شپشی دستگیر شد و اعتراف کرد!
سایر منابع:
سایر خبرها
مرگ مهر مادری!
امنیت اجتماعی توسط نیروهای کارآزموده دایره مبارزه با مواد مخدر کلانتری قاسم آباد مشهد دستگیر شده است. این زن جوان که دفتر خاطراتش را در کوچه باغ های بدبختی و تیره روزی ورق می زد، با بیان این که دلم برای فرزندانم تنگ شده است! درباره سرگذشت خود به کارشناس اجتماعی کلانتری گفت: چهار ساله بودم که قربانی اختلافات بین پدر و مادرم شدم. آن ها که با یک عشق هیجانی دوران جوانی با هم ازدواج کرده بودند هیچ ...
متلاشی شدن باند سرقت پراید به سرکردگی زن جوان
پراید را به من داد تا کارهایم را انجام دهم! من هم وقتی سوار پراید شدم به طرف منطقه اطراف میدان بار سپاد به راه افتادم تا شاید بتوانم سارق موتور کولر منزلم را پیدا کنم! در بین راه، جوانی به نام محمد (سرنشین دستگیر شده) را سوار کردم تا محل تجمع سارقان را به من نشان بدهد، ولی در اطراف میدان بهارستان مورد ظن پلیس قرار گرفتیم و دستگیر شدیم، مواد مخدر کشف شده از زیر صندلی نیز مال من نیست، چون محمد سمت ...
زن جوان: انتخاب هیجانی و نادرست سرنوشت شومی را برایم رقم زد
های گوناگون متوسل شدم تا این که بالاخره پدرم با چشمانی اشکبار به این ازدواج سیاه رضایت داد در این شرایط نامزدم ساک لباس هایش را برداشت و برای زندگی به منزل ما آمد، اما هنوز یک ماه از مراسم عقدکنان مان نمی گذشت که متوجه شدم صمد خرده فروش مواد مخدر است هرچه تلاش کردم او را از این کار باز دارم هیچ فایده ای نداشت به ناچار موضوع را برای خانواده ام بازگو کردم. پدرم با شنیدن این حرف ها و در حالی که نگاه ...
دزدی از خانه همسایه برای سفر به کیش
به سرقت اعتراف کردند. مرجان گفت: من می دانستم همسایه مان وضع مالی خوبی دارد و مقدار زیادی طلا در گاوصندوق خانه شان نگه می دارد. وقتی ماجرا را برای شوهرم اسماعیل توضیح دادم طی نقشه ای تصمیم به سرقت گرفتیم و منتظر فراهم شدن فرصت مناسب شدیم تا اینکه فهمیدم همسایه مان راهی سفر شده است. تنها راه ورود به خانه همسایه از راه پشت بام خانه ما بود اما اعضای خانواده ام در خانه بودند. روز حادثه وقتی متوجه شدم ...
سرانجام زندگی بی هدف/در بن بست مالی و روحی گرفتار شده ام
دعوت کنم تا کمی آرام شود. بعد از گذشت مدت زمانی آرام شد. از وی خواستم موضوع را تعریف کند. وی داستان زندگی اش را اینگونه آغاز کرد: در یک خانواده نسبتاً مذهبی به دنیا آمدم، فرزند چهارم خانواده هستم، پدرم بسیار سختگیر بود و رفتار پدرم بر روی رفتار مادرم و سایر فرزندان تاثیر گذاشته بود. هیج صمیمیتی بین اعضای خانواده ما نبود. حتی با خواهر و برادرانم هم نمی توانستم راحت صحبت کنم. در ...
زندگی دوباره
منو راه نداد و بعدش هم منو از مدرسه انداخت و نذاشت درس بخونم. 18 سالم که شد از خونه زدم بیرون و هرشب خونه یکی از خواهر و برادرهام بودم. خونه اونها هم موندگار نشدم و از خونه اونها هم اومدم بیرون که طی اتفاقاتی به زندان افتادم. در زندان با خانومی آشنا شدم که شوهرش به ملاقاتش می اومد. بعد آزادی از زندان به خونه اونها رفتم. اونجا بود که کریستال مصرف کردم. بعدش یک شوهر خلاف کار گیرم اومد که براش جنس ...
خانم پرستار تهرانی خانه مجردی پنهانی داشت!
. من که الهام را دوست داشتم مهریه همسردومم راپرداختم و از او جدا شدم و بار دیگر با الهام ازدواج کردم. قتل هولناک زن تهرانی در منطقه فلاح وی ادامه داد:من آن زمان کارگر خدماتی بودم و در خانه مردم نظافت می کردم. بعد از شروع زندگی جدیدمان الهام درس خواند و به عنوان کمک پرستار در یک بیمارستان مشغول به کار شد. چند سال از این ماجرا گذشت و همسر که شرایط مالی خوبی پیدا کرده بود مثل قبل به من بی ...
جاذبه قرآن در زندگی زوج روشندل حافظ قرآن / گلایه از کم لطفی های بهزیستی نسبت به معلولان
کل قرآن کریم و مربی نمونه کشور از سوی رئیس جمهور وقت تکریم شدم. ایکنا از ازدواج و نحوه آشنایی تان بفرمائید. فتحی: در دوران کارشناسی ارشد با خانم علائی در بعضی از درس ها همکلاس بودم که باعث شکل گرفتن ازدواج ما شد. بعد از ازدواج تا هفت هشت سال چون شغل ثابتی نداشتم بار هزینه ها بر دوش همسر بزرگوارم بود که حتی تا امروز نیز ایشان از خود بزرگواری نشان می دهد و واقعاً یکی از مشوق ...
زندگی پس از زندان؛ چالش های بازسازی برای زنان/ یک لحظه غفلت یک عمر پشیمانی دارد
آنها کمک کنم و این شد آغاز همکاری من و قدم گذاشتن را مسیری که جز پشیمانی چیزی به همراه نداشت. از آن پس به بعد من با عنوان پرستار بچه به خانه ها میرفتم و با جمع آوری اطلاعات منزل و رفت و آمد مرد خانه و تحویل این اطلاعات به همسرم در سرقت منزل به آنها کمک می کردم تا اینکه عاقبت یک روز پس از یک سال همکاری صاحب خانه به من شک کرد و دستگیر و به 10سال حبس محکوم شدم. مجید هم به همراه ...
واکنش طارمی به پیشنهاد 60 میلیون یورویی تاتنهام و کمک ویژه کی روش
(با خنده) * اگر هشت پنالتی پورتو که سرجیو اولیویرا زد را خودت می زدی و حتی یکی را از دست می دادی، الان آقای گل پرتغال شده بودی. – خدا را شکر همین که آقای پاس گل شدم خوب است. همین که مثمرثمر بودم و عملکرد خوبی داشتم راضی هستم. می توانستم دقایق بیشتری بازی کنم و گل های بیشتری بزنم ولی در کل همه چیز خیلی خوب و عالی بود. * بهترین لحظه فصل گذشته؟ – صعود مقابل ...
واکنش طارمی به پیشنهاد 60 میلیون یورویی تاتنهام/ پیراهن رونالدو را نگرفتم
مهاجم تیم پورتو با بیان اینکه اخلاق سرمربی این تیم شبیه به کارلوس کی روش است، به خبر پیشنهاد 60 میلیون یورویی تاتنهام انگلیس واکنش نشان داد و گفت: همه چیز در اختیار باشگاه پورتو است.
نجات مرد همسرکُش از چوبه دار
آن کارها بودم و می دانستم که پدرم را ناراحت می کند و چندین بار به مادرم گفتم نباید این کارها را بکند. مادرم ارتباط های مشکوک زیادی داشت. البته من دراین باره با پدرم هیچ وقت صحبت نمی کردم. این پسر نوجوان گفت: من کسی را ندارم. مادرم که فوت شده و پدرم هم در زندان است و من تنها هستم. زندگی تنها خیلی سخت است با اینکه عموهایم به من سر می زنند، اما من نیاز به پدر و مادر دارم و درخواست دارم پدرم ...
زورگیری های عجیب مردی با لباس زنانه
سرقت خودروی لاکچری او. پلاک ماشین 206 را که داشتم و خراب بود، روی آن نصب کردم اما در نهایت لو رفتم. سابقه داری؟ به خاطر حمل مواد زندانی شده و حبسم را کشیدم. به تازگی از زندان آزاد شده بودم، اما به شدت مشکلات مالی داشتم. تصمیم گرفتم با ظاهری زنانه دست به سرقت بزنم و کمی پول که به دست آوردم، درست زندگی کنم، اما نشد و حالا بار دیگر باید زندانی شوم. از اینکه دوباره گیر افتادم و باید در زندان زندگی کنم به شدت پشیمانم. ...
گفتگو با بابک انصاری، 18 سال بعد از بازی در فیلم شهر زیبا اصغر فرهادی
مد بود؟ نه، ربطی نداشت. در این کار به شدت از من سوءاستفاده مالی شد. فقط همین را بگویم که به سفارش آقای پرستویی این کار را قبول کردم. ایشان از من خواستند که یک بار از رسانه تلویزیون دیده شوم. آقای پرستویی مشاور شما در انتخاب کار ها شدند؟ نه، فقط همین یک بار و تمام. تا امروز از آقای پرستویی خبری ندارم. متأسفانه من مشاور خوبی نداشتم. سال 1383 پدرم درگذشت و من سرپرست خانوار شدم. م ...
شکنجه زوج سالخورده به خاطر یک کلید
خانه مادرم تماس گرفتم تلفن را پاسخ نداد. تلفن های همراه شان را نیز جواب نمی دادند و همین مسأله باعث نگرانی ام شده بود. مادرم هر روز ظهر با من و خواهر و برادرهای دیگرم تماس می گرفت. اما وقتی فهمیدم با خواهر و برادرانم هم حرف نزده مطمئن شدم که اتفاقی برایشان رخ داده و بلافاصله خودم را به خانه رساندم. او ادامه داد: چندین بار زنگ زدم اما کسی در را باز نکرد، در نهایت با کلیدی که داشتم وارد خانه ...
رازگشایی از جنایت 20 ساله
به گزارش صبحانه ، روزی که دختر و پسر جوان به اداره آگاهی مشهد آمدند تا پیگیر سرنوشت مادرشان شوند، هرگز تصور نمی کردند با گذشت 20سال از ماجرا راز این جنایت برملا شود. یکی از آنها در تحقیقات گفت: سال 74 زمانی که مادرم از پدرم جدا شد، با مردی به نام بهزاد ازدواج کرد. آن زمان او 29 سال داشت و پدرم حضانت ما را به عهده گرفته بود و برای همین ما مادرم را خیلی نمی دیدیم و از او خبری نداشتیم. او ...
شهر را زمانی ترک کردیم که در حال سوختن بود
نتونستیم تحمل کنیم گفتن دیگه باید بریم یه جا پناه بگیرین ، اومدیم یک ساختمان نیمه ساخته بود که اونجا پناه گرفتیم تا غروب شد سپاهیا اومدن و گفتن که حتماً خواهرا شهر را ترک کنند، خوشبختانه من با خانواده ام بودم، پدر، مادر و خواهر و برادرم؛ پدرم به هیچ عنوان راضی نبود که ما از شهر خارج بشیم ، گفت کجا بریم این وطن ماست، شهر ماست حالا صدام هم بیاد مثل جنگ خلق و عرب که راه انداخته بودند توی خرمشهر اینم ...
35 سال در حسرت وصال دوستان شهیدش ذره ذره سوخت
... دستنوشته شهید گفت وگو که به پایان می رسد، معصومه حصارکی خواهر شهید قاب عکس شهید را برمی گرداند و با چشمانی اشک بار می گوید: امروز که منتظر بودم شما به خانه ما بیایید، رفتم و این قاب عکس را آوردم تا عکس برادرم را به شما نشان بدهم. همین که قاب را برگرداندم دیدم پشتش چند اسکناس 20تومانی چسبیده که روی یکی از آنها نوشته زندگی خاطره ای بیش نیست . یک نوشته ای هم پشت یکی از عکس ها به این مضمون نوشته شده بود: جمعیت اعزام در سنگر بالا جمع شده ایم و به قول بچه ها همگی در حال خود هستیم. حاضرین جمع، علی و آقا بهنام و آقا رضا و آقای محسنی و آقا رحمت و آقا کریم؛ به یاد آقا حسین. ...
سرقت خودروی مدل بالا با لباس زنانه
.... از آنجا که او و خانواده اش همیشه سرکوفت بی پولی به من می زدند یک روز با خودروی مدل بالای سرقتی به مقابل خانه شان رفتم و گفتم این خودرو را خریده ام و، چون پلاک خودروی خودم روی آن نصب بود باورشان شد. سابقه داری؟ به خاطر مواد مخدر و اعتیاد مدتی حبس کشیدم. تازه هم از زندان آزاد شده بودم، اما اوضاع بی پولی به قدری سخت بود که تصمیم گرفتم بازهم خلاف کنم. ...
نت ها و مقام هایی که مدرسه شدند
کولی ها هم دوتار داشتند و در کنار خیابان می ایستادند ما از دور به آنها نگاه می کردیم. بچه های تربت حیدریه بیشتر ولع داشتند که خب بعضی هایشان آشنایانی در آمریکا نیز داشتند من هم به وسیله همین ها به آمریکا رفتم. پدرم مرا عاق کرد و می گفت دنبال کردن این کار پشیمانی به بار می آورد حتی به مادرم می گفت این را راه ندهی، این دُهلی است که بعدها این را متوجه شدم. آری بدنامی هم خیلی کشیدم ولی تحمل کردم. پدرم ...
ابداعات علیرضا باقری، نوازنده و سازنده تار و سه تار محله لادن مشهد
ابزار و چوب، پنجم دبستان که بوده اولین کارگاه نجاری خود را دایر کرده است. می گوید: گوشه گاراژ را تبدیل به کارگاه کردم و به بچه های همسایه یاد می دادم چطور چوب را بتراشند. یادم هست همان زمان متوجه شدم چوب گردو راحت تراشیده می شود. آن قدر احساس خوبی داشتم که حتی برای هدیه ازدواج دایی ام روی چوب گلی را تراشیدم و به او هدیه دادم. برای ناظم مدرسه مان هم چوبی را کنده کاری کرده و به او داده بودم ...
شهادت بالاترین جهاد است که از پدر آموختم
جهادگران همیشه گل سرسبد هر حرکت انسان دوستانه و یاری رسان هستند به خصوص اینکه فرزند شهیدی در میان آنها باشد و علاوه بر جهادگر بودن، خادم امام رضا(ع) هم باشد. خانم بوربور فرزند شهید جعفر بوربور از جمله جهادگرانی است که به گفته خودش این کار را از پدری آموخته که جهاد را با تقدیم جانش برای وطن و هموطنانش معنی کرده است. گفت وگو با این فرزند شهید این فرصت را می دهد تا از هر دری بتوان صحبت کرد. از ایثار و شهادت، از گذشت و ایستادگی، از جهاد و خدمت و از ادامه دار بودن حرکت هایی که نمی گذارند واژه انسانیت از بین برود. ...
مهارت نه گفتن را به فرزندان مان یاد بدهیم
فهمیدم کجای کارم و علاقه ارادم به گل از سر چیست. کارشناس سخنران به والدین هشدار داد که اخیراً دانش آموزان مدرسه اقدام به پرورش و مصرف موادگل و علف و غنچه و اسم های دیگر کرده اند. مواد مخدری که تا حالا اسمش را نشنیده بودم، ولی با تمام وجود در خانه ام حسش می کردم. نفهمیدم چطور به خانه رسیدم و نمی دانید چه حالی شدم، وقتی فهمیدم این همان گل خشخاش است که از آن بچه ها به راحتی گل و علف می گیرند و بعد هم ...
ارز آوران دیروز؛ پول قرض بگیران و اسنپ داران امروز!
گردشگران زیادی به نمایشگاه ها مراجعه کنند. وی با اشاره به اینکه در دوران کرونا هیچ گونه حمایتی از کارگاه صورت نگرفت، اذعان کرد: کارآموزانی که وقت زیادی صرف آموزششان کرده بودم به دلیل اینکه از لحاظ مالی نمی توانستم حمایت کنم به کارگاه های قوی تر کشیده شدند. سمیرا پارسانژاد اظهار کرد: سود و کارمزد مینا کاری برای تولید کنندگان پایین است شاید اینگونه قلمداد شود که قیمت آثار هنری ...
تراژدی جگرگوشه ها
...، کشته شدن دختر جوانی در کرمان به دست پدرش خبرساز شد. این جنایت در آخرین روزهای خرداد 1399 رخ داد و پدر ریحانه با پرت کردن میله آهنی به سمت دخترش، مرگ او را رقم زد. این جنایت زمانی فاش شد که مادر خانواده و خواهر ریحانه از نبود خواهرشان نگران بودند و زمانی که مادر به پارکینگ خانه رفت و با پتوی خونین و رد خون روبه رو شد با جیغ و فریاد، دختر بزرگ خانواده را باخبر کرد. مادر در اتاق خواب ...
مروری بر رابطه ی برد پیت و جنیفر آنیستون از آغاز تاکنون
...> برد پیت در سخنرانی مربوط به دریافت جایزه اش، جوکی درباره ازدواج گفت که آنیستون به آن خندید. او گفت که بازی کردن در نقش مردی که مواد مخدر مصرف می کند و نشئه می شود، پیراهنش را درمی آورد و رابطه اش نیز با زنش خوب نیست (در فیلم سینمایی روزی روزگاری در هالیوود ) کار سختی بود، زیرا اصلا شبیه من نبود . اما مک اینتایر، عکاسی که از رویارویی پیت و آنیستون در SAG عکس گرفت، درباره جزییات این ...
پدری که با دو فرزندش یک میلیون فالوئر دارند
به گزارش ذاکرنیوز، روزنامه خراسان در ادامه نوشت: در پرونده امروز سراغ پدر پشت سر این صفحات رفته ایم. در این مصاحبه اختصاصی می توانید هم با سرگی اربن آشنا و هم از داستان آزمایشگاه بابا ی او خبردار شوید. سرگی که البته کتاب پرفروشی هم در خصوص فعالیت های علمی با بچه ها دارد، در این گفت وگو از تجربه هایی گفته که می تواند به کار هر پدر و مادری بیاید. پدر پشت سر آزمایشگاه بابا کیست؟ سرگی خودش را این طور معرفی می کند: اسم من سرگی اربن است و پدر پشت سر اکانت آزمایشگاه بابا هستم. من در لیتوانی به دنیا آمده ام. زبان اول من روس ...
آیین نامه اجرایی سازمان زندان ها و اقدامات تأمینی و تربیتی کشور منتشر شد
...، جهت انعکاس به مراجع قضایی و یا هیأت رسیدگی به تخلفات اداری؛ تبصره تأسیس واحدهای دیگری غیر از موارد مذکور در این ماده، از قبیل واحد مبارزه با مواد مخدر، واحد مشاوره و خدمات روانشناختی، واحد ترک اعتیاد (اعم از دولتی و غیر دولتی)، واحد مددکاری اجتماعی، واحد مددکاری قضایی و واحد اشتغال، متناسب با نیازها و در حدود امکانات، با تشخیص مدیرکل زندان های هر استان و تأیید دفتر برنامه ریزی ...