سایر منابع:
سایر خبرها
دختر 19 ساله: فردین مرا باردار کرد و رفت
او اشک ریزان مرا نصیحت می کرد که زندگی ام را تباه خواهم کرد چرا که فردین پسری بی بند و بار است و اعتیادش روزگارت را سیاه خواهد کرد اما من در کنار فردین ایستادم و به خانواده ام پشت کردم. آن شب بعد از یک دعوای شدید خانوادگی همه چیزم را در خانه پدرم گذاشتم و تنها با لباس هایی که بر تن داشتم راهی خانه مجردی فردین شدم و او را برای ادامه زندگی ام انتخاب کردم. تصمیم گرفتیم خانواده هایمان را در برابر عمل ...
اعتراف عجیب یک زن که متهم به قتل رییس زن شوهر است ! + عکس
همراه او برای رسیدگی به کارهای اداری املاکش به شهریار برود. بدین ترتیب کارآگاهان جنایی به سراغ مرد جوان رفتند. وی در تحقیقات اولیه گفت: مدت هاست که برای این زن کار می کنم و از آنجایی که سن و سالی از او گذشته، کارهای اداری و متفرقه اش را من انجام می دادم. روز حادثه با او قرار داشتم، اما شب قبل تماس گرفت و قرار را کنسل کرد. من هم دیگر به سراغ او نرفتم و دنبال کار دیگری رفتم و از آن به بعد ...
پراید مسروقه دست قاتل را رو کرد
اما خانواده ها میانجیگری کردند و به اختلافات ما پایان دادند. ما هم به خاطر بچه ها بی خیال طلاق شدیم و به زندگی مان ادامه دادیم اما چه زندگی ای؟! ای کاش از یکدیگر جدا می شدیم تا هم من عذاب نمی کشیدم هم بچه ها. اگر طلاق می گرفتیم همسرم حالا زنده بود و من قاتل نمی شدم. راستش دلم برای بچه هایم می سوزد. 3فرزند دارم؛ دو دختر و یک پسر نوجوان که می دانم حال و روز خوبی ندارند. امیدوارم مرا ببخشند. خیلی ...
زنی که با سایت تعیین شجره نامه ژنتیکی 23andMe، پدر ایرانی اش را پیدا کرد، اما به چیزی جز افسردگی نرسید!
...> زمانی که یک ماه بعد رسماً از طریق اسکایپ با هم ارتباط برقرار کردیم، احساس می کردم که پدرم را در تمام عمرم می شناسم. بستگانش از من استقبال کردند. ناگهان بخشی از این خانواده بزرگ و صمیمی ایرانی شدم که در سراسر جهان پراکنده شده بودند. دخترم از خانواده بزرگ و دوست داشتنی ای که همیشه برای خودم آرزو داشتم مطمئن شد. عموی جدیدم در فلوریدا مرا با فیس تایم دید . من به ملاقات عموی دیگرم به ...
از سرنوشت نامعلوم دختر جوان تا آتش زدن جنازه توسط یک زوج
شهریور قرار گرفتند و راهی محل حادثه شدند. صاحبخانه زن جوانی بود که به مأموران گفت: حوالی عصر برای انجام کاری از خانه خارج شدم اما حدود ساعت 23:30 وقتی برگشتم متوجه شدم دزد وارد خانه شده و حدود 200 میلیون تومان اموال باارزشی را که در خانه داشتم سرقت کرده است. با شکایت این زن، تیمی از کارآگاهان پایگاه ششم پلیس آگاهی تهران برای کشف راز این سرقت وارد عمل شدند. قفل در ورودی ساختمان کاملاً سالم ...
داعشی ها به سرِ همسرم هم رحم نکردند!
افغانستان است. کارش مغازه داری است. **: در غزنی هستند؟ همسر شهید: در مزار شریف است؛ زن و بچه دارد. **: آقا محمدحسین کجاست؟ همسر شهید: او هم ازدواج کرده و زن و بچه دارد و در افغانستان است. **: شغل پدر شما چیست؟ همسر شهید: شغل پدرم در غزنی مغازه داری بود؛ مغازه مواد خوراکی و همه چیز داشت. مثل سوپرمارکت. **: اسم پدرتان را هم می ...
قیمت خودرو
پرونده گفت: در حالی که به سمت باشگاه بدنسازی می رفتم این دو نفر (متهمان دستگیر شده) جلوی مرا گرفتند و با این بهانه که چرا بد نگاه می کنی! مرا به شدت کتک زدند و قصد داشتند گوشی تلفن همراهم را بگیرند، اما من با آن ها درگیر شدم و در یک لحظه با برداشتن کلاهم که روی زمین افتاده بود به طرف باشگاه فرار کردم و جانم را نجات دادم! در همین حال محمد (متهم 18 ساله) در بازجویی های فنی به افسران تجسس ...
معراج پیامبر اکرم در قرآن به مناسبت 17 رمضان
، و من به هارون برخوردم و مرا ترحیب گفت و برایم دعای خیر کرد. سپس به آسمان ششم عروجمان دادند در آن جا نیز جبرئیل اجازه خواست، گفتند: کیستی؟ گفت: جبرئیلم، پرسیدند: به همراه تو کیست؟ گفت: محمد است، پرسیدند: مگر مبعوث شده؟ گفت: آری مبعوث شده، اجازه دادند وارد شدیم و من موسی را دیدم و مرا ترحیب گفت و دعای خیر برایم کرد. پس آنگاه به آسمان هفتم عروج داده شدیم و جبرئیل اجازه خواست ...
دزد خودرو قاتل فراری همسر تهرانی اش بود / در تبریز به دام افتاد
رسیده بود. نخستین بررسی ها حکایت از آن داشت ساعتی قبل ساکنان ساختمان متوجه صدای درگیری فهیمه و شوهرش و سپس صدای می شوند و وحشت زده از خانه های خود بیرون می آیند و با جسد خونین فهیمه داخل پذیرایی خانه اش روبه رو می شوند و موضوع را به مأموران پلیس خبر می دهند. پسر 17 ساله مقتول که با دیدن جسد خونین مادرش شوکه شده بود، گفت: پدرم به است و مادرم خیلی تلاش می کرد پدرم اعتیادش را ترک ...
مرد شیشه ای به اتهام سرقت خودرو بازداشت شد؛ در بازداشتگاه معلوم شد همسرش را هم کشته
سرقتی بودن خودرو، مأموران گشت کلانتری در تحقیقات میدانی دریافتند راننده خودروی پراید، یکی از مسافران هتل است. اعتراف به قتل مأموران پس از هماهنگی با مدیر هتل، موفق به دستگیری راننده پراید شدند. مرد جوان در تحقیقات اولیه گفت: به خاطر مصرف مواد مخدر دچار توهم شده بودم و روز حادثه ناخواسته خودروی پراید را سرقت کردم. بعد از آن هم از تهران، راهی تبریز شدم. با توجه به آنکه سرقت در ...
جنایت، فرجام خیانت بود!
در همان خانه ای ساکن شدیم که پدرم خریده بود. در واقع برای کار کردن به مشهد آمدیم. شغلت چیست؟ من کارهای مختلفی را تجربه کرده ام و شغل های زیادی داشتم اما آن زمان شاگرد گچ کاری بودم و به گچ کاری ساختمان مشغول شدم. متاهلی؟ بله! یک پسر هشت ساله هم دارم . چند سال قبل ازدواج کردی؟ 13 سال پیش بود که پای سفره عقد نشستم. همسرت از بستگانت است؟ نه! غریبه بود. ...
پراید مسروقه دست قاتل را رو کرد | مرد همسرکش: دلم برای بچه هایم می سوزد
اسلحه یک خودرو هم سرقت کردم. گمان می کنم 4روز قبل از قتل بود که در نقش مسافر سوار بر خودروی پرایدی شدم و با تهدید اسلحه راننده را به بیرون از خودرو پرتاب کرده و ماشینش را دزدیدم. به این منظور که اگر نقشه ام به قتل همسرم منجر شد به راحتی با ماشین فرار کنم و از تهران خارج شوم. روز حادثه دختر کوچکم مدرسه بود و پسر و دختر دیگرم از خانه بیرون رفته بودند. همسرم لباس به تن کرد تا از خانه بیرون برود. از او ...
همسرکشی به خاطر سوءظن
خودرو را سرقت کردم. گفتم که حتی یادم نمی آید که چطور این خودرو را سرقت کردم. می خواستم بی خیال من بشوند، اما آن ها مرا به تهران منتقل کردند، چون سرقت در تهران رخ داده بود. در آنجا نیز مجبور به اعتراف به قتل همسرم شدم. اعتیاد داری؟ بله، چهار سال است که شیشه مصرف می کنم. خودم فکر می کنم سوءظن به همسرم هم به خاطر مصرف همین شیشه بود. چرا وقتی به همسرت شک داشتی از او جدا ...
دوچرخه سواری الناز حبیبی | الناز حبیبی ممنوع الکار می شود؟
.... برای بازی در آن فیلم دنبال دختری سر و زبان دار و بامزه می گشتند که مرا انتخاب کردند. با پدرم تماس گرفتند و پس از رضایت ایشان در 11سالگی وارد دنیای بازیگری شدم. او در مورد حمایت های پدرش افزود :پدرم به شدت طرفدار هنر است و از موسیقی تا سینما همه هنرها را دوست دارد، در زمینه بازیگری هم همیشه مشوق و همراهم بود و حتی تا 16سالگی سر کارهایم حاضر می شد. خانم حبیبی فعالیت حرفه ...
قیمت خودرو
رسیدگی به این پرونده از سال 1399 و با گزارش درگیری خونینی در یکی از پارک های جنوب تهران آغاز شد. ماموران با حضور در محل متوجه شدند در این درگیری دو پسر جوان به شدت زخمی شده اند. یکی از آنها به نام رامین به بیمارستان انتقال یافت که بر اثر شدت جراحات جان باخت. قتل در پارک های جنوب تهران در ادامه تحقیقات مشخص شد دختر جوان زمان درگیری در محل حضور داشته که او تحت بازجویی قرار ...
عروس فراری از حجله داماد ترنس بود
ارتباط درستی برقرار کنم . دوستان زیادی نداشتم ،گاهی با دختران مدرسه درگیر می شدم و آن ها را کتک می زدم! اولیای مدرسه نیز والدینم را می خواستند و آن ها مرا شماتت می کردند. میان اقوام و همسایگان هم بیشتر با پسرها همبازی می شدم و ترجیح می دادم با پسرها دزد و پلیس بازی کنم تا با دخترها خاله بازی! اما خیلی وقت ها مورد تمسخر اطرافیانم قرار می گرفتم. واقعا نمی دانستم که آن ها چرا مسخره ام می کنند ...
اولین عکس از حال خوب آرام جعفری بعد از خودکشی/ آرام جعفری به دنبال آرامش
شدم آن مدت در مدرسه اش کلاس گلدوزی برگزار می شده و آرام برای خوشح-ال کردن من بعد از مدرسه هم مشغول کامل کردن هدیه اش به من بوده. هنوز هم قاب گلدوزی اش را یادگاری نگه داشته ام. وضعیت ازدواج و همسر آرام جعفری آرام جعفری در سال 1394 با همسرش ازدواج کرد و متاهل است. به شدت به عشق معتقدم و به آن احترام می گذارم اولین معیارم برای زندگی ، متعهد بودن است به نظرم هر دو طرف ...
فرار عروس از زندان مادرشوهرش ! / ثریا عاشق بود !
تازه فهمیدم که همسرم نیز در کنار مادرش مصرف می کند ولی نمی توانستم چیزی به خانواده ام بگویم. در همین شرایط پدرم برای آن که به دامادش کمکی بکند او را وارد معاملات زمین و مسکن کرد ولی طولی نکشید که آن ها با یکدیگر به اختلاف مالی خوردند و با شکایت بابک، پدرم به یک سال زندان محکوم شد. از آن روز به بعد همسرم ارتباط من با خانواده ام را قطع کرد و اجازه نداد به دیدار آن ها بروم.من در ...
زن مطلقه از پدرش کتک خورد ! / 2 بار طلاق سوسن در 22 سالگی !
فامیلی زندگی اش را به آشفتگی کشاند و مرا نیز به مادربزرگم سپرد تا از من نگهداری کند مدتی بعد پدرم در حالی با یک زن جوان ازدواج کرد که من در یکی از روستاهای قوچان به مدرسه می رفتم و نامادری ام حاضر نبود سرپرستی مرا بپذیرد . خلاصه 8 سال کنار مادربزرگم زندگی کردم و در روستا ماندم تا این که یک روز وقتی از مدرسه به خانه بازگشتم همه اطرافیانم را سیاه پوش دیدم و تازه فهمیدم مادربزرگم را از دست ...
الناز هستم 15 ساله با سرنوشتی تلخ !
بدگویی می کردند تا مهر دیگری را از قلب من خارج کنند ولی آن ها پدر ومادرم بودند و من صمیمانه دوستشان داشتم. خلاصه مدتی بعد پدرم ازدواج کرد و نامادری ام مرا نپذیرفت. او همواره با بهانه های مختلف مرا تحقیر می کرد و گاهی نیز ناسزا می گفت. به همین دلیل رفت و آمدم را به خانه پدربزرگم بیشتر کردم تا در آن جا پدرم را ببینم اما پدربزرگم تعصب مذهبی خاصی داشت و به خاطر حجابم خیلی مرا اذیت می کرد به ...
زن در دادگاه: شوهرم راز مرا فاش کرد
... ناهید نفس عمیقی کشید و گفت: حاج آقا من و همسرم از اقوام دور هم هستیم و در یک مجلس عروسی با هم آشنا شدیم. اغلب فامیل می گفتند شهرام پسر خوبی است و من هم چون موردی از او ندیده و نشنیده بودم به پیشنهادش جواب مثبت دادم، مدتی زیر نظر خانواده ها باهم در ارتباط بودیم و در نهایت بعد از 3 ماه آشنایی وجه اشتراک های زیادی پیدا کردیم و تصمیم گرفتیم عقد کنیم و الان هم نزدیک به یکسالی است که ازدواج کرده ...
کمین زن 19 ساله برای رانندگان تاکسی
می کردم از گفتارم خجالت زده هستم، بالاخره کارت بانکی را گرفتم و رمز آن را به خاطر سپردم چند دقیقه بعد و پس از خرید، بلافاصله رسید دستگاه پوز را دور یک کارت هدیه پیچیدم که از قبل درون کیفم گذاشته بودم سپس کارت بانکی راننده را نیز در کیفم گذاشتم و دوباره سوار خودرو شدم در تاریکی شب کارت را به همراه رسید به راننده دادم و از او تشکر کردم وقتی فهمیدم راننده متوجه نقشه فریبکارانه من نشده است با خونسردی ...
تجاوز ساقی مواد مادر به دختر 13 ساله
خاطر دلسوزی مرا به خانه خودشان برد تا نزد آن ها زندگی کنم در این شرایط گاهی نزد مادرم نیز می رفتم که با مرد معتاد دیگری ازدواج کرده بود و اوضاع اسفباری داشت با وجود این نمی توانستم مادرم را فراموش کنم. در این میان یک شب که همسر مادرم در خانه نبود من نزد مادرم رفتم، ولی او با بیان این که امشب مهمان ویژه ای دارد که ممکن است مرا خواستگاری کند از من خواست داخل اتاق منتظر بمانم دقایقی بعد مرد ...
از قتل دختر 12 ساله به دست پدر تا قتل با وینچستر شورشی در ماهشهر
پیاز کارگری می کردم و آن شب تازه از سر کار آمده بودم و وقتی می خواستم در خانه را ببندم اما شوهرم در را هل داد و وارد خانه شد. من و دو پسر 11 و شش ساله ام از ترس از خانه فرار کردیم چون شوهرم اسلحه همراه داشت و فکر می کردم می خواهد من را بکشد. من در کوچه می دویدم و فریاد می زدم که ناگهان صدای شلیک آمد و بعد از آن شوهرم از خانه فرار کرد. نازنین فاطمه جلوی تلویزیون خوابش برده بود و شوهرم در همان حال به ...
زندگینامه خودنوشت شهید صیاد شیرازی + دستخط
شش شماره شناسنامه 977 - محل تولد دره گز توضیح - اصالتا از عشیره اُخت افشار هستم که پدربزرگم صیاد خان به علت اختلافاتی که با قوم خودش داشته است همراه فرزندانش از منطقه ای میان فارس و کرمان با احوال و احشامش به درگز کوچ می کند. پدرم زیاد خان که کوچکترین فرزند خانواده اش است، در اول جوانی وارد امنیه ژاندارمری سابق می شود و در دره گز ازدواج می کند. اتفاقا مادر مادرم انارکی و پدر ...
من و حاج آقا روح الله خمینی
و گفت آقای امینی. من به این قرآن بهایی نیستم. می دانم برای چه ابلاغ مرا برگرداندید. من پدرم بهایی است. زنم هم بهایی است. ولی مادر من خواهر راغب کفاش است که در خیابان لاله زار مغازه دارد و با تو هم آشناست. مادر من بعد از اینکه فهمید پدرم بهایی است گفت بودن من در خانه تو شرعا جایز نیست؛ و از او جدا شد. حال هر کجا که می گویید من بنویسم و اعلام کنم. برای اینکه مگر من احمق هستم در این عصر و زمانه بیایم ...