عفت مرعشی : این مرگ حق هاشمی رفسنجانی نبود
سایر منابع:
سایر خبرها
عفت مرعشی: مطمئنم وقت رفتنش نبود
همسرم شاه شده. در خواب گریه می کردم که من دوست ندارم تو شاه باشی. این خواب را برایش تعریف کردم... او شاه نشد، اما در همه سال های پس از انقلاب خدمت کرد... . ■خانم مرعشی، هیچ وقت با آقای هاشمی درباره مسائل مملکتی صحبت می کردید؟ از شما نظرخواهی می کردند؟ عفت خانم می خندد و می گوید: از سر کار که می آمد همانطور که می نشستیم و چای می خوردیم همه چیز را تعریف می کرد. بعد من می گفتم من اگر بودم ...
بیرون انداختن جسدی از یک پراید در روز روشن
حادثه 24 - مرگ عجیب پسری جوان پس از تفریح با دوستانش، تیم جنایی را با یک معما روبه رو کرده است. چند روز قبل افرادی که از خیابانی حوالی غرب تهران عبور می کردند چشم شان به صحنه عجیبی افتاد. سرنشینان خودروی پرایدی، پسری جوان را درحالی که نیمه جان بود به بیرون از ماشین انداختند و فرار کردند. شاهدان به اورژانس زنگ زدند و مشخص شد که پسر جوان ساکن یکی از خانه های همان حوالی است. پسرجوان برای ...
گفتگو با مادری که 21 سال است زندگی اش را وقف نیازمندان کرده و 417 فرزند دارد
کرد که شاید روزی از این وضعیت نجات پیدا کند، اما برای او و فرزندانش خانه ای رهن و اجاره کردیم. خوشبختانه این تغییر شرایط باعث شد بیماری اش رو به بهبود برود. بعد از مدتی، دخترش عروس شد. برایش جهیزیه تهیه کردیم و ضامن وام ازدواجش شدیم. یتیم نوازی، شرط ورود به بهشت گودرزی معتقد است کار خیر آن قدر زیاد است که هر کسی می تواند سهمی برای خود داشته باشد. مهم این است که افراد اراده کنند و ...
عفت مرعشی در مخالفت با کاندیداتوری فائزه هاشمی: فحشش می دهند، حوصله ندارم/ قبل انقلاب خواب دیدم همسرم ...
ه هاشمی: این همه مرد اومدن و هیچ کاری نکردن. کار رو بسپرن دست زن ها که نشون بدن کشورداری یعنی چی... حالا مامان نظرت چیه؟ به نظر شما خوبه یک زن رئیس جمهور بشه؟ عفت مرعشی: من هیچ وقت فکر رئیس جمهورشدن رو نکردم، اما اگر رئیس جمهور می شدم می ساختم. کشور را آباد می کردم. گرانی را برمی داشتم... . خبرنگار: خانم مرعشی، اگر من کاندیدای ریاست جمهوری بشوم شما به من رأی می دهید؟ ...
مدعیان اصلاحات پشت کردن خود به شهدا را پای مردم نوشتند
زن ها نمی تونن رئیس جمهور بشن. اگر زنی هست که قدرت این کار مهم رو داره، حقشه که رئیس جمهور بشه... ما زنان بزرگی داشتیم. مگه خانم دباغ خدا رحمتش کنه با هشت تا فرزند فرمانده سپاه نبود... مگر نامه امام رو به شوروی نبرد.... اما فائزه از اعتراض حرف نزن... . فائزه سرش را بلند می کند و می گوید: چطور شما حرف می زنی؟ مگه شما نگفتی که اگر رأی مردم را نخواندند، مردم اعتراض کنند؟ در جایی دیگر از خانم ...
حکایت زندگی دو استاد
دکتر احمد رسا، پزشک و از دوستان خانوادگی آنها درباره ماجرای خواستگاری دکتر زرین کوب گفته است: یک روز که من خانه شان بودم و خانم قمر آریان هم اتفاقا آن روز مریض بود، درِ خانه شان به صدا درآمد. من رفتم در را باز کنم، دیدم جوانکی سیه چرده پشت در ایستاده است و می گوید که می خواهد خانم آریان را ببیند. من از او پرسیدم شما که هستید؟ گفت من عبدالحسین زرین کوب هستم. من هم به خانم قمر آریان گفتم جوانکی ...
تعبیر خواب عروسی
...، نشانه شرف، عزت و زیادتی مال اوست. اگر کسی در خواب دید زنِ او شوهر کرد و آن شوهر را به خانه برد، دلیل که مالی بسیار به او میرسد خواب عروسی دیگران را دیدن اگر در خواب ببینید که در عروسی کسی به عنوان مهمان شرکت کرده اید، این خواب نشان دهنده آن است که فرصتی پیش روی شما است تا عضوی از یک رویداد یا دورهمی اجتماعی مهم باشید. این رویداد به شما کمک می کند تا کسب و ...
بهانه تلگرامی مرد برای جدایی از همسرش / آلبوم خانوادگی ام آنلاین در اختیار دیگران است + عکس
همسرم در همه گروه های تلگرامی پخش شده است و من باید بی غیرت باشم که با این شرایط بخواهم زندگی ام را با این خانم ادامه دهم. هزار بار گفته بودم در این برنامه های اینترنتی عضو نشو و عکست را برای تماشای دیگران در این شبکه ها قرار نده ولی هیچ وقت به حرف هایم گوش نداد تا اینکه چند روز پیش به طور اتفاقی به گوشی اش پیغام آمد و دیدم که در یک گروه تلگرام عضو شده که به هیچ عنوان در شأن و شخصیت همسرم نبود. از ...
بخشش زنی که در آستانه قصاص بود
ازدواج کردم. اوایل زندگی خوبی داشتیم و حدود یک سال و نیم بعد هم صاحب دختری شدیم، اما خوشی ما دوام زیادی نداشت چرا که شوهرم از طریق دوستان خلافکارش در دام اعتیاد گرفتار شد. هرچه پول درمی آورد خرج مواد می کرد تا جایی که مجبور شدیم در دامداری زندگی و کار کنیم. وی ادامه داد: اختلاف من و همسرم همچنان ادامه داشت و او حاضر نبود مواد را ترک کند. به خاطر هر موضوع کوچکی دعوا راه می انداخت و این ...
تولید هیدروستات فضاپیما در زیرزمین!
کسی قرار است با استعفای او مخالفت یا موافقت کند؟ گفت وگوی آینده: زن: من دیگه از این بشور و بساب و بپز و بیار و ببر خسته شدم مرد. پات را انداختی رو پات فوتبال می بینی و پوست تخمه می اندازی رو زمین؟ مگه کنیز آوردی؟ از فردا برمی گردم سر همون شغل مهندسی که تو و خانواده ات نگذاشتین ادامه اش بدم. مرد: متأسفانه با استعفای شما مخالفت می شود. بیانیه: بالاغیرتا برای به دست آوردن ...
جوان 27 ساله خوشگذرانی می خواهد اما زن 35 ساله اش زندگی / دادگاه چه حکمی صادر می کند؟
دلم می خواهد با دوستانم به گردش و سفر بروم اما او می خواهد مرا در خانه نگه دارد و با زندگی ملال آور بسازم. اما نمی دانم با چه دلخوشی به این زندگی کسالت بار ادامه بدهم. در این 5 سال هم اگر تن به تحمل و بردباری داده ام به خاطر وجود دو دخترمان بود اما حالا دیگر نمی توانم و احساس پیری می کنم... این قسمتی از گله و شکایت حمید، جوانی 27 ساله است که برای قاضی حسن عموزادی بازگو می کرد و همسرش بهاره که تا ...
کارگران در صف بیمه بیکاری
عقب زده؛ چشم هایش خسته و بی حالت است و وسط حرف با ماسک روی صورتش بازی می کند: دردسرت ندم خانوم، همون موقع که اخراج شدم، رفتم دنبال بیمه بیکاری. میگن تا یه ماه بعد از اینکه بیکار می شی باید بری دنبال این بیمه، حالا خوبه باز من می دونستم، خیلیا که بیچاره ها نمی دونن و همین چندرغازم از دست می دن. تو رو خدا شما به مردم آموزش بدید. خلاصه رفتم دنبال بیمه، هی هر روز برو، بیا! چندبار وسطش می خواستم ول ...
روایتی از شیرین زبانی های حنانه در دیدار با رهبر انقلاب+عکس
نخواه که به خاطر تو و حنانه از وظیفه ام بگذرم. در حالی که اشک هایش را با گوشه چادرش پاک می کند، ادامه می دهد: او رفت و شهید شد ولی یک چیزی می گویم که شاید باور نکنید، خانم زینب(س) حسابی حواسش به دل بی طاقت همسران شهدا هست. خانم قنبری تعریف می کند: آقا روح الله قبل از اعزام به منطقه خواب شهادتش را هم دیده بود و مدام می گفت که مهدیه اگر من بتوانم از تو و حنانه بگذرم به آرزوی ...
درباره قمر آریان، نویسنده و پژوهشگر فقید خراسانی و همسر استاد عبدالحسین زرین کوب
عبدالحسین زرین کوب هستم. به قمر خانم خبر دادم جوانکی آمده می گوید نامش زرین کوب است و می خواهد شما را ببیند.... رسا تعریف می کند این موضوع در زمان تعطیلی دانشگاه بود و دیدارشان چند ساعتی طول کشید و ما هم فکر می کردیم درباره مسائل مربوط به زبان فارسی با همدیگر صحبت می کنند. بعد از آن دیدار خانم آریان به مشهد رفت و دو، سه روز آنجا ماند و حالش خوب شد. گویا دکتر زرین کوب هم به مشهد رفته ...
زن بدنام حرمسرای قاجار به روایت تاریخ + تصاویر ناب
. خانم جانم برای خرج خودم خانه های شهر مرا یا بفروشید؛ از جهت خرج خودم، نماز، روزه، حج مکه باشد. او بعد از طلب مغفرت از کسانی که در خدمتش بودند نیز نوشته است: رستم آباد را هیچ کس حق ندارد؛ سه دانگ مال حق شما، سه دانگ مال حق افسرالسلطنه. قربانت تو را به خدا قسم می دهم با افسرالسلطنه مهربانی کنید به معتمدالملک، این ها هیچ کسی را ندارند، اگر رضای مرا می خواهی این طور رفتار کن ...
مدافع حرمی که شهادتش به او الهام شد
همسرتان مطلع شدید؟ دقیقاً روزی که او شهید شد خواب دیدم که او شهید شده و دو تا آقا آمدند و خبرش را به من دادند و من هم از هوش رفتم و با خودم گفتم: الان وقت از هوش رفتن نیست، بلند شو؛ بلند شو برو به مادرش بگو، دیدی بالاخره اتفاق افتاد؛ داشتم می رفتم که از خواب بیدار شدم. همان لحظه ناگهان طاها بلند شد و رفت سمت عکس مجید که روی میز بود. گفت: مامان به شهدا سلام کن! گفتم: یعنی چی؟ شهید کیه؟ گفت ...
من محمد دلاوری روزی 200، 300 فحش در فضای مجازی می خورم، به خودم هم می گویم نوش جانت
رنامه شما آغاز می شود، بعد از اتمام برنامه دوباره زندگی ام قشنگ می شود! (می خندد) واقعیت اما این است که حتی همین مدیر که هفته ای یک بار از دست ما اذیت می شد، این میزان از ریسک پذیری را پذیرفته بود. در تمام این سال ها با مدیران بسیاری جنگیده و دعوا کرده ام اما همین اندازه که این مدیران مرا حذف نکردند و با من جنگیدند، برایم قابل احترام هستند. به همین دلیل هم احتمالاً هر جا من هستم، مدیر عافیت طلبی نیست و اگر مدیری عافیت طلب باشد، من آنجا نیستم! ...
خانواده ایرانی| نرمش در کلام، آموزه مهم سبک زندگی اسلامی است
، لَا یَذْهَبُ مِنْ قَلْبِهَا أَبَداً؛ این گفتار مرد به همسرش که من تو را دوست دارم، هرگز از قلب زن بیرون نمی رود. این جمله چنان معجزه ای می کند که زن با شنیدن آن حاضر می شود تمام زندگی و داشته خودش را برای آرامش و رفاه همسر و فرزندانش فدا کند و در عین حال، هیچ وقت این ابراز محبت شوهرش را از یاد نخواهد برد. در این مورد باید توجه داشت که داشتن محبت قلبی نسبت به همسر برای یک ...
چرا سوریه پیکر این مدافع حرم را تحویل نمی داد؟! + عکس
باشیم و به اندازه یک ساعت وقتشان را بگیریم. پذیرفت و با روی گشاده و دقیق به سئوالات ما برای شناخت همسر شهیدش، پاسخ گفت. آقامحمدولی هم بوی نان داغ سنگک را پیچاند در فضای خانه و بعد از گفتگو، مهمان سفره اصفای صبحانه شدیم. این البته پایان ماجرا نبود. خانه خانواده شهید محمودی در کوچه ای به نام شهید عباس حسینی بود. کنجکاو شدیم درباره این شهید هم بدانیم. خانم محمودی ما را به محضر پدر و مادر ...
انقلاب در انقلاب/ به بهانه چاپ بیست وششم آن مرد با باران می آید
تکون نمی خوره! من خودم زخم خورده این سیاست و این حکومتم. بهروز، فرزند بزرگ خانواده، دانشجویی مبارز و انقلابی است. او سر نترسی دارد و تنها کسی است که در خانه جرئت دارد برخلاف میل پدر رفتار کند. همین مسئله باعث التهاب در فضای خانه و مشاجرات مکرر بین پدر و پسر می شود: شما میگی آسّه بریم و آسّه بیاییم و کاری به کار مملکت نداشته باشیم. واسه خودمون دینمون و نماز و روزه مون رو داشته ...
عفت مرعشی: خواب دیدم شیخ اکبر، شاه شده /دستپخت من را خیلی دوست داشت /حقش این مرگ بود
...: نه، رد صلاحیت نمی کنند. شما کاندیدا بشید. مگه می شه رد صلاحیت کنن؟ . من می گویم: شما خودتان هیچ وقت فکر کردید رئیس جمهور بشوید؟ . عفت خانم سرش را بالا می کند و می گوید: من پنج بچه داشتم و در تمام زندگی ام در حال مبارزه بودم. پیش از انقلاب خواب بدی دیدم. خواب دیدم همسرم شاه شده. در خواب گریه می کردم که من دوست ندارم تو شاه باشی. این خواب را برایش تعریف کردم... او شاه نشد، اما در همه سال های ...
مدافع حرمی که شهادتش به او الهام شد/از شکست تکاوران تا اعزام به سوریه+ عکس
با تو خداحافظی کنم، مواظب خودت باش؛ دو روز بعد هم شهید شد، در واقع 15 روز بود رفته بود که شهید شد؛ می گفت: ما یک حمله داریم که اگر خوب پیش برود من شنبه می آیم. چگونه از شهادت همسرتان مطلع شدید؟ دقیقاً روزی که او شهید شد خواب دیدم که او شهید شده و دو تا آقا آمدند و خبرش را به من دادند و من هم از هوش رفتم و با خودم گفتم: الان وقت از هوش رفتن نیست، بلند شو؛ بلند شو برو به مادرش بگو ...
فال روزانه امروز یکشنبه 22 فروردین 1400
را زیاد شلوغ نکنید زیرا با این کار می توانید به طور معمولی پیشرفت کنید. ... تیر فال روز متولدین تیر: اگر احساسی می کنید یک نفر به شما گیر داده است ممکن است با او دعوا کنید.در صورتی که ممکن است خیلی جدی نباشید بنابراین سعی نکنید مقابله به مثل کنید.وقتی زمانش برسد خودتان می فهمید دلیل رفتار آنها چه بوده است.می توانید به رابطه هایی که اخیراً آنها را نادیده گرفته اید،کمی بیشتر ...
خطاب به هاشمی رفسنجانی گفتم، دوست ندارم شاه بشی!/ سال های آخر مزدش را کف دستش گذاشتند
به گزارش اقتصادنیوز عفت خانم سرش را بالا می کند و می گوید: من پنج بچه داشتم و در تمام زندگی ام در حال مبارزه بودم. پیش از انقلاب خواب بدی دیدم. خواب دیدم همسرم شاه شده. در خواب گریه می کردم که من دوست ندارم تو شاه باشی. این خواب را برایش تعریف کردم... او شاه نشد، اما در همه سال های پس از انقلاب خدمت کرد، هرچند سال های آخر مزدش را کف دستش گذاشتند... . ...
شهیدی که حاج قاسم نام اش را تغییر داد
و همه این اتفاقات را دیده ام. پسرم پرویز از بین رفت، خانه نبودم، دخترم و اصغر به دنیا آمدند، خانه نبودم. همه زحمت های من به دوش حاج خانم بود. اگر ایشان نبود من نمی توانستم این فعالیت ها را داشته باشم. اگر خانواده قبول نکند و همراهی نداشته باشد، این کارها مشکل است. در حالی که بعضی وقت ها که به خانه می آمدم، حاج خانم می گفت الان وقت عملیات است چرا تو آمده ای خانه؟! ما همه این ها را دیده ایم. بچه ...
مرد شیطان صفت به دام پلیس افتاد
تهیه کند و بعد دوباره برای تعمیر به خانه ما بیاید. روز بعد در حالی که شوهرم محل کارش بود مرد تعمیرکار با وسایلی که خریده بود وارد خانه ما شد و در بالکن خانه مشغول تعمیر شد. لحظاتی گذشت و من هم مشغول نظافت بودم که از بالکن به داخل خانه آمد و با آچار بزرگ و پیچ گوشتی که همراه داشت به طرف من حمله کرد. وقتی متوجه نیت شوم او شدم با داد و فریاد درخواست کمک کردم که مرد شیطان صفت مرا تهدید به قتل کرد و وقتی ...
دورهمی به صرف فضای مجازی!
حرف می زنند! حالا برسیم سر سفره! از هرچه بگذریم سخن دوست خوش تر است! اگر غذا درست و حسابی و به قول معروف چرب و چیلی (در حد مرغ، قرمه سبزی پر از گوشت همراه با نوشابه، سالاد فصل و...) نباشد، تمام بشقاب ها می شود پر از ته مانده! قیافه ها همه کج و کوله! اخم ها تو هم و ابرو ها لنگه به لنگه! این هم شد دورهمی؟! نباشه سنگین تره! یاد روز های سادگی به خیر! همه جمع می شدند خانه بزرگ تر ها و هر چیز اندکی هم که ...
بزن و بروهای تلویزیون مخاطب را به ماهواره سوق می دهد
نصف جهان: همان طور که مردم بابا پنجعلی قصه "پایتخت" را دوست داشتند با مه لقا خانمِ "نون خ" هم ارتباط عجیب و غریبی پیدا کردند؛ تا جایی که خود سعید آقاخانی کارگردان سریال حتی از نام مه لقا خانم به عنوان عنصری تأثیرگذار در ادامه سریال استفاده کرد و در فضاهایی که نیاز به حضورش بود همه اهالی روستا یک صدا با هم می گفتند: چه کسی اگر بود چنین کاری را به انجام می رساند؟ و همه یک صدا پاسخ می دادند: مه لقا ...
کری خوانی چند پسر نوجوان به قتل ختم شد
. نیم ساعت دیگر گذشت و باز هم خبری از اشکان نشد. این بار زن جوان مانتو و روسری اش را پوشید و از خانه بیرون رفت. دقایقی بعد به خانه کیوان دوست و همکلاسی اشکان رسید. زنگ در را زد و منتظر ماند تا کسی جواب بدهد. وقتی کیوان فهمید مادر اشکان پشت در است و دنبال پسرش می گردد، پایین آمد و بعد از سلام و احوالپرسی گفت: من از امروز ظهر که از مدرسه به خونه برگشتیم دیگه اشکان رو ندیدم و خبری ازش ندارم. ...