دفاع جالب مهدوی از صحبت جنجالی اش روی آنتن
سایر منابع:
سایر خبرها
حاج قاسم سنگ صبور خانواده شهدای مدافع حرم
قاسم شهید شده دنیا روی سرمان خراب شد . به گزارش بقاع خبر از فارس : در شعرها و متون افسانه ای بارها از لحظه وصال و فراق سخن ها گفته شده. اغلب آدم ها به شیرینی وصال فکر می کنند و تلخی و غم فراق. اما کمتر جایی در مورد آن چند قدم، چند ثانیه و چند لحظه منتهی به وصال صحبت شده است. لحظه ای که برای کُلی انگار در خلأ می گذشت. نمی دانست پایش روی زمین است یا با سر راه می رود. هر چه بود چهار سال ...
چرا اجازه دادم تنها پسرم به سوریه برود؟/ گفتگو با مادر جوان ترن شهید مدافع حرم
به من بگوید. کم کم، دیدم که چند نفر دیگر از فامیل های نزدیکم آمدند و دیگر شک کردم اتفاقی افتاده است. بعد از آن ها، چند خانم آمدند که آن ها را نمی شناختم. گفتم: من شماها را نمی شناسم، مطمئن هستید که درست آمده اید؟ گفتند: از بسیج مسجد محله آمده ایم. ناگهان، حس خاصی بهم دست داد، مصطفی گفته بود اگر اتفاقی بیفتد خبر می دهند. از برادرم پرسیدم، گفت: مصطفی زخمی شده ولی باور نکردم که یکی از خانم ...
اتهام بی پایه ضرب و شتم به مادر دو شهید! + عکس
ات بالای سرشان باشد. گفت: خدا بالای سرشان است. اگر شما آنجا را ببینی که چه وضعی داری، اصرار نمی کنی که برگردم... وقتی (شهید) حاج محمد پورهنگ (داماد خانواده) مرخصی می آمد، دو سه تا ساک خالی می آورد. می گفتم: حاجی! این ها را برای چه آوردی؟ می گفت: هر چه لباس نو و دست دوم دارید جمع کنید و از فامیل هم بگیرید تا با خودم ببرم. پیش خودم می گفتم الان این ساک ها را هر کسی ببیند، فکر می کند شما از آنجا ...
باهنر: به قالیباف گفتم در برابر دو موضوع کوتاه نیا/ به عقب برگردم محتاطانه تر درباره انتخاب احمدی نژاد ...
داد و گفت: یکی از نخستین ملاقات هایی که آقای قالیباف بعد از انتخاب شدن به عنوان رییس مجلس داشت با من بود، ایشان محبت داشتند و من را صدا کردند تا صحبت و مشورتی داشته باشیم. وی ادامه داد: به ایشان گفتم لطفا در برابر دو کار مقاومت کنید و اجازه ندهید این اتفاقات رخ دهد ؛ نخست این که هزینه های دولت را بالا نبرید چرا که بودجه دولت نامتعادل است و هر چه هزینه ها را بالاتر ببرید غیرمستقیم روی ...
مردی که بسیار دوستش می داشتم
آنجا کار می کنند فرق دارد. حتی من نسبت به جنگ نقدهای جدی دارم. بعد گفتم شاید اصلا مرا با کسی دیگر اشتباه گرفته اید؟! آقای ذوالفقاری خندیدند و گفتند نخیر، اشتباه نگرفتم، بیایید. من آن موقع بیشتر از هر زمان دیگری از جنگ متنفر بودم. تمام زندگیمان در جنگ از دست رفته و خانواده مادری ام آواره شهرهای دیگر شده بودند. و به طور مشخص راجع به خانواده شهدا نگاه خوبی نداشتم و فکر می کردم خب که چه؟ یک نفرشان در ...
مربی ای که دو دقیقه ای اخراج شد!
دو دقیقه هم نرسید، چون او هم مثل من حرف زیادی برای گفتن نداشت. صبح روز بعد وقتی بیدار شدم به اعضای تیم گفتم که باید بروم و آنها را ترک کردم. اینطور شد که اسباب و وسایل مان را از پاریس برداشتیم و به خانه برگشتیم تا کریسمس را در کنار خانواده جشن بگیریم. از نظر کاری، این کریسمس برای من یک کریسمس نحس بود، اما خیلی زود چلسی بهترین هدیه کریسمسی را که می شد دریافت کنم، به من داد. چلسی با هدایت ...
در 2 دقیقه از پی اس جی اخراجم کردند
لئوناردو دیدار کردم و در 2 دقیقه خبر برکناری ام را داد. صحبت کوتاهی بود چون او حرف زیادی برای گفتن نداشت. بلند شدم و گفتم که کارهایم را در پاریس انجام خواهم داد و سپس می روم. وسایلم را از پاریس جمع کردم و به آلمان برای تعطیلات کریسمس برگشتم. تعطیلات مزخرفی بود ولی در نهایت بهترین هدیه کریسمس یعنی پیشنهاد مربیگری چلسی را دریافت کردم. ...
پایان سرقت از آرایشگاه های زنانه توسط 2 جاری / آنها برای آزادی شوهرانشان سرقت می کردند
آرایشگاه زنانه رفته بودم و کیفم را داخل کمد گذاشتم تا نوبتم برسد. در همین هنگام زنی کنار من نشست و شروع کرد به صحبت. پس از چند دقیقه نوبتم رسید و کارم که تمام شد کیفم را از کمد برداشتم و رفتم اما وقتی به خانه رسیدم متوجه شدم دستبند و انگشتر طلا به همراه مقداری پول که داخل کیفم بوده سرقت شده است. حدس می زنم وقتی در آرایشگاه بودم زنی که پیش من آمد و سر صحبت را باز کرد همدست دزد بوده است. او با سیاه بازی ...
پایین چشم رضا تیر خلاصی زدند
اول ماه مبارک رمضان، در درگیری با اشرار مسلح در هنگ مرزی زاهدان به درجه رفیع شهادت نائل آمد. روایت های محبوبه صدر زاده، همسر شهید نساج را پیش رو دارید. هدیه امام رضا (ع) من محبوبه صدرزاده، همسر شهید رضا نساج هستم. رضا در 25 مرداد 1343در مشهد به دنیا آمد. ایشان تنها پسر خانواده بود و مادرش بعد از چند سال با نذر و نیاز او را با حاجت از امام رضا (ع) گرفت و برای همین نامش را رضا گذاشت ...
پیش بینی آوینی درباره سرنوشت محسن مخملباف/ عده ای با بایکوت مرتضی می خواستند در سینما آزادی داشته باشند
شدم * ماجرای دوستی و آشنایی شما با شهید آوینی از کجا آغاز شد؟ چه ویژگی خاصی در او برای شما جالب بود؟ با سلام که نام اوست، صحبت های خودم را آغاز می کنم. من و شهید آوینی قبل از اینکه همدیگر را ببینیم و بشناسیم یکدیگر را از طریق قلم و هنرمان می شناختیم. ماجرای دوستی من و شهید آوینی هم اینگونه بود: من و یوسف همه جا باهم می رفتیم حتی جاهایی که فرهنگی نبودند. یادم است که ...
خاطراتی از حصر امام/ شایعه تفاهم با حکومت پهلوی
تمام ایام زندان را با همه سختی ها پشت سر گذاشته و خم به ابرو نیاوردند. همسر امام در خاطرات خود می گوید: روزی که به دیدن آقا در داوودیه، یعنی منزل آقای نجاتی رفتیم، دیدم آقا خیلی سیاه شده گردنش پوست پوست است. گفتم این چیست این غیر طبیعی است. آقا یقه اش را پس زد و انگشت روی پوست بدنش مالید و پوست بدنش از بالا لوله شد و هر کجا را که انگشت می گذاشت پوست لوله می گشت، دیدم تمام پوست سینه کنده شد وحشت ...
سه ماه بعد از نامزدی باردار شدم
و پدرم نیز وقتی متوجه دل باختگی من شد به ناچار رضایت داد و من و رهام بعد از سه ماه آشنایی و روابط اینترنتی پای سفره عقد نشستیم ولی هنوز سه ماه بیشتر از مراسم عقدکنان نگذشته بود که ناخواسته باردار شدم. این درحالی بود که من برای تهیه جهیزیه ام مجبور بودم در خانه های مردم کار کنم و آن ها نیز در قبال مزد کارگری لوازم زندگی ام را تامین می کردند. با این حال، به پیشنهاد همسرم جنین دو ماهه ام را سقط کردم ...
تخریب ارگ تاریخی علیشاه برای ساخت مصلا تبریز!
، فلانی، آقای شبستری می خواهد مصلی بسازد! گفتم، آخر ایشان به من حرف دیگری زده اند. گفت، به هر حال، الان نظرشان عوض شده است. قرار شد، موضوع را در جلسه ای بررسی کنیم. چند روز بعد، جلسه ای در جوار ارک برگزار شد. آقای شبستری، آقای عبدالعلی ز اده، آقای درویش زاده (شهردار وقت تبریز) و بنده در جلسه بودیم. الحمدالله، هر چهار نفر زنده ایم و امروز می توانیم در مورد آن جلسه، صادقانه صحبت کنیم. آقای ...
سیروس قایقران: یک مرد می خواهم تا از دیوار بالا برویم
کشید بعد با صدایی نچندان بلند چند بار گفت، حاج آقا! حاج خانم! از آن سوی دیوار پیرزنی گفت، جانم! قایقران بی معطلی به داخل حیاط رفت و چند دقیقه بعد برگشت. لباسهایش خاکی شده بود. به او گفتم چرا از در خانه اشان داخل نمی روی؟ گفت: در ورودی خانه این دو عزیز سمت کوچه ای شلوغ و پر رفت و آمد است. اگر مردم مرا بینند می شناسند و خوبیت ندارد. این پیرزن و پیرمرد کسی را ندارند و وضع مالی آنان هم اصلا خوب نیست ...
رضایت اهل بیت برای پسرم از کسب هر مدالی با ارزش تر بود
.... گفتم تو که زن جوان داری! می خواهی زنت را تنها بگذاری! طوری با من صحبت کرد، حقیقتش پذیرفتم. زمانی که رفت پروازشان از شیراز بود. من رفتم فرودگاه، اما او رفته بود و دیر باخبر شدم. چطور از شهادتش با خبر شدید؟ یکی از دوستانش آمد گفت. با شنیدن این خبر مریض شدم. مرا به بیمارستان بردند. وضع خیلی بدی داشتم. از بیمارستان مرا آوردند، چند لحظه بعد دیدم پسر بزرگم که تازه آمده بود، از ...
شکنجه دختر جوان برای گرفتن جواب بله
به گزارش گروه اجتماعی خبرگزاری دانشجو، روز پایانی هفته گذشته دختر جوانی در تهران به اداره پلیس رفت و از خواستگار کینه جویش به اتهام ضرب و جرح و شکنجه شکایت کرد. وی در حالی که دست هایش پانسمان بود به مأموران پلیس گفت: چهارسال قبل همراه تعدادی از دوستانم برای تفریح به پارک کوهستانی در شمال تهران رفته بودم که در آنجا با پسر جوانی که خودش را شایان معرفی کرد آشنا شدم. مدتی با هم ...
ضرغامی: تیم خاتمی به حزب اللهی ها پول خون می داد/ اصلاح طلبان مهندسان خوبی هستند.
شما چند کاندیدای انقلابی دارید- چون من عنوان اصول گرا را قبول ندارم- که این ها همدیگر را تخریب می کنند. بارها هم به این ها گفته ام، سایت ها و هواداران شان شروع می کنند به تخریب همدیگر. آن را باید مراقبت کنیم. من شخصاً شاید تنها نامزد جریان انقلاب هستم که هرجا صحبت کردم از سایر نامزدها تعریف و تحسین فراوان کردم. بقیه هم این کار را بکنند. وقتی که خبرنگار از من راجع به آقای جلیلی می پرسد ...
کریم انصاری فرد : من با سرمربی تیم درگیر نشدم و گفتم اگر نمی توانم در آاِک بمانم، باید بروم
خشمگین شدن کریم انصاری فرد در رختکن آاِک و درخواست او از مانولو خیمنس سرمربی اسپانیایی برای کناره گیری از سمتش خبر داده بودند. کریم انصاری فرد در این مورد گفت: من در رختکن گفتم اگر نمی توانم در آاِک بمانم، باید بروم. هر کسی هم که نمی تواند باید اینگونه باشد. همه باید از خودمان انتقاد کنیم. من به عنوان نخستین بازیکن تعویضی آاِک وارد زمین شدم و بد بودم. ما نمی توانیم بی تفاوت باشیم ...
گاهنامه یک جرعه تسنیم منتشر شد
؛ خلاصه حاج احمد آبرویم را بردند، خانواده ام را نابود کردند و آبرویی برایم در این شهر نگذاشتند و دیگر نمی توانم در این شهر بمانم، فقط شما شاهد باش که با من چه کردند. بعد از این جملات گفت: قصد دارد این شهر را ترک گفته و به عراق سفر کند که در جوار حرم امیرالمؤمنین(ع) مجاور گردد تا بقیه عمرش را سپری کند. من هم هر کاری کردم که مانعش شوم، نشد. او گفت دیگر چیزی برای از دست دادن ندارم. او رفت و از آن روز به ...
راه رسیدن به کمال، الگو قراردادن شهدا و فرهنگ شهادت است
نور رفتم و مهمون اردوگاه شهید باکری خرمشهر شدم، روزی که رفتیم شلمچه از موقع ورودم، انگار تمام صداها را نمی شنیدم، تو حال هوای خودم بودم که یه آقایی در گودی نشسته بود، چفیه ای روسرش بود، چون از خانواده جدا شده بودم، سریعاً قصد برگشت کردم که آن آقا صدام کرد، اول ترسیدم راستش بعد بهم یک جاسئویچی داد و گفت این را از خودت جدا نکن، وقتی برگشتم پیش خانواده، اتفاق را گفتم، هیچ کس باور نکرد، حتی خادم ...
فیلم// معلم فداکاری که پس از "اهدای کلیه" تبلت و تلویزیون خود را هم به دانش آموزش بخشید!
ساعت مانده بود که به مقصد برسیم دیگر خسته شده بودم، گفتم بروم انتهای اتوبوس تا کمی استراحت کنم. برف می بارید و جاده لغزنده بود. بلند شدم که برم عقب اتوبوس و استراحت کنم. درست وقتی که خواستم در صندلی های عقب بنشینم اتوبوس ما وارد سبقت شد. همان زمان تصادف کردیم. صدای شکسته شدن شیشه ها را شنیدم و بعد از آن از هوش رفتم و دیگر ندانستم چه شد. در این تصادف همه کسانی که در اتوبوس بودند جانشان ...
همسر آزاده نامداری:جروبحث در زندگی هر زن و شوهری هست
همسرم خانه خراب شدم. اجازه دهید که با غم خودمان کنار بیایم. حال من خیلی بد است و حتی رسانه های خارجی نیز با من تماس گرفتند اما من با کسی صحبت نکردم. از رسانه ها می خواهم با انتشار اخبار کذب، من و خانواده اش را بیش از این اذیت نکنند. خبرنگاران بی اجازه عکس از خانه شخصی من منتشر کردند که آنها را نمی بخشم. من در این چند سال خیلی از آزاده حمایت کردم، همیشه حواسم به او ...
خلیل زاده: نگران قرارداد میلیچ نیستیم
اسماعیل خلیل زاده پس از خروج از باشگاه استقلال در جمع خبرنگاران اظهار داشت: امروز نشستی برگزار شد اما قرار نبود که اعضای هیات مدیره در آن حضور داشته باشند و جلسه هیات مدیره به فردا موکول شد. من هم به خاطر پیگیری برخی کارها به باشگاه آمدم. وی در مورد اینکه فردی مدعی شده از باشگاه استقلال طلب چند میلیاردی دارد، افزود: چند ماه قبل من از این مساله مطلع شدم و به امور مالی باشگاه گفتم که این ...
شهریار مغانلو: دوست دارم جلوی هواداران پرسپولیس بازی کنم
پرسپولیس فرصت حضور و گلزنی در فوتبال اروپا را نیز به دست آورد. وی در گفت وگویی نوروزی در مورد از دست رفتن شانس آقای گلی در لیگ برتر، حضور در لیگ پرتغال، پذیرفتن پیشنهاد پرسپولیس و خیلی از مسائل دیگر پاسخگوی سووالات خبرنگار ایرنا بود که در زیر می خوانید: سرانجام به پرسپولیس پیوستی. هر کسی وقتی در یک مسیر قدم می گذارد اهدافی برای خود متصور می شود. وقتی هم فوتبالیست شدم حضور در ...
دنیای رنگی اوتیسم با مادرانه های مریم
شب ها چشمانم را می بستم و یاد صورت مادرم می افتادم که از فاصله نزدیک چندین و چند بار یک کلمه را تکرار می کرد. هیچ وقت به ریشه این خاطره ها پی نبردم تا اینکه خودم مادر شدم. پسرم یک سال و نیمه بود که فهمیدم او با هم سن وسالانش فرق دارد. پسرش، ایلیا، صحبت نمی کرد به خاطر همین همه فکر می کردند ناشنواست: به توصیه مربیان مهد کودک او را نزد پزشک بردم. یکی از پزشکان همان سال ها درباره درگیری ...
از خوشبختی های مافیلم بسازید
امیر حسین ذاکری - واقعا سال 99 چقدر سخت گذشت. چه اختلافاتی که با زنم بعد یک عمر زندگی پیدا نکردم؟ بخاطر گرانی ها و دور زدن تحریم ها تن به یک خساست اجباری دادم آدم خسیسی شدم تا جایی که همسرم مرا خسیسی همچو هارپاگون شخصیت داستان مولیر خطاب می کرد. چون نه تنها گوشت و مرغ و خیلی چیزها نخریدیم حتی برای خودم سالهاست لباس نو نخریدم. با لباس ژنده و کهنه تردد می کنم. خانمم صدایش از این خساست های من ...
پلیس خوش قول شهر سلاااااااااااااام
عزیزان کاملا مشهود می گردد. نگران بودم که آیا می توانند کاری از پیش ببرند یا نه؟ که به سرعت وارد صحنه شدند کارهای اولیه سریع انجام شد و پرسش و پاسخ لازم صورت گرفت و محکم و مطمئن قول دادند ظرف چند روز سارق دستگیر شود. الحق و والانصاف کارشان عالی بود، صبح روز سیزدهم فروردین به من زنگ زدند و خبر دستگیری سارق را دادند. از طرفی خوشحال شدم که شهر هنوز صاحب دارد و به قول دوستی ...
با آموزش در خصوص مسائل جسمی زنان به تحکیم نظام خانواده کمک کنیم
شعار سال: چند روز گذشته سریالی تابوشکن به نام منم دوستت دارم روی آنتن شبکه سلامت رفت که در آن به موضوع عادت ماهیانه زنان پرداخته شد که یک نوع تابوشکنی در رسانه ملی محسوب می شود و امید های فراوانی را برای ادامه این مسیر ایجاد کرد. حال سوال اینجاست که چرا آموزش طبیعی ترین اتفاق در بدن زنان باید تابو باشد و با پخش آن در تلویزیون خوشحال شد؟ چرا آموزش پریود (قاعدگی) باید در خانه ها ممنوع باشد و فقط به ...