سایر منابع:
سایر خبرها
متهم: به هواخواهی از برادرم مرتکب قتل شدم
قسمت شد. تعدادی از آن ها با برادر من و تعداد دیگری با خود من درگیر شدند. آن ها همه سلاح سرد از جمله شمشیر داشتند و من و برادرم آن لحظه دست خالی بودیم. متهم ادامه داد: به خاطر شغل قصابی شماره ام را به افرادی داده بودم تا برای قربانی کردن گوسفند با من تماس بگیرند به همین خاطر همیشه چاقویم همراهم بود تا اگر برای قصابی جایی رفتم همراهم باشد. آن شب درگیری بالا گرفت و آن ها با سلاح های سردی که ...
برادران هم خون!
زندگی نباشم. من از آن کسانی نیستم که در خانه بنشینم. الان من یک شرکتی دارم که حدود 20 نفر را مشغول به کار کرده ام. شرکت بازیافت شهرداری منطقه 8. خودم روزی 10 تا قرص می خورم، هم قرص اعصاب می خورم، هم برای مغز و اعصاب، به خاطر این ترکش ها، شب ها نمیتوانم بخوابم. اینقدر درد دارم که اگر نخورم، چون قرص های ایرانی هم جوابگو نیست، همه اش خارجیست. من یک دختر دارم یک پسر. حدود هفده هجده سال است که ...
ابوماجد، پهلوان فوتبال اهواز؛ مردی که عاشقی می کند
...، بچه ها قدم عقب کشیدند و تا به خودم بیایم الفرار؛ چند دقیقه ای منتظر ماندم تا گردوغبار بخوابد و بلکه کسی مانده باشد اما به خانه هایشان برگشته بودند. شورت ورزشی سال 1367 بود، حالا کمی اینطرف تر یا شاید هم آنطرف تر؛ 27 ساله بودم؛ خوشتیپ، ورزشکار، دستم هم، قدر خودم به دهانم می رسید؛ از 14 سالگی با آن گِردِ چهل تیکه ی سحرانگیز آشنا شدم، لشکرآباد می نشستیم، دیگر نفهمیدم چه ...
روایتی داستانی از خاطرات روحانی شهید مدافع حرم در یک جرعه دیدار
بردنشان به بیرون از مقر بدون اجازه، خلاف بود. ناراحت بودم. خودم پیگیر شدم و وارد عمل شدم. دیدم بیرون از مقر، بچه ها خاک ریزی درست کرده اند و با موتورها از روی آن خاک ریز پرش می زنند. سراغشان رفتم. جلوی سه چهار تایشان را گرفتم و کشیدمشان کنار. سرشان پایین بود. خجالت می کشیدند و می دانستند کار خلافی کرده اند. داشتم سرو صدا می کردم که دیدم موتور دیگری از خاک ریز پرید. با غیظ نگاهش کردم. دقت کردم. دیدم ...
250 تا 750 هزار تومان ؟
دیدن مادرم می رفتم یا آنان به خانه دایی می آمدند. دو سال از عروسی مان گذشت و زن دایی هرروز ریز اتفاقات اتاق خواب را می پرسید و بعدش آوار زخم زبان بود که بر سرم می بارید. منتظر نوه بودند و من هنوز باردار نشده بودم. سال سوم باردار شدم. فرزندم یک دختر بود که باب میل خانواده دایی قرار نگرفت. چند وقت بعد خبر آوردند که پسردایی عاشق دختر دیگری شده و می خواهد مرا طلاق دهد. به شرط اینکه ...
قتل همسایه به خاطر فلاسک چای
های تخصصی از متهم وی لب به اعتراف گشود و ضمن تشریح ماجرای قتل گفت: حدود سه سال قبل از شهرستان به تهران آمدم تا کار کنم. اینجا به عنوان کارگر ساختمانی کار می کردم و اتاقی هم در یک خانه در جنوب تهران اجاره کردم. اما بعد معتاد شدم و حال و روز خوبی نداشتم. وقتی آن روز زن همسایه به من تهمت دزدی زد خیلی عصبانی شدم، چون فلاسک مال خودم بود، اما همان شب وقتی شوهر زن همسایه به سراغم آمد، چون حال ...
جزئیات جدید و تکان دهنده از پرونده قتل 4 نفر در ایران
امسال به قتل و انجام سرقت از خانه مقتول اعتراف کرد. او گفت: مادرم نظافتچی منزل مقتول بود. پیرزن به علت شکستگی لگن قادر به حرکت نبود. من یک بار که به جای مادرم برای نظافت به خانه او رفتم متوجه شدم مقتول تنها زندگی می کند. به همین دلیل تصمیم گرفتم طلاجات او را سرقت کنم و برای این کار نقشه ای را طراحی کردم. روز هشتم مهر سال 98 با تصمیم به سرقت بردن طلاهای مقتول راهی خانه او شدم. ...
تغییر چهره عجیب ویشکا آسایش/ عکس
جلسه بودن، آقای اسکندری گفتن بیا تو رو گریم کنیم نقش “مرد لاغر اندام” رو بازی کنی. منم از خدا خواسته که اخ جون یک گریم متفاوت و یک نقش متفاوت. خلاصه گریم شدم و رفتم جلوی اقای میرباقری ایستادم. یه جورایی شل و کج هم ایستادم که مثلا مثل خودم نباشم. آقای میرباقری گفتن این کیه؟ اقای اسکندری جواب دادن که برای نقش “مرد لاغر اندام” آوردیمش، گفتن چه عالی قبلا بازی کرده؟ دیگه با این جمله از خنده ترکیدم و خودم رو لو دادم پ.ن: هیچوقت اون نقش رو بازی نکردم دلم هم برای آذر خیلی تنگ شده ...
خاطراتی از عملیات نصر 4 از زبان رزمنده حاضر در آن عملیات
بودند و با همدیگر درددل و از عملیات و نحوه آن صحبت می کردند. ساعت ها گذشت تا اینکه ساعت چهار بعداز ظهر همان روز، تمام نیرو ها را به خط کردند و بعد از سخنان فرمانده گردان برادر کایدخورده و مداحی برادر بهداروند از زیر قرآن گذشتیم. این بین از فرصت استفاده کردم و با محمد چند عکس یادگاری گرفتم. هلی برن به منطقه سپس به صورت ستون یک از بالای تپه که مستقر بودیم به سمت دشت حرکت کردیم. پایین ...
الفبای امید پای تخته سیاه
آموزشی به کودکان کار، سنگ تمام گذاشته است. با توجه به اینکه منطقه 15 محله هایی با بافت فرسوده و کم برخوردار دارد و غالباً در این محله ها خانواده های نیازمند زندگی می کنند، طبعاً در این فضا کودکان کار زیادی به چشم می خورند. در واقع می توان به کودکان کار به عنوان یکی از آسیب های این منطقه نگاه ویژه ای داشت. دکتر مریم محمدی مدیر پایگاه خدمات اجتماعی شهرداری منطقه 15 در این باره می ...
عاملان قتل 2 کارگر جرم خود را انکار کردند
مقابل هیئت قضایی شعبه دهم قرار گرفتند. ابتدای جلسه اولیای دم مقتولان برای متهمان درخواست قصاص کردند و خواستند تا راز قتل و علت آن مشخص شود. در ادامه متهمان یک به یک در جایگاه ایستادند و با انکار قتل از خودشان دفاع کردند. یکی از آن ها گفت: خانه من در نزدیکی کانکسی بود که آتش گرفته بود. آن شب سر و صدای عجیبی شنیدم به همین خاطر از خانه بیرون رفتم و خودم را به کانکس رساندم. وقتی نزدیک کانکس رسیدم ...
من شهروندی با پسماند صفر هستم
را به صفر رسانده اند. مریم بروجردی ، فرهنگی بازنشسته و دبیر کانون محیط زیست سرای محله عباس آباد، یکی از همین شهروندان است که سابقه بیست ساله در فعالیت های محیط زیستی دارد. درباره فعالیت های محیط زیستی و چند و چون پسماند صفر شدنش با او گفت وگو کرده ایم. چگونه توانسته اید عنوان پسماند صفر را کسب کنید؟ مدت ها بود که جزو افراد پسماند صفر بودم، اما خودم را به این معنا و اسم ...
داستان حیرت آور فقر و تباهی در قتل به خاطر فلاسک چای !
برای من خاطره می گفت تا اینکه یک روز از من خواست خاطره ای تعریف کنم. من جو گیر شدم و خاطر قتل را برای او بازگو کردم. پس از این او هر روز از من اخاذی می کرد و می گفت اگر به او پول ندهم راز مرا بر ملا می کند. من مقداری پول داشتم و به او دادم، اما او دوباره هم پول می خواست که با هم درگیر شدیم و راز مرا به پلیس گفت. عذاب وجدان نداشتی؟ عذاب وجدان داشتم به طوری که هر شب کابوس می دیدم، اما از ترس پلیس و اینکه قصاص شوم خودم را معرفی نمی کردم. من در این مدت حتی از سایه ام می ترسیدم. ...
سرقت 11میلیارد تومان سکه پهلوی از مرد آنتیک فروش
به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان ، نخستین روز تیر امسال مرد میانسالی که صاحب مغازه آنتیک فروشی در خیابان ولیعصر تهران است با حضور نزد بازپرس کشیک دادسرای ناحیه 34 تهران از دو مرد به اتهام سرقت سکه هایش به ارزش 11میلیارد تومان شکایت کرد. پرونده به پلیس آگاهی تهران ارسال شد و شاکی در تحقیقات گفت: چند روز قبل یکی از مشتریانم به مغازه ام آمد و خواست برای قیمت گذاری یک پیانو به ...
وقتش که رسید از میوه های درخت بهشتی خورد و شهید شد
سومار با حسن آقا آشنا شدم و بیشتر از یک سال با آن بزرگوار همکاری داشتم. چیزی که می خواهم بگویم باورش سخت است، اما بخشی از آن در بیداری اتفاق افتاده و بخش دیگرش در خواب. منطقه سومار بوته های زیادی داشت، اما درخت نداشت. اتفاق عجیبی افتاد. نه خواب بودم نه بیدار. شاید بشود گفت که مکاشفه ای اتفاق افتاد. ساعت حدود 11 صبح بود. خیلی اهل ورزش و دویدن بودم. داشتم برای خودم روی این تپه های ماهور می ...
اعتراف زنی که شوهرش را به چنگ قاتل انداخت
مزاحمت و بعد شوهرم دخالت کرد و آن موتورسوار نقابدار همسرم را با ضربات چاقو کشت! در ادامه بازسازی صحنه قتل، مجید جوان 29 ساله نیز مقابل دوربین قوه قضاییه قرار گرفت و در تشریح این جنایت شیطانی وحشتناک گفت: حدود یک سال و نیم قبل با رضا (مقتول) در یکی از رستوران های سنتی طرقبه آشنا شدم و با هم به گفت وگو پرداختیم. من از شهرستان آمده بودم و جا و مکان و شغل درستی نداشتم آن شب رضا مرا برای صرف ...
چاقوکشی عطرفروش تهرانی برای مزاحمان دختر جوان
عطرفروش تهرانی پس از اینکه سه مرد جوان را با ضربات متعدد چاقو راهی بیمارستان کرد دستگیر شد و در اعترافاتش گفت به دلیل اینکه آنها برای نامزدم ایجاد مزاحمت کرده بودند درگیر شدم . یک هفته پیش بود که مأموران پلیس امنیت تهران بزرگ در جریان ماجرای چاقو کشی مرد جوانی در یکی از محله های تهران قرار گرفتند. بلافاصله مأموران پلیس امنیت دست به کار شدند و درجریان طرح اقتدار پلیس مردجوان را در ...
میگفت کشورهای اروپایی جای من نیست/ عشق به اهل بیت(ع) او را به سوریه برد
برای شهادت آماده کرده بودم. داعش تعدادشان زیاد بود و بین شهدا می گشتند تا هرکس را که زنده است به اسارت ببرند. نزدیکی های من که رسیدند اتفاق عجیبی افتاد. یک خانمی انگار از کنارم رد شد و چادرش را روی من پهن کرد. داعشی ها از کنارم گذشتند بدون اینکه مرا ببینند. بعد اینکه مطمئن شدم آنها رفته اند به زحمت از جایم بلند شدم و آرام آرام خودم را کشیدم و به سنگر رساندم. این قصه را حمید چندبار برای ...
از فعالیت در نهضت ملی شدن نفت تا کادرسازی برای انقلاب/ تشکیل شورای انقلاب به فرمان امام خمینی(ره)
که گاه به اشتباه محمدحسین بهشتی می نویسند، نام اولم محمد و نام خانوادگی ام ترکیبی است از حسینی بهشتی. در دوم آبان 1307 در شهر اصفهان در محله لومبان متولد شدم. منطقه زندگی ما یک منطقه قدیمی است، از مناطق بسیار قدیمی شهر است. خانواده من یک خانواده روحانی است؛ پدرم روحانی بود. پدرم در هفته چند روز در شهر به کار و فعالیت می پرداخت و هفته ای یک شب به یکی از روستاهای نزدیک شهر برای ...
پدر شهید کاکه جانی: بعد از شهادت پسرم خودم را از چشم مادرش پنهان کردم
...> چند روز گذشت، اما خبری از جواد نبود. پدر می گوید: به اتفاق چند تن از دوستان به سروآباد رفتیم تا از نزدیک پیگیر حال جواد باشیم. در سپاه سروآباد هر جا که می رفتم حرف از آقا جواد و دوستانش بود، اما به محض اینکه به جمع دوستان اضافه می شدم، آن ها حرفشان را قطع می کردند و درباره مطلب دیگری با هم صحبت می کردند. آن روز یک لحظه هم نتوانستم بنشینم و مدام در مسیر مابین بیمارستان، ستاد سپاه و محلی که نیرو ...
قول هومن سیدی به مهران غفوریان برای بازی در قورباغه2
به گزارش تازه نیوز، مهران غفوریان در گفتگو با فریدون جیرانی در برنامه کافه آپارات درباره فعالیت های اخیرش گفت: سه سال و نیم در انتخاب کارهایم سخت گیری کردم و سمت بازی کردن نقش های جدی رفتم و حالا فیزیک و روحیاتم آمادگی تغییر را دارد. دوست نداشتم این تغییر مسیر نتیجه لوسی داشته باشد. واقعا دلم میخواست نقش های متفاوتی بازی کنم و خودم را محک بزنم. در این سه سال و نیم فقط جواب ...
اولین دود را با کمک پدرم گرفتم!
در خانواده کارگری بزرگ شده و به قول خودش هیچ وقت رنگ خوشبختی را ندیده. می گوید: هفت تا خواهر و برادر بودیم و تا کلاس پنجم بیشتر درس نخواندم. پدرم به خاطر وضع مالی بدی که داشت راضی به مدرسه رفتن ما نبود و ترجیح می داد ما همراهش سرکار برویم. از 11-10 سالگی رفتم سرکار و یکی دو سال بعد با تعارف یکی دو تا از دوستانم سیگاری شدم. چهارده پانزده ساله بودم که اولین دود را ...
کارمند جوان پلیس تهرانی را به گلوله بست!
.... هنوز به مورد مشکوکی برنخورده بودم که یک دفعه مردی جوان اسلحه ای بیرون کشید و به سمت من شلیک کرد. من درجا بیهوش شدم و نتوانستم واکنش نشان دهم. من ماه های زیادی در بیمارستان ماندم و بیهوش بودم. پزشکان از زنده ماندنم قطع امید کرده بودند. درحال حاضر هم صورت و بخشی از جمجمه ام را از دست داده ام. متهم 35ساله به نام حمید که کارمند یک وزارتخانه بود، بعد از انجام تحقیقات مقدماتی در شعبه ...
شلیک بی انگیزه مرد معتاد به مأمور پلیس
پارک شدم و در حال گشت زنی بودم. هنوز به مورد مشکوکی برنخورده بودم که یک دفعه مردی جوان اسلحه ای بیرون کشید و به سمت من شلیک کرد. من درجا بیهوش شدم و نتوانستم واکنش نشان دهم. من ماه های زیادی در بیمارستان ماندم و بیهوش بودم. پزشکان از زنده ماندنم قطع امید کرده بودند. درحال حاضر هم صورت و بخشی از جمجمه ام را از دست داده ام. متهم 35ساله به نام حمید که کارمند یک وزارتخانه بود، بعد از انجام ...
هرمز، هنر، گردشگر
تحصیل به فرانسه رفتم و زبان فرانسه خواندم. سال 71 توانستم از انگلیس پذیرش بگیرم و در زمینه نقاشی و تزئینات دیواری و هنر محیطی تحصیل کنم. تا سال 75 در انگلستان بودم و فوق لیسانس و دکترا را به صورت پیوسته خواندم. زمانی که برگشتم علاوه بر تدریس در دانشگاه، راهی منطقه ییلاقی پلور در کنار دماوند شدم. چهار پنج سال به همراه خانواده در دل طبیعت پلور و درون یک چادر زندگی کردیم. در آن چهار پنج سال به واسطه ...
شلیک به مامور پلیس تحت تاثیر مواد مخدر
.... برای اینکه خانواده ام متوجه اعتیادم نشوند به پارک می رفتم و مواد می کشیدم. آن روز با دیدن مامور پلیس نمی دانم چرا دست به سلاح شده و به سوی او شلیک کردم. باور کنید حال طبیعی نداشتم که دست به این کار زدم. حالا هم طلب بخشش دارم. متهم درباره حمل سلاح نیز گفت: چند سال قبل در سفری که به غرب کشور داشتم این سلاح را خریدم و نمی دانم چرا آن روز با خودم بیرون آوردم. فکر نمی کردم مسلح باشد و شلیک کند. قصد کشتن مامور پلیس را نداشتم و تحت تاثیر مواد مخدر شلیک کردم که حالا درخواست بخشش دارم. پس از دفاعیات متهم، قضات برای تصمیم گیری وارد شور شدند. گروه حوادث روزنامه جام جم ...
هرگز فکر نمی کردم روزی معتاد شوم/ افیون باعث شد روی پدر و مادرم دست بلند کنم
وابستگی من به موادمخدر بیشتر می شد طوری که حتی نمی دانم از چه موقع و چطور به هروئین نیز اعتیاد پیدا کردم و دیگر تریاک تسکینم نمی داد. احمد درباره روند زندگی خود در دوره اعتیاد گفت: در آن دوران از نظر تحصیلی وضعیت خوبی نداشتم؛ اما به خاطر خانواده ام و اینکه آنها از وضعیت من باخبر نشوند محبور بودم واحدهای درسی را بگذرانم. این معتاد بهبود یافته گفت: وقتی به خانه می رفتم و پدر و ...