سایر منابع:
سایر خبرها
روایت هایی دیگر از جنایات منافقین؛ از پا های قطع شده تا انقلاب طلاق
انداختند در ادامه جلسه دادگاه، کمندعلی عزیزی یکی دیگر از خواهان پرونده بیان کرد: سال 66 در منطقه عملیاتی به عنوان سرباز وظیفه بودم و در درگیری شدید با منافقین اسیر شدیم و به اسارت درآمدم و 17 سال در اردوگاه اشرف بودم. وی گفت: بعد از آن به من گفتند همه اعضای خانواده من مرده اند، اما متوجه شدم زنده اند. ما فرار کردیم و به ایران آمدیم. به ما می گفتند که به ایران بروید اعدام می شوید ...
اخبار حوادث امروز (18 اسفند 99) از محاکمه و بازداشت حمید صفت تا ماجرای بسته مشکوک در ترمینال کاوه اصفهان
پلیس اطلاع داده شده، اما پس از بررسی تیم های تخصصی پلیس، هیچ مورد مشکوکی مشاهده نشد و هم اکنون وضعیت ترمینال و ترددها به حالت عادی درآمده است. خودسوزی با نفت در اردوگاه منافقین / رجوی نسل کشی انجام داد در دومین جلسه دادگاه رسیدگی به دادخواست 42 نفر از اعضای سابق گروهک تروریستی منافقین، یکی از خواهان پرونده گفت: برای پیدا کردن کار در سال 81 به ترکیه رفتم که توسط اعضای فرقه رجوی ...
زنم با دو دخترش مرا کتک می زنند!
مجرد هستم و همسرم شش سال از من بزرگ تر است. خانواده ام وقتی در جریان این آشنایی قرار گرفتند و متوجه تصمیم من برای ازدواج با مهرانه شدند، در کمال ناباوری خشک شان زده بود. پدر و مادرم نصیحتم می کردند که چگونه می خواهی با زنی که دو فرزند دارد، زندگی کنی؟ آن ها می گفتند هوس چشمانت را کور کرده است اما من نام عشق روی این رابطه گذاشته بودم به طوری که مقابل پدر و مادرم ایستادم و تنها از علاقه عجیبم به ...
ماجرای دیدار حسین و منیژه پس از 18 سال
، سرانجام مجبور به ترک هواپیمایش که مورد اصابت موشک قرار گرفته بود، شد و در خاک عراق به اسارت درآمد. دولت عراق مدعی بود هواپیمای وی 19 شهریور 59 و قبل از حمله عراق به خاک ایران ساقط شده است؛ برای همین او را به عنوان سند برجسته ای که نشانگر آغاز جنگ توسط ایران بود حتی پس از قطعنامه نگه داشتند. از آغاز جنگ تا زمستان 1359 در سلول انفرادی بود و پس از آن در مدت 8 سال با حدود 60 نفر دیگر از همرزمان ...
پا به پای همسرم همراهش بودم
عوض می کردم. اسارت سعید از چهار سال گذشت. خبر دادند قرار است اعدام شود. اطلاعات دلداری مان داد و گفت: هرکاری لازم باشه برای آزادی اش انجام می دیم. هرکسی را بخوان می دیم تا مبادله انجام بگیره. چندین زندانی داریم که می تونیم با سعید مبادله کنیم. غصه نخورین، این جوری می خوان روحیه شما را بشکنن. بعضی ها هم به شایعات دامن می زدند و می گفتند: امکان نداره دموکرات سعید را آزاد کنه. افراد بانفوذ قول ...
مهریه های مهیب
...> 1200 نان بربری مهریه زن میانسال زن جوان به دادگاه خانواده تهران آمد و در شکایتی از همسر بی مسئولیت خود تقاضای پرداخت مهریه اش را کرد. این زن به قاضی پرونده گفت: شوهرم بی مسئولیت است و هیچ مسئولیتی را در زندگی قبول نمی کند. چهار سال است که ازدواج کرده ایم اما این مرد با کارهایش لج من را درآورده. فقط مهریه ام را می خواهم و قصد جدایی ندارم. قاضی وقتی از زن پرسید مهریه اش چیست با ...
سرگذشت تلخ سارق سیم برق
اعتیادم می اندیشیدم. دوباره به جمع آوری زباله مشغول شدم و به پیشنهاد هم بساطی هایم به سرقت کابل های برق نیز روی آوردم تا با سوزاندن رویه پلاستیکی کابل ها، مس درون آن ها را به خریداران ضایعات بفروشم. با وجود این فقط هزینه های اعتیادم را تامین می کردم و همسرم شب و روز گریه می کرد و با من به مشاجره می پرداخت. تا این که دو ماه قبل مرا از خانه بیرون انداخت و فریاد زد: تا اعتیادت را ترک نکردی و آدم نشدی ...
آخرین دفاع خواننده رپ/ یکی از فرزندان مقتول: درخواست قصاص دارم
.... در جلسه گذشته که شنبه (16 اسفندماه) برگزار شد، نماینده دادستان کیفرخواست را خواند و از طرف سه فرزند مقتول که مقیم خارج از کشور هستند، درخواست قصاص را مطرح کرد. رئیس دادگاه در ابتدای این جلسه گفت: قرار بود جلسه ساعت 9:30 جلسه برگزار شود، اما ما از ساعت 7:30 جلسه ای با حضور مستشاران برگزار و از یک پزشک فوق تخصص دعوت کردیم تا قبل از دادگاه به مطالعه دقیق پرونده و ویدیو اسکن ...
شاگرد زرنگ های عصر خمینی(ره)
صدام بعثی و اعوان و انصار کومله و دموکراتش ایستاده و زندگی اش را گذاشته و هزینه داده و دو بار هم اسیر شده و تازه حالا بعد از همه اینها و شیمیایی شدن و از دست رفتن 80 درصد ریه اش و تنفس شبانه به کمک دستگاه، نه خسته شده و نه پشیمان. امیر یک سرباز واقعی است در اردوگاه نهضت خمینی؛ چرا که به اعتقاد او پرچمی که خمینی بلند کرده نه یک پرچم فرقه ای و مذهبی بلکه پرچم اسلام است. خصم روبرویش هم اسرائیل و صدام و ...
عروس، پدرشوهر سارق را لو داد
او با شاه کلید ماشین را سرقت و بعد با آن مسافرکشی می کرد. وقتی بنزین ماشین تمام می شد، آن را کنار خیابان رها کرده و به سراغ سرقت بعدی می رفت اما در نهایت عروسش او را لو داد و دستگیر شد. چرا در این سن و سال سرقت را انتخاب کردی؟ سابقه دارم و یک جورایی معتاد به سرقت شده ام. راستش من یک زمانی برای خودم برو و بیایی داشتم. طلافروش بودم اما با دستان خودم، خودم را بدبخت ...
در تعقیب موفقیت
استخدام شدم. خانه ای اجاره کردم و خانواده ام را از لنگرود به تهران آوردم. برای رسیدن به اهدافم تصمیم گرفتم ادامه تحصیل بدهم. پرونده مدارک تحصیلی ام را توسط یک دوست از لنگرود گرفتم و در تهران در یک مدرسه شبانه و در مقطع سوم راهنمایی ثبت نام کردم. روزها به عنوان آبدارچی سر کار می رفتم، عصرها تا شب مدرسه می رفتم و تا نیمه های شب فیلمنامه می نوشتم. تمام آرزوی من این بود یک دستگاه تایپ داشته ...
تبرئه از قتل دوست پس از یک سال
قتل رسید. با اظهارات تنها مظنون پرونده، پلیس تلاش کرد تا ردی از راهزنانی که مهدی مدعی شده بود به دست آورد، اما این مسیر نتیجه ای در برنداشت و به این ترتیب با شکایت پدر مقتول پرونده اتهامی علیه مهدی در تهران تشکیل شد و متهم با قرار بازداشت تا تشکیل جلسه دادگاه راهی زندان رجایی شهر شد و صبح روز گذشته در شعبه چهارم دادگاه کیفری یک استان تهران پای میز محاکمه ایستاد. در ابتدای ...
اخبار حوادث روز، 99/12/20
دانستم در آن مواد خواب آور وجود دارد مرا بی هوش و به من تعرض کرد. درپی اظهارات این دختر جوان و تأیید مدارک پزشکی قانونی مرد 61 ساله دستگیر شد. وی پس از دستگیری به شعبه یکم دادگاه کیفری استان البرز منتقل شد و تحت بازجویی قرار گرفت. در آغاز جلسه دختر جوان به عنوان شاکی این پرونده در برابر قضات ایستاد و با اشاره به متهم گفت این فرد زمانی که من برای استخدام به دفترش مراجعه کرده بودم مرا بی ...
بازداشت حمیدصفت در دادگاه
اما ضربه ام کشنده نبود. رئیس دادگاه: قبول داری با دست ضربه ای به صورت مقتول زدی؟ متهم به قتل: نه ضربه ای نزدم. مادرم بین من و مقتول قرارگرفته بود و من، هوشنگ را هل دادم. بعد او به سمت آشپزخانه رفت که فکر کردم رفته چاقو بردارد و سد راهش شدم. بعد هم لیوانی را روی زمین پرت کردم اما گلدانی به سمت مقتول پرت نکردم. رئیس دادگاه: بر اساس عکس های صحنه جرم که در پرونده موجود ...
سند جنایت می خواهید؟ پاهایم را ببینید
اسارت درآمدم و مدت سه و نیم سال در اردوگاه اسرا بودم و بعد از آن به اردوگاه اشرف رفتم. وی گفت: از چاله اسارت در چاه فرقه رجوی گرفتار شدم و در نهایت شهریور سال 95 از تشکیلات گروهک جدا شدم و به آلمان رفتم و بعد از آن تصمیم گرفتم به ایران بیایم. علیزاده عنوان کرد: تمامی صحبت های مطرح شده در دادگاه درست بوده و حاضر هستم در تمامی دادگاه ها شهادت دهم. میانگین سنی افراد 50 تا 55 سال ...
اقدام به خودکشی بعد از قتل دوست صمیمی
.... موکلم وزن زیادی کم کرده، حالش خوب نیست و من چند باری به او توصیه کردم درمان شود، اما آن قدر وضعیت روحی بدی دارد که توان اینکه خودش را درمان کند، ندارد. او فرد قابل اعتمادی در خانواده بود و زندگی خوبی داشت که با کاری که کرده، همه چیزش را از دست داده است. این وکیل دادگستری گفت: من خودم پیگیر شدم که در زندان به موکلم بیشتر توجه شود تا بتواند کمی آرامش خودش را به دست آورد. حتی به او قول ...
دختران 18 ساله به دستور مسعود رجوی دست به دست می شدند + فیلم
زیزی یکی دیگر از خواهان پرونده بیان کرد: سال 66 در منطقه عملیاتی به عنوان سرباز وظیفه بودم و در درگیری شدید با منافقین اسیر شدیم و به اسارت درآمدم و 17 سال در اردوگاه اشرف بودم. وی گفت: بعد از آن به من گفتند همه اعضای خانواده من مرده اند اما متوجه شدم زنده اند. ما فرار کردیم و به ایران آمدیم. به ما می گفتند که به ایران بروید اعدام می شوید اما این طور نبود. عزیزی اظهار کرد ...
فیلم / افشاگری یک دختر از جنایات اخلاقی مسعود رجوی!
آن ها را نیز از آن ها جدا کردند. غضنفری عنوان کرد: رجوی رواج نسل کشی انجام داد از این بابت از دادگاه های بین المللی خواهان صدور حکم هستم و از این دادگاه بابت این فرصت تشکر می کنم. در ادامه جلسه دادگاه، کمندعلی عزیزی یکی دیگر از خواهان پرونده بیان کرد: سال 66 در منطقه عملیاتی به عنوان سرباز وظیفه بودم و در درگیری شدید با منافقین اسیر شدیم و به اسارت درآمدم و 17 سال در اردوگاه ...
نقشه سرقت،3 جنایت برجا گذاشت | پسر 20ساله و همدستش جنایت هولناک پایتخت را رقم زدند
شان می رفتم. از قبل داروی بیهوشی خریده و داخل غذای آنها ریخته بودم. آن شب به همراه مونا و محسن به مقابل در خانه مادر مونا رفتیم. قرار شد ابتدا مونا و محسن به خانه بروند و از ناپدری مونا اجازه بگیرند تا من هم وارد خانه شوم. راستش ناپدری مونا خیلی از من خوش اش نمی آمد. چندباری مرا با محسن و مونا دیده بود و به آنها تذکر داده بود که با من نگردند. به همین دلیل مونا و محسن رفتند بالا و 5 دقیقه بعد ...
دو روایت از شکنجه های هولناک اسرای جنگ توسط منافقین
فتح الله اسکندری: به عنوان سرباز وظیفه به جبهه اعزام شدم و پس از برخورد گلوله و ترکش اسیر منافقین شدم. در سه ماه اول اسارت مرا در یک قفس نگه می داشتند و می گفتند باید به خواسته های آن ها عمل کنیم. مدت 17 سال در آنجا محبوس بودیم. نادر چپچاپ: ناخن های پاهای مرا بدون بی حس کردن کشیدند، بعلت عدم مداوای پاهایم هر دو پایم از مچ قطع شد.. ...
نخستین دادگاه اعضای سابق گروهک تروریستی منافقین برگزار شد
انجام دادیم تا ابلاغ را انجام دهند که از طریق وزارت خارجه برای آن ها ارسال شده است. رئیس دادگاه گفت: ابلاغ در دی ماه صورت گرفت و دو ماه فرصت قانونی نیز تا انجام رسیدگی طی شده است. قاضی پورمریدی بیان داشت: در ابتدای اظهارات وکیل خواهان را می شنوید. از وکیل تقاضا داریم که در خصوص دادخواست خود توضیح دهد. در ادامه جلسه نیز از اعضایی که تمایل داشتند بیایند و صحبت های خود را ارائه ...
شیخ مظلوم نیجریه در انتظار آزادی یا دادگاه ناعادلانه دیگر
مهمتر مرگ تدریجی اش را رقم بزنند. شیخ ابراهیم زکزاکی اسوه صبر و مقاومت اسلامی در جهان کنونی در حالی اسارت شیخ ابراهیم زکزاکی رهبر برجسته شیعیان نیجریه و همسرش نزدیک به شش سال می گذرد او با وجود بیماری ها و جراحت های بسیار و مصائبی که پیش از این در به شهادت رسیدن فرزندانش به دست حکومت نیجریه متحمل شد، مقاوم و صبور در مسیر حق خواهی خود حرکت می کند. در این مدت دادگاه ...
روایت تکان دهنده از لحظات اسارت رزمندگان ایرانی
به شهادت رسیده اند و برخی دیگر بر این باورند که او همچنان زنده است و در زندان های اسرائیل در اسارت به سر می برد. امام موسی صدر، از اسارت تا ... او هم مثل حاج احمد متوسلیان جزو کسانی است که سال های سال است سرنوشتتش در هاله ای از ابهام وجود دارد. امام موسی صدر که بدون شک یکی از تاثیرگذارترین رهبران شیعیان لبنان به شمار می رود در شهریور ماه سال 57 طی سفرش به لیبی با دعوت معمر قذافی، رهبر آن کشور به یک باره ناپدید شد. برخی می گفتند که او به دستور قذافی در همان زمان به قتل رسیده و عده ای دیگر بر این باور بودند که او در یکی از زندان های لیبی به اسارت درآمده است. ...
قاتل پدر و نامادری بالای چوبه دار
بودم می توانستم سه برادرم را که شاهد جنایت بودند به قتل برسانم ولی این کار را نکردم. از آنجایی که نمی خواستم اجساد جلوی چشم برادرهایم باشد، آنها را به حیاط خانه بردم و پس از حفر گودالی اجساد را در آنجا آتش زدم. چون زخمی شده بودم فردای آن روز به بیمارستان رفتم که دستگیر شدم. با اعتراف مرد جوان، او در دادگاه به دوبار قصاص محکوم شد. با گذشت 10 سال از جنایت، برادران متهم از خون پدرشان گذشت کردند اما پسرهای نامادری خواهان قصاص او شده و در نهایت مرد جوان در زندان رجایی شهر به دار مجازات آویخته شد. ...
تهدید دختر جوان توسط رمال: با اجنه آزارت می دهم
و از آن ها یاری می خواستم، تا این که یکی از همکارانم که در جریان مشکلاتم قرار گرفته بود، پیشنهاد داد این موضوع را با یک رمال حاذق که به خان شهرت داشت، در میان بگذارم. او گفت: امکان ندارد کسی به در خانه این رمال برود و دست خالی بازگردد. به عبارت دیگر، سحرهای خان مرده را زنده می کند! من که تحت تاثیر صحبت ها و تعریف و تمجیدهای همکارم قرار گرفته بودم، این موضوع را با یکی از صمیمی ترین ...
17 اسفند سالروز شهادت محمدابراهیم همت در خواب گفتند این بچه را به هیچ کس نده
.... او از بچگی در خانواده ما بلاتشبیه مانند یک قرآن بود. پاییز 1333 بود که با همسرم و جمعی از دوستان قصد زیارت امام حسین (ع) کردیم و راهی کربلا شدیم. آن موقع ابراهیم را باردار بودم، خیلی ها مرا از این سفر منع می کردند، اما به خدا توکل کردم و به شوق زیارت اباعبدالله راهی کربلا شدم. راه بسیار طاقت فرسایی بود. با جاده های خاکی و ماشین قراضه. بالاخره به کربلا رسیدیم. چشمم سیاهی می رفت و ...
فرق آیت الله بروجردی با آیت الله سیستانی
خواهم گفت و بعد به قم آمد و این قصه را نقل کرد: من علاقه مند به طلبگی بودم. پدرم راضی نبود. او از خوانین بود و در ماکو وضع مالی بسیار خوبی داشت؛ اما من عاشق طلبگی شدم و دلم می خواست طلبه شوم. پدرم همکاری نکرد. من سر خود راه افتادم و به قم آمدم و اینجا طلبه شدم. دو سه سال قم بودم.در مدرسۀ حجتیه هم ظاهراً ایشان بوده است. از نظر مالی بسیار به من سخت می گذشت. فقر آزارم می داد و لذا ...
از اسارت در زندان کومله تا نگارش "عصرهای کریسکان"
عملیات شنام در سال 1360 در منطقه مریوان به فرماندهی حاج احمد متوسلیان برمی گردد که در آن عملیات موفق شدیم برای اولین بار پا به خاک عراق بگذاریم. گلزارراغب اضافه کرد: در این عملیات بنده زخمی شدم و همراه برادرم و دیگر همرزم در راه انتقال به بیمارستان توحید سنندج اسیر گروهک کومله شدیم. وی افزود: این دوران 14 ماه اسارت بنده دست گروهک معاند و ضدانقلاب کومله با مصائب و مشکلات و تلخی ...
روزنامه فروش ها لباس مرتب بپوشید!
آقای رئیس، تصمیم داشتم در تاریخ هشتم سپتامبر در محاکمه فروشندگان و توزیع کنندگان روزنامه خواست مردم به عنوان شاهد حضور پیدا کنم؛ ولی چون روز دهم سپتامبر عازم آمریکا هستم، نخواهم توانست در جلسه محاکمه شرکت کنم و به همین دلیل شهادت خود را به صورت کتبی ارسال می دارم. در هفته های نخست ماه ژوئن از طریق روزنامه ها مطلع شدم که روزنامه خواست مردم که ژان پل سارتر مدیریت آن را برعهده دارد توسط مقامات مسوول توقیف شده است. درحالی که ای ...
علی اکرمی تلاش برای پیوند نیروهای سیاسی را به جاه طلبی و شهرت مقدم کرده بود
بازداشت مشترکمان در تابستان تلخ سال 1382 برای یک قرار در رستوران مارلیک دیدم. با ماشین پژو آر دی معروفش آمده بود. گپی زدیم و قلیانی کشیدیم. بعدا متوجه شدم که چند ساعت بعد، علی را جلوی دانشگاه پلی تکنیک بازداشت کرده بودند. من نیزدو روز بعد بازداشت شدم. بعد از 45 روز انفرادی مطلق و سخت گیری و بازجویی، شبی خسته و مستاصل گوشه سلولم خزیده بودم که صدای پچ وپچ هایی را شنیدم. خوب که دقت کردم دیدم ...