روایتی از زنانی که سال ها است کودکان شان ناپدید شده اند
سایر منابع:
سایر خبرها
خبر قبولی مجید در رشته پزشکی بعد از شهادتش آورده شد
روزنامه به دست آمد و همین طور که اشک می ریخت گفت مجید در رشته پزشکی قبول شده است. یعنی خبر قبولی شهید در دانشگاه را بعد از شهادتش به شما دادند؟ بله، بعد از آن یک نامه هم به خانه آمد که نوشته بود مجید می تواند از بین 14 رشته پزشکی، رشته دلخواهش را انتخاب کند، اما دیگر مجیدی نبود تا انتخاب رشته کند. جنازه هم نداشت و بعد از 10 سال پیکرش آمد. درس خواندن در رشته پزشکی آرزوی پسرم بود که ...
خواستگار سمج چگونه دختر عکاس را به قتل رساند
را فریب دهد. او به صورت چت و با نام فرد دیگری با دخترم صحبت کرد و گفت مهمانی دارد و از فاطمه خواست از مجلس او عکاسی کند. دخترم، علاوه بر این که محصل بود، کار عکاسی هم می کرد. فاطمه هم قبول کرد و روز 25 دی ماه حوالی ساعت 3 بعدازظهر به بوشهر رفت. با این که محل زندگی آن پسر در استان خوزستان بود اما برای اجرای نقشه اش به بوشهر آمد و در یکی از محلات ما و به مدت 24ساعت، خانه ای مبله اجاره کرد و منتظر ...
مادران مکرم شهداء اسوه و الگوی صبر و مقاومت در مصائب هستند
ضمن خوشامدگویی گفت: من صاحب پنج پسر و یک دختر هستم، دو پسرم شهید و دو پسرم جانباز شده اند ولی من همه آنان به ویژه دو جانباز را زنده می دانم و می گویم پنج پسر دارم. مادر شهیدان طوقانی افزود: پسرانم دنباله روی پدر پهلوانشان بودند و در گود زورخانه پرورش یافتند، با آن که سعید دانش آموز راهنمایی و محمد دانش آموز دبیرستانی بودند در دوران جنگ داوطلبانه به جبهه رفتند. وی همچنین ...
محاکمه پسر آتش افروز به اتهام قتل پدر
جنایی تهران تحقیقاتش را آغاز کرد تا راز این جنایت را کشف کند در ادامه مادر خانواده اظهار داشت: پسرم شهرام به مواد مخدر اعتیاد دارد. روز حادثه او با من و همسر و پسر دیگرم شاهرخ دعوا کرد. چند ساعت بعد هم ناگهان خانه آتش گرفت. من و شاهرخ فرار کردیم، اما نمی دانستم همسرم در خانه است. به این ترتیب شهرام مورد بازجویی قرار گرفت و گفت: سال هاست معتادم. دلیل اعتیادم هم آن بود که همیشه ...
حبس و شکنجه پد ر برای ممانعت از بخشید ن اموال
چند روز قبل مرد میانسالی به پلیس رفت و از ناپد ید شد ن براد رزاد ه 66 ساله اش خبر د اد . وی گفت: من براد رزاد ه ای د ارم که تقریباً هم سن و سال خود م است و ارتباط خیلی خوبی با هم د اریم اما الان چند روزی است که ناپد ید شد ه و هر چه با تلفن همراهش تماس می گیرم پاسخ نمی د هد . نگران او شد ه ام و تصور می کنم بلایی سرش آمد ه باشد . با شکایت این مرد تحقیقات برای یافتن وی به د ستور بازپرس محمد رضا صاحب ...
ماجرای تکان دهنده قتل دختر 17 ساله بوشهری!
دستگیر شد و در حالی که ادله و شواهد حکایت از آن داشت که او قاتل فاطمه است، لب به اعتراف گشود و از جنایت سیاه خود پرده برداشت. قتل فاطمه عالی دختر عکاس بوشهری به دست عاشق روانی روز شنبه پدر و مادر فاطمه عالی بار دیگر به اداره آگاهی بوشهر مراجعه کردند تا اعترافات قاتل برای آنها قرائت شود.پدر فاطمه عالی بعد از خروج از اداره آگاهی در گفتگو با خبرنگار رکنا گفت: دخترم کار عکاسی می کرد و ...
مادری که سواد آموخت، وصیت شهیدش را روی قالی ببافد
شهادت دست خطی برای ما گذاشته بود انگار به او الهام شد که شهید می شود. خیلی خوب یادم هست عزت الله روز پنجشنبه هشت صبح به دنیا آمد و یک دوشنبه ای در سال 62 شهید شد، تمام فکر و ذکرش قرآن بود و دین، مسجد و نمازش ترک نمی شد؛ دوست داشت درس طلبگی بخواند که رفت جبهه و فدای قرآن شد. گل بانوی 75 ساله؛ آرزویی به قامت 38 سال دوری را برآورده کرده، آرزویی که در یاد پسر شهیدش خلاصه می شود و ...
شهدای گمنام معجزه می آفرینند
ساله آمدند و اینجا خاک شدند و دو سال با همه کشتی گیرها با این شهید داشتیم زندگی می کردیم. شهیدی که جانش را داد در شهادت، یعنی با خدا جانش را معامله کرد تا بتواند پرچم کشورش را آن بالا نگه دارد. حالا ما کشتی گیران با کشتی گرفتن مان نهایت سر و دستمان و رباطی زخمی می شود، اما اینها می آیند جانشان را با خدا معامله می کنند. گرایی افزود: شبی که داشتیم اعزام می شدیم، من با این شهید قول و قراری ...
زنان ایرانی با حجاب کامل در میادین بین المللی می درخشند/ قهرمان زندگی فرزندم هستم
؛ بنابراین فکر می کنم اگر بازهم به آن دوران بازگردم همین مسیر را ادامه می دهم. یک خاطره از روزهایی که دور از خانه بودید برایمان تعریف کنید. روز مادر سال گذشته در اردوی تیم ملی حضور داشتم و پسرم با من قهر کرده بود؛ به خاطر دارم آن شب در اردو گریه کردم و بابت اینکه به پسرم سخت می گذشت بسیار ناراحت بودم. توصیه شما به ورزشکارهایی که به تازگی مادر شده اند چیست؟ ...
روایتی تلخ از سالمندان سرراهی
استخوان های آدم را می سوزاند. روزی 15میلیون پول داشته و با پسر مجردش خانه ای در نعمت آباد اجاره کرده بوده اما وقتی مریض می شود همه سرمایه 15میلیونی اش را از دست می دهد. پول که تمام می شود به خانه بچه هایش می رود شاید پناهش دهند اما یکی یکی بیرونش می کنند تا آخر سر نوه اش او را می آورد گرمخانه. این قصه خیلی از آنهاست. قصه پرغصه سالمندانی که سر راه گذاشته شده و حالا در گرمخانه ای در میدان شوش تهران زندگی ...
لباس خانمانه الهام حمیدی سرو صدا کرد | الهام حمیدی بعد از زایمانش 20 کلیو لاغر شد
انتشار خبری از ازدواجش به روز کرد و چند ماه بعد در آخرین روز از فروردین ماه 98 مراسم ازدواج این بانوی هنرمند برگزار شد. فرزند الهام حمیدی 12 خردادماه سال 99 بود که الهام حمیدی با انتشار پستی خبر از تولد پسرش داد و برای اولین بار مادر شدن را تجربه کرد. دلنوشته الهام حمیدی برای تولد پسرش: لحظه شماریمون برای گرفتن دستای کوچولوت به پایان رسید پسرم، با ...
پدر: سه پسرم مرا در خانه حبس کردند تا اموالم را تصاحب کنند/ فرزندان: او فراموشی گرفته و اموالش را بذل و ...
دقایقی که زنگ خانه را به صدا درآوردند، خشایار با سر و وضعی آشفته در را باز کرد و با دیدن مأموران پلیس گفت: پسرانم مرا در خانه زندانی کرده و سه روز است که شکنجه ام می کنند. بدین ترتیب مرد میانسال و پسرانش به اداره آگاهی منتقل شدند. وی در توضیح ماجرا گفت: مدتی قبل سه پسرم مرا از خانه بیرون انداختند و من هم از آنها شکایت کردم. سه روز قبل برای پیگیری شکایتم به دادسرا رفته بودم اما بعد از ...
فاطمه زهرا (س)؛ الگویی برای همه زنان/ چگونه می توان فاطمی زندگی کرد؟
! من دیگر طاقت ندارم. گفت مادر! من نذر کردم، نذر حضرت زینب؛ من دو سال نذر کردم که بروم برای دفاع از بی بی. گفتم مادر! اگر نذر باشد، جهاد باشد، خدا شاهد است اگر خدا قبول کند من این قربانی ها را داده ام، در راه اسلام داده ام، واقعا در راه اسلام داده ام، چون من شیعه بودم، هزاره بودم در افغانستان، همه عزیزانم به جرم هزاره بودن شهید شدند و جرم دیگری نداشتند. گفت مادر من می روم. من تا دو سه روز ...
پیکری که هدیه روز مادر شد! /حکایت چند وداع مادرانه جانسوز در معراج الشهدا+فیلم
که پسر 25 ساله اش را با قد و بالای رشید راهی کند و یک مشت استخوان سوخته برگردد. استخوان ها را می چسباند به سینه اش. می خواهد برای پسرش لالایی بخواند تا آرام در تابوت اش بخوابد. زمزمه می کند: لالا لالا بکن خوابی...همه خوابند تو بیداری. زکریا را مثل علی اکبر راهی کردم مثل علی اصغر برگشت! بعد از 5 سال چشم انتظاری، آرام دلش برگشته. دل در دلش نیست که برود و زکریایش را ببیند. وعده ...
قتل تازه عروس در گلستان / سحر را کشتم بیا جمعش کن !
کردم مرا ببخش. دو روز بعد از قتل، رضا بی سروصدا و دور از چشم ماموران پلیس به زیر یکی از پل های گرگان رفت و سیگاری آتش زد. تا ته سیگار را دود کرد اما آرام نشد. یک چیزی انگار دورگلویش بود و می خواست خفه اش کند. دست در جیبش کرد و موادش را بیرون کشید. به اطرافش نگاه کرد. کسی نبود. همان طور که مشغول دودکردن موادش بود، ناگهان ماموران بالای سرش ظاهر شدند. رضا دیگر راه فراری نداشت و ...
دیدار مادران شهدا به مناسبت روز زن
دیدار و دست بوسی مادران بزرگوار شهدای منطقه 13(یک شهید آتش نشان علی مستوفی و دو شهید دفاع مقدس شهید محمد فرهاد عباسی و شهید سید مهدی نقوی) رفتند و دقایقی میهمان شهدا شدند و پای درد و دل مادران شهید نشستند. مادر بزرگوار شهید نقوی در مورد شهادت پسرش اینگونه گفت: پس از 15 سال چشم انتظاری، پیکر مهدی که در عملیات خیبر به شهادت رسید به میهن بازگشت و من اولین خواب راحت را از آن شب که مهدی را ...
حبس و شکنجه عجیب پیرمرد به دلیل حاتم بخشی
طناب بستند و به زور مجبورم کردند اسناد و مدارکی را امضا کنم. یک هفته در شکنجه گاه بچه هایم بودم. عمویم چند بار به خانه ام زنگ زده و وقتی مرا پیدا نکرد، از پلیس کمک خواست که آنها آمدند و مرا با دست و پای بسته در خانه یافته و نجاتم دادند. اکنون از سه پسرم شکایت دارم. این در حالی بود که ماموران وقتی به محل حادثه رفتند و دوربین های مداربسته را بازبینی کردند معلوم شد شاکی درست می گوید و به زور و با دست ...
مادران انتظار/ روایت مادرانی که چشم انتظار کودکان مفقودشده شان هستند
ذره ای از درد من کم نشده است. 13 سال رنج انتظار آبان ماه سال 87 بود که یونس حسین جانی ناپدید شد. مبهم و معمایی. راز گم شدن این کودک 9 ساله هم سر به مُهر باقی مانده است. هیچ کس داستان گم شدنش را نمی داند. برای خرید نان از خانه بیرون رفت، اما هرگز دیگر بازنگشت. حالا مادر و خانواده اش مانده اند با کوله باری از انتظار. چشم انتظار یک خبر یا سرنخی از یونس هستند. 13 سال از گم شدنش ...
مادر شهید مدافع حرم، احمد جعفری، از مادرانه اش برای پسرش می گوید
سوریه برای دفاع از حریم مادر و خواهرانش شد. *** مادر شهید سید علی احمد جعفری که 3 پسر و 2 دختر دارد می گوید: احمدآقا بیست وهفت ساله بود که به شهادت رسید. پسرم متولد 29 فروردین 1369 بود. پسر وسطی بود و کلا با همه بچه ها فرق می کرد. بچه های دیگرم هم الحمدلله خوب هستند، ولی سید احمد دیگر پسری بود. دردانه مادر حدود 4 سال بود که سوریه رفت و آمد می کرد تا اینکه سال 96 شهید شد. ...
حبس پدر از ترس بخشش اموال
سه پسر جوان وقتی متوجه شدند پدرشان در حال بخشیدن اموالش به دیگران است او را در خانه حبس کردند. به گزارش جوان، چندی قبل مرد سالخورده ای در تهران به اداره پلیس رفت و از گم شدن برادر زاده 64 ساله اش به نام قنبر شکایت کرد. وی گفت: پسر برادرم قنبر در یکی از خیابان های مرکزی تهران همراه خانواده اش زندگی می کند. من هر روز با او در تماس هستم و گاهی هم یکدیگر را می بینیم و از گذشته با هم حرف ...
میم مثل مادر؛ روزی برای زیباترین گُل هستی
این گل ها در مقابل مهر و محبت شان بی مفهوم؛ ولی به رسم ادب و قدردانی، هر سال روز مادر بیشتر از مناسبت های دیگر سفارش داریم. مادران همانند گل، باطراوت هستند/ گُل برای گُل سر سبد خانه در بین مشتری هایی که گل و دسته گل را بهترین هدیه برای مادران شان می دانند دختر خانم جوانی را که گل های رنگارنگ زیادی را در دست گرفته می بینم به سراغش می روم با لبخند می گوید: مادرم گل خیلی دوست دارد ...
ادعای عجیب 3 پسر شکنجه گر در زندانی کردن پدر / پدرمان دیوانه است!
مرا به خاطر تصاحب اموالم از خانه ام بیرون کردند و من از آنها شکایت کردم.رسیدگی به شکایت من در دادسرای ناحیه 8 آغاز شد و روز رسیدگی به پرونده زمانی که من از دادسرا بیرون آمدم فرزندانم به من حمله کردند و با یک خودروی سمند تاکسی من را به خانه خودم بردم.همسرم و 3 پسرم من را در خانه حبس کردند و چند روز من را شکنجه می دادند.تا اینکه عموی من متوجه غیبت من شد و با پلیس 110 تماس گرفت.زمانی که ماموران پلیس ...
قتل هولناک پدر به دست پسر عصبانی / بین من و برادرم فرق می گذاشتند + عکس
ساله ام به نام فراز معتاد است. او در درگیری به خاطر گرفتن پول از من و پدرش،خانه را شبانه و عمدی آتش زد و موجب کشته شدن شوهرم شد .من و پسرم کوچکم هنوز نخوابیده بودیم که متوجه آتش سوزی شدیم و بلافاصله از خانه بیرون رفتیم. اما چون شوهرم خواب بود کشته شد .ما از پسر معتادم شاکی هستیم.او بعد از آتش سوزی گریخته است. به دنبال اظهارات این زن فراز ردیابی و بازداشت شد و به آتش افروزی کینه جویانه ...
نگاهی به فیلم بانوی اردیبهشت به بهانه ی روز مادر
اش است. فروغ، سال ها پیش متارکه کرده و پسرش، مانی، را به تنهایی بزرگ کرده است. پسر جوان 17-18ساله ای که اگرچه برخلاف کلیشه های رایج، ناهنجاری های تفاوت نسلی با مادرش را ندارد اما سعی در انحصار او دارد. آن قدر مادرش را دوست دارد و به او وابسته است که دل ندارد مادرش را با کسی شریک شود. فروغ، مادر مانی است و این یک اصل غیرقابل تغییر است. به حدی غیرقابل تغییر که خود فروغ هم باورش شده، چون مادر است عاشق ...
مرگ تلخ پسر 3 ساله بخاطر بریدن دستش با لیوان / مقصر کیست؟
: من نگران حال فرزندم بودم و نمی خواستم صبر کنم برای همین محمدحسین را آنجا بستری نکردم و او را به کلینیک مادر انتقال دادم و قرار شد پنجشنبه صبح پسرم شود. بعد از انجام عمل جراحی بود که نگرانی خانواده محمدحسین هرلحظه زیادتر شد. چند ساعت گذشته بود و کودک را از ریکاوری به بخش منتقل نمی کردند. او در ادامه توضیح داد: انتظار کشنده برای پدر و مادر او تا ساعت 7 شب طول کشید: نمی دانم چه مشکلی وجود ...
مادرانه های خانم دکتری که 22 هزار نوزاد به دنیا آورده است
مدرسه می آمدید و دفترچه و کتابمان یا تغذیه مان را که جا گذاشته بودیم می آوردید. از همراهی و حمایت های همسرم نیز قدردانی می کنم اگر پشتیبانی ایشان در مسیر تحصیل و کمک هایشان در انجام امور خانه و نگهداری از فرزندان نبود، دشواری ها و سختی ها، سایه می انداختند. او که پزشک تولدِ 22 هزار نوزاد است از فرزندان خود نیز می گوید: پسر بزرگم متخصص گوش و حلق و بینی و همسرش، دندانپزشک است؛ 4 پسر دارند ...
میهمانی در پلاک 38/ روایت مادر شهیدی که پشت سر پسرش آب نریخت تا برنگردد!
از همسایه ها پر شد اما من با تمام وجود به سمت پایگاه توحید می دویدم که سراغ رضامو بگیرم اما وقتی پام از درش گذشت همه ازم فرار کردن و بعضیا با جمله وای مادر رضا رو سرشون کوبیدن؛ گفتم بیاید اینجا ببینم، بچه ام چی شده؟ کو؟ ، گفتن نه چیزی نشده، به خدا هیچی نیست، همش یه ترکش کوچیکه خورده تو بازوش ؛ دو روز انتظار، دو روز چشم به راهی اما ته دلم خالی بود، میدونستم رضام رفته؛ تا اینکه سپاه اومد، وقتی وارد ...
مادر شهید از مه جبین هایش می گوید | دیدار با آقا مرهمی بر زخم هایمان بود
...: حاج محمود نصف جان شما، بیشتر از تمام جان ما ارزش دارد. آن روز آقا محبت زیادی کردند و یک قرآن با دست نوشته به ما هدیه دادند. دیدار با آقا مرهمی بر زخم های مان بود. پدر شهیدان خالقی پور 5 سال پیش با بدنی پر از ترکش و زخم های دوران جنگ تحمیلی از دنیا رفت و مادر شهید در همان خانه قدیمی و در کنار فرزندان کوچکش، امیرحسین و زهرا، زندگی می کند. او چشم و چراغ محله نازی آباد است و برای دخترهای جوان ...