امیری اسفندقه از خوش لفظ گفت/ علی آقا چقدر خوش لفظ است!
سایر منابع:
سایر خبرها
سعید بیابانکی؛ شاعر نام آشنا و منتقد ادبی
، نیمی از خورشید، نه ترنجی، نه اناری، هی شعر تر انگیزد (مجموعه اشعار طنز)، سکته ملیح، چقدر پنجره (گزیده غزل)، لبخندهای مستند (نثرهای کوتاه طنز) و کتاب صوتی نامه های کوفی اشاره کرد. این کتاب مجموعه ای از اشعار آیینی و عاشورایی و چند شعر غیر آیینی است، بیابانکی در این کتاب جلوه دیگری از توانمندی خود را در سرودن شعر به نمایش می گذارد. این مجموعه شعر با صدای خود سراینده آن در سه فصل خیزرانی ، سیاه و سفید ...
اثرات بی توجهی به نفاق
محاسبات قرآن خیلی این محاسبات را زیر سؤال برده است. می گوید: أ یحسبون، لا تحسبنّ، أ فَحسبتم تو خیال می کنی؟ کلمه حَسَبَ، لا تحسبون، این واژه را بگردید ببینید چقدر قرآن گفته محاسبات تو اینطور نیست. فکر می کنم اگر قیافه من چنین و چنان باشد، اینطور نیست. یادم نمی رود افرادی به من می گفتند: آقای قرائتی تو هر شب جمعه در تلویزیون نرو! گفتم: من سراغ تلویزیون نمی روم، تلویزیون سراغ من می آید. در ثانی چرا ...
ساناز طاری مجری برنامه جنجالی تلویزیونی شد + فیلم دیده نشده
، قدرتی پیدا کند که از آنجا فرار کند. ساناز طاری ، بازیگر کشورمان از شدت ترس حتی کیفش را در محل جا گذاشت و مدام از پشت سر توهین های این مرد شیطان صفت را نسبت به خودش می شنید. دلایل رسانه ای نکردن حمله تهیه کننده به ساناز طاری او در پاسخ به این سوال که چرا زودتر موضوع را رسانه ای نکرد؟ گفت : از همکارانم به من زنگ زدند و گفتند که این مرد همسرش باردار است و این ماجرا را ...
اشعار شهادت امام حسن مجتبی (ع)
سلیمان چگونه پی ببرم؟ به راز عِزّةُ للّه نقش خاتم تو من از تو هیچ به غیر از همین نفهمیدم که میهمان همه ماییم و میزبان همه تو تو کربلای سکوتی و چارده قرن است نشسته ایم سر سفرۀ مُحرم تو هوای روضه ندارم ولی کسی انگار میان دفتر من می نویسد از غم تو گریز می زند از ماتمت به عاشورا گریز می زند از کربلا به ماتم تو فقط نه دست زمین دور مانده از حرمت نسیم هم نرسیده به درک پرچم تو منبع: شعر هیات ...
تعجب بازیگر جوان از حضور وزیر ارتباطات در مترو/ تصویری دیده نشده از امید حاجیلی که به مناسبت تولدش منتشر ...
داره ، آرزوی من خنده از ته دل شماست " سیدمحمود رضوی، تهیه کننده سینما و تلویزیون به مناسبت شهادت بانوی سه ساله، حضرت رقیه (س)، پستی را در اینستاگرامش به اشتراک گذاشت و نوشت: " سلام علیکم سخت است وقتی روضه وصف دختری باشد حالا تصور کن به دستش هم، سری باشد حالا تصور کن که آن سر، ماهِ خون رنگی در هاله ای از گیسویی خاکستری باشد دختر دلش پر می کشد، بابا ...
فال روزانه پنجشنبه 3 مهر 99 + فال حافظ و فال روز تولد 99/07/03
خواهد و خود برکت عطامی فرماید. روی به آستان حق بیاور تا به مقام عالی برسی. نذری کرده ای که اگر از این ورطه ی غم نجات پیدا کنی تا دم مرگ از راه راست برنمی گردی. ♉ فال روز متولدین اردیبهشت هر چقدر بیشتر این دست و آن دست کنید انرژی و وقت ارزشمند خودتان را بیشتر هدر خواهید داد. یک تصمیم منطقی بگیرید و از انتخاب خود مطمئن باشید و تردید به خودتان راه ندهید. تمام تلاشتان را در رابطه با ...
کرامت خاصه کریم اهل البیت(ع)
به تو می گویم به شرط اینکه آن را به کسی نگویی. گفتم: خدا شاهد است تا تو زنده ای به کسی نمی گویم. گفت: شبی منصور مرا طلبید و شصت نفر از اولاد حضرت علی(ع ) را به من تسلیم کرد و گفت: امشب تا صبح نشده است باید اینها را میان دیوارها بگذاری. من هم پنجاه و نه نفر آنها را با کمال ترس میان دیوار گذاشتم. یک پسری باقی ماند که هنوز خط عارضش ندمیده و گیسوان بلندی داشت و نوری در صورتش ظاهر بود همین که ...
مداحی که چشم برزخی اش را پس داد +عکس
الورود رسیدم دیدم کربلایی نیم خیز شد و سه بار به حالت سلام دادن حرکت کرد. دوباره چشم هایش را بست. در آن لحظه در دل گفتم کربلایی آنکه را دوست داشتی، دیدی؛ هنوز از منزلشان خیلی دور نشده بودم که تماس گرفتند و گفتند: کربلایی فوت کرده است. خانه ابدی این مداح با اخلاص اهل بیت (ع) در قطعه 76 بهشت زهرا (س)، ردیف 156 قرار دارد. امشب و در شب جمعه هفته دفاع مقدس به مزار او سری بزنید و کسب نور و معرفت کنید. مزار مرحوم حاج نادعلی کربلایی در بهشت زهرا منبع: ...
شعر درباره فصل پاییز
...: نرم نرمک میرسد فصل خزان خوش به حال عاشقان پاییزتان مبارک پاییز برگشته ... بگذر تابستان بگذر حال من با تو خوب نمیشود پاییز حال مرا خوب میشناسد... پاییزتان مبارک آمدی ؟ خوش آمدی ! انار ابدیت را لبخند آوردی راستی ! پاییز بانو ! امسال کمی ...
رجعت؛ داستان یک شهید از والفجر تا بال فرشتگان
خنکای دز را روی پوستم حس می کردم. عجیب دلم هوای علی کله را کرده بود. رو به خاله گفتم: - دزفول هم عجب سرد شده، تهران که تهرانه با یک لباسِ نخیِ آبی رنگِ بیمارستانی خیلی راحت خوابیده بودم. این هم شد شهر؟ چند روزه که اومدم همش تو بغل بخاریم. حواست هست که حسابی رنگ و روم وا شده! -عاشق این شوخیاتم، طوری حرف میزنی انگار تفریح رفته بودی، بنده خدا بیمارستان هم مزاح داره؟ ...
ایثار زنان ایرانی فراموش نمی شود
حاجیه خانم فروغ منهی، اسوه ایثار و فداکاری است. کسی که 3 فرزندش را تقدیم وطن کرده و سال ها پرستار همسر جانبازش بوده. به مناسبت هفته دفاع مقدس سراغ او رفته ایم و پای صحبت های شیرین این بانوی نمونه نشسته ایم. خاطرات مادرانه از پسرهایی که پرکشیدند سیزده ساله بود که عروس خانواده خالقی پور شد و از زنجان به تهران آمد. در همان سن و سال کم مادر شد. اما چه مادری. خودش از آن روزهای کودکی ...
افشاگری وزیر بهداشت با دل نوشته ای برای سردار دلها
به گزارش سفیر افلاک، دکتر سعید نمکی وزیر بهداشت، در پستی اینستاگرامی خطاب به سردار شهید حاج قاسم سلیمانی نوشت: به نام خدا دل نوشته ای به سردار دلها در چهلمین سالروز دفاع مقدس همه بودند، چشمهایم دنبالت می گشت. عکست همه جا بود یادت در همه ذهنها و قلبها جریان داشت، تو نبودی ولی چشمهائی برایت می گریست سردار ... وقتی رفتی ویروس منحوس گرفتارمان کرد. بشیوه ...
بعثی ها به من می گفتند پاسدار خمینی
من داد و گفت از عراقی ها بخواه تو را پیش آنها ببرند. اما من هر چه به عراقی ها می گفتم، انکار می کردند و می گفتند غیراز تو زن دیگری اسیر نیست. مرتب هم می گفتند تو پاسدار خمینی هستی؛ انگار به همین دلیل حساب من را از دیگر زنان اسیران جدا کرده بودند. سخت ترین تصویری که از دوران اسارت تان دارید، چه تصویری است؟ جدا از همان شب اسارت که خیلی سخت و ترسناک بود، انفرادی ها سخت ترین تصویرم از دوران ...
نجف رستم زال نشد اما قربانعلی گرسیوز شد/ محمد شریفی
یادم می آید ، سرکار خانم ایران نوروزی معلم کلاس پنجم مان – که خدایش بسلامت دارش ،در سال 1355در ساعت درس انشاء: با خطی خوش پای تخته سیاه نوشت: موضوع انشاء : دوست دارید در آینده چکاره شوید؟ هفته ی بعد در ساعت درس انشا اول از همه نجف دست بلند کرد که بیاید انشایش را بخواند ، نجف اینگونه شروع کرد،خانم اجازه ،من دوست دارم رستم زال بشم ، هر روز سوار اسب رخش بشوم و در میدان آبادی ...
روایت های مقدس
شدت خستگی بیل و کلنگ به دست روی خاک ها نشسته بود، گفتم: کلنگ رو بدید به من. با یک حالتی گفت: مگه بچه بازیه؟ شما که نمی تونید قبر بکنید. عصبانی شدم و گفتم: برای چی من نمی تونم قبر بکنم؟ شما مردها فکر کردید چون ما زنیم، توان و قدرت نداریم؟! کلنگ را گرفتم و شروع کردم به کندن زمین. کار آسانی نبود. عرق می ریختم و کلنگ می زدم. مرد که به نظر از نوع برخوردش پیشمان شده بود، اصرار کرد کلنگ را بگیرد. کلنگ ...
ناگفته هایی از مأموریت های داغ
چهارم یا پنجم حادثه پلاسکو بود که خبرنگاری متوجه شد تولد دخترم است و آن را رسانه ای کرد. آقایی کیک بزرگی برایم آورد و به او گفتم برادر من عزادارم، کیک را چه کنم؟ مرد گفت کجا ببرم؟ همسرم گفته اگر کیک را درست نکردی، به خانه نیا. چون آن مرد قناد بود. خلاصه خودش دست به کار شد کیک را به 70، 80 قطعه برید و تقسیم کرد. یا مثلا یک ماشین عروسک برایم جمع شد یا یکی از مدافعان حرم نامه ای برایم نوشته وگفته بود ...
به همدیگر رحم کنیم
، ملا احمد نراقی ص 352) داستان زیبا: شخصی نقل می کند: روزی از مدرسه آمدم و به مادرم گفتم: مداد سیاهم را گم کردم. مادر گفت: خوب بدون مداد چه کار کردی؟ گفتم: از دوستم یک مداد گرفتم. گفت: خوب است. آیا دوستت از تو چیزی نخواست؟ گفتم: نه. مادر گفت: پس او اهل کمک به دیگران است. پسرم، تو در زندگی چقدر به دیگران کمک می کنی؟ گفتم: چگونه کمک کنم؟ گفت: دو مداد می خریم. یکی برای خودت و ...
جبهه دستم را گرفت اما شجاعت به من داد
همین رزمنده هایی است که زندگی اش به شکل عجیبی با جنگ تحمیلی و دوران دفاع مقدس عجین شده و کمتر رزمنده ای را می توان سراغ داشت که مثل او این چنین در جبهه دفاع از میهن، رنج کشیده باشد. او از همان نخستین روزهای جنگ تحمیلی و بر اثر بمباران خرم آباد دست راستش را از دست داد، اما باشکوه تر از هر پرنده ای پرواز کرد و به گفته خودش در جبهه به اوج عزت رسید. تجربه زیست چند ساعته اش در سردخانه و وارد شدن نامش ...
اس ام اس های زیبا مخصوص تلگرام و گروه های دوستانه تان
یه بار هم تو خونه مریض و ملول افتاده بودم بابابزرگم با تفنگ دولول اومد بالا سرم به بابام گفت اگه زیاد زجر میکشه بگو راحتش کنم O_O . پیام تلگرامی جدید . 99% این اسپری ها تو مغازه بوی خوب میدن اما همچین ک میاری خونه می بینی تبدیل شدن به اسپری حشره کش......... . . . پیام تلگرامی جدید . یه ...
روایت اهل قلم از دل حماسه
افتاده بود. پاهایش رفته بود. به دستش پوتینی بود و به دست دیگرش سوزنی که در تخته کفش گیر کرده بود. یکی از بچه ها داد زد: ابراهیم آقا! زنت نگران بود. دیشب خانه نرفته بودی! گفته بودی می خواهی کفش بچه هایی را که به جبهه می روند، کفش احمد و زینب و محمود را تا صبح درست کنی. ابراهیم آقا انگار خواب بود ودر خواب هنوز هم داشت سوزن می زد. چه لبخندی روی لب هایش نشسته بود! چه چهره آرامی داشت! ناخنک به ...
مرد خشمگین جان پدر و مادر همسرش را گرفت
مامور یکی از ارگان های نظامی پایتخت در جریان درگیری با خانواده همسرش، پدر و مادرزنش را به قتل رساند و همسرش را مجروح کرد. به گزارش همشهری، ظهر دوشنبه افرادی که از خیابانی در حوالی شهرک ولیعصر عبور می کردند چشمشان به مردی افتاد که در بالکن طبقه چهارم ایستاده و بی وقفه فریاد می کشید. دست، پا، صورت و لباس های این مرد خون آلود بود و یک چاقو هم در دستش داشت. مرد جوان فریاد می زد: زنگ بزنید به ...
روایتی از 26 روز زندگی عاشقانه یک مدافع حرم
روی ساعد دستش با حنا نوشته بوده یا رقیه. ازش میپرسن چرا یا رقیه؟ میگه من عاشق طفل سه ساله امام حسین ( علیه السلام) هستم و جالب اینکه ایمان 25 آبان ماه که مصادف با شهادت حضرت رقیه بود به خاک سپرده شد. یه خصوصیت که ایمان داشت و من خیلی دوست داشتم این بود که چشم امیدی به دست مردم نداشت. میگفت انسان باید دستش روی زانوی خودش باشد و با تلاش خودش به هرجایی که می خواهد برسد. می گفت : مهربانو شاید ...
3| چهلمین سالگرد دفاع مقدس گرامی باد
یک شب که مهمان آمده بود رفت تا میوه بگیرد .خودش وقتی خانه بود، هر چقدر هم خسته از سرکارش برگشته بود، نمی گذاشت خرید بیرون را من بکنم. برگشتنی چند کیلو سیب کوچک و ناجور خریده بود. گفتم(( این ها چیه گرفتی ؟ چه طور می شود گذاشت جلوی مهمان ؟)) گفت ((چه فرقی می کند ، بالام جان ؟ سیب پوستش را بگیری همه شان شکل هم می شوند. )) پیرمردی را آن جا دیده بود که بساط دارد و کسی سیب هایش را نمی خرد. ...
بازنمایی لشکر مخلص خدا در ادبیات جنگ
......شاید اون بیچاره جاهل بوده و نفهم...تو به بزرگیت اون رو ببخش." این اولیش بود. آن روز تا غروب کلی فاتحه خواندم... حمید داود آبادی یکی از جانبازان دوران دفاع مقدس است که یک روز، در سه راه شهادت شلمچه خونش به جوش می آید و با داد و فریاد از خدا می خواهد تا او را برای روایت آنچه بر بسیجیان خمینی و سربازان دلیر دفاع از تمام داشته های این دیار گذشته است زنده بگذارد. دعایی که مستجاب می شود ...
وقتی چشم و هم چشمی نابودمان می کند
خوشحال بودم بلکه حس کردم بخش مهمی از زندگیم رو هدر دادم. قدم بعدی؟ شرط بعدی خوشحالی من این بود: داشتن یه شغل خوب چند سال گذشت، کارآموزی کردم، یاد گرفتم، شکست خوردم و بازم یاد گرفتم. بلاخره تونستم جا هایی که همیشه دوست داشتم استخدام شم و کار کنم. بعد از مدتی متوجه شدم که کار کردن هم برام خسته کننده و بی معنی شده. حس کردم هنوز هم باید یه کارایی بکنم ...
اس ام اس و پیام عاشقانه دوستت دارم به همسر و نامزد
دارم را با من بسیار بگو انگار با همه ی سال های عمرم فرق داشت وقتی تو قدم به زندگی ام گذاشتی یکسال بهتر از همه ی سال های عمرم شد تو چه خوش قدم هستی عشق زیبای من تو زیباترین بهانه برای نفس کشیدنی تو پاک ترین شعر عاشقانه ای تو بهترین معنای دوست داشتنی تو شاه بیت غزل زندگی ام هستی تو را عاشقانه دوستت دارم من و تو با هم یعنی یک عشق مقدس یک ...
خ مثل خاک...خون...خمسه خمسه...خمپاره
در هشت سال جنگ تحمیلی، هر کسی هر آن چه از دستش بر می آمد بدون این که کسی به او تحمیل کند، وظیفه ی خود می دانست که انجام دهد تا خاک وطن به دست دشمن نیفتد، و این یعنی دفاعی مقدس ... این فرهنگ، برآمده از غیرت و جوانمردیِ نهفته در نهاد ایرانیان است که البته با فرهنگ ایثار و شهادت عجین شد و در دامان خود انسان هایی را پرورش داد که دارای خصوصیات و روحیات والا و متعالی بودند و هستند. داشتن همت بزرگ، برخورداری از روح بلند، بزرگواری و بزرگ منشی، عزت نفس و روحیۀ قوی، زهدگرایی و عدم دل بستگی به دنیا و.... از مهم ترین خصوصیات انسان های تربیت ...
روایت فرهاد قائمیان از رسول ملاقلی پور
پر از لحظه های خوش بود، بامعرفت بود و بامعرفت ماند. سینمایش را آن طور که شایسته بود قدر ندانستند. مهارت تکنیکی و نبوغش در طراحی صحنه های شلوغ و درگیری را و دغدغه ای که درباره ثبت تاریخ سال های دفاع مقدس داشت. من تجربه هایی متفاوت با او را پشت سر گذاشتم، نقش های متنوعی در فیلم های هیوا ، نسل سوخته و قارچ سمی بازی کردم و بیش از همه این ها، سال هایی خوش از زندگی را کنارش سپری کردم. دریغم ...
فال روزانه چهارشنبه 2 مهر 99 + فال حافظ و فال روز تولد 99/07/02
.... اگر به دنبال ترفیع رتبه در محل کارتان هستید به احتمال زیاد در این زمینه موفق خواهید بود. اگر قصد دارید راهتان را جدا کرده و کار تازه ای را شروع کنید هم اکنون زمان خیلی خوبی برای انجام این کار می تواند باشد. وقت آن رسیده است که هدایت امور را به دست بگیرید. امروز انرژی شما بسیار زیاد است و قدرت تاثیرگذاری بسیاری روی دیگران خواهید داشت. در هیچ زمینه ای خودتان را کنار نکشید و با اعتماد به نفس تمام ...
واکنش خنده دار اسرای ایرانی به سخنرانی پر تهدید افسر بعثی
... حسن پا شد، با همان لهجه شیرین ترکی اش: ارواح ننه ات، تو اگه مرد بودی الان تو جبهه بودی، نه اینجا با اون شکم گنده ات! . از همه خنده دارتر محمد رشتی بود که مثل من و نادر صف اول نشسته بود، پا شد دستش را روی سر بی مویش کشید خوب بی پدر مادر! می خوای بکُشی بیا بکُش. سرم رو پرِ تُف کردی، معلوم نبود حرف می زنی یا تف می کنی! دیگر آسایشگاه رفته بود روی هوا. انگار افسر آمده بود بساط مسخره ...