سایر منابع:
سایر خبرها
همه بلاهایی که سر بابک کریمی در دو سال گذشته آمده است!
کریمی) را از دست دادم، بعد خیلی شدید به کرونا مبتلا شدم، بعد مادرم را از دست دادم، دچار افسردگی شدم، بعد شریک زندگی ام مرا را ترک کرد، دچار شکستگی پا شدم و تقریبا هیچ کم و کسری در این فهرست نداشتم، اما این لابلا، کار مرا نجات داد. او افزود: یادم هست روزهایی با روحیه ای داغون سر سریال می خواهم زنده بمانم می رفتم و می رقصیدم و صحنه های عاطفی قشنگی داشتیم ولی دل خودم آشوب بود؛ به این ها اضافه کنید دوستان زیادی را که هم در ایران و هم در ایتالیا از دست دادم. کلا دو قطب اکستریم و دردناکی را در دو سال گذشته پشت سر گذاشتم. 5757 منبع: khabaronline-316463 ...
بابک کریمی: سینما زندگیم را نجات داد
...: واقعیت این است که من در دو سال گذشته خیلی بالا و پایین داشتم، چون اول پدرم (نصرت کریمی) را از دست دادم، بعد خیلی شدید به کرونا مبتلا شدم، بعد مادرم را از دست دادم، دچار افسردگی شدم، بعد شریک زندگی م مرا را ترک کرد، دچار شکستگی پا شدم و تقریبا هیچ کم و کسری در این فهرست نداشتم، اما این لابلا، "کار" مرا نجات داد. یادم هست روز هایی با روحیه ای داغون سر سریال می خواهم زنده بمانم می رفتم ...
فرزند شهید آزمون: پدرم به راهیان نور علاقه زیادی داشت
شهید مهدی آزمون ادامه داد: مدتی نگذشته بود که زن عمویم آمد و ما را به خانه خودشان بردند، از من خواستند مراقب بچه ها باشم و خودشان دنبال مادرم رفتند، من دلشوره داشتم، در تنهایی کلی با امام رضا (ع) صحبت و نذر کردم تا پدرم را سلامت به خانه برگرداند. وی با بیان اینکه به خانه رفتیم تا برای پدرم لباس ببریم گفت: جلوی خانه جمعیت زیادی بود، همه گریه می کردند و با دیدن این صحنه ها فهمیدم دیگر ...
سرنوشت فرزندان تروریست مشهور پس از اعدام پدرشان چه شد؟
مادرم افتاد بی خبر بودم. آخرین بار که مادرم را به خاطر دارم با پدرم دعوایش شده بود. گفت می خواهم بروم ایران و ما از او خواستیم تا ما را هم با خود ببرد. مادرم قبول کرد. روز بعد از شهادتش از پدرم پرسیدم مادرم کجاست؟ گفت مادرتان به ایران رفته است. بعد می آید و شما را هم می برد. یک خانه دوطبقه در پاکستان داشتیم. همان شب شهادتش، پدرم، مادرم را در طبقه بالا گذاشته بود تا ما متوجه چیزی نشویم ...
حسین و راز درخت بلوط در کوه های یاسوج
مات ومبهوت به او نگاه کردم. بعد گفتم: ولی مادرم تنهایی رفته بود تا تپه. او سر تکان داد: نه آقا کیوان. اگر تنها بود که نمی گذاشتم برود. آن آقای مهربان گفت مراقب است. باید ازش امضا می گرفتم. همینجا نشستم تا وقتی برگشت بگیرم. بعد آقا مراد آمد و مرا زد. زد اینجا توی سرم. خیلی درد می کند. داشتم گریه می کردم که آن ها آمدند. آن آقای مهربان دستی به سرم کشید و رفت. آقا مراد اصلاً به او کاری نداشت. همه ...
متهم: عصبانی شدم
شد و چاقویی راکه همراهش بود در آورد. او می خواست با چاقو مرا بزند که جای خالی دادم و توانستم چاقو را از دستش بگیرم. خواستم از مغازه بیرون برود، اما فحاشی کرد و آرام نمی شد. این شد که کنترل اعصابم را از دست دادم و با چاقو به او ضربه ای زدم که موجب مرگش شد. متهم در آخر گفت: آن روز مقتول را فقط برای صحبت به مغازه دعوت کردم، اما او با رفتارش و حرف هایش مرا عصبانی کرد و کار به درگیری کشید. در آن درگیری او چاقو کشید به همین دلیل مجبور شدم برای دفاع از خودم چاقو را بگیرم و ناخواسته به او ضربه بزنم. از اتفاقی که افتاده پشیمانم و درخواست گذشت دارم. در پایان هیئت قضایی جهت صدور رأی وارد شور شد. ...
گفت و گویی با قهرمان کشتی آزاد جهان: استقلالی ام اما از قهرمانی های پرسپولیس ناراحت نشدم/گفتند دوپینگ ...
مدرسه نمونه دولتی قبول شدم همان زمان بود که مرا به اردوی نونهالان دعوت کردند. خانواده و مشاور مدرسه اجازه ندادند به اردوی تیم ملی بیایم اما من چون به ورزش کشتی خیلی علاقه داشتم با اینکه خانواده ام به خصوص مخالف بودند به سمت ورزش قهرمانی بروم، دوست داشتند من پزشک یا وکیل خوبی شوم، در کنار درس به سمت ورزش کشتی رفتم و سعی کردم تمریناتم را بیشتر کرده و ثابت کنم می توانم در این حرفه هم موفق باشم. سال ...
بهترین اتفاق1400 صعود به جام ملت های زنان آسیا بود/هدفم لژیونر شدن در سال جدید است
و بدترین اتفاقی که برای شما در سال 1400 رخ داد چه بود؟ بدون شک، بهترین اتفاق مربوط می شود به صعود تیم ملی فوتبال زنان به جام ملت های آسیا که برای اولین بار رخ داد، و بدترین اتفاق این بود که نتوانستم لژیونر شوم. ولی این را هم باید بگویم که به هر قیمتی، حاضر به رخ دادن این اتفاق نیستم. هدف شما برای سال 1401 چیست؟ تلاش می کنم و دوست دارم که لژیونر شوم. بعد از اتفاقاتی ...
سختی های سرپا نگه داشتن پشت جبهه به روایت یک فرزند شهید
توجه به من آن را برداشت. من هم به روی خودم نیاوردم آن را دیده ام. آدم سرسخت و مقاومی بودم، ولی خیلی اذیت شدم. آن تصویر مدام جلوی چشمم بود. شام نخوردم، رفتم بخوابم. به یاد پدرم آن قدر گریه کردم که بی حال شدم. بعد از عملیات رمضان، وضع خانه ما مثل آمادگاه نظامی شده بود. یک روز می گفتند پدرم شهید شده، روز دیگر می گفتند اسیر است. کلاس چهارم بودم. با مادرم می رفتم رخت شویی. سن مهم نبود. پسر ...
به پدرم قول داده بودم از لشکر عاشورا و مهدی باکری فیلم بسازم
، گفت: فکر می کنم مهدی باکری برای ما ترک ها خیلی خاص و ویژه است و همیشه به او افتخار می کنیم و از بچگی از طریق آشنایان از او شنیده ایم که این باعث شکل گیری علاقه شده است. کارگردان فیلم موقعیت مهدی تولید این فیلم را یک ادای دین به پدرش دانست و تاکید کرد: پدرم ازم قول گرفته بود که اگر در سینما موفق شدم به شرطی من را بخاطر درس نخواندم حلال می کند که درباره لشکر عاشورا و مهدی باکری فیلم بسازم ...
یاد داشتی پیرامون شعر سیزده استاد شهریار
ضبط صوت با خود می بردم و گفتگو با ایشان را ضبط می کردم. بیشتر از همه کاستی را دوست می داشتم که پر بود از گریه من و استاد. و همگریه بودن با چنین بزرگمردی برای من افتخار بود. افسوس که آن چند کاست ...( و باز بگذریم). و یک روز شهریار در باره شعر سیزده و خاطره ی تلخ آن روز چنین گفت: روز سیزده بود. رفتم سنگلج( پارک شهر تهران) و نشستم کنار درختی بود که تنها همدمم بود. چند سالی بود که زندگی ام سخت با ...
قرار گرفتن بالاتر از ورزشکار چینی در 1400 واقعاً لذت بخش بود!
امیدوارم سال پر از آرامش و پر روزی برای همه باشد. از خانواده ام تشکر می کنم که با تمام فراز و نشیب هایی که داشتم کنارم بودند و در راه قهرمانی مرا حمایت کردند همچنین از تمام مربیانی که تا به الان داشته ام تشکر می کنم و سال نو، قرن نو و نوروز را به این عزیزان تبریک می گویم . گفت و گو از: فاطمه شهسواری_خبرنگار سرویس ورزش ایمنا کد خبر 563166 ...
علیرضا قربانی خبر جلوگیری از ورودش به آمریکا را تایید کرد: دوتابعیتی بودن من دروغ است / اینکه مرا از ...
بعد قانونی تصویب شده که شامل همه افراد می شود. یعنی هر کسی مانند بنده که دو سال از 1369 تا 1371 در سپاه سرباز بودم از دریافت ویزای آمریکا منع می شوند. این قانون به صورت عمومی است و شامل همه افراد می شود. قربانی ادامه داد: این تنها چیزی است که به ذهن دفتر حقوقی بنده می رسد و می تواند شامل حال این ویزا شده باشد. تا اینجای کار خبری که منتشر شده درست است، اما بعد از این همه آنچه عنوان شده ...
علیرضا قربانی خبر جلوگیری از ورودش به آمریکا را تایید کرد: دوتابعیتی بودن من دروغ است / اینکه مرا از ...
من برای اجرای کنسرت توسط ارکستر پاسیفیک سیمفونی کالیفرنیا و بنیاد فرهنگ به آمریکا دعوت شدم و طبیعتاً بخش حقوقی و وکالت دفتر نیویورک پیگیر کارهای ویزای من بنده شدند. در نهایت من ویزای خودم را از کنسولگری آمریکا در تورنتو دریافت کردم و در بدو مراجعه و ورود به فرودگاه تورنتو که مرز هوایی مشترک با آمریکا دارد، افسر مربوطه بخش کنترل پاسپورت طبق روال عادی که وجود دارد، سوالات مختلفی را از همه می پرسند مبنی بر اینکه ویزا از کجا اخذ شده، شرایط ورود چگونه است؟ مدت اقامت کجاست و هدف از سفر چیست؟ ...
جادوگر عصر جدید چگونه ذهن ها را می خواند؟/ کار من ربطی به ماوراء ندارد
تحصیل کرد و مدرک کارگردانی و نویسندگی گرفت و در مجموعه های تلویزیونی مثل ساعت خوش می نوشت و الان هم در تئاتر فعالیت دارد. 10سالم بود که در جایی درباره این علاقه ام صحبت کردم. اولین جایی که شعبده بازی دیدم در شهربازی ها و سیرک ها بود و با دیدنش به این حرفه علاقه مند شدم. هیجانی که به مردم منتقل می کرد برایم جذاب بود. الان هم بعد از این همه سال کار کردن، وقتی مردم با دیدن کارهایم ...
بازنشر|با محمد بنا از کشتی تا فوتبال: برایم افتخار است رهبرم ورزش را می شناسد/زمانی در نوجوانی حجازی ...
الان مثل قبل آن چنان پدری نکرده ام. فارس: الان آقای بنا با این افتخاراتی که داشته فرد پولداری است؟ خیلی. خودم را خیلی پولدار و خوشبخت می بینم. شاید من خیلی از زندگی شخصی ام زدم، وقتم را اینجا گذاشتم اما وقتم را برای کاری گذاشتم که عاشقانه دوست داشتم. مثالی هست که می گویند در 85 سالگی از ادیسون پرسیدند چند سال از عمرت را کار کردی؟ گفت هیچی. یعنی با آن همه اختراع و کارهایی که ...
بازی نیلوفر شهیدی در سریال رمضانی مسافران شهر
. پدر شما اسفندیار شهیدی یکی از مدیران فیلمبرداری قدیمی سینماست که در همین رشته کار تدریس نیز انجام می دهد. می شود گفت پس شما از سینما با وجود پدر دور نبودید. چقدر حضور ایشان مشوق بازیگری برای شما بود؟ سوال شما جالب است، باورتان نمی شود حتی پدرم دوست نداشت من وارد سینما یا حوزه بازیگری شوم. با این که رشته هنر در دانشگاه قبول شدم باز هم اجازه نداد در این رشته تحصیل کنم. به همین ...
ردی از شهدای غواص در معراج شهدا
اجرای مأموریت توسط شهدای غواص بازسازی شده بود که بسیار جذاب و دیدنی بود، برای هرچه بهتر دیدن و تجدید میثاق دوباره به گوشه سمت راست انتهای سالن رفتم. هر قدمی که برمی داشتم و نزدیکتر می شدم لحظه لحظه عملیات و سوز سرما دی ماه 1365 برایم تداعی شد و چهره و نام یک یک همرزمانم از ذهنم عبور کرد. گویی در همان ایام بودم لحظه ای سرمای آن سال را در وجودم حس کردم و شدیدا به خود لرزیدم. نزدیک که شدم با ...
علیرضا قربانی درباره ماجرای کنسرت آمریکا: دو سال سربازی در سپاه بودم/ دو تابعیتی بودن من دروغ است
بسیار مهم و معتبری هم هست ولی قرار شده اصلاحیه بزنند و دفتر حقوقی پیگیری آنها هستند. یعنی اخباری چون اینکه از بخش پاسپورت کنترل گذر کردم یا اینکه من سوار هواپیما شدم و بر روی صندلی خودم نشستم، ماموران مرزی آمدند و مرا از هواپیما پیاده کردند و یا دو تابعیتی کانادا هستم، همه نادرست است. او خطاب به مخاطبانش گفت: آنچه که وجود دارد و عرض کردم این قانون است که به وجود آمده و در ...
آرمان های انقلاب ، نیاز به محافظ دارد نه نمایندگان مجلس!
...: من سفره هفت سین را دوست دارم ولی به دلیل مشغله ای که دارم هرسال مادر و خواهرم آن را می چینند و مادرم همیشه موقع سال تحویل، خودشان به همه بچه ها زنگ می زنند و فرصتی که ما این کار را انجام دهیم، به ما داده نمی شود. فلاحی درخصوص علت مقایسه فوتبال و سیاست در سخنرانی هایش گفت: خیلی از ما در جاهایی که مشکل داریم، دورنمایی برای خودمان ترسیم می کنیم ولی به دلایلی به آن ترسیم ذهنی، نمی رسیم ...
شهیدرحیم روزبهانی: فرد مفیدی برای جامعه باشید
دریانوردان از کام طوفان گذشته و در ساحل فتح و ظفر لنگر گرفته اند و چون خلیل بت شکن در آتش عشق رفته و راه گلشن دیگر گرفته اند در این هنگام امیدوارم که حالتان خیلی خیلی خوب باشد و اگر از دست این فرزند قدرنشناستان بدی دیده اید امیدوارم که حلال کنید. پدرم و مادرم خواهشی دارم، اگر مرا دوست دارید در صورتی شهید شدم برای من قطره اشکی نریزید و شادی کنید، خودتان که می دانید ما برای این انقلاب کاری نکردیم شما سعی کنید که ما روسیاهان را در برابر خون این شهیدان سربلند کنید، سعی کنید در این جامعه اسلامی فردی باشید مفید که مردم از دست شما راضی باشند. برای امام هم دعا کنید . انتهای پیام/ ...
امیرمحمد متقیان: 27 سال دارم و هنوز مردم لُپِ مرا در خیابان می کشند
... وی افزود: این مجموعه در تلویزیون اینترنتی رکورد پرتماشاگرترین برنامه فارسی زبان را شکست و بعد از پخش اصلی مجددا از شبکه 2 سیما پخش شد. متقیان در پاسخ به این پرسش که به لحاظ کمی چه تعداد کار با داریوش فرضیایی انجام داده است، تاکید کرد: به لحاظ تعداد، برنامه هایی که من با عمو پورنگ داشتم، تعداد بسیار زیادی است اما چیزی حدود 16 سال است که باهم کار می کنیم؛ من متولد 1374 هستم و از سال ...
صادق برقعی: قرار نیست سلبریتی بشوم، من سلبریتی گری را بلد نیستم/ چیکار دارید می کنید با این مردم؟!
نزدیک سالگرد پدرم بود و سر مزار ایشان رفتم. من خیلی پدرم را دوست دارم و خیلی هم به من کمک کرد. آمدم به حرم بروم و یک سلام بدهم، به حضرت معصومه(س) عمه سادات. رفتم به عمه ام سلام بدهم، گیت اولیه حرم را رد کردم و ایرپاد (هدفون بیسیم) در گوشم داشتم، داخل شدم، شنیدم که یک آقایی مرا صدا می کند و می گوید که آقای شما بیا. شمانمی توانی داخل شوی. ماسک هم داشتم، ماسک و یک کلاه معمولی بر سرم بود. ...
روایتی متفاوت از تاثیر یک مرد بر زندگی دو ورزشکار زن ایرانی!
هم ندیدم که پدرم بگوید کاش پسر داشتم یا برای انجام کاری من را دست کم بگیرد. اصلا چنین رفتارهایی را از پدرم ندیدم و همیشه به من کمک می کند و توانایی هایم را دست کم نگرفته است. کاملا جدی می گویم که رفتار پدر کارم را برای ازدواج سخت کرده چرا که دنبال مردی هستم که مثل او باشد اما چنین مردانی واقعا کم هستند. مادرم بعد از ازدواج و بچه دار شدن مدارج بالای ورزش را پشت سرگذاشت و من یادم هست که ...
نایب قهرمان پارالمپیک: تنها اصفهانی بودم که از توکیو با مدال بازگشتم اما خیلی حمایت نشدم
پارالمپیک توکیو به دلایلی 6 ماه محروم شدم اما تمرینات خودم را ادامه می دهم، فروردین ماه محرومیت من تمام می شود و می توانم در مسابقات شرکت کنم؛ در حال حاضر نیز در مقطع دکتری رشته مدیریت ورزشی تحصیل می کنم. فارس: چه هدف و برنامه ای برای سال جدید دارید؟ مختاری: برای مسابقات پارآسیایی چین که مهرماه برگزار می شود، آماده می شوم و امیدوارم رکورد خوبی ثبت کنم؛ بعد از پارالمپیک توکیو به ...
بهشت در باتلاق
شدم و به طرف پنجره رفتم. می خواستم ببینم چه اتفاقی افتاده و آن صدای مهیب از چه بود. هنوز پرده را کنار نزده بودم که محمدرضا بلند شد و دستم را گرفت و من را عقب کشید. از کاری که کرده بود ناراحت شدم و گفتم: چیکار می کنی پسرم؟ می خوام ببینم چی شده؟ دستم را بوسید و گفت: مادرم هر اتفاقی که در کوچه می افته شما بیرون را نگاه نکن و از خانه خارج نشو. شهر امن نیست و من هر زیر نظر ستون ...
اشک های پدرم برای موقعیت مهدی / قلق فیلم جنگی دستم آمده است
4 سال داشتم را با خودشان به آبادان بردند. خاطرم هست شب ها که برای گشت زنی می رفت به شدت دوست داشتم با او همراه شوم اما می گفت الان سنت کم است و ته دلم می خواستم ای کاش من هم بزرگ بودم! وی ادامه داد: هیچ وقت نمی توان گفت جنگ چیز خوبی است بلکه پدیده ای به شدت بد است اما آن روزها خیلی دوست داشتم سن و سال امروزم را می داشتم و می توانستم در خیلی از موقعیت ها در کنار پدرم می بودم. با وجود ...
احمد موسوی: پست خداحافظی نگذاشتم چون به استقلال باز می گردم/در جام جهانی طرفدار برزیل هستم/در استقلال ...
. می توانید از مدیران آن زمان بپرسید. چون دوست داشتم به استقلال اضافه شوم بحث و کلنجاری نداشتم. به عشق کودکی ام پای قرارداد امضا کردم. *در 5 دقیقه آخر از لیست استقلال خارج شدید؟ نمی خواستم از استقلال بروم اما ساعت های آخر بود و مجبور شدم بروم. *چرا بعد از استقلال، گل گهر را انتخاب کردید؟ گل گهر تیم قبلی ام بود. در ساختار آن بوده ام و می دانم نظم و جو خوبی ...
مادر شهید یوسف قربانی آسمانی شد
معشوقم مرا فراخوان که دیگر نمیتوانم صبر کنم. چه سخت است آنگاه که بین دوست صمیمی جدایی می افتد و چه سخت است آن موقعی که یک رهرو به مقصد نمیرسد پس خدایا این سختی ها را ازدوش من بردار. مادرم در شهادتم گریه نکنید. همچون زینب (س) شجاع باش وبه دیگر مادران شهداء نصیحت کن و دلداری بده، مادرم اگرنمیتوانم ببینمت مرا حلال کن واز تو معذرت میخواهم که نتوانستم وظیفه ام را نسبت به تو انجام بدهم. در ...