32 بار شهید شده ام! | گپ وگفتی خودمانی با آقا معلم سختگیر محله نواب
سایر منابع:
سایر خبرها
توسل به مصطفی برای اعزام پیکر به دانشگاه تهران + عکس
هم می گرفتند. بعضی مادربزرگ های قدیمی استخاره های خوبی می گیرند. خودش تسبیحش را درآورد و به مادرم گفت یکی از بچه هایت شما را در دنیا و آخرت سربلند می کند. مادرم فکر می کرد که دکتر است چون پزشک است. **: البته ایشان هم به اندازه خودش این کار را می کند. سجاد: بله درست است. بعد آن خانم به مادرم گفت نه، از بچه های آخری ات این اتفاق می افتد. این قضیه مال پنج سال قبل از اینکه این ...
صحبت های بدون تعارف از 15 سال حبس در آلمان+ فیلم
دارابی شما که یک ایرانی بودی و 15 سال زندان بودی چه بلایی سر شما آوردند؟ خوب بود ... بد بود ... و ... باید این را از نظر قانونی پیگیری کنند مجری: بله این حق شماست، چون مسیر زندگی شما را عوض کردند و باید پیگیر شوند.
تاج ثانی از سال ها آوازخوانی اش می گوید
سید رضا معینی کربکندی بود. در سال 49، 50 که در سمیرم استخدام آموزش و پرورش شدم، این فکر بچه گانه در سرم بودم که این لفظ کربکندی را از دنبالۀ نامم تغییر دهم. درحالی که مثلاً در ورزش همین آقای رسول معینی کربکندی را داریم که مربی فوتبال است و به همین نام هم مطرح است. به جز این، عموی بزرگ من هم که داماد آقادهکردی بزرگ بود و شهرت طباطبایی داشت، به من گفت که شما از نظر اجدادی طیباً طیبا هستید و از ...
عکس جنجالی سپیده خداوردی با حجاب نیم بند!
کاری نتوانستم کار را دنبال کنم اما چند قسمت را از اینترنت دانلود کردم و دیدم. برای من نظر مخاطب مهم است و این که بدانم خوب بودم یا بد که تا الان مخاطبین رضایت داشتند. در سریال از یاد رفته همه خوب بودند و در کنار آقای فروتن چه از نظر شخصیتی و چه بازی راحت بودم. الگوی خاصی ندارم بیشتر سعی کرده ام بازیگری را ببینم و بعد به تصویر بکشم. ژانر برای من مهم نیست بیشتر یک ...
ملوان زبل!
مامان و بابا هستم تا از دیدن کارنامه ی درخشانم وحشت نکنند؛ خب! کمی هم حق دارم! بعد از یک سال و نیم، آزمون های میان نوبت مدرسه ی ما حضوری برگزار شد و این در حالی است که بعضی از بچه ها، بعد از پشت سرگذاشتن کلی آزمون مجازی و هم جواری با کتاب و دفتر و جزوه، در حین امتحان های آنلاین، حالا نشستن سر جلسه ی امتحان را هم فراموش کرده بودند. البته حرف بابا این بود: این حرفا کشکه! همه ش بهونه ست! اما ...
بازخوردهای فیلم سرجوخه از زبان صفاری
های نقش خود تاکید کرد: چند نمونه عینی را آقای معظمی در فضای مجازی به من معرفی کرده بود و مشاهده و تقلید را داشتیم. می گفت نکات مثبت اینها را ببین که میلیون ها نفر دنبالش می کنند، بعد هم نکات منفی اش را ببین. وی درباره آمار خوب سریال در تلوبیون که نشان می داد مخاطبان تا آخرین قسمت پیگیر کار بوده اند، گفت: من زمان پخش قسمت آخر خارج از کشور بودم و تلوبیون قسمت آخر را نصفه گذاشته بود و ...
با تیم ملی فوتبال تا دم مرگ رفتم/ خوش به حال اسکوچیچ!
سکه دادند و از او تقدیر کردند؟ یادم می آید به ما گفته بودند اگر در پکن قهرمان شوید در شهرک اکباتان به شما خانه می دهیم. قهرمان شدیم اما بعد از چند سال فقط نفری 500 هزار تومان به ما دادند. کشتی گیر هم سختی های زیادی هم می کشد اما هیچ حمایتی از او نمی شود. مربی تیم ملی کشتی فرنگی مستاجر است. آیا خبر دارند که ناصر ابراهیمی کجا زندگی می کند؟ وقتی می گویم در دماوند هستم همه فکر می کنند یک ...
ماجرای آوارگی بازیگر قدیمی سینما و تلویزیون
.... با اینکه 37 سال حتی نگاهم نکرد اما من او را دوست داشتم و برایش احترام قائل بودم. وقتی پدرم سکته کرد 13 روز در پشت اتاق سی سی یو ماندم؛ موقعی که سر چند تا کار بودم و نمونه بارزش سریال در چشم باد بود. بعد از به هوش آمدنِ پدرم، پزشکی از من سؤال کرد که وقتی پدرت تحویلت نمی گیرد چرا آمدی اینجا؟ من نگاهی به دکتر کردم و گفتم خانم دکتر از پدرم به وجود آمدم و فقط مرا نگاه کرد و نتوانست جواب بدهد و ...
کرامتی از شهید نظرکرده حضرت زهرا(س) / حماسه شهید برونسی در عملیات خیبر چگونه رقم خورد؟
، به حساب خودم انگشت گذاشتم رو نقطه حساس، می دانستم در سخت ترین شرایط و در بهترین شرایط، از مافوقش اطاعت می کند. حتی موردی بود که ما دژ عراقی ها را شکستیم و تا عمق مواضع آنها پیش رفتیم. در حال مستقر شدن بودیم که از رده های بالا بی سیم زدند و گفتند: باید برگردین. در چنین شرایطی، بدون یک ذره چون و چرا برگشت. حالا هم منتظر عکس العملش بودم، گفت: نظرت همین بود؟ پرسیدم: مگه شما نظر ...
لو دادن قضیه بمب های عمل نکرده عراقی ها توسط یکی از مقامات رده بالای کشور
و توطئه علیه صدام! مدتی بعد یک روز ستاری را در پایگاه خودمان دیدم و گفتم مگر قرار نبود آن موضوع بین خودمان بماند؟ ستاری گفت من توی شورای امنیت ملی این موضوع را مطرح کردم. آنوقت آقایان این خبر فوق سری را آوردند توی سخنرانی جلوی همه مردم گفتند! و آنها هم لو رفتند! منبع: برگرفته از خاطرات جواد شریفی راد، معلم و سرتیم خنثی سازی نیروی هوایی ارتش در زمان جنگ، که توسط مرتضی قاضی در کتابی با نام “حرفه ای” جمع آوری و چاپ شده است ...
دوران بازنشستگی، دوران درخشش تجربه ها
در آن بنویسند ما برای زندگی تربیت می کنیم نه برای کنکور. چند فرزند و نوه دارید و روابط شما با بچه ها و نوه ها چطور است؟ من شش فرزند و 8 نوه دارم و نوه ها و بچه ها با من رابطه بسیار خوبی دارند و نوه ها با من بازی می کنند و من چون اسب و اردک و بز دارم وقتی می آیند پیش من لذت می برند و بازی می کنند. ایده هایی که برای آموزش وپرورش داشتید و دارید را چقدر توانسته اید بر ...
بهشت کنار ریل راه آهن
بهزیستی می دید که بیشتر خانواده ها در آلبوم های عکس دنبال بچه های زیبا بودند تا آنها را به سرپرستی قبول کنند، اما کسی سراغ بچه های معلول نمی رفت، سرپرستی همه آنها را قبول کرد و اینجا را از سازمان بهزیستی تحویل گرفت. با کمک خیّران، نگهداری از آنها را شروع کرد تا اینکه 3 سال پیش در این رفت وآمدها سالمندانی معلول، مجهول الهویه یا بیمار و بی کس در گوشه و کنار شهر دید که به حال خود رها شده بودند. دیدن ...
راهبرد دولت جدید، کسب منافع حداکثری از مذاکرات پیش رو است/مجلس یازدهم به جاده یکطرفه برجام پایان داد
کوهنوردی را حفظ کردیم، قبل از مجلس که در صدا و سیما بودیم و کارمند صدا و سیما و مشاور بودم، پنجشنبه ها با حاج خانم حتما کوهنوردی می کردیم مگر وضعیت جوی خاصی بود یا مسافرتی بود. * انقلاب که 10 ساله تان بود فعالیتی که از شما برنمی آمد؟ چرا، دو تا سنگ زدم به شیشه بانک صادرات محله سید جواد در حافظ، چون سنم اقتضا نمی کرد. یک بار هم برادر بزرگترم من را برد مسجد اعظم که مرکز انقلاب ...
استایل سیدمحمد موسوی در استانبول /عکس
شنیده ام به اراک، عراق عجم می گفتند اما مادر من دزفولی است و من در دزفول بزرگ شده ام عکس خانوادگی سید محمد موسوی ازدواج و همسر ازدواج اتفاقی است که باید بیفتد. دوست دارم این کار را انجام بدهم و مادرم چند سال است که پیگیر این موضوع است اما هنوز شرایط خودم را مناسب نمی دانم من مسافرت های طولانی مدت دارم که می بینم بچه های متاهل چقدر اذیت می شوند ...
قتل زن خائن در برابر چشمان پسر 9 ساله / گفتگو با مرد همسرکش
وقتی پی بردند عاشق این زن هستم، قبول کردند و ازدواج کردیم. حتی از دخترش مثل بچه خودم نگهداری می کردم. همه زندگی ام در دست این زن بود. آنقدر به او اعتمادداشتم که این همه بلا برسرم آمد. بعد چه شد؟ او در یک سال گذشته با تحریک یکی از نزدیکانش، چند بار قهر کرد و نزد خانواده اش رفت.حتی چند بار شکایت کرد و مرا به دادگاه خانواده کشاند و می خواست 42 میلیون تومان نفقه سال های زندگی با ...
قصه گوها به صحنه آمدند/ داستان هایی از دریاچه ارواح تا زال و رودابه
برده بود پولادی این قصه را به لهجه باغبهادرانی که یکی از روستاهای اصفهان بود، بیان کرد؛ قصه ای از مدرسه ای که معلم آن تغییر کرده بود و رفتار سختگیرانه ای با کودکان مدرسه داشت که در پی این موضوع بچه ها نقشه کشیدند تا به او القا کنند بیمار است. این معلم به همین دلیل به خانه رفته و مدرسه را تعطیل کرده بود. از همین رو بچه ها خوشحال بودند. این معلم فهمید به دلیل ناآشنایی با زبان این روستا ...
خانواده ای با سه مدافع حرم و یک شهید
فرزند داشتند؟ پدر شهید: سه تا بچه دارد، دو تای آن دختر است؛ یک دانه هم پسر است، محمدطاهر. اولیش زهرا است، دومی ش سهیلا، سومی هم محمدطاهر است. **: پس اولین نفری که رفتند برای سوریه آقا الیاس بود که ایشان برگشت و آمد افغانستان؟ پدر شهید: بله، چند بار رفت و آمد، رفت و آمد؛ الیاس دیگر تقریبا یک سال می رفت و می آمد. بعد از آن که آمد طرف افغانستان، محمدشریف رفت به سوریه ...
این بازیگر مشهور یک پرسپولیسی است !
. گلر مورد علاقه ات چه کسی است؟ بدون شک و تردید احمدرضا عابدزاده که من عاشقش بودم و فکر می کنم دیگر مثل او نخواهد آمد. در بین خارجی ها هم چون عاشق منچستریونایتد بودم، گلر موردعلاقه ام پیتر اشمایکل افسانه ای بود که با آن لباس های خوشگل رنگارنگش دلبری می کرد. شاید باورتان نشود ولی هنوز یک دست لباس کامل گلری اشمایکل را در خانه دارم و خیلی برایم ارزشمند است. شرایط پرسپولیس را در ...
مدافع حرمی که فرمانده اش به او مرخصی نمی داد!
.... کمی دلخور شدم. گفتم مشکل من چیست که داری من را از منطقه اخراج می کنی؟! گفت برو 40 روز دیگر برگرد خیلی زحمت کشیدی، خسته شدی و... هنوز هم در تعجب بودم که سوار هواپیما شدم. در هواپیما تعدادی از بچه های فاطمیون را دیدم که مجروح شده و تعدادی کف هواپیما دراز کشیده اند. از بچه ها پرسیدم شما کجا بودید؟ چرا این قدر آسیب دیدید؟! گفت حلب بودیم. در عملیات حندرات 2 مجروح شدیم. گفتم نتیجه چه شد؟ آن ...
افشای دروغگویی دختر فراری درباره پدرش
راهم قرار می گرفت، کور سوی امیدی باعث می شد به آن فرد هم پول بدهم. فکر می کنید اگر دخترتان آزاد شود کنارتان می ماند یا باز فکر فرار به سرش می زند؟ شاید هم فکر فرار به سرش بزند. او قبل از فرار دچار اختلال روحی شده بود. مردمک چشمش می لرزید و پرخاشگر شده بود. او را دکتر هم برده بودم. الان حس میکنم اوضاع روحی اش خیلی بدتر هم شده. اما این بار چشم از او برنمی دارم. بار قبل برای خرید از خانه بیرون رفت و برنگشت. اما حالا تا پای جان از دخترم مراقبت خواهم کرد. منبع: رکنا این مطلب برایم مفید است بلی 0 نفر این پست را پسندیده اند ...
شت پرده شکایت 3میلیون یورویی علیه فدراسیون فوتبال فاش شد
. تلویزیون ایران هم قرار نبود بازی را پخش کند و به عنوان یک ایرانی و هموطن که متأسف بودم در یونان هستم و کرمانشاه زلزله آمده است که یادم نمی آید چه سالی بود، اما فکر کنم دو سال پیش بود. چهار سال پیش بود. ببخشید، من 59 سالم شده و عذرخواهی می کنم، اما همان جا به آقای آقازمانی شبکه سوم زنگ زدم و به او التماس و خواهش کردم و گفتم چون مردم از این اتفاقات متأثر هستند و حال شان خوب نیست ...
ابوالفضل غضنفری، رفتگر تبریزی 118میلیون تومان چک را به صاحبش رساند
رفته بود و وقتی همه چک ها را پس گرفت نفس راحتی کشید. رفتار شرافتمندانه این پاکبان باعث شد تا با او به گفت وگو بنشینیم. چند سال است که در شهرداری تبریز کار می کنی؟ از حدود 12سال قبل به عنوان کارگر در شهرداری کار می کنم. با اینکه کارم سختی های زیادی دارد اما خدا را شکر می کنم که شغل شرافتمندانه ای دارم و با کار کردن، محتاج کسی نیستم. درباره ماجرای پیدا کردن کیف پر از ...
از کارتن خوابی تا اسارت
کوچه و خیابان سرگردان بودم و شب ها هم در گرم خانه ها و پاتوق افراد خلافکار می گذراندم تا اینکه سه سال قبل داخل پارکی با سعید آشنا شدم. من خمار بودم که سعید را دیدم و خودش را مأمور مخفی پلیس معرفی کرد و از من سؤال کرد معتادم و من هم به او گفتم بله. او گفت همراه مادر و خواهرش زندگی می کند حاضر است به من جا و مکان بدهد و کمک کند ترک کنم و بعد به جامعه بازگردم. از آنجایی که از وضعیتم ناراضی بودم و دوست ...
از ماجرای کتابخانه ای در چابهار تا کوچ پرنده های مهاجر
این سفرها با آقای عبدالحکیم بهار آشنا شدم که از همان لحظه اول که او را دیدم حس کردم نیاز است مستندی درباره او بسازم. او ادامه داد: با گذشت دو سال از آن ماجرا فرصتی برایم فراهم شد تا به چابهار سفر کرده و راجع به عبدالحکیم بهار مستندسازی کنم. نکته ای که در شخصیت عبدالحکیم بهار برایم جذاب بود این مسئله بود که در خانه خودش اتاقی را به ماجرای کتابخوانی برای بچه ها اختصاص داده بود و کتابخانه داشت ...
ویدئو/ دیدار صمیمانه نسرین مقانلو با رضا رویگری
امتحان کردن خودم با ازدواج، عاشق شدم و با خودم فکر کردم این بهترین فرصت برای امتحان کردن خودم است که آیا می توانم مدتی از آنچه دوست دارم، دور باشم یا نه! آن 10 سال خیلی بر من سخت گذشت؛ بسیار دلتنگ بودم، خیلی شب ها می نشستم برنامه چشم انداز را می دیدم، همکارانم را نگاه می کردم، گریه می کردم. 10 سال پیش بالاخره تصمیم گرفتم با همسرم صحبت کنم و میزان دلتنگی و علاقه ام به کارم را به او گفتم ...
مرگ مرموز کودک 81 روزه
چند روز قبل مرد 56 ساله ای به دادسرای امور جنایی تهران رفت و از همسر سومش شکایت کرد. او به بازپرس گفت: من سه بار ازدواج کرده ام از همسر اول و دومم جدا شدم اما دو سال قبل در یک میهمانی با مهناز آشنا شدم و بعد از مدتی باهم ازدواج کردیم. زندگی خوبی داشتیم و یکسال بعد هم مهناز باردار شد و دخترمان به دنیا آمد. همه چیز خوب پیش می رفت تا اینکه وقتی دخترم 81 روزه شد، مهناز و او به طرز مرموزی ...
روایت شهادت حمید نامجو از زبان مادرش
فرزندانم دو دختر و سه پسرم به مسجد رفته بودیم و پس از نماز به خانه آمدیم، عنوان کرد: همسرم کارمند اداره برق و عصر کار بود و به محل کار رفته بود، آن روز نم نم باران می زد، حمید لباس خود را پوشید و گفت که من دارم می روم و چتر را با خود برد و به من هم گفت عصر بیرون نیا، دیدی که صبح گفتند بیرون نیایید و گفتند که ما امروز دستور کشتار داریم و زندانی می کنیم؛ من به حمید گفتم مادر تو برو. وی ...
سیبی که سال ها از درخت افتاد و سؤالی در ذهن ها ایجاد نکرد!
وطن خود نمی داند. الان چیزی به اسم لاتاری درست شده است و مردم نام نویسی می کنند که قرعه به نامشان دربیاید و به آمریکا بروند. چرا؟ این موضوع تقصیر آمریکا است یا تقصیر من؟ من نتوانستم به عنوان یک معلم، فضا را برای دانش آموز (و دانشجوی) خودم درست کنم که بماند. سیبی که سال ها از درخت افتاد و سؤالی در ذهن ها ایجاد نکرد! دانشجو را باید پرسشگر بار آورد؛ فرد باید از همان مدرسه جستجوگر ...