یک عکس جرقه ای برای نوشتن کتاب شد/ شور دلدادگی در نگارش دلداده
سایر منابع:
سایر خبرها
نباید شهدا را برای مردم دست نیافتنی کرد
مادر و خانواده گذشته، به رشته تحریر درمی آورد. لیلا گودرزیان فر، متولد 1366 در ملایر است و فارغ التحصیل سطح دو حوزه حضرت زینب سلام الله علیها که از سال 95 به صورت مستمر نوشتن کتاب را آغاز کرده است. او در مورد آثارش می گوید: دو کتابم با عنوان های شهید الکرخ و عاشقانه تا حرم ، چاپ شده اند و سومین کتابم حس غریب پروانگی که شامل خاطرات خانم برازنده همسر شهید شمسی پور ...
فردی که کل دیوان شاعر قدیمی را به نام خودش منتشر کرد
انجام شود و حتی فردی کتابی را از کسی دیگر به اسم خودش بزند و در فضای مجازی بگذارد، دیگر به هیچ وجه نمی شود جلو آن را گرفت، چون در یک لحظه کل دنیا را پوشش می دهد و در چنین شرایطی با سال ها توضیح دادن حتی با چندین متخصص اینترنتی هم نمی توان کاری کرد. او در ادامه تأکید کرد: انسان هایی که واقعاً شاعر هستند هیچ وقت سرقت ادبی نمی کنند. افرادی که کمبود دارند و خیال می کنند دیگران نمی فهمند ...
دانیل گرانین : یکی از نویسنده های موفق پس از جنگ دوم روسیه
، شما نویسنده محبوب چند نسل از مردم روسیه هستید. به خاطر حضور در خط مقدم در طول همه سال های جنگ جهانی دوم، شاهد وقایع بسیاری بودید. از جنگ برایمان بگویید. من در جبهه های لنینگراد و حوزه بالتیک جنگیدم. هم با تانک می جنگیدم و هم در پیاده نظام. چند مدال گرفتم و پس از مدتی نیز لقب فرمانده به من دادند. تا مدت ها از آنکه چه در جنگ دیده بودم با کسی سخن نگفتم تا اینکه پس از سال ها تصمیم گرفتم ...
صدای مقاومت آبادان
رفتیم دفتر کمیته ارزاق و گفتیم که موتور برق می خواهیم. گفتند: ما ژنراتور نداریم، اما یک نانوایی هست که تعطیل شده و یک ژنراتور یک کیلووات دارد برای وقت هایی که برق می رفته. برویم و آن را بیاوریم. یکی از دوستانم به نام آقای غلامعلی قلمبُر با یک وانت کرم رنگ که داشتیم، رفت و آن را آورد. حالا ما فکر می کردیم با آن همه کارها راه می افتد؛ هم تولید و هم ساختمان را می توانیم برق بدهیم. وصل که کردیم دیدیم نه، ژنراتور نمی کشد. برق اتاق ها را خاموش کردیم و دیدیم نمی کشد. رسیدیم به خود استودیوی تولید و دیدیم باز هم نمی کشد. برق اتاق فرمان و استودیوی پخش را هم خاموش کردیم، باز هم نکشید. دست آخر دیدیم فقط میز صدای ما با این ژنراتور راه می ...
جنگ، نمایشی از جلوه های زندگی بود
. موضوع پژوهش را ارتباط نمایش با جنگ انتخاب کردم که به جز از تجربه های خود در حوزه جنگ، از کتاب فرهنگنامه جبهه استفاده زیادی کردم . این پژوهش و پایان نامه، (بعد از اینکه برگزیده پژوهش برتر 25 ساله گذشته در چهارمین همایش نمایش مقاومت شد)، با پیشنهاد چاپ روبرو گردید که بعد از چند سال و ویرایش مجدد، با تلاش و مساعدت حوزه هنری انقلاب اسلامی استان بوشهر توسط انتشارات سوره مهر چاپ شد ...
گزارش های مطبوعاتی از دل واقعیت ها بیرون می آیند
.... در این کتاب تنها واژه ها قطار نشده اند تا کاغذی را سیاه و باطل کنند. این کتاب درواقع انعکاس تجارب چندساله یک روزنامه نگار جوان بوشهری است و بیانگر مهم ترین رویدادهای اجتماعی مردم استان بوشهر است. منابع و مراجعی که برای نوشتن در عرصه روزنامه نگاری از آن ها زیاد کمک گرفتید، کدام است؟ و بیشتر در کدام بُعد به شما کمک کردند؟ منابع من تنها واقعیت های موجود در جامعه پیرامونی است ...
خوانشی از سیره و زمانه تندیس پارسایی
بسنده نیافتم و آنک آهنگ آن کردم تا با مصاحبه با آگاهان، به اطلاعاتی دست یازم. برای این مهم یک گروه علمی سامان دادم و به همراه تنی چند از اخوان الصفا ده ها مصاحبه انجام دادیم و همه آن ها را در نوار های صوتی به ودیعت نهادیم. مصاحبه شوندگان، مراجع عظام، بستگان و شاگردان حاج شیخ بودند و همگی، با همه اشتغالاتشان، با گشاده رویی و شادمانی از این کار استقبال کردند. حاصل مصاحبه ها بر کاغذ آمد و پس از دسته ...
علاقه ام به هنر و نویسندگی را مدیون شهید آوینی هستم/ بانوان نویسنده با نگاه یک زن دنیای زنانه را روایت ...
درست چیزی را می گویند که من نوشته ام و حتی لایه ها و عقاید و احساسات پنهان متن را درک می کنند و آن را با هیجان برایم تعریف می کنند بسیار برایم لذت بخش است. بارها این بازخورد را دیده ام. صبح قزوین: نوشتن این کتاب چقدر طول کشید؟ حبیبی: نوشتن کتاب 2 سال طول کشید و تقریبا 2 سال نیز از سمت انتشارات اصلاحیه خورد و سرانجام چاپ شد. صبح قزوین: مخاطب آثار شما چه کسانی هستند؟ ...
یک رمان عجیب که باید برسد به دست لیلا حاتمی
زودی برمی گردد. شما سال ها پس از مرگ دوست تان به صرافت نوشتن این رمان افتادید. معنایش این است که در این سال ها روایت ناگفته خود از زندگی او را با خود حمل کرده اید. از کجا به صرافت نوشتن قصه ای براساس ماجرای او افتادید؟ روایت ناگفته ای نداشت زیستن علی. مرگ علی بود که مرا با مفهوم بی واسطه مرگ روبه رو کرد. بعد مرگ او بود که باور کردم مرگ همین دور و بر ها در حال پرسه زدن است ...
مردگان راوی ؛ مریم ساحلی؛ نشر نیستان امتداد اشک ها و لبخند تا فراسوی مرگ
مردگان راوی نویسنده: مریم ساحلی ناشر: نیستان ، چاپ اول 1399 96 صفحه، 22000 تومان *** داستان چه آن وقت که خوانده می شود و چه آن زمان که نوشته می شود، غاری امن و دنج است که آدمی را از بند رنج ها و دل نگرانی ها می رهاند. داستان روزن رهایی از بند روزمرگی ها و لوحی خواستنی برای سهیم کردن دیگران در اندیشه ها، تجارب، خاطرات و خیالات است. جهان داستان ...
روایت رنج کوچ اجباری جنگ زدگان در یک کتاب
ام و فکر می کنم به نوبه خودش کم نظیر باشد. وی در رابطه با منابع مورداستفاده برای تدوین این کتاب بیان کرد: زمانی که قرار شد این کتاب را در سال 1392 بنویسم از منابع مختلف استفاده کردم ازجمله اسناد و نوارهای ضبط شده که خیلی از مصاحبه ها را خودم طی سال 60 و 61 انجام داده بودم. چون می دانستم در فصل پنج خلا داریم برای تحقیقات تکمیلی به قصرشیرین رفتم و با افراد دیگری که در آن روزها آنجا حضور ...
وقتی خلافکار سابقه دار، بادیگارد شرکت کننده عصر جدید می شود!/ امام رضا(ع) به یک کمدین نظر کرده، این را ...
عوامل برنامه عصر جدید هم این سنگینی را حس کرده بودند و می گفتند چرا اینقدر کارهای سخت انتخاب می کنی؟ گفتم: خب من یک بازیگر هستم و دوست دارم کارهای سخت در این حوزه را تجربه کنم. در پایان آن برنامه وقتی با وجود دریافت 4 چراغ سفید از داوران از راهیابی به مرحله بعد بازماندم، به همین نکته اشاره کردم. گفتم: من برای برنده شدن نیامده بودم. آمدم به عنوان یک کمدین، 2 نمایش تراژدی اجرا کنم با موضوع ...
حلالی: پروین گفت هفت نفره هم به استقلال نمی بازیم
اخراج شدم، توقع داشتم پروین در رختکن داد و فریاد راه بیندازد اما او کوچک ترین حرفی نزد و فقط می گفت اگر 7 نفره هم شویم به استقلال نخواهیم باخت. 7 فصل من دوست نداشتم از پرسپولیس بروم اما اتفاقاتی افتاد که باعث شد بر خلاف میل باطنی ام این اتفاق رخ دهد. من قراردادم با پرسپولیس به پایان رسیده بود و بازیکن آزاد محسوب می شدم. سال 81 خانه ای خریده بود و برای سه ماه بعد چکی به مبلغ 5 ...
سارق دو متری: کرونا باعث شد سرقت کنم!
...: برای خرید طلا به مغازه ای داخل یک پاساژ رفته بودم، بعد از خرید به سمت خودروام می رفتم که ناگهان موتورسیکلتی با دو سرنشین که هر دوی آن ها کلاه ایمنی به سر داشتند، از کنارم رد شد و یکی از آن ها کیفم را قاپید. من که از این ماجرا شوکه شده بودم کیفم را محکم به دست گرفتم و سارق که با مقاومت من مواجه شده بود، مرا روی زمین کشاند تا کیف را سرقت کند. تحقیقات برای شناسایی سارقان ادامه داشت تا ...
رویاهای منافقانه و زندگی های تباه شده در اسارت
هنوز هم ادامه دارد اما با یک بازی جدید... تمام حرفهای مهری را به شکل یک مقاله درآوردم و به مدیرمسئول روزنامه ایمیل کردم. از خودم راضی بودم که این وقایع را به گوش همه میرساندم. روز بعد آقای مدیرمسئول من را صدا زد و گفت: مقاله ات غیر قابل چاپه. من با ناراحتی گفتم: چرا؟ مقاله ای به این مهمی! نگاهم کرد و گفت: دلت میخواد در روزنامه رو ببندن؟ این چیه نوشتی؟ این سازمانی که تو معرفی میکنی ...
سید مهدی سید صالحی: دوست نداشتند در اصفهان بت شوم
اعتماد به نفسم پایین آمده بود. اصغر مدیر روستا بعد از آن مرا نگه داشت و گفت من آقای گل سابق لیگم و تو آقای گل آسیا هستی. من، محسن عاشوی و اصغر مدیر روستا می ایستادیم و محسن سانتر می کردم و کل کل بین من و اصغر مدیر روستا بود. شروع کرد به من روحیه دادن و اعتماد به نفس دادن که یکی از بهترین سال های فوتبالی ام بود. من 7 سال سپاهان بودم و با وجود اینکه آقای گل آسیا بودم، تیم ملی دعوت نشدم ولی آنجا 12 یا ...
تجربه نزدیک به مرگ ایواریستو/ رنگ پوستم مانع حضور در فستیوال ادبی شد
.... بدترین چیزی که یک نفر به شما گفته؟ هنوز به آنجا نرسیدی. این جمله ای بود که به من در فستیوال ادبی سال 1995 برای عدم رزرو جا به من گفته شد. من یک کتاب چاپ کرده بودم ولی چون یک نویسنده زن بریتانیایی سیاه پوست بودم نتوانستم در این فستیوال حاضر باشم. درباره خانواده و والدین تان بگویید؟ پدرم در عرصه سیاست فعالیت کرد و اولین سیاه پوستی بود که وارد شورای شهر گرینویچ ...
پشیمانم درباره فرهنگ ایرانی بیشتر کار نکردم
جایی نداشت و من هم اهلش نبودم، حتی همان اوایل انقلاب که خیلی ها سعی می کردند خودشان را انقلابی جا بزنند، من چنین رویکردی نداشتم، اگرچه با انقلاب موافق بودم، اما رفتار انقلابی نداشتم و نمی خواستم داشته باشم. چرا با انقلاب موافق بودید؟ چون تصور می کردم اگر رژیم شاه برود همه چیز از بین نخواهد رفت، فکر می کردم محسنات و خوبی ها می ماند و خوبی های دیگر اضافه خواهد شد. آزادی سیاسی ...
مجید مظفری: امروزه ویلا جای کاباره را در فیلم ها گرفته است
این هنرمندان بودند. در کنار این سینما، شکلی دیگر از فیلمسازی وجود داشت که آن را به نام سینمای فارسی می شناسیم. این سینما نشئت گرفته از جامعه بود، برای همین نگاه سیاه به آن صحیح نیست. این ژانر سینمایی در آن دوران مخاطبان فراوانی داشت و امروز هم همان سینما به نوعی دیگر وجود دارد. با این تفاوت که به جای کاباره، ویلا جایگزین شده است! *اولین فیلم بعد از انقلاب شما دانه های گندم (1358) بود ...
مردم برایم سیگار می خریدند
را می کردم. ده پانزده تا عکس می گرفتم و سوار موتور می شدم. پیش نمی آمد که از حادثه ای جا بمانم و به اصطلاح عکس بخورم. در عین حال دشواری های عکاسی در آن روزها بسیار بوده است. روزنامه تعطیل بود. خودم نگاتیو می خریدم. پول نداشتم نگاتیو بخرم. حتی پول خریدن سیگار هم نداشتم. همان کسانی که در راهپیمایی بودند، مرا می رساندند و برایم یک بسته سیگار زر می خریدند. هنوز هم فکر می کنم زود است ...
کلیما نویسنده ای است که شجاعت بازکردن تاریخ ما را دارد
موضوع هایی که در زندگینامه خود نوشته بیان می کند؛ موضوعاتی مرتبط با تاریخ اجتماعی، تفکر سیاسی، کمونیسم و آزادی. این کتاب، یازده سال پیش به زبان چکی منتشر شد. سال بعد بخش دوم با همان نام به آن اضافه شد. نسخه چکی قرن دیوانه من تقریباً دو برابر نسخه انگلیسی است. نسخه فارسی، تا جایی که من متوجه شده ام (البته نتوانستم یادداشتی در این باره در نسخه فارسی بیابم) از نسخه انگلیسی ترجمه شده، و فقط نیمی از متن ...
تنهایی سوادکوه
دفتر مدیر کل فرهنگ و ارشاد اسلامی بود، رفتم و استاد با وجود شلوغی موضوع بیمه هنرمندان با مهربانی مرا پذیرفت و نام چند هنرمند سوادکوهی را که پرونده بیمه آنان مشکل داشت را هم برایم خواند که با آنها تماس بگیرم.همیشه برای فعالان فرهنگی و هنری دغدغه داشت. قدر شناسی استاد رحمت الله حسن پور از صفات برجسته دیگر ایشان است.در فعالیت های رسانه ای، مدیران یا کارشناسان یا فعالان حوزه های مختلف برای ...
محرمی:در باشگاه عجیب و غریبی بازی می کنم
بزنم و گل بسازم بعد از دربی لیگ کرواسی سرمربی دینامو گفت که او باید برای بارسلونا بازی کند. وی درباره این جمله توضیح داد: شرایط لیگ کرواسی جوری است که باید کار بزرگی انجام دهی تا به چشم بیایی. من چون ایران هم بودم گل و پاس گل زیادی نداشتم اما خوب پیش می رفت برایم. اینجا اینطور نیست، چون باید یا گل بزنی یا پاس گل بدهی که درباره ات خبر بزنن اما در پست من کمتر اینطور هست و کمتر به چشم می ...
کتاب جان کندن تاریخ انقضا ندارد/ روایت خواندنی مخالف سرشناس دونالد ترامپ
. به همین دلیل برخلاف رسم معمولی که در خاطره نویسی ها وجود دارد که فرد دومی اقدام به نگارش خاطره یک نفر می کند، مانند آنچه که در مورد کتاب شدن (Becomming) میشل اوباما دیده می شود، آبرامز این کتاب را خودش نوشته است. اولین چاپ این کتاب در سال 2018 بود که من هم در تحقیقاتی که در مورد او داشتم متوجه شدم که این جدیترین کتابش در آن زمان است. با واسطه توانستم کتاب را دریافت کنم. من هم بلافاصله بعد از ...
شیوه های متنوع مطالعه رهبری سیاسی چگونه است؟
انگیزه تالیف این اثر می نویسد: نگارش این کتاب به مدت ها پیش بازمی گردد. پس از اتمام دکترای خود در سال 1992، به دنبال یک پروژه جدید بودم. من علاقه مند به تحقیق در زمینه رؤسای جمهور و نخست وزیران بودم و در اولین واحد درسی خود در دانشگاه لوگبوروگ در رابطه با یک مدل رهبری سیاسی تدریس می کردم. بنابراین، تصمیم گرفتم افکار خود را به صورت یک کتاب به رشته تحریر درآورم. بسیار خوش شانس بودم که آن پروژه هم ...
گفت وگوی منتشرنشده با فریبرز رییس دانا؛ شعار ما پهلوانی و کرم و آزادگی بود با خاطراتی درباره جلال آل ...
به 15-10 سال زندان محکوم شدند، من هم غیابا به 10 سال زندان محکوم شدم. جرم شما چه بود؟ همکاری با گروه مخفی. من نگفته بودم که از آنها جدا شده ام، ضمن اینکه اصلا در دادگاه هم حضور نداشتم و حکم به صورت غیابی صادر شده بود. ضمن آنکه اگر دادگاه هم بودم، چنین حرفی نمی زدم. سال ها بعد، غلام در اثر بیماری فوت کرد. او خاطره ای برای من از دادگاه تعریف کرد که نقل آن خالی از لطف نیست. او ...
احمد کشوری، خلبانی بر فراز آسمان سنندج
نمی بینید، اگر کوتاهی داشتم مرا ببخشید و حلالم کنید . با شنیدن این جملات قطرات اشک از چشمان پدرش سرازیر شد. دست روی کمرش گذاشت و گفت: پسرم کمر مرا شکستی؟ احمد چون اشک و حالت پدر را دید دست در گردن پدر انداخت و دست و روی پدر را بوسید و گفت: بابا شوخی کردم، من که پیش شما هستم. بعد خداحافظی کرد و از ما جدا شد. در کوچه نگاهش می کردیم تا از ما دور شد. یاد آن شعر افتادم که سعدی بزرگ از زبانِ دل بی ...
نویسنده سمفونی رخت ها جزییات نویسندگی این مجموعه برای رادیو نمایش را شرح داد
به حاشیه رانده شده اند. من آرزو می کنم کاش اینها واقعی بودند یا می شد زنده شان کرد تا امروز هم ببینیمشان. موسوی ادامه داد : بعد از پایان این سه گانه قصد داشتم تا کمی از این دوره فاصله بگیرم. طبیعی هم بود؛ چون از ماه های آخر سال گذشته تا امروز بالغ بر چهارصد صفحه نمایش ماحصل نوشتن این سه گانه بوده که با همراهی اشکان شریعت نوشتیم. اما بعد با پیشنهادی از طرف رادیو در مورد زندگی پهلوان سید حسن ...