سایر منابع:
سایر خبرها
محاکمه پسر آتش افروز به اتهام قتل پدر
عصبانیت کنترلم را از دست بدهم و نقشه آتش زدن خانه به سرم زد. چند لیتر بنزین گرفتم و در خانه ریختم و آتش زدم بعد هم از ترس فرار کردم. ساعاتی بعد هم متوجه شدم که پدرم فوت کرده است. در ادامه شاهرخ هم با شکایت از برادرش گفت: برادرم از کودکی من را اذیت می کرد و مدام با بچه های همسایه درگیر بود وقتی هم معتاد شد دیگر به حرف هیچ کس گوش نمی کرد و پدر و مادرم را اذیت می کرد. ...
قتل هولناک پدر به دست پسر عصبانی / بین من و برادرم فرق می گذاشتند + عکس
اعتراف کرد . و ی گفت : مادرم از سالها قبل وقتی که کوچک بودم همیشه برادرم را از من بیشتر دوست داشت و به من بی اعتنا بود .به همین خاطر به دام اعتیاد افتادم و معتاد شدم .او همیشه به برادرم پول میداد .اما هر وقت من ازاو پول می خواستم بهانه می آورد.این ماجرا تاثیر بدی در روحیه ام گذاشته و موجب شده بود همیشه با آنها درگیر باشم. وی ادامه داد: آن شب مریض بودم و می خواستم دارو بخرم ...
پسر آتش افروز محاکمه می شود
شکایت فربد تحت تعقیب قرار گرفت و چند روز بعد از حادثه بازداشت شد. او تحت بازجویی قرار گرفت و در روند بازجویی ها به آتش سوزی به خاطر کینه از پدر و مادرش اعتراف کرد و گفت: مادرم از همان دوران کودکی برادرم را از من بیشتر دوست داشت. او به من اهمیتی نمی داد و به کارهایم بی اعتنا بود. همین بی مهری ها باعث شد گرفتار اعتیاد شوم و سراغ مواد بروم. مادرم همیشه به برادرم پول می داد، اما هر وقت من از او پول می ...
مهدی سفیر نجات شد
دست پرستارش افتاده باشد. البته مادر و پدرم هم ازدواج فامیلی داشتند، اما نسبت شان دور بود. مشکلات ذهنی مهدی تکلم نداشت. اما خانواده اش همه تلاش شان را کردند او را به مدرسه بردند. با کاردرمانی و آموزش های خاص شروع کردند، اما فایده ای نداشت. یکی یکدانه خانواده معصومی هر روز از نظر ذهنی مشکلاتش بیشتر می شد. چشم های الهام لبریز لبریز است. همین که درباره مرگ برادرش صحبت می کند، اشک هایش گر می ...
از جاسازی موادمخدر در قرقره نخ تا ناپدید شدن دختری در شب عقدکنان
شرقی تهران تنها زندگی می کند. من، خواهر و برادرم همیشه تلفنی حال و احوالش را می پرسیم و هر چند روز یک بار هم به دیدنش می رویم و کارهای او را انجام می دهیم. چند روز قبل برای انجام کاری به مسافرت رفتم و سه روز قبل از آنجا با مادرم تماس گرفتم، اما او جواب نداد. از طرفی هم برادر و خواهرم در تهران نبودند که نگران مادرم شدم و مسافرتم را نیمه تمام گذاشتم و بلافاصله به تهران بازگشتم. وقتی به در ...
افتخار کنید فرزندتان در راه اسلام از خود گذشت
حقیر را مورد لطف قرار داد که با مرگ طبیعی نمیرم، جا دارد شما پس از شهادتم افتخار کنید که چنین فرزندی داشتید که در راه اسلام از خود گذشت و هر وقت ملالی خاطر شریفتان را گرفت، متوسل شوید به آقا ابا عبدالله (ع) که چطور از فرزند برومندش علی اکبر گذشت. پدرم! مثل حسین صبرکن. مادرم! مثل لیلا تحمل کن. برادرم! مثل زین العابدین اهدافم را دنبال کن و کوتاهی مکن. ...
معجزه ای به نام مادر
...: جنگ به شهر ها رسیده و بمباران و موشکباران، مردم را برای حفظ جانشان به بیابان ها و زندگی زیر چادر های مسافرتی رانده است. پدر جبهه است و خبر چندانی از او نداریم. من و برادرم باز هم قرار است مدتی با مادر، زیر چادر کوچک خاکی رنگمان که عمودش با کمک چند انسان مهربان استوار شده، زندگی کنیم تا ببینیم سرانجام، روزگار برایمان چه خوابی می بیند. مادرم معلم است و باید در هر شرایطی سنگر مدرسه ...
ولایتمداری متفاوت یک شهید در وصیت نامه اش
...: از تمام مردم خواستارم که دست وحدت با هم بدهیم و زودتر ان شاءالله پیروز و سرافراز باشیم در نزد امام زمان عجل الله تعالی، بعد از پدر و مادر عزیزم انتظاری که دارم این است که اگر من شهید شدم سر و صدا نکنید. به امام امت، چون من هدفی که داشتم برای اسلام بوده است. امام، امت را نجات داد از فساد، ما را آگاه کرد، ما را از خواب غفلت بیدار کرد. مادرم نماز را به پا دار و هر کس به امام حرفی بزند به جای من ...
روز مادر ، تاریخچه ، متن های تبریک روز مادر و روز زن ، متن زیبا و پیام تبریک روز مادر 1400
مادر به کشورهای اروپایی نیز راه یافت . در سال 1917 روز مادر در سوئیس رایج شد و سپس به اتریش و جزایر اسکاندیناوی رسید. در آلمان برای اولین بار در سال 1922 این روز را جشن گرفتند. اما در زمان ناسیونالیست ها روز مادر در این کشور دچار انحراف شد؛ زیرا آنان بر پایه این ایدئولوژی که مادر ضامن دوام ِ نژاد آریایی است، این روز را جشن می گرفتند. سمبل روز مادر برای مادری که در قید حیات است یک شاخه ...
کاش مادرش زنده بود!/حقی که بیشتر از این هاست
را آورده ایم. اجل ات فرا رسیده بود اما... حنان بن سدیر می گوید: در حضور امام صادق(ع) بودیم که میسر هم در میان ما بود، از رابطه خویشاوندی سخن به میان آمد، امام صادق(ع) فرمود:ای میسر چند بار اجل و مرگ تو فرا رسیده و هر بار خداوند آن را به خاطر صله رحم با خویشاوندانت تاخیر انداخته است، اگر می خواهی خداوند عمر تو را زیاد کند به پدر و مادرت نیکی کن. بحار الانوار زبانی ...
اعترافات تلخ جوانی که پدرش را کشت! +عکس صحنه جرم
نداشتم و با یکدیگر صحبت نمی کردیم! این رفتارهای پدرم از ذهنم می گذشت و خیلی از او دلخور بودم به همین دلیل ناگهان بلند شدم و با چاقو به جان پدرم افتادم. پدرم کف اتاق دراز کشیده بود که ضرباتی به او زدم. با این حال پدرم از روی زمین بلند شد ولی من باز هم چاقو زدم تا دوباره کف اتاق افتاد. این بار روی سینه اش نشستم و چند ضربه دیگر هم زدم. در همین حال مادرم تلاش می کرد تا چاقو را از من بگیرد ...
مادرانه های خانم دکتری که 22 هزار نوزاد به دنیا آورده است
فرزندآوری یک تکلیف است که اگر به درستی انجام پذیرد، جامعه رو به پیشرفت های همه جانبه حرکت خواهد کرد. او می گوید: زمانی که با توجه به علاقه مندی هایم تصمیم گرفتم در رشته پزشکی تحصیل کنم تعداد بانوان فعال در این رشته اندک و محدود بود. اما من آن را انتخاب کردم و ادامه دادم تا بتوانم برای سرزمینم، پزشکان بسیاری تربیت کنم. این را بر خود تکلیف می دانستم که خدا هم کمک کرد تا به اهدافم برسم. زمانی که وارد این رشته شدم هنوز ازدواج نکرده بودم. سال دوم دانشگاه ازدواج کردم و بعد فرزندانم به دنیا آمدند. هدف، تلاش و توکل، شما را در مسیر مناسبی قرار می دهد. ...
بازیگر نقش مهدی در فیلم مهر مادری
. متاسفانه دو ماه قبل از اینکه در مهر مادری بازی کنم، پدرم فوت کرد و مادرم که یکی از بهترین مادران روی زمین است، بعد از درگذشت پدر، برایم هم پدر بود، هم مادر. من هیچ وقت گرسنه نخوابیدم، اما مطمئنم مادرم خیلی از شب ها گرسنه خوابید. به خاطر دارم مادرم سعی می کرد دو شیفت کار کند تا بچه هایش در آسایش باشند و درس بخوانند. در همان دوره کودکی، این موضوع به غیرتم برخورد و در تعطیلات تابستان در ...
گفتگو با سمیرا شاهوردی، مادر آرزوها در آستانه برآورده شدن ده هزارمین آرزو
...> خانواده همسرم تعجب کرده بودند! خلاصه که در نهایت 114 سکه و به تعداد فشنگ ها شاخه گل مریم مهریه ام کردند. یک روز بعد از عقد، خانواده همسرم برگشتند مشهد. روز سوم همسرم هم خداحافظی کرد که بیاید مشهد! پدرم گفت: کجا؟! ما از این رسم ها نداریم که دختر بدون شوهرش باشد. ما آنجا رسم در عقد ماندن مثل مشهدی ها نداریم. خلاصه که من را با شوهرم راهی مشهد کرد. اولش خوشحال بودم، ولی چند وقتی که گذشت، تازه فهمیدم ...
خان زاده ای که مادر 3 شهید شد
را ام البنین زمان نامید. کنارش می نشینم و از او می خواهم کمی از آغازین روز های زندگی اش برایم روایت کند، می گوید: من متولد 29 اردیبهشت 1314 اهل خمین هستم. 15 سال داشتم که پدرم به رحمت خدا رفت. همه زحمات و امور زندگی به عهده مادرم حبیبه خانم افتاد. پدرم یکی از خان های بزرگ خمین بود و من هم خانزاده شدم. مادر شهیدان از همسرش این گونه روایت می کند: سیدمصطفی تاجر گوسفند بود و دوست صمیمی برادرم که ...
پدر و مادرو برادر و همسر و پسرم شهید شده اند! + عکس
، تحصیلاتشان چه بود؟ مادر شهید: ایشان دیپلمشان را در شهر غزنی و در قره باغ گرفته بودند، بعد برای ادامه کار یا تحصیلش چهار سال در پوهنتون (دانشگاه) کابل درس خوانده بودند؛ چون بنده خدا پدرم، پدر و مادرش را در کوچکی از دست داده بود، خیلی کوچک بود، در وولسوالی قره باغ زمین های زیادی داشتند، اما قره باغ شرایط جغرافیایی اش یک طوری است که مثلا با ملیت پشتون ها هم جوی و هم آب هستند؛ من خودم خیلی یادم ...
نقش تربیتی حضرت زهرا(سلا م الله علیها) در خانواده
حضرت زهرا ( سلام الله علیه) به پدر بزرگوارشان نقل شده است. بعد از درگذشت حضرت خدیجه ( سلام الله علیها)و حضرت ابوطالب ( سلام الله علیه) در سال نهم بعثت که در بین سیره نویسان به سال عام الحزن معروف شده فاطمه الزهرا (سلام الله علیها) توانست جای مادر را برای پدرش بگیرد همان طور که حضرت امیر( سلام الله علیه) توانست جای پدر بزرگوارشان را برای حضرت (ص) بگیرد. گاه دشمنان سنگدل خاک یا خاکستر بر ...
مادران انتظار/ روایت مادرانی که چشم انتظار کودکان مفقودشده شان هستند
یادآوری روز ناپدیدشدن کودکش اشک می ریزد. گریه می کند و ملتمسانه می خواهد که پسرش را به او برگردانند. شایان یک سال و هفت ماه داشت که از مقابل در خانه پدربزرگش در اهواز ناپدید شد. همان زمانی که تازه راه رفتن را یاد گرفته بود. چند ثانیه بیشتر طول نکشید تا زندگی سهیلا از این رو به آن رو شود. جهنم این مادر، تیر ماه سال 90 شروع شد. وقتی در خانه پدرش میهمان بود. مادری که پسرش ناپدید شد و پسر دومش هم بر اثر ...
زنی که فرمان زندگی را در دست دارد
پشت فرمان می نشستیم و پدرم فرمان را دستم می داد تا به اصطلاح رانندگان پایه یک دستم پر باشد . وقتی گواهینامه پایه یک گرفتم در مسابقات اسلالوم کامیون رانی که برای اولین بار در ایران برگزار شد، شرکت کردم و توانستم مقام اول این مسابقات را به دست آورم . - از چه زمانی خودت پشت فرمان کامیون نشستی؟ بعد از اینکه پدرم بر اثر بیماری به رحمت خدا رفت، برادر کوچکم تازه سربازی اش تمام شده ...
این 4 کودک را می شناسید؟ / مادرانشان چشم انتظارند + عکس
از انتظار، که دلتنگند. دلتنگ شنیدن صدای فرزندشان، دیدن لبخندشان. هر کدام سال هاست که رنج دوری را تحمل می کنند. با این حال، نتوانسته اند به زندگی عادی برگردند. با کوچک ترین تلنگر بغض فرو خورده چند ساله شان می ترکد و اشک می ریزند. درست مثل روز اول. معمای گم شدن طاهره، یونس، شایان و سامی چندین سال است که حل نشده. راز ناپدیدشدن این بچه ها در دل هیچ جایی یافت نشد. حالا این مادران مانده اند با ...
روز مادر و خرده روایت هایی از خبرنگارانی که مادر نیز هستند
دائم حرف می زند و من در تلاشم در چند دقیقه ای که دست ورویم را می شویم، از التهاب روز کاری یک مادر خبرنگار کمی بشویم. این بار به جای نفس هایی که صبح به صبح در سینه حبس می کنم، نفس عمیقی می کشم و نوبت بعدی کارم به عنوان مادر در خانه شروع می شود؛ غذادادن به بچه ها، مرتب کردن خانه ای که بی شباهت به جنگ جهانی با ریخت وپاش اسباب بازی ها و وسایل خانه نیست، خواباندن بچه کوچک و معلمی کردن برای فرزند دیگر که ...
تبلیغات شیعه در اروپا ضعیف است
. زرین شیبانی هستم سال 1370 شمسی در شهر میلان ایتالیا به دنیا آمدم و سال ها در همانجا زندگی کردم و تحصیلات کلاسیک را نیز در ایتالیا به اتمام رساندم تا اینکه سه سال پیش با آقای قریشی آشنا شدم و بعد از ازدواج به ایران آمدم. *آیا پدر و مادرتان ایرانی هستند؟ دلیل زندگی آنان در ایتالیا چه بود؟ پدرم در سن جوانی حدود 46 سال پیش به همراه مادرم که ایشان هم همانند پدر ایرانی ...
تبریک روز مادر و زن 1400 + متن پیام، اس ام اس و عکس
زن 1400 استوری روز زن و مادر 1400 هدیه روز مادر و روز زن + عکس سبد و ایده کادو ارزان تاریخ روز مادر سال 1400 + تاریخچه روز زن و زندگی نامه حضرت فاطمه زهرا (س) اگر روزی بهشت و کوثر آید هزاران لاله رخ از در درآید نمی ارزد به آن یک لحظه ای که صدای دلنشین مادر آید مادر قشنگم، روزت مبارک خداوندا زیباترین لحظه ها را نصیب مادرم کن که زی ...
چگونگی ازدواج مادر و پدر پیامبر صلی الله علیه و آله
علی معروف گشت و فرزند خود را همان جا در مکانی که بعدها مولد النبی(صلی الله علیه و اله) نام گرفت به دنیا آورد. بر پایه برخی نقل ها، در آن هنگام، شوهرش عبدالله در بازگشت از سفر تجاری خود از شام، در یثرب وفات یافته بود. گزارش هایی از وفات عبدالله دو ماه، یک سال یا 28 ماه پس از تولد فرزندش نیز در دست است. پس از تولد پیامبر(صلی الله علیه و اله) آمنه تنها هفت روز به فرزند خود شیر داد و سپس مدتی کوتاه ...
علیرضا ناصر معدلی
که نمی خواهد وقتی که دارد نفس می کشد، دفن شود. همیشه با خنده، این جمله پدرم در ذهنم غلت می خورد! نصیحت پدرم به ما این بود که در هنگام کار، ایمنی خود را اولویت قرار دهیم و برای پول کار نکنیم و به فکر باقیات و صالحات باشیم. پدر من نیم قرن تجربه اش را با همان انگیزه و تعصب روزهای اولیه کارش، در شرکت پرلیت ادامه داد. برای او، بن بست چه در سختی ها و چه در تحریم ها معنایی نداشت ...
ناپدید شدن دختر مشهدی در شب عقد کنان / او نزد پدربزرگش رفت ولی بازنگشت !
بود فتانه با همان زبان کودکانه اش چیزی از پدرم درخواست کند، او بلافاصله و به هر طریق ممکن خواسته فتانه را برآورده می کرد. دخترم آن قدر به عمه ها و پدر و مادر من وابسته شده بود که به سختی راضی می شد شب را در طبقه پایین (محل سکونت من) سپری کند. هرگاه من و همسرم به خاطر رفتارهای بی ادبانه کودکی او را سرزنش می کردیم یا چشم غره می رفتیم تا کار زشتی را تکرار نکند، بی درنگ به آغوش پدرم پناه ...
برنامه نویس تک انگشتی که به عنوان کارآفرین برتر شناخته شد
، اما دوست ندارم کسی من را دکتر صدا کند، زیرا در فضای مجازی دکتر زیاد است و دیدگاه مردم نسبت به این افراد بد است به همین دلیل تصمیم گرفتم یک آدم معمولی باشم. او ادامه داد: من در فضای مجازی از قلب سیاه استفاده میکنم به این دلیل که فکر میکنم این قلب خودم بعد از گذشتن این همه مشکل است. کربلایی بیان کرد: در حال حاضر وقتی پروژه بزرگی داشته باشم تا 200 نفر به طور غیر مستقیم در کنار ...
حاج قاسم محافظانش را از بین مدافعان حرم انتخاب می کرد
مادر شهید خبر شهادت سردار را شنید قبل از اینکه نگران پسرش شود، نگران عروسش شده بود. در آن لحظات سخت مدام با خدا صحبت می کرد که من عمر خودم را کرده ام خدایا به عروس جوانم رحم کن. من دیگر در این دنیا آرزویی ندارم اما نگران حال این تازه عروسم هست. همچنین همسر آقا وحید که خیلی هوای پدر و مادر آقا وحید را داشت و مثل عزیزان خودش آنها را دوست دارد. خب بعد از آقا وحید هم مادر و هم همسر ایشان خیلی دلشکسته ...