ناگفته های تنها بازمانده جنایت بانک کشاورزی همدان پس از 31 سال
سایر منابع:
سایر خبرها
قاتل پدر و نامادری بالای چوبه دار
بومهن زندگی می کرد.او ادامه داد: یکسال قبل با دختری ازدواج کردم که این ازدواج با شکست مواجه شد و من مجبور به جدایی و پرداخت مهریه 114 سکه ای شدم. این ماجرا باعث افسردگی من شد. پدرم گفت برای اینکه حالت خوب شود به خانه من بیا. من به خانه پدرم رفتم و اوایل همه چیز خوب بود، اما پدرم فردی عصبی و تندخو بود و دائم با من و همسر و فرزندانش دعوا می کرد و تا حد مرگ آنها را کتک می زد. روز حادثه نیز تفنگ بادی ام ...
مست بودم و می خواستم یک شبه پولدار شوم!
مستی دست به قتل زدم. توضیح دهید؟ قرار بود من آن ها را مسموم کنم و بعد در حالت بی هوشی اموالشان را سرقت کنیم. چند شب قبل از حادثه بهاره و بهنام باهم دعوا کرده بودند. چون بهاره به بهنام می گفت که باید از دخترش جدا شود که من بهنام را شبی به خانه آن ها بردم و آشتی دادم. بعد به بهاره گفتم شب جمعه به خاطر این آشتی همه مهمان من هستند. شب حادثه تعدادی غذا از بیرون خریدم و ...
دختر سنگدل و معشوقه اش آدمکش 300 میلیونی اجیر کردند
پیشنهاد دادم که مادرم وضعیت مالی خوبی دارد و کلی پول و طلا دارد که می توانیم همه آنها را برای خودمان کنیم. مونا گفت: پدر و مادرم سالها قبل از هم طلاق گرفتند و من با پدرم زندگی می کردم تا اینکه 4 سال قبل مادرم را که سالها از او بی خبر بودند پیدا کردم و با مادرم شروع به زندگی گرفتم اما همیشه با هم اختلاف نظر داشتیم و به خاطر خواسته هایی که از من داشت از او خسته شده بودم تا اینکه 20 روز قبل ...
سرقت از طلافروشی زوج جوان را به دادگاه خانواده کشاند
حادثه 24 - زوج جوان در راهرو دادگاه خانواده در گوشه ای ایستاده بودند و گهگاه زیر لب حرفی زمزمه می کردند، گاهی به ساعت شان نگاهی می انداختند و منتظر بودند اما هرگز به صورت همدیگر نگاه نمی کردند گویی بشدت از هم دلخور بودند. سمیرا 25 سال بیشتر ندارد و مازیار 28 ساله است و شاید یکی از دلایل حضورشان در دادگاه همین کم تجربگی و سن کم آنها بود. دقایقی بعد منشی دادگاه این زوج را به داخل شعبه ...
گفتگو با عاملان جنایت هولناک در بلوار ابوذر / آنها زن و شوهر و دختر خانواده را کشتند و جسدشان را سوزاندند
شبی که هیچ کس در خانه نیست وارد آنجا شوم و دست به سرقت بزنم اما مادر مونا همیشه در خانه بود. به همین دلیل ایده دیگری طراحی کردم؛ سرقت با شیوه بیهوشی. پس چرا تبدیل شد به قتل. آن هم قتل 3نفر؟ خب برنامه ما فقط و فقط سرقت بود. یک لحظه دچار جنون شدم. اجازه بدهید ادامه ماجرا را برایتان تعریف کنم. شب حادثه به مادر مونا زنگ زدم و گفتم شام مهمان من. گفتم که بعد از آن جشن تولد با مادر مونا آشنا ...
خلبان نخبه ای که فدایی خدمت شد
سرفرازی بیش از پیش اوست. سبحان که پدر را الگوی خود قرار داده، برایمان از منش و رفتار شهید می گوید: ما قشقایی هستیم. پدرم متولد سال 55 و زاده روستای پشت پر کازرون بود. خانواده پدرم 5 پسر و 2 دختر داشتند که پدرم برادر سوم و بچه چهارم خانواده است. پدرم دو فرزند پسر داشت. من فرزند اول و 15 ساله هستم و برادرم 5 ساله. و زمان شهادت پدر من 13 سالم بود. پدرم هیچ گاه به یک قله اکتفا نکرد پدرم ...
جدال مرد ناجی با سرما و مرگ
کرده و با چشمانی اشکبار به او زل زده بودند که در آب غوطه ور بود؛ تک پسر خانواده که پدر و مادرش خبر نداشتند قرار است عزادارش شوند. در حالی که دوستان امیرمحمد از پیدا کردن کمک ناامید شده بودند، ناگهان یک نفر از اهالی روستا با موتور از دور پیدایش شد. سعید علی نژادی از اهالی روستای سیاهشیر از روز حادثه برای جام جم تعریف می کند: آن روز داشتم با موتورم به خانه پدرم می رفتم که متوجه آنها شدم ...
عمه لیلا و برند بین المللی سمنو!
پرهیاهو با شب ها و روز های پرحادثه است و گاهی برای پرندگان مهاجر هم جای امنی نیست، اما عجیب با انسان های پاکدست و درستکار سازگار می شود. لیلا یوسفی یا همان عمه لیلا یکی از همان کسانی بود که 85 سال قبل از همدان به اطراف تهران آمد تا زندگی تازه ای را در کنار همسرش شروع کند و از همان روز ها بنا را بر مردمداری و حسن معاشرت با مردم گذاشت. او از 15 سالگی بانی مراسم نذری شد و دورهمی همسایه ها پای پاتیل ...
خاطرات وکیل/کلاهبرداران در کمین مالکین خانه های کلنگی
تماشا می کرد و پوزخند می زد،تا حدی به ماهیت وی دست یافتم. پس از فوت پدر، دکتربه اصرار برادر و خواهرها پیش از صدور گواهی انحصار وراثت،به چند آژانس املاک مراجعه می کند تا سرمایه گذاریا سازنده کاربلدی جهت مشارکت در تخریب و نوسازی ملک پدری به وی معرفی کنند که از بد حادثه با مهندس آشنا می شود،مهندس هر کاری بلند نباشد،حرافی و مخ زدن آدم ها را در این سال ها به کفایت آموخته بود به حدی که ظرف چند ...
قاتل پدر و نامادر ی قصاص شد
سال قبل مادرم از پدرم جدا شد و از آن روز به بعد من همراه سه خواهرم با مادرم زندگی می کردیم و پدرم نیز ازدواج مجدد کرد و همراه همسر دومش در یکی از روستا های بومهن زندگی می کرد. یکسال قبل با دختری ازدواج کردم، اما وقتی فهمیدم مرا دوست ندارد مهریه اش را که 114 سکه بود پرداختم کردم و از او جدا شدم. این موضوع تأثیری بدی روی من گذاشت و مرا افسرده کرد تا اینکه پدرم از من خواست مدتی برای زندگی به خانه آن ...
اعدام قاتل بی رحم در زندان رجایی شهر / او پدر و نامادری اش را کشته و اجساد سوزانده بود
حادثه 24 - مردی که در یک درگیری پدر و نامادری اش را به قتل رسانده و اجساد آنها را سوزانده بود، بعد از گذشت 10سال از جنایت به دار مجازات آویخته شد. این جنایت شامگاه بیست و هفتم بهمن سال 89 در روستایی حوالی بومهن رخ داد. قاتل پس از دستگیری گفت: حدود 12سال قبل پدر و مادرم از هم جدا شدند و من و 3 خواهرم با مادرم زندگی می کردیم. پدرم مجددا ازدواج کرد و صاحب 3پسر شد و با خانواده اش در خانه ...
ناگفته های کشتی سانچی پس از 3 سال / بخشی از گفته های کاپیتان افشا شد
حادثه 24 - از ماجرای آب و آتش کشتی سانچی که در دی ماه سال 96 رخ داد بیش از سه سال می گذرد اما ماجرای این کشتی همچنان ادامه دارد و خانواده ها چشم انتظار عزیزانی هستند که در آن کشتی حضور داشته اما دیگر به خانه برنگشته اند. هرچند که در 24 دی سال 96 برای 32 خدمه کشتی ،گواهی فوت صادر شد اما تنها پیکر سه تن از کارکنان کشتی به وطن بازگشت و از سرنوشت دیگران خبری نشد. البته از همان موقع برخی خانواده ها به ...
ازدواج پسر 23ساله با عمه 91ساله اش همه را شوکه کرد
کوتاهی وکیل شد و توانست با قدرت بیشتری به کار خود ادامه دهد ، این عقیده ای بود که او داشت . هنگام ازدواج با پیرزنی که 68 بزرگتر از او بود 8 سال از جدایی پدر و مادرش می گذشت و این مرد جوان دوست نداشت هیچ کس به دلیل تنهایی و از هم پاشیدگی خانواده اش غمگین باشد برای همین تصمیم گرفت تا عمه بزرگ خانواده را به آرزوی ازدواجش برساند و او را از تنهایی رها سازد. 14 ماه بعد از این ازدواج عروس 91 سال درگذشت و داماد جوان را تنها گذاشت. مائوریکو بعد از مرگ همسر پیرش گفت: او برای من یک پشتیبان واقعی بود و حضورش به من دل گرمی می داد و حالا نبودش برای من بسیار سخت است. ...
قتل عام خانوادگی در کمتر از 6 ساعت
...> زن جوان که ابتدا مدعی بود از قتل ها بی خبر است در نهایت اعتراف کرد و گفت: پدر و مادرم سال ها قبل از هم جدا شدند و من با پدرم زندگی می کردم تا اینکه حدود 4 سال قبل از مادرم باخبر شدم و او را دیدم. بعد از آن رفت و آمدم به خانه مادرم بیشتر شد. بعد از مدتی هم به خاطر اختلافاتی که با شوهرم داشتم از او جدا شدم و تنها بچه ام نزد او ماند و من هم به خانه مادرم آمدم. او ادامه داد: در این مدت ...
درخواست قصاص برای خواننده زیر زمینی +عکس
به گزارش مشرق ، سه سال از وقتی که پای یکی از خواننده های رپ به پرونده قتل باز شده می گذرد. حمید صفت که با خواندن آهنگ های زیر زمینی برای خودش شهرتی دست و پا کرده بود وقتی قدم به خانه مادرش گذاشت با پدرخوانده اش مشاجره کرد و با گلدان ضربه ای به سرش زد که منجر شد نام وی هم در لیست قاتلان ثبت شود. حمید صفت حالا سه سال است که پله های زندان، دادسرا و دادگاه را بالا و پایین می کند. او در آخرین دور تازه ...
گفتگو با دزد سابقه دار معروف به اردک
درباره دوران کودکی ات صحبت کنیم می خواهم بدانم چه احساساتی را در آن دوران تجربه کردی؟ پدرم در روستایی در یکی از شهرستان های اطراف مشهد زندگی می کرد همسر اول پدرم بر اثر بیماری سل از دنیا رفت و پدرم در حالی با مادرم ازدواج کرد که او اعتیاد به مواد مخدر داشت. مادرم حاضر به پذیرش سه خواهر و برادر ناتنی ام نشد و پدرم به اجبار آن ها را به پدر و مادرش سپرد و به دلیل بیکاری و خشکسالی در روستا به شهر مشهد ...
مصدق نمی خواست کاشانی رئیس مجلس شود
، از ملاکین بزرگ کرمانشاه بود که در سفری تجاری، در بغداد خدمت آیت الله کاشانی می رود و دختر ایشان را خواستگاری می کند. پدر و مادرم حدود صد سال قبل، در کاظمین ازدواج می کنند و به کرمانشاه می آیند. پدرم مرد نیرومند و ورزشکار و اهل سواری بود، اما متأسفانه در اثر سرطان کلیه، سه روز بعد از عمل جراحی از دنیا رفت و من در پنج سالگی یتیم شدم! نشو و نمو زیر سایه پدربزرگ نامدار همانگونه ...
درخواست دادستانی برای قصاص رپر معروف
درگیری را قبول کرد و گفت: روز حادثه با مقتول بحثم شد و یک گلدان برداشتم و به دیوار کوبیدم تا او را بترسانم. بعد به سمتش رفتم و ضربه ای به صورتش زدم. همسایه ها با شنیدن صدای دعوا مقابل خانه ما آمدند و در نهایت دعوا خاتمه یافت. او گفت: آن روز همراه مادرم از خانه خارج شدیم، اما گویا 2 ساعت بعد ناپدری ام دچار حالت تهوع و به بیمارستان منتقل شده و پس از 4 روز جان باخت. خواننده معروف ...
اخبار حوادث امروز (16 اسفند 99) از همدستی دختر جوان با دوست پسرش برای قتل مادر، خواهر و ناپدری اش تا ...
... ناگفته های تنها بازمانده جنایت بانک کشاورزی همدان پس از 31 سال خانه سازمانی طبقه دوم بانک کشاورزی حوالی میدان آرامگاه همدان، محل جنایت هولناک خانواده نفیسی بود. وقتی در خانه از جا کنده شد قصه تلخ این خانواده کلید خورد. دزدان نقاب پوش همه را کشتند نگهبان بانک، مادر، پدر و دو برادر را، اما بیتا زنده ماند تا تنها بازمانده آن جنایت خونین باشد. مرگ به سرنوشت خانواده نفیسی سنجاق شده ...
لبخند بزن به روی زندگی
خاطره یکی از متفاوت ترین جلسات مشاوره اش را تعریف می کند: پسرک 13 سال بیشتر نداشت اما به دلیل از کارافتادگی پدر همه هزینه های زندگی روی شانه های نحیف او بود. در مؤسسه تحصیل می کرد اما درس خواندن را هم رها کرده بود تا با کارگری خرج خانواده اش را تأمین کند. یک روز مادرش برای مشاوره سراغ من آمد. گفت پسرش بداخلاق شده و هر روز که به خانه می آید خواهر کوچک ترش را کتک می زند. آنقدر مضطرب شده که ...
استخدام آدمکش برای قتل 3 عضو خانواده
. متهمان ابتدا در بازجویی ها مدعی شدند در جریان حادثه هولناک نیستند، اما در بازجویی های فنی وقتی با مدارک و دلایل روبه رو شدند اقرار کردن که پسر جوانی را به نام فریدون برای قتل سه عضو خانواده اجیر کرده و با همدستی او دست به جنایت زده اند. از مادرم کینه داشتم با اعتراف متهمان، مأموران ساعتی بعد فریدون را دستگیر کردند. سه متهم روز چهارشنبه برای بازجویی به دادسرای امور جنایی ...
راهی را می روم که مخصوص اولیاءالله است
؛ از آن زمان که خود را شناختم در دامن پدر و مادری معتقد و با تقوا رشد یافتم، در آن زمان های سخت ستم شاهی پدر و مادرم مُقلّد امام بودند، آن زمان ها که اکثر مردم منطقه حتی شهامت گفتن نام امام را نداشتند، این پدرم بود که فریاد خمینی را سر می داد. من افتخار می کنم که در چنین خانواده ای بزرگ شده ام و کوچکتر از آنم که پیامی بدهم، فقط افسوس می خورم این همه زحمتی که پدر و مادرم برایم کشیدند، من ...
جزئیات هولناک ترین جنایت خانوادگی سال
دستور توقیف خودروها صادرشد. در جریان تحقیقات معلوم شد جسد داخل ظرف اسید متعلق به دختر 20ساله خانواده بوده است. ردپای دختر خانواده در قتل همچنین معلوم شد دختر 24ساله ناپدید شده با مادرش اختلاف و درگیری داشته که او به عنوان مظنون تحت تعقیب قرار گرفت و بعداز ظهر چهارشنبه بازداشت شد. بعد از ضد و نقیض گویی های فراوان اعتراف کرد و گفت: سال ها قبل والدینم جدا شدند. من با پدرم زندگی می کردم ...
روی ماه صَفَر
که خیلی سخت بود. مگر آن دنیا جایم خوب باشد. فاطمه در خانواده ای پرجمعیت به دنیا آمده است. پدرش برای اداره کردن خانواده از آبکوه به مشهدقلی کوچ می کند تا روی زمین مردم کار کند: ما 5خواهر بودیم و یک برادر. پدرم کشاورز بود. برای اینکه از پس خرج ومخارج خانه بربیاید، به مشهدقلی آمد و با ماهی 1000تومان روی زمین مردم کار می کرد. وقتی ما به مشهدقلی آمدیم، این روستا آباد نبود. زمین های خالی زیاد بود ...
3 قتل هولناک در بلوار ابوذر / همدستی دختر جوان با دوست پسرش برای قتل مادر، خواهر و ناپدری اش
دهم(ویژه قتل) نشست گفت: در محله ما زنی به همراه 2دختر و همسر جدیدش زندگی می کند. خانه آنها در طبقه پنجم ساختمانی 5طبقه در بلوار ابوذر واقع در شرق تهران است. یکی از دوستانم مدتی قبل با دختر بزرگ این خانواده دوست شد و به خانه آنها رفت وآمد داشت. چند شب قبل دوستم را مقابل این خانه رساندم و خودم هم وارد آنجا شدم که از دست شویی استفاده کنم. اما اتفاقی وارد حمام شدم و چشمم به جسد مادر خانواده و همسر او ...
همت مردانه می خواهد گذشتن از جهان
لدم توکل کنم. ما اصلاً مراسم نداشتیم. اوایل دی سال 1360 بود که یک روز راهی خرید عروسی شدیم. من بودم و ابراهیم و خانواده هایمان. یک حلقه خریدیم، کوچکترینش را، به هزار تومان. ابراهیم حلقه نخواست. از طلا و پلاتین و ار چیزها، خوشش نمی آمد. نه که خوشش نیاید. به شرع احترام می گذاشت. گفت: اگر مصلحت بدانید؛ من فقط یک انگشتر عقیق برمی دارم. به صد و پنجاه تومان. پدرم به من گفت: دختر؛ تو آبروی ما ...
پیرو خط امام باشید
نخواهیم نشست. مادرم ، پدرم بعد از کشته شدن من اجازه ندهید به شما تسلیت بگویند که چنین فرزندی تربیت کرده اید که در مقابل ظلم و زور سر فرود نمی آورد و جز راه خدا راهی نپیمود و در آخر هم پیروز شد و به آرزوی قلبی خودش رسید حلالم کنید و از همه حلالی بخواهید. انتهای پیام/
اتفاقی فاجعه بار به خاطر ارثیه پدری
.... مشاجرات لفظی و تلفنی ما همچنان ادامه داشت تا این که روز حادثه (پنجم مهر سال 98) من که دیگر به شدت عصبانی شده بودم، اسلحه شکاری را برداشتم و به همراه برادر دیگرم سوار بر موتورسیکلت به محل سکونت برادرم (در منزل ارثیه ای) در خیابان نوید 15 رفتیم. متهم به جنایت مسلحانه در ادامه اعترافاتش ادعا کرد: وقتی به داخل کوچه رسیدیم، برادرم به همراه دوستش سیدمصطفی و یک فرد دیگر درون خودرو نشسته ...
5 آموزه از امام سجاد(ع) برای برقراری ارتباط صحیح با پدر و مادر
در عرصه برخورد با اعضای خانواده و چه جامعه روحیه رفق است. چرا فرزند از خانه گریزان است؟ چون والدین با آنها رفیق نیستند. والدین با دوستان خود گپ می زنند، اما نسبت به فرزندان خود بی محلی می کنند. اگر فرزند غمگین است، علت آن را جویا شوید و از آنها دلجویی کنید. نوجوانی به من می گفت پدرم اهل عبادت، مراسم مذهبی و خواندن زیارت عاشورا است، اما در حد جواب سلام با ما ارتباط می گیرد. دین فقط عبادت و نماز نیست. بیاییم با همسر و فرزندمان دوست باشیم. با همکاران خود رفق داشته باشیم. منبع: تسنیم ...