خودسوزی مرد شیشه ای جلوی چشمان اشکبار فرزندانش / در مشهد رخ داد
سایر منابع:
سایر خبرها
ناگفته های تلخ زن مشهدی از رفتار شوهر 70 ساله اش / 14 ساله بودم که زن کریم شدم
وقتی برای ادامه زندگی مشترک به مشهد آمدیم تازه فهمیدم همسرم مردی بددهان است و دست بزن دارد ولی به دلیل تفکری که با آن بزرگ شده بودم هیچ گاه فکر طلاق به ذهنم خطور نکرد و به زندگی با کریم درحالی ادامه دادم که تنگ نظری و خسیس بودن او در مخارج روزمره به شدت آزارم می داد. حتی 30 سال قبل زمانی که به دلیل نداشتن سینک ظرف شویی مجبور بودم ظرف ها را در حمام بشویم، او به بهانه خرید کابینت طلاهایم ...
دلنوشته ناصرشهریاری در روز معلولان؛ آن هایی که در سینما سر کارم گذاشتند/ به کیانوش عیاری باختم!
. همان جا از آقای پورشیرازی پرسیدم کار بعدی شما چیست؟ که گفت وضعیت سفید . به هادی (مقدم دوست) گیر دادم که نقشی برایم بنویس. با توجه به فضای این سریال دوست داشتم چند ماهی به دوران کودکی ام باز گردم. از 15 آبان 1387 تا فروردین 1390 درگیر این سریال بودم. این ایام به جز آن زمانی که خانمم درگذشت، بهترین روزهای زندگی بود. چند جایزه گرفتم و از طرف صدا و سیما به چند برنامه دعوت شدم. یادم است به تمام عوامل ...
مرد همسرکش در تهران دستگیر شد
دیدن مأموران با چاقویی که با آن همسرش را به قتل رسانده بود به سمت آن ها هجوم برد که فرار کند، اما نقشه او ناکام ماند و مأموران موفق شدند وی را به دام اندازند. مرد 40 ساله در بازجویی ها به قتل همسرش در رشت اقرار کرد و گفت: به دلیل اختلافات خانوادگی که با همسرم داشتم روز چهارشنبه با او درگیر شدم و، چون عصبانی بودم با ضربات متعدد چاقو جانش را گرفتم. پس از قتل، وحشت کردم و از خانه بیرون رفتم ...
لباسش را به دیگران می داد و خودش سرما را تحمل می کرد
فاطمیون به سوریه می روند تا از حرم آل الله و حرم اهل بیت (ع) که داعش تهدید به تخریب و بی حرمتی به آن ها کرده، دفاع کنند. سید احسان یک روز تماس گرفت و از من خواهش کرد که اجازه دهم به سوریه برود. من از همه جا بی خبر گفتم چه خبر است؟ گفت هیچ من می روم زیارت و می آیم. من هم رضایت دادم و پسرم سید احسان رفت. اما وقتی متوجه اوضاع سوریه شدم مدام دست به دعا بودم که اتفاقی برایشان نیفتد. وقتی دو ماه بعد ...
شکرانه رهایی
خوش کرده اند. بی هیچ مقدمه ای سر صحبت را باز می کند و از خودش می گوید که چه روزهای سختی را پشت سر گذاشته است. تعریف می کند: خیلی زود ازدواج کردم. 14 15 ساله بودم. با همسرم نسبت فامیلی داشتیم. پسر خوبی بود. دوستش داشتم. خانه مادر همسرم زندگی می کردیم. کم کم با افراد ناباب نشست و برخاست کرد که متأسفانه فامیل هم بودند. آلوده به موادمخدر شد و هر روز دوستانش را به خانه می آورد و با هم بساط می کردند ...
روایت عجیب هادی عامل از گزارش کُشتی نقی در سریال پایتخت!+ویدئو
شیطون بودم. هفت سالم بود که پدرم را از دست دادم. تا کلاس ششم ابتدایی درس خواندم و مجبور شدیم سر کار برویم. دایی ام آهنگر بود و در مغازه اش آهنگری می کردیم. بعدها مکانیک شدم. در کودکی مادرم برایمان قصه می گفت تا خوابمان ببرد. در دوره ما اگر کسی می گفت ورزشکارم، به معنی کشتی گیر بودن بود. زندگی ما کشتی بود. در خانه با برادران و در بیرون با بچه ها کشتی می گرفتیم. دو برادر به نام های حسین و علی داشتم که فوت شدند. اگر بیست بار دیگر هم به دنیا بیایم، حتما کشتی گیر می شوم. ...
فرزاد خلیلی: تا قبل از معلولیتم علاقه ای به ورزش نداشتم/ الگوی من زهرا نعمتی است
بیرون آورد. وی تصریح کرد: قبل از این اتفاق همیشه می گفتم مرگ که ترس ندارد اما وقتی در خانه ام را زد خیلی ترسیده بودم و به من گفته بودند نخواب و از ترس اینکه بخوابم و بمیرم با دست چشمانم را گرفته بودم که نخوابم. در بیمارستان وقتی دکتر می خواست مرا به اتاق عمل ببرد مادرم باید اجازه عمل می داد اما چون کسی او را آگاه نکرده بود می گفت اگر پای بچه ام را نمی توانید نگه دارید اجازه عمل نمی دهم و ...
پای صحبت های یک نقاش توانیاب: بهترین نقاشی عمرم چهره سردار سلیمانی است
...، مادرم برایم لوازم نقاشی خرید و گفت "هر چقدر اشتباه کشیدی پاره کن و بریز دور و نگران نباش." این بانوی هنرمند می گوید: چند سال اول خودم نقاشی کشیدم و بعد از تسلط مقدماتی پیش استاد سبزواری برای آموزش و رفع اشکال رفتم، در همین دوران مادرم را از دست دادم که ضربه سنگینی به زندگیم وارد شد. 40 شاگرد و یک آموزشگاه او در ادامه می گوید: حدود دو سال افسرده و غمگین شدم و ...
ماجرای عجیب کارت عروسی حمید و فائزه که به دست رهبر انقلاب رسید/ به جای طلا، سرویس نقره خریدیم
گیر بپوشم اما این کار را نکردم. ترجیح دادم از همان اول ساده شروع کنیم تا درگیر تجملات و اسراف نشویم. البته اینطور نبود که ظاهر و آراستگی ام برایم اهمیت نداشته باشد. با لباس هایی که داشتم ویا از افراد درجه یک زندگی ام امانت می گرفتم همیشه ظاهری مرتب و آراسته داشتم. مخالف مهریه سنگین بودم خانواده ام اصلا با 14سکه موافق نبودند و می گفتند حداقل مهریه ات 59 سکه به نیت ابجد نام امام ...
نوزاد 9 روزه در حمام عمومی به قتل رسید
به مصرف تریاک و بعد از مدتی هم متادون کردم. من در زمانی که باردار بودم هم متادون و تریاک مصرف می کردم، به همین خاطر بچه ام ناخواسته معتاد شده بود. وقتی به دنیا آمد، مدام گریه و بی تابی می کرد و من مجبور بودم به او متادون بدهم. اما این بار من به او متادون ندادم. بلکه جاری ام یعنی زن عموی بچه ام این کار را انجام داد. چرا این کار را کرد؟ پسرم کنارم خواب بود و او داخل کاسه کوچکی ...
قتل شوهر با داروی مرگ
فکر کنند دزد آمده و شوهرم به دلیل درگیری با دزد، به قتل رسیده است. اما چون دخترم او را می شناخت، ترسید که لو برود. برای همین خودم دست به کار شدم. قرص های خواب آور را در غذا و چای شوهرم ریختم و به او دادم تا بخوابد و من بتوانم سر کار بروم. اما این قرص ها زیاد اثر نمی کرد. مرد جوان که سنگ صبورم شده بود پیشنهاد داد که خودم او را بکشم تا کسی شک نکند. او قرص های پودرشده ای را به من داد و خواست که از آن ...
بالغ کسی است که کودکی اش همیشه همراهش باشد/ ماجرای علاقه به اِستن لورل
کردن و دوران کودکیِ اسعدی بود؛ او گفت: برحسبِ ظاهر مادرم سوادِ خواندن نداشت اما وقتی از کتابخانه برمی گشتم دیوان حافظ و یا اشعارِ دیگری می خواندم اشتباه مرا می گرفت. در دوران کودکی بازیگوش بودم؛ خرابکاری هم می کردم. جالبت است چون ماجرای هنر خیلی برایم مهم بود همه درس هایم را در دبستان و دبیرستان می خواندم. و در خانه دنبال کاربرنامه تئاتر بودم. در سنّ خوبی هم شروع کردم سال 47؛ محضر استاد عطاءالله ...
آغاز زندگی مشترک دانشمند ایرانی در خوابگاه دانشجویی
مورد حمله قرار گرفت، باعث مجروحیت شدیدش شد. همسر شهید شهریاری که خود نیز دانشجوی فیزیک در دانشگاه صنعتی اصفهان و دانشگاه پلی تکنیک و شریف تهران بود در دوران دانشجویی با شهید شهریاری آشنا شد و با وی ازدواج کرد. ماجرای آشنایی و ازدواج او با شهید شهریاری در ماجرایی از زبان بهجت قاسمی در ادامه آمده است. ورای باورهایم بود که شهید شهریاری به من پیشنهاد ازدواج دهد. آن زمان که مجرد بودم ...
حسین زمان را تنها نگذارید
. امیدوارم بخاطر خدا و قرآن را که مرا ببخشید چون من یک امانتی بودم در نزدیکی شما قرار داشتم هر وقت کسی خواسته بود هر وقت خواسته امانتش را جائی بگیرد من می توانم و لذت می برم شما نباید ناراحت شوید. پدر و مادرم و همسرم و فرزندانم از اینکه نتوانستم فردی لایق برای شما باشم عذر می خواهم تنها خواهشی که دارم این است که امام حسین زمان را تنها نگذارید و گوش به حرف منافقین و گروهک هایی منحرف ندهید که ...
کنگره 3000 شهید استان ایلام| گفت وگوی تسنیم با تنها بازمانده خانواده 10 شهید ایلامی/ روایتی تلخ از ...
روز حتی برادرم احمد را هم نشناختم. آن روز انگار همان روزی بود که بمب به خانه ما اصابت کرد و خانواده شهید شدند، خیلی سخت بود بعد از گذشت نزدیک به دو سال متوجه بشی که 10 نفر از عزیزانت را از دست داده ای، اومدیم خانه خیلی از فامیل و بچه های صالح آباد هم آمده بودند و مرا سر مزار خانواده بردند، و وقتی قبر 10 نفر خانواده ام را کنار هم دیدم، در دنیای بچگی خودم داشتم دیوانه می شدم. ...
روایتی از 2 بیمار مبتلا به اچ آی وی و روزگاری که می گذرانند | بازگشت به زندگی
اچ آی وی مثبت است. بیشتر از دو دهه دست وپنجه نرم کردن با بیماری ایدز آن هم در ایران اگر عجیب نباشد، خیلی خاص است. سکوت می کنم تا او حرفش را ادامه دهد: دقیقا 21 سال و دو ماه و 8 روز قبل وارد زندان شدم. 6 ماه قبل ترش ازدواج کرده بودم. تازه همسرم خبر بارداری اش را داده بود که من وارد زندان شدم. آن روز ها تزریق می کردم که یک شب در حین تزریق مواد توسط پلیس دستگیر شدم. ابتدای ورود به زندان به ...
من یک دندانپزشک تجربی، اما معتاد هستم
. خوش برخورد است و به خوبی حرف می زند. در ادامه گفتگو با این مرد میانسال را می خوانید: *خودت را معرفی کن. - نادر هستم و 52 سال دارم. *به چه جرمی اینجایی؟ -ماموران من را با چند گرم مواد که برای مصرف شخصی خریده بودم دستگیر کرده و فکر کردند من فروشنده مواد هستم. *مگر چقدر مواد همراهت بود؟ -30 گرم تریاک. *این مقدار ...
محاکمه دختر تاجر به اتهام قتل همسر
پسر چهارماهه دارم. اما در این سه سال آنقدر از بدرفتاری های همسرم خسته شده بودم که از ازدواجم پشیمان شدم. او بیکار بود و من به بهانه تحصیل در اتریش از پدرم پول می گرفتم و به همسرم می دادم. وی در ادامه افزود: تا سه ماهگی فرزند اولم، زندگی ام خوب بود ولی کم کم اختلاف ما شروع شد و همسرم با هر بهانه ای کتکم می زد. حتی یک بار قصد داشت من را از بالکن خانه به پایین بیندازد و اگر همسایه ها به ...
خانواده ای با رتبه های قرآنی
انجام داده است که در ادامه می خوانیم. علیرضا قلندری، پدر 46 ساله این خانواده قرآنی که کارمند پایگاه دریایی ارتش بوشهر است به خبرنگار افتخاری ایکنا در مورد تأثیر قرآن در محیط خانواده، بیان کرد: پویش تلاوت قرآن کریم به صورت خانوادگی در طول روزهای هفته در این خانه برقرار است و تأثیرات اخلاقی نور قرآن در روابط اجتماعی و شخصیتی و حتی پیشرفت تحصیلی فرزندانم نمایان است و حضور همسرم و پسرانم در ...
تجاوز جنسی در باغ خانوادگی به دختر 19 ساله
او اعتماد داشتم. قرار بود با هم ازدواج کنیم، اما پس از چند ماه متوجه شدم او سابقه دار است. آرشام چند بار از کارت عابر بانکم پول برداشت کرده و مرا کتک زده بود. به همین دلیل رابطه ام را با او تمام کردم و به او گفتم قصد ازدواج ندارم. شاکی ادامه داد: پس از این ماجرا یک روز آرشام مرا به خانه ویلایی پدرش در لویزان دعوت کرد. من به آنجا رفته بودم تا با او صحبت کنم، اما او یک باره بدون ...
ناگفته های گفتنی
و موقعیت موروثی، روش مشخصی از فکر کردن و رفتار به انسان می دهد که نمی توان به سادگی از آن رها شد. منِ شانزده ساله به عنوان یک آواره، در بیروت چه می توانستم بکنم؟ هیچ کسی را نمی شناختم و هیچ کسی هم مرا نمی شناخت. مدتی در آنجا ماندم و پافشارانه از پدرم خواستم به من اجازه دهد با رخنه از مرزها به فلسطین بازگردم. پدر کوشید با طرح موضوع دانشگاه و اینکه با توجه به عضویت او در هیات عالی عربی ...
چند تجربه از مبتلایان به ایدز
ضدعفونی می کنند و جای سوزن را چسب می زنند. آمنه، 42 ساله: بیماری خوبی داری، اعتراض هم می کنی؟ بزرگ ترین مشکل بیماران اچ آی وی مثبت، خرابی دندان و بیماری های پوستی است، اما به دلیل برخورد بد در مراکز درمانی به خودم قول دادم هیچ وقت به دندانپزشکی مراجعه نکنم. دندان هایم سست شده اند و خودبه خود می افتند.چند شب پیش دوتا از دندان ها با هم افتاد و برای اینکه پسرم نترسد، مجبور شدم با ...
شوهرم از من خرجی می خواهد
زن جوان وقتی مقابل قاضی دادگاه خانواده تهران قرار گرفت درباره ماجرای زندگی اش گفت: سه سال است ازدواج کرده ام ولی از همان ماه های اول ازدواجم پشیمان شدم. شوهرم مرد بی مسوولیتی است. او سر کار می رفت و شغل خوبی هم داشت اما از بس دیر می رفت و مرخصی می گرفت از کار بیکار شد. الان چند ماه است در خانه مانده و به دنبال کار نمی رود و هر چه به او می گویم باید دنبال کار بگردد فایده ای ندارد. چون من سرکار می ...
خودسوزی نافرجام پسر مشهدی /بازگشت از مرز جنون!
اشتغال داشت. خیلی زود این حرفه را آموختم و همزمان تحصیلاتم را در رشته نقشه کشی ساختمان ادامه دادم، ولی از حدود یک ماه گذشته به خودم آمدم که مصرف مواد مخدر فرجام تلخی دارد به همین دلیل دیگر به استعمال حشیش ادامه ندادم و به مادرم و کمک به او در امور منزل و خانه داری پرداختم. حالا صبح که از خواب بیدار می شوم صورت مادرم را می بوسم و برایش قهوه دم می کنم، اما او هیچ گونه محبتی به من ندارد و توجهی به خواسته ...
زندگی علامه طباطبایی الگوی زندگی جوان مسیحی
اطلاعات خود را بیشتر و کامل تر کند. علی کاظم بیان داشت؛ پس از اینکه مسلمان شدم تصمیم گرفتم به قم بیایم و اینجا زندگی کنم و با توجه به تأثیری که از زندگی علامه طباطبایی گرفتم ادامه تحصیل در حوزه علمیه قم را انتخاب کردم و زندگی در شهر معنوی قم و درس طلبگی خواندن مرا غرق فرهنگ و معنویت این محیط کرده است و نمی خواستم در آینده فرزندانم در غرب بزرگ شوند برای همین تصمیم به مهاجرت گرفتم. ...
افغان ها و آرزوهای بر باد رفته...
منطقه دایکندی آمد، آن ها به اجبار زمین، خانه و سرزمین شان را ترک کردند. زن می گوید در راه سختی های زیادی کشیدیم، وقتی از دایکندی بیرونمان کردند هیچ جایی را نداشتیم، می گفتند پاکستان هم وضعیت خراب است و برای زندگی بهتر باید به ایران بروید، 90 میلیون تومان به قاچاق برها دادیم که ما را به ایران بیاورند؛ یک بار ما را به کوهستان بردند و بعد از 3 روز گرسنگی و تشنگی رها کردند؛ مجبور شدیم قاچاق ...
خانم میرهادی از شما متشکریم!
دلایل مختلفی مانند مهاجربودن یا فقر، از حق قانونی شان یعنی تحصیل، محروم و بازمانده اند. باورش سخت است که در این منطقه زیبا وآباد کودکی در نزدیکی ما به دلیل فقر، بیماری، کار و نبود حمایت از تحصیل باز می ماند؛ اما متأسفانه کودکانی هستند که با این مشکل دست و پنجه نرم می کنند. اکنون هدفم این است که همین سکوی کوچک و شعرهایی که روی مقوا به خط زیبای همسرم نوشته شده و به درختان نصب کرده ام به یک مدرسه تبدیل ...
زن در بهائیت یک دستمال است/بهائیان خواسته یا ناخواسته جاسوسی می کنند
اگر خروجمان را از بهائیت علنی کنیم چنین رفتاری با ما خواهد شد، چرا که قبلاً هم چنین رفتاری را دیده و شنیده بودیم. مستبصر بهاییت اظهار کرد: کار بسیار سختی بود و 15 سال از دیدن پدر و مادرم محروم بودم و نمی گذاشتند آن ها را ببینم. از طریق خانه همسایه مادرم به دیدار او می رفتم، چند سالی به همین شیوه ادامه دادم اما بالاخره تشکیلات متوجه این ارتباط پنهانی شد و دوباره مادرم را از دیدن من منع ...
ماجرای ازدواج اردشیر زاهدی و شهناز پهلوی
اگر از بیماری شاه خبر داشت به مردم می گفت. اردشیر زاهدی زمستان 2009 در خانه اش در مونترو سوئیس، در گفت وگویی در پروژه ملی تاریخ شفاهی و تصویری ایران معاصر با مجید تفرشی و حسین دهباشی، که هنوز متن کامل و کتابش منتشر نشده، ماجرای ازدواجش با شهناز در سال 1336 را شرح داده که تاریخ ایرانی آن را منتشر می کند: من هیچوقت بعد از جدایی پدر و مادرم در زندگی نمی خواستم زن بگیرم، در موقعی ...