درخواست مجید مجیدی در روزهای شیوع "کرونا" / کودکان کار را دریابیم
سایر منابع:
سایر خبرها
روایت تلخ مجید مجیدی از وضعیت کودکان کار بعد از شیوع کرونا
را به داخل گونی بزرگی می ریخت. نزدیک آنها آمدم، ابتدا فکر کردند رهگذر هستم و عبور می کنم اما وقتی دیدند مقابلشان ایستادم، دست از کار کشیدند و به من زل زدند. با چشمان نافذشان به من خیره شده بودند و من مانده بودم چه بگویم. به کسی که داخل سطل زباله بود گفتم بیا بیرون نگاهی به دوروبرش کرد و با اکراه از سطل زباله آمد بیرون؛ گفتم: آخه پسر جون مریض میشید. بدون توجه به حرف من شروع کرد با برادر کوچکتر خود ...
بروز ترین جوک های خنده دار و عکس های متحرک جالب (17)
...> 33. همه تو فامیلاشون یه بچه منحرف دارن که بچه هاشونو از دوستی با اون نهی میکنن، اگه شما میگید ما همچین فامیلی رو نداریم همون بچه خودتون هستین. 34. با گوشی موبایل و شارژر رفتم دستشویی، وقتی اومدم بیرون دیدم خانوادم 5 ساله از اونجا رفتن. 35. خداروشکر هیچ وقت کاسه چه کنم چه کنم دستم نگرفتم قشنگ یه تشت گرفتم دستم. دست خوش! 36. با یکی چت میکنم فقط بخاطر ...
وقتی تراکتور به جنگ با کرونا می رود+ تصاویر
کرونا را شکست می دهیم ؟! . مهدی در پاسخ می گوید موافقم همین حرف کافیست تعجب بقیه برانگیخته شود که حرفش را این طور تکمیل می کند البته تو دلتون ، حامد رو به بقیه که با تعجب نگاهش می کردند می کند و می گوید: بابا شوخی کردم، می دونم الان می خاید بگید کرونا را شکست می دهیم اما به عمل کار برآید... . مهدی خنده ای می کند و می گوید خب دیگه بچه ها وقت رو از دست ندید، تا بقیه ...
ماجرای نامه محبت آمیز حاج قاسم به فرمانده جدید سپاه استان کرمان / شهید سلیمانی چگونه خبرش شهادتش را با ...
پرواز هم تأخیر داشت. بین خاطره نفر دوم رسیدم. همه بچه های جنگ هم بودند به حاجی گفتم اجازه می دهی من از اسارت بگویم، گفتند بگو. من 18 دقیقه از اسارت گفتم و همه گریه کردند. حاجی بالا رفت گفت از حرف هایی که معروفی زد مو به تنم سیخ می شد. وقتی پایین آمد گفت چرا اینها را نمی نویسی و به مردم نمی گویی. وقت گذاشتم خاطرات اسارت را نوشتم، حدود 200 صفحه شده بود و به دست حاجی رساندم که او در مسیر دمشق برعکس ...
شوخ طبعی رزمندگان اصفهانی در کتاب "لبخند سنگر"
برای خودم می خواهم. گفتم پس برای چه آنها را از عراقی ها می گیرید؟ گفت: وقتی آنها فانسخه نداشته باشند با دو دست می چسبند به شلوارشان تا نیفتد. با این شیوه قدرت و سرعت عمل آنها کم می شود تا نتوانند فرار کنند! خاطره هفتم از نویسنده کتاب: خبر شهادت رساندن خبر شهادت، گاهی سخت بود. برخی اوقات هم خبررسان توجیه نبود و ناپخته عمل می کرد. یکی از نیروهای تعاون رفته بود تا خبر شهادت بدهد ...
همه حقوقش را خرج نیازمندان می کرد
بگذار و برایم دعا کن. او دستش را روی سرم گذاشت و گفت: خواهر آرزویت برآورده می شود. تا ساعتها حس معنوی و خوبی داشتم. به بچه ها و مادرم می گفتم من را ببوسید؛ عباسعلی دست بر سرم کشیده. فردای همان شب شوهرم شیراز بود و تماس گرفت و گفت. اسممان برای کربلا درآمده و همان روزها ما به سوریه و کربلا رفتیم. فهمیدم آرزویی که عباسعلی به من وعده برآورده شدنش را داده، مستجاب شد. از برخورد مردم و مسئولان ...
جمله ای که پدر عروس را راضی کرد!
می گوید و .... فاش نیوز: پس همه ی زندگی شما را برای خانمتان تعریف می کرده است؟ - بله یعنی خواستگار اصلی من این دختر بچه 7-8 ساله بود قبل از این که من عنوان کنم، بعد من به مادرم گفتم برویم خواستگاری برای خواهر عروسمان. خب یک بار رفتند و آنها گفتند که دخترمان می خواهد درس بخواند، بار دوم که رفتند به مادرم گفتم مامان ببخشید می دانم که زحمتتان هم می شود ولی سمج شو، هر حرفی زدند ...
جوانان محله در همنشینی با عبدالحسین بسیجی می شدند
.... علیرضا 16 ساله، پسر بزرگ شهید از پدر چه نکات اخلاقی به یادگار دارید؟ تمام نکات اخلاقی پدرم به صورت نصیحت و درس نامه برای من بود که الان با نبود ایشان اثرات آن حرف هایش را در زندگی روزمره خودم می بینم. با آنکه بیشتر اوقات پدرم از ما دور بود و او را خیلی کم می دیدیم ولی همان مدت کوتاهی که با هم بودیم رفتار پدرم دوستانه بود و بیشتر به صورت یک رفیق بامرام با ما ...
پدران شهید، اصالتِ مردانگی خود را پای آرمان هایشان نشان دادند
از همین جنس است. هرچقدر هم که در موردش بدانی بازهم انگار چیزی نمی دانی. گاهی انسان ها قدر داشته های خود را آنطور که شایسته است نمی دانند اما آنانی که به هر دلیلی نعمتی را از دست داده اند گویا قدردان ترند. از این رو تلفن را برداشتم و با زهرا خانم تماسی گرفتم. خودم هم خیلی او را نمی شناختم شماره تماسش را از دوستانم گرفته بودم. آن سوی خط تلفن را که برداشت صدای زنانه ...
محبت مردم یک محله پایتخت به کارتن خواب های بی سرپناه در دوران کرونا +عکس
.... حداقل هایی رو براشون فراهم کنیم که کمک می کنه به زندگی برگردن. ما دوست نداریم در محله مون کسی به خاطر بی مهری و بی توجهی جونش رو از دست بده. گفت وگویمان با مسئول ایستگاه و یا به قول خودشان مهمانسرا که تمام شد، عزم رفتن می کنیم. بوی عدسی گرم و نان، چای تازه دم کشیده با خنده های بلند از چادر کوچک بیرون می زند و در باد سرد استخوان سوز می پیچد. ویروس کرونا و زندگی کارتون خواب ها ...
احسان علیخانی ازدواج کرد + عکس مراسم ازدواج
نَمُردَم ،،،اون بالایی صِدام کرد، گفت:بلند شو ، من هستم ، هر چی بشه من هستم ، نترس ، بلند شو ... بلند شدم ، سخت بود اما بلند شدم ، با چشمهای تار، با دستِ لرزان، با سر گیجه های مداوم ، با پاهای خسته، با خندهای مصنوعی به مردم، با کتُ و شلوارِ زورکی به تَنَم... گذشت ، 90 روز گذشت و من با زخمی که زدی با دردی که دادی رفیق شدم حتی دوستشون دارم چون از تو دارم رفیق... پیرم کردی اما بزرگ شدم ، انقدر که دیگر ...
فیلم لو رفته رقص گلشیفته فراهانی با اهنگ محسن چاووشی + فیلم
خواهر بزرگتر بنام شقایق فراهانی (بازیگر) و یک برادر بزرگتر بنام آذرخش فراهانی (نوازنده و خواننده) دارد شروع حرفه ای شروع گلشیفته با حمایت پدرش از تئاتر شروع شد 14 ساله بود که به فیلم درخت گلابی به کارگردانی داریوش مهرجویی معرفی شد و توانست جایزه بهترین بازیگر نقش اول بخش بین الملل جشنواره فیلم فجر در سال 1376 را برای خود به ارمغان بیاورد بیوگرافی گلشیفته ...
دعوای جنجالی احسان علیخانی با علی ضیا + عکس و بیوگرافی
.... این جنس دعواها برای بار اول نیست و سال قبل و هم بین دورهمی و برنامه من و شما بر سر مصاحبه مرحوم ملک مطیعی چنان دعوایی ایجاد شد که رسانه ملی به کلی از پخش آن مصاحبه منصرف شود. ماجرای اختلاف احسان علیخانی و علی ضیا حتی عید امسال، رنگ آنتن هم به خودش گرفت. این دو در برنامه سال تحویل در کنار هم ایستادند و در حالی که هر دوی شان جایزه بهترین مجری را در دست داشتند می گفتند که ...
زن اول محمدعلی نجفی: حلالش کردم
...؛ دانشجویانش بسیار بسیار او را دوست داشتند. خیلی راحت و قابل فهم برای بچه ها درس را توضیح می داد و کلاس های خیلی شادی داشت به همین خاطر دانشجویانش بسیار دوستش داشتند. بعضی ها بعد از مشخص شدن حضور میتراخانم به من گفتند تو هنوز هم از آقای نجفی طرفداری می کنی؟! گفتم من مطمئنم چیزی هست به همین دلیل هرچه علی گفت قبول کردم. من با علی 42 سال زندگی کردم؛ بسیار به او اعتماد دارم؛ من وجود علی ...
ناگفته هایی از حادثه منا / حاجیانی که از تشنگی جان دادند
آقا لبخندی زدند و گفتند ما از عملکرد شما راضی هستیم و این حرف ها را نزنید. رفتیم و برگشتیم دیدم این حادثه اتفاق افتاده است که نمی توانم این را بیان کنم. سال 95 هم که حج تعطیل شد و در سال 96 باز خدمت ایشان رفتم در نهایت گفتم اجازه بفرمائید مرخص شوم. فرمودند آن چیزی که من را ناراحت می کند این حرف هاست. من هم نمی خواستم ایشان را ناراحت کنم. تا به سال 97 رسید و ماه رمضان بود که یک نامه خدمت مقام معظم ...
محمود خیامی روابط صنعتی را بومی سازی کرد
صورت می گرفت. ظاهرا به دلیل اینکه احمد بزرگتر از محمود بود، پسرانش بزرگ بودند. عده ای از مدیران و دوستان محمود این فکر را در ذهن او القا کردند که با آمدن پسران احمد که هر کدام جاهای مختلف را در شرکت بزرگ ایران ناسیونال تحت مدیریت داشتند، ممکن است در آینده جایی برای تو نگذارند. از این رو محمود که بیشتر به طور عملی در ایران ناسیونال فعالیت می کرد، تقاضای جدایی کرد. البته اختلاف خانوادگی دیگری هم بود ...
چگونه شکست عملیات کربلای 4 به پیروزی در عملیات کربلای 5 تبدیل شد؟
موفق شد شما بیایید عملیات آنجا را ادامه بدهید . من مخالفت کردم. گفتم: آن عملیات هم با شکست مواجه می شود . جمع بندی این شد که اگر بخواهیم نیروهایمان را به منطقه غرب ببریم زمان را از دست می دهیم و حتی در منطقه دیگری در جنوب نیز همین شکل است و زمان را از دست خواهیم داد. در مورد نیروها نیز با گذشت زمان نیروهای بسیجی موقع مرخصی هایشان فرا می رسید و روحیه ماندن از دست می رفت. در ...
رضاخان به انگلیس پیام داد: من چه کار کرده ام که می خواهید مرا بردارید؟!
ملکم خان است. او می گوید: ما اگر بخواهیم مترقی و آدم بشویم، باید برای 200 سال اختیارمان را به دست انگلیسی ها بدهیم تا آن ها ما را آدم کنند. بعد هم می گوید: دانشی که دانشمندان غرب در اختیار مردم قرار می دهند مثل آموزه های پیغمبران است و آن ها هم مثل پیغمبر حرف می زنند، منتها حرف امروز را می زنند و نه حرف گذشته را. یکی از ویژگی های ملکم خان این بود که فلسفه و حقوق را خوب می فهمید، تحصیلکرده بود ...
نقض قانون، عامل مرگ تدریجی مناطق آزاد ایران
به گزارش خبرآنلاین از چابهار به نقل از روابط عمومی سازمان منطقه آزاد چابهار ، به روزهای پایانی سال نزدیک می شویم، روزهایی که چشم و دل کسبه مناطق به این لحظات، خوش بود، اما متاسفانه تصمیماتی که در طول یکی دو سال گذشته برای این مناطق اتخاذ شد و در کمال ناباوری شاهد تمکین آن از سوی برخی افراد و مسئولین در حاشیه مناطق آزاد بودیم، این مناطق را به کسادترین و بی رونق ترین نقاط کشور بدل کرده است. صحبت در ...
فیلم های سینمایی میلاد امام علی (ع) مشخص شدند
آنها می کند و ... ************************************************** شبکه شما فیلم تلویزیونی گلناز به کارگردانی محمود معظمی ، شنبه 17 اسفند ماه ساعت 13:30 از شبکه شما پخش خواهد شد. در این فیلم خواهید دید: گلناز صارمی دختر بچه ای است که در کودکی پدر خود را از دست داده و با مادرش در ملایر زندگی می کند. مادرش که یک بیوه جوان است قصد دارد تا با یکی از دوستان برادر ...
آیت الله علوی بروجردی: امام علی صاحب شان و مقام ظاهری نیست/ امام زمان جلوه ای از امیرالمومنین است
، این معیت یعنی چه؟! واقعش یعنی چه؟! مقام علی، واقعی است نه ظاهری علی بن ابی طالب صاحب شأن و مقامی است و این مقام، ظاهری نیست که دست ما انسان ها باشد که بخواهیم یا نخواهیم. انتخاب کنیم یا انتخاب نکنیم. ولو در جنگ صفین وقتی حاضرنشدند حرف او را بپذیرند و او را وادار به حکمیت کردند، علی (علیه السلام) باز نظر مردم را پذیرفت. این مقام ظاهر بود ولی مقام علی مقام واقعی است. از زمانی ...
لزوم حفظ امنیت روانی در جامعه برای مقابه با اپیدمی کرونا
بالایی ندارد. متاسفانه چیزی که این روزها شاهدیم این است که عده ای تصور می کنند که چون ویروس کووید19 نسبت به الکل حساس بوده و با ضدعفونی دست و سطوح با الکل از بین می رود، بنابراین با شرب الکل نیز همین اتفاق در داخل بدن می افتد و در واقع به شکلی نقش ضدعفونی کننده در بدن ایجاد می شود، در حالی که این یک باور و تصور غلط، غیرعلمی و غیربهداشتی است. محمد باقر ضیا در گفت وگو با خبرگزاری ایسنا در خصوص ...
حجت الاسلام احمد خسروی که بود؟/ روایت های مجازی درباره شیخ احمد +تصاویر
فلان منطقه در حال ساخت خانه؛ با شوخی می گفتم احمد مگه چند هفته قبل فلان شهر نبودی و مشغول کار جهادی؟! می خندید و جواب میداد: تو که همش میگی ولی نمیایی! احمد خسروی رفت؛ چند روز هم این شبکه ی اجتماعی با پرچم سیاه، بهم تسلیت می گویند و تمام. اما داغ احمد برای کسانی که دلشان به خنده های دور همی و گریه های بالا منبرش خوش بود، هیچ وقت سرد نخواهد شد. اصلا چه کسی گفت احمد رفت، ما رفتیم و احمد ...
شکست داعش باعث شد، فشار در جنوب شرق ایران افزایش پیدا کند/ علت مخالفت با اعزام یک شهید به سوریه
الحمدالله به سلامت فرود آمدیم. بعضی مواقع که تیم های گروهک ها به سمت مرز حرکت می کردند و شرایط جوی برای پرواز مناسب نبود، شهید مایلی می گفت: با توکل به خدا حرکت می کنیم، اما خودش ابتدا پرواز می کرد، حاج احمد می گفت بچه ها من پرواز می کنم، اگر شرایط مناسب بود اعلام می کنم تا شما هم تیکاف کنید. بارها پیش آمد که بعد از پرواز اجازه نداد بچه ها تیکاف کنند، چون نگران آنها بود، خودش به تنهایی ...
گزارشی از فروش مواد بهداشتی تقلبی در برخی داروخانه ها
...> گفت بله، خشک شده! دست و پایش را گم کرد و گفت ولی ما فاکتور خرید داریم و بی تقصیریم و خبر نداشتیم! از او فاکتور را خواستم. آورد ولی فاکتوری که اصلا با این پد الکلی تقلبی تطبیق نداشت و در واقع نشان میداد که مسئول متقلب داروخانه به خستگی و بی دقتی من دل بسته است! گفتم این فاکتور که با این پدها تطبیق ندارد؟ من و منی کرد و گفت بله راستش ما بدون فاکتور از شرکت تجهیزات پزشکی آرمیتا ...
سیره امام محمد تقی (ع) در حفظ و هدایت شیعیان چگونه بود؟
فتنه شکّاکان نبود، سخن می گفتم که پیشینیان و آیندگان از آن به شگفت آیند. سپس دست بر دهان نهاد و فرمود: ای محمد! سکوت کن آن گونه که پدرانت پیش از تو سکوت کردند.[11]پاسخگویی آن حضرت به مسائل فراوان در یک مجلس؛ در سن نه سالگی[12] بیانگر احاطه علمی آن بزرگوار بر مسائل مختلف و فزونی پرسش های گوناگون برای امتحان آن حضرت یا تعلّم پرسش گران بوده است. ابراز کرامت یکی از راه ...
قدردانی نمکی از حضور لاریجانی در قم برای مهار کرونا
باشد در حالی که از خود نسلی ندارد.[24] از این رو وقتی که جوادالأئمه به دنیا آمد، امام رضا(ع) او را مولودی پربرکت برای شیعیان توصیف کرد.[25] با این حال حتی پس از تولد او نیز، برخی از واقفیان، انتساب او به امام رضا(ع) را منکر شدند. آنان می گفتند جوادالأئمه از نظر چهره به پدرش شباهت ندارد، تا اینکه قیافه شناسان را حاضر کردند و آنان امام جواد(ع) را فرزند امام رضا دانستند.[26] [یادداشت 2] ...