ساناز و الناز به جای ترکیه در خانه مجردی تسلیم دو شیطان شدند
سایر منابع:
سایر خبرها
این خانم پرستار را می شناسید؟ / چرا در تهران بازداشت شد + جزئیات
پس از اعتمادسازی دست به سرقت های زیادی زد . به گزارش گروه حوادث رکنا، چندی قبل زوج پیری در تماس با ماموران پلیس تهران از سرقت طلاها، پول و وسایل با ارزش خانه اش از سوی خانگی خبر داد. بدین ترتیب تیمی از ماموران برای بررسی های پلیسی وارد عمل شدند و در گام نخست تحقیقات مشخص شد چندی قبل پرستار جوانی که یک زن 38 ساله است برای کارهای خانه و پرستاری از پیرزن و پیرمرد تنها به خانه ...
ناگفته های قربانی حادثه مرگبار از بلایی که بر سر او و 4 زن دیگر نازل شد
به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان ، دو هفته پس از مرگ خلیل خاکیزهی، نوجوان 16 ساله سیستان و بلوچستانی که فقط به هوای پیداکردن آنتن تلفن همراه در ارتفاعات دچار صاعقه زدگی شد و جانش را از دست داد، این بار نوبت پنج زن شالیکار در منطقه گالش محله رشت بود که هنگام نشاء در شالیزار، صاعقه ای قوی بر سرشان هوار شود. از این پنج نفر، یک نفر فوت کرد، دو نفر به دلیل آسیب دیدگی هنوز شرایط جسمی خوبی ...
پایان خونین رابطه مخفیانه پسر جوان با زن میانسال
تهران اعلام و در بررسی ها مشخص شد که مقتول 46 ساله بوده است. او روز حادثه مهمان خانه یکی از دوستانش در جنوب تهران بود که توسط مردی ناشناس با ضربات متعدد چاقو و به طرز هولناکی به قتل رسیده بود. صاحبخانه زنی به نام سارا بود که در تحقیقات اولیه به پلیس گفت: مقتول نسترن نام داشت و از دوستانم بود. او شب را میهمان بود و من در آشپزخانه سرگرم پختن غذا بودم که زنگ خانه را زدند. دوستم آیفون را ...
پایان 20 سال فرار قاتل استاد دانشگاه
.... قرار بود شب حادثه به خانه مرد تنها برویم و دو نفرمان سرش را گرم کنیم تا دو نفر دیگر 60میلیون تومان را سرقت کنند اما او متوجه نقشه ما شد. همین باعث شد که با ما درگیر شود و در آن وقت شب با داد و فریاد، همسایه ها را خبر کند. ما که تلاشمان برای سرقت بی نتیجه مانده بود وقتی دیدیم او همچنان فریاد می کشد از ترسمان تصمیم به فرار گرفتیم. اما سعید با او درگیر شد و با چاقو ضرباتی به او زد. وی ادامه داد ...
اتهام جنسی دختر نوجوان علیه پسر 24 ساله
نیز پرداخت نمی کرد و همواره من، مادر و خواهر کوچک ترم را هدف ضرب و جرح و کتک کاری قرار می داد. پس از چندین سال زندگی مشترک، مادرم دست من و خواهرم را گرفت و از پدرم جدا شد. پدرم نیز بین خوشبختی و سرنوشت همسر و فرزندانش یا مواد مخدر صنعتی دومی را انتخاب کرد و به دنبال زندگی خودش رفت. اکنون در کوچه پس کوچه های این شهر ضایعات جمع آوری می کند و چه بسا شاید تا کنون اگر زنده باشد، احتمالا ...
دختر نابینا چگونه فعال محیط زیست شد
نابینا هستم. سال 65 در تهران و در خانواده ای فرهنگی متولد شدم. دارای یک خواهر و یک برادرم هستم. از خانواده پنج نفره ما، من، پدر و خواهرم نابینا هستیم. پدرم عباس شرار شاعر، خواهرم دکتر نرگس شرار پژوهشگر و رئیس یکی از کتابخانه های مجهز روشندلان و برادرم هانی هنرمند زبردستی در خوشنویسی و نقاشی خط است. خط بریل را از پدرم آموختم وی افزود: خط بریل را از پدرم آموختم و هفته ای یک بار ...
روزگار تلخ زن جوان با درآمد کثیف!
آن بهره مند باشم، فقط به همراه محبوبه و خانواده اش به محضر رفتیم و من به صورت صیغه دایمی (99 ساله) به عقد براتعلی درآمدم. او بلافاصله منزلی اجاره کرد و ما زندگی عاشقانه ای را آغاز کردیم. چندماه بعد متوجه شدم همسرم به مواد مخدر آلوده است، ولی من که به او علاقه مند بودم، نه تنها او را منع نکردم بلکه با تشویق و ترغیب همسرم، خودم نیز پای بساط مواد مخدر نشستم تا به قول معروف غم و غصه هایم را فراموش ...
دختر و پسرهای تهرانی در دام ماموران قلابی
به گزارش تهران پرس، یکسال قبل پسر جوانی به پلیس آگاهی در رفت و از سه مرد جوان که در پوشش مامور از وی سرقت کرده بودند شکایت کرد. وی گفت : من در پارکی در اتوبان ارتش همراه با دختر جوانی نشسته بودند و با هم صحبت می کردیم که دو مرد که ظاهری موجه داشتند رو به روی ما ایستادند و خودشان را مأمور معرفی کردند .من و دختر مورد علاقه ام که ترسیده بودیم بلافاصله تسلیم شدیم .آنها یکباره به رویمان ...
بازداشت قاتل داعشی زن مطلقه تهرانی !
... قاتل جوان ادامه داد: دیگر از رفتارها و تهدیدها و اخاذی های ترانه خسته شده بودم به همین خاطر شب حادثه به او زنگ زدم که همدیگر را ملاقات کنیم که ترانه عنوان کرد در خانه دوستش است و از من خواست برای دیدن همدیگر به آنجا بروم. مجید اظهار داشت: وقتی نزدیک خانه دوست ترانه شدم به او زنگ زدم که ترانه از من خواست وارد خانه شوم که با هم به طبقه اول رفتیم که ترانه دوباره در مورد پول و تهدیدهایش ...
اعتراف به سرقت از نوجوانان در پارک های پایتخت
سرویس حوادث جوان آنلاین: سال گذشته پسری نوجوان به اداره پلیس تهران رفت و از چند مرد جوان به اتهام سرقت شکایت کرد و گفت: روز گذشته همراه دوستانم در پارک بودم. در حال صحبت بودیم که دو مرد جوان با ظاهری مناسب به طرفمان آمدند. فکر کردم قصد دارند به خاطر شوخی های دوستانه به ما تذکر بدهند، اما یکباره چاقو کشیدند و از ما خواستند تلفن همراه و هرچه پول نقد داریم را در اختیارشان بگذاریم. خیلی ترسیده بودیم ...
سرقت با دوربین های شکاری!
انتظامی که به رفتارهای این جوان مشکوک شده بودند به طور غیر محسوس او را زیر نظر گرفتند و دریافتند که فرد دوربین به دست در حال شناسایی موتورسیکلت هایی است که به راحتی هدف دستبرد قرار می گیرند. بنابراین ماموران اطراف درختان توت را به محاصره درآوردند ولی در این میان، جوان مذکور با مشاهده پلیس از کنار یکی از درختان پایین پرید و پا به فرار گذاشت ولی فرار او نتیجه ای نداشت و در یک عملیات کوتاه تعقیب و گریز و ...
یک قل تب، یک قل درد
: سرفه های هردوی ما درست از صبح آن روز شروع شده بود و فهمیدیم مثل همه بیماری هایمان، این بار هم همزمان مبتلا شده ایم. مثلاً ممکن است خیلی از آدم ها از همدیگر کرونا بگیرند اما تا این اندازه همزمان و علائمی آن قدر شبیه هم، انگار فقط برای دوقلوهاست. مجید نوید تعریف می کند تست مان مثبت شد. علاوه بر سرفه، بی حال شدیم و بدن درد گرفتیم و هرکدام در خانه ای جداگانه قرنطینه شدیم. اما ماجرا آنجا سخت شد که در ...
زن مطلقه را مردی که با او رابطه داشت در چاه انداخت؟
تحقیق راضی کننده نبود و به همین دلیل تحقیقات از او ادامه یافت. بررسی ها برای یافتن زن جوان ادامه داشت تا اینکه این بار شاهین ادعای جدیدی را مطرح کرد: آن روز منیژه را دیدم و باهم به باغ یکی از دوستانم در جاجرود رفتیم. من برای خرید از باغ خارج شدم اما وقتی به باغ برگشتم متوجه شدم که منیژه نیست. از دوستانم سراغ منیژه را گرفتم آنها گفتند که فکر می کردیم با تو بیرون آمده است. هر چه به جست و جو برای ...
پیکر پدرم سیزده سال مهمان دشت های دهلران بود
. مادرم به تنهایی ما را بزرگ کرد. خیلی سختی کشید اما نگذاشت سختی ببینیم. من شاغل و کارمند بنیاد شهید هستم. برادرم کارمند دانشگاه مازندران و خواهرم معلم است. مادرم و پدرم سنتی ازدواج کردند. پدرم اصالتا اهل محله کاظم آباد بابلسر است. از پدرتان چه خاطره ای در ذهن تان مانده است؟ من 8 ساله بودم که پدرم شهید شد. بابا عاشق قرآن بود. از 5 سالگی مرا به کلاس قرآن فرستاد. یک روز برای رفتن ...
برخی قهرمان های منطقه مسافرکشی می کنند!
باید به بچه هایی مانند من که در منطقه هستند، بیشتر توجه شود. حداقل می توانند از من 24 ساله و دیگر بچه ها با این رزومه ورزشی و نیرو و توان جوانی در حیطه ورزش منطقه استفاده کنند. با این وجود ما به بچه های منطقه آموزش می دهیم و در این روزهای کرونایی در فضای باز و بوستان ها کلاس های خصوصی برگزار می کنیم تا هم درآمدی داشته باشیم و هم این ورزش را ترویج کنیم. با توجه به اینکه منطقه از ما حمایت نمی کرد، برای مدتی از اینجا رفتم و در باشگاه های خارج از منطقه کار می کردم، اما تصمیم گرفتم دوباره در محله خودم فعالیت داشته باشم. ...
زن همسرکش: هفت سال است در زندان پوسیده ام
قبول نکرد و فحاشی کرد. او فقط داد می زد و از من می خواست که بروم. مادرش هم حمایتش کرد و آنها هر دو مرا از خانه بیرون کردند و برادرش هم من را هل داد که بروم. حتی در خیابان هم به من فحش می دادند، آن قدر عصبانی شدم که نتوانستم خودم را کنترل کنم. به سمت ماشین رفتم یک چاقو برداشتم و به خانه برگشتم، آن قدر عصبانی بودم که کسی نمی توانست جلوی من را بگیرد. متهم ادامه داد: به سمت همسرم رفتم که به ...
از دوستی در فضای مجازی تا قتل در جاجرود / پسر جوان مظنون شماره یک کشتن نامزدش
حادثه 24 - دو هفته پس از ناپدید شدن زنی جوان در پایتخت، جسد او در چاه یک باغ در جاجرود کشف و خواستگار او به اتهام قتل عمدی بازداشت شده است. مرد مرموز اما تا کنون 3 روایت مختلف مطرح کرده و منکر قتل شده است. حدود دو هفته قبل زنی جوان قدم در اداره پلیس تهران گذاشت تا خبر ناپدید شدن خواهر 38 ساله اش را گزارش کند. وی گفت: خواهرم فرشته سال ها قبل از همسرش جدا شده و به تنهایی زندگی می کرد و ...
اعترافات قاتل زنان تنها در صحنه جنایت
: با الف هم در یکی از گروه های فضای مجازی آشنا شدم و با قرار قبلی به خانه اش رفتم. می دانستم او نیز به تنهایی در یک واحد آپارتمانی در بولوار مجیدیه زندگی می کند و این اطلاعات را از خود او گرفته بودم. آن شب (بیست و یکم دی) در حالی که هنوز مدت زیادی از قتل س در خیابان دکتر شریعتی نمی گذشت، تصمیم گرفتم الف را هم به قتل برسانم و اموالش را سرقت کنم! زمانی که او به من اعتماد داشت و تصور نمی ...
پیام "جان پدر کجاستی؟" باز هم بدون جواب ماند
از دو روز گذشته بار دیگر افغانستان در ماتم کودکان در خون غلتطیده رفت؛ هنوز یک سال از جان پدر کجاستی نگذشته که ساعت 16:30 به وقت کابل، هنگامی که دخترکان از مدرسه کوثر دانش واقع در کوه چهل در نزدیک مکتب سیدالشهدای 'شهرک اتفاق ' در منطقه دشت برچی کابل، قصد رفتن به خانه را داشتند بمب اول منفجر شد. مادرانی که به دنبال دخترکان خود آمده بودند نیز در انفجار دوم قربانی شدند و عده ای دیگر که به محل انفجار ...
از کشف مزرعه استخراج ارز دیجیتال تا دستگیری کلاهبردار میلیاردی پایتخت
سکونت دارد و به بهانه رفتن به منزل خواهرم وارد شهرک می شدم و اطلاع داشتم که قفل اکثر خانه های شهرک خراب است. در محوطه شهرک، داخل اتومبیلم می خوابیدم و در نیمه شب بیدار و پشت در واحد می رفتم و پس از اطمینان از خالی بودن منزل با ابزاری که داشتم درب واحد را باز کرده و اموالی از قبیل طلا، تلویزیون، ادکلن و غیره را سرقت می کردم؛ اموال سرقتی را به دستفروشان می فروختم. سرهنگ مجیدی افزود: در نهایت ...
معمای قتل یک زن در باغ گیلاس
سرویس حوادث جوان آنلاین: اوایل اردیبهشت زن جوانی در تهران سراسیمه به اداره پلیس رفت و از ناپدید شدن ناگهانی خواهر 38 ساله اش به نام شهین خبر داد. وی گفت: خواهرم چند سال قبل از شوهرش جدا شد و خانه ای در یکی از محلات جنوبی تهران اجاره کرد و تنها زندگی می کرد. ما با هم رفت و آمد داشتیم و هر روز هم تلفنی با هم حرف می زدیم که متوجه شدم با پسر جوانی در فضای مجازی آشنا شده است و قصد دارد با ...
کلاهبرداری در نقاب خواستگاری!
! چگونه یک فرد مهندس ساختمان با این وضعیت مالی خوب قصد ازدواج با مرا دارد! نمی دانستم چه بگویم فقط با برق چشمانم به خواهرم فهماندم که موضوع را جدی بگیرد! خلاصه بعد از این سفر ارتباط ما با ح ادامه یافت و قرار شد قبل از برگزاری خواستگاری رسمی، با هم درباره موضوعات و مشکلات موجود گفتگو کنیم! در عین حال و در همان دیدار اول خواهرم ماجرای معلولیت جسمی و کم بینایی مرا برای ح شرح داد و به او گفت که خواهرم ...
استایل از مد افتاده ” فرزاد فرزین”/ عکس
بود که خانواده برای خواهرم که کلاس پیانو می رفت کیبورد گرفته بودند و جالب است که اجازه نمی دادند من دست به کیبورد بزنم چون کوچک و خراب کار بودم اما پدر و مادرم کم کم متوجه شدند که این منم که باید کلاس پیانو برم نه خواهرم ! از 14 – 13 سالگی خیلی دوست نداشتم آهنگ های دیگران را بزنم چند آهنگ بلد بودم اما همیشه موزیک خودم را می ساختم و آلبوم جمع می کردم ! تا 17 سالگی هم کارم این بود که ...
درآمد روزانه 500 هزار تومان برایم وسوسه انگیز بود
این ها بخشی از اظهارات جوان 25 ساله ای است که به اتهام کلاهبرداری توسط پلیس تحت بازجویی های فنی و پلیسی قرار گرفته بود. این جوان که خود را با شاکیان زیادی رو به رو می دید، درباره این ماجرای کلاهبرداری به کارشناس اجتماعی کلانتری گفت: پدر و مادرم کارمند یکی از ادارات دولتی بودند و من و خواهرم سعی می کردیم برای رضایت آن ها درس بخوانیم. به همین دلیل من با تلاش شبانه روزی دیپلم گرفتم و در رشته مهندسی ...
قتل مرد جوان به خاطر شوخی ناموسی
آن قدر عصبانی شدم که با چاقو او را زدم. من به قصد کشتن او را زدم و از کارم هم پشیمان نیستم. متهم درباره اینکه زندگی خواهرش در چه وضعیتی است گفت: من سه خواهر دارم که هر سه ازدواج کرده اند و زندگی خوبی دارند. دامادهایمان آدم های خوبی هستند؛ ولی رضا می خواست زندگی یکی از خواهرانم را به هم بزند و من نتوانستم طاقت بیاورم. او وقتی به خواهرم تعرض کرده بود که خواهرم 12 ساله بود و این برای فامیل ...
میراث سه میلیاردی وقف مسجد شد | چشمِ دل سیری فاطمه خانم
میلیاردی خواهرش به او می رسد، فقط یک تصمیم گرفت؛ وقف اموال برای مسجد صاحب الزمان (عج). همین و تمام. طبق وقف نامه ای که ثبت شده است، قرار است درآمد حاصل از اجاره این اماکن صرف امور مسجد به ویژه مراسم قرآن خوانی شود. این نقطه شروع آشنایی ما با خانواده سیدرضا رضوی است که بین اهالی محله به خوبی و صداقت و پاکی شهره اند. اهدای میراث برای آرامش روح خواهر تصور کنید همسرتان سال خورده و در ...
برآورده شدن آرزوی پسر جوان و رفتن به دیدار علی دایی/ پدری برای 50 پسر
در کودکی کتک می زد؛ جر و بحث ها ادامه داشت تا اینکه مادرم از خانه رفت پدرم من و برادرانم را از خانه برد ما در چادر زندگی می کردیم بعد از مدتی پدرم یک شب ما را به یکی از دوستانش می سپارد و هرگز به خانه نمی آید؛ دوست پدرم هم بعد از مدتی از پس خرج ما بر نمی آمد و ما را به دوست دیگرش سپرد؛ من هفت ساله بودم برادرانم از من کوچکتر بودند دوست پدرم ما را به کوره آجرپزی برای کار فرستاد. بعد از ...
روایتی از شهدای نجم السادات برادرنور خواهر مهر
بودیم به مادرم گفتم اگر من هم شهید شدم من را کنار سعید بگذارید. مادرم خیلی ناراحت شد. بعد از تعطیلات نوروز 64 که مدارس باز شد. صبح موقع رفتن سرکار به مادرم گفتم چه مقدار نماز و روزه بدهکارم.مادرم گفت: این حرف ها چیه اول صبحی؟ شب قبلش خوابی دیده بودم که احساس می کردم خبر از مرگم می دهد ولی مصداق بیرونی برایش نداشتم. هم اهواز تحت بمباران قرار داشت و هم من مسیر کوت عبدالله تدریس می کردم و تصادف در ...
شهادت حق سید رضا بود/ گذر از مزارع گلستان و جهاد در سوریه
روز در خانه مشغول کار بودم که گوشی ام زنگ خورد. از شماره فهمیدم از تهران است. آن طرف خط آقایی گفت سلام خواهر، سلیمانی هستم از سپاه تهران و بعد حال من و بچه ها را با محبت پرسید و گفت کم و کسری چیزی ندارید و من در جواب گفتم الحمدالله مشکلی نیست و در آخر باز هم سفارش دخترم و پسرم را کرد و گفت هوای بچه های من را داشته باش . عصر که پسرم به خانه آمد گفتم یکنفر به اسم سلیمانی زنگ زد و این حرف ها را گفت. پسرم خندید و گفت سردار سلیمانی بود نشناختی؟ من دیروز زیر پیج سردار سلیمانی خودم را معرفی کردم و از دلتنگی و ناراحتی نبود پدر نوشتم سردار خواسته دلجویی کند. ...