زنده سوختن زن سردشتی برای نجات 3 کودکش /دلتنگی فرزندان شهلا برای لالایی ...
سایر خبرها
امضای خدا
امضای خدا مجید در فیاضیه آبادان مجروح شد. او را به شیراز منتقل کردیم. به اتفاق برادرم و پدر مجید به شیراز رفتیم و از مجید عیادت کردیم غیر از ترکش ها و جراحت های سطحی و عمقی ایجاد شده در بدنش یک چشم خود را از دست داده بود چند روزی کنار او بودیم و به اصفهان برگشتیم یکی دو روز نگذشته بود که پدر مجید آمد منزل و گفت: من دیگه دست و دلم به کار نمی رود مرتب خودم را ملامت می کنم که ...
از قتل پدر و مادر همسرم پشیمانم
اما خانواده همسرم از من خواستند تا برای نزدیک بودن به دخترشان ما در یکی از طبقات خانه آنها زندگی کنیم که ای کاش قبول نمی کردم چون از همان ابتدا در زندگی ام دخالت می کردند. هر حرفی در خانه ما زده می شد چند ساعت بعد از زبان پدر و مادر همسرم می شنیدم و دیگر از این وضعیت خسته شده بودم. متهم درباره روز حادثه گفت: من یکی از واحدهایم را فروخته بودم و روز حادثه قرار بود که پولش را بگیرم. صبح ...
کودکان عروس پنجشیر هویت ندارند
. بچه ها که بزرگتر شدند، شد دو تا. نه آشپزخانه داشت، نه حمام. مالک دست بزن داشت. حق گریه کردن نداشتم. شوهرم بدش می آمد. همیشه یک چشمم سیاه بود. چشم هایش دو حبه انگور است، زرد کهربایی. نگاهش دوخته می شود به چارچوب دری که فاطمه ، دخترش به آن تکیه زده است. یک سال و نیم پیش، فاطمه، دختر سوم گیسو که حالا 22 ساله شده، کمی دل خوش کرد به قانونی که شورای نگهبان در مهر ماه 1398 تایید کرد. بحث ...
اقدام جنون آمیز تازه داماد تهرانی/مرد جوان پدر و مادر همسرش را کشت
به گزارش مشهد فوری ، تازه داماد در اقدامی جنون آمیز پس از درگیری با همسرش، دست به قتل عام خانوادگی زد و پدر و مادر زنش را کشت و و زنش را نیز تا یک قدمی پرتگاه مرگ کشاند. حمید 30 ساله در بالکن طبقه چهارم خانه اش در خیابان سپیده شهرک ولیعصر ایستاده بود و در حالی که دست ها و لباس هایش خونین بود فریاد می زد: با پلیس تماس بگیرید، من پدر و مادر زنم را کشته ام. همسایه ها که با صحنه ...
یک اژدهای امروزی از نمای نزدیک
داشته باشد؛ به همین خاطر تصمیم می گیرد به شهر برود و برای خودش، کار مناسبی پیدا کند. از این رو در یک روز پاییزی، وسایلش را در بقچه می گذارد و با پدر و مادر و خواهرهایش خداحافظی می کند و به شهر می رود. خال خالی در شهر، سوار مترو می شود و از این گوشه به آن گوشه می رود؛ آدم هایی را می بیند که اعتنایی به او ندارند. دُمش را له می کنند و از او عذر نمی خواهند. حتی نمی خواهند و نمی توانند این ...
پنهان کردن مجروح جنگی در بیمارستان لقمان الدوله! +عکس
می گویم آقا رضاست؛ شما داری چنین چیزی می گویی. بعد دیگر همان لحظه مادر و مادربزرگ شوهرم رسیدند. بعد گفتند بچه ها مدرسه هستند. همسرِ خواهر شوهرِ بزرگ من آن موقع در منطقه جنگی بود. گفت نکند بچه های پروین خانم مریض شدند و رفته اند بیمارستان، پاشو برو خانه ما... آنها یافت آباد می نشستند. پدر شوهرم رفتند آنجا. همسر خواهرشوهرم از ماموریت آمده بود. خیالشان که راحت شد، آمدند خانه ما. اینها هم ...
پنج خصلتی که پیامبر(ص) به خاطر آن کودکان را دوست داشت
بزرگ خطاب به اهل خانواده فرمود یک کاسه بیاورید. بعد از اینکه کاسه را آوردند او یک کاسه برنج از داخل گونی برداشت و فرمود این برای امشب ما بس است بقیه آن را به در خانه همسایه ها ببر. بله ایشان تمامی گونی برنج را قبول نکردند، قدیم این گونه بود کسی برای فردایش چیزی ذخیره نمی کرد، چرا؟ چون امید زنده بودن فردا را نداشتند. روز به روز خوراک روزانه شان را تهیه می کردند. پس ...
نقش نام هر فرد در هویت و آینده اش
باشگاه خبرنگاران جوان – انتخاب اسم فرزندان معمولا تصمیمی شخصی در نظر گرفته می شود. پدر و مادر ها بر اساس سلیقه خودشان اسمی برای بچه های شان بر می گزینند، اما از آن جا که حتی شخصی ترین انتخاب های ما از باور های فرهنگی و جایگاه اقتصادی –اجتماعی ما نشئت می گیرد از روی اسم بچه ها هم می شود چیز های زیادی درباره والدین دانست. نخبگان ثروتمند و انتخاب نام معمولی برای فرزند در یک مطالعه ...
گفت وگو با فرزند فاتح خرمشهر/ محمدمهدی کاظمی: حاج احمد طی6 ماه توصیه رهبر انقلاب را عملیاتی کرد
حضرت زهرا کرد؛ یک شب گوسفند را از خانه ما بردند و من و برادرم خیلی ناراحت بودیم اما پدر به ما دلداری دادند و ما را آرام کردند تا اینکه روز عزای حضرت زهرا(س) وقتی از هیات بازگشتیم از ما پرسید آش چطور بود؟! ما گفتیم خیلی خوشمزه بود. شهید کاظمی اسم گوسفند را برد و گفت: پاکوتاه توش بود! خوشحال باشید که این گوسفند قربانی نذر مراسم حضرت زهرا(س) شده است. کبوتری که اشک پدرم را درآورد! ...
ماجرای سقوط هواپیمای اوکراینی از زبان پدر و مادر محمدحسین و زینب اسدی لاری
آفتاب نیوز : محسن اسدی لاری پدر این دو شهید اظهار کرد: این حادثه بزرگ از روز ترور شهید سلیمانی آغاز شد یعنی روز 13 دی ماه. همه ما و اکثریت قابل توجهی از مردم ایران تحت تاثیر این اتفاق قرار گرفتند. طبیعتا در خانواده ما محمدحسین و زینب هم تحت تاثیر این ماجرا قرار داشتند به خصوص محمدحسین که در زمینه سیاست و حوزه سیاست بین الملل فرد قابلی بود و می دانست که چنین اتفاقی عواقب قابل توجهی ...
پنج روایت هولناک از آزارجنسی پنج دختربچه
حرف بزند، اما نه در مقابل پدر و مادر که مدافع تمام قد عمو بودند، بهناز نشست و همه چیز را برای خواهر بزرگش تعریف کرد، آن شب متوجه شد که خواهرش نیز قربانی آزار جنسی عمو بوده و حتی یکبار او را در حال تعرض به برادر کوچکترشان دیده است. شیما: هیچ کس کنکاش نکرد که چرا زبان من بند آمد شیما هفت ساله بود که دایی 60 ساله اش، به او تجاوز کرد. یک روز دایی متجاوز به خانه شان آمد و بعد از ...
زیر 10 میلیون؟ اصلا حرفش رو نزن!
همشهری آنلاین _ رابعه تیموری: آنها روی تلفن همراه خود بازی های آنلاین نصب می کنند و روز و شب به سختی بازی می کنند تا قیمت اکانت بازی آنها بالا برود و با فروش آن درآمدی به دست آورند. تعدادی از این نوجوانان جنوب شهری که در خرید و فروش اکانت، حرفه ای شده اند از بزرگ ترهایی که سر ماه چشم به راه حقوق مصوب وزارت کار هستند، کار و بارشان سکه تر است. در بازی پابجی موبایل کسی حریف علیرضا نیست ...
بفرمایید رختشوی خانه!
هستند که تو از عهده درک شان برآیی. در حوض خون ، زندگی فراموش نمی شود و اصلا جنگ در بستر زندگی با همه جزئیاتش روایت می شود. برخی خاطرات دفاع مقدس، سراسر جنگند، انگار زندگی اهمیتش را در جنگ از دست می دهد، اما در حوض خون چنین نیست. شاید این ویژگی به دلیل آن است که زن ها نگاه جزیی پردازانه دارند، برای همین، این روایت ها مملو از جزئیات زندگی روزمره است؛ از نگرانی برای بچه شش ماهه ای که در خانه ...
جواب حکیمانه شهید کاظمی به نگرانی های مادرش/ آرزویی که بر دل پدر شهیدان کاظمی ماند +فیلم
تر نیز که آن زمان فرزندی یک ساله داشت در سن 24 سالگی به جبهه رفت و در عملیات فتح المبین به شهادت رسید. پدر شهید محمدعلی کاظمی در مصاحبه ای که سال 1361 پس از شهادت فرزندش انجام داده است درباره حضور شهید در جبهه ها اظهار داشت: چند دفعه ای به جبهه رفت تا زمان خدمتش فرا رسید. گفتم اسمت درآمده برو خدمت؛ خودش را معرفی کرد. یک روز آمدم خانه، مادر بچه ها گفت محمدعلی می خواهد برود جبهه. گفتم نمی شو ...
ناجی مادربزرگ100ساله
را به یاد آوردم. بعد از آن صدای ترسناک بود که در و دیوار خانه به لرزه افتاد و خودم را به خاطر آوردم که در لحظه آخر کنار راه پله ایستاده بودم. راه پله ای که به احتمال زیاد، دیگر اثری از آن نبود و لابد جسم زخمی و آسیب دیده ام جایی زیر راه پله مخروبه گرفتار شده بود. صدای برادرم را شنیدم که بی وقفه فریاد می کشید و یکی یکی سراغ اعضای خانواده می رفت. خواستم از جایم بلند شوم تا مهارت های ...
ای که دستت می رسد کاری بکن
از خطیب اسمش را فاطمه گذاشت بچه ها همه داستان های تلخ دارند. چون خیلی کوچک هستند قدرت بیان سرگذشتشان را ندارند. مثلاً در همان ماه های اول آشنایی با یتیم خانه کلارا پیام داد که پسری 7 ساله را به او رساندند؛ کودکی که به شدت زخمی شده بود و گویا از طرف پدر و مادرش آزار دیده بود. یا صبح یکی از روزهای اردیبهشت 1399 که کلارا پیام داد: دیروز که از خانه برمی گشت، بچه ای را از چاه ...
چرا شهید حسین پورجعفری مخزن الاسرار حاج قاسم بود؟
کودک آینده ای درخشان و خوب و بخت و اقبال بلندی دارد. بعد پارچه ای را روی صورت نوزاد انداخت تا صورتش دیده نشود. نامش را حسین گذاشتند و شد عزیز دل مادر و پدرش شد. از 12 سالگی مشغول به کار شد و هزینه تحصیل خود را از طریق قالی بافی تامین می کرد. 15 ساله بود که تنها به کرمان سفر کرد و در یک اتاق اجاره ای ادامه درسش را خواند. بعدها هم شد همسر بی نظیر مادر و بابا حسین ما. و بعد هم تا شهادت ...
برای نجات زندگی ام خیلی تلاش کردم
. رحیم که حالا فهمیده بود من ماندنی ام از صبح تا ظهر جلویم می نشست و مصرف می کرد. بعد از ظهرها می خوابید و شب ها تا دیر وقت با دوستانش بود و باز مصرف می کرد. به کلی قید کار را زده بود و اگر کمک های پدر و مادرش نبود، از گرسنگی می مردیم. تازگی ها دست بزن هم پیدا کرده بود. اعتراض که می کردم با مشت و لگد به جانم می افتاد و نمی خواست صدایم را بشنود. بدتر از همه اما وقت هایی بود که مادرم و فهیمه به خانه امان ...
ناگفته هایی از انفجارمرگباری که بر سر خانواده 5 نفره آوار شد
باشگاه خبرنگاران جوان – از خانواده شش نفره عزیزی، تنها دو دختر قد و نیم قد از حادثه مرگبار انفجار پنجشنبه شب در روستای بساط بیگی بخش کوهنانی کوهدشت استان لرستان جان سالم به در بردند اما پدر 46 ساله، مادرباردار 35 ساله و برادر نوجوان 15 ساله شان جان خود را از دست دادند. یکی می گوید انفجار ناشی از نشت گاز عامل مرگ این چهار نفر بوده اما بعضی دیگر معتقدند این حادثه در اثر انفجار ناشی از مواد محترقه ...
مردی که امام(ره) آرزو داشت با او محشور شود
خواهم شما بیکار بشوی؛ یک برادر خانم دارم که زنش را طلاق داده و سه تا بچه دارد. شما و همسرت بروید در خانه او و از این بچه ها مراقبت کنید تا اینکه شاید بتوانیم مادرشان را برگردانیم. گفتم این جماعت خصلت شان بد است. گفت چه طور؟ گفتم: تا آدم می تواند کار کند، از او کار می کشند. وقتی کار نمی کند، یک لگد پشت او می زنند و می گویند برو . گفت: نه بابا! حالا این طورهام نیست . بالاخره رفتیم. وقتی ...
چه سرنوشتی در انتظار مادر بابک خرمدین است؟
همکاری نمی کردم، من را هم به قتل می رساند. گفته کارش این بوده که قرص ها را حل می کرده و داخل غذا یا نوشیدنی بچه هایش می ریخته است. پدر بابک، اما سعی کرد از خودش دفاع کند. تلاش کرد هرطوری که دلش می خواهد این قتل ها را توجیه کند. مثلا گفته بود آرزو، دخترش، در این مدت سرکش شده بود و به مادرش می گفت که بعد از مرگ پدرم حقوقش به من می رسد و به تو نیز حقوق کمی می دهم که بتوانی زندگی کنی، ولی بیشتر ...
نزاع مرگ بار با تبر به خاطر کُری اینستاگرامی
... بعد از حادثه، اول او را به بیمارستان سردشت بردند و بعد هم به تبریز منتقل کردند. حدود یک هفته در بیمارستان بستری بود و بالای سرش بودیم. دکترها می گفتند درصد سوختگی اش بالاست و خطرناک است. آخر هم دوام نیاورد و دو، سه روز پیش فوت کرد. جنازه اش را تحویل گرفتیم به محل زندگی مادرش در سردشت بردیم و همان جا به خاک سپردیم. شما خودتان یک خانم هستید و می دانید بچه ها چقدر به مادر نیاز دارند ...
فرمانده ای که فدای نیروهایش شد
...، مرد زندگی، پدر بچه هایش و تمام هستی اش را از دست بدهد خیلی سخت است. تا دو سال به همین منوال بود. تا اینکه یک روز رفتم گلستان شهدا و گفتم: موسی جان از خدا بخواه که اشک چشمانم خشک شود؛ امروز موقع گرفتن ناخن های نازنین زینب چشمانم تار می دید. دارم کور می شوم. و از آن به بعد آرام تر شدم. وقتی یاد آن روزها می افتم، غربت حضرت زینب(س) و حضرت رقیه برایم تداعی می شود. زمانی که همسرم شهید شد همه می ...
"گرانی" پیرمان کرد/ بعد از فوت همسرمان، از کوه هیزم می آوریم و می فروشیم/ برای تهیه دارو باید تا یاسوج ...
به گزارش خبرنگار ایلنا، بعد از عبور از پیچ های تند کوه دنا و در دل دامنه کوه شهر سی سخت قرار دارد. شهری با مردمانی که به لهجه شیرین لری سخن می گویند. اکثر مردمان این شهر کوهپایه نشین باغدار هستند، اما وقتی پای درد و دل شان می نشینی آن ها از روزگار سخت معیشت شان، محصولات سرمازده شان و از همه مهمتر بیکاری و مهاجرت بسیاری از اهالی این شهر می گویند. سال گذشته در این منطقه زلزله ای به بزرگی ...
حجت الاسلام والمسلمین مؤمنی بیان کرد: درس هایی از زندگی حضرت زهرا(س) و آنچه به آن اهتمام داشتند
کردند که چرا این را مهریه خود قرار دادید؟ ایشان فرمودند زیرا می دانم روز قیامت یکی از دغدغه های پدرم شفاعت امت گنهکارش است و می خواستم این دغدغه را از دوش پدرم بردارم. حجت الاسلام والمسلمین مؤمنی محبت به پدر و مادر را درس دیگر حضرت زهرا سلام الله علیها برای جوانان دانست و افزود: یکی از سه چیزی که حضرت زهرا سلام الله علیها از این دنیا دوست داشتند نگاه به چهره پدرشان بود که نشان دهند ...
امر به معروف شهید خادم پس از شهادتش
کمکی که برادرش به والدینشان می کرد، گفت: احترام پدر و مادر را نگاه می داشت و برای تولدهایشان کادو می گرفت، برای کمک به مادرمان ظرف می شست، غذا درست می کرد همه کار ها را انجام می داد و در آشپزخانه با مادر همکاری می کرد و در کار کشاورزی وکار ساختمانی به پدرکمک می کرد. برادر شهید خادم با بیان اینکه برادرش هیچ گاه با والدینشان تندی نکرد، افزود: محمدرضا از من بزرگتر بود. یک روز که با هم از ...
چه زود دیر می شود و باید برویم از این دیار
ولی برای او عین جهنم است. حضرت عزراییل فقط جان مرا نمی گیرد، جان او را هم می گیرد! و این مصیبتی است که روز مرگِ مادر ها سر همه بچه ها می آید. می خواهم از او بپرسم درس هایت را خوانده ای؟ ولی زود پشیمان می شوم. ترجیح می دهم بعد از من مستقل باشد. شاید هم از خدا اجازه گرفتم و بر حسب وظایف و مهر مادرانه ام گاهی یواشکی به زمین آمدم و اشک های تنهایی اش را پاک کردم. خواهرم، مادرم، دوست تان دارم ...
چرا دختر برای ازدواج نیاز به "اذن پدر" دارد؟!
دینی مان، زن فقط وظیفه تمکین خاص دارد و هیچ تکلیف دیگری در خانه ندارد. فلسفه اجرت المثل هم همین است؛ آن را فقط گذاشتیم برای زمان طلاق و شما نمی توانید کسی را پیدا کنید که در زمان خیلی کم، اجرت المثل بگیرد. من به عنوان وکیل ندیده ام تا زمانی که زن با همسرش زندگی می کند بتواند اجرت الامثل را بگیرد؛ آن را گذاشته ایم برای زمان طلاق، در حالیکه مرد می رود از قانون مدنی استفاده می کند و دادگاه می ...
تبلور ویژگی های خانواده خوب از نظر قرآن کریم در زندگی مشترک حضرت علی و حضرت زهرا (س)
. حضرت فاطمه (س) چگونه فرزندانشان را سرگرم می کردند؟ روایتی داریم که حضرت زهرا سلام الله علیها دست بچه ها را می گرفتند و با همدیگر شعر می خواندند و با مروت با آن ها رفتار می کردند. این بازی کردن با بچه ها، تربیت آنها و نحوه تعامل رفتاری که پدر و مادر با هم در خانه دارند، باید به گونه ای باشد که بچه ها درست تربیت شوند، زیرا کودکان از آن ها الگو می گیرند. چه ویژگی هایی ...
دنیا به این مرد بدهکار است
زیر آب برد و دچار فروپاشی کرد، از جمله کودکی من. پدر بود که در جایی دور از خانه سکته کرده و به آغوش مرگ رفته بود و بازگشتش به زندگی بدون معجزه ناممکن بود. بله، فقط یک معجزه می توانست خانه ای را که روی تن و اندام چند بچه قد و نیم قد ویران شده بود از نو بسازد. فقط یک معجزه و بس. زمان گذشت و با خطوطی که سرنوشت روی جاده پر ترافیک زندگی رسم کرده بود، سال ها از آن مرد دور و بی خبر ماندم. ...