سایر منابع:
سایر خبرها
شهیدی که پیشتاز دفاع از حرم بود
لحظه می ایستاد و با منطق پاسخ می داد. برخی از اقوام برخورد سختی با شهید داشتند اما اصلا کوتاه نمی آمد و فرقی نداشت چه کسی بخواهد در این مورد حرفی بزند، در هر صورت با منطق و دلیل حرفش را می زد و از آقا دفاع می کرد. خیلی دوست داشت به دیدار آقا برود. یک بار هم اوایل استخدامش رفته بود؛ اما به خاطر شلوغی حالش بد شده بود و نتوانسته بود خوب استفاده کند و از این بابت خیلی ناراحت بود. دیدار هر ساله ...
همه پسرانم رزمنده بودند 2 شهید و 3 جانباز
سرویس ایثار و مقاومت جوان آنلاین: چندی پیش بود که خبر تفحص و شناسایی شهید مفقودالاثر نورمحمد مهدی ئی در فضای رسانه ای مخابره شد. شنیدن این خبر باعث شد تا با حمیده شاه حسینی مادر 91 ساله شهیدان علیرضا و نورمحمد مهدی ئی همکلام شویم تا از زندگی، شهادت و روز های مفقودالاثری دردانه های شهیدش برایمان بگوید. زندگی این بانوی روستایی پر بود از خاطره و حرف های شنیدنی. حمیده شاه حسینی از سفارش شهید ...
اصابت بلای آسمانی بر سر توهین کننده به مدافعان حرم!
محلات رفته بود اما دوبرادر دیگرش پذیرای ما بودند و در طول گفتگو کنار ما نشستند تا روایت مادرشان را به طور کامل بشنوند. خانم شریفی بی هیچ کم و کاستی برای ما از عاشقانه هایش با جوانی گفت که چند سال بعد، همه دار و ندارش را گذاشت تا برای دفاع از حرم به سوریه برود. جوان عاشقی که مال و البنون ، مانعش نشدند و نتوانستند تصمیمش را عوض کنند... **: هود مال خودِ خانه بود؟ همسر ...
علی شلمچه مدیرکانون فرهنگی مسجدی که نام آوازه شد
خرج می کرد . می گفت :" اگر کار برای خدا باشد، خدا برکتش را در تمام لحظات زندگی جاری می کند ." وی ادامه داد: اعزام به سوریه برای یک روحانی که سوابق نظامی نداشت به همین راحتی نبود . تصمیم گرفت با پاستورت یک افغانستانی و هویتی دیگر راهی شام شود . از اعضای فاطمیون شد و به یاری همان پاسپورت افغانستانی سال 1393 به سوریه اعزام شد . رزمنده جبهه مقاومت خاطرنشان کرد: پنج هفته از حضورش ...
روایتی از زندگی شهید نور خدا موسوی
تنگی نفس شدیدی که داشت پزشکان معالج، دیدار با این سید لرستانی را منع کردند و همسرش از همه مردم ایران التماس دعا داشت تا حال سید نورخدا بهبود یابد؛ اما سرانجام پس از سال ها جانبازی، در شب رحلت پیامبر اکرم (ص) و شهادت امام حسن مجتبی (ع) این شهید زنده لرستانی به آسمان پر کشید و به هم رزمان شهیدش پیوست، حال خانه ای که نورِ خدا در آن پیچیده بود و نفس های پدر دلگرمی زهرا و محمد شده بود بی فروغ شد و ...
اگر واقعیت های جنگ بازگو نشود دشمن آن را تحریف می کند
تپه ها جاده ای بود که باید از آن عبور می کردیم؛ چند سال پیش برای بازدید آن جا رفتم، خاطراتی را بازگو کردم، همه جمع شدند و گفتند ما که اینجا زندگی کردیم این موارد را نمی دانستیم باید گفت به اندازه هر رزمنده ای در رابطه با دفاع مقدس حرف و خاطره است. من 48 ساعت آنجا فرمانده دسته بودم. فاصله ما با عراقی ها 150 متر بیشتر نبود، زمانی که خاطرات را تعریف می کردم گفتند بیا و محل سنگرها را ...
سفر خانوادگی نخستین گروه زندانیان نیازمند به همت بنیاد کرامت رضوی/ وقت ملاقات در حرم ثامن الحجج (ع)
برایم تعریف می کند: آرزوی دیدن مشهد را به خواب هم نمی دیدم، از لحظه ای که چشمم به گنبد آقا افتاد و در همه لحظات زیارت، 100 بار با خودم گفتم که من کجا و زیارت امام رضا(ع) کجا؟! و هر بار خدا را شکر کردم... . آمدم ای شاه، پناهم بده یک ماجرای شنیدنی را هم بازگو می کند: یک بار از تلویزیون زندان، حرم امام رضا(ع) را نشان می داد، یک لحظه از ته دلم به حضرت رضا(ع) وصل شدم و خطاب به ...
مرگ زن جوان در شلیک اشتباه پلیس اهواز / همسر ساناز: کجای دنیا سارق مسلح با زن و بچه به سرقت می رود؟/ ...
ساناز، تنها همسرم نبود همه زندگی ام بود.چندسال پیش که به خواستگاریش رفتم با عشق تمام ازدواج کردیم .ثمره این عشق پسر سه ساله ام آریو برزن است که یک ماه است بی مادر شد ه است. کاش آن روز از خانه بیرون نرفته بودیم. همسرم دخترعموی من هم بود. ساناز فقط 29 سال داشت...
فتح الفتوح حق بین در نبل والزهرا/نظرحاج قاسم درباره عملیات
، چیزی باقی نمی ماند، چندین بار شاهد این بودم که حاج آقای حق بین از درآمد شخصی خود به کارکنان کمک کردند. * مدیر شجاع در صحنه نبرد این شهید والامقام عمری را عزتمندانه و شرافمندانه زندگی کردند، ایشان در همه حال دغدغه حل مشکلات نیروها را داشت، شهید حق بین، مدیری شجاع در صحنه های نبرد بود، اینجانب چندین دوره توفیق داشتم که در سوریه همراهشان باشم. به سردار حق بین می گفتم، همیشه فکر می ...
تصاویر/ بهترین رقص ها در سینمای ایرانی مربوط به کدام فیلم است؟ + فهرست
از مشکلات و وابستگی های خانواده، با نظر برادرش مرتضی می خواهد با یک مرد افغانستانی ازدواج کند و از خانه برود، دو روز مانده به بله برون، با مسایل خانواده خود روبرو می شود. خانواده ای که نسل به نسل معتاد و موادفروش بوده اند و حالا با تدبیر برادر بزرگتر خانواده قرار است تغییراتی در این روند به وجود بیاید. اما هیچ کس با این تغییر موافق نیست و مدام جدال و بحث در خانه جریان دارد. در ...
مرگ زن جوان در شلیک اشتباه پلیس اهواز / همسر ساناز: کجای دنیا سارق مسلح با زن و بچه به سرقت می رود؟
...، تنها همسرم نبود همه زندگی ام بود.چندسال پیش که به خواستگاریش رفتم با عشق تمام ازدواج کردیم .ثمره این عشق پسر سه ساله ام آریو برزن است که یک ماه است بی مادر شد ه است. کاش آن روز از خانه بیرون نرفته بودیم. همسرم دخترعموی من هم بود. ساناز فقط 29 سال داشت... به گزارش ایلنا، گفته های بالا بخشی از روایت میلاد محمدیان جوان 34 ساله اهوازی درباره حادثه ای است که روز نهم مهرماه امسال برای ...
ماجرای ترور مجدد الکاظمی نخست وزیر عراق
پیوسته است. وی همان زمان با دختر مهدی العلاق از رهبران حزب الدعوه ازدواج کرد. از این رو به عنوان چهره نزدیک به حزب الدعوه شناخته شده است. الکاظمی تا سال 2016 از جایگاه ممتازی در ساختار حاکمیت عراق بهره مند نبود تا اینکه در این سال با حکم حیدرالعبادی نخست وزیر پیشین عراق به ریاست سرویس اطلاعاتی عراق انتخاب شد. الکاظمی همچنین بنیاد گفتگوی انسان دوستانه از بغداد تا لندن را مدیریت ...
اخبار حوادث امروز (15 آبان 1400) از حکم اعدام زن و مرد متاهل بخاطر زنای محصنه تا مرگ هولناک زن خوزستانی ...
اشتباهی پلیس ساناز، تنها همسرم نبود همه زندگی ام بود.چندسال پیش که به خواستگاریش رفتم با عشق تمام ازدواج کردیم .ثمره این عشق پسر سه ساله ام آریو برزن است که یک ماه است بی مادر شد ه است. کاش آن روز از خانه بیرون نرفته بودیم. همسرم دخترعموی من هم بود. ساناز فقط 29 سال داشت... بازی مرگبار دختر 1.5 ساله با جاروبرقی در اراک دختربچه 1.5 ساله اراکی در حین بازی با جاروبرقی ...
عارف جبهه ها
تهران نیز به خاطر اینکه حق دوستی را ادا نکردم با کمال شرمندگی عذرخواهی می کنم و از همه آنها حلالیت می طلبم . مصطفی تحصیلات حوزوی را ادامه داد ولی شوق شهادت به او اجازه نداد تا در حوزه بماند. به جبهه رفت و این بار در هجدهم تیر ماه سال شصت و شش در عملیات نصر پنج در ماووت عراق تیری به گلویش خورد و شربت شهادت را نوشید. پیکر مطهرش را در قطعه بیست و نهم بهشت زهرا به خاک سپردند. در ذیل بخشی از ...
شلیک اشتباهی پلیس به یک زن!
...، تنها همسرم نبود همه زندگی ام بود. چندسال پیش که به خواستگاریش رفتم با عشق تمام ازدواج کردیم. ثمره این عشق پسر سه ساله ام آریو برزن است که یک ماه است بی مادر شد ه است. کاش آن روز از خانه بیرون نرفته بودیم. همسرم دخترعموی من هم بود. ساناز فقط 29 سال داشت... به گزارش ایلنا، گفته های بالا بخشی از روایت میلاد محمدیان جوان 34 ساله اهوازی درباره حادثه ای است که روز نهم مهرماه امسال ...
55 مدافع حرم از یک فامیل افغانستانی/ ابوسجاد حتی بعد از شهادت لبخند می زد
مجازی عکس بابا را دیده اند که شهید شده! گفتم: خیلی اعتماد نکن. اما مادرم نمی پذیرفت و می گفت: پس چرا جواب تلفن را نمی دهد؟ بالاخره متوجه شهادت پدرم شد. سه چهار روز در حلب درگیر بودیم و منتظر بودیم راه باز شود و به دمشق برگردیم. بعد از این مدت با پیکر پدرم به ایران رفتیم. من در سوریه همه گریه هایم را کردم تا پیش خانواده گریه نکنم، اما لحظه مواجهه با مادر و خواهر و برادرانم خیلی برایم سخت بود. ...
این دانش آموزان گلچین شدند/ روایتی از شهید دانش آموز دفاع مقدس تا شهید علی لندی
لحظه لحظه اش با شهید سپری شده بود در این باره در گفت وگو با فارس، اظهار می کند: بعد از فراگیری آموزش ها از سال 63 در سن 15 سالگی راهی جبهه شدیم، در سال 64 برادرم مجروح و جانباز شد به همین دلیل چند ماهی را در بیمارستان سپری کرد؛ البته طی این مدتی که در بیمارستان مشغول درمان بودند تمام فکر و ذهنش جبهه و جهاد بود؛ با وجود اینکه هنوز به بهبودی کامل نرسید اما باز هم راهی جبهه شد. 30 اسفند ماه ...
دبیرستان ابن سینا و مرور خاطرات دانش آموزان شهیدی که هر کدام در مقام استاد بودند
سماوات هنرمندی به تمام معنا و دانش آموزی درس خوان بود، یک شب در منطقه شب قبل از عملیات با من خیلی صحبت کرد به من گفت امشب دیگر شب رفتن است اما حرف او را جدی نگرفتم، آن شب در عین حال که حرف هایش را می زد طنز خودش هم سر جا بود. در پادگان شروع کرد به کشیدن یک نقاشی روی دیوار؛ دو نخل، دو تپه، طلوع آفتاب و یک تابوت کشید و آن را با زنجیر و دو تا میخ به زمین وصل کرد، گفتم علی اصغر این چیست که کشیدی تابوت را ...
همه کاره و هیچ کاره
برای دوست قدیمی اش که من باشم، تعریف کند. گفت بعد از اینکه رستوران را تعطیل کرده و تمام وسایلش را به قیمت دست دوم فروخته است، با همان پول یک خیاطی زده و حالا از اوضاع کسب وکار راضی است. با تعجب پرسیدم: پس حسابی برای خودت تاجری شدی خانوم؟ حتماً وضعت باید خیلی خوب باشه. ماشاءالله فقط در این سال ها کار کردی ، ولی وقتی گفت مستأجر است و برای اضافه کردن بهای اجاره خانه دنبال وام است، خشکم زد. انتهای همه ...
کارنامه آمریکا علیه ملت ایران و جامعه اسلامی ننگین است
بوده است. حفظ حریم همه مراجع و این بزرگمرد واجب است. خاتمی در ادامه با اشاره به اقدام سپاه پاسداران در ناکام گذاشتن دزدی دریایی آمریکایی ها بیان کرد: قهرمانان نیروی دریایی سپاه پاسداران بار دیگر از ملت ایران حمایت کرده و آمریکایی ها را تحقیر کردند. این حرکت نشان داد که آمریکا و ارتش آن در خانه عنکبوتی به سر می برد. ساقط کردن پهپاد آمریکایی، دستگیری متجاوزان آمریکایی در دریا و حمله به عین ...
به هود آشپزخانه هم رحم نکردند! + عکس
! رفتم با گریه در صاحبخانه را زدم، گفتم حاج خانم هود آشپزخانه نیست! این را که گفتم سر من داد زد و گفت که هر جا کردی خودت کردی. الان یواش یواش همه وسایل خانه تان را می دزدی بعد می آیی به من می گویی؟ این حرفش من را خیلی ناراحت کرد. گفتم نزدیک به یک سال است که ما مستاجر شما هستیم، ما خانه تان را دو ساله قرارداد کردیم. چطور تو همچین حرفی می زنی؟ مگر ما را نمی شناسی؟ این را که گفت، گفتم می روم ازت شکایت ...
همسایه آمریکایی ها مدافع حرم شد!
حواست می بود. این حرف توی سرم بود و گفتم بیا برویم آزادشان کنیم. ولی می شد برگردم عقب تر و یک قاچاق بر دیگر پیدا کنیم، ولی چون گفتم مسئولیت اینها پای من است، گفتم اینها را پیدا کنم و خودم را به مامورها معرفی کردم. **: چی شده بود آن شب؟ بچه ها کجا رفته بودند؟ حسینی: همان موقع در جا اینها را گرفته بودند. بعد من رفتم دیدم آنها همه در پاسگاه هستند. با خودم می گفتم تیراندازی کردند به ...
وقتی حاج قاسم پوتین را متقاعدکرد / حضرت زهرا (س) گفت فرماندهی با من است
و شهید حججی بود. البته من آن موقع شهید حججی را نمی شناختم. فقط می دانستم بچه های اصفهان هستند. من شهید حججی و دوستانش را توی یکی از کوچه های عبتین هدایت کردم تا تانک هایشان مورد اصابت موشک تاو یا گلوله قرار نگیرد. خط آتش را هم هماهنگ کردیم، خمپاره ها همه به سمت سابقیه بود. یک مرتبه عمار بی سیم زد که آتش را بریز. دوتا از تانک ها را بردار بیاور. من رفتم سراغ شهید حججی و بقیه بچه های ...
کنایه گلزن جنجالی استقلال به کنعانی زادگان/ با رفتن آن آقا خیلی چیزها مشخص شد/ کمک داور چطور آفساید من ...
مهاجم تیم فوتبال استقلال گفت: وقتی کمک داور بازی با فجر سپاسی شیراز 6 متر عقب تر از صحنه بود، چطور پرچمش را بالا برد و گل سالم مرا مردود اعلام کرد؟
همسایه آمریکایی ها مدافع حرم شد! + عکس
...، چون داداش کوچکترم که با من رد مرز شد، بعد از چند سال ازدواج کرد و می خواست برود خارج از ایران، اصرار داشت که بیا بالای سر خانواده باش. بعد از آن، برادرم هم نتوانست برود و ما هم آمدیم و ماندگار شدیم. **: شما بار سوم چطور آمدید؟ حسینی: بار سوم رفتم دنبال پاسپورت و اقدام کردم. بعد دیدیم پاسپورت کمی دیر شد، دوباره با خودم گفتم خدایا چه کار کنم؟ یک آشنا داشتیم؛ گفت بیا ...
صنعتِ میلیاردیِ مربیانِ رابطه؛ چگونه وارد رابطه عاشقانه بشوید؟!
دلار در سال درآمد است. داستان مری؛ داستانی آشنا برای زنان مجرد در سراسر جهان یک روز قبل از مشارکت در رویدادِ زن عزیز ، همسایه های مری دختر 6 روزه شان را در وان پلاستیکی ای که در بالکن خانه گذاشته اند، شستشو می دهند. مری با لبخند به آن ها نگاه می کند. او بچه دوست دارد. مری 35 سال دارد و در کشوری که متوسط سن ازدواج به گزارش بانک جهانی، 21 سال در شهر ها و 19 سال در ...
با یاد مصائب حضرت زینب(س)، بر غمم صبوری کردم
پانزدهم بهمن، در حالی که همه چیز آماده بود تا پسرم رخت دامادی بپوشد، رخت شهادت پوشید. بعدها فهمیدم که در مدت عقد، همسرش را می برده قطعه ی شهدا و می گفته که تو هم همسر شهید خواهی شد. • آخرین باری که به جبهه رفت را یادتان هست؟ دفعه ی آخر که میخواست برود نمی دانم چرا همین طور که سرش روی سینه ام بود و نوازشش می کردم گفتم می سپرمت به علی اکبر؛ به جدت امام حسین! توی همان لحظات گفت ...
پنجشنبه های شهدایی| شهید عبدالله رودکی؛ از همکاری با پدر علم موشکی تا همیاری جبهه های مقاومت
شهادت رسید. روایت زندگی سردار شهید عبدالله رودکی از زبان فرزند ارشدش روایتی جالب، شنیدنی و آمیخته با شجاعت و رشادت پدر و نوای دلتنگی پسر است. فرزند شهید رودکی در گفتگو با خبرنگار فارس می گوید: پدرم در خانواده ای متدین متولد شد، تحصیلات خود را تا مقطع دیپلم ادامه داد و در سن 20 سالگی در شرکت گاز مشغول به کار شد. از همان دوران جوانی علاقه بسیاری به فعالیت های ...