حمله بی رحمانه به باغ پیرمرد سنندجی/حاج مراد: دوبار از همسرم جدا شدم
سایر منابع:
سایر خبرها
اعتراف ناپدری به شکنجه مرگبار پسر 6 ساله
از هوش رفت و بعد هم متوجه شدم نفس نمی کشد برای اینکه همسرم نفهمد به بهانه بیرون رفتن بچه را داخل پتو گذاشتم و از خانه بیرون رفتم و سپس جسدش را در یکی از خیابان ها رها کردم. مادر رسول که تازه از ماجرای قتل پسرش باخبر شده بود در حالی که گریه می کرد گفت: من از همسر سابقم به خاطر اینکه به زندان افتاد جدا شدم و مدتی بعد هم با این همسرم ازدواج کردم، اما بعد ازمدتی فهمیدم که او هم به ماده مخدر ...
درخواست طلاق، انگیزه ای برای قتل همسر
ماشین است. مأموران بلافاصله صندوق عقب ماشین این مرد را بررسی کردند و جسد را بیرون کشیدند و متهم را هم بازداشت کردند. مرد متهم که امید نام دارد، به پلیس گفت در پی اختلاف با همسرش دست به این قتل زده است. او گفت: من و همسرم 12 سال قبل با هم ازدواج کردیم و یک سال بعد صاحب دختری شدیم. زندگی بسیار خوبی داشتیم. من اهل دزفول بودم و همسرم اهل شمال کشور بود. با اینکه اختلاف فرهنگی داشتیم ...
37 سال زندگی در کنار پاسدار و جانباز دوچشم
یک سال بعد از ازدواج مان من را دید. بعد از جانبازی اش 37 سال زندگی مان همیشه سختی بود. شبها چند بار باید از خواب بیدار می شدم تا به چشم های حاج حسن قطره بریزم چون داخل چشمش تکه های ترکش و ماسه مانده بود نگران بودم تا مبادا چشم هایش عفونت کند. وقتی از منزل خارج می شد نگران بودم که مبادا زمین بخورد یا اتفاقی برایش بیفتد؛ پسرم علی بیشتر وقتها همراه پدرش بود. گاهی وقتها هم که از اداره به منزل می آمد ...
مواجهه همسر مدافع حرم با تکه های جگر شوهر! + عکس
...> همسر شهید: در که باز شد به آن پرستار گفتم دستگاه را کجا می برید؟ ببرید در اتاق و دوباره تلاش کنید؛ دوباره برمی گردد. مدام به خودم امید می دادم که اینها اشتباه می کنند و حاج محمد دوباره برمی گردد... بعد رفتم توی اتاق و همسرم را دیدم. توی روضه های امام حسن و امام رضا علیهم السلام از بچگی شنیده بودیم که می گفتند پاره های جگرشان توی تشت می آمد و عزیزانشان می دیدند. من وقتی وارد اتاق شدم، این ...
بخشش مردی که همسرش را کشت
. آنقدر عصبانی شدم که گفتم همین امروز طلاقت می دهم حتی به چند دفترخانه هم رفتیم، اما همه جا تعطیل بود. همسرم وقتی دید دیگر به ماندنش اصرار نکردم خیلی عصبانی شد و چاقو کشید. دختر یک سال و نیمه ام ترسیده بود و گریه می کرد. همسرم به من و خانواده ام فحاشی کرد و من هم از شدت ناراحتی چاقو را از او گرفتم و چندین ضربه به او زدم که جان باخت. از کاری که کرده بودم پشیمان شدم. به همین خاطر جسد را لای ...
ازدواج داماد با زن مطلقه برادرزنش/ 3 برادر تهرانی او را کشتند
...> حسن ابتدا ادعا داشت که دامادشان در صحنه درگیری دست به چاقو شد و در این درگیری چاقو به خودش اصابت کرده و به کام مرگ فرو رفته است اما وقتی دید پلیس چاقو و قلاف چاقو را در سطل زباله داخل خانه اش پیدا کرده و راهی جز اعتراف ندارد پرده از این درگیری مرگبار برداشت. حسن در اعترافاتش گفت: نزدیک به 4 ماه بود که از همسرم جدا شده بودم که متوجه شدم دامادمان با همسر سابقم ازدواج کرده است و همین ...
زن جوان: ناخواسته گرفتار سناریوی شوم همسر شدم
یک سال دوران نامزدی، زندگی مشترک من و جمال در حالی آغاز شد که رفتار های سرد و بی روح همسرم همچنان ادامه داشت و هیچ تغییری در زندگی ما به وجود نیامد. آرام آرام دچار افسردگی شدم، زیرا ذره ای محبت از همسرم نمی دیدم. بعد از آن که پسرم بهداد به دنیا آمد، روزی جمال مقابلم ایستاد و خیلی راحت گفت: من هیچ علاقه ای به تو نداشتم و تنها به اصرار خانواده ام تن به این ازدواج دادم. حالا هم تو می توانی آزاد باشی ...
مرد جوان: همسرم را در داخل ماشین به قتل رساندم
10 اردیبهشت سال 99، مردی 34 ساله به نام نصیر به اداره پلیس شهرستان دزفول رفت و خودش را قاتل همسرش معرفی کرد. او که حال طبیعی نداشت در توضیح به مأموران گفت: متأهل بودم و دو فرزند 11 ساله و 23 ماهه داشتم تا اینکه روز گذشته در جریان درگیری، همسرم را داخل ماشین حوالی بلوار بسیج در پایتخت به قتل رساندم و همراه فرزند 23 ماهه ام راهی دزفول شدم. خانواده ام اهل دزفول هستند. وقتی ...
پاکبانی که عاشقانه پای شغلش ایستاد
ما سخت می کنید در فضای مجازی نظرهای غیر منصفانه ندهید. حمید هم در پایان درباره ازدواج زهرا دخترش گفت: تا زمانی که دوست دارد پیش ما باشد مشکلی نیست؛ هیچ وقت دوست نداریم او خیلی زود ازدواج کند؛ من هرگز شغل ام را با کار دیگری عوض نمی کنم؛ زندگی هیچ کس در این شغل موفق تر از من نیست ما خودمان زندگی مان را ساختیم؛ من ماهی سه میلیون حقوق دارم؛ به پیاده روی امام رضا (ع) هم رفتم بعد از زیارت امام رضا (ع) زندگی ام مجدد عوض شد؛ پسرم ماهان به دنیا آمد؛ سال 82 که بیست سالم بود کارم را شروع کردم؛ مردم به من احترام می گذارند هنوز هم در همان محله ای کار می کنم که با همسرم آشنا شدم. ...
سرگذشت هولناک مردی که دنبال لوبیای سحرآمیز بود
و تربیت شدم. 18 سال داشتم که آتیه در مسیر زندگی ام قرار گرفت. حس می کردم با ازدواج با او و شروع یک زندگی مشترک عاشقانه می توانم عشق و محبتی را که در کودکی از پدر و مادرم دریافت نکرده بودم جبران کنم اما انگار در انتخابم اشتباه کرده بودم! نمی دانم شاید هم چیزی جای محبت مادری را برایم پر نمی کرد. به این ترتیب خواستم آرزوی بچگی ام را جامه عمل بپوشانم و به دنبال مادرم رفتم. من از دوران شیرخوارگی مادرم ...
دختر جوان: فریب پسر کوچه و خیابانی شدم
زندگی مشترک خود را زیر یک سقف آغاز کردیم و از همان اول در وضعیتی که هیچ کدام آمادگی زندگی مشترک را نداشتیم مشکلات ریز و درشت هم نمایان شدند. همسرم بعد از ازدواج به دلیل حمایت های نابه جای والدینش نه تنها تن به سربازی نداد بلکه به سراغ کار و شغل هم نرفت و رخوت و بی خیالی را در پیش گرفت و کم کم پای دوستان ناباب هم به زندگی اش باز شد و خیلی زود به مواد مخدر اعتیاد پیدا کرد. من هم ...
اشتباه پزشکی نوزاد 8 ماهه را به قتل رساند / شایعه خودکشی مادر میراث + ویدئو
کرونا گرفته شده و اقدامات درمانی مرتبط با کرونا را برای پسرم نشان دادن نتیجه تست کرونا اومد که منفی هم بوده اما عفونت ریه پسر من و شدید بود که او را به کام مرگ فرو برد پدر میراث در مورد شایعه خودکشی همسرش گفت نمی دانم این شایعه در فضای مجازی از کجا به وجود آمده است ولی عکسی که به عنوان همسر من در فضای مجازی منتشر شده است و همسرم تعلق ندارد من و خانواده ام برای از دست دادن فرزندان ما بسیار ناراحت هستیم ولی همسرم بعد از مرگ فرزندان هرگز به فکر خودکشی به سرش نزده است ...
6 خانم بازیگرجوان ایرانی که پسرانی خوش تیپ دارند! + عکس ها
ازدواج کردند که ثمره اش یک پسر بنام کارن است در سال 1369 – 70 زمانی که دختر 19 ساله ای بود با همسر خود آقای حسامی ازدواج کرد، اما این زندگی با به دنیا آمد پسرشان سام به طلاق ختم شد. شقایق فراهانی دراین باره گفته بود: من خیلی زود و در 20 سالگی مادر شدم و بابت آن بسیار خوشحالم، شما با آمدن فرزند چیز هایی را به دست می آورید که با هیچ چیز در دنیا قابل مقایسه نیست. ...
ندانسته زن دوم شدم / راز های پنهان پشت تلفن های مشکوک
کنیم هنوز یک هفته از این ازدواج نگذشته بود که تلفن های مشکوک و دروغ های پی در پی او کنجکاوی مرا برانگیخت. وقتی به ماجرا حساس شدم تازه فهمیدم سپهرحتی مدرک سیکل هم نداشت و چند سال قبل ازدواج کرده و دارای همسر و فرزند بود. دنیا روی سرم خراب شد، تصمیم گرفتم از او طلاق بگیرم اما آزمایش پزشکی قبل از طلاق مشخص کرد که من باردار هستم سپهر ادعا می کرد مرا دوست دارد و حاضر نیست حتی برای لحظه ای تنهایم بگذارد ...
شاید جانم را بگیرند، اما عشقم را به امام خمینی هرگز
فاروق را برای اعزام به جبهه راهی کردم و الحمدلله هر بار به سلامت باز گشت. مرتبه چهارم پدرش نبود، از طرف ستاد پشتیبانی کمی کمک و اقلام به جبهه برده بود. وقتی فاروق عزم رفتن کرد مانع شدم و گفتم: مادرجان تو چند مرتبه رفته ای، الان دیگر نرو ، اما پسرم فاروق رو به من کرد و گفت مامان تو خودت خواهر و مادر نداری؟! گفتم برای چی؟ گفت تو نمی دانی اگر پای دشمن به داخل خاک کشور ایران برسد با زن و بچه مردم چه ها ...
گفتگو با محمدرضا رهبری، درباره فصل چهارم سریال بچه مهندس | خیلی اذیت شدم و توهین شنیدم
به گزارش شهرآرانیوز - شب های ماه مبارک رمضان مخاطبان سریال های تلویزیونی شاهد فصل چهار سریال بچه مهندس به کارگردانی احمد کاوری و سعید سعدی هستند. قصه های پُر پیچ و خم جواد جوادی که از زندگی شخصی اش آغاز شد و در فصل سه به ازدواج و زندگی مشترک و ماجرا های دانشگاه و شکار پهپاد آمریکایی کشید. محمدرضا رهبری که در فصل چهارم به جای روزبه حصاری ، نقش جواد جوادی را بازی می کند درباره حضورش در این نقش و ...
مهربانی را از خودمان دریغ نکنیم
آدرسی که می دهم، یک بخاری بفرستد. بعد هم گفتم تا بخاری برسد، ما می رویم دنبال خرید لوله ها. از بچه های خانواده هم خواستم اگر دوست دارند، با من بیایند و هر سه خوشحال همراهم شدند. همین که نشستیم توی ماشین و راه افتادیم، ناخودآگاه از بچه ها پرسیدم: خب، امشب قرار است شام سیب زمینی بخورید. راستی ظهر چه غذایی خوردید؟ و بچه ها بدون درنگ و با لحنی که نشان از تعجب داشت، گفتند: ما که ظهر چیزی نخوردیم! ...
4 دعای حاج آقا مجتبی تهرانی برای فرزندان
به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، در کتاب خاطرات آیت الله حاج آقا مجتبی تهرانی، یکی از نزدیکان ایشان نقل می کند: وقتی تازه می خواستم به بچه دار شدن فکر کنم در محل دفتر مرجعیت، خدمتشان رسیدم؛ عرض کردم تازه می خواهیم به فکر بچه دار شدن بیفتیم، چه کنیم؟ فرمودند: خوب کردی اول آمدی پیش من. بهترین ماه های سال برای انعقاد نطفه، ماه رمضان است، نزدیک های نیمه ماه هم از همه بهتر است، چون هر ...
ام اس ، شیرین و فرهاد را به هم رساند/ وقتی بیماری برای عروس خانم، تولد دوباره شد
تا قبول کردند برای بار سوم پرونده ام به کمیسیون برود. این، وقتی بود که دوره شیمی درمانی را گذرانده بودم. مدارکش را که دیدند، درخواستم را قبول کردند و مستمری بگیر بیمه شدم. بعد از این بود که موضوع ازدواج را مطرح کردم. پدر و مادرم که در آن یک سال از من ناامید شده بودند، اول باور نمی کردند. اما وقتی جدیتم را دیدند، با خوشحالی برایم آستین بالا زدند. دارو تحریم نیست؟! از بیماران ام اس بپرسید ...
قتل یک زن سر سجاده نماز
عصر بیست و ششم شهریور ماه 93 به ماموران کلانتری یافت اباد خبر رسید زن 70 سال های به نام عفت در خانه اش و سر سجاده نماز کشته شده است. پلیس به بررسی پرداخت و دریافت همه طلا و جواهران این زن سرقت شده است. همسر قربانی به پلیس گفت: برای خواندن نماز به مسجد رفتم اما وقتی برگشتم و در زدم همسرم در را باز نکرد. نگران شدم و فرزندانم را خبر کردم اما آنها بعد از شکستن قفل در با جنازه خونین مادرشان ...
قهرمانی که دو بار شکست سنگین را باهمت خود شکست داد
می گیرد و از خدا می پرسد چرا؟ سازگار در تکمیل قصه خود بیان کرد: 15 ساله بودم که سال 70 ازدواج کردم و یکسال بعد پسرم بهنام به دنیا آمد. در سن 21 سالگی 3 تا بچه داشتم. در سن 23 سالگی هم همسرم که اعتیاد داشت ما را رها کرد. پول پیش خانه با اجاره خانه یکی درآمد و دیگر چیزی برایم نماند. با بچه ها به منزل پدرم رفتم اما او گفت که تو خیلی جوان هستی و نباید خود را وقف بچه ها کنی؛ یک ماه به من فرصت داد ...
هنگام گوش دادن به برنامه صدای قاشق و چنگال هم شنیده نمی شد!
12و نیم ظهر پخش شد. این برنامه به دنبال چند مجری جوان می گشت، به همین دلیل در مدارس از بچه ها تست می گرفتند و از هر مدرسه یک نفر انتخاب می شد. از آنجا که من هم مدرسه مان مسؤول انجام کارهای فرهنگی و هنری بودم، انتخاب شدم و در حین مدرسه هفته ای دو تا سه روز برای ضبط برنامه می رفتم. این ماجرا تا دبیرستان ادامه داشت، تا اینکه 19 ساله شدم و به عنوان کسی انتخاب شدم که در نمایش های رادیویی به صورت دائم ...
بلاتکلیفی جوانی که مادربزرگش را کشت
ازدواج کردم و چهار سال پیش طلاق گرفتم و دو بچه 10 ساله و هفت ساله دارم. 10 ماه پیش با فرهاد آشنا شدم. او پس از مدتی به من ابراز علاقه کرد و از من خواست با هم ازدواج کنیم. خانواده ام خیلی موافق این وصلت نبودند و خودم هم چندان رغبتی به این موضوع نداشتم. این زن ادامه داد: چهارشنبه شب در خانه بودم. وقتی برای کاری به حیاط رفتم، پایم لیز خورد و چانه ام زخم شد و من را به بیمارستان بهارلو ...
ماجرای مسمومیت مدافعان حرم با آب آلوده! + تصاویر
...... همسر شهید: بله، یعنی اگر این اتفاق نمی افتاد ما یک سال دوم را با ایشان بودیم. این برای زمانی است که خانواده حاج اصغر پاشاپور هم آنجا بودند؟ یعنی تنها نبودید؟ همسر شهید: بله بودند، اما ما از هم فاصله داشتیم. در دو روستای مختلف بودیم که رفت و آمد هم برایمان به راحتی نبود، چون منطقه جنگی بود. یادم هست همسرم می گفت وقتی شما با چادر های ایرانی بیرون می روید ...
آواز دل نشین پیرمرد یزدی در برنامه افطار شبکه یک سیما
بیان کرد: از ازدواج خود بسیار راضی هستم؛ من از راه دور به خانه شوهرم آمده بودم؛ زندگی سختی داشتیم؛ از همان اول زندگی از دوری مادر و خانواده عذاب کشیدم اما زندگی خود را دوست دارم. بابا قنبر ادامه داد: سال 57 دیپلم داشتم اما بیکار بودم تا این که رفتم گواهینامه گرفتم بعد از آن از یکی از دوستانم خواهش کردم روی تا ماشین پدرش کار کنم ظرف 20 روز راننده کامیون شدم؛ اوایل ازدواج با همسرم در دو ...
نوعروسی که پای خود را اوایل ازدواج از دست داد/ حتی یک لحظه به جدایی از همسرم فکر نکردم
به گزارش گروه فرهنگ و هنر قدس آنلاین ، محمدرضا جرجانی قصه آشنایی خود و همسرش را شرح داد و بیان کرد: من و همسرم با یکدیگر فامیل دور بودیم؛ سال 62 من با یک نگاه عاشق او شدم؛ حدود شش سال هیچ کس نمی دانست که او را دوست دارم؛ بعد از سربازی سال 68 موضوع را عنوان کردم؛ در ابتدا مادر همسرم بنا به دلایلی سنگ های بزرگی جلوی پای من انداخت. در خواستگاری دوم سال 72 همه چیز خوب پیش رفت وما بعداز آن عقد کردیم ...
فرق داره که علی اکبری شهید بشی یا حبیبی!
همچنان بعد از ازدواج و حتی بچه دار شدنمان ادامه داشت. مهدی سعی می کرد زمانی که کنار ما بود خودش را درگیر اتفاقات سوریه نکند و اولویت اش این بود که نبودش را با خرید، تفریح و ... برای من و امیرعباس فرزندمان جبران کند و تا یک هفته فقط به فکر ما بود. اما گاهی اگر صحبتی پیش می آمد برایم از اتفاقات آنجا تعریف می کرد. *طاقت دیدن این چهره همسرم را نداشتم اوایل، نبود همسرم با توجه به ...
حاج اصغر، رزمنده تمام صحنه ها و زمان ها/ شهادت مرد میدان می خواهد
در دوران دفاع مقدس و پس از آن. این مؤلفه ها که من آن ها را مؤلفه های زندگی جهادی می نامم، در واقع وجه مشترک جبهه دیروز و امروز حاج اصغر است که اگر ما هم آن ها را رعایت کنیم، در حال جهاد خواهیم بود. در برخی روایات می گویند فلان آدم های دارای این ویژگی ها اگر حتی در بستر هم بمیرند، شهید ند. انهم شهید ولو ماتو علی فروشهم ، یعنی می توانیم امید داشته باشیم که در باغ شهادت، هرچند ورود به آن ...