چرا گل آقا شهید رجایی را زندانی می کرد؟!
سایر منابع:
سایر خبرها
ماجرای دیدار یک شبه سرلشکر صفوی و همسرش
گاراژ رحیم با لباس سپاه آمده بود دنبالم و منتظر نشسته بود. با دیدنش قلبم شاد شد و خستگی از تنم درآمد. تشکر کرد که برای دیدنش خودم را به زحمت انداختم. شام گرفتیم و رفتیم مسافرخانه. تا نزدیک صبح با هم حرف زدیم و بعد خوابیدیم. صبح زود رحیم رفت نان خرید و صبحانه خوردیم. اول وقت جلسه داشت و باید برمی گشت جنوب. خداحافظی کرد و رفت. اینقدر عجله داشت که پول اتاق را هم فراموش کرد بدهد. یکی دو ساعت بعد رفتم پول اتاق را حساب کردم و برگشتم اصفهان. خانه که رسیدم دیدم پول زیادی برایم نمانده. گفتم آخی!.. یعنی جاروبرقیم تموم شد؟ انتهای پیام ...
حسادتی که خون به پا کرد
ملک به دفترخانه برویم. من بیماری ام اس دارم آمپولم را تزریق کردم و به کوروش گفتم ساعت 8 صبح آماده باشد تا با هم برویم. ساعت 10 دقیقه به 8 پشت در خانه او بودم. با دست دو ضربه کوچک به در زدم. انگار کوروش پشت در بود، سریع در را باز کرد. همان طور که داشت پاشنه های کفشش را بالا می کشید شروع به حرف زدن کرد و گفت می خواهد املاک موروثی اش را بفروشد و یک خانه در جردن و یک خودروی لکسوس بخرد و از آن برج برود ...
سقای طبیعت میانرود
. اما حرف زدن حسین آقا رفتن را ساده می کند. می گوید: من هر روز ساعت 4 صبح راهی می شوم؛ تا ظهر هم برمی گردم. بعضی وقت ها هم کارم طول می کشد و عصر برمی گردم یا حتی تا شب توی کوه می مانم تا به خرابی آبشخورها برسم. اگر فردا می آمدیم دلم شور می زد که شما فردا شب به موقع به شیراز نرسی و کارت به مشکل بخورد برای همین گفتم امروز بیاییم که خیالمان از بابت فردا راحت باشد. وقتی می آیم اینجا دلم باز می شود. در ...
منصوریان: من نگذاشتم سیدجلال استقلالی شود
فوتبال ایران عقبه مربیگری او را خوب چک نکردند. همان زمان که ایشان با مربیان لیگ برتری جلسه گذاشت به او گفتم که جای سختی برای کار آمده ای و امیدوارم عقبه بازیگری ات کمک حال شما شود. من نمی دانم چه کسی ویلموتس را آورد ولی متأسفانه باید بگویم در قرارداد او دلالی شده است. ایشان الان شکایت کرده و اگر به دادگاه عالی ورزش برود، چیزی حدود 100 میلیارد تومان دیگر هم از ما خواهد گرفت. گاهی اوقات بدون ...
جزئیات جنایت هولناک در طبقه هفتم برج
ماجرا از چه قرار است. او در آپارتمانشان را که باز کرد با صحنه هولناکی روبه رو شد. مرد صاحبخانه با یکی از بستگانش به نام کامران که او هم ساکن همان طبقه بود، درگیر شده بود. کامران چاقویی در دست داشت که با آن ضربه ای به شکم صاحبخانه زد اما به محض اینکه متوجه زن همسایه شد، او را تهدید کرد که به داخل خانه اش برگردد. زن جوان وحشت زده در را بست و دیگر جرأت نکرد اقدامی انجام دهد. او تا چند ثانیه شوکه بود و ...
چون زنم عاشق آلبر کامو بود نویسنده شدم!
بسیار محرمانه اش شکایت کرد و همان روز از من طلاق گرفت و من را از خانه بیرون انداخت. با همان داستانی که صبح آن روز با خودکار قرمز نوشته بودم و یک چمدان پر از لباس، آن شب را روی نیمکت پارک جلوی خانه سر کردم. از فرصت بی خوابی روی نیمکت، استفاده کردم و دومین داستانم را همان جا با همان خودکار نوشتم و با خودم گفتم ای آلبر عزیز اگر تو یکبار بخاطر پارتی بازی و نفوذ ژان پل سارتر جایزه نوبل را گرفتی، من دو ...
روزهای خوبی را در استقلال و پرسپولیس پشت سر گذاشتم/ به بشار گفتم تیمی بهتر از پرسپولیس نیست
همان مدت به تیم ملی دعوت شدی؟! بله در آن زمان زیکو سرمربی تیم ملی عراق بود و به شدت هم به بازی من علاقه داشت و از من برای حضور در تیم ملی دعوت به عمل آورد اما من گفتم که نمی خواهم به تیم ملی بروم چون کاری که باید برای تیم ملی انجام می دادم را به خوبی انجام داده بودم و با تیم ملی عراق عنوان قهرمانی در جام ملت های آسیا را کسب کردم که عنوانی بسیار با ارزش بود اما بعد از آنکه تیم ملی عراق قصد ...
تهیه 24 دستگاه ونتیلاتور توسط اتاق بازرگانی بندرعباس
در ساختمان جدید ایجاد و مستقر کنیم تا پویایی هرچه بیشتری داشته باشند. توقع ما این است که فعالان اقتصادی دست ما را بگیرند و منتقد واقعی ما باشند. به ما راهنمایی کنند تا بهتر شویم. ما دست یاری به سوی تک تک فعالان اقتصادی دراز می کنیم. هدف ما خدمت است. روزی که برویم نیز امیدواریم با آبرو برویم. خودم و خانواده ام و تمام توانم را به پای کار آورده ام و از همه فعالان اقتصادی می خواهم به رشد و ترقی اتاق بازرگانی کمک کنند. انتهای پیام/3264/ ...
اولین عکس از عسل 10 ساله و قاتل جوانش / کمر عسل را شکستم!
قبل مصرف داروهایم را قطع کردم. به همین دلیل حالت های عصبی به من دست می داد به طوری که خودم را می زدم یا متکا را روی سرم می گذاشتم و جیغ می کشیدم. روز حادثه هم وقتی از منزل مادرم به خانه بازگشتیم به عسل گفتم به داخل اتاق برود تا من لباس هایم را عوض کنم، اما او گوش نکرد که عصبانی شدم. ابتدا چند سیلی و مشت زدم و بعد هم کمرش را با زانو شکستم. زمانی که زانو را روی کمرش گذاشته بودم و کمرش را به ...
روایتی جانکاه از آخرین دیدار!
که بعد از مدرسه به کیاکلا می رفت و در مغازه چوب بُری پدرش کار می کرد، ناراحت می شدم، یک روز از مدرسه که آمد کیفش را گرفتم و گفتم: تو الان سال آخری، اصلاً لازم نیست کار بکنی، باید فقط درست را بخوانی تا در آینده برای خودت کسی شوی . کمی مکث کرد و گفت: من دارم به پدرم کمک می کنم، شما از من نمره عالی می خواهید مگر نه؟ آن هم به روی چشم! شب ها تا دیر وقت می نشست درس می خواند، یک روز ...
زندگینامه شهید مدافع حرم عباس دانشگر +عکس وصوت
. راستش را بخواهید به فکر فرو رفتم. اما گفتم: برو، خدا پشت و پناهت. پدرش هم راضی بود. عباس خیلی خوشحال شد شاید باور نمی کرد، ما این قدر زود راضی شویم. می خندید و می گفت: آفرین به شما. خانواده دوستانم به این راحتی راضی نشدند. فقط خواهرش و همسرش خیلی راضی نبودند. که خودش با همسرش صحبت کرد تا رضایتش را جلب کند. عباس هر دو سه روز یکبار، با ما تماس می گرفت. گویا در سوریه اول به زیارت حرم ...
متن ها و جملات زیبا و عاشقانه برای همسر؛ جملات کوتاه و احساسی برای همسر
...> *************** اگر باران بودم آنقدر می باریدم تا غبار غم را از دلت پاک کنم اگر اشک بودم مثل باران بهاری به پایت می گریستم اگر گل بودم شاخه ای از وجودم را تقدیم وجود عزیزت می کردم اگر عشق بودم آهنگ دوست داشتن را برایت می نواختم. ولی افسوس که نه بارانم نه اشک نه گل و نه عشق. اما هر چه هستم دوستت دارم *************** فرقی ندارد چه ساعت از شبانه روز باشد ...
چگونه از همسرم قدر دانی کنم
مهربانانه تر است. دنبال تعریف کردنتان را نگیرید و زیاد ادامه ندهید یکبار اتفاقی در شهر ممفیس به مردی برخوردم توی خیابان جلوی من را گرفت که بگوید شما جذاب ترین خانمی هستنید که من به عمرم دیدم . من از خجالت سرخ شدم و زیر لب من و من کنان گفتم مرسی و مثل آدم های دست و پا چلفتی و ترسیده لکنت زبان گرفتم، و او فقط به من لبخند زد و به راهش ادامه داد. من فقط کمی به خودم رسیده ...
تاکیداستادشجریان این بود که بیرق آوازرابالا نگه داریم
بررسی و تحلیل وضعیف موسیقی امروز پرداخت و از دلایلی گفت که هنرمندان موسیقی ایرانی را از آواز دور کرده است.وحید تاج با ذکر خاطر ه ای از استاد شجریان درباره نحوه فعالیت هایش آن زمان که موسیقی دارای محدودیت های بسیار بود، می گوید: ایشان می گفتند در مقطعی که هنوز کنسرتی نبود و فعالیت زیادی در زمینه موسیقی وجود نداشت، ما در خانه هایمان همراه افرادی چون آقای موسوی و مشکاتیان می نشستیم و آثار محفلی ضبط ...
تاکیداستادشجریان این بود که بیرق آوازرابالا نگه داریم
پاپ طی یک شب و در عرض چند ساعت سنگین تر می شود. حال شما حساب کنید خواننده ای بیست، سی سال زحمت کشیده و نزد چند استاد به نام و درجه یک آموزش دیده و ردیف کار کرده و درس خوانده و به تمرین پرداخته؛ اما با این حال آنطور که باید مورد توجه قرار نگرفته و همچنان پشت خط معروفیت و محبوبیت است. این خواننده زمانی که می بینند فلان خواننده پاپیولار یک شبه به شهرت رسیده و بالا آمده، سعی می کند خود را به آن محدوده و ...
من مال مملکتم ایرانم!
شعار سال : در ذهنش می گذشت که پزشک شود، تا اتاق تشریح هم رفت، اما در آنجا اتفاقی برایش افتاد که زندگی اش را دگرگون کرد. پس از آن، مسیرش تغییر کرد. به هنرستان هنرپیشگی و دانشکده هنر های دراماتیک قدم گذاشت. دنیای تازه ای برایش آغاز شده بود. سال 1339 برای اولین بار با نمایش ویولن ساز کره مونا روی صحنه آمد و پس از آن با نمایش های آنتیگون ، آندورا ، ادیپوس شهریار ، بازی استریندبرگ ، دایی وانیا ، عاشق مترسک ، لبخند باشکوه آقای گیل ، بازیگر حرفه ای تئاتر شد. هشت سال زندگی اش روی صحنه گذشته بود که به تلویزیون رفت و کارگردانی هنری سریال خانه قمر خانم را به عهده گرفت. اتفاقی که بازی در سریال های دایی جان ناپلئون ، آتش بدون دود ، هزاردستان ، سربداران ، سلطان و شبان ، گرگ ها و پدرسالار را به دنبال داشت. سال 1343، با شب قوزی فرخ غفاری بازیگر سینما شد. پس از آن حضور در 47 فیلم سینمایی در کارنامه اش رقم خورد؛ رگبار ، خشت و آینه ، برزخی ها ، کمال الملک ، مردی که موش شد ، کفش های میر ...
سلاخی مرد برج ساز به همراه همسر و فرزندش
باز نکرد، با خودم گفتم شاید برای پیگیری توقیف ماشینش به خیابان وزرا رفته باشد. من هم برای اینکه به موقع به محضر برسم، از آنجا خارج شدم. اما او قبل از اینکه آنجا را ترک کند، چند کلمه ای هم با سرایدار این مجموعه حرف زده. حسین خودش می گوید چند قطره خون روی سنگ های پاگرد و راه پله ها دیده و به تصور اینکه خون مرغ یا گوشت است، موضوع را به سرایدار اطلاع داده تا آنجا را تمیز کند. البته سرایدار هم در حضور ...
صبحگاه خونین در باغ فیض
تماس پلیس خودش را به صحنه جرم رساند و از سوی پلیس بازجویی شد. اما در اعترافاتش مدعی شد با وجود مراجعه به خانه پسرخاله اش اصلا از این حادثه خبر نداشته: من و رسول قرار بود امروز به دفترخانه برویم تا کار سند چند ملک را انجام دهیم. قرارمان ساعت 8 بود. من کمی دیر رسیدم، هرچه در زدم کسی در را باز نکرد، با خودم گفتم شاید برای پیگیری توقیف ماشینش به خیابان وزرا رفته باشد. من هم برای اینکه به موقع به محضر ...
بدون تعارف با خانواده شهید شاخص راهیان نور/ برایم دعا کن تا شهید بشوم+فیلم
همیشه می گفت مامان، دعا کنید شهید بشوم ، به او گفتم مادر، دعای هر روز خودم است من همیشه سر نمازهایم هم برای خودم، هم برای شما فرزندانم و برای تمام مؤمنین دعا می کنم خداوند رزق شهادت را نصیب همه کند. مادر شهید صیادی با ابراز اینکه "هیچ گاه فکر نمی کردم مادر شهید لقب بگیرم" درباره چگونگی اطلاع از خبر شهادت فرزندش این گونه می گوید: چند روز قبل شهادت رضا، خواب آشفته ای دیدم از خواب بلند ...
رجایی، طرفدار حزب الله
اجتماعی شان. شهید رجائی صریح گفت: من طرف دار حزب الله هستم. بنده همان وقتی که این حرف را از رجائی شنیدم -که در تلویزیون و رادیو داشت سخنرانی میکرد و من هم داشتم می شنفتم- با خودم گفتم که این مرد، عقل و دین را با هم آمیخت؛ چون یقین است که در یک جامعه ای که سالیان درازی با حکومت تبعیض زندگی کرده، در آنِ واحد، دل همه ی مردم را نمیشود به دست آورد؛ باید انتخاب کرد، و رجائی انتخاب کرد؛ همان چیزی که در آن ...
همه فکر می کردند از اسلام دست کشیدم!/می توانی شهردار باشی و شهید شوی!
؟ سه چهار ماه بعد ازدواجش، شب عملیات والفجر 8، مهدی حرف هایی زد که برای همه بچه بسیجی ها اتمام حجت بود، مهدی یکی از دوستانش را کنار کشید و گفت: سید! من امتحان سختی رو گذراندم و خودت می دانی که روزهای اول زندگی چقدر شیرین است. من می توانستم در سپاه بابل بمانم و همان جا خدمت کنم اما خیلی با خودم کلنجار رفتم، بالاخره حریف نفس ام شدم، وسوسه ها را کنار زدم و با خودم گفتم: مهدی! پس ...
استقلال امسال یک جام می گیرد/ استقلالی ترین بازیکن چه کسی است؟
خوب که زیاد داشتیم از خرید هاشمی نسب تا فرهاد مجیدی (از بهمن کرج) و خسرو، سامره، یزدانی، برهانی، پاشازاده، آندو و... ... و خرید مؤمن زاده که خیلی سر و صدا کرد. فتح الله زاده: مؤمن زاده حرف نداشت. من گفتم او آقای گل لیگ می شود و خود شما کلی انتقاد کردید. آن قدر که سر مؤمن زاده از من انتقاد شد سر هیچ کس نشد، اما مسئله اینجا بود که او را برای گلزنی نیاوردیم و احمد مهاجم بسیار خوب ...
پیمان رجبی: اگر پدر آرات پدر من بود، یوسین بولت دنیا می شدم!
به خاطر موهایم! من نیازی به فریاد زدن و نشان دادن خودم ندارم و کسی که بخواهد من را دنبال کند، هرجا باشد من را می بیند. چه شبکه سه باشد چه اینستاگرام و چه روزنامه گل. در پرسپولیس هم یک روز بعد از تمرین ساکم را برداشتم و خانه آمدیم و دیگر تمام. گفتم ان شاءا... یک روزی درست می شود و در یک تیم خیلی خفن تر خارجی کار خواهم کرد. این هم یک آرزو نیست. یک هدفی است که مثل هدف های دیگر برای رسیدن به آن تلاش می ...
وقتی میزِ اتو، میز استاد می شود
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از ایران، شاید شما هم یکی از کسانی هستید که در دوران کرونا تجربه آموزش آنلاین داشته اید، کلاسی می رفتید و بعد از شیوع بیماری کلاس تان تعطیل شد و بعد مسئولان آموزشگاه تصمیم گرفتند آموزش تان را به صورت مجازی دنبال کنند.شاید هم معلم یک کلاس مجازی هستید. منظورم درس خواندن در دانشگاه و مدرسه نیست که می دانم قواعد خاص خودش را دارد.اینجا حرف از کلاس درسی می زنم که با میل و ...
چرا خواهرزاده شهید رجایی محافظش نشد؟
کندن آن وظیفه خودم هست نه شما! هرگز شنیده نشد که ایشان بگوید من وزیرم یا رئیس جمهورم و باید برایم چنین و چنان کنید. یادم هست تعریف کردند که خواهرزاده آقای رجایی به ایشان می گوید اجازه بده من محافظ شما و دم در اتاق شما باشم. اما آقای رجایی قبول نمی کند و می گوید، نه، این گونه رفتارها در باور مردم تاثیر منفی دارد. خواهرزاده ایشان بعد از شهادت آقای رجایی کنار پیکر ایشان آمد و گفت چند بار گفتم اجازه ...
دسته گل های مدارس!
به گزارش خط نیوز به نقل از رسالت؛ مدیرکل دفتر مراقبت در برابر آسیب های اجتماعی وزارت آموزش وپرورش صریح و شفاف از آمار 10 هزارنفری دانش آموزان معتاد خبر می دهد. همان ها که مرحله تجربه اولیه مصرف را پشت سر نهاده و وارد مرحله مصرف دائم شده اند. زمینه ساز انتشار این آمار، گفته های مسئولان ستاد مبارزه با مواد مخدر بود که از اعتیاد یا مصرف تفننی مواد محرک در میان نوجوانان و جوانان آماری ارائه دادند که ...
پدرم هنرمندی بین المللی بود که مسافرکشی می کرد/ نوازنده ام اما کارگری می کنم/ شیرمحمد افتخار بلوچستان ...
دهد تا هنرش زنده باشد و ساز دونلی فراموش نشود و اینگونه بود که نوازندگی را به من یاد داد. دی ماه سال 91 بود، اگر اشتباه نکنم روز پنجشنبه، قرار بود در خانه بماند و استراحت کند اما پشیمان شد و گفت بهتر است بروم و پولی برای خانواده بیاورم. از خانه بیرون رفت و دیگر بازنگشت. او حتی بیمه نبود. پس از فوت استاد موسی بلوچ، ارشاد یا دیگر نهادهای فرهنگی سراغی از شما نگرفتند؟ با اینکه ...
حبس کودکی به وقت کار؛ 12 ساعت کار، کمتر از یک میلیون دستمزد ماهیانه
، جز دو نورگیر نزدیک سقف، پنجره دیگری ندارد. امین قیچی در دست دانه دانه از دسته لباس پشت سرش برمی دارد، نخ گیری می کند و می گذارد روی دسته لباس های آماده. شومیزهای سفید با گل های سرخ، لباس های ارزان. امین شنبه تا چهارشنبه با برادرش از ساعت 8 صبح تا 8 شب در این کارگاه کار می کند، پنجشنبه ها هم از 8 صبح تا 5 عصر. غیر از یک ساعتی که هر روز ظهر از ساعت 12 تا یک برای نهار وقت دارند به خانه بروند و ...
حقوق معلمان از سرایدار کمتر است!
ساعات استراحت در مدرسه روزی هشت ساعت را 6 ساعت حساب می کنند! مشکل نیروهای برون سپار این است که شرکت و هنرستان به عنوان افراد رابط، از پولی که آموزش وپرورش پرداخت می کند، مبلغی را به عنوان سهم خود برمیدارند و در نهایت حقوق پرداختی به معلم کاهش می یابد. البته علیرضا کمرئی؛ معاون آموزش متوسطه وزارت آموزش و پرورش در دیدار با معاون اول رییس جمهور با اشاره به طرح برون سپاری در هنرستان ها، با ...