سایر منابع:
سایر خبرها
بعد از شهادت پسرم اصرار کردم شوهرم به سوریه برود!
انارکی بود و جفتشون خونه نبودند. عباس مرغ رو خرید اومد و دوستش هم نموند و رفت. **: کی برای اعزام خبر دادند؟ مادر شهید: تلفنِ خونه زنگ خورد. عادت نداشت جواب بده؛ می گفت خانوم هستن و با تو کار دارن؛ من چرا جواب بدهم؛ حتی اگر دستمم بند بود هم جواب نمی داد. خلاصه جواب دادم و گفتند منزل آقای آبیاری؟ گفتم بله؛ گفتن عباس آقا هستند؟ گفتم بله. آروم بهش گفتم دیدی این سری با تو کار ...
راضی ام به رضاش
اینو می شد از حرکات اون زن کاملا تشخیص داد، تو اوج خنده هایی که می کرد مثل اینکه یهو یاد چیزی افتاده باشه، انگشتشو به سمت اون می گرفت و واسش تعریف می کرد که کدوم خاطره مشترک دو نفره از ذهنش گذشته که اونو اونطوری با آب و تاب می خواد تعریف کنه، بعدش هم که خاطره گفتنش تموم میشد، تو گویی که ذوق خندیدنش از خنده طرف مقابلش، صدچندان شده، قهقهه ای سر می داد که هرکی می دیدش می گفت ای ...
دختر یا پسر؟
ابوالقاسم محمدزاده بعد از چند ماه انتظار اومد خونه. خواستم بهش خبر بدم بابا شده. اما فرصت حرف زدن نداد و رفت سراغ کارهای لشکر و اعزام نیرو. شب هم خسته تر از صبح اومد خونه. ولی خیلی تو فکر بود. گفتم: -چیه محمودجان تو فکری؟ به چی فکر می کنی؟ گفت: - تو فکر بچه هام .خوشحال شدم . تو فکر بچه ها ! کدوم بچه ها ؟ هنوز که بچه ای تو کار نیست. گفت: - تو فکر بچه های لشکرم. انگار ...
مرد عنکبوتی سم ریمی 20 ساله شد/ پشت پرده یکی از نقاط عطف آثار ابرقهرمانی
مرد عنکبوتی) نشون دادم. من به استن نگاه می کردم و استن مثل یک عمو بود! تو گوشم زمزمه کرد که فقط همین؟ و منم اینجا بود که فهمیدم جلوه های ویژه هنوز تو مرحله ی پیش تولید قرار دارند. استن خیلی با بخش های تکنولوژی-محور توسعه ی فیلم آشنا نبود و حسابی ناامید شده بود! داشت اشکم درمی اومد و بهش گفتم که استن! دنیا تا حالا چنین چیزی رو ندیده ها! استن هم بهم گفت که اره ولی باحال به نظر نمیاد! بهش گفتم که نگران ...
روایتی از غیرت دهه هفتادی ها | عباس از کودکی به رفتن مسجد عادت کرد
.... یک روز که نگاهم به عکس عباس بود، گفتم: عباس جان دستم رو بگیر دارم هلاک می شم. دو - سه روز طول کشید مشکل ما به طور کلی رفع شد. اون روز من به عظمت روح بلند شهدا پی بردم. از اون روز به بعد سعی می کنم توی تمام مراسم های که برای شهید برگزار می شه شرکت کنم . مادر شهید: شهدا زنده اند و جواب ما را می دهند مادر شهید مدافع حرم عباس دانشگر، با اشاره به ویژگی ها و خلقیات و ...
# پرسه در فضای مجازی
حدود10-15 درصد تورم فقط ناشی از تداوم این ارز بوده.برای حل معضل تورم این جراحی لازمست. ارزش انرژی هسته ای کاربری نوشت: یک بشکه کیک زرد به قیمت تقریبی 35 هزار دلار معادل یک میلیون تن زغال سنگ به ارزش تقریبی 100 میلیون دلار، انرژی قابل استخراج داره. برتری انرژی هسته ای ذاتی هست. با اسباب بازی های بادی و خورشیدی قابل قیاس نیست. توجیه نبود کاربری نوشت: دیروز تو کاخ گلستان یه خانومی تو هر تالاری وارد می شد با یه تاسف خاصی می گفت ببین! چی بودیم و چی شدیم!فکر کنم بهش گفته بودن زمان شاه مردم تو کاخ زندگی می کردن . ...
عمری که پس از معلمی صرف ترجمه قرآن به سه زبان شد
در مقطع کارشناسی ارشد و دکتری موضوعی قرآنی را به عنوان تز ارائه دادم. در تز دکتری رده بندی علوم را از قرآن استخراج کردم و به لطف خدا با نمره خوبی پذیرفته شد، کار جدیدی که تا آن موقع به دلیل وضعیت فکری و فرهنگی حاکم بر دانشگاه پذیرفتنش سخت بود. وی بیان کرد: سال 90 برای اولین بار دست به ترجمه قرآن زدم، به چند دلیل این ترجمه را انجام دادم که در مقدمه آن هم آمده است. آنچه در صحبت های ...
اعتصاب آب برای رفتن به سوریه! + عکس
گفت نگو مامان؛ گناه داره؛ گناه می کنی ها؛ من کجا و حضرت عباس کجا؛ می گفتم بهش جا پا تو می ذاری جای پا حضرت عباس؛ چیزی که نمی گم؛ اخه چیز هایی که من از تو توی بچگی ت دیدم و چیزهایی که از حضرت عباس شنیدم، شبیه هست. **: عباس آقا چه رشته ای خوند؟ مادر شهید: دوران دبیرستان تجربی خوند؛ بعد دوازدهم رو خوند و دیپلم گرفت، گفت من این رشته رو دوست ندارم؛ اومد رفت مدرسه ایثار گران و ...
حساب میلیاردی خانواده آبیاری کجاست؟! + عکس
بسته کنم. من اولین شبی که فهمیدم ششهادتش رو، حتی یک پله کوتاه هم نمی تونستم بالا بروم. حسینیه مون فاصله پله هاش کم بود. من نمی تونسم اون رو هم بالا بروم. خب اولین شب همه خونه ما بودند. هرشب عباس باید پاهام رو با روغن زیتون و دارچین و اینا ماساژ می داد تا خوابم ببره. عادت داشتم. اون شب بی اختیار گفتم عباس! مامان کجایی پس تو؟ کوشی؟ بیا پاهام درد می کنه. خدا شاهده به جان خود عباسم قسم، من ...
پلاک 70 و فرخ نگهدار
شمال شهری هستیم اما اونجاها رو بلدم. زمین عادل . ما دیگر ما نبودیم. ما مکان بودیم. مهرآباد جنوبی، زمین خاکی فوتبال عادل و بچه های مهرآباد جنوبی، یدی، خسرو، علی که از بقیه سرشناس تر بودند برای ما. وصل شده بودیم به هم. گفتم: اسمت چیه؟ گفت: حمید گفتم: حمید چی؟ گفت: حمید اشرف . گفتم: لاکردار زدی تو خال. با این اسم و فامیل چه جوری گذاشتند اومدی جبهه؟ سرخ شد. خوشش نیامد. بعد فهمیدم وقتی از چیزی خوشش نمی ...
میراث حماسه| تعبیر شهید رکنی از گناه/ حکایت مدرسه دخترانه در مسیر شهید صیاد شیرازی
شهید رکنی هستند، در طول مسیر خاطره ای از این شهید برایمان نقل کرد. ایشان گفت، روزی با عبدالله در کوچه باغ در حال حرکت بودیم و در همان حال و هوای کودکانه اگر خرمایی بر روزی زمین یا باغی افتاده بود، برمی داشتیم و می خوردیم، شهید عبدالله رکنی ما رو کنار کشید و گفت، بچه ها گناه میکروب داره، حواستون باشه گرفتار نشید. ما که منظورش را از گناه نمی فهمیدیم اما میکروب رو به خوبی درک می کردیم ، می فهمیدیم ...
واکنش توهین آمیز هواداران پرسپولیس به دریافت پست مدیریتی از سوی محمد محمدی در این باشگاه
سرانجام در روز جمعه رسما به عنوان معاون ورزشی سرخپوشان انتخاب شد و عکس او در این باشگاه با حکمی که در دست داشت پخش شد. همزمان با انتشار این خبر هواداران مصاحبه های او در زمان حضورش در استقلال و حرف ها و کارشناسی های او در مورد تیم رقیب را بازنشر کردند و به این اتفاق واکنش نشان دادند. اعتراض پرسپولیسی ها با استناد به یک مصاحبه قدیمی که با بازنشر مجدد آن بار دیگر وایرال شده شدت بیشتری ...
شیوه های دو مادر برای پرورش کودک
از این کتاب است: - گفته می شود که همه ی احساسات بچه ها، حتی آن هایی که بار منفی دارند، بایستی به رسمیت شناخته شوند. - صبح، سر صبحانه وقتی پسرم دیوید گفت: آه، این تخم مرغ خیلی شله! ، به جای یک نطق طول و دراز درباره اینکه او اصلاً نمی داند راجع به چه حرف می زند و اینکه تخم مرغ امروزی دقیقاً همان قدر پخته که دیروزی ها، به سادگی گفتم: آهان، پس تو دوست داری تخم مرغت سفت تر باشه! این به مراتب آسان تر بود و باعث شد تا موضوع تخم مرغ چندان بغرنج نشود. ...
عصبانیت سیروان خسروی خواننده مشهور از بانک ملت | سیروان خسروی: بانک ملت باید پاسخگو باشد
رسم دنیا حرف آخر اون روزا زندگی همین امروزه نه نرو خاطرات تو کجایی تو دوست دارم زندگی رو (اجرای زنده) نه نرو (unplugged) سوژه هات تکراریه کجایی تو (اجرای زنده) یه روزی میای (اجرای زنده) خوشحالم قاب عکس خالی این جا جای موندن نیست ...
موسیقی زبان صلح روی کره خاکی ماست
کردن ، گفتم چه بسا خیلی خوب هست که فارسی هم توفیق این زبان شیرین شود. البته که خانم yasmin leviخواننده مشهور، موزیک بانو هایده به نام سوغاتی رو به مدل اسپانیایی پیشتر خواندن، منم به نوبه خود سعی می کنم ارتباط بهتری را در این فضا داشته باشم و نشون بدم کشور من ایران، کشور صلح با تمام جهانیان هست و بحث صرفا اسپانیایی نیست بلکه تمام کره زمین. از نظر من موسیقی زبان صلح روی کره خاکی ما می باشد ...
عروسی که مادر شوهرش را با 70 ضربه چاقو کشت / در مشهد رخ داد
فی بزنم، ولی زمانی که گفت: "باید خانه را تخلیه کنید! " خیلی ناراحت شدم! همسرم سر کار رفته بود و کسی جز من و مادرشوهرم در خانه نبود! با همان حالت خشم به طبقه پایین رفتم و به مادرشوهرم گفتم، از جان من چه می خواهید؟ چاقو را برداشتم و چند ضربه بر پیکرش فرود آوردم او گفت تو همه را به جان هم می اندازی! پس بهتر است خانه را تخلیه کنید و به جای دیگری بروید! با این جمله دیگر چیزی نفهم ...
ذکر و دعاهای مجرب برای دوری از فقر و گرفتاری
شیعه نیوز : گاهی نمی دانیم و از تو دور می شویم. گاهی ندانسته آتش به خرمن زندگی مان می زنیم. گاهی گرفتار می شویم و آنگاه جز تو کیست دادرس؟ تسکین درد؟ خدایا جز تو نیست آنکه دست یاری اش را می طلبیم به وقت گرفتاری،ما را به خودمان وامگذار. راز و رمزهایی الهی هست که جز بندگان خالص خدا کسی از آنها آگاهی ندارد. آنچه در ادامه می خوانید ذکرهایی برای دفع مشکلات دنیایی از قول عرفای اسلام و ایران ...
محبت خدا (47)؛ ماجرای سؤال آیت الله العظمی گلپایگانی از مادر شهید معماریان
م خواب به نتیجه مطلوب دست یافته اند. معروف است که کسی کتابی را نزد مرحوم حاج شیخ عباس قمی رضوان الله علیه به امانت گذاشته بود و بعد از فوت ایشان برای گرفتن کتابش به فرزندان ایشان مراجعه کرده بود؛ اما آنها نتوانستند آن را پیدا کنند. یکی از فرزندان مرحوم حاج شیخ عباس نقل کردند که شب پدرم را در عالم خواب دیدم و به من گفتند کتابی که به دنبال آن می گشتیم را در کجای کتابخانه گذاشته اند. زمانی ...
فرمانده گمنامی که در آسمان ها پرآوازه شد
العباس مقداری شن و پاره های آجر ریخته و یک کارگر مشغول ریختن خاک ها در تراکتور بود. آقای توسنگ بیل را از دست کارگر گرفت و شروع کرد به ریختن خاک ها و نخاله های ساختمانی داخل تراکتور. دوست داشت که در ثواب اینکار شریک باشد. این یکی از خاطرات شیرین من از این شهید بزرگوار است. شهید بی نهایت به حضرت عباس(ع) و حضرت زهرا(س) علاقه و ارادت داشت. مادر شهید برخی از شب های جمعه زیارت عاشورا، حدیث کسا و جلسه ...
تجربه گران مرگ در زندگی پس از زندگی چگونه انتخاب می شوند؟ / ماجرای تجربه گرانی که دوباره سمت گناه رفتند!
سال قبل از فصل یک در کانال شخصی خودم با عنوان زندگی پس از زندگی این دسته بندی را گفتم و موجود است. تجربه گرها بر اساس دینی که دارند پنج سطح ارتقایی دارند برای مثال از ته دیگ می آید تا به برنج زعفرانی برسد. ته دیگش این است که می گوید خدایی نیست اصلا و فرد اصلا ضد خدا هست. مثل استاد دانشگاه هنر در امریکا که بعد کشیش شد و در فصل دو نشانش دادیم. او سمینارهایی برگزار می کرد و علیه خدا استدلال ...
ترجمه ی اختصاصی سینماسینما/ خاطره ی یک روز خسته کننده/ یادداشتی از پدرو آلمودوار
کاملاً خجالت زده بودم، بهش گفتم: حدس می زنم به این دلیل که در فیلم هایم از زن پوش ها و تراجنسیتی ها استفاده می کنم. مواجهه ای شرم آور. او اساساً به اسپانیا آمده بود تا میلیونرها، آنها که روی جلد مجله اولا ظاهر می شوند، یک پرتره بهش سفارش دهند. مهمانی ها در خانه های میلیونرهای شیک، اشراف و بانکداران برگزار می شد، اما هیچ کس چیزی سفارش نداد. خیلی دلم می خواست یک پرتره به او سفارش بدهم، اما آن موقع پول ...
گفت وگو با بانوی جانباز اعصاب و روان معصومه علیخواه نمونه هایی دیگر از مشکلات و مسایل عدیده ی جانبازان
ایرانیت حیاط همسایه سقوط کردم؛ که با شکستن ایرانیت به زمین افتادم. چون ایام فاطمیه بود، از خانم حضرت زهرا(س) مدد خواستم که برای کمرم اتفاقی نیفتاده باشد. در بیماستان سینا متوجه شدند یکی از مهره های کمرم شکسته است. سه روز در بیمارستان بودم. ماموران بیمارستان دوستم را به خاطر اینکه ممکن است عمدی در کار بوده باشد دستگیر کرده بودند. در بیمارستان که به هوش آمدم گفتم من چون جانباز اعصاب و روان هستم، یک ...
ماجرای ازدواج شهرام شکیبا با همسر دومش
...، بعد دیدم بنشینم خونه حوصلم سر میره، گفتم کار می کنم، همسرم که اون موقع گرافیست پخش شبکه آموزش بودن از من یه سؤال پرسیدن. اولین باری که ایشون سؤال پرسیدن گفتم سلام دخترم، واقعیت این هست که ایشون بی بی فیسه و ما خیلی اختلاف سنی نداریم، اگه 14 سال خیلی نباشه، به ظاهرش نمی خورد فکر کردم یه دختر 17 یا 18 ساله ای که علاقمند به کار اجراست و بعد از دیدن ظاهر گفتم باید ازدواج کنیم. ستاره ...
مهم ترین کار جهان، خدمت به مردم
دیگر تکرارش نکنم. عرض ارادتی به شاه نجف؟ قربانش بروم! بارگاه مولا امیرالمومنین (ع) به شهر نجف، برکت و وسعت و معرفت داده. با اون جایگاهی که مولا دارند، جانم فدایش. نخستین باری که چشم تان به گنبد و بارگاه شان افتاد؟ اصلا مثل این که دومرتبه متولد شدم. چنین احساسی به من دست داد. مرد مردان دنیا، پدری که در دنیا و آخرت نظیرشان نیست. عرض ارادت به ...
ویدئو/ حرکات موزون مهمان های دورهمی جلوی چشم مهران مدیری
به من زنگ زد و گفت شهرزاد مردم حق دارند بندگان خدا بخاطر اینکه منی که مامان توام دارم میگم خانمه واقعا ته چهره تو رو داره و واقعا شبیه من بود. مهران مدیری هم از آن دست هنرمندان است که علاقه ای به انتشار اطلاعات از زندگی خصوصی اش ندارد و با وجود شایعات فراوان تابحال هیچ عکسی از همسرش منتشر نشده است. ...
# پرسه در فضای مجازی
: تعطیلی 5400 واحد صنعتی، نابودی بیشتر از 1500 میلیارد تومن سرمایه مردم تو بورس، رکورد تاریخی بیشتر از 700 درصد افزایش قیمت مسکن و دلار، تعطیلی بیشتر از 30 برند و کارخانه معروف و... فقط گوشه ای از کارنامه درخشان روحانیه که الان دارن بهش میگن دوران درخشان! یک بام و دوهوا نمیشه عیار: روحانی گوشت 24 تومنی رو گرفت 150 تحویل داد، سیب زمینی هزار تومنی رو گرفت بیش از 5 تومن تحویل داد و... حرفم چیه ...
معجزه در زندگی کودک مبتلا به ایدز
کودکان نیازمند درمان بی سرپرست دست بگذاری روی کودکی که مبتلا به ایدز است؛ آن هم با تصویر غلطی که از این بیماری در ذهن همه است. تعریف یک خطی این تصور این است خیلی ها فکر می کنند با یک تماس پوستی با فرد حامل ویروس HIV تو هم مبتلا می شوی. ماجرای فرزندخواندگی عماد از این جا به بعد شنیدنی تر می شود وقتی از بیم و امیدهای این مادر می شنوی؛ چند کودک را به ما معرفی کردند و گفتند یکی از آنها مبتلا به ویروس ...
بی سلاح در برابر دشمن
به گزارش سدید ؛ 8سال دفاع مقدس با افتخارات فراوانی در تاریخ کشورمان ثبت شده است؛ از شجاعت، ایثار و از خودگذشتگی رزمندگان در جبهه های جنوب و غرب کشور گرفته تا مقاومت و ایستادگی مردان و زنانی که در مناطق مرزنشین، بدون سلاح و با دست خالی به مقابله با دشمن رفتند. کتاب فرنگیس به قلم مهناز فتاحی که سال گذشته به عنوان اثر برگزیده جایزه کتاب سال دفاع مقدس انتخاب شد، به ماجراهای زنی روستایی و کرد زبان می پردازد که به تنهایی با 2سرباز عراقی مقابله کرد. فتاحی، نویسنده ای کرمانشاهی که خود شروع جنگ را در دوران نوجوانی اش تجربه کرده، می گوید: فرنگی ...
یادکردی از شهیدی که مزارش بوی عطر می دهد/آنقدر می روم و می آیم که یک "آدم حسابی" بشم
بر زبان جاری می ساخت که تا به حال نشنیده بودم. لذت عذاب وقتی بر اثر مجروحیت در بیمارستان بستری شده بود، رفتم کنارش و به او گفتم: احمد! آخر به ما حلوا ندادی. در جوابم گفت: آنقدر می روم و می آیم که یک آدم حسابی بشم. هم رزمانش تعریف می کردند: قبل از محرم، بیرق ها را می شست، تمیز می کرد، بعد پاهایش را روی سنگ های داغ می گذاشت و می گفت: لذت می برم! می خواهم این عذاب را ...
سرود و سوگ داستانِ مردم آبیز است/ خاک خراسان شعرخیز است و مردمانش شاعرمنش
داستانِ مردم آبیز است که منابع اصلی آن هم گفت وگو با خود آبیزی هاست. درباره ایده اولیه و شکل گیری کتاب بگویید. ایده اولیه را دایی ام، دکتر علیرضا آبیز مطرح کرد و یادم هست که به سختی می توانستم از زنان آبیزی حرف بکشم! مثلا وقتی به زن همسایه می گفتم برایم بیت بخوان، می گفت مگر خودت خواهر مادر نداری! برو که آنها برایت بیت بخوانند. اولین شعرهایی که نوشتم در همان اوایل کار بود که یکی از ...