عزت شاهی روایت کرد: در 30 خرداد سال 60 چه گذشت؟
سایر منابع:
سایر خبرها
■ راه کارهای بیدارکردن فرزندان برای نماز صبح - با شخص بی نماز چگونه برخورد کنیم؟
بار شیشه ی اتاق من را به خاطر نماز شکست. می گفت: بلند شو، بلند شو. من هم بلند نمی شدم و بعد شیشه را می شکست و می گفت: بلند شو، نماز بخوان. برکت از زندگی رفت. چرا نماز نمی خوانی؟ من تا 19 سالگی نماز خواندم، 19 سالگی زورم زیاد شد و قدرت او هم به من نرسید و به خاطر لجبازی با پدرم بقیه ی نمازها را هم نخواندم و الان 11 سال است که نماز نخوانده ام. البته خودش خیلی ناراحت بود و می گفت: دوست دارم به نماز ...
حقایقی بسیار جالب در مورد چارلز دیکنز!!
دادند و می گفتند کلفت زاده است. دیکنز فقط یک سال در 10 _9 سالگی و در 3 سال در 15 _ 13 سالگی به مدرسه رفت (بعدا ً در زمان روزنامه نگاری تحصیلاتش را کامل کرد). پدرش خوشحال بود؛ که تحصیلاتی ندارد ولی خودش چیزهایی یاد گرفته . پدر دیکنز کلا ً مرد خوشحالی بود: چارلز کوچولو را به اداره اش می برد و روی یک چهار پایه بلند می ایستاند تا برای همکارانش آواز بخواند و قصه بگوید. رابرت براونینگ و ویلیام ...
وقتی عشق به جهاد به جانبازی در نوجوانی منجر می شود
خانواده اجازه نمی دادند و می گفتند برادرت که از جبهه برگشت، آن موقع تو می توانی بروی. اما متاسفانه در ماه رمضان همان سال پسرخاله من تصادف کرد و از دنیا رفت. خانواده بسیار ناراحت بودند که چرا به او اجازه رفتن به جبهه ندادند. بنابراین خانواده من هم آرام تر شدند و من بعد از آن وارد دوره آموزشی شدم. آن زمان من 15 ساله بودم. ورود به آموزشی هم جریانی دارد. نیروهایی که کار گزینش و نام نویسی را انجام می دادند ...
فرمانده ای که شهیدان را به خانه بر می گرداند
نفر آماده نماز شدند و سه نفر دیگر به نگهبانی از سنگر پرداختند تا همه به نوبت نماز را بخوانند. بچه ها به خاک و سنگریزه های داغ تیمم می کردند و ا... اکبر می گفتند. من که گوشه ای دراز کشیده بودم، یاد نماز روز عاشورا افتادم. وسط نماز برادران بود که صدای ا... اکبر خفیفی رشته افکارم را برید. برگشتم. صدا از طرف یکی از برادران زخمی بود. نیم خیز به طرفش رفتم. چشم هایش نیمه باز بود. همین که مرا دید ...
وقتی سپاهان و پرسپولیس گفتند: نباید باشی!
لیگ هفته شدم، اگر در آمار بگردیم فکر نمی کنم که دفاع چپی داشته باشیم که 3 هفته متوالی منتخب هفته شده باشد. این کاور است، خیلی از مسائل دیده نمی شود، فقط دوست دارم دیده شود. احساس می کردم شاید حق من بیش تر از این ها باشد. روزی که از سپید رود آمدم هیچ وقت فراموش نمی کنم که هوادارانش به من می گفتند برو که به تیم ملی و اروپا بروی. چون من سال ها شروع عجیب و غریب و فوق العاده ای داشتم. از خودم و دیگران گلایه ای ندارم و به هر حال سبک زندگی ام است اما این کاور تا حدی بزرگ شد که بسیاری از مسائل فنی شاید نادیده گرفته شد. ...
سارق حرفه ای پایتخت که برای خوشگذرانی دستگاه پی اس 5 می دزدید
اقتصاد24 - برای تفریح و خوشگذرانی، سرقت را انتخاب کرد. با دوستانش از شهرستان به تهران آمد و به عنوان خریدار به خانه مردم رفتند. با سلاح صاحبخانه را تهدید کردند و در نهایت بازی پی اس 5 و دستگاه ماینر را سرقت کرده و متواری می شدند. بهراد و دوستانش با دستگاه پی اس 5 تا صبح بازی می کردند و بعد آن را به فروش می رساندند. آن ها با سلاح کلت، صاحبخانه را تهدید به قتل می کردند تا نقشه سرقت را اجرا کنند ...
روایت اولین آشنایی شهید صیاد با شهید چمران در غائله کردستان
ابتدا ما برویم اوضاع را بررسی کنیم تا بعد نیرو اعزام شود. من و سردار صفوی مأمور شدیم به کردستان برویم. قرار شد اول برویم پیش شهید چمران. به تهران آمدم و سراغش را گرفتم. گفتند: در حسینیه بنی فاطمه است. به آنجا که رفتم، مشغول گفتن خاطرات مبارزاتش بود. مردم مشتاقانه گوش می کردند و چنان جذاب و شیرین سخن می گفت که تا 1:31 شب طول کشید و کسی احساس خستگی نکرد. چون با زبان دل حرف می زد، به دل ...
دادکان: مایلی کهن را نمی شناسم!/ برای هر برد یک پراید می دادم
، قرض کردم و گفتم بعد از تعطیلات پول شما را می دهم که همین طور هم شد. پول را بردم هتل لاله و به آقای فرکی و آقای شاهرخی دادم و گفتم بچه ها که برای صبحانه آمدند، پولشان را بدهید. پول بازی با بحرین را هم در رختکن به بازیکنان دادم. و بعد اتفاقات بازی با بوسنی (بازی خداحافظی تیم ملی با مردم پیش از سفر به جام جهانی 2006) به وجود آمد. 10 خرداد 85. کمی درباره آن روز حرف می زنید؟ آن ...
جنون آمریکایی! / راهکار برخی ایالات آمریکا برای مقابله با کشتارهای دسته جمعی در مدارس این کشور
گذشته دادگاه عالی ایالتی در اوهایو صادر کرده و اعلام کرده بود که معلمان و سایر کارکنان مدارس در صورت گذراندن آموزش هایی مشابه آموزش های افسران پلیس اجازه حمل اسلحه در مدارس را خواهند داشت، با انتقادات و اعتراضات گسترده ای روبرو شده است. کامن دریمز در ادامه با اشاره به این که این حکم جنجالی در چند روز گذشته به شدت مورد انتقاد دموکرات ها- به خصوص در این ایالت- قرار گرفته است؛ ماجرای این ...
وعده امام حسین(ع) به شهید مدافع حرم: شب قدر سال آینده پیش ما هستی!
شهید می شود؛ چون در عالم خواب دیده بود که امام حسین (ع) از ضریح بیرون آمدند و به علی گفتند: تو هم مال این دنیا نیستی، خودت را صاف و زلال کن، اعمالت را صاف کن، بیا پیش ما . همین طور هم شد علی روز پنجم ماه مبارک رمضان مانند امام حسین(ع) با پیکری ارباً ارباً به شهادت رسید. کوهنوردی ورزش مورد علاقه اش بود بعد از شهادت علی یادداشت ها و دست نوشته هایش را پیدا کردند که در یکی از ...
حرف های بامزه تازه داماد 80 ساله که با عروس 70 ساله ازدواج کرد
.... *مبارک باشد.چه دل جوانی دارید. چند روز است با سکینه خانم ازدواج کرده اید؟ (از ته دل می خندد)حدود دو هفته ای می شود. * چه شد در 80 سالگی تصمیم گرفتید دوباره ازدواج کنید؟ خانم قبلی ام سه سال و هفت ماه پیش به رحمت خدا رفت و ما دیگر تنها شدیم. بعد از مراسم سالگردش، دلم می خواست دوباره سر و سامانی بگیرم. * چند بار خواستگاری رفتید؟ چهار، پنج بار ...
نامادری، پسر6ساله همسرش را کشت/چون از حرفهای مادر این بچه عصبانی بودم، دستم را روی گلویش فشار دادم تا ...
ازدواج کردم. او از ازدواج اولش این پسر را داشت که پیش مادرش زندگی می کرد. زندگی خوبی داشتیم تا اینکه حدود 4 ماه قبل، شوهرم، پسرش را نزد ما آورد. او ادامه داد: از زمانی که بچه پیش ما آمد دردسرهای مان شروع شد. مادرش مدام تماس می گرفت یا پیام می فرستاد و به من توهین می کرد. او می گفت من باعث شده ام که شوهرم بچه را از او بگیرد و نزد ما بیاورد. تهدید و توهین های او پایانی نداشت من با وجود اینکه ...
غرضی: سال ها با مسعود رجوی کار کردم/ چرا سازمان مجاهدین خلق در برابر انقلاب اسلامی دست به اسلحه برد؟
خدمت انقلاب اسلامی قرار گرفت و پست های مهمی از جمله وزارت در جمهوری اسلامی به دست آورد به گفت وگو نشسته ایم. شما یکی از اعضای اولیه سازمان مجاهدین خلق بودید که بعداً از این گروه جدا شدید. از کی و چگونه با سازمان مجاهدین خلق آشنا شدید؟ قیام 15 خرداد سال 42 به رهبری حضرت امام و سرکوب خونین آن توسط محمدرضا پهلوی، جریان های سیاسی کشور که در تعریف نظام سیاسی شاهنشاهی نمی گنجیدند ...
عکسی از شهید چمران قبل از لحظه شهادت
آمدم و روی خاکریز خوابیدم. آن قدر آتش ریختند که یک گلوله درست به همان سنگری خورد که حاج حمید هم در آن حضور داشت و ایشان شهید شد. حجم آتش بسیار بالا بود، بچه ها می گفتند تا آن زمان سابقه نداشته که این همه توپ و تانک و خمپاره، یک نقطه را بزنند. اگر خاکریز را می گرفتند، راحت تا خود سوسنگرد می رفتند، چون بعد از ما دیگر نفری هم نبود. بعد از قطع شدن آتش سخت، با تانک حمله کردند. سرگرد رستمی زنگ ز ...
چمران در انتصاب افراد شجاعت و معنویت را ملاک می گرفت
آشنایی تان با شهید چمران از کجا شکل گرفت؟ بعد از پیروزی انقلاب وقتی شهید چمران از لبنان به ایران برمی گردد، حضرت امام از ایشان می خواهد که در ایران بماند و فعالیت کند. دکتر از بدو ورود به ایران سمت های مختلفی را تجربه می کند. یکی از اولین کار های دکتر تشکیل دفتر امور انقلاب بود. آن زمان هنوز غائله گنبد و کردستان و نواحی مرزی شروع نشده بود و روند امور و فعالیت های شهید چمران بیشتر فرهنگی و عقیدتی بود، بر همین اساس ایشان به مساجد سطح تهران می رفت و سخنرانی می کرد. یک روز که دکتر به مسجد محمدیه (قاجاریه سابق) در خیابان آبشار آمده بود، من به مسجد رفتم و پای منبرش ن ...
شریعتی گفت: حالا تریبون را در اختیار یک شخصیت بزرگ قرار می دهم
این محافل بوده، در این باره آورده است: بعد از تعطیلی حسینیه ارشاد (آبان 1351)، مسجد جاوید فعالیتش را آغاز کرد. آیت الله محمد مفتح در آن مسجد نماز می خواند و عده ای از بچه مسلمان ها، آنجا جمع می شدند. مسجد جاوید سخنرانی های متعددی داشت. با آزادی دکتر شریعتی از زندان، ایشان جلساتی داشتند، البته همچون سابق نبود که در حسینیه ارشاد جلسات رسمی و علنی باشد، بلکه جلساتی بود، محدود و تقریباً نیمه ...
خاطرات مقام معظم رهبری از شهید دکتر مصطفی چمران
برای برادران سپاهی میگرفتیم. البته برای ستادِ خودِ ما، جرأت نمیکردند ندهند؛ چون من آن جا بودم و آقای چمران هم آن جا بود. من نماینده ی امام بودم. چند روز بعد از این که رفتیم آن جا، (شاید بعد از دو، سه هفته) نامه ی امام در رادیو خوانده شد که فلانی و آقای چمران، در کلّ امور جنگ و چه و چه نماینده ی من هستند. اینها توی همین آثار حضرت امام رضوان اللَّه علیه هست. لذا، ما هر چه میخواستیم، راحت تهیه میکردیم. لکن بچه های سپاه؛ بخصوص آنهایی که میخواستند به منطقه بروند، در عُسرت بودند و یکی از کارهای ما، پشتیبانی اینها بود.1372/06/11 منبع:khamenei. ...
چهارکیلومتر از جاده عقب نشینی بعثی ها چگونه به آتش کشیده شد
) سپیدموی آذر بود، جناب سرهنگ (عباس) عابدین بود و بچه های دیگر که در تپه تیمسار (زمان شاه محل زندگی فرمانده پایگاه بود و در اختیار خلبانان قرار گرفته بود) جمع شده بودند. بعد از دعای کمیل، وقتی با بچه ها صحبت می کردیم، گفتند جناب سرهنگ معین پور فرمانده نیروی هوایی و جناب سرهنگ هوشیار فرمانده دسک نیروی هوایی در عملیات بیت المقدس تشریف آورده اند. چون عملیات بیت المقدس خیلی گسترده و بزرگ بود، جناب ...
جنجال در ژیمناستیک؛ برکناری سرمربی تیم ملی به خاطر یک مدال!
: ما در طول 5 سال 11 مدال جهانی و آسیایی گرفتیم. من خسته به خانه رسیدم و حتی اجازه ندادند عرق من خشک شود. می گویند من چون طرفدار رئیس قبلی بوده ام نمی توانند به من اعتماد کنند! گفتند سرپرست فدراسیون گفته من به استراحت بروم آیا این درست است بعد از این همه استرس و مشکلات حتی اجازه ندادند خانواده ام را درست ببینم؟ بچه ها خصوصیات من را می دانند و هیچ وقت به ورزشکاران استرس نمی دهم. ای کاش بحث فنی را پیش ...
درجه علاقه به شهید چمران
رزمی می خواست برگردد و یک گروه رزمی از لشکر1 مرکز جایگزین آنها شود. سروان رستمی به فرمانده مربوطه گفته بود که من نمی خواهم برگردم و می خواهم در همین جا و درخدمت دکتر چمران بمانم. گفته بودند دادگاهی می شوی. گفته بود هرکاری می خواهید انجام دهید، من می مانم. *کتاب طبیب زندان دولتو رونمایی شد * دو یار هم نفس * آنچه شهید چمران درباره یکی از همرزمانش گفت خیلی محترمانه ...
منافقین؛ یک روز منتقد امام، یک روز در آغوش دشمنان انقلاب
کند که انحراف آفرین است. بچه های سازمان تحت تأثیر بازرگان بودند. پس چرا مجاهدین مثل بازرگان و نهضت آزادی فکر نمی کردند و به دنبال مبارزه رفورمیستی یا پارلمانتاریستی نبودند؟ اصلا ابتدا فاز مسلحانه و نام مجاهدین خلق روی اینها نبود و از اصطلاح سازمان استفاده می کردند. اعضای سازمان بیشتر به دنبال زیربناهای مطالعاتی و فکری بودند. از 15 خرداد به بعد و برخورد قهری رژیم با مبارزان، گروه های ...
سوءاستفاده تبلیغاتی از خانواده مرحوم علی سلیمانی
روز به شروع نمایشگاه مانده بود که می خواستیم لوگو بچسبانیم و تزیینات کنیم که بخشی را خریده بودیم و بخشی باید خریده می شد ولی ناگهان آقای غریبه ای تماس گرفتند و خود را مدیر برندینگ این شرکت معرفی کردند و در پاسخ به ما که اعلام کردیم ما با رئیس کارخانه صحبت و تفاهم کردیم، گفتند که از این به بعد همه کاره من هستم و به جای ایشان صحبت می کنم و نیازی نیست که شما برای این کار بیایید چون استراتژی ما عوض شده ...
مهمان شام
به گزارش خبرنگار دفاع پرس از همدان، کتاب مهمان شام در خصوص زندگینامه و خاطرات شهید مهندس سیدمیلاد مصطفوی در 192 صفحه، به همت گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی گردآوری و توسط انتشارات شهید ابراهیم هادی در سال 1396 به چاپ رسیده است. در بخشی از این کتاب آمده است: تنها چیزی که مرحم دلمون بود، روضه آقا سیدالشهدا (ع) بود، بعد از اینکه یکدل سیر گریه کردیم، سید بلند شد، رفت به خادم ها ...
بازخوانی بیانات شهید هاشمی نژاد درباره ی شورش مسلحانه ی منافقین
آغاز شد. منافقین که با فقدان پشتوانه مردمی و دست نیافتن به قدرت مواجه شده بودند، شروع به جمع آوری سلاحهایی که از پادگانها و کلانتری هایی که به تصرف مردم در آمده بود کرده و آنها را به مخفیگاههای خود (خانه های تیمی) منتقل می کردند و از سویی دیگر سعی در جذب افراد داشته و با گروههای معاند نظام مثل نهضت آزادی، حزب ملی، پیکار و... اتحاد برقرار می کردند. با آغاز ریاست جمهوری بنی صدر و بروز افکار غرب ...
قرارداد یحیی گل محمدی 40 میلیارد بوده؛ حالا من بگویم زیاد است!
می کنند، یک سری مربیانی اظهارنظر می کنند که در این 6 سال اخیر سه چهار تا مدیرعامل را فرستادند زندان چون طرف را ورشکست کردند. چرا؟ چون همین آقای مربی به مدیر گفته سرمایه گذاری کن من تیم را می برم بالا و طرف ورشکست شده و الان زندان است. بعد می آید در مورد سرمربی تیم ملی اظهارنظر می کند. *برای آقای مرفاوی (سرمربی جدید تیم ملی جوانان) احترام زیادی قائلم. این را صرفا از این جهت می گویم که ...
خاطرات هاشمی رفسنجانی، 29 خرداد 1378: خاتمی گفت آلمان ها واسطه ابلاغ پیام های آمریکایی شده اند
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : لینک کوتاه کپی لینک
ضجه های مادر درسا کوچولو در برابر دادستان تهران / خانم دکتر بچه ام را از من گرفت
در مطب اقدام به ساکشن ریه دخترم کرد که بعد از آن گلوی درسا عفونت شدید کرد و تب خیلی بالایی هم داشت.اولین مراجعه ما به مطب روز شنبه بود، بعد از آن وقتی حال بچه بد شد دوباره او را نزد همان پزشک بردیم و این بار مقداری داروی تقویتی به درسا داد و حال دخترم کمی بهتر شد. مادر درسا در میان هق هق هایش می گوید: روز حادثه باز هم درسا را به مطب همان پزشک بردیم.دوباره به او سرم وصل کرد اما من در ی ...
ادای احترام به مادر تنها شهید ژاپنیِ دفاع مقدس خانم سبا بابایی(کونیکو یامامورا) قهرمانی از سرزمین آفتاب
بعد خانه ساختند و مستقل شدند. چون آقای بابایی دوست داشت جایی زندگی کند که بچه ها همیشه صدای اذان مسجد را بشنوند، به محله نیروی هوایی نقل مکان کردند؛ جایی که خانه شان خیلی به مسجد نزدیک بود و به این ترتیب بچه هایشان از همان اول، مسجدی بار آمدند. مبارزات گسترده انقلابی قبل از انقلاب، به صورت خانوادگی در مبارزات انقلابی حضور گسترده ای داشتند. یک روز صبح زود، نظامی ها آمدند ...
تو می روی به سلامت، سلام ما برسانی
انتقام را در جان من گذاشت یا به مادر شهید بگوییم خون پسرت موجی در جامعه راه انداخت که من هم قطره ای از آن هستم. حسن برای من فرق می کرد با بقیه، برادر شهید بود و احترامش واجب، درست؛ ولی خود حسن از همه جدا بود حسابش پیش من، یک موقع هایی بچه ها می گفتند شما توی خانواده تان یک شهید دادید، بس است دیگر. نوبت ماهاست اخم می کرد حسن این وقت ها که: تقصیر من چیست؟ بعد از شهادت حسین شان همیشه می گفت ...