردند و گفتند ممکن است خطرناک باشد. می گویند شانس موفقیت چند درصد است، ولی چند روز پیش رفتم و فرم اهدای کلیه را پر کردم. تصمیمم را گرفتم و این کار را کردم. درست یا غلط آن را نمی دانم، اما این را خوب می دانم که هیچ کس اطرافم نیست و هیچ کس دستم را نمی گیرد. مهران حالا و پس از این تصمیم سخت، نمی داند چه روز هایی انتظارش را می کشد و حتی نمی داند چند روز دیگر زنده است، اما یک جمله برای مردم دارد: بدانید که آرزو داشتم تنها یک شب سرم را راحت بگذارم و بخوابم. روزگار سپری شده مهران، سرگذشت یکی از چندمیلیون ایرانی معلول است که با وجود تمام تغییرات همچنان بسیاری از حقوق ابتدایی آن ها نادیده گرفته می شود؛ جمعیتی که همین چند ماه پیش، همایون هاشمی نماینده مردم میاندوآب در مجلس تعداد آن ها را حدود 10میلیون اعلام کرد و براساس اطلاعات مستند، بهزیستی ایران تا سال 96، تنها یک میلیون و 415 هزار نفر از آن ها را تحت پوشش قرار داده است. درج شده توسط : ...
خاطرات خوش خانواده آقای مدیر از مهاجرت معکوس از تهران به دَلگان
مکثی می کند و لبخندبرلب ادامه می دهد: یک سال بعد، خداوند فرزند دیگری هم به ما داد و ما 5 سال بعدی را با 5فرزند در شهر دلگان زندگی کردیم. جالب است بدانید یک بار با این ترفند که اعضای خانواده ام بیایند به ما سربزنند، مادر و خواهرم را به دلگان دعوت کردم. اما آمدن آن ها همان و ماندگار شدنشان هم همان! آن ها 2، 3 سال در کنارمان ماندند و خواهرم که کارشناسی ارشد الهیات دارد هم وقتی شرایط مدرسه و نیاز دانش ...
با خودت رو راست باش!/ چه کاری مانده است که مقابل نامحرم نکرده باشید!؟/ حق الناس به گردن شماست
. بارها و بارها بازنویسی و با تحسین و تجلیل از سوی خواص و عوام، مسلمان و غیرمسلمان بازخوانی و دوباره گویی شده... اما افسوس که این کلام رهگشا و نظایر آن که در فرهنگ دینی ما پرشمار است از سوی کسانی که خود را بیش از دیگران مرید و شیعه مولا می دانند، کمتر در عمل و اقدام مورد توجه و اعتنا قرار می گیرد... و لقد یسرنا القرآن للذکر فهل من مدکر (قمر- 15) 2-نزدیک چهل و یک سال از پیروزی انقلاب ...
علت شهادت برخی از امامان توسط همسرانشان چیست؟
...، به یکی از فرزندان وی تأثیر نگذاشت و او موعظه و نصیحت های پدر خویش را نادیده گرفت. این بدان جهت نبود که حضرت نوح( علیه السلام ) در تربیت فرزند خود کوتاهی کرد؛ بلکه منشأ این امر عدم قابلیت فرزند وی برای هدایت بود؛ همان طور که قرآن کریم درباره همسران نوح و لوط فرموده است: خداوند برای کسانی که کافر شده اند به همسر نوح و همسر لوط مثَل زده است، آن دو تحت سرپرستی دو بنده از بندگان صالح ما بودند، ولی به ...
الگویی که از خانواده شهید طهرانی مقدم گرفته شد/ دستانی خالی که با شهادت پر شد
بودن دست پیدا کنم... هادی بسیار خوشحال شد و نتوانست ذوق و شوق بی نهایت خود را پنهان کند. دفاع پرس: چطور ممکن است فردی در ابتدای جوانی آرزوی همسر شهید شدن داشته باشد؟ این آرزو متعلق به زمانی است که پسر یکی از اقوام، مدت کوتاهی پس از ازدواج در دفاع از وطن به شهادت رسید. در مراسم ها نامزد وی را که دیدم، پیش خود گفتم، خوش به سعادتش، نزد پروردگار چه جایگاه و عزت والایی دارد. خداوند ...
خود دانشگاه ها باید پژوهش محور بشوند؛ پژوهشگاه درست کنند، پژوهشکده درست کنند
عناصر فعّال و هوشمند و نخبه در یک کشور جوری بشود که اهداف آن ها را برآورده کند؛ دارند برای این سرمایه گذاری میکنند، دارند برای این پول خرج میکنند. به این دغدغه ها باید توجّه کرد. اساتید ارزشی خوبی هم [داریم]؛ خوشبختانه ما هزاران استاد مؤمن، انقلابی، علاقه مند داریم؛ قبل ها هم بودند، در دوران دفاع مقدّس هم داشتیم، امّا امروز چندین برابرِ آن روز بحمدالله ما اساتید مؤمن و انقلابی داریم؛ از ...
تجارت در اینجا فقط در دست زنان است +عکس
دانگمه لقب داده شد که توانست با ارائه 7 فرمان پوریتان به قوم خود، اساس و فلسفه دولتی مقتدر، مبتنی بر روابطی دوستانه و احترام متقابل برای همگان به نام آکرای بزرگ و پایتخت ساحل طلا، را در سال 1877 بنیان گذارد. مردمان گا 6 شهر مستقل به نام های آکرا (گا ماشی)، اوسو ، لابادی، تشی، نانگوا و تما را ایجاد کردند. (این مناطق هم اکنون نیز به همین نام ها در شهر آکرا موجود هستند.) هر یک از این مناطق تخت ...
شعار یازهرا روی پیراهن سیروس
مهمی در خصوص برقراری امنیت در شهر و مبارزه با ارازل و اوباش انجام داد. سیروس در سال 1364 برای اولین بار و به طور مخفیانه به جبهه می رود چراکه پدر و مادر به علت سن کم از رفتن او جلوگیری می کردند. در همان اعزام اول در عملیات والفجر 8 به عنوان تک تیرانداز شرکت کرد و از ناحیه ی سر و دست چپ مجروح شد. هفت ترکش از این عملیات در بدنش به یادگار مانده. در تمام دوران دفاع مقدس مادر و خواهرانش عضو ...
زندان پایان ازدواج عجولانه دختر جوان +عکس
به گزارش مشرق ، سال 96 بود که سپیده 22 ساله پس از گرفتن مدرک دیپلم با توجه به شرایط مالی خانواده اش در یک مانتو فروشی مشغول به کار شد. سپیده خیلی زود به یکی از فروشندگان مرد که در مانتوفروشی کار می کرد علاقه مند شد، این در حالی بود که پسر جوان به نام حمیدرضا نیز دلباخته سپیده شده بود. بیشتر بخوانید: پدر با چاقوی یادگاری دوستش، پسرش را کشت چند ماه از این ...
اعزام به عملیات مرصاد با وانت میوه فروشی
سرویس ایثار و مقاومت جوان آنلاین: در زیارتگاه شهدای منطقه ابوذر (فلاح) گاه می توان رزمندگان و یادگار های دوران دفاع مقدس را یافت و دقایقی پای حرف ها و خاطراتشان نشست. چند روز پیش که مراسمی در این زیارتگاه برگزار شده بود، ما هم شرکت کردیم و در خلال مراسم، پای صحبت های رضا خلیلی یکی از رزمندگان و جانبازان دوران دفاع مقدس نشستیم. متن زیر گزارشی از این زیارتگاه و گفتگو با این جانباز دفاع مقدس است که ...
داستان ویلموتس/ خاطره تلخ فوتبالی ها از شکلات بلژیکی
را بر عهده گرفت و پاییز سرد تهران را ندید و خیلی زود به دیارش بازگشت آن هم با طوماری از شکایت و طلب های میلیاردی در روزگار تحریم ایرانیان. در سال 1996 با دختر رئیس باشگاه فوتبال سنت ترویدنس ازدواج کرد و 3 فرزند دارد. او به چند زبان تسلط دارد و در دوران بازیگری، در سنت ترویدنس، مشلان، استاندارد لیژ، شالکه صفر چهار و بوردو، بازی کرد و در 421بازی، 133 گل به ثمر رساند. در تیم ملی بلژیک نیز ...
پیکر پاک شهید پیرزاد فرخی در اندیمشک تشییع شد
به گزارش خبرگزاری تسنیم از اهواز ، آئین تشییع پیکر پاک و مطهر شهید پیرزاد فرخی از جانبازان دوران هشت سال دفاع مقدس با حضور اقشار مختلف مردم و جمعی از مسئولان محلی در اندیمشک برگزار شد. در این برنامه معنوی که از مسجد الهادی(ع) شهر شهیدپرور اندیمشک واقع در کوی شهداء آغاز شد اقشار مختلف مردم، دوستان، آشنایان، بستگان، فامیل، همشهریان و همرزمان شهید حضور داشتند و با این رزمنده دلیر وداع ...
ویار و جنسیت جنین، جالب است بدانید
جنین پسر ویار خیار یکی از بارزترین و شایع ترین ویار دوران بارداری است که به جنین پسر اشاره دارد. ویار خیار بسیار معمول و رایج است و درصد زیادی از زنان باردار این ویار را دارند.اگر شما هم ویار خیار دارید ممکن است فرزند پسر به دنیا آورید. خصوصا ویار خیارشور در اکثر زنان باردار دیده می شود و از آنجاییکه در گروه غذاهای شور محسوب می شود به جنین پسر اشاره دارد. ویار بارداری دوغ خیار و ...
در مراسم شهدا نباید هیچ حرکت سیاسی با هر سلیقه فکری انجام شود
سپاه امام صادق (ع) استان بوشهر یادآور شد: اصولی ترین عنصر ذاتی شهید، معنویت اوست که جامعه را در مسیر و هدایت جهاد فی سبیل الله قرار می دهد. وی عنوان کرد: وجود 2121 شهید در استان بوشهر به تناسب جمعیت این استان در دوران دفاع مقدس، آمار قابل توجهی است که با وصیت نامه ها و پیام هایشان می توانند ما را به سمت قله های فضیلت و شرافت هدایت کنند. رزمجو اظهار کرد: شهدا در فرایند طولانی و ...
سوابق سردار علی فضلی؛ فرماندهی که از نگاه رهبری در دفاع مقدس فتح الفتوح کرد
برجسته هشت سال دفاع مقدس است که در سال 1340 در شهرستان تویسرکان متولد شد. او در دوران کودکی به همراه خانواده به تهران مهاجرت کرد. سردار فضلی از سال 1358 وارد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شد. وی پس از اتمام دوره آموزشی، در پی بروز غائله خلق عرب در خوزستان، با همراهی گروهی راهی خرمشهر شد و با پایان یافتن موضوع خلق عرب عازم کردستان شد. سردار فضلی با آغاز جنگ ایران و عراق بار دیگر راهی خوزستان ...
در مورد تک فرزندی، مزایا و معایب آن کدامند؟
یا برادر برای بازی کردن یا حتی گپ زدن ندارند و همیشه باید در محیط خانه با بزرگترها، زمان خود را سپری نمایند. آن هایی که دختر خاله، دختر دایی، پسر خاله یا پسر عمه و ... هم سن و سال خود داشته و رفت و آمدی با آن ها دارند، کمی خوش شانس تر هستند. با این همه هیچ یک از این ها جای حضور یک خواهر یا برادر در خانه را نمی گیرد. 7. بار مسئولیت سنگین با بزرگتر شدن تک فرزند و سالخورده شدن والدین ...
روند شناسی تبیین منظومه فکری رهبر معظم انقلاب با تأکید بر بیانیه گام دوم
رویگردان هستند، ملت از این ها دلزده می شوند؛ اینجا رهبری می فرمایند دلزدگی ملت از مسئولان رویگردان نسبت به این آرمان ها و شعارها است، نه از اصل این شعارها و آرمان ها و این مسائل و ارتداد سیاسی و اجتماعی اتفاق می افتد، همانگونه که ارتداد سیاسی و اجتماعی در دوران پیامبر هم اتفاق افتاده است؛ اما ارتداد سیاسی و اجتماعی، ملاک ارزیابی انقلاب اسلامی نیست، بلکه رویش های مقدس بر پایه این باورها و ارزش های زنده ...
تعیین جنسیت جنین، بدون سونوگرافی هم می شود؟
...> سر درد مادرانی که بطور مکرر سردرد دارند دارای جنین پسر و مادرانی که گاهی دارای سردرد در حاملگی هستند دختر دار خواهند شد. اشتها مادرانی که در طول کل حاملگی گرسنه هستند دارای جنین پسر هستند و آن ها که اشتهایشان کم شده و یا نسبت به قبل تغییر نکرده دارا ی فرزند دختر میشوند .. انرژی درصورتی که مادر در دوران بارداری کم انرژی و تنبل شده است، جنین دختر است و زمانیکه مادر ...
تکلیف، رسیدن به شرف عظیم
آشنا شده و در انجام آنها کوتاهی نکند چرا که عمل به دستورات خداوند انسان را به خوشبختی و سعادت دنیا و آخرت خواهد رساند. پانوشت: 1) حق و تکلیف، آیت الله جوادی آملی، ص55. 2) جشن تکلیف از ابتکارات سید بن طاووس ، به نقل از پایگاه اطلاع رسانی حوزه hawzah.net 3) بیانات در مراسم جشن تکلیف دانش آموزان، 1395/09/23 4) پاسخ رهبر انقلاب به نامه یک دختر ...