پاره هایی از زندگی متفکر احیاگر حسن رحیم پور ازغدی
سایر منابع:
سایر خبرها
خطای پنجه سعید معروف را در 15 سال فقط یک بار از او دیدم!
پروسه ای برای انتخاب آلکنو بود، اول حرف این بود که کولاکوویچ باید می رفت، چرا که با شیوع کرونا و لغو همه مسابقات،6 ماه خبری نبود و باید برای هیچی حقوق به او می دادند، بنابراین فسخ قرارداد با کولاکوویچ منطقی بود، بعد حرف ادامه کار با مربی داخلی و خارجی پیش آمد. من با اینکه مربی ایرانی را می پسندیدم، اما کمیته فنی با هدف صعود تیم ملی به جمع 8 تیم اول المپیک رای به مربی خارجی داد. هیات رئیسه هم ...
گزارش میدانی | چرایی نه به صندوق رای در دیار رئیسی
کاندیداهای انتخابات تایید صلاحیت می شدند صندوق رای کارکرد واقعی خود را از دست داده است . بهروز که شغلش رانندگی اتوبوس بین شهری است درباره ی شرکت در انتخابات می گوید: این همه سال شرکت کردیم چه شد؟! همه اش وعده می دهند. با رای دادن بدهی های این لکنته تمام می شود؟ بچه ام با سی سال سن می تواند به خانه بخت برود؟ با رای دادن من چه چیزی درست می شود؟ . از او می پرسم که اگر چه اتفاقی می ...
قول حاج قاسم سلیمانی به حسن باقری چه بود؟
دفاع مقدس داشتیم. در این شرایط در کمتر از 1 سال حاج قاسم لشکر ثارالله را تشکیل می دهد. این لشگر خالق حماسه های بی نظیر در دفاع مقدس است. اهل خودنمایی نبود! در همه سال هایی که ایشان را درک کردیم، یک بار خاطرم نیست که حاج قاسم خاطره ای گفته باشد و اشاره کند که من این کار را انجام دادم، بلکه همیشه می گفت دیگران انجام دادند. در زلزله بم فاجعه بزرگی رخ داد، هر کس وارد بم می شد نمی دانست ...
جلوه های ایثار از دفاع مقدس تا راه اندازی بخش پیوند کبد/ جانبازی که دلش را به حضرت ابالفضل(ع) پیوند داد
مستثنی نبود و به قول خودش 8 بار تا اتاق عمل رفته و برگشته بود. می گفت: انگار دست و پای یک گوسفند قربانی را می بندند و به قربانگاه می برند و دوباره دست و پایش را باز و آزادش می کنند. هشت بار از زیر قرآن رد شده بود؛هشت بار از همه حلالیت گرفته بود؛ هشت بار از همه التماس دعا کرده بود؛ 8 بار برای آخرین بار با بچه هایش خداحافظی کرده و مهدی کوچکش را بوسیده بود؛ هشت بار شب هایی را که هرگز صبح ...
محسن اسماعیلی: باید نگاه رسانه ملی به عاشورا تغییر کند
...، کما اینکه مسلم را کشتند. استاد دانشگاه تهران با بیان اینکه هیچ کدام از این دو وجه قابل قبول نیست، زیرا حضرت(ع) بارها خبر از شهادت خود دادند، تصریح کرد: صاحب جواهر هم گفته است که عاشورا از اسرار ربانی و علم پنهان الهی است و تأکید می کند که عمل امام حسن(ع) قابل الگوبرداری نیست. البته نگاه متفاوتی هم داریم و آن اینکه امام(ع) طبق تکلیف و وظیفه هر مسلمانی عمل کرد، ولی حسین(ع) انجام داد ...
اگر سنگرها حفظ نشود کربلای دیگری پدید می آید
به مولا تحمیل شد؛ خوارج در عاشورا می گفتند چون پدرت با این استدلال کافر است، خودت هم کافری. دشمن گاهی از آدم های خودی برای جنگ روایت ها استفاده می کند. وی ادامه داد: معاویه هزاران سکه برای جاعلین روایات خرج می کرد که منافق را مؤمن و مؤمن را منافق جلوه دهد، امروز ما یک بار دیگر بعد از حکومت امیرالمؤمنین جنگ روایت ها را در انقلاب و دفاع مقدس می بینیم؛ سنگرها را حفظ کنیم وگرنه کربلای ...
گفتگو با دکتر حسن انصاری، استاد دانشگاه و پژوهشگر درباره پژوهش های مرتبط با قیام عاشورا
با یزید را تکرار کرد، امام حسین (ع) با جدیت تمام و بدون کوچک ترین عقب نشینی جواب داد: إنا لله و إنا إلیه راجعون و علی الاسلام السلام إذا بلیت الأمة براع مثل یزید. یا مروان، أترشدنی لبیعة یزید و یزید رجل فاسق؟ لقد قلت شططا من القول و زللا و لا ألومک/ اگر امت اسلامی به سرپرستی مثل یزید مبتلا شود با اسلام باید وداع کرد. ای مروان، مرا ارشاد و راهنمایی به بیعت با یزید می کنی، درحالی که او مرد فاسقی است ...
اولین سیاه پوشان عزای حسینی چه کسانی بودند؟
امام حسین (ع) سید و سالار شهدا و یارانشان و نشان دادن حزن و اندوه نسبت به این ظلم به امام شیعیان لباس مشکی تن می کنند و محلاتشان را سیاه می بندند، کما اینکه همه ما ایرانیان از دوران باستان هم با از دست دادن عزیزانمان لباس سفید به تن نمی کردیم و یا به دلیل احترام گذاشتن به خانواده عزیز از دست داده تا چهل روز مشکی بر تن داریم. خانواده ها در این ایام که می خواهند منازل و محلاتشان را مزین به ...
اسراری از گورستان جن ها ؛ این قبرستان کجاست؟
؟ چرا قبرستان غول ها نه؟ سوال بعدی که در جواب این مردمان به ذهن ما خطور میکند این است که چرا آن ها گفتند قبرستان جن؟ چرا اصلا نگفتند این قبرستان برای بیگانه ها است و یا غول ها آن ها را ساخته اند؟ باید بدانید که گفته شده جن ها می توانند اجسامی با وزن 500 تن را به راحتی آب خوردن جا به جا کنند و برای همین بوده که آن ها اینگونه جواب سوالات را دادند! مردمان محلی بر این ...
حسن روشن : دیگر به سیم آخر زده ایم ؛ این استقلال را منحل کنید
حسن روشن درباره شرایط این روزهای استقلال و تجمع هواداران این تیم اظهارات جنجالی و مهمی مطرح کرده است که مشروح آن را در زیر می خوانید: آقای روشن! به نظر شما تجمع هواداران مقابل باشگاه استقلال در این روزها کار درستی است؟ حسن روشن گفت: به نظر من الان صلاح نیست. چون همه بلاتکلیف هستند. هنوز سجادی مشخص نیست وزیر می شود یا نه! به اعتقاد من هواداران باید صبر کنند. من نمی ...
روایتی از شهیدمجید داوودی راسخ؛ برادر صد ساله رزمندگان
مجید هم بیشتر، پای که روی زمین می کشید و کوتاه شده بود، اما همه حرف فرمانده باز حضور در جبهه بود و بالاخره هم برگشت..من نمیدانم ما شهیدی مثل مجید داریم که در از ابتدای جنگ در منطقه حضور داشته و بعد هم مجروحیت شدید و اسیر بشود و دوباره به منطقه برگردد و بالاخره مزد این همه اخلاصش را بگیرد و شهید بشود اما مجید اگر تنها نمونه نباشد، بی نظیر بود. مجید داوودی راسخ بالاخره در اوایل سال 65 وارد ...
نویسنده کتاب طنز تدبیرهای کلیدی برای موفقیت دولت را نقد کرد
شده که با مطالعه آن درس های عجیبی از زندگی می گیرید. گفتگو با آقای امین صالحی نویسنده کتاب تدبیر های کلیدی خواندنی است که در ادامه خواهید دید: ایده اصلی این کتاب حدود یک سال پیش در باشگاه طنز انقلاب مطرح شد. اصل ایده این بود که در این سال آخر دولتی که نام تدبیر و امید را به خودش داده، بد نیست مجموعه ای از عملکرد واقعی این دولت در حوزه های مختلف در قالب یک یا چند کتاب منتشر ...
نیم نگاهی به کتاب های آزادگان کرمانی در اسارت| از شهسوار تا بچه های حاج قاسم
در آن فرصت سازی کرد نه فرصت سوزی؛ مقاومت 3 و نیم ساعته امیرهوشنگ شاه پسندی از اسرای کرمانی که یک هزار کابل بر بدن او نواخته شد و سپس با اتوی داغ یکی از پاهای او را جزغاله و پای دیگرش را مانند گوشت بریان تاول زده ساخت را چگونه باید روایت کرد؟ با کدام واژه و عبارت؟ سردار محمدرضا حسنی سعدی، مدیرکل سابق بنیاد شهید و امور ایثارگران استان کرمان که خود سه هزار و 35 روز در اسارت بوده و همان جا ...
درباره مسجد شقاء محله مسلم مشهد
... عزاداری در حکومت نظامی حاج غلامحسین که به قول خودش بچه مسجد و بزرگ شده آنجاست، در ادامه از شب های باصفای احیا در مسجد شقاء یاد می کند: دور تا دورش مزرعه بود و کشتزار. مردم قلعه به 20خانوار هم نمی رسیدند. آن روز ها همه چیزش خوب بود، اما شب های احیای ماه مبارکش چیز دیگری بود. آن شب ها کسی در خانه نمی ماند. مسجد غلغله آدم بود و تا داخل ایوان چوبی هم آدم می نشست. زمستان و تابستان هم ...
اوضاع خانه و زندگی یک فرمانده بزرگ جنگ
چند تا از بچه های قرارگاه آمدند. حاجی با دیدن آن ها گفت: شما دست از سر من برنمی دارید. اینجا رو چطور پیدا کردید؟ یکی از بچه ها گفت: حاجی نیروی نصرت، اون هم از نوع مهندسی یعنی همین دیگه. بعد گفتند: یک مسلسل بی صدا آوردیم تا شما ببینی و نظر بدی. علی گفت: خب، حرف حساب جواب نداره. بچه های نصرت هستید دیگه. امتحان کنید ببینم چی ساختید؟ گفتند: نه بابا اینجا که ...
روایت طَف | پلک هفتم، قرآن جیبی
می کرد، مثل همه مادرهای جهان، آنگاه که دست روی چانه و لب پایین طفل بالا و پایین می کرد و ته دلش ضعف می رفت و نرم می خندید. زن با همه وجودش آرزو داشت یک بار پسربگوید: بابا. روزدهم بود، آفتاب خنجر می کشید به چهره ها و عطش بود که به تازیانه می زد برجگرها. طفل بی تاب بود ودر همه دشت یک انشگت دان آب نبود که به حلق بچکاند طفل را. زن خیمه به خیمه می گشت و هروله می کرد. پدرم می گفت ...
شهیدی که دوست داشت گلویش مثل امام حسین(ع) بریده باشد
اگر با خودت بیاوری اش می توانم همه جای سوریه شما و بچه ها را با خودم ببرم. بی زحمت کارت را از همسرش بگیر... آخرین پیامک اش این بود می مانید یا بر می گردید؟ خانم عطایی می گوید: حرف آقا مرتضی را قطع کردم و گفتم اصلا از من نخواه، روی این کار را ندارم. ظاهرا همان موقع یکی از دوستان آقا مرتضی حرف هایش را شنیده بود و بعد از پیگیری، کارت را برای ما صادر کرده بودند. شب را در منزل شهید ...
تنها جرم سیداحمد دفاع از حرم بود!
حال خوبی نداشت. یک موقعی به سید مصطفی گفته بودند که بابات اینطور شده، ولی من می گویم نه مامان! دروغ است؛ الکی می گویند! چون حالش خوش نیست، حتی خبر نداده ایم که پدرش شهید شده. **: یعنی خبر ندارد؟ پسر شهید: نه؛ جون حال مساعدی ندارد. ممکن است آسیب بیشتری ببیند. همسر شهید: غیرمستقیم بهش چیزهایی گفتیم ولی مثلا چند بار می گوید فلانی گفته اینطور شده، راست است یا دروغ است ...
اسارت ما را استاد تبدیل تهدید ها به فرصت کرد
اینجا به محسن- ابراهیم- اسماعیل معروفم چون عراقی ها اسم پدر و پدربزرگ را بعد اسم می گویند. گفت: شما همه چیز را بگویید، من می نویسم و اگر زنده بمانی می آیم و پیدایت می کنم و مجله را بهت می دهم. من شروع به صحبت کردم و گفتم: اینجا هر روز چند نفر را می برند و شکنجه می کنند. هر بار 10 نفر را می برند و دو نفر را برمی گردانند! و... خبرنگار فرانسوی بعد از شنیدن حرف هایم گفت: دور هم جمع شوید ...
مثل قاسم درپی ترویج باورهای اسلامی میان نوجوانان است
ها بازسازی کردیم. به نظرم آشنایی با این فضا به برخی بچه ها انگیزه می دهد که مثلا دنبال مداحی بروند؛ از کارهای بد فاصله بگیرند و به خوبی ها سوق پیدا کنند. به گفته کوثرطلب این برنامه در 14 قسمت 57 دقیقه ای تهیه شده که از ابتدای محرم هر شب ساعت 20 روی آنتن شبکه امید رفته است و تا شب سوم امام حسین (ع) پخش می شود. دو قسمت از این برنامه شب ششم محرم مصادف با شب حضرت قاسم (شب نوجوانان عاشورایی) پخش شد. ...
یکی بود، یکی 2364 روز نبود!
و زندگی ساده ای در شهرستان ابوزیدآباد شهر کاشان دارد. قطعاً خیلی حرف ها برای گفتن دارد، اما زیاد اهل حرف زدن نیست و به اصرار، با صدایی گرفته لب به سخن باز می کند و با لهجه شیرین کاشانی تا جایی که یادآوری خاطرات نه خیلی خودش را اذیت کند و نه همسر و دخترش زهرا را که کنار ما نشسته بودند و آن ها هم موفق شده بودند بعد از این همه سال، بخشی از خاطرات حاج حسین را بشنوند، تعریف می کند: سال 13 ...
ماجرای مدیر فعلی صداوسیما که برایش مجلس ختم گرفته بودند
بسیار بالا و کار بلد و انسانی صادق، پاکدست، مهربان، متواضع و نجیب و شریف است. او هر جا که هست بدانجا اعتبار می بخشد. در اخلاق و حریت و آزادگی کم نظیراست او اسوه و الگوی قهرمان واقعی ایران است درست مثل شهید بزرگ حاج قاسم سلیمانی. قدر آنان را بدانیم. *بازنشر مطالب شبکه های اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکه ها منتشر می شود. ...
دوست داشتم حاج قاسم اولین مخاطب کتابم باشد
اینکه این افراد مسیحی هستند یا سنی یا شیعه، مهم نبود؛ مهم این بود که زن و بچه مردم در چنگال یک غده سرطانی نباشند. خواهشم از تمام عزیزان که مخالف این تفکر و ایستادگی اند این است که این کتاب را و امثال آن را لطفاً مطالعه کنید و خود را جای مصاحبه شوندگان کتاب بگذارید. دختر شهید حاج قاسم سلیمانی افزود: در اینجا جا دارد که بنده به روح مطهر همه شهدای مدافع حرم درود بفرستم و از خداوند بخواهم که ...
ره توشه محرم (7)؛ پیوند حماسه و عرفان در سیره و مکتب شهید حاج قاسم سلیمانی
...> ایشان همواره در درون و بیرون مشغول جهاد بود و افزون بر انجام واجبات عبادی، به مستحبات نیز توجه ویژه ای داشت. یکی از مداحان معروف در وصف عبودیت و جهاد درونی این شهید بزرگوار می گوید: قرار بود در کربلا دعای عرفه بخوانم. تلفن همراهم زنگ خورد. شماره ناشناس بود. گوشی را جواب دادم. حاج قاسم پشت خط بود. بعد از کلی تعارف و عذرخواهی گفت: می شود اگر خسته نیستی و اذیت نمی شوی، بیایی و برایمان روضه ...
ماجرای من، محمدباقر و قاضی
، مجوز گرفتن غذا را به آنها داد، تمام آن را خوردند. یک نفس، گاهی آن را که قورت می دادند، از روی خجالت به مردم می نگریستند. یکی که نامش را نمی دانم با لهجه محلی شان از زن تشکر کرد. از آن عبارت های اصیل فارسی. از آن تعابری که در زبان دری یافت می شود و چه حیف که یادم رفته چه گفته بودند. چند دقیقه ای که گذشت، قاضی صدایشان کرد. ترسیده، به بپا خواستند. داخل اتاق رفتند. نیم ساعت بعد که بیرون ...
پاسخی به چرایی شکل گیری انقلاب/ خاطراتی از انقلاب بدون جهت گیری
کتاب در واقع فیش هایی برای پاسخ به چند سوال است که در همه سال های جوانی نگارنده با او همراه بوده است و در سال های اخیر از مهمترین دغدغه های ذهنی اش بوده اند؛ برای مثال مردم برای کدام هدف انقلاب کرده اند. ارزان شدن کالاهای اساسی، آزادی، دین. مگر دین نداشتند، مگر آن گونه که گفته می شود در رفاه و آسایش نبوده اند. اساسا رهبر انقلاب چه دورنمایی از حکومت آینده برای مردمش تصور کرده بود؟ حرف هایش درباره ...
ماجرای خواندنی عجیب ترین خانواده تاریخ
تا حالا فقط از من شنیدن که چیزی به اسم نون وجود داره. دخترا خوب بلد نبودن حرف بزنن، تو عمرشون آدمیزاد ندیده بودن. زمین شناسای کنجکاو نخواستن اذیتشون کنن و عقب کشیدن. در چند ماه آتی چند بار دیگه میان به اینا سر میزنن. کم کم راز این خانواده رو فهمیدن. یک خانواده ارتدوکس مسیحی بودن که نه از تزار دل خوشی داشتن و نه از بلشویک ها (حزبی که لنین رهبرش بود). وقتی بلشویک های آتئیست سر ...
کانون پرورش فکری به جایی برای نان درآوردن تبدیل شده است/ فاجعه فروش چاپخانه ها در مدیریت قبلی
که کانون در اختیار او گذاشت فیلم ساز شد و در سطح جهانی درخشید و چه بسیار انسان هایی که به واسطه بسترسازی کانون به موقعیت های فرهنگی و ادبی دست یافتند. حیف از آن رنج ها و زحمت ها. آن سال ها چه بعد و چه قبل از انقلاب با عشق و علاقه کار می کردیم. اما بعد ها پای افرادی که به کانون باز شد که از همه جا بی خبر بودند و صرفا کانون تبدیل شد به جایی برای نان درآوردن. متاسفم برای کانون و کسانی که ...
آیین یادبود علی سلیمانی برگزار شد/ درخواست برای ادای نذر هنری
رواق شهادت حوزه هنری برگزار شد. این مراسم با قرائت کلامی چند از قرآن کریم و اجرای سید جواد هاشمی آغاز شد. هاشمی در ابتدا با بیان خاطره ای از علی سلیمانی او را هم منتقد خوبی معرفی کرد و هم نقد پذیر دانست و گفت: علی خاص بود و اندیشه ای ناب داشت. خیلی ها طی سال گذشته در عرصه تئاتر و هنر ما را در این دنیا تنها گذاشتند و دار فانی را وداع گفتند، اما رفتن علی جور دیگری بود و همه ما را ...
حکایت نیروهایی که به اسارت منافقین درآمدند
توانیم درست کنیم. مسوول طرح عملیات و بچه های اطلاعات عملیات هم آمده بودند. مثل این که آن بچه ها بیشتر از ما احساس مسوولیت می کردند. بعد از نماز صبح گفتیم: امروز خیلی کار داریم، استراحتی کنیم و هوا که روشن شد، شروع کنیم. من در همان اتاق فرماندهی خوابیده بودم. آقای سید عباس گلزار که بچه گیلان و مسوول اطلاعات عملیات بود با یکی از معاونین اطلاعات عملیات که بچه آمل بود و آقای طاطیان قبل از ما رفتند تا ...