خاطره رهبر انقلاب نابینا شدن پدرشان و یک نیمه شعبان متفاوت
سایر منابع:
سایر خبرها
این پرستار داوطلب، مدافع حرم است +عکس
در اتاق عمل،بعد از چند دقیقه دوباره به زندگی برمی گردد، اما در همین زمان کوتاه چیزهایی دیده که درک آن برای افراد عادی سخت است. خواندن این کتاب در فضای غسالخانه و در ایستگاه آخر دنیا برای سید صادق رمضانیان و رفقای جهادی اش یک کلاس درس تمام عیار بود ماجرای رفتن به سوریه و راز مگوی مدافع حرم گفتنی های این مدافع سلامت و خاطره هایش از این روزهای کرونایی شنیدنی و تمام ...
صادقی: عشق بازوبند نبودم
برای گل زنی از دست دادیم. سپاهان در آن فصل توانست قهرمان لیگ برتر شود. فصل بعد امیر قلعه نویی هدایت استقلال را بر عهده گرفت و پدیده استقلال لقب گرفتی؟ من با پیراهن استقلال در چند بازی پایانی لیگ دوم به میدان رفته بودم، جلوی استقلال اهواز نیز که سرمربی اش قلعه نویی بود به میدان رفته بودم و صمد مرفاوی نیز دستیار وی بود، آقا صمد سال قبلش سرمربی امیدهای استقلال بود و به خوبی مرا می ...
روایتی از نحوه حضور رهبرانقلاب در مسجد جمکران
دیدار با خانواده های شهدا است. دیدار با خانواده های شهدا یک امر متمایز و فوق العاده ای برای ایشان است. من یک نمونه ی آن را عرض بکنم. در سفر بجنورد (که در سال 91 طی سفر به خراسان شمالی انجام شد) بعد از کار روزانه ی مستمر ایشان، شب همراه با آقا به منزل چند خانواده شهید رفتیم که تا آخر شب طول کشید. در راه بر گشت، همراه ایشان تا استانداری آمدیم و آقا می خواست به محل اقامتشان بروند و ما هم داشتیم از ...
روایتی از نحوه حضور رهبر معظم انقلاب در مسجد جمکران
به گزارش ایکنا؛ به نقل از پایگاه اطلاع رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت الله العظمی خامنه ای، مسجد مقدس جمکران همواره محل دعا و توسل به امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف بوده است اما در دوران طاغوت مردم را از توجه به آن غافل کرده بودند که به برکت پیروزی انقلاب اسلامی جایگاه خود را بازمی یابد و کانون توجهات و تبدیل به محلی برای مراسم معنوی و اعتکاف و توسلات میشود. توصیه های علما بر زیارت این مسجد پیشینه چنین اهتمامی است. حضرت آیت الله خامنه ای علاوه بر این که مقید ...
دیداری که سردار سلیمانی اجازه نداد ضبط شود
...> *سردار سلیمانی را که دیدم فقط نگاهش کردم وقتی حاج قاسم آمد اشک از گونه هایم جاری شد، انگار بهت زده شده بودم از شوق، فقط نگاهش می کردم، نگاه به قد و بالای حاجی منو یاد بابام انداخت. آخه من یکساله بودم که بابام شهید شد و هیچ خاطره ای از پدرم ندارم اما حضور بابام رو برای اولین بار بعد از 16 سال انتظار حس کردم. *همه دوست داشتند جای دختر شهید حامد بافنده باشند در بدو ورود ...
چرا حجت الاسلام پورطباطبایی فیلم خروج را ندید؟
کردم خوب نیست ما بزرگ تر ها ، حتی با احتمال بیماری ، به جمع بچه ها و نوه ها برویم و خدای ناکرده برای ایشان به جای هدیه "اسمشو نبر" را به ارمغان ببریم . یک استامینوفن خوردم و حدود ساعت 23 عزم خواب کردم تا ساعت 4:45 هم خواب بودم. الان هم که آفتاب زده است ، وقت خواب است . باید تمرین کنم تا از تبلت فاصله بگیرم، قصد دارم ان شاالله از شب آخر شعبان تا شب عید سعید فطر حضورم در فضای ...
تولید روزانه 3000 ماسک توسط خانواده شهید شبانی ثانی در بردسکن
به گزارش ایثار واحد خراسان رضوی، مراسم یادمان و تجلیل از شهید معزز حسین شبانی ثانی در روستای شهید پرور باب الحکم از توابع بخش انابد بردسکن با توجه به شیوع بیماری کرونا و با هدف خدمت به مردم امسال با رنگ و لعاب متفاوت تر از هر سال و به صورت خدمت رسانی به مردم در حال برگزاری است. متن گفتگوی خبرنگار پایگاه اطلاع رسانی ایثار رضوی در بردسکن که ساعتی را در منزل این شهید بزرگوار حضور یافته و با ...
روز و روزگار قرنطینه
. فعلا سعی می کنیم از تنش دور باشیم. هنوز مشکلی از ما حل نشده، مشکلات بین ما مسکوت مانده تا بعد کرونا ولی با این حال وضعیت خوب است. سمانه برای همسرش یک شرط دیگر هم گذاشته: دفعه آخری که خیانت کرد قرار بود محضر برویم و حق طلاق را به من بدهد که این کار را نکرد. تلاش او این بود که جدا نشویم ولی این بار بهش گفته ام اگر یک بار دیگر خیانت کند، بدون هیچ توضیحی طلاق می گیرم. شاید جدیت من را دیده که حالا راضی ...
بزرگترین مسئله پساکرونا اصلاح نگاه های محلی است
یقیناً مراحلی که مقام معظم رهبری فرمودند در این راستا، در حال طی شدن است و من فکر می کنم برجسته ترین اثر بحران کرونا این بود که جامعه منتظر ما را بیشتر به بحث مهدویت و امام زمان (عج) متوجه کرد. این استاد دانشگاه خاطرنشان کرد: الان حدود 6 سال است که ما در حال تدوین الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت هستیم و امیدواریم زودتر سند این موضوع نهایی و منتشر شود ولی باید ببینیم ما در ساختن این الگو چقدر از ...
ماجرای شاعری که شعرش، خودش و زنش دزدی بودند!
به گزارش خبرنگار کتاب و ادبیات خبرگزاری فارس، سیداکبر میرجعفری از شاعران کشورمان در مطلبی که در صفحه شخصی خود منتشر کرد به موضوع جالبی با عنوان ماجرای آن شاعری که همه چیزش دزدی بود اشاره کرد. در این مطلب آمده است؛ سال هفتاد بود به گمانم. کانون ادبی دانشگاه علم و صنعت، پاتوق قربان ولیئی و من بود. هر جلسه نیز چند شاعر مهمان از دانشگاه الزهرا داشتیم. این روابط گرم به امر خیری ...
پای تفسیر یک معتاد؛ خاطره یک همراه جهادی بیمارستان
بود و به زمین میرسید، گاهی از روی صندلی آرامش میکردم تا خودش را کنترل کند، بعد از کمی گریه و التماس میگفت مرا رها نکنید، بهم سر بزنید، اگر رفتم کمپ رهام نکنید، بهم سر بزنید، همه این کلمات را التماس میکرد و گریه میکرد، کنجکاو بودم بدانم حال خواهر چطورست؟ آرام شد، دائم میگفت چشم، هر چی تو بگی، نگران مدارک و پول و وسائلی بود که در آخرین خانه که از آنجا آمده بود، جا گذاشته بود، خیلی آرام شد، از اینکه ...
خانه ملک الشعرا بهار؛ مامن جسم و روح شاعری توانا
مهر آن نامهربان دلبر، قرین تا شدم با عشق آن ناپارسا یار آشنا مهربان بودم ، به جان خود شدم نامهربان پارسا بودم ، به کار دین شدم ناپارسا شد دژم جان من از نیرنگ آن چشم دژم شد دوتا پشت من از افسون آن زلف دوتا از دل عاشق به عشق اندر درختی بردمد کش برآید جاودان برگ و بر از رنج و عنا تن اسیر عشق اگرکردم غمی گشتم غمی دل به دست یار اگر دادم خطا کردم خطا ...
ماجرای نجمی
: سال 85 قرار بود سرمربی پیام شوم که در لحظه آخر یکی دیگر به جای من روی نیمکت پیام نشست. یک سال بعد در سال 86 وقتی سرمربی پیام شدم، مرحوم نجمی مرا کنار کشید و گفت حلالم کن! از او پرسیدم چرا؟ گفت سال قبل من تنهامخالف انتخاب تو به عنوان سرمربی در هیئت مدیره پیام بودم، چون فکر می کردم برای سرمربیگری تیمی مثل پیام باید یک مربی پُرسروصدا بیاید که کنار زمین دادوبیداد کند، اما امروز می فهمم این تفکرم اشتباه ...
روایتی ناشنیده از وصیت خاص و متفاوت سردار سلیمانی +عکس
کرده بودند که چه خبر است؟ میوه و چای آماده کرده بودم. به آنها تاکید کردم وقتی زنگ خانه را زدند کسی سمت در نرود می خواهم خودم در را باز کنم. حالی داشتم که واقعا اگر می گفتند با دنیا عوض می کنی؟ قطعا عوضش نمی کردم. حدود ساعت 13:15 ظهر بود، چند دقیقه بعد از تماس همسرم زنگ خانه به صدا درآمد. حال عجیبی داشتم، پر از استرس و خوشحالی همراه بغضی که از من جدا نمی شد. شاید باورتان نشود، حس می کردم ...
یادی از یک معلم که هیچگاه فراموش نشد آن مرد...
که برای همیشه نه تنها معلمان ادبیاتم که تمام آموزگاران زندگی دانش آموزی ام را چه قبل و چه بعد از او فراموش کردم. از نام چند ابراستادم که بگذرم جز فرهاد، هیچ کس دیگری آن گونه که بایست در ذهن من نمانده است. با آنکه محیط هنری شعر و موسیقی ای مدت ها بود، مرا در چنبره خویش داشت، ولی با افتادن سایه فرهاد بر سرم، به یک مرتبه این عطش سیل آسا به شعر و داستان و ادبیات، شکفتن گرفت. تیزرفتاری و ...
افشاگری میگل کولی دستیار شفر ؛ از راه ندادنش به محل تمرین تا یک خاطره جالب
بسیار و ماندگار برای من بود. در آن مسابقه فینال شاید بهترین عملکرد را نداشتیم، اما یکی از ماندگارترین نتایج را گرفتیم که باعث قهرمانی استقلال شد. ما در آن سال در یک شهر دیگر به عنوان قهرمانی رسیدیم و آن فضا و اتمسفری که بعد از قهرمانی در ورزشگاه ایجاد شد یکی از صحنه های زیبای حضور در استقلال را رقم زد. البته یک خاطره خیلی خوب دیگری از استقلال دارم که موی بدنم را سیخ می کند هر زمان که به آن فکر می کنم ...
سعید حدادیان: با پول نویسندگی ازدواج کردم!
، مجری و خبرنگار برنامه جام جمع بود و مصاحبه به مدت یک ساعت و زنده از اینستاگرام روزنامه جام جم پخش شد. در این جا گزیده ای از مباحث مطرح شده در این گفت وگو را می خوانید. امروز روز میلاد امام زمان (ارواحنا فداه) است، رهبر معظم انقلاب هم سخنرانی داشتند و نکته خوب و نگاه بدیعی را اشاره کردند که انتظار در واقع امید است. انتظار برای ما امیدبخش است و ما پیش بینی این را داریم که جهان یک ...
هماوردی یک زنِ شاعر با کرونا
شهدای ایران: تا سه سال پیش شناختم از سیده تکتم حسینی، شاعر، فقط شعرهایش بود و غمی که از پس ابیاتش می فهمیدم اما بعد از اینکه به قم رفتم و گفتگویی با او انجام دادم و دوستی مان بیشتر شد و او از زندگی اش گفت حالا دیگر آن جنس غمی که در شعرهایش وجود دارد را می شناسم. وقتی که خبردار شدم به کرونا مبتلا شده چند باری زنگ زدم و جویای احوالش شدم. سرفه هایش اجازه نمی داد صحبت کند. برای صفحه امروز خواستم که ...
سیستم توزیع مشکل کتاب دفاع مقدس در لرستان/ کتاب در هیاهوی رسانه دیده نمی شود
سال های دور، درست زمانی که دوم راهنمایی بودم و در مدرسه شهید مطهری نورآباد دلفان درس می خواندم. آقای اکبر مستی و آقای حسین مرادی معلمان پرورشی ام بودند. می گفتند که استعداد عزیزیان را کشف کرده ایم؛ خودم تا سال ها باور نداشتم. دفاع پرس: جریان شعر گفتن جدی شما از همان زمان شروع شد ؟ بله؛ بعد از مدتی به واسطه ی حضورم در انجمن های شعر و دوران دانشجویی با دکتر علی نوری و دکتر ...
وقتی از پدرسالار به پدرستیزی رسیدیم!
دهه 80 و حالا که سال آخر از دهه نود است و مخصوصاًًً انتخاب سریال هایی که برند آن سال ها بوده است. مثل سریال خاطره انگیز پدر سالار که یادآور خاطرات خوشی است که اوائل دهه 70 برای مردم به یادگار گذاشت. همچنان که در آخرین تابستان دهه هشتاد یعنی سال 1389، تلویزیون با سریال فاصله ها شب هایی پرهیجان برای بیننده های خود رقم زده بود. تلویزیون البته از همان آغازین روزهای دهه نود، دوباره سعی کرد چشم و ...
دانشگاهیان در سال جهش تولید به 3 سوال اصلی پاسخ دهند
خود را دارد. بیشتر بخوانید: مسابقه خاطره نویسی من و کرونا برای دانشجویان دانشگاه تهران او ادامه داد: این دو عامل مهم چشم اندازی جز تقویت تولید پیش روی ما نمی گذارد و در این میان دانشگاه باید بیش تر از قبل به میدان بیاید و به چند سوال جدی فکر کند و پاسخ ارائه دهد. 1- چگونه می توان اصل تولید را تبدیل به یک گفتمان عمومی کرد. 2- موانع جهش تولید در قوای سه ...
حاج رضا به رضوان خدا رفت
...> تهیه و تولید هزاران ساعت برنامه رادیویی و تلویزیونی هشت سال دفاع مقدس در کارنامه رسانه ای ات به چشم می خورد و بر پایه همین تجربیاتت بود که مسوولیت رسانه ای رزمایش عاشورای سه در مناطق استراتژیک خلیج فارس را بر عهده گرفتی و انجام دادی. حاج رضا از دیروز که خبر تلخ رفتنت را شنیدم حال دلم گرفته است. مدام خاطره آن روز و درد دل هایت را با خود تکرار می کنم. یادم نمی رود وقتی از دوستان و ...
دیداری که سردار سلیمانی اجازه نداد فیلمبردای شود
اعلام کرد سردار سرافراز اسلام حاج قاسم سلمانی با شما خانواده شهدا دیدار خواهد کرد و هم زمان با این خبر سردار وارد شد... وقتی حاج قاسم آمد اشک از گونه هایم جاری شد، انگار بهت زده شده بودم از شوق، فقط نگاهش می کردم، نگاه به قد و بالای حاجی منو یاد بابام انداخت. آخه من یکساله بودم که بابام شهید شد و هیچ خاطره ای از پدرم ندارم اما حضور بابام رو برای اولین بار بعد از 16 سال انتظار حس کردم. ...
یک عمر جهاد برای ویروس زدایی از جهان
درآن دوران با دیدن این مظالم و فسادها به قیام پیوستم. بعد از آن هم جنگ شروع شد و با عضویت در بسیج به جبهه رفتم. سال 1359 وقتی به جبهه اعزام شدم فقط 15 سال سن داشتم. در دورانی که اوج جنایات کومله ها بود به سردشت و سقز رفتم و در عملیات های پاکسازی کردستان شرکت کردم. در جنوب هم، در عملیات بیت المقدس و فتح خرمشهر بودم. از سال 61 تا 63 به سپاه قدس گیلان پیوستم و به سنندج رفتم. مأموریت ما برگزاری جنگ های ...
مشکلات گوناگون جامعه بشری و احساس نیاز عمیق بشر امروز به منجی
پژوهش خبری صدا وسیما: رهبر معظم انقلاب اسلامی در خجسته عید نیمه شعبان و میلاد حضرت بقیةالله الاعظم ارواحنا فداه در سخنان زنده و تلویزیونی خطاب به ملت شریف ایران، احساس نیاز عمیق و گسترده بشریت امروز به منجی را در طول تاریخ کم سابقه خواندند و با تأکید بر معنای حقیقی و سازنده انتظار یعنی امید و اعتقاد به گشایش و فرج و تحرک و اقدام برای دستیابی به آینده روشن افزودند: ملت ایران در آزمون بیماری اخیر ...
دردی که زمان نمی شناسد
رفتم گاهی توانستم برای یک روز به سرکار بروم گاهی هم با امید تا غروب به انتظار نشستم . یادم هست موقع انتخابات دوره گذشته شورای شهر بود که کاندیدا در آن مکان حضور پیدا کرده و وعده و وعید زیادی به کارگران می دادند ولی بعد انتخابات نه خبری از آنها بود و نه وعده و وعیده شان . روحی خاطرنشان کرد: اگر بخواهم از خاطرات کارگران زیرپل راهبند بگویم از تلخ ترین شان می گویم؛ چند سال پیش دو ...