ناگفته های حمیدرضا جلایی پور از مجاهدین خلق، بهزاد نبوی، درگیری های ...
سایر منابع:
سایر خبرها
پسرم در انتظار بازگشت دایی محمد قد کشید و مرد شد!
یک بار که محمدولی خیلی اصرار کرد به جبهه برود و با ممانعت مادرم مواجه شد، به مادرم گفت مادرجان! می بینی در ایام محرم چقدر برای امام حسین (ع) گریه می کنی و به آقا می گویی که کاش روز عاشورا بودم و کمکتان می کردم؟ خیلی از مردم گریه را می کنند، اما فقط اشک ریختن کافی نیست و تا عمل خیلی فاصله است. امروز هم روز امتحان است؛ اگر عاشق امام حسین (ع) هستی، نباید به بچه ات بگویی جبهه نرو؛ تو باید بند پوتین من را ببندی و خودت راهی جبهه کنی، نه اینکه مانع شوی. ...
بیوگرافی امیر کاظمی
استخدام کرد که باید بایستد دم در. روز اول هم دست من را گرفت برد پیش دربان و گفت من دارم به تو پول می دهم که فقط این یک نفر را نگذاری در بره. بقیه نمی رن، این به هیچ دلیلی نرود از دیوار، در و... آن روز را با نهایت تلاشم نتوانستم برم بیرون. با وجود این همه تدابیر امنیتی باز هم از مدرسه فرار کردی؟ بله، فردای همان روز از خانه چادر مادرم را برداشتم گذاشتم توی کیفم و بعد از این که همه از سر ...
12 سال با مخملباف زندگی کردم
مجیدی در سال 1338 در خانواده ای طالشی در شهر تهران به دنیا آمد. او فعالیت هنری اش را قبل از انقلاب اسلامی ایران در عرصه تئاتر آغاز کرد. سپس در سال های دهه 60 و 70 هجری شمسی به تجربه هایی در زمینه بازیگری در سینما دست زد. او در فیلم بایکوت در نقش یک کمونیست سرخورده، در فیلم تیرباران در نقش شهید سیدعلی اندرزگو و در فیلم دو چشم بی سو در نقش یک معلم توده ای نقش ایفا کرد. اما در سال 70 به کارگردانی روی آورد. مجیدی در سال 2008 به دعوت دولت چین، فیلم کوتاهی به نام رنگ ها به پرواز در می آین ...
شرط آزادی حمید صفت چیست؟
با رای دادگاه به قصاص محکوم شد. او در دفاع از خود گفت: متوجه شدم ناپدری ام با مادرم دعوا کرده و مادرم را کتک زده است. به خانه شان رفتم تا در مورد این اقدامش با او حرف بزنم که کارمان به درگیری رسید. حتما در جریان هستید که قضات دادگاه رای قصاص برای حمید صفت صادر کردند. می خواهیم بدانیم تصمیم شما برای اجرای حکم چیست؟ سهیل اسدزاده نام فرزند ناپدری حمید صفت گفت: از روز ...
چراغ جان 45 معلم تهرانی در 14 ماه گذشته خاموش شد
ها و اولیاء بوده است. وی در پایان ضمن اشاره بر تجربه ناشی از زیست بوم کرونا افزود: هرچند بر اثر کرونا سکوت ملال انگیزی جای هیاهو و نشاط بچه ها در حیاط و کلاس های درس را گرفته است، اما کرونا به حکمرانان، تصمیم گیران، خانواده ها و حتی منتقدان مغرض نشان داد و ثابت کرد که مدرسه غیر قابل جایگزین است و هیچ پرده و نمایشگری جای معلم را پر نمی کند، زیرا معلم است که با هنر معلمی در کنار آموزش ...
چون صداقت دارم دچار حاشیه ها می شوم/ در سریال شهرزاد به خاطر کتک زدن خانم ایزدیار بارها فحش خوردم
شدند و ادامه داستان... از فیلم آدام بگویید؟ قبل از اینکه به سوال شما پاسخ بدهم باید بگویم متاسفانه به خاطر شرایط کرونایی هنوز فیلم آدام که در این فیلم نقش خوبی را ایفاء کرده ام هنوز پخش نشده است.در آدام من نقش یک دختر آرایشگری را بازی می کنم که زیبارو اما در گفتار بسیار بد دهن است و کارگردان این کار احمد تجری هستند. شما نقش اول فیلم سینمایی دختر افغان هستید. از ...
عکسی لاکچری از بهاره کیان افشار
گوید عاشق تئاتر است. علاقه به بازیگری کیان افشار بهاره کیان افشار گفته است: از دوم دبستان تئاتر را شناختم و از آن سن تجربه اش کردم از همان موقع هم همیشه می گفتم، بزرگ شوم بازیگری را انتخاب می کنم و از همان زمان هم پدر و مادرم تمایلی به انتخابم نشان نمی دادند. در دوران دبیرستان دوست داشتم به مدرسه تئاتر و رشته هنر بروم ولی پدر و مادرم شدیدا مخالف بودند و مثل خیلی از ...
کار دشوار بانوان سیرجانی در جام باشگاه های آسیا و ضعف زیرساخت ها
. *این قهرمانی را خانم جهان نجاتی تقدیم چه کسی می کند؟ ما زنانی که به صورت حرفه ای مشغول ورزش هستیم اگر حمایت خانواده نباشد، هرگز نمی توانیم به راحتی به فعالیت مان ادامه دهیم. من با توجه به اینکه یک پسر پنج ساله دارم به مراتب کارم به عنوان یک سرمربی لیگ فوتبال بانوان سخت تر است. من این عنوان را تقدیم همسر، پسر، پدر و مادرم می کنم که در طول این فصل همواره مرا مورد حمایت خود قرار ...
فرمان آرا: اسم گوگوش را هم نمی توانیم بیاوریم
... این همه بچه رفتند به جنگ، از هر طرف این شهر بزرگ نگاه می کنید، می بینید که شهدا به شما نگاه می کنند، سن ها هم که نوجوان؛ یکی 13 سال، یکی 14 سال و.... آن ها برای چه رفتند؟ برای چه انقلاب شد؟ مگر قرار نبود ما پیشرفت کنیم؟ آن هم کشوری که بی نهایت ثروتمند بوده و هست. من نمی توانم بی تفاوت باشم. به ضرر من هست، باشد. من دارم کم کم وارد 80 می شوم، شانس هم بیاوری فوقش 10، 20 سال دیگر است. آدم دلش بابت ...
ماجرای قتل ناجوانمردانه پدر شهید مدافع حرم
خودمان مقداری پول داشتیم و هم یک وام گرفتمی و سپاه سیدالشهدای شهرری هم کمکمان کرد تا بتوانیم این خانه را بخریم. **: حقوقی هم برای شما مقرر کردند؟ همسر شهید: بله، خدا را شکر. ابتدا زیر نظر سپاه بودیم اما الان زیر نظر بنیاد شهید هستیم. شکر خدا از زندگی راضی هستم. **: بچه ها هم همه مشغول درس هستند؟ همسر شهید: سه فرزند آخرم مشغول درس هستند اما محمدولی بی سواد ما ...
فریضه امر به معروف و نهی از منکر را در جامعه رواج دهید/ به حجاب خود و ناموستان غیرت داشته باشید
به یاد دارم که روی حجاب حساس و از همان ابتدا برای ناموس و وطن بسیار غیرتمند بود، هر وقت در آن زمان برای پر کردن کپسول گاز یا گرفتن نفت می رفت برای بیشتر همسایه ها نیز این کار را انجام می داد. وی با بیان این که بچه بودم، بعضی اوقات من را گردش و پارک می برد، یادمه ازش سوالاتی در مورد خورشید و آسمان همیشه ازش می پرسیدم و با حوصله جوابم را می داد، تا همین الان جواب سوالهام و یا راهنمایی و ...
گفتگو با محمدرضا بیک که قرار است بزودی در لیگ والیبال پرتغال توپ بزند
هم دارد. علاوه بر این یک هم تیمی ایرانی دارم به نام احسان احمدی از بچه های سنندج که بودن او باعث دلگرمی است. از او می خواهم از فعالیت ورزشی اش در سه سال گذشته تعریف کند، می گوید: اول در تیم جوانان پیکان بودم، سال بعد عضو تیم سبز جامگان پیام مشهد در لیگ برتر شدم، پارسال در مس رفسنجان بازی می کردم که موفق شدیم به لیگ برتر صعود کنیم و امسال هم که عازم تیم پرتغالی هستم. به خاطر ...
گفت وگو با محمد کارت، کارگردان شنای پروانه / جبر تو را نمی سازد تو هستی که شرایط را می سازی
طراح پوستر به آن فکر کرده بودیم. به پوستر فیلم های شما روی دیوار اتاق دقت کردم متوجه شدم در یک چیز مشترکند؛ این که در همه این پوسترها نیم تنه لخت کاراکترهای فیلم به چشم می خورند... بعد از طراحی پوستر شنای پروانه متوجه این نکته شدم که از فیلم خون مردگی تا آوانتاژ و بچه خور ناخودآگاه تصاویر مردهای لخت وجه قالب پوسترهای من است. این حضور نصف و نیمه و ناقص زن در پوستر ...
تجلی فانتزی و تخیل در آثار فریال بهزاد
سینماسینما ، مهگان فرهنگ فریال بهزاد کارگردانی است که تاریخ سینمای ایران و به ویژه سینمای کودک و نوجوان می تواند از او به عنوان کارگردان سینمای تخیل و فانتزی کودکانه، یاد کند. سینمایی که باید برای کودکان باشد. سینمای کودکی که فریال بهزاد از سال 68 با کاکلی خلق کرد و تا مرد نامرِیی و این اواخر در مقام تهیه کنندگی در سندباد و سارا پیش رفت، سینمایی است که به فراخور زمان در جهان سینما وجود ...
ابوزینب روز اول به من گفت در شهادت من شک نکن!
است که در اختیار مخاطبین رجانیوز قرار می گیرد: بسم الله الرحمن الرحیم. برای مخاطبین ما بگویید که چگونه با حاج جعفر حسینی آشنا شدید؟ من و شهید فامیل هستیم. ایشان نوه خاله مادرم و نوه عمه پدرم هستند. سال 85 بود که خانواده شان به خواستگاری آمدند و ازدواج ما سنتی بود و طی مراحل خواستگاری و صحبت کردن ازدواج کردیم. آن موقع شما ساکن تهران بودید؟ بله، من اصلاً ...
من و بابای همیشه قهرمانم
از بقیه بچه های باشگاه آماده تر بودم و برای همین من وپدرم انتخاب شدیم. بقیه دختر و پدرها هم خوب بودند اما من و پدرم از بقیه بهتر بودیم و با هم قهرمان شدیم. چون پدرم بسیار قوی است و من هم خوب ورزش می کنم. از اول می دانستم که من و بابا قهرمان می شویم. نمی دانم این مسابقه بازهم برگزار می شود یا نه، اما اگر برگزار شود دوست دارم دوباره با پدرم در آن شرکت کنیم. چون واقعاً به من و اینکه کنار پدرم بودم ...
چهره ماندگار علمی سوق به دیار حق شتافت
تقریبا بچه ها کم کم با مدرسه انس پیدا کردند کلاس ها تشکیل شد و ما هم طبق دانش هایی که در دانشسرا یاد گرفته بودیم شروع به تدریس کردیم و دیدیم هر جمله ای ما می گوییم دقیقا همان جمله را بیان می کنند مثلا می گفتیم” این کتاب فارسی است” آنها هم می گفتند این کتاب فارسی است و دیدیم با این وضع فایده ای ندارد و چون همه مدارس آن منطقه این مشکل را داشتند بعد از جلسه ای با همه دبیران آن منطقه تصمیم گرفتیم زبان ...
گفت وگو با جانباز انقلاب، خانم اشرف سادات احمدی بانوی انقلابی جانباز؛ جسور، بی باک و ثابت قدم
خشک نبود اما مدام به من می گفت که چادر سر کن و من اطاعت می کردم اما بعد کنار می گذاشتم. فاش نیوز: چه عواملی باعث بیداری و رسیدن به این خط فکری در شما شده بود؟ - ابتدا افکار پدرم، دیگری هم داشتن یک همسایه ی بسیار مومن و خوب بود. خاطرم هست ما را که بچه بودیم به خانه شان دعوت می کردند، تحویل مان می گرفتند و با ما خوش رفتاری می کردند. دختربچه هایشان همین که وارد مدرسه می شدند، حجاب کام ...
درباره قمر آریان، نویسنده و پژوهشگر فقید خراسانی و همسر استاد عبدالحسین زرین کوب
ریخته است، اما سرش طاس نشده است فقط پیشانیش از آنچه بود بلندتر و باشکوه تر به نظر می آید. دکتر آریان در 76 سالگی نشانه هایی از همه زنان در وجودش زنده است؛ به ظاهر همسر فقیهش توجه دارد ودر نوشته اش یادآوری می کند: عبدی به تدریج که از سال های جوانی دور شده به سر و وضع خود هم توجه نشان می دهد، اما یک چیزش عوض نشده است: بی نظمی و شلوغی نومیدکننده ای که در کارهایش هست. هنوز مثل بچه مدرسه ای ها ...
دانش آموز اوتیسمی در یک قدمی پیکاسو شدن
مادر عارفه قربانی الوار که خودش هم بیمار است و دل پردردی دارد، می گوید دیگر توان پرداخت شهریه و ثبت نام در آموزشگاه های نقاشی برای دوره های تکمیلی و پیشرفته را ندارد و با حسرت از نقاشی ها و هنر دست دخترش حرف می زند؛ می ترسد استعداد عارفه خاموش بماند؛ چندین معلم نقاشی به عارفه کمک کردند و آموزش رایگان او را برعهده گرفتند، اما حالا این دانش آموز نیاز به آموزش ...
خیرین سازنده بزرگترین بیمارستان فوق تخصصی کودکان در خاورمیانه
تم که هر سال به تعدادشان افزوده می شود، یک روز با خود گفتم “چراغی که به خانه رواست، به مسجد حرام است” از این رو مدرسه سازی در سیستان بلوچستان را آغاز کردیم و سپس این کار را در تهران و تبریز ادامه دادیم حاج کریم به یک خاطره با آیت الله مهدوی کنی اشاره کرده و می گوید: قبل از انقلاب، زمانی که آیت الله مهدوی کنی پیش نماز مسجد جلیلی در میدان فردوسی تهران بود، از دفتر من درخواست تاسیس کتابخان ...
گفت و گوی اختصاصی فکرشهر با نوجوان 15 ساله خلاق دشتستانی/ پوریا وحیدی راد: انسان برای هر چه تلاش کند، به ...
نید؟ مدرسه، خرید برای خانه و این جور کارها را هم انجام می دهید؟ بله. البته الان مدرسه تعطیل است ولی دو سه باری رفته ام و می توان کنارش جعبه ای نصب کرد برای گذاشتن وسایل خرید و...؛ کم کم دارم عیب و ایرادهایش را رفع می کنم و تکمیلش می کنم. بعدا برایش اتاقک هم می گذارم. فکرشهر: خانواده نگران نمی شوند که شما با این سن و با این ماشین در خیابان و جاده رفت و آمد کنید؟ ماشین را تقو ...
حکایت زندگی دو استاد
دکتر احمد رسا، پزشک و از دوستان خانوادگی آنها درباره ماجرای خواستگاری دکتر زرین کوب گفته است: یک روز که من خانه شان بودم و خانم قمر آریان هم اتفاقا آن روز مریض بود، درِ خانه شان به صدا درآمد. من رفتم در را باز کنم، دیدم جوانکی سیه چرده پشت در ایستاده است و می گوید که می خواهد خانم آریان را ببیند. من از او پرسیدم شما که هستید؟ گفت من عبدالحسین زرین کوب هستم. من هم به خانم قمر آریان گفتم جوانکی آمده می گوید نامش زرین کوب است و می خواهد شما را ببیند. آن دیدار در زمان تعطیلی دانشگاه صورت گرفت و چند ساعتی به طول انجامید و ما هم فکر می کردیم که عمدتا درباره مسائل مربوط به زبان فارسی با همدیگر صحبت کرده باشند. به هر حال بعد از آن دیدار، خانم آریان به مشهد رفت و دو، سه روز آنجا ماند و حالش خوب شد. گویا دکتر زرین کوب هم بعدا رفته بود مشهد و در همین شهر و بعد از همان دیدار بود که این دو باهم عقد و ازدواج کردند. من بعدا به خانم آریان گفتم چرا به من نگفتی می خواهی بروی مشهد عقد کنی با این آقا؟ که او گفت: خجالت کشیدم این را به شما بگویم! قمر آریان نیز در مصاحبه ای درباره سفر به مشهد و واکنش پدرش در قبال خواستگاری زرین کوب گفته بود: زمانی دیدم که خیلی به او احتیاج دارم، برای اینکه هزار مساله بود که من می خواستم بدانم و تنها او می دانست. وقتی از من خواستگاری کرد، قبول کردم و همراه با هم به مشهد پیش پدر و مادرم رفتیم. وقتی به پدرم گفتم آقای عبدا ...
ماجرا های هولناک یک سرخپوست
حشراتی در زیر پوستم در حرکت هستند بنابراین با دست یا چاقو صورتم را می خراشیدم تا آن حشرات را خارج کنم که باعث قرمزی صورتم می شد که به تدریج دوستانم چنین نامی بر من نهادند! چند سال داری؟ 37 سال دارم. اهل مشهدی؟ بله در منطقه خواجه ربیع سکونت دارم. چقدر سواد داری؟ تا کلاس پنجم ابتدایی درس خواندم. چرا ترک تحصیل کردی؟ 12 سال داشتم که پدرم بر اثر سکته قلبی از دنیا رفت و برای ...
با افتخار می گویم محمد بارانی هستم و تقلید کسی را نمی کنم
بفرمایید؟ محمد بارانی هستم، در زمینه موسیقی به صورت حرفه ای در سال 1382 فعالیت دارم اما خوانندگی را از سال 68 شروع کردم. از دوران کودکی تان بفرمایید؟ از دوران بچگی بسیار علاقه مند به صدا و خواندن بودم. پدرم معلم قرآن بودند و بسیار صدای خوبی داشتند و من در کنار پدرم این راه را ادامه دادم و در دوران کودکی و مدرسه اقدام به خواندن قرآن و تواشیح می کردم. تا اینکه از کلاس سوم تا اوسط ...
برای استخدام یک فرزندجانباز سرطانی کمک!
نیرو نمیخوان. طرح خرید خدمات معلمی ام که شنیدم اعلام کردن اول باید تکلیف معلم حق التدریسی سال های قبل معلوم بشه اخه پدر من 30 سال زحمت کشیده من درس خوندم موقع شهریه ها که کمکی دریافت نکردم هزینه هارو پدرم دادن. بیکار تو خونه نشستیم من به عنوان یه فرزند جانباز از روی پدرم خجالت می کشم 30 ساله هستم ولی دستم تو جیب پدرم باشه. آزمون استخدامی ام انقدر سخت میگیرن کلی درس باید بخونی ...
مدافع حرمی که شهادتش به او الهام شد/از شکست تکاوران تا اعزام به سوریه+ عکس
من باید قبول می کردم که کردم. پدرم هم او را خیلی دوست داشت و حرف هایش را به مزاح می گرفت نه به قلدری. مجید آدم افتاده حال و صبوری بود. با وجود اینکه عصبانی به نظر می رسید؛ اما خیلی مهربان بود. مجید در اوج اقتدارش مظلوم بود. اخلاق و رفتار شهید در منزل چگونه بود؟ در حادثه تصادفی که سال 83 با مادرم داشتیم و مادرم را از دست دادم، روحیه ام خیلی به هم ریخته بود؛ اما مجید با آرامشی که ...
مدافع حرمی که شهادتش به او الهام ش
.... گفت: نه من باید قبول می کردم که کردم. پدرم هم او را خیلی دوست داشت و حرف هایش را به مزاح می گرفت نه به قلدری. مجید آدم افتاده حال و صبوری بود. با وجود اینکه عصبانی به نظر می رسید؛ اما خیلی مهربان بود. مجید در اوج اقتدارش مظلوم بود. اخلاق و رفتار شهید در منزل چگونه بود؟ در حادثه تصادفی که سال 83 با مادرم داشتیم و مادرم را از دست دادم، روحیه ام خیلی به هم ریخته بود؛ اما مجید با ...
شهیدی که کومله گوشت تنش را برید +عکس
اطراف خمین پنهان و شب ها در شهر پخش می کردند تا اینکه برای ادامه تحصیل در دبیرستان به تهران آمد. در مدرسه ای در میدان خراسان مشغول تحصیل شد که بعد از شهادت آقا مسعود و دوستش اسم مدرسه را دو شهید گذاشتند. آقا مسعود بچه قانع، صبور و در عین حال با شور و نشاط بود. کمک حال مادرم بود. به دیگران هم خیلی کمک می کرد. یک روز وقتی از مسجد به خانه آمد، دیدیم پابرهنه است. پرسیدیم: پس کفش هایت کو ...
از سرتیم ترور شهید صیادشیرازی چه می دانید?!
فعالیت های سیاسی خودش را با عضویت در سازمان مجاهدین خلق ایران آغاز کرده است درباره زندگی و چگونگی عضویت در سازمان منافقین می گوید: سال 1343در خانواده ای متوسط در تهران متولد و سال 49 وارد مدرسه شدم. کلاس چهارم بودم که پدرم به علت بیماری سرطان فوت کرد. وضع مالی مان به نسبت وقتی که پدرم بود، سطحش پایین تر آمده بود ولی مادرم هیچ وقت نمی گذاشت به ما بد بگذرد. سه سال راهنمایی را در مدرسه علوی درس ...