این خانه هنوز مرد دارد
سایر منابع:
سایر خبرها
کتاب چشم هایی که نوشتند رونمایی شد
به گزارش ایسنا، مرتضی قاضی با اشاره به اینکه از وظایف گروه مطالعات فرهنگی اجتماعی مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس انتشار روایت مستند مردمی است، بیان کرد:: در این حوزه به روایت مردم کف میدان جنگ می پردازیم؛ کوچک و بزرگ، زن و مرد، پیر و جوان و هرکسی که در جنگ حضور داشته است. وی با بیان اینکه کتاب چشم هایی که نوشتند نتیجه همکاری انتشارات مرزوبوم با مؤسسه فرهنگی راویان فتح لنجان است، ادامه ...
۞ امام علی (ع) می فرماید:
جانباز قطع نخاع در 17 سالگی فرشته محمودزاده همسر این جانباز دفاع مقدس نیز به خبرنگار ایرنا گفت: 17 سال سن داشتم که به عقد علیرضا درآمدم. او به جبهه رفت و قطع نخاع شد. قبل از ازدواج، بسیاری از افراد به من می گفتند که در این زندگی نمانم اما من با توکل به خدا زندگی ام را با او آغاز کردم، در همه مراحل زندگی پشت و پناه یکدیگر بودیم، کسی نتوانست بین ما را به هم بزند از خدا ممنونم که چنین همسری ...
ناگفته هایی از زندگی سیدمحمود دعایی؛ مادری که کودکش را تنها بزرگ کرد!
در اصول و مبانی انقلاب شالوده شکن نبود. دوم اینکه همه می دانستند دنبال حل مشکل هر کسی باشد هیچ وقت برای خودش چیزی نمی خواهد. اینکه همه دوستش داشتند من را یاد سید محمود طالقانی می اندازد. از بعضی جهات دعایی شبیه مرحوم طالقانی بود. آقای طالقانی مرد بزرگی بود. همان طور که خانه طالقانی به روی سلایق مختلف باز بود آغوش دعایی هم همین طور بود. حدادعادل افزود: من در سال 70 بالاخره به این نتیجه ...
ناگفته هایی از زندگی سیدمحمود دعایی؛ مادری که کودکش را تنها بزرگ کرد!
در اصول و مبانی انقلاب شالوده شکن نبود. دوم اینکه همه می دانستند دنبال حل مشکل هر کسی باشد هیچ وقت برای خودش چیزی نمی خواهد. اینکه همه دوستش داشتند من را یاد سید محمود طالقانی می اندازد. از بعضی جهات دعایی شبیه مرحوم طالقانی بود. آقای طالقانی مرد بزرگی بود. همان طور که خانه طالقانی به روی سلایق مختلف باز بود آغوش دعایی هم همین طور بود. حدادعادل افزود: من در سال 70 بالاخره به این نتیجه ...
دعایی دغدغه حفظ زبان فارسی را داشت/ روحانی که سراسر مهر بود و مهر ورزید
به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) ، برنامه رسم محمود مراسم آیین یادبود حجت الاسلام سید محمود دعایی، نماینده ولی فقیه و سرپرست موسسه مطبوعاتی اطلاعات سه شنبه 24 خردادماه در تالار وحدت با حضور چهره های سیاسی و فرهنگی چون محمدمهدی اسماعیلی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، یاسر احمدوند، معاون فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، فرشاد مهدی پور، معاون امور مطبوعاتی، علی رمضانی، مدیرعامل خانه کتاب و ادبیات ...
روحانی شهیدی که عاشق کار جهادی و خدمت به مردم بود
من نگوید ثبت نام کنم برای کلاس قرآن. آقا داداشم معلم نهضت سوادآموزی بود، اما من بی سواد. آخر چه کار می کردم ؟ اگر می رفتم پی درس و مشق، کی می ماند خانه برای پخت و پز؟ بچه ها را کی بزرگ می کرد؟ ته دلم می دانستم این ها بهانه است و دلم هنوز مایل نشده به باسواد شدن، وگرنه اگر می خواستم شرایط را هم یک جوری درست می کردم. آن روز که قرآن گرفتم بالای سر صمد، چیزی توی دلم لرزید. شکست دلم که نمی ...
دردهای وجودی قلچماق | حسین پورفرج
، دوغت را بنوش . شاید یکی از دلایلی که باعث شد من پیشترها به فلسفه پناه بیآوردم یافتن پاسخ برای همین دغدغه های نیرومندِ وجودی بود. البته امروز این را فهمیده ام که فلسفه خوب است اما پرت و پلا زیاد می بافد. راستش، با خواندن خیلی از نوشته های فلسفی شدیداً عصبانی می شوم. نوشته های پیچیده ای که تنها کاغذ شان به درد پاک کردن شیشه ی ماشین های سواری در پشت چراغ قرمز و یا برق انداختن پنجره های خانه در فصل ...
تصور کلیشه ای احمد خاتمی از تأثیر کتاب های درسی بر نگاه نسل جدید
.... در نمونه ای مشهورتر 16 سال قبل و روز 22 اردیبهشت 1385 آیت الله احمد جنتی در خطبه های نماز جمعۀ تهران خواستار انعکاس نامۀ محمود احمدی نژاد به جورج بوش رییس جمهوری وقت آمریکا در کتاب های درسی شده بود تا بچه ها بخوانند و بدانند این مرد شجاع، متدین، مقتدر، مؤمن و آبروی مملکت اسلام چه نوشته و البته همین آقای جنتی 11 سال بعد و دوباره چهار سال بعد صلاحیت همین مرد شجاع و متدین و مقتدر و ...
مشاور املاکی ها این روزها چه چیزهایی که به چشم نمی بینند!
ازدواج صد میلیون تومانی را برای پول پیش گذاشته اند و بیشتر از این هم نمی توانند پول رهن بپردازند. مرد جوان رو به صاحب مغازه می گوید" این خانه 70 متری کوچه شقایق رو نمیشه با رهن کمتری بگیرید؟ صد تومن بیشتر نداریم، اگر بشه 20 تومن اضافه رو بکشه روی کرایه" و صاحب بنگاه جواب می دهد"هفته پیش عرض کردم خدمتت غیرقابل تبدیله، تازه با حقوق ماهی پنج میلیون تومن کارگری چطور می خوای هم قسط وام رو ...
گلایه جانباز قطع نخاعی از بی اطلاعی مردم!
حاج کاظم سلیمیان از جانبازان قطع نخاع دوران دفاع مقدس در بخشی از کتاب چشم هایی که نوشتند به برخورد های عجیب مردم با جانبازان اشاره کرده است که در ادامه می خوانید. در آسایشگاه جانبازان بچه ها درد های مشترکی داشتند. شاید برخی اتفاقات که می افتاد، در بین بچه ها عادی بود، ولی در بین مردم، زندگی برایمان دشوار می شد. مثلاً باید مواظبت می کردیم که لباسمان در مقابل مردم خیس و آلوده نشود یا ...
50 مهمان ناخوانده در بدن این مرد جا خوش کرده اند!
ایثارگرانی است که دشمن هرگز رشادت و شجاعت و ایمان و ولایتمداریشان را فراموش نمی کند. اصغر نصیری یکی از جانبازان شیمیایی دوران دفاع مقدس است که از کودکی و با یک چوب دستی در محلات دفاع از دین و انقلاب را مشق کرده و در نهایت در جبهه های حق علیه باطل به درجه جانبازی می رسد، پای حرف هایش که می نشینم کیفور می شوم از این همه روحیه جهادی که هنوز هم در وجودش موج می زند و همین سر زندگی مرا تشویق می کند تا ...
روایت مردمی از کف میدان جنگ
های مختلف اجتماعی، روانشناسی، اقتصادی و فرهنگی در زندگی بازماندگان شهید و یا جانباز و خانواده او تأثیرات زیادی را دارد دارای اهمیت زیادی هستند و نیازمند آسیب شناسی است. به همین علت مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس از وظایف خود دانسته تا در بحث پژوهش به آسیب شناسی این موضوعات بپردازد و در گروه مطالعات فرهنگی اجتماعی به این امر ورود کند. کتاب چشم هایی که نوشتند اولین اثر در این رابطه است که به زندگی ...
می گفت شهادت مقام است نه عنوان و صفت
شور وحال بچه های جنوب شهر در دوران انقلاب و دفاع مقدس چیزی نیست که بشود نظیرش را به این راحتی ها پیدا کرد. انقلاب را همین قشر مستضعف به پیروزی رسانده بودند و با شروع جنگ تحمیلی، خود آن ها با جان و دل از انقلاب شان محافظت می کردند. مرحوم جانباز یحیی ابراهیمی یکی از همین قشر مستضعف بود که در جنوب تهران متولد شد. بعد از اینکه برادر بزرگ ترش طالب در ماه های ابتدایی دفاع مقدس در جبهه به شهادت رسید ...
هر روز طعم شهادت را می چشیم
شدن کم بیاورد. با ریه آسیب دیده و جسم ترکش خورده اش باز هم رزمنده ای است غیور که این روزها در جبهه فرهنگی تلاش می کند. الحق هم که در این راه گل کاشته است. سیدمحمد میرهاشمی، جانباز 70درصد دوران دفاع مقدس بعد از جنگ، با همه سختی ها و مشکلات پیش رو اقدام به راه اندازی مؤسسه ای فرهنگی در دل حسینیه دو طفلان حضرت زینب(س) کرد تا به مدد کلاس های آموزشی و مربی های زبده و کاربلد آن، بچه ها را از کوچه و خیابان ...
برای تو می نویسم پدر؛ اشک ها اگر بگذارند
که امروز ما را به خانه اش کشاند و مهمان مان کرد، چه بود؟ الان متوجه شدم که چه می خواست به ما بگوید و می خواست ما از چه واقعه ای باخبر شویم. عباس حاج کاظم دلش پر بود پس به نماز ایستاد و حاج کاظم هم پشت سرش که به یکباره مردی جلو آمد و گفت: عباس آقا می توانم چند دقیقه با شما صحبت کنم، ایشان همسرم هستند قرص های قلبش رو فراموش کرده و نیاورده و سرش مرتب در حال سنگین شدن هست، می ترسم از درد ...
پشت مرزهای آرزو
بشود و باران نیاید روی سرشان. حالا یک گوشه از حیاط با یک حلبی زنگ زده، شده سقف دستشویی خانه. یک خانه 60 متری با یک آشپزخانه. همه بچه ها بعد از اینکه زباله ها را جمع کردند یا آدامس هایشان را فروختند، جمع می شوند توی کوچه. دله حلبی زنگ زده زیر انگشتان محمد ضرب گرفته. مضراب ها توخالی و نامرتب توی فضا پخش شده. بچه ها می خندند. بیست سی تا بچه که هر چندتایی از آنها از یک دیار متفاوت آمده اند ...
خادم القرآن حرم مطهر امام رضا(ع) که در سامرا به شهادت رسید
لیلا کشاورزیان همسر محمدعلی علی وردی جانباز 30 درصد دفاع مقدس در این حادثه تروریستی به درجه رفیع شهادت نائل آمد و پیکر مطهرش پس از بازگشت به مشهد با حضور پرشور مردم شهیدپرور و خادمان علی بن موسی الرضا(ع) در هفتم دی ماه از مقابل مسجد العلی تا بارگاه منور رضوی تشییع و در جوار ولی نعمت خود امام مهربانی ها بخاک سپرده شد. ازدواج فامیلی ام لیلا کشاورزیان و محمدعلی علی وردی دختردایی و ...
این چه بلاهایی است که سر رضا رویگری می آورید! + عکس
در حالی که هنوز از ویدئوی جنجالی و پر سر و صدای قبلی رضا رویگری در خانه سالمندان زمان زیادی نگذشته است، انتشار ویدئویی عجیب و البته تلخ از این بازیگر با سابقه در شبکه های اجتماعی، خبرساز شده است. حاشیه های پیرامون بی خانمانی رضا رویگری گویا نمی خواهد تمام شود. چند ماه پیش بود که جامعه هنری ایران با خبر انتقال رضا رویگری به آسایشگاه کهریزک در شوک فرو رفت. حالا هم انتشار ویدویی از ...
تبلیغ دینی به سبک قیچی تیز / حکایت مردی که از چاقوکش ها، معلم اخلاق درست می کرد
شدم پدرم کشاورز بود که یک روز طی حادثه ای تراکتور چپ می کند و به رحمت خدا می رود و من در سن دو سالگی طعم تلخ یتیمی را چشیدم. قصه زندگی من از اینجا به بعد تغییر کرد بنا به گفته های مادرم شرایط زندگی خوبی داشتیم ولی همه چیز عوض شد گویی با فوت پدر خانه روی سرمان خراب شد. با توجه به رسم و رسومات قدیم پدر بزرگم تمام تلاشش را می کرد تا بچه ها را از مادرم بگیرد ولی مادرم موافقت نمی کند و مصمم ...
خون و خیانت
همسرم زد و او را هم مجروح کرد. بعد هم با عصبانیت و تهدید از خانه خارج شد. مرد میانسال در مورد علت درگیری گفت: بهمن(مرد مجروح) همکار دخترم بود اما دامادم مدعی بود او با نازنین رابطه دارد و روز حادثه هرچه دخترم گفت هیچ رابطه ای بین آنها نیست محمود قبول نکرد و با چاقو همه را مجروح کرد و با انتقال مجروحان به بیمارستان، بهمن و دخترم جان خود را از دست دادند و تحقیقات برای دستگیری قاتل فراری ادامه ...
غم اهالی ویره در ساحل شادچای
.... بعدازظهر نمی توانید نفس بکشید. اکثر کسانی که اطراف رودخانه زندگی می کنند با این وضعیت مواجه هستند. این رودخانه شادچای سابق است، قبلاً سرریز سد کرج از اینجا رد می شد ولی الان آبی نیست و همه اش شده فاضلاب، لااقل بیایند سرش را بپوشانند و زیرش را لایروبی کنند. باید ببینید چه موش هایی دارد که به خانه های اطراف رود هم می روند. همراه او به سمت رود می روم. بالای پل می ایستیم و او موش ها ...
در ثبت وقایع جنگ، افراط و تفریط نکنیم
حماسه آفرینی افراد تأثیرگذار دفاع مقدس را به چاپ برساند. با او گفت وگو می کنیم. گلعلی بابایی آدم عجیبی است؛ انگار از نوشتن خسته نمی شود. به قول دوستان نویسنده اش، هیچ کس مثل او دلسوز ادبیات دفاع مقدس نیست. بعضی هم می گویند که در نوشته هایش رگی از جلال آل احمد دارد. او که بیشتر روزهای جنگ را در مناطق عملیاتی حضور داشته حالا بر ذمه خود می داند تا همه وقت و انرژی خود را برای بیان حوادث ...
مراسم گرامیداشت شهید امان اللهی برگزار می شود
را برداشت و در محور عملیاتی قروه و سنندج مشغول خدمت شد. حضور در دفاع مقدس تنها دو روز از شروع جنگ تحمیلی می گذشت که شهید امان اللهی به همراه گروه 270 نفری دانشجویان دانشگاه افسری توسط شهید نامجو به جبهه جنوب اعزام شد. عده زیادی از این دانشجو ها به خرمشهر رفته بودند. حاج محمود هم جزو این دسته بود. ایشان در تاریخ 15 مهر 1359 بر اثر مجروحیت شدید از ناحیه دست چپ و پای راست به ...
حکایات ملا نصرالدین | حکایتهای جالب و پند آموز ملانصرالدین
داستان های و حکایت های خواندنی از ملانصرالدین را در ادامه بخوانید. نصیحت کردن ملا ملا دختر خود را به یک مرد دهاتی داده بود. شب عروسی عده ای از خویشاوندان داماد از ده آمده و دخترک را سوار بر خری کرده با خود بردند. هنوز مقدار زیادی از خانه ملا دور نشده بودند که ناگهان ملا دوان دوان خود را به آنها رساند. یکی از همراهان عروس از ملا پرسید چی کار داری و برای چی با این عچله به ...
طرز تهیه پالوده تهرونی
نشست و فارغ از روزمرگی ها بستنی و پالوده ای خورد. یکی از کاسبان معروف این محدوده دایی پالوده فروش بود. در واقع عنوان دایی را محصلان مدرسه بدر و سایر مدارس اطراف دکان کوچک این مرد به دلیل خلق خوش و صمیمت در رفتار به او نسبت داده بودند. دایی یک دکه راهرو مانند نقلی داشت اما بسیار هنرمندانه شاخه های پیچ امین الدوله و مو حیاط خانه مجاور دکه اش را با سیم و بند و طناب به بالای دکه کشانده بود به کمک آنها ...
دعایی؛ نماد عقلانیت، معنویت و اعتدال
هرکسی در آنجا خاطره ای نقل می کرد. زمانی که آقای دعایی پشت تریبون رفت سرش را روی تریبون گذاشت و شروع کرد به گریه کردن. همه ماتشان برد که چرا اینکار را می کند بعد از گریه گفت مادرم همین جا فوت شد اینجایی که الان کتابخانه شده است قبلا کارخانه نخ ریسی بود و مادر من خدمتکار اینجا بود. جارو می کشید و سرفه می کرد. من بچه یتیمی بودم و می آمدم پشت این دیوار که آن موقع آجری بود مادرم لقمه نانی که گاه گوشت ...
در اجتماع ولایت عشق چه گذشت؟/اجتماع خانوادگی در اعتراض به فیلم عنکبوت مقدس
) معرفی کرد و گفت: این مراسم برای حضور امام رضایی ها برگزار شده است تا با توجه به توهین فیلم عنکبوت مقدس نشان دهیم امام رضا(ع) را دوست داریم و به این راحتی ها از توهین به ساحت مقدسش سکوت نخواهیم کرد. وی گفت: این امام آن قدر رئوف است که بتواند همه مسلمان ها و غیرمسلمان ها را زیر پرچمش قرار دهد. *آنجا همه امام رضایی بودند حال وهوای دانشگاه تهران و محلی که همیشه میعادگاه نماز جمعه است، به حدی ...
خادم امام رضایی که اولین روز خدمتش در رؤیا شروع شد
به گزارش سراج24 ؛ مریم سمایی : عجب اُبهتی دارد این مکان. عجب جای عجیبی است این حرم. همین که از دور صدای نقاره ها را می شنوی دلت هوایی می شود. دلت پر می کشد برای صحن و سرا، برای کبوترهای عاشق، برای ضریح طلایی که انگار تنها مآمن امن این دنیاست. محمود محکی یکی از خادمان جوان بارگاه رضوی که قصه حضورش در حرم را با آن رؤیا برایمان آغاز می کند می گوید: بچه مشهدم اما از ده سالگی در تهران بزرگ شدم، در ...